رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی  وادی بقا


وادی بقا
زین خانه‌ی خاکی چو گذر باید کرد
دل را به تجلی و شرر باید کرد
در دشت بقا، چون فنا گشتی تو
در بزم ازل، سوز و سر باید کرد

 

شرح رباعی "وادی بقا"

این رباعی عارفانه به سیر و سلوک معنوی و عبور از تعلقات مادی اشاره دارد و مفاهیم مهمی همچون فنا، بقا، تجلی، و ازلیت را در خود جای داده است. در ادامه، هر مصراع را به‌صورت جداگانه بررسی و تفسیر می‌کنیم:


مصراع اول:

"زین خانه‌ی خاکی چو گذر باید کرد"

  • "خانه‌ی خاکی": اشاره به جهان مادی و جسمانی دارد که از عناصر خاکی ساخته شده است.
  • "چو گذر باید کرد": توصیه به رهایی از دنیا و ترک وابستگی‌های دنیوی.
  • در عرفان، دنیا مانند سرایی موقت در نظر گرفته می‌شود که باید از آن عبور کرد تا به حقیقت واصل شد.

مفهوم: سالک باید از دنیای مادی دل بکند و برای سیر به‌سوی حقیقت آماده شود.


مصراع دوم:

"دل را به تجلی و شرر باید کرد"

  • "تجلی": اشاره به نور و ظهور حقیقت الهی دارد. در عرفان، تجلی یعنی روشن شدن دل به نور معرفت و حقیقت.
  • "شرر": استعاره از شوق، اشتیاق، و سوز درونی که انسان را به حرکت در مسیر عشق الهی وامی‌دارد.

مفهوم: برای رسیدن به حقیقت، دل باید در آتش عشق بسوزد و نور حق را منعکس کند. این اشاره‌ای به تجربه‌ی سوز و اشتیاق در مسیر سلوک عرفانی است.


مصراع سوم:

"در دشت بقا، چون فنا گشتی تو"

  • "دشت بقا": اشاره به مرحله‌ی بقا بالله دارد که عارف پس از فنا به آن می‌رسد.
  • "چون فنا گشتی": فنا یعنی از بین رفتن نفس و خودیّت در برابر حق. در تصوف، فنا مقدمه‌ی ورود به بقا است.

مفهوم: اگر سالک از خودی و نفسانیت عبور کند (فنا)، به حقیقت جاودان و مقام بقا بالله خواهد رسید.


مصراع چهارم:

"در بزم ازل، سوز و سر باید کرد"

  • "بزم ازل": اشاره به عالم ازلیت و پیش از خلقت دارد، جایی که حقیقت و عشق الهی تجلی کرده است.
  • "سوز": اشاره به شور و اشتیاق عرفانی دارد که در مسیر سلوک به اوج می‌رسد.
  • "سر": می‌تواند اشاره به سرّ عرفانی، حقیقت پنهان، یا حتی سماع و حرکت عاشقانه در مسیر حقیقت باشد.

مفهوم: سالک در بزم الهی و عالم حقیقت باید با سوز و اشتیاق و همچنین با رازآلودگی و معرفت حضور یابد.


جمع‌بندی کلی:

این رباعی سیر سالک از دنیا به سوی حقیقت مطلق را به زیبایی به تصویر می‌کشد:

  1. دل کندن از دنیا (مصراع اول)
  2. آماده شدن برای دریافت نور حقیقت و شعله‌ی عشق (مصراع دوم)
  3. رسیدن به مقام فنا و سپس بقا بالله (مصراع سوم)
  4. ورود به حقیقت ازلی با سوز و عشق عرفانی (مصراع چهارم)

نتیجه: این رباعی یک نقشه‌ی راه عرفانی برای سالک ارائه می‌دهد و او را به سوی نور، عشق، فنا، و بقا هدایت می‌کند.

 

وادی بقا در عرفان

وادی بقا یکی از مراحل عالی سیر و سلوک عرفانی است که پس از فنا حاصل می‌شود. در این مرحله، عارف که پیش‌تر از خودی و انانیت رهایی یافته، دوباره به عالم برمی‌گردد، اما این بار با معرفتی الهی و حضوری آگاهانه در حقیقت مطلق. او دیگر به خودی خویش وجود ندارد، بلکه با بقای الهی و به‌واسطه‌ی حق، در عالم باقی است.

۱. مفهوم بقا در عرفان

بقا در عرفان اسلامی به معنای «باقی ماندن به حق» است. این مرحله نقطه‌ی مقابل فنا است، اما نه به معنای بازگشت به نفس و خودی، بلکه به معنای ادامه‌ی حیات با حقیقت الهی. در این مرحله، سالک نه‌تنها خود را از میان برده، بلکه حقیقت الهی را در خود متجلی ساخته است.

۲. تفاوت فنا و بقا

  • فنا: سالک در این مرحله از هرگونه انانیت و فردیت خود عبور می‌کند و در حقیقت الهی محو می‌شود. در این وضعیت، او از هر چیزی جز حق تعالی غافل است و هیچ تعلقی به دنیا ندارد.
  • بقا: پس از فنا، وقتی که سالک به حقیقت الهی دست یافت، در او باقی می‌ماند و با قدرت و نور الهی، در جهان حضور دارد. این بقا به معنای ادامه‌ی وجود فردی نیست، بلکه نوعی بقا به واسطه‌ی خداوند است.

۳. نشانه‌های وادی بقا

  • بازگشت آگاهانه به دنیا: عارف پس از فنا به دنیا بازمی‌گردد، اما این بازگشت به‌معنای وابستگی به دنیا نیست، بلکه او از حقیقتی فراتر آگاه شده و برای هدایت دیگران باقی می‌ماند.
  • حضور در حق و خلق: در این مرحله، عارف نه‌تنها با حق تعالی در ارتباط است، بلکه با مردم نیز تعامل دارد و آنها را به سوی نور هدایت می‌کند.
  • عبودیت کامل: او دیگر از خود اراده‌ای ندارد، بلکه تمام افعال و گفتارش به اراده و مشیت الهی انجام می‌شود.
  • آرامش مطلق: چون او در حقیقت الهی مستحیل شده، هیچ دلهره و ترسی ندارد و همه چیز را در سایه‌ی حکمت و مشیت الهی می‌بیند.

۴. بقا از دیدگاه عرفای بزرگ

ابن عربی

محیی‌الدین ابن عربی فنا و بقا را به عنوان دو مرحله از تکامل عارف معرفی می‌کند. او می‌گوید که فنا، نفی صفات بشری است و بقا، اثبات صفات الهی در وجود انسان. عارف در این مرحله به حقیقت وحدت وجود پی می‌برد و درمی‌یابد که همه چیز جلوه‌ای از حق است.

مولانا

مولانا در اشعار خود از بقا به عنوان مرحله‌ی نهایی سلوک یاد می‌کند. او در مثنوی معنوی و دیوان شمس بارها اشاره می‌کند که فنا تنها مرحله‌ی ناپدید شدن از خود است، اما در بقا، انسان به گونه‌ای دیگر به هستی بازمی‌گردد:

مرده بُدم، زنده شدم، گریه بُدم، خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

این بیت نشان می‌دهد که فنا به معنای مرگ از خود و بقا به معنای زنده شدن به واسطه‌ی عشق الهی است.

حسین بن منصور حلاج

حلاج نیز که به‌خاطر بیان جسورانه‌ی «انا الحق» مشهور است، به مرحله‌ی بقا رسیده بود. او فنا شد و در حقیقت الهی باقی ماند، به طوری که خود را از حق جدا نمی‌دید. این سخن او نشان‌دهنده‌ی وصول به بقای الهی است.

۵. نتیجه‌گیری

وادی بقا، بالاترین مقام عرفانی است که سالک می‌تواند به آن برسد. در این مرحله، او به حقیقت وحدت رسیده و در حضور الهی باقی می‌ماند. اما این بقا به معنای حیات فردی نیست، بلکه یک نوع بقای الهی است که در آن، عارف دیگر از خود اراده‌ای ندارد و سراسر وجودش تجلی خداوند است.

این مرحله، همان جایی است که انسان کامل ظهور می‌یابد و به هدایت مردم می‌پردازد، بدون آنکه در دام نفس و انانیت بیفتد. در این حالت، عارف هم با حق در ارتباط است و هم با خلق، اما تمام اعمال و گفتار او از روی حقیقت و عشق الهی است.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۱۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی