بخشش
غم و غصه کند عمر بشر کم
تکبر می دهد علم تو را سم
کند افزون معاش و رزق و روزی
بود بخشش بلا گردان ما هم
بخشش
غم و غصه کند عمر بشر کم
تکبر می دهد علم تو را سم
کند افزون معاش و رزق و روزی
بود بخشش بلا گردان ما هم
فراخوان
در قیامت می شود محشر به پا
با فراخوانی به دستور خدا
مردگان را زنده می سازد همی
دان خدا قادر به احضار شما
عارف
عارفان را آدمیت طالب است
عشق یزدان بهر آنان جاذب است
دائما بر نفس دون حمله کنند
چون که بر ما چیره و هم غالب است
نشانی
تو به دنبال خدایی و خودت گم شده ای
جایِ رفتن به نشانی ، پِی مردم شده ای
میزنی این در و آن در که بجویی او را
رانده از درگه حق ، در پی گندم شده ای
گم شده
درس گفتم که بدانی تو گُمی ، حق پیداست
گم شدیم در خودمان؛ دیرشده، حق تنهاست
آن که بر گم شده دل را بدهد دانی کیست؟
دل بدادیم ، که او گم نشده ، حق هر جاست
دست نا پیدا
هستی تو از خدای اکبر است
از طریق مادر و هم همسر است
گر به ظاهر می شوی دائم بزرگ
دست نا پیدای یزدان بر سر است
عزاداری
عحب شوری به پا کرده شهادت
شهیدان با قیام و با رشادت
به پا کرده عزا اندر عزا یی
بود جاری و بر پا تا قیامت
جان
جان بود محصور اندر آب و خاک
طالب آزادی است و عشق پاک
گر شود آزاد جان ما ز جسم
نیست ما را با عدو در اصطکاک
۷۱۹.شب قدر
ره آورد شب قدر است قرآن
کتابی رهنما از بهر انسان
کتاب معرفت سر چشمه ی فیض
که نورانی شوی از پرتوی آن
۷۲۰.حضرت فاطمه
ای دخت نبی ، مخزن اسرار دو عالم
ای کوثر دین ، مظهر حق، بضعه ی خاتم
وی بهر پدر مادر و ای نادره دختر
از بهر علی همسر فرزانه و همدم
دیار فانی
در طول حیات و زندگانی
هر روز جدال و امتحانی
جای شهدا رفیع و عالی
در عالم و در دیار فانی