رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خلقت انسان



زمانی که خالق بشر آفرید
کمال هنر را به او درتنید
تبارک به خود گفت،صد آفرین
خداوند ، روحی به انسان دمید

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

جهان آفرین


قلم زد به عالم،چو صدها نگین
جهانی بپا کرد ،کامل ترین

خداوند هستی ، خداوند جان

هزار آفرین،بر جهان آفرین

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

زبان خدا

زبان  خداوند دانی که چیست
بود آیه هایش ،کلام نبی است
زبان خدا ،وحی پیغمبر است
زبان خدا با محمد علی است

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اشعار روان

رجالی با رباعی کرده آغاز

نوین فصلی ز اشعار روان ساز

خدایا هر زمانی یاریش کن

شود شعرش به دنیا سایه انداز

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اثر وضعی گناه


یکی از قوانین عامّ عالم طبیعت قانون علّت و معلول یا اثر و مؤثر و یا به عبارت دیگر قانون کُنش و واکُنش است. و این قانون به معنای این است که هر پدیده‌ای در عالم علّتی دارد و امکان ندارد چیزی بدون علّت و بدون مأثر آفریده شده باشد و تمام اتّفاقاتی که در جهان افتاده و می‌افتد از قانون فوق مستثنی نیست و آثار معاصی و توبه هم در حیطه این قانون طبیعی قرار می‌گیرد. یعنی توبه و معصیت هم باید آثار و تبعاتی داشته باشد و این آثار گاهی در دنیا ظاهر می‌شود و گاهی در آخرت.


معنای لغوی و اصطلاحی گناه و معصیت

گناه در لغت به معنای خطا، جرم، غلط، جفا و ظلم آمده است. 1 و معصیت به معنای گناه کردن و نافرمانی آمده است.2

 

آثار گناه و معصیت

گناه و معصیت اثرات زیانباری بر روح و روان و زندگی دنیوی و اخروی انسان دارد که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

1.تباهی دل

گناه، دل را ویران می کند، دلی که حرم و خانه خداست؛ دلی که تنها مجرای ارتباط مستقیم با حضرت حق است؛ دلی که کانون معنویت و پایگاه رشد و تقویت ایمان انسان است .

 گناه آن را نابود و قوای معنوی را تضعیف و ریشه‌های درخت ایمان را می‌سوزاند.

امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: «هیچ بنده مؤمنی نیست مگر این که در قلبش نقطه سفیدی است. پس هر گاه گناهی را مرتکب شود، نقطه سیاهی در قلبش نمودار می‌گردد و باعث تباهی دل می شود»3

 

2. زایل کننده ایمان

گناه اعمال انسان را نابود می‌کند و عاقبت او را گرفتار قهر آتش می‌سازد. ملا احمد نراقی می‌فرماید: «معاصی و گناهان منجر به سلب ایمان و سوء خاتمه و آن نیز سبب خلود در آتش می‌گردد. نسبت معاصی و گناهان به ایمان، مثل نسبت غذاهای مسموم و مضر و یا طعام های زهر آلود است به بدن انسان... آثار معاصی اندک اندک در نفس بر روی هم می‌نشیند، تا مزاج نفس را فاسد گردانند و اهل ایمان را زایل سازند و روح را به هلاکت اندازند».4

امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: « هیچ بنده مؤمنی نیست مگر این که در قلبش نقطه سفیدی است. پس هر گاه گناهی را مرتکب شود، نقطه سیاهی در قلبش نمودار می‌گردد و باعث تباهی دل می شود»
آزار گری : گناه متجاوز یا قربانی؟

3. محرومیت شدن از رزق و روزی

یکی از مضرات گناه و آثار آن، حبس کردن و محروم کردن انسان از روزی خداوند است. گناهان در زندگی ما انسانها اثرات منفی زیادی به جای می‌گذارد. بسیارند کسانی که برای زیاد کردن روزی و به دست آوردن پول و ثروت به گناه آلوده می‌شوند و یا کسب و کارشان را آمیخته به گناه و حرام می‌کنند و در آخر الامر به فقر مبتلا می‌شوند.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: « انّ الرجل لیذنب الذنب فیدرأ عنه الرزق؛ همانا به درستی که انسان گناهی را که مرتکب می‌شود با آن گناه رزق و روزی از او دفع می‌گردد».5

 

4. محروم شدن از نماز شب

یکی دیگر از آثار گناه و زیان های آن، محروم شدن از نماز شب است. نماز شب با آن همه فضیلتش، از کف می‌رود. گناهان مانع انجام این عبادت می‌شوند.

پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «انّ العبد لیذنب الذنب فیمنع به من قیام اللیل؛ هر گاه بنده گناهی را مرتکب شود، به خاطر آن گناه از نماز شب محروم می‌شود.»6

 

5. سلب لذت عبادت

یکی از زیان های دیگر گناه، این است که از لذت مناجات با خداوند،‌ انسان محروم می‌شود. محروم شدن از مناجات خداوند، تنها بلایی است که خداوند به واسطه گناهان دامنگیر انسان می‌کند. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در مناجاتش می‌فرماید: «اللهم احملنا فی سفن نجاتک و متعنا بلذیذ مناجاتک؛ خداوندا ما را در کشتیهای نجاتت حمل کن و از لذّت مناجاتت ما را بهره‌مند فرما».

امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند:  « انّ ادنی ما اصنع بالعبد اذا آثر شهوته علی طاعتی ان احرمه لذیذ مناجاتی؛ هر بنده‌ای که خواهش نفس خود را بر طاعت من اختیار نمود کمترین کاری که درباره او انجام دهم، این است که او را از لذّت مناجاتم محروم می‌سازم.»7

 

نتیجه گیری :

خلاصه این که باید مواظب بود و با انجام معصیت دنیا و آخرت خود را تباه و نابود نساخت و باعث هلاکت و ذلّت خود نگردید.

 

فرآوری : زهرا اجلال

بخش دین تبیان


پی نوشت ها :

1. دکتر محمد معین، فرهنگ معین، چ پنجم، ج سوم، ص 3395.

2. همان، ص 4233.

 3.کلینی ، اصول کافی ، ج 2، ص 273.

4 . ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 677 ـ 678.

5 . مجلسی،‌ بحارالانوار، ج 73، ص 358.

6 . همان، ص 377.

7 . ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 673.


منابع :

- مقاله علیرضا حسنی ، با عنوان " توبه در قرآن و سنت " .

- مقاله دکتر عباس طاهر، با عنوان " گناه از نگاه قرآن " .

- ملا احمد نراقی ، کتاب " معراج السعادة ".

