رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

خوش شانسی چیست

 خوش شانس


ﭼﺮا ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮدم ﺑﯽ وﻗﻔﻪ در زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺁورﻧﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ همیشه ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ هستند؟ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﺮرﺳﯽ ﭼﻴﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺁن را ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﻨﺪ، دﻩ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ ﺷﺮوع ﺷﺪ.

اﻓﺮاد ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ ً ﻋﻤﻮﻣﺎ ﻋﺼﺒﯽ ﺗﺮ از اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ هستند و اﻳﻦ ﻓﺸﺎر ﻋﺼﺒﯽ ﺗﻮاﻧﺎﻳﯽ ﺁﻧﻬﺎ در ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ های ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ ﺳﺎﻳﺮ اﻣﻮر از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند.

ﺑﺮاﯼ ﻣﺜﺎل وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ روﻧﺪ ﭼﻨﺎن ﻏﺮق ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺟﻔﺖ ﺑﯽ ﻧﻘﺼﯽ هستند ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﺮاﯼ ﻳﺎﻓﺘﻦ دوﺳﺘﺎن ﺧﻮب را از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﺻﯽ روزﻧﺎﻣﻪ را ورق ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و از دﻳﺪن ﺳﺎﻳﺮ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﺷﻐﻠﯽ ﺑﺎز ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.

اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺁدم هاﯼ راﺣﺖ ﺗﺮ و ﺑﺎزﺗﺮﯼ هﺴﺘﻨﺪ، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﭽﻪ را در اﻃﺮاﻓﺸﺎن وﺟﻮد دارد و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﭽﻪ را در ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ هستند ﻣﯽ ﺑﻴﻨﻨﺪ.

در ﻣﺠﻤﻮع ﺁدم هاﯼ ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﻬﺎر اﺻﻞ، ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻓﺮﺻﺖ اﻳﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ:

اول : ﺁﻧﻬﺎ در اﻳﺠﺎد و ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻬﺎرت دارﻧﺪ

دوم : ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﮔﻮش ﻣﯽ ﺳﭙﺎرﻧﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس ﺁن ﺗﺼﻤﻴﻢ هاﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﻧﺪ.

سوم : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻣﺜﺒﺖ، هر اﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﻴﮑﯽ ﺑﺮاﯼ ﺁﻧﻬﺎ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﺨﺶ اﺳﺖ،

چهارم : ﻧﮕﺮش اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﻳﺮ ﺁﻧﻬﺎ، ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ را ﺑﻪ ﺧﻮش اﻗﺒﺎﻟﯽ ﺑﺪل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که ﺁﻳﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان از اﻳﻦ اﺻﻮل ﺑﺮاﯼ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﮐﺮدن ﻣﺮدم اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﮐﺮد؟

برای پاسخ این سوال روی ﮔﺮوهی از داوﻃﻠﺒﺎن یک آزمایش انجام شد. از آنها خواسته شد ﻳﮏ ﻣﺎﻩ وﻗﺖ ﺧﻮد را ﺻﺮف اﻧﺠﺎم ﺗﻤﺮﻳﻦ هاﻳﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ اﻳﺠﺎد روﺣﻴﻪ و رﻓﺘﺎر ﻳﮏ ﺁدم ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ در ﺁﻧﻬﺎ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد.

اﻳﻦ ﺗﻤﺮﻳﻦ ها ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﺮد ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻣﻨﺎﺳﺐ را درﻳﺎﺑﻨﺪ، ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﺷﻬﻮد ﺗﮑﻴﻪ ﮐﻨﻨﺪ، اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺨﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ رو ﮐﻨﺪ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺪﺑﻴﺎرﯼ اﻧﻌﻄﺎف ﻧﺸﺎن دهﻨﺪ.

ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ، داوﻃﻠﺒﺎن ﺑﺎزﮔﺸﺘﻪ و ﺗﺠﺎرب ﺧﻮد را ﺗﺸﺮﻳﺢ ﮐﺮدﻧﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﻴﺮت اﻧﮕﻴﺰ ﺑﻮد: ٨٠ درﺻﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺁدم هاﯼ ﺷﺎدﺗﺮﯼ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ، از زﻧﺪﮔﯽ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ دارﻧﺪ و ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ها ﭼﻴﺰ ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺗﺮ هستند. و ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ « ﻋﺎﻣﻞ ﺷﺎﻧﺲ » ﮐﺸﻒ شد.

ﭼﻬﺎر ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺮاﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاهند ﺧﻮش اﻗﺒﺎل ﺷﻮﻧﺪ :

1 - ﺑﻪ ﻏﺮﻳﺰﻩ ﺑﺎﻃﻨﯽ ﺧﻮد ﮔﻮش ﮐﻨﻴﺪ، ﭼﻨﻴﻦ ﮐﺎرﯼ اﻏﻠﺐ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺜﺒﺖ دارد.

2 - ﺑﺎ ﮔﺸﺎدﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺎ ﺗﺠﺎرب ﺗﺎزﻩ روﺑﺮو ﺷﻮﻳﺪ و ﻋﺎدات روزﻣﺮﻩ را ﺑﺸﮑﻨﻴﺪ.

3 - هر روز ﭼﻨﺪ دﻗﻴﻘﻪ اﯼ را ﺻﺮف ﻣﺮور ﺣﻮادث ﻣﺜﺒﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻴﺪ.

4 - ﭘﻴﺶ از ﻳﮏ دﻳﺪار ﻳﺎ ﻳﮏ ﺗﻤﺎس ﺗﻠﻔﻨﯽ ﻣﻬﻢ، ﺁن را ﺑﺮاﯼ ﺧﻮد ﻣﺠﺴﻢ ﮐﻨﻴﺪ و ﺧﻮد را در ﺁن ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ.

ﺑﺨﺖ و اﻗﺒﺎل اﻏﻠﺐ همان ﭼﻴﺰﯼ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻧﺘﻈﺎرش را دارﻳﺪ. 

منبع : 1farakav.com

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اخلاص چیست

باسمه تعالی

برداشتهایی از نهج البلاغه

خطبه_اول_قسمت_ شانزدهم

اخلاص چیست


جهل همانند سایه همراه انسان است.تنها چیزی که می تواند آنرا از انسان دور سازد نور کلام اولیای الهی است.

منظور از اخلاص یگانه شدن برای خدای متعال است.لذا خدا را تنها عامل موثر در زندگی دانستن است.تنها اوست که منجی انسان است و تنها تکیه گاه واقعی خداست.

امیرالمومنین می گوید اوج خلوص وقتی است که صفات خدا را ذاتی بدانید.برای مثال،نگویی خدا مهربان است بلکه بگویی خدا عین مهربانی است.

گاهی می گوییم آب مرطوب است.گاهی می گوییم رطوبت در ذات آب است.آب بدون رطوبت آب نیست.خدایی که مهربان نباشد خدا نیست.لذا می توان گفت خدا دارای جمیع صفات است.

بنابراین اوج خلوص آدمی،نفی توصیف خدا توسط صفات اوست، بلکه خدا راعین صفات متعالی دانستن است.شما وقتی خدا را با صفات گوناگون توصیف می کنی.در حقیقت خدای چندگانه را بیان می کنی.دیگر خدای یگانه را معرفی نمی کنی.

همانگونه که یک فرش توسط تار و پود در یک چهار چوب معین بوسیله نخ ایجاد می گر دد و سپس توسط یک نقشه خاص با بکار بردن نخ های رنگی گوناگون و پس ازبافتن کامل فرش تصویر روی فرش مشخص می شود.

انسان ها نیز دارای تار و پود عقل و غریزه هستند.این دو هستندکه در هم آمیخته شده اند که با گذشت زمان باعث می شوند که انسان کامل گردد . تا دیگران بتوانند از وجود آنها فیض ببرند.اگر عقل نباشد،می شویم حیوان.اگر غریزه نباشد می شویم فرشته.

صفات آدمی همانند نقش و نگار فرش است.اینهاست که با قرار گرفتن کنار هم با ترتیب خاص،موجب نقش آفرینی می گردد.

لذا گفته می شود افراد با توجه به صفات خود مشخص و معرفی می گردند.

بنابراین وجود آدمی از عقل و غریزه است اما صفات او متمایز وجود اوست.همانند پارچه و گل های پارچه.لذا انسان ممکن است یک صفت خاصی،مثلا زیبایی داشته باشد ،ولی عاقل نباشد.لذا می توان گفت انسان موجودی دوگانه متشکل از وجود و صفات است که با هم متمایز هستند.بعلاوه صفات پس از وجود کسب شده اند.

خداوند بر خلاف انسان دو گانه نیست، بلکه یگانه است.یعنی صفات و وجود خدا در ذات یکتای خداست و ذات خدا برای انسان مشخص نیست.لذا حضرت علی می فرمایند اوج خلوص در یگانگی خدا از همه جهات است.چنانچه صفات را از وجود خدا جدا بدانیم، دو خدایی مطرح می شود و صفات خدا اکتسابی می شود و این متناقض با توحید است که تنها یک خدا وجود دارد.


از بهر بهشت، کی کنم سوز و گداز

از بهر خدا، من روم  سوی  نماز

از بهر بهشت ، یا که  از دوزخ گرم

هر گز نکنم، عبادت و راز و نیاز


دکتر علی رجالی

@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

چاه غفلت

باسمه تعالی
برداشت های از اشعار حافظ
غزل۲ بیت ششم
چاه غفلت

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا

منظور از سیب زنخدان گودی چانه صورت است که همانند خال صورت نشانه ای برای زیبایی است.منظور از افتادن در چاه زنخدان کسی،یعنی عاشق او شدن است.
حافظ وقتی از صفات حق تعالی می خواهد یاد کند از واژه های زیبا رویان چون خال سیاه ، ابرو کمان،سیب زنخندان ، پیچش مو والی آخر استفاده می کند.
حافظ می گوید که مراقب باش صفات حق تعالی موجب به چاه گناه و معصیت افتادن تو
نگردد.مثلا خدا رحیم و بخشنده است،لذا گناهان ما را می بخشد و مرتکب هر گناهی شویم به امید بخشندگی خداوند.اگر در کنار دریای رحمت الهی قرار گیری از رحمت او برخوردار می شوی.برای مثال،اگر کنار دریای آب بروید آنگاه می توانید از دریا آب بخورید.
حافظ می خواهد به ما بگوید مراقب باش که شیطان تو را از مقدس ترین واژه ها و صفات خداوند فریب ندهد.

 چون که من غافل ز خود، در بندشیطانم اسیر
ای خدا ، من ناتوان با جنگ او ، دستم بگیر
لحظه ای ما را به خود مشغول و تنها وامذار
ما ضعیفیم، و دچار غفلت و دور از مسیر

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خاک دوست

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۲ بیت پنجم

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا

منظور از کحل یعنی سرمه که برای تقویت و زیبایی به چشم می مالیدند.لذا منظور از کحل بیننش، روشنایی بخش چشم است.
حافظ می گوید خاک درگاه خداوند موجب روشنایی چشمان ماست.لذا چشمانم را روی خاک آستانه تو می گذارم تا نورانی شود. خدایا به من بگو اگر چشم خود را بروی درگاه تو باز نکنم ، به روی کجاو چه کسی باز کنم تا حقیقت و روشنایی نصیبم گردد.

دین حق را زنده می سازد حسین
  نور چشم مصطفی،   نور دو عین
می شود احیا مجدد،دین حق
بین به پا شد جنگ کفار و حنین

دکتر علی رجالی
@alirejali




  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۲ بیت چهارم

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

منظور از چراغ مرده،دل تاریک است که روشنایی ندارد.همچنین منظور از شمع آفتاب ،نور آفتاب است.همانند منظور از آتش،حرارت آتش است.
حافظ در این بیت می گوید .دشمنان که دارای دل تاریکی هستند ،هر گز نمی توانند نور روی دوست را ببینند.
او می خواهد بگوید پیروی از صوفیان نکنید که آنها دلهای تاریکی دارند و تو را گمراه می کنند.تو دنبال نور الهی خداوند برو تا تو را نجات دهد.

دوستی با مردم اهل دل و با معرفت
می کند تامین تو را در عالم و در آخرت
دوستی بامردم بی دین و بی ایمان بسی
می برد هر دم  تو را در نکبت و در معصیت

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

دین گریزی

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۲ بیت سوم
دین گریزی


دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

منظور از صومعه عبادتگاه مسیحیان است.اما در اینجا منظور از صومعه محل عبادت صوفیان می باشد.منظور از خرقه لباس مخصوص صوفیان می باشد که با پوشیدن آن لباس صوفی گری خود را نشان می دادند.این لباس وسیله ای برای فریب مردم بود.
بعلاوه به دیر عبادتگاه زرتشتیان گفته می شد .بعضا به محل عبادت مسیحیان نیزمی گفتند.منظور از پیر مغان،بزرگان دیر است که در معبد گاه زرتشتیان می میفروختند.
حافظ می گوید دلم از صوفیان مسلمان نما که با پوشیدن خرقه مردم را فریب می دهند ناراحتم.کار اینها از زرتشتیان شراب خوار که از دست پیر مغان خود مست می گردند ،بدتر است.

دانی که چرا ،ز دین گریزان شده اند
از ما دو سخن ،از این و آن یافته اند
گفتار و عمل دو گانه و بی مبناست
با مکر و دغل دین دگر  ساخته اند

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

تفاوت

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۲ بیت دوم
مصلحت اندیشی

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

حافظ در این بیت می خواهد تمایز بین کسانی که به ظاهر دین دار و با تقوا هستند و کسانی که بطو راقعی متقی هستند را بیان کند.عده ای که به نرخ روز نان می خورند، اگربی دینی ارزش شود خود را همچون بی دینان جلوه می دهند.
تمایز این دو گروه همانند شنیدن سخنان واعظ و شنیدن صدای مطرب است.اولی موجب رشد و تعالی انسان می گردد و دیگرییک صدایی بیش نیست که از درون یک دستگاه خارج می شود.
منظور از حافظ از رندی،آن کسی است که زرنگی خاص دارد و خود را در شرایط گوناگون وفق و همرنگ می کند.

عبادت بهترین راه وصال است
بریدن از خود و طی کمال است
شروع گفتگو با حق تعالی است
سخن با دلربا و ذوالجلال است

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مصلحت اندیشی

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۲ _بیت اول
مصلحت اندیشی


صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

غزل های حافظ معمولا از سه نوع عارفانه، عاشقانه ،رندانه و گاهی ترکیبی از آنهاست.این غز ل ترکیبی از ابیات عاشقانه و رندانه است.
منظور از فرد خراب در اشعار عرفانی، به کسانی گفته می شود که مست و عاشق خدا باشند.کسی که عاشق خدا می شود دیگر مصلحت اندیشی و خود بینی را فراموش می کند و تنها رضایت خدا را مد نظر قرار می دهد.تفاوت انسان مست خدا و مصلحت اندیش قابل مقایسه نیست.
خداوند در قرآن کریم می فرماید از کاری که تخصص و آشنایی نداری ،قضاوت و اظهار نظر مکن.برای فهمیدن اشعار حافظ، لازم است زبان و واژه های حافظ در اشعار او را بدانیم تا امکان فهم اشعار مقدور گردد.در غیر اینصورت تفسیر و برداشت غلط حاصل می شود.
سرمایه افراد معمولا شنیده های آنهاست و اکثرا شنیده هادرست نمی باشد.لذا قضاوت آنها معمولا دقیق نیست.انسان اگر به چیزی صد در صد شناخت و آگاهی ندارد باید در مقام قضاوت سکوت اختیار کند.همانند صدف باشد که بابستن دندانهای خود در درون خود گوهر بیافریند.

  عشق  اسطرلاب  اسرار  ولاست
دیده بان حکمت و وصل وصفا ست
خوش بر آن مردان با تقوای دین
کارشان هر روز و شب یاد خداست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خدا خواهی انسان

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار حافظ

خدا خواهی

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

حافظ می گوید اگر بخواهی خدا در زندگی تو حضور پیدا کند،باید از خدا دور نشوی و نقش خدا را در زندگی فراموش نکنی.همواره تلاش کنی خود را به خدا نزدیک کنی.یعنی صفات الهی را در دل خود قرار دهی و در اعمال خود آن صفات را منعکس نمایی.
بخاطر یک موقعیت اجتماعی و یا به خاطر قدرت و منصبی و یا انواع شهوات دنیوی ،خدا را در زندگی خود فراموش مکن.
اگر خدا را دوست داری باید در ملاقات با او دلبستگی به دنیا را کنار بزنی و تنها توجه تو باید خدای متعال باشد.

گر عشق لقا باشد، سهل است مصیبت ها
چون در ره قرآنی،  شهد است ملامت ها
در محضر حقی چون، دور ی ز گناهان کن
گر لذت آن بینی، زیباست عبادت ها

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خود کامگی

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعا حافظ

خود کامگی

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حافظ می گوید تمام بدبختی های من بخاطر پیروی کردن از هوای نفس و خود خواهی هاست.خود کامکی های من باعث رسوایی من شده است.
این خود خواهی ها در مدت کوتاهی قابل پنهان کردن است.پس از مدتی نقل مجلس دیگران می شود و خود کامکی من در محفل ها مطرح می شود.
راز خودکامگی قابل پنهان کردن نیست و روزی این راز بر ملا می گردد و آوازه مجلس ها می گردد.

گر غره شوی و خود پرستی، مستی
گر ظلم کنی به مردمان ، تو پستی
زنده است بشر، به پاکی روح خودش
گر رحم کنی و مهر جویی ، هستی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی