رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
مثنوی  نعمت های الهی (۱)

 

خداوندی که رحمت را سرآغاز
نوشت از لطف خود بر لوح ایجاز

 

 

جهان را با تفاوت ساخت یزدان
که حکمت شد در آن معنا پنهان

 

 

اگر روزی تو چون دیگران بود

 کجا میدان رشد و امتحان بود؟

 

 

 

یکی را داده طبع نغمه‌پرداز
دگر را خلوتی سرشار از راز

 

به یک دل داده میل بندگی را
دگر دل را شعف از زندگی را

 

 

یکی با سفره‌ای پرنور و نعمت
دگر با دیده‌ای پر اشک و حسرت

 

 

یکی را صبر، شد شیرین‌ثمر بار
یکی را درد، شد در دل گرفتار

 

 


نه هر نعمت ز خور و خواب آید
پیامی گه ز سوز و تاب آید

 

 

چو دیدم بنده‌ای شد باکفایت
نهادم بار سختی، در نهایت

 

 

یکی با زور شمشیر است در جنگ
دگر در نیمه شب، بی‌تاب و دلتنگ

 

 

یکی با جاه دنیا شد سرافراز
دگر با اشک دل شد محرم راز

 

 

نه آن را عزت از بخت است و احسان
که زر دارد، نه دل دارد به یزدان

 

 

 

 

اگر محروم باشد از عطایی
شود او هم به نوعی مبتلایی

 

 

خدا داناست بر تقدیر پنهان
به هر اندیشه‌ی پنهان، نِگَهبان

 

نه جز حکمت بود در قهر یا سوز
به قهر و مهر، حکمش هست پیروز

 

 

درون جان هر انسان جهانی‌ست
که در سِرّش هزاران داستانی‌ست

 

 

مشو محزون ز فقر و بی‌نیازی
که در دامان یزدان سرفرازی

 

 

چو دل بگسست از سودای دنیا

 توان گفتش که جانی گشت زیبا

 

 

اگر دل را ز دنیا برکند کس
شود مقبول پاکان در ره و بس

 

 

کسی گر جامه‌ای از زر عیان کرد
چه دانـی آتشی در دل نهان کرد؟

 

 

نه ظاهر گنجِ فیضِ بی‌نشان است
که باطن، کعبه‌ی سوز و فغان است

 

 

یکی سرمست از علم است و حیران
دگر لبریز ایمان است و احسان

 

یکی را ذکر شب کرده منور
دگر را درد روزی کرده پرپر

 

 


 یکی بر عرش احسان سرفرازد
دگر بر فرش خدمت دل ببازد

 

 

مبال ای دل، به تخت و تاج یاران
که هرکس می‌برد روزی ز دوران

 

 

یکی با زور و قدرت در نبرد است
دگر با اشک شب، نالان ز درد است

 

 

اگر بخشی عطایی بینوا را
تو پروردی روان و جان ما را

 

 

یکی را داده تا بخشد فراوان
یکی را داده تا گردد غزل‌خوان

 

 

 

یکی را کرد لبریز از خزانه 

یکی را داد شعر عاشقانه

 

 

 

"رجالی" را خدا لطفی عطا کرد
که با بی‌صبری‌اش  بر او وفا کرد

 

 

 

سراینده
دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۲/۱۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی