باسمه تعالی
منظومهی هفتگانهی خانواده
۱. پدر: ستون صبر و سقف نجابت
مباش جان پدر غافل از مقام پدر
که واجب است به فرزند احترام پدر
صدای اوست دعای سحر به گوش زمین
خموش و سختدل اما پر از امید و یقین
ز کار و رنج و غم خود نمیکند سخن
فدای زندگیات کرده عمر خویشتن
۲. مادر: چشمهی مهر و خورشید لطف
مقام مادر اگر درک میکنی ای جان
زمین ببوس و به دل سجده کن به آسمان
به هر نفس که ز دل میکشد صدای دعا
بهشت زیر قدمهای اوست بیریا
چو آینهست صفا در نگاه پرنورش
که میچکد کرم و لطف از زبان دورش
۳. فرزند: آیینهی دل و امید فردا
ز وجود پدر و مهر مادر است پدید
دل فرزند پر از شوق و نور و شور امید
بکوش تا نشوی ناسپاس و بیادبش
که میشکافی دل از یک نگاه پر غضبش
اگر درست کنی تربیت به مهر و خرد
شود فرزند تو چون ستارهای در رَصَد
۴. برادر: یار پنهان و پشت گرم زندگی
برادر آنکه در آتش زمانه پناه
که میدمد به دلت امن و قدرت و نگاه
اگرچه کمتر از مهر مادر آید یاد
ولی چو شیر درون بلاست، بیفریاد
به وقت تنگی و سختی، به وقت امتحان
تو را به دوش کشد بیصدا و بیزبان
۵. خواهر: نغمهی عشق در گوش جان
خواهر آن روح لطیف است در بهار حیات
که مهر اوست چو شبنم، به برگ خاطرات
نگاهش از همه پرنورتر، ولی خاموش
سخن نگفته ولی مینهد به جانت گوش
برای برادر، مادر دوم است اگر
که مینوازدت از راه مهر بیخطر
۶. همسر: شریک راه و رفیق دل
شریک عمر، رفیق سفر، همدل و همراز
که بیوجود وی افتد به دل هزار نیاز
نه خانه خانه شود بیصفای همنفسی
نه زندگی بشکفد جز به مهر و بیکسی
به قدر عشقش اگر پاس داری و وفا
شود بهشت برایت درون خانه، بهجا
۷. خانه: آشیانهی عشق و محل فرشتهساز
نه چوب و سنگ، که از مهر میشود معنا
نه سقف و دیوار، که دلهاست جانِ آن بنا
چو هر دلی به دگر دل رساند آغوشی
شود ز عشق، فضایش پر از شمیمِ عروشی
خدا کند که چنین خانهها شوند زیاد
که بیوجود وفا، خانه میشود فریاد
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۱/۲۷