رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۳۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۷)

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۷)

بخشش

 

فقر خود را پیش کس افشا مکن
دل به غیر از حضرت یکتا مکن

 

بخشش و نیکی ز مردان خداست

لطف خود بر این و آن، افشا مکن

 

دیده‌ی دل سوی رحمان باز کن
خویش را مشغول این دنیا مکن

 

رنجش از خلق خدا در دل مدار
شکوه از تقدیر و از مولا مکن

 

هر چه آید بهر تو از لطف اوست
شکر نعمت کن، گله بی‌جا مکن

 

 

در مسیر عشق، جز یزدان نبین
در امور دنیوی،  غوغا مکن

 

 

خدمت مردم نما با شوق و ذوق
با خلوص و بی ریا، اغوا مکن

 

 

عفو را چون زینتی بر دل گزین
کینه را در جان و دل مأوا مکن

 

گر کسی بر تو جفا کرد بی غرض
زخم را در خاطر خود جا مکن

 

 

هر که را دیدی خطایی کرده است
سخت‌گیری در خطا، امضا مکن

 

زندگی در عفو زیبا می‌شود
قلب خود را کلبه ی غم ها مکن

 

 

نیک باش و نیک بین و دلنواز
لطف را تعویق بر فردا مکن

 

دست خود بر مهربانی ها گشا
مهر خود را دیده بر بینا مکن

 

 

در گذشت است لذتی بر جان و دل
پس پشیمانی در آن معنا مکن

 

 

هر که را دیدی که دل آرام شد
یاد حق را در دلش، حاشا مکن

 

چون که رحمت شامل حالت شده
بی سبب تاخیر بر فردا مکن

 

زندگی جز لطف حق بی معنی است
دل به غیر از او ز خود احیا مکن

 

راز هستی را ز یزدان کن طلب
عمر خود را بسته بر رویا مکن

 

چون که تسلیم قضا از حکمت است
رنج را در خاطرت مأوا مکن

 

گر که تقدیری رسد در زندگی
شکوه از آن در بر دنیا مکن

 

 

اعتماد خویش بر یزدان نکوست
دل به غیر از لطف او شیدا مکن

 

زندگی سرشار از عشق و صفاست
بی سبب آن تیره در افوا مکن

 

 

حرص دنیا بی‌ ثمر باشد، فناست
عمر خود را در پی دنیا مکن

 

 

عزت از صبر و قناعت حاصل است
فقر خود را پیش کس افشا مکن

 

گر رضایت در قناعت شد پدید
دل به مال و جاه دنیا وا مکن

 

 

عزت از درگاه حق حاصل شود
در طلب، غیر از خدا، تقوا مکن

 

 

صبر چون کردی، خدا یاری کند
شکوه‌ بر حال و دلت رسوا مکن

 

 

روزگارِ تلخ را شیرین ببین
شادی‌ات را بسته بر سودا مکن

 

 

با توکل بر خدا آرام باش
عمر خود را در غم و افوا مکن

 

 

هر که با صبر و رضا همراه شد
رنج را بر خاطرش معنا مکن

 

 

چون ز درگاه خدا روزی رسد
دل به غیر از لطف حق شیدا مکن

 

 

حاجتت را جز به درگاهش مگو
راز دل را پیش هر کس وا مکن

 

 

گر به درگاه خداوندی شدی
سجده‌ات جز درگه یکتا مکن

 

 

دیده‌ی دل را به نور حق فروز
خلوتت را جز به حق آرا مکن

 

 


هر که قانع شد" رجالی" دل رها
عمر خود در حرص بی‌معنا مکن

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۱)

۱. دست بر دامان بی‌تقوا مکن / خصم را منجی بر این دنیا مکن

  • شرح: این بیت توصیه می‌کند که از همراهی با افراد بی‌تقوا بپرهیزیم و دشمنان را به‌عنوان نجات‌دهنده در زندگی خود قرار ندهیم. چرا که این کار می‌تواند به گمراهی و دوری از مسیر حق منجر شود.

۲. مهربانی را نما آیینه‌وار / دیده را در تیرگی شیدا مکن

  • شرح: مهربانی باید مانند آینه‌ای پاک و بی‌آلایش باشد. نباید دل و دیده را به تاریکی‌ها و امور بی‌ارزش مشغول کرد.

۳. گر که نوری در دلت تابنده شد / آن چراغ از باد بد فهما مکن

  • شرح: اگر نور ایمان و معرفت در دل تو روشن شد، نباید اجازه دهی که بدفهمی و اندیشه‌های نادرست آن را خاموش کند.

۴. هر که را دیدی که سرخوش، بی‌قرار / زخمِ پنهانِ دلش پیدا مکن

  • شرح: ممکن است کسی در ظاهر خوشحال باشد، اما نباید با افشای دردهای پنهان او، آرامشش را برهم بزنی.

۵. گر کسی بر تو محبت‌ها نمود / حُسنِ او را تیره با اِملا مکن

  • شرح: اگر کسی به تو محبت کرد، با اشتباهات و لغزش‌های خود، خوبی‌های او را در ذهنت خراب نکن.

۶. عشق بی‌مهر و وفا قدری نداشت / دل به این دنیای غم افزا مکن

  • شرح: عشق واقعی زمانی معنا دارد که همراه با محبت و وفاداری باشد. همچنین باید از دل‌بستن به دنیا که پر از غم و رنج است، پرهیز کرد.

۷. دوستی با اهل دانش کن گزین / هر که را دیدی، ز تقوا وا مکن

  • شرح: هم‌نشینی با اهل علم و معرفت را انتخاب کن و از هر کسی که تقوا دارد، روی‌گردان نباش.

۸. زندگی جز مهر و عشق و بندگی / لحظه‌ای از عشق خود، حاشا مکن

  • شرح: زندگی ارزشمند تنها در مهرورزی، عشق به خدا و بندگی اوست. نباید حتی لحظه‌ای از این عشق دور شوی.

۹. نور امیدت، چراغ راه توست / در مسیر نور، دل را وا مکن

  • شرح: امید همچون چراغی است که راه را روشن می‌کند و نباید در مسیر حق، دل را به امور نادرست مشغول کرد.

۱۰. گر که تاریکی به قلبت سایه کرد / نور را خاموش از عقبی مکن

  • شرح: اگر دل به تاریکی‌ها دچار شد، نباید اجازه دهی که نور ایمان و امید نسبت به آخرت در تو خاموش شود.

۱۱. هر که را دیدی ز غم آسوده است / چشم خود را غرق در رویا مکن

  • شرح: اگر کسی را دیدی که آرام و آسوده است، نباید با خیالات و توهمات نادرست، حقیقت او را اشتباه برداشت کنی.

۱۲. گر که در دل غصه‌ای داری به جا / درد را در سینه‌ات ماوا مکن

  • شرح: اگر غمی در دل داری، نباید آن را در خود نگه داری و باید راهی برای تسکین آن پیدا کنی.

۱۳. زندگی با نور امیدی خوش است / شمع را از نور خود بی‌جا مکن

  • شرح: زندگی با امید زیباست و نباید نور امید را با بی‌توجهی و ناامیدی خاموش کنی.

۱۴. صبح امید است، پایانِ شب است / روز را در حسرت شب‌ها مکن

  • شرح: اکنون که زمان امیدواری و روشنی است، نباید در حسرت تاریکی‌ها و گذشته‌ی غم‌انگیز بمانی.

۱۵. گر چه نور حق تعالی شد عیان / دل به هر فرصت در این دنیا مکن

  • شرح: حتی اگر نور خداوند را آشکارا دیدی، نباید به هر فرصت دنیوی دل ببندی و باید به آخرت توجه داشته باشی.

۱۶. راستی چون جوهر جانت شود / حرف باطل در دلت پیدا مکن

  • شرح: اگر صداقت و راستی جزء ذات تو شد، نباید اجازه دهی که اندیشه‌های نادرست در قلبت جای گیرند.

۱۷. گر تو دادی قول، محفوظش بدار / عهد را هر لحظه‌ای حاشا مکن

  • شرح: اگر عهد و پیمانی بستی، باید به آن وفادار باشی و نباید آن را انکار یا فراموش کنی.

۱۸. صدق را سرمایه‌ی جانت نما / دست بر دامان هر حکم مکن

  • شرح: صداقت را به‌عنوان مهم‌ترین دارایی خود بدان و از هر حکمی بدون اندیشه و تفکر پیروی نکن.

۱۹. دشمنِ صدق و صفا، نامردمی / در دل خود جای آن را وا مکن

  • شرح: کسانی که با صداقت و خلوص دشمنی می‌کنند، اهل نامردمی هستند و نباید در دل خود جایی برای این‌گونه افراد باز کنی.

۲۰. زندگی در راستی معنا شود / حرف بی‌ مبنا ز خود بر پا مکن

  • شرح: زندگی زمانی معنا دارد که بر پایه‌ی صداقت و حقیقت باشد و نباید سخنان بی‌پایه و اساس گفت.

۲۱. گر سکوتت چون صدف دری گران / حرف بی‌معنا در آن انشا مکن

  • شرح: اگر سکوت تو همچون مرواریدی باارزش است، نباید آن را با سخنان بی‌معنی و بیهوده بشکنی.

۲۲. گر ندانی حرف را در جای خود / خامشی را بی‌سبب آرا مکن

  • شرح: اگر جایگاه سخن گفتن را نمی‌دانی، بهتر است سکوت کنی و این سکوت را نیز بی‌دلیل تزیین نکنی.

۲۳. هر که را دیدی سخن سنجیده گفت / پاسخش را طعنه و پروا مکن

  • شرح: اگر کسی سخن منطقی و سنجیده‌ای گفت، باید با احترام پاسخ دهی و از طعنه و بی‌توجهی پرهیز کنی.

۲۴. در حضور اهل معنا، معرفت / حرف ناسنجیده و بی‌جا مکن

  • شرح: در جمع اهل علم و معرفت، باید با دقت و سنجیده سخن گفت و از گفتن حرف‌های بی‌جا خودداری کرد.

۲۵. قبل هر اندیشه‌ای تدبیر کن / حرف بی‌پایه در این دریا مکن

  • شرح: قبل از هر تصمیم و فکری، باید تدبیر و دوراندیشی داشت و از بیان حرف‌های بی‌اساس خودداری کرد.

۲۶. ساکت و آرام، گر باشی، ز فهم / جای خود را صرف بر غوغا مکن

  • شرح: اگر سکوت تو ناشی از فهم و درایت است، نباید این جایگاه ارزشمند را با ورود به هر بحث بیهوده‌ای از دست بدهی.

۲۷. هر که را دیدی "رجالی" در غم است / راز او را بر سرِ صحرا مکن

  • شرح: اگر کسی را دیدی که غمگین است، نباید راز و اندوه او را در میان مردم افشا کنی.

نتیجه‌گیری کلی:

این شعر مجموعه‌ای از نصایح حکیمانه و اخلاقی است که به حفظ صداقت، دوری از بی‌تقوایی، اهمیت نور امید و ضرورت سنجیده سخن گفتن تأکید دارد. شعر با زبانی ساده اما عمیق، مفاهیمی ارزشمند را به تصویر کشیده و خواننده را به تأمل و تعمق در رفتار و گفتار خود دعوت می‌کند.

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

نصیحت (۵)

سراینده: دکتر علی رجالی
تاریخ: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰


شرح و تفسیر ابیات:

**۱. اگر نداری دست یاری، درد را افشا مکن

زخمِ بی‌مرهم نماند، بر نمک حاشا مکن**

  • شرح: در این بیت توصیه می‌شود که اگر توان کمک و تسکین درد دیگران را نداری، نباید درد و رنج آن‌ها را بازگو کنی و به‌جای مرهم گذاشتن، با سخنان نیش‌دار (نمک بر زخم) حالشان را بدتر کنی.
  • پیام عرفانی: اشاره به رعایت حال دل‌های شکسته و پرهیز از آزار رساندن به دیگران، به‌ویژه زمانی که توان کمک نداری.

**۲. زندگی گر پیچ و خم دارد بسی

صبر را از سینه‌ی خود وا مکن**

  • شرح: زندگی پر از دشواری‌ها و ناملایمات است، اما در برابر این سختی‌ها باید صبور بود و صبر را از دل بیرون نراند.
  • پیام عرفانی: صبر از ارکان مهم سیر و سلوک معنوی است و انسان در مسیر عرفان باید همواره شکیبا باشد.

**۳. راز مردم چون گلی در سایه است

دست خود بر برگ آن بی‌جا مکن**

  • شرح: اسرار و رازهای دیگران مانند گلی است که در سایه آرام گرفته است. نباید بدون دلیل و به‌ناحق آن‌ها را برملا کرد.
  • پیام عرفانی: حفظ امانت و رازداری یکی از اصول مهم اخلاقی و عرفانی است.