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رضای خدا در چیست

رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی میشود؟

رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعهای از بایدها و نبایدها را تشکیل میدهد، انسان کامل کسی است که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی میدانیم همه انسانها از لحاظ معرت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضی و خشنود است، چنان که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوند است. اما میزان و نسبت رضایتمندی خداوند به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد. از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگیهای برتر و ممتازی برخوردارند، به گونهای که میتوان آنها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که  زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش میگرد. رضایت وخشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است. 
به برخی از آیات که تقریبا در بردارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه ویژگی هایی است که رضایت خداوند را جلب میکند اشاره میشود. 
رضوان و رضایت خدا شامل کسانی میگردد که: 
1 - ایمان به خدا و قیامت داشته باشند. 
2 - خانه و وطن خویش را برای حفظ دین شان رها کنند و هجرت نمایند. 
3 - با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند. 
4 - پیوسته پیرو ولایت و رهبری باشند.
5- رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد.
رابطه تقوا و جلب رضایت خدا
رعایت تقوا در همه کارها مخصوصا حق الناس موجب رضایت و خشنودی خداوند است، اما چون تقوا دارای مراتب و درجات است، قران رضایت خداوند را برای تقوا پیشگانی بیان میکند که دارای شش صفت ممناز باشند: 
1 - آنان که در برابر گفتار و کردار خویش به شدت احساس مسئولیت میکنند و از کیفر گناهان خویش بیمناکند و پیوسته میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم. پس ما را بیامرز از عذاب آتش رهایی بخش! 
2 - تقوا سیر تانی که صبر و استقامت و پشتکار در طاعت خدا و ترک حرام و لذتهای نامشروع و تمامی مصایب و مشکلات را پیشه خویش ساختهاند. 
3 - آنان که از نفاق، دورغ، تقلب و خیانت بدورند و راستگو و درست کردارند. 
4 - آنان که در راه بندگی و عبودیت خدا، خاضع و فروتن هستند. 
5 - آنان که از نفاق مال و جان خویش دریغ نمیورزند و با اشتیاق آن چه را دارند، انفاق میکنند. 
6 - آمرزش طلبان سحر خیزی که به یاد خدا در سحر گاهان به پا میخیزند و در پیشگاه با عظمتش استغفار و طلب آمرزش میکنند.
شکر نعمت و خشنودی خدا
در برخی آیات آمده که خداوند از کفران نعمت ناخشنود است و شکر نعمتهای مادی و معنوی موجب جلب رضایت خدا میگردد.
عملی که موجب رضایت خداوند از حضرت اسماعیل(ع) شد
قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) میفرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانودهاش را به نماز و زکات توصیه مینمود.
در سوره توبه میفرماید: رضایت و خشنودی خدا شامل حال مردان و زنان مؤمنی میگردد که: 
1 - در برابر مسلمانان احساس مسئولیت میکنند و یار و یاور یکدیگرند و همدیگر را تأیید و تقویت میکنند. 
2 - پیوسته امر به معروف و نهی از منکر میکنند. 
3 - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتوای آن تلاش میکنند. 
4 - زکات مال خویش را میپردازند و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت ندارند. 
5 - پیرو خدا و پیامبر هستند.
رضایت و خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است 
حزب اللهی شو تا خدا از تو راضی گردد و از مواهب و الطاف خویش تو را بهرهمند سازد تا تو نیز از او خوشحال و خشنود گردی. در دو آیه از حزب اللَّه و در یک آیه از حزب الشیطان  سخن به میان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذکور و ویژگیهای طرفداران آنها بیان شده و با هم مقایسه گشته است. 
خداوند، رضایت و خشنودی خویش را از حزب اللَّه در این سوره بیان کرده است. به بیان دیگر: خداوند به رغم میل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی یا  حزب اللَّه و حزب الشیطان تقسیم نموده و به مؤمنان هشدار داده است که جمه میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل ممکن نیست. باید از میان آن دو یکی را برگزید: 
هیچ گروهی را نمییابی که ایمان به خدا و قیامت داشته باشد و در عین حال با دشمنان خدا و رسول اظهار دوستی نماید، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران یا خویشان آنها باشند.
محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب استو نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار میگیرد، ارزش خود رااز دست میدهد. 
زمانی خداوند از شما رضایت دارد و از عملکرد شما خشنود میگردد که حب و بغضها و دوستی و دشمنیها را برای خدا خالص کنید. امام صادق(ع) میفرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی میکند و برای خدا میبخشد، ایمانش کامل است.
در سوره ممتحنه میفرماید: اگر شما مسلمانان برای رضای خدا و خشنودی او هجرت کردید و جهاد نمودید، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستی نریزید. 
حزب اللهی کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ 
وقتی دانستیم، خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است، باید بدانیم حزب اللهی شدن نیازمند چه صفاتی است و حزب اللهی کیست؟ حزب اللهی را از راه اعتقادات و عملکردها و وضع ظاهرشان باید شناخت. آنها کسانی هستند که: 
1 - خدا خط ایمان را بر صفحه دل شان نوشته است. 
2 - توسط روح مورد تأیید و تقویت قرار گرفته اند.

3 - ویژگی بارز و ممتاز حزب اللهیان، ولایت پذیری آنان است. قران بعد از بیان آیه ولایت میفرماید: و من یتول اللَّه و رسوله و الذین آمنوا فان حزب اللَّه هم الغالبون.
دروغ میگویند کسانی که میپندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعالیتهای آنان خلاف جهت ولایت و رهبری امت سامان مییابد. 
در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح میشود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان میگردد. در مقام بیان سیمای کسانی که خدا از آنان راضی و خشنود است. ابتدا رهبریت را به عنوان محور رضایت معرفی میکند و میفرماید:محمد رسول اللَّه، خواش شب پرستان خفاش صفت و کور دل ولایت او را بپذیرند یا نپذیرند. سپس اوصاف یاران همراه و همگام پیامبر(ص) را تحت عنوان والذین معه در پنج وصف ذکر میکند. 
1 - در برابر کفار، شدید و استوار چون سدی محکم میایستند. 
2 - میان خود و نسبت به برادران دینی خود رحیم و مهربانند. 
3 - پیوسته آنان را در حال عبادت، رکوع و سجود میبینی. 
4- همواره فضل خدا و خشنودی او را میطلبند و مخلصند. 
5 - سیما و ظاهر آنان چون باطن شان با کفار و فاسقان تفاوت دارد. سیمای ظاهری آنان به خوبی نشان میدهد متتدین، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.  
رضایت خدا را در روزهای سخت و دشوار باید جست و جو کرد 
صف راستگویان و دروغ گویان، حزب اللَّه و حزب الشیطان و کاروان خدا پرستان حقیقی که خداوند از آنان خشنود است. از قافله غافلان را در روزگارانی میتان شناخت که نیاز به بذل جان و مال باشد.  در سوره آل عمران بعد از آن که اطاعت از رهبری محور جلب رضایت خدا معرفی شده، هشدار میدهد که: عافیت طلبانی که در روزهای سخت و دشوار، در جنگ شرکت نداشتند و با تحلیلها و بهانه هایی خودشان را از صحنه جنگ کنار میکشیدند، نمیتوانند ادعا کنند خدا از آنها راضی و خشنود است. 
خداوند از مجاهدان و مؤمنانی خشنود است که در تمامی عرصههای زندگی از جمله جنگ، دعوت خدا و رسولش را با جان و دل پذیرا شدند و با وجود این که ضربات کشنده و زخمهای کاری فراوانی از دشمن دیدند، در حول محور رهبریت فعال و پرتلاشند. آنان چه تحلیل گران عافیت طلب و ترسوهای سست ایمان و مقهور قدرت دشمنان میخواهند آنان را بترسانند. ایمان شان قویتر میگردد و در استمرار راه خویش مقاومتر میگردند.  
خشنودی خدا جز با یاد خدا به دست نمیآید 
آخرین سخن این که تا انسان به مقام عبودیت و بندگی محض نرسد و از این راه نفس مطمئنه را تحصیل نکند، نمیتواند به رتبه راضیة و مرضیة،  که مقام رضا و خشنودی متقابل خدا و بنده است، نایل گردد. تحصیل آن نیز با ذکر عملی خداوند میسر است: الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب. 


انصاریان

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خدای یکتا

ما به دنبال خداییم ، ولی او با ماست
گهری هست که در عالم هستی پیداست
او بود خالق هستی و جهان پرتوی او
نتوان وصف خدا کرد، که او ناپیداست

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

امید ما

آن خدایی که پرستیم کجاست
 او بود ظاهر وپنهان از ماست
اوبزرگ است و امید من و توست
خلق را هادی و خود نا پیداست


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

حب خدا

محبت بود رحمت حق به ما
بود لطف او بر من وبر شما
نباشد  خدا را نیازی به کس

ضمیر تو خواند خدا را خدا


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

حب خدا چیست

 منبع: پایگاه حوزه


حب خدای متعال نسبت به افراد چگونه توجیه می شود و معنی حب خدا، چیست ؟


خداوند متعال می فرماید: ( قُلْ إِن کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ  ) [i]

«بگو اگر خداوند رادوست می دارید، ازمن پیروی کنید، تاخدا (نیز) شما را دوست بدارد، و گناهانتان را ببخشد.»

امام صادق (ع) می­فرماید : أَنَّ اللهَ یُعْطی الْمالَ اَلْبِرَّ وَالفاجِرَ وَلا یُعْطی الإیمانَ إلاّ مَنْ اَحَبَّ [ii]  

«خداوند دنیا را به هرکه دوست دارد و دوست ندارد عطا می­کند، ولی ایمان را فقط به کسی که دوست دارد عنایت می­کند.» 

البته در این زمینه باید توجّه داشت که

1- محبّت خداوند به بندگانش، از همان جهت حبّ ذات است، زیرا مخلوق از افعالی است که از ذات او نشأت گرفته است و در واقع نشانگر اسماء و صفات اوست، خداوند متعال از آنجا که ذات خویش را دوست می‏دارد، هر آنچیزی را که حکایت­گر و بیانگر آن ذات باشد، نیز دوست می‏دارد. [iii]  

2- حبّ خداوند به بندگان به معنی حبّی که در مخلوقات وجود دارد، نیست. حبّ خداوند به خویش به گفته‏ ابن سینا: همان ادراک «خیر» است. خداوند از آن روی که مدرک جمال حضرت خود است عاشق است، و از آن روی که ذات او مدرَک است به ذات، معشوق است [iv]  و چون فعل خداوند از ذات او جدایی ندارد، آن نیز مورد محبّت خداوند است. بدین معنی که خداوند افعال خود را که مرتبط با ذات اویند دوست می‏دارد و چون مخلوقاتش، نتیجه‏ی فعل حضرتش هستند، آن‏ها را نیز دوست می‏دارد، ولی این حبّ به معنی انفعال نفسانی که در عالم مادی مطرح می‏شود، نیست.  بلکه بازگشتش به همان حبّ ذات است که معنایش ادراک خیر و کمال است. امّا ظهور این محبّت به فرموده حضرت امام (ره) همان بروز رحمت و کرامتش به بندگان است. [v]  به عبارت دیگر وقتی خداوند به بنده‏ای از رحمت بیکران خود لطف می‏کند، در حقیقت او را مورد محبّت خویش قرار داده است.

و خداوند این محبت را در دل انسان‏ها طبق جایگاه و بنا بر استعداد و قابلیتهایی که از خود نشان داده­اند به اشکال زیر قرار می­دهد :

1.محبت خدا به صورت یک نیروی محرک ناآگاهانه؛ که در عمق فطرت و درون نفس انسان جای دارد؛ هر چند خود انسان از وجود آن غافل است.این محبت نظیر معرفت فطری به خداوند، حقیقتی است که انسان هر چند به سوی آن جذب می‏شود و آثاری بر آن مترتب می‏سازد، ولی آگاهی روشنی از وجود آن در ضمیر خود ندارد .

2.محبت خدا به صورت آگاهانه: که همه مؤمنان کم و بیش از آن برخوردارند. مؤمنان خدا را به خاطر نعمت‏هایی که به آنان داده و رنج‏هایی که از آنان دور ساخته، دوست دارند. با اندکی تأمل دانسته می‏شود، متعلق این محبت نه خداوند، بلکه نعمت‏های او ودر نگاهی دقیق‏تر، همان خواست‏های خود انسان بوده است و اسناد آن به خداوند با واسطه می‏باشد. چنین کسانی، در واقع بقای زندگی و کمال‏های خود را دوست دارند. و خدا را نیز، چون علت بقای حیات و اعطا کننده آن کمال‏ها دانسته‏اند، دوست می‏دارند. حتی آنان که خدا را عبادت می‏کنند تا به بهشت روند و از آتش دوزخ رها گردند، در واقع سعادت خود را دوست دارند و در پی تحصیل آنند و توجه و محبت آنان به خداوند در مرحله دوم قرار می‏گیرد. این نوع محبت برای ابرار، حسنه و برای مقربان، سیئه به شمار می‏رود. تا انسان برای خود ذاتی مستقل می‏بیند، گریزی از خود دوستی ندارد و به خداوند، جز بدین گونه نمی‏تواند محبت ورزد. خلاصه خداوند دراین مرحله به مؤمنان با این درجه، از طریق اعطاء نعمات و دور کردن نقمات ابراز محبت می­کند.

3. مرتبه کامل محبت خدا: مخصوص انسانهایی است که به توحید ذاتی دست یافته اند و به طور شهودی پی برده اند که غیر از ذات پاک ربوبی، هیچ موجود مستقلی در گستره هستی نیست. در این مرتبه است که تنها یک محبت اصیل در ژرفای وجود انسان شکل می‏گیرد که متعلق به ذات خدای متعال خواهد بود و دیگر محبت‏های وی، هر چه باشد، و به هر کس و هر چیز تعلق گرفته باشد، به منزله فروع و شاخه‏های محبت او به خدا خواهد بود؛ تا آن جا که حتی خود دوستی انسان نیز اصالت خود را از دست می‏دهد، چرا که آدمی با این بینش و شهود، خود را نیز شأنی از شؤون خدای سبحان و جلوه‏ای از جلوه‏های او می‏بیند .

با توجه به توضیحات فوق، مشخص می‏گردد که معنی محبّت خداوند به بندگان همان ادراک خیر و کمالی است که از ذاتش می‏جوشد و این معنا مانند محبّت ما انسانها به یکدیگر نیست که به نوعی در آن انفعال نفسانی است و چون معنی محبّت خداوند با آنچه که ما به یکدیگر محبّت می‏کنیم متفاوت است، نیازی را که در محبّت ما وجود دارد و در نکته‏ی دوم گفته شد، اصلاً در محبّت خدا معنا ندارد. ما برای رهایی از تنهایی و کسب کمالات و آرامش روحی و اتحاد با دیگران نیازمند محبّتیم، همان محبّتی که نفس در برابر آن منفعل و مبتهج می‏گردد. امّا محبّت خداوند به بندگان برای هیچ یک از این امور نیست چرا که او نیازی به رهیدن از تنهایی، بدست آوردن کمالات و.... ندارد او غنی بالذات است، محبّت او به مخلوقاتش همان ادراک خیر و کمالی است که در ذاتش وجود دارد و مظاهر آن در همه‏ی هستی پرتو افکن شده است.



[i]     سورة آل عمران، آیة 31.

[ii]     المحاسن (نوشته احمدبن محمدبن خالدبرقی) ج1 ص217 روایت112. 

[iii]       المیزان، علامه طباطبایی، ج اوّل، ص 411

[iv]       رساله‏ی عشق، ص 4- 6

[v]       اربعین، ص 390- 391

  • علی رجالی