رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۸۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قوم هود


چرا قوم هود، به عذاب گرفتار شدند؟

چون گناهانی انجام دادند که مستحق عذاب شدند، آن گناه ها عبارت است از

1.شرک و بندگى غیر خدا

رش دعوت حقّ سرباز ‏زدند و همواره به دنبال بندگى غیر خدا بودند. حضرت هود(ع) می ‏باید، به آن ها تفهیم کند که همه عبادت ها، باید متوجّه پیشگاه خدا شود و هیچ گاه بت‏پرستی نکنند. زیرا تنها اوست که سلطنتش دائمی و اراده‏اش نافذ است. به هر نحوى که بخواهد، امور را می ‏گرداند. باید تنها از خدا درخواست نمود و یارى جست. دست نیاز به جانب او بلند کرد.

2.انکار آیات الهى و نافرمانى از اوامر پیامبران

با ظهور پیامبران و دعوت امت ها به یکتاپرستى، اغلب آنان، آیات خداوند را انکار نمودند. به دعوت پیامبران الهى اعتنایى نکردند. قوم هود هم این چنین بودند. قرآن در این باره می ‏فرماید: ... قوم عاد، آیات پروردگارشان را انکار کردند. پیامبران را معصیت نمودند. از فرمان هر ستمگر حقّ ستیزى، پیروى کردند.(7)

3.زدن اتهامات ناروا به حضرت هود(ع)

همیشه، پیامبران با اتهامات بى‏اساس امّتهایشان مواجه بوده اند. مردم فرستادگان خداوند را تکذیب می ‏کردند و دعوتشان را نمی ‏پذیرفتند. حضرت هود(ع) هم با امّتى لجوج، روبرو بوده است. اشراف کافر قوم عاد به او گفتند: ... ما تو را در نادانى می ‏بینیم و مسلّماً تو را از دروغگویان می ‏دانیم

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

گنج قارون


گنج قارون


در زمان حضرت موسی(ع) مردی از اقوام موسی به نام ((قارون))زندگی می کرد.قارون مردی خوش قیافه و خوش برخورد بود که صدای خوبی داشت و کتاب ((تورات))را برای مردم می خواند.او با قوم موسی مهربان بود و به موسی(ع)احترام می گذاشت تا مردم به او اعتماد کنند اما او در دل خود با شیطان همراه بود و بت می پرستید!

قارون با کارهایی از قبیلپیش خرید محصول کشاورزان و انبار کردن آن،ساختن داروهای تقلبی،گران فروشی و... روز به روز پولدارتر شد؛تا جایی که گنج قارون پرآوازه و مشهور شد!کم کم قارون به ثروت خود مغرور شد و در زمانی که مردم وضع مالی خوبی نداشتند قصر خود را با روکش طلا می ساخت؛لباس های گران قیمت می پوشید؛فقیران را مسخره می کرد و خلاصه همه را ناراحت و دلگیر کرده بود!

عده ای به او می گفتند:((قارون،این کارها را نکن،پولت را به رخ مردم نکش،این کارها عاقبت خوبی ندارد و...))او در جواب می گفت:((یعنی چه؟مال خودم است،دارندگی و برازندگی!!!من با زندگی خودم این پول ها را به دست آورده ام.))

در همان زمان بود که حضرت موسی (ع)  به امر خداوند،از مردم خواست که زکات مالشان را بپردازند!قارون با شنیدن این حکم عصبانی شد و شروع کرد به دادوفریاد و حاضر نشد سهم زکات را از پولش بپردازد و به حضرت موسی (ع) گفت:((من زکات را قبول ندارم!تو می خواهی با این نقشه ها پول مرا بگیری اما اگر برای خودت پول می خواهی حاضرم بپردازم.))حضرت موسی (ع) به قارون نگاه معنی داری کرد و با مهربانی گفت:((قارون،من هیچ چیزی برای خودم نمی خواهم.زکات حقی است که تو باید از پول و ثروت خودت در راه خدا به مردم فقیر بدهی و مطمئن باش که چیزی از مال تو کم نمی شود و خدای بزرگ برکت زیادی به مال تو خواهد داد!))

اما گوش قارون به این حرف ها بدهکار نبود.غرور و خودخواهی قلبش را پر کرده بود!علاوه بر اینکه حاضر نشد از پولش کمکی بکند،اختیارش را به دست شیطان داد و دنبال راهی بود که مردم را نسبت به حضرت موسی (ع) بدبین کند.دوستان قارون به او گفتند باید به موسی (ع) تهمتی بزنیم که مردم از او بدشان بیاید!وقتی آدم پولداری مثل تو چیزی بگوید،حتمًا مردم باور می کنند!قارون نیشخندی زد و با بدجنسی گفت:((نقشه خوبی است!چطور است بگوییم موسی ع دزدی کرده یا مثلاً آدم کشته؟!!))گفتند:((نه!پول دزدی پیشموسی (ع) پیدا نمی شود،تازه موسی با کسی دشمنی ندارد که بخواهد او را بکشد!این نقشه خوبی نیست.اینجوری بیشتر مردم می فهمند که تو دروغ می گویی!))

قارون بازهم فکر کرد و تصمیم گرفت با پول هایش به جنگ موسی برود!تهمت های زیادی به موسی زد و بین مردم زمزمه انداخت که:ای مردم با ایمان!این موسی که شما قبول دارید و خدای او را می پرستید،از من تقاضای کنیز و غلام کرده،از من رشوه خواسته و...!مردم ساده دل هم حرف های قارون و آدم هایی که از او پول گرفته بودند که علیه موسی حرف بزنند را باور کردند.این وسط شیطان هم بیکار نبود و مردم را وسوسه می کرد که موسی  ع از قدرت و ثروت قارون می ترسد،چون موسی ع با قارون فامیل است سهم زکات او را بخشیده و بین مردم فرق می گذارد و...!!!

مردم کم کم با این حرف ها ایمانشان را از دست می دادند.تا اینکه دل موسی شکست و از دست قارون به خدا شکایت کرد و گفت:((خدایا!خودت دست ظلم وبدی قارون را کوتاه کن و من همه تلاش خودم را کردم!))حضرت موسی ع به فرمان خداوند یکبار دیگر با قارون حرف زد و از او خواست دست از کارهای بدش بردارد وگرنه به عذاب خداوند گرفتار می شود و آن موقع دیگر پشیمانی سودی ندارد.اما قارون باز هم موسی ع را مسخره کرد و گفت:((موسی،همه حرف های تو دروغ است!تو می خواهی مرا بترسانی و مرا از پول هایم جدا کنی،اما من گول تو را نمی خورم.من می خواهم همیشه کنار پول هایم باشم.تو هم هر کاری دوست داری بکن.))

موسی

حضرت موسی ع  ناراحت شد و گفت:((باشد،هر کس یار قارون است با او بماند و هر کس یار خداست از کنار او دور شود.))همه اطرافیان به جز چند نفر از قارون دور شدند!حضرت موسی ع  فرمان داد:ای زمین،قارون را بگیر.ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد.زلزله ایی قارون و قصر و گنج هایش را لرزاند.زمین شکافته شد و برای همیشه قارون،بدی ها،ظلم و گنج او را در دل خود فرو برد!وبرای همیشه در زیر خاک پنهان شدند.با این معجزه کسانی که در دلشان به حضرت موسی ع  شک داشتند، از خواب غفلت بیدار شدند و توبه کردند و همه مقابل قدرت و عظمت خدای موسی ع  سجده کردند!!!

(آیه 76-83 و سوره احزاب _آیه 69)

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شکافندگی

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

شکافندگی

خداوند متعال با شکافتن دانه در زمین موجب جوانه زدن دانه و ادامه حیات در طبیعت است. همانند خیاطی که با تکه تکه کردن پارچه ، باعث ایجاد خلعتی می شود و به پار چه ارزش می دهد.
  انسان نیز با جذب دو سلول نر و ماده ،در حقیقت شکافتن  سلول ماده و ورود سلول نر در آن ، یک انسان با گذشت زمان خلق و تکامل پیدا می کند.
  گاهی اوقات خداوند ، از شکافندگی برای نابودی استفاده می کند.همانند شکافتن زمین و دفن قارون و اموال واطرافیانش ،یا شکافتن دریا و دفن لشکریان فرعون.
  اگر به داستان حضرت یوسف دقت کنید، خداوند درهای بسته را شکافت و یوسف را از تهمت نجات داد.یاحضرت موسی و همراهان را با شکافتن آب و ایجاد خشکی بین دو کوه آب نجات داد.
   خداوند با معرفی این حقایق در قرآن کریم می خواهد به ما بگوید که اگر تقوای الهی و بندگی خدا را انجام دهید ، در اینصورت درها را به روی شما باز می کنم و هرگز به در بسته نمی خورید .حتی اگر کسی بخواهد درها را روی شما ببندد ما آنرا باز می کنیم.