**۴. زندگی چون موج دریا بگذرد

دل بر این طوفان بی‌پروا مکن**

  • شرح: زندگی به‌سرعت و با تغییرات دائمی مانند امواج دریا می‌گذرد. نباید بی‌پروا دل به دنیای ناپایدار بست.
  • پیام عرفانی: زهد و بی‌اعتنایی به دنیا و توجه به عالم باقی و حقیقی.

**۵. راه حق را گر ندانی، ره مزن

در طریق باطلان مأوا مکن**

  • شرح: اگر راه درست و حق را نمی‌شناسی، بهتر است بی‌گدار به آب نزنی و به‌جای آن، از پیروی باطلان بپرهیزی.
  • پیام عرفانی: اشاره به لزوم داشتن راهنمای معنوی و اجتناب از گمراهی در مسیر سلوک.

**۶. گر شدی آواره‌ی این خاک و دیر

دل در این خواب گران، شیدا مکن**

  • شرح: اگر در این دنیا به‌نوعی گم‌گشته و حیران شدی، دلت را به این خواب سنگین و بی‌خبری از حقیقت مشغول نکن.
  • پیام عرفانی: بیداری دل و پرهیز از غفلت.

**۷. گنج دنیا را گرفتی؟ دل مبند

عاقبت آن جز غباری جا مکن**

  • شرح: حتی اگر ثروت و دارایی دنیا را به دست آوردی، دلبسته‌ی آن نشو، چرا که سرانجام آن چیزی جز غبار فنا نیست.
  • پیام عرفانی: زهد و بی‌اعتنایی به مال و منال دنیوی.

**۸. گر جهان را بر کف خود داشتی

دست در امواج غفلت‌ها مکن**

  • شرح: حتی اگر قدرت و تسلط کامل بر دنیا داشتی، نباید خود را در امواج غفلت و بی‌خبری غرق کنی.
  • پیام عرفانی: قدرت و توانایی واقعی در بیداری معنوی و دوری از غفلت است.

**۹. گر ز کس نامهربانی دیده‌ای

رشته‌ی الفت ز هم، یکجا مکن**

  • شرح: اگر از کسی نامهربانی و بی‌وفایی دیدی، به‌سرعت پیوند دوستی را قطع نکن و صبور باش.
  • پیام عرفانی: مهربانی و وفاداری حتی در برابر ناملایمات.

**۱۰. هر که را دنیا ز حق غافل کند

مهر تقوا را در او پیدا مکن**

  • شرح: کسی که دنیا او را از خدا دور کرده، نمی‌توان در او نشانی از تقوا و پرهیزگاری یافت.
  • پیام عرفانی: دلبستگی به دنیا مانع از رسیدن به حق و کمالات معنوی است.

**۱۱. چون که هر چیزی فنا گردد چو مرگ

غصه را با اشک خود هم‌پا مکن**

  • شرح: همه چیز در دنیا فناپذیر است، پس نباید دل را با غصه و اشک به آن‌ها مشغول کنی.
  • پیام عرفانی: یاد مرگ و فانی بودن دنیا، موجب بیداری دل و کاهش وابستگی‌های دنیوی می‌شود.

**۱۲. گر نمودی بر کسی احسان پاک

چون نسیم آید ز تو، افشا مکن**

  • شرح: اگر به کسی نیکی کردی، این احسان را مانند نسیم بی‌صدا و بی‌ادعا انجام بده و به رخ نکش.
  • پیام عرفانی: اخلاص در عمل و دوری از ریا و خودنمایی.

**۱۳. مهربانی گر به دل مأوا گرفت

قدر آن را کم شمر، حاشا مکن**

  • شرح: اگر مهربانی در دلت جای گرفت، هرگز آن را کوچک مشمار و از آن دست نکش.
  • پیام عرفانی: ارزش و جایگاه مهربانی در سلوک عرفانی.

**۱۴. گر بدی دیدی، ز خوبی کم مگو

جان خود را غرق در سودا مکن**

  • شرح: اگر بدی و ناراحتی دیدی، باز هم از خوبی‌ها و زیبایی‌های زندگی نگو و دلت را گرفتار غم نکن.
  • پیام عرفانی: حفظ نگاه مثبت و امید به رحمت الهی در هر شرایطی.

**۱۵. هر که را حق داده آرامش ز فضل

خواب او را با غمت رسوا مکن**

  • شرح: اگر کسی از فضل الهی به آرامش رسیده، نباید با غم و نگرانی خود، آرامش او را بر هم بزنی.
  • پیام عرفانی: احترام به حال خوب معنوی دیگران و مراقبت از فضای آرامش‌بخش آنان.

 

**۱۶. گر کسی بر جان تو خاری نشاند

زخم آن را در دلت فردا مکن**

  • شرح: اگر کسی به تو آزاری رساند، زخم آن را در دلت نگه ندار و به روزهای بعد منتقل نکن.
  • پیام عرفانی: گذشت و رهایی از کینه‌ها، یکی از اصول سلوک معنوی است. دل را باید پاک و صاف نگه داشت.

**۱۷. چشم پاکان در همه زیبایی است

نقص مردم بی سبب افشا مکن**

  • شرح: افرادی که دل پاک و طاهر دارند، در همه‌چیز زیبایی می‌بینند. نباید بدون دلیل، عیب‌های دیگران را آشکار کرد.
  • پیام عرفانی: دیدن خوبی‌ها و پرهیز از غیبت و عیب‌جویی، از ویژگی‌های عارفان و اهل دل است.

**۱۸. گر شدی در راه سخت و بی‌نشاط

دل به طوفان‌های بی‌مهبا مکن**

  • شرح: اگر در مسیر زندگی با سختی‌ها و بی‌نشاطی‌ها روبه‌رو شدی، نباید دل را به طوفان‌های سهمگین و بی‌پروا بسپاری.
  • پیام عرفانی: پایداری در راه حق و حفظ امید و آرامش در برابر مشکلات.

**۱۹. گر که سختی شعله زد بر جان تو

دیدگان را غرق در دریا مکن**

  • شرح: در مواجهه با سختی‌ها و مصائب، نباید به‌گونه‌ای غمگین شد که اشک‌هایت به دریا بمانند.
  • پیام عرفانی: صبر و استقامت در برابر مشکلات و دوری از یأس و ناامیدی.

**۲۰. هر که صبر و حلم را پیمانه کرد

گوهرت را بی‌جهت، یغما مکن**

  • شرح: کسی که صبر و بردباری را به حد کمال رسانده، نباید گوهر وجود خود را بی‌دلیل به تاراج بدهد.
  • پیام عرفانی: ارزش‌گذاری به گوهر نفس و حفظ عزت و کرامت انسانی.

**۲۱. گر خدا را در دل خود جا دهی

دل به غیر از مهر او، شیدا مکن**

  • شرح: اگر دل خود را به عشق الهی سپردی، نباید دلت را به مهر و محبت غیر خدا مشغول کنی.
  • پیام عرفانی: توحید افعالی و رسیدن به مقام فنا فی الله.

**۲۲. دوستی گر بی‌ریا و پاک بود

دل بر آن آلوده‌ی دنیا مکن**

  • شرح: اگر دوستی واقعی و خالص بود، نباید آن را با انگیزه‌های دنیوی و مادی آلوده کنی.
  • پیام عرفانی: حفظ صفای دوستی‌ها و پرهیز از آلودگی‌های دنیوی در روابط انسانی.

**۲۳. گر نداری عهد و پیمان در مصاف

دل به هر بیگانه‌ای، تنها مکن**

  • شرح: اگر نمی‌توانی در دوستی و همراهی پایدار باشی، نباید دلت را به هر بیگانه‌ای بسپاری و خود را تنها بگذاری.
  • پیام عرفانی: احتیاط در انتخاب دوستان و همراهان، به‌ویژه در مسیر معنوی.

**۲۴. گر کسی از یار خود در ماتم است

زخم او را با سخن رسوا مکن**

  • شرح: اگر کسی به‌خاطر از دست دادن یارش در غم و اندوه است، نباید با سخنان نیش‌دار، درد او را بیشتر کنی.
  • پیام عرفانی: رعایت حال دل‌های شکسته و همدلی با دیگران در غم‌ها و مصیبت‌ها.

**۲۵. رنج دنیا را رجالی، کم شمار

چشم خود بر حسرت فردا مکن**

  • شرح: رنج‌ها و مشکلات دنیا را کم بشمار و نگاهت را به حسرت‌ها و نگرانی‌های آینده نینداز.
  • پیام عرفانی: زندگی در لحظه حال و پرهیز از غصه خوردن برای گذشته و آینده.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کلی:

این قصیده مجموعه‌ای از آموزه‌های عمیق اخلاقی و عرفانی است که مخاطب را به صبر، مهربانی، گذشت، دوری از دنیاپرستی و حفظ آرامش دعوت می‌کند. شاعر با زبانی ساده و دل‌نشین، پیام‌های بزرگی را به مخاطب منتقل می‌کند که می‌تواند راهنمایی ارزشمند در مسیر سیر و سلوک معنوی باشد.

سراینده

دکتر علی رجالی

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
اولین سروده دکتر علی رجالی
فرازهایی از دعای ندبه

۱۳۷۵ 

گفتگو

گفتم که حق چه باشد  گفتا ولایت ما   
             
    گفتم هدف چه باشد گفتا هدایت ما

گفتم تو مظهر حق گفتا که حاکم دین     
   
   گفتم تو حافظ دین گفتا که نور یاسین

گفتم تو آخرینی گفتا که کیست حجت    
 
  
 گفتم تو گو که باشد گفتا که ختم عترت

گفتم تو حجت حق گفتا که در زمین است   

  گفتم زعدل اوگو گفتا که او مبین است

گفتم ز نصرتش گو گفتا که عنقریب است  

 گفتم شفای هجرش گفتا که حق طبیب است

گفتم بکن نصیحت گقتا خلوص نیت  
   
  گفتم ره شفاعت گفتا ولای عترت

گفتم که مقتدا کیست گفتا مطیع مولا 
    
   گفتم علی که باشد گفتا که او ست اولا

گفتم صراط و میزان گفتا امام حق است  

  گفتم زنار و جنت گفتا نظام حق است

گفتم که قاری حق گفتا که که او مبین است    

گفتم که حجت حق گفتا که آخرین است

گفتم نشان شیعه گفتا که در علی جوی     
 
  گفتم براى شیعه گفتا که از علی گوی

گفتم ز حق بگویم گفتا کتاب حق است     
   
 گفتم که روز محشر گفتا حساب حق است

گفتم شقی که باشد گفتا که خصم حیدر     

  گفتم که لعنت حق بر آن عدوی بربر

گفتم که قاری حق گفتا که اﻭ ﻣﺒﯿﻦﺍﺳﺖ   
   
 گفتم که حجت حق گفتا که آخرین است

گفتم که بعد احمد گفتا فقط علی است   
  
 گفتم علی که باشد گفتا که او وصی است

گفتم که توشه ره گفتا که هست تقوا  
   
 گفتم که رهزن آن گفتا که حب دنیا

گفتم طریق نیکو گفتازحق اطاعت   
 
  گفتم ره سعادت گفتا بود قناعت

ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺻﺎﻝ ﺭﻭﯾﺖ ﮐﯽ ﻣﯿ‌‌ﺸﻮﺩ ﻣﯿﺴﺮ  
  
  ﮔﻔﺘﺎ ﺍﺟﺎﺯﺕ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻭﺭ

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﺎﯼ ﺭﻭﯾﺖ ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺑﯽ   

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﻮﯾﺖ ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺟﻮﺍﺑﯽ

گفتم بگوپیامی گفتاحدیث عترت  
   
گفتم مسیر عترت گفتا ره رسالت

گفتم رجالیا پس بر بندگیست امکان 
     
 گفتا که سر این راز در پرده ایست پنهان

alirejali.blog.ir

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۲)

باسمه تعالی
نصیحت(۱۲)

دل تهی از لطف بی همتا مکن
چهره‌ات را زین سبب، شیدا مکن

 

 

آن که افتد از غرورش سر به خاک
سروری باعث شود، غوغا مکن

 

گرچه در ظاهر شکسته شد غرور
عاقبت در اوج شد، والا مکن

 

گر که خواهی منزلت، عزت ، مقام
دل تهی از فخر و هر دعوا مکن

 

هر که را دیدی که اهل بندگی است
طعنه بر احوال او بی جا مکن

 

کبر و نخوت، آتشی سوزنده است
شعله‌اش را در دلت احیا مکن

 

 

گر بخواهی فیض حق را در جهان
راه باطل را در این دنیا مکن
 

 

هر که باشد در طریق عارفان
غرق در آشوب و هر سودا مکن

 

 

خاک شو تا گل بروید باغ عشق
خویش را از فیض حق تنها مکن

 

 

حرف را سنجیده بر لب آشکار
آنچه ناسنجیده باشد، وا مکن

 

 

گر که خواهی سرفرازی و شرف
حرف خود با بد زبانی را مکن

 

 

هر که لب بندد به روی جاهلان
طعنه بر کارش مزن، غوغا مکن

 

 

حرف بی ارزش چوسم باشد به دل
زهر را در جان خود حلوا مکن

 

 

راستی، آیینه‌ی ایمان ماست
چشم دل را صرف بر دنیا مکن


 

حرف خود را با زبان خوش بگو
دوستی را غرق در دعوا مکن

 

 

راست گویی در مرام اولیاست
عمر را در فتنه و اغوا مکن

 

 

عشق را از جان و دل معنا بگیر
هرچه جز او باشدش ، احیا مکن

 

 

گر نداری نور ایمان در دلت
دل تهی از مهر بی همتا مکن

 

هر که را دیدی ز عشق حق قرار
طعنه بر احوال او بیجا مکن

 

 

زندگی بی نور یزدان در عذاب
روح و جان را غرق هر غوغا مکن

 

 

عشق چون آیینه‌ ای در جان و دل
دل تهی از عشق و از یکتا مکن

 

 

گر که خواهی در محبت عشق حق
از گنه دوری  و آن افشا مکن

 

 

عشق چون دارو برای جان ماست
زخم را در سینه‌ات بر پا مکن

 

 

حکمت از سرچشمه‌ باید بر گزید
علم را بازیچه‌ی دنیا مکن

 

 

گر نداری در دل و جانت خرد
حکم بی‌ مبنا و بی معنا مکن

 

 

هر که را دیدی که اهل حکمت است
نقد بی جا بر وی و افشا مکن


 

زندگی بی دانش و بینش عبث
پس تو خود را بسته بر سودا مکن

 

 

علم اگر نوری  دهد، آن رهنماست
حکمتت را بند هر غوغا مکن

 

 

از سخن های سبک دوری گزین

پس تو گفتاری ورا یکتا مکن

 

 

حکمت و بینش " رجالی" رهنما
نور را خاموش در دل‌ها مکن

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

متن و شرح قصیده نصیحت(۱۲)

 

بیت ۱:
«دل تهی از لطف بی‌همتا مکن
چهره‌ات را زین سبب، شیدا مکن»

شاعر توصیه می‌کند که قلب خود را از لطف و رحمت الهی خالی نکنیم؛ زیرا این بی‌توجهی می‌تواند باعث از دست دادن جذابیت و نورانیت درونی ما شود.

بیت ۲:
«آن که افتد از غرورش سر به خاک
سروری باعث شود، غوغا مکن»

فروتنی و شکستن غرور، مقدمه‌ای برای سربلندی و عظمت است. شاعر پیشنهاد می‌کند که اگر در اثر تواضع به مقامی رسیدی، آن را با هیاهو و خودنمایی خراب نکن.

بیت ۳:
«گرچه در ظاهر شکسته شد غرور
عاقبت در اوج شد، والا مکن»

ظاهر فروتنی شاید به‌نظر شکست باشد، اما در نهایت باعث بزرگی و اوج گرفتن می‌شود. نباید با تکبر و خودبزرگ‌بینی این فرصت را از دست داد.

بیت ۴:
«گر که خواهی منزلت، عزت، مقام
دل تهی از فخر و هر دعوا مکن»

برای رسیدن به مقام و منزلت واقعی، باید از خودستایی و مشاجره‌های بی‌ارزش دوری کرد.

بیت ۵:
«هر که را دیدی که اهل بندگی است
طعنه بر احوال او بی‌جا مکن»

اهل بندگی و عبودیت را نباید به تمسخر گرفت؛ زیرا آنان در نزد خداوند دارای ارزش و منزلت بالایی هستند.

بیت ۶:
«کبر و نخوت، آتشی سوزنده است
شعله‌اش را در دلت احیا مکن»

تکبر و غرور مانند آتشی است که قلب را می‌سوزاند و نباید اجازه دهیم که این آتش در درون ما زنده شود.

بیت ۷:
«گر بخواهی فیض حق را در جهان
راه باطل را در این دنیا مکن»

برای بهره‌مندی از لطف الهی، باید از مسیرهای نادرست و گمراه‌کننده دوری کرد و در راه حق قدم نهاد.

بیت ۸:
«هر که باشد در طریق عارفان
غرق در آشوب و هر سودا مکن»

شاعر تأکید می‌کند که در مسیر عرفان و سلوک الهی، باید از آشفتگی‌های دنیوی و دغدغه‌های بیهوده پرهیز کرد.

بیت ۹:
«خاک شو تا گل بروید باغ عشق
خویش را از فیض حق تنها مکن»

فروتنی و خاکساری، شرط شکوفایی عشق الهی است. باید خود را به فیض الهی متصل نگه داشت و از آن بهره‌مند شد.

بیت ۱۰:
«حرف را سنجیده بر لب آشکار
آنچه ناسنجیده باشد، وا مکن»

سخنان باید با تفکر و سنجش بر زبان جاری شوند و از گفتن حرف‌های بی‌فکرانه و ناپخته پرهیز کرد.

بیت ۱۱:

«گر که خواهی سرفرازی و شرف
حرف خود با بدزبانی را مکن»

برای رسیدن به عزت و بزرگی، باید از سخنان تند و ناپسند پرهیز کرد. زبان نرم و مودبانه باعث افزایش شأن و منزلت انسان می‌شود.

بیت ۱۲:

«هر که لب بندد به روی جاهلان
طعنه بر کارش مزن، غوغا مکن»

گاهی سکوت در برابر افراد نادان بهترین واکنش است. نباید به فردی که از جدل با جاهلان خودداری می‌کند، طعنه زد؛ زیرا این رفتار نشان از حکمت و خرد دارد.

بیت ۱۳:

«حرف بی‌ارزش چو سم باشد به دل
زهر را در جان خود حلوا مکن»

شنیدن و پذیرفتن سخنان بی‌ارزش مانند نوشیدن زهر است. نباید این سم را با شیرینی اشتباه گرفت و به دل راه داد.

بیت ۱۴:

«راستی، آیینه‌ی ایمان ماست
چشم دل را صرف بر دنیا مکن»

صداقت و راست‌گویی نمادی از ایمان واقعی است. نباید دل را به دنیا و مادیات محدود کرد، بلکه باید آن را به حقایق و معنویات گشود.

بیت ۱۵:

«حرف خود را با زبان خوش بگو
دوستی را غرق در دعوا مکن»

برای حفظ دوستی‌ها، باید با زبان خوش سخن گفت و از بگو‌مگو و مشاجره‌های بیهوده پرهیز کرد.

