رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
حکایت(۱)

سلوک جوان در محضر پیر(۱)

 

 

جوانی بی‌خبر از عالمِ غیب
ولی پر مدّعی، غافل ز هر عیب

 


نکوشیده، ولی لب پر ز گفتار
دلش خالی ز نور سوز و اذ کار

 

 

ندارد رنج سیرِ عاشقانه
ولی گوید: منم مردِ فسانه

 

 

نه سوزی، نه نیازی در نهادش
فقط پر ادّعا در اعتقادش

 

 

نگشت از خویش خالی در تماشا
فقط گوینده‌ی راه است و افشا


 

نه آهی در دل، اما شور در کام
نه جان سوزد، ولی آواز و پیغام


 

نرفته خویش را بیرون ز دیده
فقط در حرف، راهی را شنیده

 

 

رسید آن مدعی در نزدِ یک پیر
که بود آگاه از اسرارِ تقدیر

 

 

نگه کرد آن خردمندِ سرافراز
نگفتش هیچ، جز آهی پر از راز

 

 

 

بدو فرمود: گر خواهی نجاتی

 بجوی از جان خود رازِ حیاتی

 

 

 

ز خامی تا کمالت راه بسیار
ز خالی، پر شدن نتوان دگر بار

 

 

تو خامی، خام را پرهیز باید
که ظرفِ خالی‌ات لبریز باید

 

 

جوانِ خام، خاموش و دل‌آزار
ز گفتِ پیر شد پر شور و بیزار

 


چو ظلمت رخت بربست از شبستان
دل پیر آمد از رازش شتابان

 

 

درونش شعله‌ای خاموش می‌سوخت
ز سوز پند پنهان، جان بر افروخت

 

 

 

ز نو آمد به سوی آن دل‌آگاه
که پیرِ راه بود و دیده در آه

 

 

بگفتا آن جوان: در دم شکستم
گرفتار خود و خوی تو هستم

 

 

 

ندانستم که دانش بی‌نیازی‌ست
حجابِ دیدِ حق، این آشنایی‌ست

 

 

بگفتا پیر جان، چون دل شکستی
رهی از خویش تا معشوق جَستی

 

 

رهِ آغاز، ترکِ من‌پرستی‌ست
که از دل زاده گردد شر و پستی‌ست

 

 

دلِ روشن نه از گفت و مقال است
 که از سوز دل و اشکِ زلال است

 

 

اگر خواهی درونت روشن آید

ز کبر و خودنمایی دست باید

 

 

تو گر پیموده ای راه تعالی

بگو آیا شدی از خویش خالی؟

 

 

ز خود گر بگذری، یابی خدا را
به نوری بنگری وجه بقا را

 

 

 

بیا، بنشین به خلوت چند روزی
مده دل را به بازی، جان فروزی

 

 

مزن لب ، تا بری راز نهان را
عمل کن تا بیابی کهکشان را

 

 

بشو خاموش، تا آواز آید
ز سرّ دل، نوای راز آید

 


مسیر عشق را بی‌ادعا رو
به نور معرفت چون آشنا رو

 


مپندار از سخن حاصل شود کار
که جز سوز و عمل نبود پدیدار

 

 

 

رَجالی گفت: راهِ عشق یزدان
نه با گفتن، که با دل گشت آسان

 

 

 

سراینده
دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۲/۱۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی