دانی که خدا چه گفته و چه کرده و چه می کند
دانی ک خدا چه پوشد و چه خواهد و چه می دهد
او رزق دهد، غصه مردم خوردو هر چه بخواهد بشود
دانی که خدا عیب مرا و عیب تو و عیب همه می پوشد
دانی که خدا چه گفته و چه کرده و چه می کند
دانی ک خدا چه پوشد و چه خواهد و چه می دهد
او رزق دهد، غصه مردم خوردو هر چه بخواهد بشود
دانی که خدا عیب مرا و عیب تو و عیب همه می پوشد
اینکه گفته می شود ، امام حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.منظور این است که اگر انسان جهت خود را به طرف چراغ هدایت تنظیم کند ، آنگاه به کشتی نجات می رسد و از غرق شدن در دریا نجات می یابد. کشتی نجات همانند کشتی نوح می ماند.زمانی که حضرت نوح کشتی را ساخت ، تعداد محدودی بر آن سوار شدند. در قیام کربلا نیز تعداد محدودی از یاران تا لحظات آخر تا رسیدن به شهادت وفا دار ماندند.
خداوند بوسیله زن انسانها را خلق می کند و حق تعالی جسم نیست و پس از بوجود آمدن آدم ، تدا وم حیات بوسیله زن به طور طبیعی مقدور شد.زن می تواند با تربیت فر زند ان خود انسانها را به سوی کمال هدایت نماید و بر عالم سیطره پیدا کند. حضرت فاطمه ریشه درخت طیبه نظام هستی هستند .لذا می توان گفت که همه از حضرت فاطمه است.در حدیث کسا آمده است ، که جهان هستی بخاطر فاطمه و پدرش ، بعلاوه فاطمه و شوهرش ، بالاخره فاطمه و فرزندان او خلق نمودم. نقل است که در کشتی نوح نام پنج تن آل عبا آمده است
بنابراین نقش زن در جهان هستی بسیار بالاست.همانطوریکه حق تعالی مورد محبت است، زن نیز محبوب مردان است. بعلاوه خداوند لطیف است و زن نیز مورد لطف قرار دارد. به نظر می رسد حق تعالی اولین بار ، بطور کامل در حضرت فاطمه تجلی پیدا کرده است.حضرت محمد فاطمه را ام ابیها می نامند.شاید بتوان گفت که اولین نور صادر شده از نور حضرت فاطمه، نور حضرت محمد است.عقل کل پدر و نفس کل مادر است.کلیه موجودات از این زوج خلق شده اند.حضرت زهرا مادر پدری است که خاتمیت با اوست.لذا گفته می شود که پیامبر صادر اول است.در این دنیا حضرت محمد پدر حضرت فاطمه است.
حضرت امام صادق ( ع )می فرمایند علم به آموختن نیست ، علم نوری است که قرار می گیرد در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را کرده است. لازم به ذکر است که ما با تحصیل علم به خصوصیات علم آشنا می شویم و امکان تحصیل ماهیت علم بر ما مقدور نیست.پس اگر خواهان علم هستی ، ابتدا درجانت حقیقت عبودیت را طلب کن و علم را با عمل کردن به دانشت بخواه و از خدای بزرگ طلب فهم کن تا ترا فهمیدن آموزد.نقل است ابن سینا وقتی به مشکلی برخورد می کرد که عاجز از پاسخ بود ، ابتدا نماز می خواند و از خداوند متعال استمداد و یاری می خواست.
حقیقت عبودیت در سه چیز است .
1- فرد، خدا را را برای خودش در آنچه خدا به وی سپرده ، ملکیتی نبیند،چرا که بردگان مالی ندارند. همه اموال را از خدا بداند و در جایی که خدا امرشان کرده مصرف کنند.
2- بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نکند.
3 - تمام اشتغال او به کاری منحصر گردد که خداوند او را به آن کار امر و یا از آن نهی فرموده است.
امام صادق مردم را به 9 چیز سفارش میکند.
الف )تربیت نفس:
1 )مبادا چیزی بخوری که بدان اشتها نداری، که این حماقت نادانی را به همراه دارد.
2 )نخور ، مگر آنکه گرسنه شوی.
3 )چون خواستی بخوری، به نام خدا و از مال حلال بخور .یاد آور سخن پیامبر را که فرمود هیچ وقت آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است.
ب )صبوری:
1 )اگر کسی گفت، اگر سخنی گویی آنگاه ده برابر می شنوی.به او بگو که که اگر ده سخن بگویی، یک سخن هم نشوی.به زبان ساده جواب ابلهان خاموشی است.
2 )اگر کسی ترا دشنام دهد، به او بگو اگر درگفت ات راستگو یی، از خداوند خواهانم که از من در گذرد.
3 )اگر کسی ترا تهدید به ناسزایی کرد، تو او را به خیر خواهی و مراعات مژده ده.
ج )علم:
1 )آنچه را نمی دانی از دانایان بپرس و مبادا سوالی برای امتحان کردن و به زحمت انداختن از آنان بپرسی.
2 )مبادا بر اساس خود رایی و خود خواهی دست به کاری زنی .در تمام کارهایی که زمینه احتیاط وجود دارد، احتیاط را رها مکن.
3 )از فتوا دادن بگریز، همان طور که از شیر درنده می گریزی.مراقب باش گردن خود را پل دیگران قرار ندهی.
بر پرچم سبز آل احمد
بنوشت کلام حق ، محمد
لا حول ولا قوه الا بالله
ازقدرت حق، جهان بگردد
اینکه گفته می شود امام وجه الله است، بخاطر این است که تمایز افراد بوسیله صورتها مشخص می شود.لذا برای شناخت حق تعالی باید به چهارده معصوم مراجعه شود. با شناخت امام زمان می توان به شناخت حق تعالی پی برد.علی ابن ابی عبد الله وجه الله است. پیامبر گرامی دوازده مورد از حضرت علی گفته اند که خاص ایشان است.
1- اولین کسی که دین اسلام را پذیرفت.
2 - تنها کسی که جای پیامبر خوابید.
3 تنها کسی که کفو حضرت فاطمه بود.
4- درب تنها منزل حضرت علی به مسجد ا لنبی باز میشود.
5- در غدیر خم بعنوان جانشین پیامبر معرفی شد.
6 - بدون رسیدن حضرت علی ، پیامبر گرامی وارد مدینه نمی شدند.
7 - حضرت علی را به عنوان برادر خود انتخاب کردند.
8 - قرایت سوره برا یت توسط حضرت علی.
9 - در معراج، خداوند با صدای حضرت علی با پیامبر صحبت نمودند.
10 - تنها کسی که در خانه خدا بدنیا آمد.
11 - تنها کسی بود که توانست ابن وعد را در جنگ خندق به هلاکت برساند.
12 - تنها کسی بود که در جنگ احد از حضرت محمد محافظت نمود.
پس از شکسته شدن شمشیر حضرت علی در جنگ احد ، حضرت محمد شمشیر خود که ذوالفقار نامیده می شد به حضرت علی اهدا نمودند.
با توجه به اینکه امام زمان تجلی کامل حق می باشد، لذا انسانها برای شناخت خداوند باید از طریق امام زمان خود اقدام کنند. در شبها ی قدر که قرآن صامت بر سر می گذاریم.همزمان قرآن ناطق را که چهارده معصوم هستند به زبان جاری می کنیم. این دلالت بر این واقعیت است که قرآنی که در شب قدر بر پیامبر گرامی نازل گردید، باید در گفتار و افکار و اندیشه ما تجلی پیدا کند.
روان شناسان برای اعتماد به نفس موارد زیر را توصیه می کنند.برای هر روزاز ماه ، گفتاری کوتاه پیشنهاد شده است. روز رادر ساعت مناسبی آغاز کنید. گفتار را چند بار تکرار کنید.دفعه اول با صدای بلند، بعد آرامتر ، بعد به صورت یک زمزمه و سپس در فکرتان تکرار کنید. با هر بار تکرار، بگذارید کلمات با عمق بیشتری جذب ضمیر نا خود آگاه تان کنید.در هر فرصتی آنرا مرور کنید، حتی المقدور آن گفتار را با شرایط واقعی زندگیتان تطبیق دهید. شب قبل از خواب ، چند بار دیگر آنرا تکرار کنید.هنگامی به خواب می روید کلمات را به ضمیر نا خود آگاهتان منتقل کنید و اثرات آنرا مشاهده کنید.
1- راز اعتماد به نفس در این است که بدانی تو در تمام دنیا منحصر به فرد هستی ، هیچکس گفتار تو را نخواهد خواند و این گفتار همواره فقط مال خودت خواهد بود.وظیفه اصلی تو آن است که یاد بگیری آن گفتار را کامل و بدون نقص بخوانی.
2- راز اعتماد به نفس در این است که دیگران را همان طور که هستند بپذیری ، تا بتوانی خودت را همان طور که هستی بپذیری.
3- راز اعتماد به نفس در این است که خشمگین نشوی و از کسی متنفر نباشی ، با خشم و نفرت تنها خودت را خوار خواهی کرد.
4- راز اعتماد به نفس در این است که نسبت به همه با احترام رفتار کنی، زیرا هر طور به دیگران نگاه کنی ، دیگران هم با همان دید به تو نگاه می کنند.
5. - راز اعتماد به نفس در این است که در معاشرت با کسانی است که خود را اصلاح و دیگران راحکایت می کنند . از معاشرت با افراد عیب جو و متزلزل دوری کن.
6- راز اعتماد به نفس در این است که بدون توقع متقابل ، دیگران را دوست بداری.
7 - راز اعتماد به نفس در غبطه نخوردن به استعداد ها و موفقیت های دیگران است. اگر در انجام سهم خودت شکست بخوری ، بهتر است تا اینکه بکوشی سهم دیگران را با موفقیت انجام دهی.اگر بتوانی خودت باشی ، به شکو همند ترین موفقیت یک انسان دست یافته ای.
حدیثی داریم که می فرماید عزت در قناعت و ذلت در طمع و حرص است.
کسانی که چشم دلشان باز است ، می توانند با چشم دل ماور ا لطبیعه را ببینند و با چشم سر طبیعت را.آنها حق ندارند که با چشم دل افراد را ببینند و به خصوصیات و حریم شخصی وارد شوند.در غیر اینصورت چشم دل بسته می شود و زندگی روزمره دچار مشگل می شود.همانند یک مدیر که حق امضا و قدرت دارد ولی نمی تواند از آن سوء استفاده کند.
چهارده گوهر از چهارده گنجینه که همان چهارده معصوم هستند ، می توانند الگوی انسان ها قرار گیرند.
1- ازحضرت محمد ( ص ) می توان رحمت و گذشت و بخشیدن را الگو گرفت.
2- از حضرت علی ( ع ) می توان بزرگی و گذشت و سخاوت را آموخت.
3 - ازحضرت فاطمه ( س ) می توان عشق و وفا و عفت را پیشه کرد.
4- از حضرت امام حسن( ع )خوش رویی و خوش خلقی ، چون جدش را درس گرفت.
5- از امام حسین ( ع ) می توان شجاعت و رشادت و دلیری را آموخت.
6- از حضرت سجاد ( ع ) عبادت و بندگی و شب زنده داری را .
7- از حضرت محمد باقر ( ع ) می توان علم و دانش را فرا گرفت .
8- از امام صادق ( ع ) می توان صداقت و درستی و خوبی را الگو قرار داد.
9- از امام موسی کاظم ( ع ) بر غیظ و غضب خود غلبه نمود.
10- از امام رضا ( ع ) شفاعت و ضمانت را خواست.
11- از امام محمد تقی ( ع ) چشم پوشی از اشتباهات ساده و کوچک افراد را.
12- از امام علی نقی ( ع ) می توان هدایت گری را آموخت.
