باسمه تعالی
امام موسی ابن جعفر(ع)
زندان
غزل (1)
تا دلم یاد ائمه می کند ،پروردگار
مرغ حق پر می زند سوی سرای کردگار
می رود موسی ابن جعفر راه حق، چون
باسمه تعالی
امام موسی ابن جعفر(ع)
زندان
غزل (1)
تا دلم یاد ائمه می کند ،پروردگار
مرغ حق پر می زند سوی سرای کردگار
کینه ی هارون از ایشان را که شد ابلیس وار
ظلم بر حضرت نمود و کید او شد آشکار
گر به یاد تو رود افکار من در طول روز
می شوم در سوگ آن دردانه شب ها بی قرار
تا نفس دارم برایت نوحه پردازی کنم
با نماز خاصه ات عالم شود شب زنده دار
یوسف آل محمد از چه زندان می روی؟،
کاظمین چون می روی،هر دیده باشد اشکبار
امت اسلام ، در گیر نفاق و کافران
شیعه دائم در شدائد عاقل است و هوشیار
در اسارت استوار و محکم و قاطع بدی
سالها محبوس کردند ، غاصبان بی تبار
سم مهلک را بگو با آن جگر آخر چه کرد
جمله عالم در غمت ماه رجب شد سوگوار
میثمی گوید غزل در وصف اولاد علی
شعر او در وصف تو باشد، چه صاحب اعتبار
حضرت باب الحوائج، حاجتم را کن ادا
چون که اشعار رجالی می کند امیدوار
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
- ۹۷/۰۹/۱۸