ناجی یوسف تویی ،در قعر چاه
عزت و شوکت دهی با عز وجاه
تو خدایی می کنی و، ما گرفتار هوا 
مى شود یوسف، عزیز مصر و شاه

دکتر علی رجالی
 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

آب و آتش

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار مولانا

آب و آتش

وقتی به ظاهر آب یا آتش نگاه می کنیم ،یکی باعث حیات و تداوم زندگی و دیگری باعث سوزاندن  و ایجاد گرما می شود.
  در درون انسان ها نیز آب و آتش وجود دارد.حلم و بردباری نقش آب را برای انسان دارد و خشم و غضب همانند آتش برای انسان است.انسان ها با  صبر  و تحمل قادر به حل مشکلات یا کاهش آنها می گردند و با غضب و خشونت باعث دوری از هم و منجر به تصمیمات نادرست انسان می گردد.
  آتش دارای روح و شعور است.با اذن الهی آتش گلستان می شود.همان طوریکه باد دارای شعور بود و کافران قوم عاد را نابود  کرد ولی به مومنان که می رسید نسیم خوشی می وزید.

گناهان می شودبا توبه معدوم
رذالت می کند ، الطاف  مختوم
کند حسن عمل را ضایع غیبت
شود عقلت بدست خشم مسموم

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مسبب الاسباب

باسمه تعالی

برداشتهای از اشعار مولانا

مسبب الاسباب

یکی از نام های خداوند مسبب الاسباب می باشد. یعنی اوست که باعث فعل و انفعالات بین دو چیز می شود و باعث پدیده های جدید می گردد.مثلا، سوزاندن آتش،شکاندن سنگ، غرق نمودن آب.اگر چوب کبریت را به قوطی کبریت بزنیم ،منجر به آتش می شود.آن اراده ای که ایجاد آتش بین دو چیز را سبب شد را خدا گویند.لذا گویند خدا مسبب الاسباب است.
  خداوند در پیوند زناشویی که باعث خلق فرزند می گردد ، مسبب الاسباب است.یا در پیوند قلبها و ایجاد محبت بین دو نفر ، خداست که باعث آن می شود.
    اگر چرخ آب  که بالای چاه آب قرار می دهند، دقت کنید آن باعث با لا آمدن آب از ته چاه است.اما دستگاه چرخ توسط یک انسان می چرخد. لذا در اینجا انسان مسب اصلی بالا آمدن آب است ، اگر چه گفته می شود چرخ آب مسبب است.در جهان هستی هم ،کلیه اتفاقات و فعل انفعالات با یک یا چند واسطه و انفعال توسط خدا انجام می گردد.و بی اذن او حتی برگ درختی به زمبن نمی افتد.به همین دلیل خدا را مسبب الاسباب گویند.

این عزت و شوکتی که دارید

از پرتوی نور حق بدانید

از حافظ خود،خدا بخواهید

گر نه که ضعیف و ناتوانید


دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

آزمایشهای الهی

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

آزمایش های الهی

خداوند متعال می فرمایند ، ما انسان ها را برای امتحان آفریدیم.در این امتحان ،مواد امتحانی خوشی ها و نا خوشی هاست.اگر انسان خوشی ها را با شکر گزاری و مصیبتها را با صبر توام کند، آنگاه در این امتحان قبول شده است.
  انسان با دو بال صبر و شکر ، امکان رشد و پرواز ملکوتی را پیدا می کند.خداوندچه نعمتها و چه مصیبتها را وسیله ای برای رشد انسان قرار داده و هر دوی آنها خیر است.
  خداوند اگر می خواست ،تنها با نعمتها ما را آزمایش کند .باتوجه به غرور و هوای نفس امکان انحراف ما وجود داشت.اگر خدا تنها با سختی ها ما را امتحان کند ، امکان کفران نعمت و ناشکری بود.

الهی سینه ای ده پر ز حکمت
ببینم سر و رازی را ز خلقت
ندارم جز خدا، ورد زبانم
زبانی ده که گویم شکر نعمت

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

کارهای کوچک

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

کم ها را دست کم نگیریم

فرشتگان را بهشت می دهند ولی انسان ها باید بهشت خود را بسازند.اگر به حضرت آدم نگاه کنیم ، لحظه ای پا روی دل خود ننهاد و از آن درخت ممنوعه میوه خورد واز جنت برین به اسفل السافلین سقوط کرد.
گویند نعل بند میخ نعل را خوب نکوبید ، لذا نعل افتاد و متعاقب آن سرداری که روی آن اسب بود به زمین افتاد و در جنگ شکست خورد .در نتیجه کشوری بخاطر یک میخ سقوط کرد.
  لذا ما کارهای کوچک را نباید کوچک بشماریم.
جمعی از کارهای کوچک منجر به یک کار بزرگ می شود.گاهی دل یک بی گناه را با یک عمل خود می شکنیم ، آنگاه دچار مشکلاتی می شویم که ریشه آن ظلم و تعدی به یک مظلوم است.
  در دنیای مادی ، گاه برای انسان شرایطی پیش می آید که انسان را به یاد  روز قیامت می اندازد.گویند در روز قیامت هر کس به فکر نجات خود و از هم دیگر فرار می کنند.با ریشه یابی، در می یابیم که نتیجه لقمه های ناپاک و عدم تبعیت از دستورات الهی است.

