عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست
عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست
خود پسندی
جمعی که اسیر نفس خویش است
کی درصدد علاج بیش است
هر کس که بود اسیر شیطان
مشغول گناه و نفی کیش است
حدود دوستی
دوستی با مردمان ، باید فزود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عوض گردد نظر
دوستی یا دشمنی ، دارد حدود
قناعت
گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
کی شوی محتاج و گردی بی پناه و منزوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلق و این و آن
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنوی
ناله
ندارم شکوه و آه و گلایه
ندارم غصه و اندوه و ناله
خدا داده به ما انواع نعمت
چرا شاکی ز دوران و زمانه
.دلبر
الهی گشته ام مسرور و سر مست
روم در گوشه ی تنها و بن بست
کنم با حق تعالی گفتگویی
دوای درد بی درمان خدا هست
فراموشی
یاد قیامت و مرگ ، هر گز تو را فراموش
یاد خدا نگردد ، در ذهن ها فراموش
احسان به مردمان هم ، سر لوحه ی مسائل
هر کار نیک و خوبی ، باید ز ما فراموش
لیاقت
موجب افت و سقوط شهریار
بی کفایت بودن مجری به کار
گر مدیری لایق و باشد قوی
باعث رشد است و مرضی کردگار
فرخنده
الهی به آه اسیران و درماندگان
یتیمان و پیران و جنبندگان
عطا کن دلی شاد و فرخنده را
نما لطف خود بیش بر بندگان
۱۲۷۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است