باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی عقل فعال
عقل فعال
جان و دل من ز عشق سوزان گشته
در قلب و روان چراغ تابان گشته
یک دم چو رسد ز عقل فعال ندا
هر ذرّه ز مهر حق درخشان گشته
بله، حتماً! در ادامه، با استفاده از مصرعها به جای بیتها شرح و تفسیر رباعی "عقل فعال" را ارائه میدهم:
شرح و تفسیر رباعی "عقل فعال"
باسمه تعالی
مصرع اول:
"جان و دل من ز عشق سوزان گشته"
شاعر در اینجا بیان میکند که جان و دل او به دلیل تاثیر عشق الهی و آتشین شدن آن تغییر کرده است. این عشق سوزان اشاره به عشق فراگیر و بیپایان الهی دارد که سبب تحول و تصفیه درون انسان میشود. در این حالت، انسان از هرگونه وابستگی دنیوی رهایی مییابد و به حقیقتی فراتر از جسم و دنیا میرسد.
مصرع دوم:
"در قلب و روان چراغ تابان گشته"
این مصرع ادامهی حالت تحول در انسان است. وقتی که عشق الهی جان و دل انسان را تسخیر میکند، قلب و روان انسان پر از نور و روشنایی میشود. این چراغ تابان نماد از روشنایی معرفت و حقیقت است که در اثر برقراری ارتباط با حقیقت الهی در دل انسان روشن میشود. در این مرحله، انسان درک و فهم عمیقتری از دنیای اطراف و حقیقت وجود پیدا میکند.
مصرع سوم:
"یک دم چو رسد ز عقل فعال ندا"
این مصرع به عقل فعال اشاره دارد، که در فلسفه و عرفان اسلامی به عنوان عقل کلی یا الهی شناخته میشود. این عقل فعال به انسان الهام میدهد و در مواقعی که انسان آماده است، از آن ندا یا راهنمایی دریافت میکند. این ندا، به طور مستقیم از سوی عقل فعال و در پی اتصال انسان به حقیقت الهی به او میرسد و او را در مسیر درست هدایت میکند.
مصرع چهارم:
"هر ذرّه ز مهر حق درخشان گشته"
در این مصرع، شاعر به تاثیر نوری که از عقل فعال و مهر حق در دل انسان ایجاد میشود اشاره میکند. هر ذره از این هستی و هر بخش از وجود انسان از طریق این الهام به نور تبدیل میشود و با مهر حق درخشان میگردد. مهر حق نماد محبت الهی است که در همه موجودات به شکلی متفاوت تجلی دارد و وقتی که انسان در این مسیر گام میگذارد، هر چیزی که میبیند یا درک میکند، به نور و حقیقت تبدیل میشود.
نتیجهگیری:
در این رباعی، شاعر به تحول روحی انسان از طریق عشق الهی و عقل فعال پرداخته است. عقل فعال به عنوان یک واسطه میان انسان و حقیقت الهی عمل کرده و انسان را از عشق سوزان به چراغ تابان معرفت رهنمون میکند. این چراغ در دل انسان روشنایی میبخشد و او را از تاریکی به سوی مهر حق و درخشش حقیقت هدایت میکند.
عقل فعال در عرفان و فلسفهی اسلامی
عقل فعال یکی از مفاهیم بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی است که به عنوان واسطهی فیض الهی و منشأ شناخت و ادراک در عالم انسانی مطرح میشود. این مفهوم ابتدا در فلسفهی ارسطو و نوافلاطونیان شکل گرفت و سپس در تفکر فارابی، ابنسینا، سهروردی، و ابنعربی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. در عرفان، عقل فعال جایگاه خاصی پیدا میکند و با حقیقت محمدیه، نفس رحمانی، و وحی الهی پیوند میخورد.
۱. عقل فعال در فلسفهی اسلامی
الف) منشأ فلسفی عقل فعال (ارسطو و نوافلاطونیان)
مفهوم عقل فعال از نظریات ارسطو دربارهی عقل گرفته شده است. ارسطو معتقد بود که انسان دارای دو نوع عقل است:
- عقل بالقوه (عقل هیولانی): قوهای در انسان که قابلیت دریافت صور عقلی را دارد.
- عقل فعال: قوهای که این صور را از ماده جدا کرده و آنها را بالفعل میکند.
بعدها، نوافلاطونیان، بهویژه فلوطین، این نظریه را گسترش دادند و عقل فعال را به عنوان یکی از تجلیات نخستین از "واحد" (خدا) معرفی کردند.
ب) عقل فعال در فارابی و ابنسینا
فارابی و ابنسینا این نظریه را با آموزههای اسلامی ترکیب کردند و عقل فعال را یکی از عقول عشره (ده عقل مجرّد) دانستند. در این نظریه:
- خداوند (واجبالوجود) نخستین عقل را ایجاد میکند.