3 - از امام حسن عسگری( ع ) تحمل سختی ها را را برای رضای خدا آموخت.
14- از حضرت مهدی ( ع )غایب بودن از مردم ، بخاطر خود مردم را درس گرفت.
اگر چه همه معصومین نور واحد هستند و تجلی کامل حق تعالی می باشند ولی با توجه به شرایط زمان ، بعضی از خصلت ها خود را بیشتر نشان می داد.
منظور از بعثت پیامبر، شکوفایی پیامبر است و از اصل به فرع تجلی کردن است.زیرا متن وجودی رسول گرامی قبل از مقام بعثت تشکیل یافته بود و ذات ایشان تمام حقایق را دارا بود.منتهی در سن چهل سالگی برای ایشان این حقایق به تدریج شروع به شکو فایی کرد.
همانند معلمی که دارای شاگردی است که به تمام حقایق و اسرار معلم آگاهی داردبه طوری که معلم می گوید دیگر لازم نیست من تدریس کنم .زیرا اینشاگرد آنچه را من می خواهم به شما می گوید. لذا بر انگیختن او را بر انگیخته شدن خود می داند.حق تعالی نیز به همین انگیزه شخصی به نام محمد را مبعوث می کند.
لذا منظور از بعثت ، یعنی همان حق است که بر انگیخته شده ، منتهی در قالب حضرت محمد.پس در حقیقت مقام بعثت ، به این معنا ، تجلی حق تعالی در صورت حضرت خاتم.هر لحظه به لحظه در نظام هستی حق بر خاسته است و آن به آن عالم در تجلی خاص است.بنابر این از نظر عرفا هر روز مبعث است.با این تمایز که در روز خاصی رسما اعلام گردید.
اگر به شعرا دقت کنیم، متوجه می شویم که در سن خاصی طبع شعر گل می کنند و آنچه در بطن وجودی آنها بوده به زبان جاری می گردد. لذا می توان گفت بعثت شاعر ، شکوفایی شاعر است که در اشعار او تجلی پیدا کرده است. برای پیامبر گرامی نیز تجلی حق تعالی در آیات قرآن تجلی کرده است که به تدریج شکوفا شده است. شاعر نیز اشعارش به تدریج با توجه به وضعیت روحی اش و شرایط خاص شان نزول کرده و به زبان جاری می گردد.
اگر بخواهیم خدا را به اجمال معرفی کنیم ، می توان گفت که خدا حقیقتی است واحد که در مراتب گو ناگو ن در اجزای هستی شامل جامدات ، گیاهان ، حیوانات و انسانها و جهان هستی تجلی کرده است. چنانچه هر کدام از اجزای هستی از بین برود ، حقیقت آنها آزاد می گردد و در جسم مثالی قرار می گیرد.بنابر این می توان گفت حقیقت جهان هستی خداوند متعال است که در اشکال گو نا گو ن متجلی شده است. همان طوریکه یک سلول وقتی در رحم مادر قرار می گیرد ، می تواند رشد کرده و به یک انسان به عالم طبیعت آید ، آدمی نیز اگر سیر و سلوک و تزکیه نفس کند ، می تواند از نظر معنوی رشد کرده و خدا گونه شود بطوریکه امکان سیطره به جهان هستی را پیدا کند. همانند انسانهای کامل و امام زمان که جانشین کامل حق تعالی روی زمین میباشد.
حق تعالی برای شناساندن خود ، در جهان هستی تجلی کرد.تا این حق حقیقت شناسایی و معرفی گردد..انسان تا سن تکلیف تکامل جسمی دارد.بعد از آن تکامل معنوی کند. خدا خواهی و تسبیح انسانها و ذرات هستی بخاطر این است که حقیقت آنها تمایل به بازگشت به حقیقت کل ، یعنی خداوند دارد. لذا می توان گفت که منظور از انا لله و انا الیه راجعون ، بازگشت حقیقی که از خدا صادر شده به خدای متعال است .اینکه در قرآن آمده است، که خداوند روح خود را در انسانها دمیده است، منظور این است که حقیقت انسانها ، حق تعالی می باشد.
علامه حسن زاده آملی می فرمایند ، توحید صمد ی حق در تمام ذرات عالم است و خدا همان حق و وجود است. خدا گرداننده نظام ، بلکه خود نظام است. تمام انسانها خدا پرست می باشند.چیزی که هست خدا را در بت ، یا حیوان ،.....، می جویند. ایشان می فرمایند:
آن خدایی که پرستی نه خدای حسن است به خداوند که حسن را خدای دگر است
مسلمانان اگر چه بت نمی پرستند ، ولی لازم است که خدایی را که تسبیح و حمد می کنند کاملا بشناسند.تا عبادت ها ی آنها موثر واقع شود و ارتباط انسان با خدای واقعی بر قرار شود.
وجود است که مشهود ماست .همه کلمات وجودی عالم در وجود بودن مشترک هستند.بطوریکه هر جا پای وجود به میان آمد، اسما الله بوده است.آثار وجودی کلمات عالم بنا به مراتب وجودی آنان متفاوت است. جماد در نازلترین مرتبه وجودی است که حس و حرکت ندارد.نبات بالاتر از جماد از مراتب وجود ی بر خوردار است که حس و حرکت دارد.حیوان از همه اینها بالاتر است که هم حس و حرکت و اراده دارد.از همه اینها بالاتر انسان است که هم حس، حرکت، اراده واختیارو قوه عقل و ادراک هم دارد. باز هم بین انسانها ، انسان عالم از انسان جاهل دارای مراتب وجودی بالاتری است. ملا صدرا می گوید در خود وجود مراتب نیست، بلکه در مظاهر وجود مراتب راه دارد.
سوال اساسی این است که انسان چگونه می تواند خود را شرک زدایی کند و با شکستن بت نفس، ریشه شرک پنهان و آشکار را در وجود خود بخشکاند و به زلال توحید دست یابد. مرحوم شیخ رجبی خیاط که یکی از عرفا است، می گوید به نظر حقیر اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال واقعی برسد و از معانی توحید بهره ببرد، باید به چهار چیز تمسک کند.
1- حضور دائم : همواره خود را در مقام حضور حق تعالی بداند.
2- توسل به اهل بیت : زیرا اهل بیت انسانهای کامل و تجلی کامل حق می باشند.
3- گدایی شبها : منظور نماز شب و شب زنده داری است .
4- احسان به خلق : ایشان می فرمایند با خدمت به خلق ، می توان به خدا نزدیک شد.
وجود شیخ را خدا مسخر کرده بود او غیر خدا نمی توانست ببیند و هر چه می دید خدا را می دید ، وهر چه می گفت از خدا می گفت .اول و آخر کلامش خدا بود ، چون عاشق بود و ذوب در خدا شده بود.او عاشق خدا و اهل بیت بود و هر چه می گفت از آنها می گفت.شیخ چنان عاشق بود که در محضرش غیر از مکالمات ضروری ، حاضر نبود سخنی غیر از محبوبش به میان آید. گاه به داستان لیلی ومجنون مثل می زد که مجنون حاضر نبود چیزی جز درباره لیلی بشنود.گویند از مجنون عامری پرسید که حق با علی است یا غیر ، جواب داد حق با لیلی است.اگر این داستان واقعیت هم نداشته باشد ، برای نزدیک کردن حقیقت به ذهن مناسب است. زندگی نامه شیخ در کتاب کیمیایی محبت آمده است، که می تواند بالاخص برای اهل دل مفید باشد.در این کتاب نقطه نظرات شیخ از قول افرادی که با ایشان ملاقات داشته اند جمع آوری شده است.
وقتی عشق مجازی ، ذهن انسان را اینقدر می تواند به خود مشغول کند و همواره تصویر معشوق در ذهنش تجلی می کند .خوشا به حال کسانی که عشق حقیقی را در دل و ذهن خود به تصویر می کشند و هر چه می بینند ، تجلی حق است.