باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۸۵۵ تا ۱۸۶۹
مدح و قدح
لطف و سالوس جهان خوش لقمهایست
کمترش خور کان پر آتش لقمهایست
آتشش پنهان و ذوقش آشکار
دود او ظاهر شود پایان کار
تو مگو آن مدح را من کی خورم
از طمع میگوید او پی میبرم
مادحت گر هجو گوید بر ملا
روزها سوزد دلت زان سوزها
گر چه دانی کو ز حرمان گفت آن
کان طمع که داشت از تو شد زیان
آن اثر میماندت در اندرون
در مدیح این حالتت هست آزمون
آن اثر هم روزها باقی بود
مایهٔ کبر و خداع جان شود
لیک ننماید چو شیرینست مدح
بد نماید زانک تلخ افتاد قدح
همچو مطبوخست و حب کان را خوری
تا بدیری شورش و رنج اندری
ور خوری حلوا بود ذوقش دمی
این اثر چون آن نمیپاید همی
چون نمیپاید همیپاید نهان
هر ضدی را تو به ضد او بدان
چون شکر پاید نهان تاثیر او
بعد حینی دمل آرد نیشجو
نفس از بس مدحها فرعون شد
کن ذلیل النفس هونا لا تسد
مولانا می گوید، این ابراز محبتها و چاپلوسی های مردم همانند لقمه ای می ماند که در ظاهر و ابتدا خوشمزه است.اما در نهایت در باطن خود منبع آتش می باشد و تو را نابود و می سوزاند.لذا از اینکه دیگران تملق تو را گویند پرهیز کن، اگر چه لحظه ای شاد می شوی ولی روح و روان تو را به آتش می کشد.
مولانا می گوید، آتش چاپلوسی مخفی و پنهان است و انسان در ظاهر آنرا نمی بیند که از آن فاصله بگیرد . لقمه چرب زبانی شیرین و خوشمزه است و انسان با چشیدن آن لذت می برد.اما پایان هر آتش گرفتگی، خاکستر و دود است.شما دود آتش را بالاخره خواهی دید.
مولانا می گوید، بدیهی است کسی که تملق انسان را می گوید، از این کار انتظار برآوردن حاجتی دارد. لذا مگو من که می دانم او از این کار جه هدفی دارد، بگذار بگوید ،در من تاثیری ندارد.
مولانا می گوید، همانطوریکه اگر کسی، حتی به دروغ، به تو ناسزا گوید ناراحت می شوی و مدتها از این سخن ناراحت هستی.اگر کسی مدح تو را گوید،روی روح و روان تو اثر می گذارد.اگرچه ممکن است اظهار داری که اثر نمی گذارد.
مولانا می گوید،اگر چه می دانی ناسزا گفتن یک چاپلوس بخاطر برآورده نکردن خواست اوست.اگر فرد چاپلوس که درخواستش مورد پذیرش قرار نگرفته است در انظار عموم به تو ناسزا بگوید،موجبات ناراحتی روح و روان تو را ایجاد می کند،لذا مدح و ستایش در روح و روان انسان اثر گذار است.
مولانا می گوید، مدح انسان و یا نفی انسان، خواه ناخواه در روح و روان انسان اثر خودش را می گذارد.برای اثبات این ادعا ،کافی است انسان آنرا امتحان کند.آثار خوشحالی و ناراحتی انسان چندین روز در پی آن عمل وجود دارد.
مولانا می گوید، مدح و ستایش انسان باعث می گردد که غرور و تکبر انسان را فرا گیرد.لذا این مدح و ستایش ها، روح و جان تو را فریب می دهد.مدح در ابتدا شیرین و در پایان تلخ است.اما نفی انسان در ابتدا تلخ است، لذا انسان زود متوجه تلخی آن می گردد.
مولانا می گوید، نفی انسان چون دوای جوشان بد مزه می ماند که انسان زود بد طعمی و تلخی آن را می فهمد.اما مدح همانند قرصی می ماند ، که اثراتش بعدا مشخص می گردد و فعل انفعالات آن در بدن انجام می گیرد.مدح انسان همانند حلوا می ماند، تا زمانی که در دهان قرار دارد، طعم و شیرینی آن را احساس می کنی.همینکه از مری فرو رفت دیگر شیرینی حلوا را احساس نمی کنی.اگر چه اثرات شیرینی روی بدن بعدا خود را نشان می دهد.
مولانا می گوید، برای اینکه بفهمی اثرات مدح روی انسان چیست، کافی است اثرات ضد آنرا بر روی روح و روان خود ببینی.زیرا مدح انسان مخفی است و انسان آنرا نمی بیند و احساس نمی کند.مدح همانند خوردن شکر می ماند.اثرات آن بعدا بصورت غده های چرکین خود نمایی می کند.برای از بین بردن آنها باید با نیش تیزی آنها را پاره و چرک ها را خارج نمایی.
مولانا می گوید، فرعون به خاطر ستایش و مدح های زیاد ادعای خدایی کرد.کسی که نفسش پیش او ذلیل باشد، تمایلی به مدح و ستایش ندارد.این نفس است که با مدح انسان لذت می برد.لذا کسی که مبارزه با نفس می کند ،از مداحی خویش پرهیز می کند.
چاپلوسی آتشی در روح و جان آدمی است
مدح انسان موجب کبر و غرور دائمی است
قدح و مدح آدمی تاثیر دارد در درون
طالب مدح و ستایش در عذاب و نادمی است
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۷/۲۸