- هر عقل، عقل بعدی را تولید میکند، تا اینکه به عقل فعال برسیم که آخرین مرتبه از عقول است.
- عقل فعال واسطهی فیض بین عالم مجردات و عالم ماده است.
- عقل فعال، نفس انسان را تکمیل میکند و منشأ الهام و معرفت اوست.
ابنسینا تأکید میکند که عقل فعال همان است که صور علمی را به ذهن انسان افاضه میکند و عامل تحقق وحی در پیامبران است.
۲. عقل فعال در عرفان اسلامی
الف) تفاوت نگاه عرفانی و فلسفی به عقل فعال
اگرچه فلاسفه عقل فعال را مرتبهای از عقول مجرّد میدانند، اما در عرفان، بهویژه در نظریات ابنعربی و سهروردی، عقل فعال نه فقط یک عقل فلسفی، بلکه یک حقیقت نورانی و الهی در نظر گرفته میشود که وحی، الهام، و شهود عرفانی را به انسان منتقل میکند.
در این دیدگاه:
- عقل فعال همان نفس رحمانی است که حیات و ادراک را به جهان و انسان میبخشد.
- این عقل، حقیقت محمدیه یا همان نور نبوی است که تمام معرفتهای عرفانی از آن سرچشمه میگیرد.
- معرفت حاصل از عقل فعال در عرفان، بیشتر از طریق اشراق و کشف شهودی است، نه صرفاً استدلال عقلی.
ب) عقل فعال و حقیقت محمدیه در عرفان ابنعربی
ابنعربی عقل فعال را با حقیقت محمدیه یکی میداند. در نظریهی او:
- حقیقت محمدیه نخستین تجلی حق است که واسطهی خلق عالم و نزول وحی است.
- پیامبران و اولیای الهی، معرفت خود را از عقل فعال دریافت میکنند.
- عقل فعال همان روحالقدس است که در قالب وحی و الهام بر دل عرفا و انبیا میدمد.
پس، در عرفان، عقل فعال فراتر از یک مرتبهی فلسفی است و تبدیل به یک حقیقت الهی و واسطهی فیض در جهان هستی میشود.
ج) عقل فعال در حکمت اشراق (سهروردی)
سهروردی که مکتب حکمت اشراق را بنیان گذاشت، عقل فعال را همان نورالانوار میداند که از طریق نورهای قاهر و مدبّر، جهان را هدایت میکند.
- در این نگاه، عقل فعال حقیقتی نوری است که بر جان انسانها میتابد و آنها را به سوی شهود و معرفت هدایت میکند.
- مکاشفه و دریافت حقیقت، نتیجهی اتصال به نور عقل فعال است.
۳. عقل فعال و نقش آن در شناخت عرفانی
الف) راههای ارتباط انسان با عقل فعال
در عرفان، سه راه برای دریافت معرفت از عقل فعال وجود دارد:
- وحی: پیامبران از طریق وحی، مستقیماً با عقل فعال مرتبط میشوند.
- الهام: اولیای الهی و عرفا از طریق کشف و شهود، معارف را از عقل فعال دریافت میکنند.
- تفکر و اشراق: برخی از حکما و اهل سلوک از طریق تفکر و تزکیهی نفس به عقل فعال متصل میشوند.
ب) عقل فعال و نفس رحمانی
نفس رحمانی، همان فیض دائم الهی است که هستی را زنده و پویا نگه میدارد.
- در عرفان، این نفس با عقل فعال یکی دانسته میشود.
- همانطور که عقل فعال در فلسفه سبب تحقق ادراک و حیات عقلانی است، در عرفان، نفس رحمانی سبب تحقق ادراک شهودی و روحانی است.
۴. نتیجهگیری
الف) در فلسفه:
- عقل فعال آخرین مرتبه از عقول مجرّد است.
- واسطهی فیض الهی به عالم ماده و انسان است.
- منشأ وحی و معرفت عقلی است.
ب) در عرفان:
- عقل فعال یک حقیقت نوری و الهی است که با حقیقت محمدیه و نفس رحمانی پیوند دارد.
- منشأ معرفت شهودی، وحی، و الهام است.
- اتصال به آن، انسان را به شناخت حقیقی و شهود الهی میرساند.
بنابراین، در عرفان، عقل فعال صرفاً یک نیروی تعقلی نیست، بلکه یک حقیقت وجودی است که عارف با سلوک و تزکیه میتواند با آن متحد شود و از فیض آن بهرهمند گردد.
۵. پرسش نهایی:
آیا میخواهید این بحث را با نگاه به آثار عرفانی خاص (مثلاً مثنوی مولانا، فصوصالحکم ابنعربی یا اشراقات سهروردی) بیشتر بررسی کنیم؟
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۱۴