ظلم بر جان،می کند قلبت سیاه
بر بدن ظلمی شود، جسمت تباه
روح تو خواهان حق هر آن و دم
حق ببیند، هر خطا و اشتباه

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

کلید مشکلات

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

صبر و تحمل

گشاینده و کلید مشکلات صبر و تحمل است.انسان های موفق در اثر صبر و پایداری و مقا ومت ، پیروز در جبهه های گوناگون علم و هنر و جنگ و مقام و ثروت شدند.کسانی که یک روزه می خواهند ره صد ساله را طی کنند ، همانند کودکی می مانند که وقتی شیرینی می بیند ،سریع آنرا می خواهند .
   با صبر می توان از تلخی و سختی مشکلات کاست ، اگر چه ممکن است نتوان آنرا را بر طرف  نمود .همانند قهوه ای که تلخ است ولی با افزودن شکر ،از تلخی آن کاسته می شود و قابل خوردن می شود.
   عامل موفقیت و خوشبختی مردم در صبر و اقامه نماز است.اگر به شیر مادر دقت کنیم ، چند ماه طول می کشد تا خون تبدیل به شیر گردد و غذای نوزاد گردد.یا به میوه جات ،پس از طی کمال،قابل خوردن می شود.بطور کلی، با صبر و گذشت زمان، کار ها شفاف و در تصمیم گیری درست ما را کمک و از خطا دور می سازد.
صبر باشد شاه کلید مشکلات
بی ادب در منجلاب و معضلات
رشد ما در صبر و در آداب ما
بی ادب کی نوشد از آب حیات

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

ظاهر و باطن نماز

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

ظاهر و باطن نماز

اعمال و اذکار و حرکاتی که در نماز های یومیه انجام می گردد ، ظاهر نماز است. ولی این ظاهر باید ما را به باطن نماز ببرد تا نجات بخش باشد.
   خداوند می گوید نمازگزاران دارای خصوصیاتی هستند.اولا روی و توجه آنها فقط به خداست و به غیر از خدا به چیز دیگری توجه ندارند . بعلاوه به مال دیگران چشم داشتی ندارند ، بلکه بالعکس قسمتی از مال خود را به مستمندان می دهند.اینان به محرومان کمک می کنند و به روز قیامت ایمان و اعتقاد دارند.نمازگزاران امانت داری مطمئن  و پاک دامن هستند.اینان در فکر و عمل ثابت قدم و با وفا هستند.و نماز را در وقت خود در مساجد به پا می دارند.
  بنابراین نماز دارای قسمت های گوناگون ، چون ظاهر آن که توجه و سخن گفتن با خداست.و باطن آن که توجه به موارد فوق در زندگی و کسب وکار و بدست آوردن روزی حلال است.

آنکه ضایع می کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات
 حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات
 
    دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

اندیشه در قرآن

اگر به آیات قرآن دقت و تدبر شود ، در می یابیم که ارتباطی بین بعضی از آیات وجود دارد که همدیگر را کامل می کنند. با کنار هم قرار دادن آنها مطلبی بیان و آشکار می گردد. همانند قطعات خانه سازی ، که قطعات بهم ریخته است . لذا با تفکر و اندیشیدن امکان ساخت خانه یا وسیله ای مقدور می گردد.
  علامه طباطبایی با استفاده از آیات دیگر ، تفسیری بر آیات قرآن نوشت.
.خداوند می فر ماید شما حرکت کنید ، من شما را یاری می کنم .همانند طفلی که ابتدا راه رفتن را یاد گرفته و بعد از کمی راه رفتن از والدین کمک می خواهد تا او را بغل کنند تا به مقصد برسد ولی طفل شیر خوار اگر کمکش هم والدین کنند ، باز قادر به حرکت نیست.لذا ولی می خواهد بجای یاری.انسان های با معرفت زود متوجه می شوند که ولی می خواهند تا به سر منزل مقصود برسند.

ای که هستی همه چیز و ما هیچ
ما گرفتار رهی پیچا پیچ
می کنم ناله و خواهم مددی
نفس  دون مانع قرب و پا پیچ

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی