رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۵۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

زلف پریشان

باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲ :بیت هشتم
زلف پریشان
کی دهد دست این غرض یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما زلف پریشان شما

منظور از دست دادن میسر و امکان شدن است.لذا کی دهد دست به معنای این است که چه موقع امکان پذیر است.غرض مقصود و منظور می باشد.منظور از همدستان موافقان با انسان می باشد.خاطر مجموع یعنی خیال راحت و آسوده است.
بهترین زمان برای انسان سالک وقتی است که همه حواس و افکار و دلش متوجه به خدای متعال باشد.منظور از زلف پریشان اجزای هستی و آیات الهی هستند.
حافظ می گوید آیا زمانی فرا می رسد که من با وجود زرق و برق دنیا فقط تو را ببینم و توجه من عیر از تو به چیز دیگری نباشد.
زلف در کنار رخ زیباست.لذا حافط جهان هستی که به اذن خدای متعال ایجاد شده است به زلف پریشان تعبیر می کند.بابا طاهر می گوید وقتی به دریا و صحرا می نگرم تو را می بینم.لذا زلف را به عالم حق تشبیه می کند.دنیا وقتی برای انسان زیباست که خدای متعال در آن حضور داشته باشد.زندگی بدون خدا زیبا نیست.زلف را پریشان نامد زیرا باعث شده که آرامش بسیاری را به خاطر دلبستگی به دنیا پریشان کند.
حافظ می گوید کی فرا می رسد زمانی که تعلقات و خاطر من به دنیا همسو با رضای حق تعالی گردد و من با کاروان جهان هستی همسو شوم و آنچه که تو می خواهی من به آن عمل کنم.همه عالم دارند تو را تسبیح می کنند.می شود که من هم تو را تسبیح کنم.تنها در این وقت است که خاطر من آرام می گیرد و همراه عالم هستی حرکت می کند.

غنچه ها باز شوند در اثر باد صبا
روح و جان شاد شوند پرتوی انوار خدا
اولیا حامل انوار خدا می باشند
تا نسیمی بوزد بر دل و افکار شما

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شیران خدا

مومنان در روح و جان یکسان شدند
چو نکه آنها آدم و انسان شدند
نیست فرقی بین شیران خدا
جملگی مردان حق همسان شدند

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

دلدار

باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲:قسمت هفتم
دلدار

دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

منظور از خرابی بی قراری است.زینهار یعنی آگاه باشید. منظور از اصطلاح جان من و جان شما اینست که جان من را همانند جان خود بدانید.لذا جان من و تو یکی هست.
تنها دلدار است که به دل آرامش و قرار می دهد.تنها دلداری که آرامش به دلها می دهد خدای متعال است .قرآن کریم می فرماید تنها با یاد و توجه به خدادلها آرام می گیرند.
حافظ اظهار ادب می کند و مستقیما از خدا طلب آرامش نمی کند.بلکه از اولیای الهی می خواهد که شفیع او شوند و از خدای متعال برای او طلب آرامش کنند.او می گوید جان من را همانند جان خود منظور کنید.همانطوریکه دلدارتان به شما آرامش می دهد دل من را نیز به آرامش برسانید.
مولانا می گوید:

مؤمنان معدود لیک ایمان یکی
جسمشان معدود لیکن جان یکی
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

همراه ولا

عاشقم عاشق مردان خدا
عاشق همدم و همراه ولا
آنکه جانش کف دست است هنوز
چونکه خالی است ز هر میل و هوا

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بزم جمشید

باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲: بیت ششم
بزم جم

عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم
گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما

عمرتان باد و مراد ، یعنی عمری بلند و طولانی داشته باشید و به آرزوی خود برسید.منظور از ساقیان ، می دهندگان هستند.جم مخفف جمشید است.آن پادشاه افسانه ای است.دوران شما یعنی در دوره ی زندگی شما.
واژه ها و کلمات دارای معنا و منظور های گوناگون است.بستگی به گوینده و زمان و مکان دارد.اگر یک باغبان در باغ بگوید گل نرگس،منظور او گل خوش بوی گیاهی است.اما اگر یک مداح در ایام نیمه شعبان بگوید گل نرگس،منظور انسان کامل امام زمان است.لذا تفاوت ها بسیار است.
بزم جم نیز دارای دو معناست.اگر یک شرابخوار بگوید ، منظورش بزم جمشید است.در افسانه ها گویند جمشید اولین کسی بود که شراب را درست کرده و بزم های آنچنانی بر پا می کرده است .اما حافظ منظورش از بزم جم ، بزم در بارگاه الهی است.لذا منظور از ساقیان بزم جم، اولیای الهی می باشند که شراب معرفت را در دلهای انسان ها می ریزند و آنها را مست و شیفته حق می نمایند.
حافظ خطاب به اولیای الهی می گوید امید است شما دارای عمر طولانی باشید و به آرزوهایتان که هدایت مردم به سوی پرودگار عالم است دست یابید.اگر چه امکان بهره مندی نزدیک در دوران زندگی شما نصیب ما نگردید تا ما را از معرفت الهی سرشار نمائید.

 افسوس که عمر خود،به واهی طی شد
افسوس که بی ثمر، به آهی طی شد
دریاب که هر ثانیه چون در باشد
دوران جوانی، به تباهی طی شد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

غنچه

غنچه ها باز شوند در اثر باد صبا
روح و جان شاد شوند بر اثر نور خدا
اولیا حامل انوار خدا می باشند
تا نسیمی بوزد بر دل و افکار شما


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سفیران حق تعالی

 باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲:قسمت پنجم
نسیم صبحگاهی

با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما

صبا به معنای نسیم صبحگاهی است.رخت یعنی چهره شما می باشد.گلدسته ای به معنای دسته گل می باشد. حافظ محبوب خود یعنی خداوند را به گلستانی از گل تشبیه نموده است.بعلاوه جمال حق تعالی را به دسته گل تشبیه کرده است.
بوکه به معنای شاید می باشد.منظور از بویی بشنویم یعنی یک بویی احساس کنیم.
بستان همان باغ و بوستان است.در اینجا منظور کوی معشوق می باشد.
حافظ می گوید ما که از دیدار رخ و جمال حق تعالی محروم هستیم.ای باد صبا تو که از باغ و بوستان خداوند عبور می کنی، حداقل بویی از گلستان حق تعالی را نصیب ما بگردان.
در حقیقت حافظ به خداوند می گوید که ما را از اولیای الهی بهره مند ساز . اینان همانند دسته های گل می مانند .بلکه توسط آنان از صفات الهی آشنا و بهره مند شویم.
حافظ اولیای الهی را که سفیران حق تعالی در عالم هستی هستند را به باد صبا تشبیه کرده است.تنها اینها هستند که به درگاه الهی امکان رفت و شد دارند و پیام آوران حق تعالی هستند.همانطوریکه باد صبحگاهی باعث می شود که غنچه ها باز و به گل تبدیل شوند.پیمبران الهی و اولیای الهی این امکان را دارند که با گفتار و اعمال و افکارشان الگویی برای انسان ها گردند.امید است ما هم بتوانیم خود را به صفات الهی آراسته کنیم.

عاشقم ، عاشق مردان خدا
عاشق همدم و همراه ولا
آنکه جانش کف دست است هنوز
چونکه خالی است ز هر میل و هوا

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بیداری انسان

باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲: بیت چهارم
بیداری

بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما

بخت به معنای طالع و دولت و اقبال است.مگر در اینجا به معنای حتمی و یقین بکار رفته است.روی رخشان یعنی روی نورانی و چهره درخشان می باشد.
انسان خواب آلود با زدن آب به صورتش بیدار می شود.حافظ می گوید برای بیداری ما از خواب غفلت کافی است خداوند عنایتی به ما کند تا به حقایق هستی آشنا شویم و از گمراهی نجات یابیم.همانند آبی که به چهره می پاشند.
تا زمانی که خداوند به انسان رو نکند امکان بیداری ما وجود ندارد.حافظ می گوید به یقین خداوند به من رو کرده و بخت و اقبال من باز شده است.زیرا خداوند آب حیات بر روی من پاشیده است.انسانی که بخت و اقبالش خفته شده باشد با کمترین عنایت از سوی خداوند بیدار می شود.


عاشقم عاشق مردان خدا
عاشق همدم و همراه ولا
آنکه جانش کف دست است هنوز
نه هر انکس که اسیر است و رها

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

جان به کف

عاشقم عاشق مردان خدا
عاشق همدم و همراه ولا
آنکه جانش کف دست است هنوز
چونکه خالی است ز هر میل و هوا

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سرنوشت عاشقان


سرنوشت عاشقان رسوایی است
بی خود از خود گشتن و شیدایی است
هر که عاشق شد ندارد عقل و هوش

در نهایت عاشقی پیدایی است

  • علی رجالی