بیت ۱۶:

«راست‌گویی در مرام اولیاست
عمر را در فتنه و اغوا مکن»

راست‌گویی از ویژگی‌های اولیای الهی است. نباید عمر گران‌مایه را در فریب‌کاری و ایجاد فتنه تلف کرد.

بیت ۱۷:

«عشق را از جان و دل معنا بگیر
هرچه جز او باشدش، احیا مکن»

عشق حقیقی تنها به خداوند تعلق دارد و هر نوع دلبستگی دیگر نباید جایگزین آن شود. این بیت بر توحید و خلوص نیت تأکید دارد.

بیت ۱۸:

«گر نداری نور ایمان در دلت
دل تهی از مهر بی‌همتا مکن»

اگر نور ایمان در دل کم‌رنگ است، نباید رابطه‌ی خود را با خداوند قطع کرد. بلکه باید در طلب محبت و رحمت الهی کوشید.

بیت ۱۹:

«هر که را دیدی ز عشق حق قرار
طعنه بر احوال او بی‌جا مکن»

افرادی که با عشق الهی به آرامش رسیده‌اند، نباید مورد تمسخر و طعنه قرار گیرند. آنان به حقیقی‌ترین نوع سعادت دست یافته‌اند.

بیت ۲۰:

«زندگی بی‌نور یزدان در عذاب
روح و جان را غرق هر غوغا مکن»

زندگی بدون حضور و نور الهی پر از رنج و عذاب است. نباید روح و جان را در آشفتگی‌های دنیوی غرق کرد، بلکه باید آن را به سوی آرامش الهی سوق داد.

 

بیت ۲۱:

«عشق چون آیینه‌ای در جان و دل
دل تهی از عشق و از یکتا مکن»

عشق الهی مانند آیینه‌ای است که جان و دل را شفاف و روشن می‌کند. شاعر توصیه می‌کند که دل را از عشق خدا و توحید خالی نکنیم؛ زیرا این عشق منبع نور و صفاست.

بیت ۲۲:

«گر که خواهی در محبت عشق حق
از گنه دوری و آن افشا مکن»

برای رسیدن به عشق حقیقی خداوند، باید از گناه دوری کرد و حتی گناهان گذشته را نیز به نمایش و افشا نگذاریم. این بیت بر اهمیت توبه و حفظ حریم الهی تأکید دارد.

بیت ۲۳:

«عشق چون دارو برای جان ماست
زخم را در سینه‌ات بر پا مکن»

عشق الهی همچون دارویی شفابخش برای روح و جان است. نباید با غم و رنج‌های بیهوده زخم‌های تازه‌ای در دل ایجاد کرد، بلکه باید از عشق برای التیام و آرامش بهره برد.

بیت ۲۴:

«حکمت از سرچشمه‌ باید بر گزید
علم را بازیچه‌ی دنیا مکن»

دانش و حکمت باید از منابع اصیل و حقیقی اخذ شود و نباید علم را به خدمت دنیاپرستی و اهداف مادی درآورد. علم نوری است که باید به سوی حقیقت راهنمایی کند.

بیت ۲۵:

«گر نداری در دل و جانت خرد
حکم بی‌مبنا و بی‌معنا مکن»

اگر عقل و خردی در دل و جان نیست، نباید بی‌اساس و ناآگاهانه قضاوت کرد. این بیت به اهمیت تفکر و تعقل در تصمیم‌گیری‌ها اشاره دارد.

بیت ۲۶:

«هر که را دیدی که اهل حکمت است
نقد بی‌جا بر وی و افشا مکن»

افرادی که دارای حکمت و معرفت‌اند، نباید به‌صورت بی‌پایه و نادرست مورد نقد قرار گیرند. احترام به اهل علم و حکمت نشانه‌ی بلوغ فکری است.

بیت ۲۷:

«زندگی بی‌دانش و بینش عبث
پس تو خود را بسته بر سودا مکن»

زندگی بدون علم و بینش پوچ و بی‌ثمر است. نباید خود را به دنیای خیال‌پردازی و اوهام واهی مشغول کرد.

بیت ۲۸:

«علم اگر نوری دهد، آن رهنماست
حکمتت را بند هر غوغا مکن»

علم واقعی مانند چراغی است که راه را نشان می‌دهد. نباید حکمت و دانایی خود را درگیر هرج‌ومرج و مسائل بی‌ارزش کرد.

بیت ۲۹:

«از سخن‌های سبک دوری گزین
پس تو گفتاری ورا یکتا مکن»

باید از سخنان بی‌ارزش و سطحی دوری کرد و گفتار خود را به‌گونه‌ای ارائه داد که پربار و مفید باشد. نباید هر سخن کم‌ارزشی را بزرگ و ارزشمند جلوه داد.

بیت ۳۰:

«حکمت و بینش "رجالی" رهنما
نور را خاموش در دل‌ها مکن»

شاعر با ذکر نام خود، به‌نوعی بر ارزش حکمت و بینش تأکید می‌کند و توصیه می‌کند که نور دانش و حکمت را در دل‌ها زنده نگه داریم و اجازه ندهیم که خاموش شود.

جمع‌بندی:

این شعر، ترکیبی از مضامین عرفانی و اخلاقی است که به اهمیت عشق الهی، علم و حکمت، و پرهیز از گناه و نادانی می‌پردازد. شاعر با زبانی ساده و دلنشین، راهنمایی‌های ارزشمندی برای زندگی معنوی و عاقلانه ارائه می‌دهد. ذکر نام خود در بیت آخر، علاوه بر تأکید بر حکمت و بینش، نوعی امضا و هویت‌بخشی به شعر نیز هست.

سراینده

دکتر علی رجالی

۱۴۰۳/۱۲/۱۵

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مهر و محبت

باسمه تعالی
مهر
هر که را مهر و محبت در بر است
بر دلش عشق الهی جوهر است
چون دلش سرشار از نور خدا
چون حسین ابن علی حیدر است

 

عشق بر دل، نور یزدان می‌دهد
دل به غیر از حق چه آسان می‌دهد
هر که را مهر حسین ابن علی‌ست
بر جهان آیینه‌گردان می‌دهد

 

 

 

پیکر پاک شهیدان بر زمین
هر دلی را می‌کند از غم حزین
خونشان با خاک حق آمیخته
یادشان جاری به دل همچون نگین

 

 

زینب آن دریا دل و آیینه‌دار
هر نگاهش پرتوی از نور یار
در میان خشم دشمن‌های دون
با کلامش زد به قلب ظلم، کار

 

 

عشق حق در سینه‌ی اهل صفاست
همچو نوری در دل شب‌ها سزاست
هر که نوشد از شراب معرفت
چشمه‌ی مهر و محبت را رواست

 


سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۳/۱۲/۱۳

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رمضان

باسمه تعالی
رمضان
بار عام است خدا را ، به ضیافت برویم
وقت دیدار مراد است که راحت برویم
حق ز کان کر مش سفره ی رنگین دارد
بهر دیدار خدا،راه شریعت برویم
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

alirejali.blog.ir

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی


🟢 سبک زندگی رسول خدا (ص)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌺 ۱۰۰ خصلت از رسول مهربانی ها
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟢 بی شک تأسی به سیره و سنت آن حضرت بر اساس آیه ‌‌کریمه «لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در این مطلب به آن اشاره شده ، راهگشای  بسیاری از مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.

🌺 ۱- هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت.

🌹۲- در راه رفتن ، قدم ها را بر زمین نمی کشید.

🌺 ۳- نگاهش پیوسته به زیر و بر زمین دوخته بود.

🌹۴- هر که را می دید ، مبادرت به سلام می کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.

🌺 ۵- وقتی با کسی دست می داد،دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی کشید.

🌹۶- با مردم چنان معاشرت می کرد که؛ هرکس گمان می کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.

🌺 ۷- هر گاه به کسی می نگریست ، به روش ارباب ها ، با گوشه چشم نظر نمی کرد.

🌹۸- هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.

🌺 ۹- چون اشاره می کرد ، با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو.

🌹۱۰- سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد ، لب به سخن نمی گشود.

🌺 ۱۱- هرگاه با کسی هم صحبت می شد، به سخنان او خوب گوش فرا می داد.

🌹۱۲- چون با کسی سخن می گفت ، کاملا بر می گشت و رو به او می نشست.

🌺 ۱۳- با هر که می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد ، آن حضرت بر نمی خاست.

🌹۱۴- در مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر ، با یاد خدا.

🌺 ۱۵- هنگام ورود به مجلسی ، در آخر و نزدیک درب می نشست ، نه در صدر آن.

🌹۱۶- در مجلس ، جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.

🌺 ۱۷- هرگز در حضور مردم ، تکیه نمی داد.

🌹۱۸- اکثر نشستن آن حضرت ، رو به قبله بود.

🌺 ۱۹- اگر در محضر او ، چیزی رخ می داد که ناپسند وی بود ، نادیده می گرفت.

🌹۲۰- اگر از کسی خطایی سر می زد ،
آن را نقل نمی کرد.

🌺 ۲۱- کسی را برای لغزش و خطای در سخن ، مواخذه نمی کرد.

🌹۲۲- هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.

🌺 ۲۳- هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آن که ؛ حرف لغو و باطل بگوید.

🌹۲۴- پاسخ به سؤالی را چند مرتبه تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.

🌺 ۲۵- چون سخن ناصواب از کسی می شنید، نمی فرمود«چرا فلانی چنین گفت» بلکه می فرمود : « بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»

🌹۲۶- با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد و با آنان هم غذا می شد.

🌺 ۲۷- دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.

🌹۲۸- هدیه را قبول می کرد اگرچه ؛ به اندازه یک جرعه شیر بود.

🌺 ۲۹- بیش از همه ، صله ی رحم به جا می آورد.

🌹۳۰- به خویشاوندان خود احسان می کرد ، بی آن که آنان را بر دیگران برتری دهد.

🌺 ۳۱- کار نیک را تحسین و تشویق می فرمود و کار بد را تقبیح می نمود و از آن نهی می کرد.

🌹۳۲- آن چه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود ، به آنان می فرمود و مکرر می گفت : هر آن چه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.

🌺 ۳۳- هر که عذر می آورد ، عذر او را قبول می کرد.

🌹۳۴- هرگز ؛ کسی را حقیر نمی شمرد.

🌺 ۳۵- هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.

🌹۳۶- هرگز ؛ کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.

🌺 ۳۷- هرگز عیب مردم را جستجو نمی کرد.

🌹۳۸- از شر مردم برحذر بود ولی ؛ از آنان کناره نمی گرفت و با همه خوشخو بود.

🌺 ۳۹- هرگز ؛ مردم را مذمت نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.

🌹۴۰- بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.

🌺 ۴۱- از بیماران عیادت می کرد ، اگرچه در دور افتاده ترین نقطه مدینه بود.

🌹۴۲- سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره ، جویای حال آنان می شد.

🌺 ۴۳- اصحاب را ، به بهترین نام هایشان صدا می زد.

🌹۴۴- با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تأکید می فرمود.

🌺 ۴۵- در جمع یارانش ، دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد، نمی توانست تشخیص دهد که ؛ پیامبر کدامیک از ایشان است.

🌹۴۶- میان یارانش ، ٱنس و ٱلفت برقرار می کرد.

🌺 ۴۷- وفادارترین مردم ، به عهد و پیمان بود.

🌹۴۸- هرگاه چیزی به فقیر می بخشید ، با دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.

🌺 ۴۹- اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد ، نمازش را کوتاه می کرد.

🌹۵۰- اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد ، نمازش را کوتاه می کرد.

🌺 ۵۱- عزیزترین افراد نزد او کسی بود که؛ خیرش بیشتر به دیگران می رسید.

🌹۵۲- احدی از محضر او نا امید نبود و می فرمود : برسانید به من حاجت کسی را که ؛ نمی تواند حاجتش را به من برساند.

🌺 ۵۳- هرگاه کسی از او حاجتی می خواست ، اگر مقدور بود ، روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو ، او را راضی می کرد .

🌹۵۴- هرگز ؛ جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آن که؛برای معصیت بود.

🌺 ۵۵- پیران را بسیار إکرام می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.

🌹۵۶- غریبان را ، خیلی مراعات می کرد.

‌🌺 ۵۷- با نیکی به شروران ، دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.

🌹۵۸- همواره متبسم بود و در عین حال، خوف زیادی از خدا بردل داشت.

🌺 ۵۹- چون شاد می شد ، چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.

🌹۶۰- خندیدن آن حضرت ، اکثرا تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد.

🌺 ۶۱- مزاح می کرد ، اما به بهانه مزاح و خنداندن ، حرف لغو و باطل نمی زد.

🌹۶۲- نام بد را تغییر می داد و به جای آن نام نیک می گذاشت.

🌺‌ ۶۳- بردباری اش ، همواره بر خشم او سبقت می گرفت.

🌹۶۴- از برای فوت دنیا ، ناراحت نمی شد و یا به خشم نمی آمد.

🌺۶۵- از برای خدا ، آن چنان به خشم می آمد که ؛ دیگر کسی او را نمی شناخت.

🌹۶۶- هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آن که ؛ حریم حق شکسته شود.

🌺 ۶۷- هیچ خصلتی نزد آن حضرت ، منفورتر از دروغگویی نبود.

🌹۶۸- در حال خشنودی و نا خشنودی ، جز یاد حق بر زبان نداشت.

🌺 ۶۹- هرگز ؛ درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد.

🌹۷۰- در خوراک و پوشاک ، چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.

🌺 ۷۱- روی خاک می نشست و روی خاک ، غذا می خورد.

🌹۷۲- روی زمین می خوابید.

🌺 ۷۳- کفش و لباسش را ، خودش وصله می کرد.

🌹۷۴- با دست خودش ، شیر می دوشید و پای شترش را ، خودش می بست.

🌺 ۷۵- هر مرکبی برایش مهیا بود ، سوار می شد و برایش فرقی رز نمی کرد.

🌹۷۶- هر جا می رفت ، عبای خود را به عنوان زیر انداز خود استفاده می کرد.

🌺 ۷۷- اکثر جامه های آن حضرت ، سفید بود.
🌹۷۸-چون جامه نو می پوشید ، جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.

🌺 ۷۹- جامه فاخری داشت که ؛ مخصوص روز جمعه بود.

🌹۸۰- در هنگام کفش و لباس پوشیدن، همیشه از سمت راست آغاز می کرد.

🌺 ۸۱- ژولیده مو بودن را ، کراهت می دانست.

🌹۸۲- همیشه خوش بو بود و بیشترین مخارج آن حضرت ، برای خریدن عطر بود.

🌺 ۸۳- همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن ، مسواک می زد.

🌹۸۴- نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.

🌺 ۸۵- ایام سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم هر ماه را ، روزه می داشت.

🌹۸۶- هرگز ؛ نعمتی را مذمت نکرد.

🌺 ۸۷- اندک نعمت خداوند را ، بزرگ می شمرد.

🌹۸۸- هرگز از غذایی تعریف نکرد ، یا از غذایی بد نگفت.

🌺 ۸۹- موقع غذا ، هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.

🌹۹۰- در سر سفره ، از غذای جلوی خود تناول می فرمود.

🌺 ۹۱- بر سر غذا ، از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.

🌹۹۲- تا گرسنه نمی شد ، غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن دست از غذا می کشید.

🌺 ‌۹۳- معده اش ، هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.

🌹۹۴- در غذا ، هرگز آروغ نزد.

🌺 ۹۵- تا آنجا که امکان داشت ، تنها غذا نمی خورد.

🌹۹۶- بعد از غذا ، دست ها را می شست و روی خود می کشید.

🌺 ۹۷- آب را در سه جرعه می نوشید ،
اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله می گفت.

🌹۹۸- از دوشیزگان پرده نشین ، با حیاتر بود.

🌺 ۹۹- چون می خواست به منزل وارد شود ، سه بار اجازه می خواست.

🌹 ۱۰۰ - اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد : بخشی برای خدا ، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.

📚 منتهی الآمال - محدث قمی
📚 مکارم الاخلاق -  طبرسی

#بعثت #عید_مبعث_مبارک

#انتشار_صدقه_جاریه_است
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۹)

باسمه تعالی
نصیحت(۹)

 

دل به نیرنگ و ریا شیدا مکن
جان خود را بسته با آنها مکن

 

گر ز نور حق شود دل منجلی
دل اسیر جلوه ی دنیا مکن

 

دل چو آیینه‌ست، جام کبریاست
چون شود، آیینه‌ام رسوا مکن

 

گر به دل نوری ز حق را دیده ای
دل به جهل و غفلت و سودا مکن

 

عقل را چون گوهری تابنده دان
نور آن را تیره و بی‌جا مکن
 

گر نداری دانش اسرار دل
در سخن‌پردازی‌ات غوغا مکن


 

دل چو آیینه‌ست، پاکش کن ز غم
از جفای ناکسان، پروا مکن
 

هر کجا آگه شدی، حیران مرو
علم را محبوس در غم‌ها مکن

 

گر خدا داده تو را عقل و خرد
نور را در ظلمت شب‌ها مکن
 

گر که حکمت شد نصیب جان تو
آنچه فهمیدی، فقط معنا مکن

 

 

راستی در جان خود احیا شود
حرف از تزویر در دنیا مکن

 

گر شدی همدم به آیینه‌ صفت
نقش خود را زشت یا زیبا مکن

 

هر که را دیدی که دل داده  فریب
نقش او را خالی از تقوا مکن

 

صدق گر سرمایه‌ی جانت شود
عهد خود را صرف هر اغوا مکن

 

دشمن صدق است ناپاکی ز دل
دل به نیرنگ و ریا شیدا مکن

 

هر کجا دیدی دروغی پا گرفت
مهر بر لب زن، ولی افشا مکن

 

زندگی بی صدق، تاریکی بود
نور را خاموش ای بینا مکن

 

 

گر که در جانت نشسته کبریا
عمر خود را وقفِ استغنا مکن

 

هر که را دیدی ز خود مغرور شد
با چنین مشی، سخن بی‌جا مکن

 

گر که نیکی را بدیدی در عمل
لطف را در چهره‌اش نجوا مکن

 

اوج هر پرواز در افتادگی‌ست
نام خود را با دغل، اعلا مکن

 

گر بزرگی در وجودت شد پدید
دل به هر بی‌دانشی شیدا مکن
 

آب دریا بر بزرگی شد گواه
خویش را بر قله‌ی بالا مکن

 

هر که را دیدی به ظاهر در مقام
خویش را در جای او پیدا مکن

 

صبر را گر زینت دل ساختی
رنج را تسلیمِ هر غوغا مکن

 

 

گر که طوفان در دل و جانت پدید
ناخدای کشتی‌ات را وا مکن

 

هر که باشد خسته از رنج و بلا
درد او را سخت‌تر، افزا مکن

 

گر بود کوهی بلا درپیش رو
صبر را در سینه‌ات حاشا مکن

 

هر که را صبر است اندر زندگی
راه او را خالی از معنا مکن

 

زندگی در صبر، معنا می‌شود
لحظه‌ها را غرق در دعوا مکن

 

گر که صبرت در ره حق شد عیان
پای دل را بسته در دنیا مکن

 

 

 

هر که را دیدی " رجالی" دل فریب
بر سر خلقش چنین رسوا مکن

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی