رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
فنا
هفت شهر عشق را پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد، گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان برده شد

 

این شعر کوتاه اما عمیق، با زبانی ساده و روان، سلوک عرفانی و مفهوم فنا فی‌الله را به تصویر می‌کشد. هر بیت، مرحله‌ای از این سلوک را بیان می‌کند و شاعر در نهایت، به فنای دل در معشوق حقیقی اشاره دارد.

بیت اول:

هفت شهر عشق را پیموده شد
این مصرع اشاره دارد به سفر عرفانی که عطار نیشابوری در "منطق الطیر" از آن به هفت شهر عشق یاد کرده است:

  1. طلب
  2. عشق
  3. معرفت
  4. استغنا
  5. توحید
  6. حیرت
  7. فنا

پیمودن این مسیر یعنی سالک همه‌ی مراحل سلوک را پشت سر گذاشته و به نهایت مسیر رسیده است.

بیت دوم:

سر به خاک دوست هر دم سوده شد
این مصرع تصویری از تواضع مطلق در برابر معشوق الهی را ارائه می‌دهد. "سر به خاک سودن" می‌تواند اشاره‌ای به سجده‌ی عاشقانه باشد، که نمادی از تسلیم محض در برابر حقیقت مطلق (خداوند) است.

بیت سوم:

جان رها شد، گر ز بند نفس پست
اینجا نقطه‌ی تحول رخ می‌دهد. شاعر می‌گوید که اگر انسان بتواند نفس پست را کنار بگذارد و از وابستگی‌های دنیوی رها شود، جان او نیز آزاد می‌شود. این آزادی همان رهایی از منیت و خودبینی است که یکی از اصول اساسی عرفان اسلامی محسوب می‌شود.

بیت چهارم:

دل ز روی ماه جانان برده شد
این مصرع نتیجه‌ی فنا را نشان می‌دهد: دل دیگر از آنِ خود نیست، بلکه در وجود جانان (معشوق حقیقی) گم شده است.

  • "ماه جانان" استعاره‌ای از جمال الهی است.
  • "برده شد" نشان‌دهنده‌ی ربایش دل و از بین رفتن کامل هویت فردی در برابر معشوق است.

نتیجه‌گیری:

این شعر یک مسیر عرفانی را از طلب تا فنا به‌طور خلاصه و زیبا بیان کرده است. ساختار آن منسجم و هماهنگ است، و از مضامین رایج در عرفان اسلامی و ادبیات صوفیانه بهره می‌برد.

پیام اصلی:
اگر انسان بتواند از نفس خود بگذرد و با عشق الهی یکی شود، در نهایت دل او در وجود معشوق فنا می‌شود و دیگر استقلالی از خود ندارد، بلکه در حقیقت مطلق محو می‌گردد.

 

فنا در عرفان اسلامی: مفهوم، مراحل و جایگاه آن

فنا یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم در عرفان اسلامی است که به معنای نابودی هویت فردی و محو شدن در ذات الهی تعبیر می‌شود. این مفهوم، نهایت سلوک عارفانه است که در آن، انسان از هرگونه خودبینی و خودخواهی رها شده و در حقیقت مطلق (خداوند) مستحیل می‌شود. فنا نقطه‌ای است که "من" انسانی از بین می‌رود و تنها اراده و وجود الهی باقی می‌ماند.


۱. معنای فنا و تفاوت آن با مرگ جسمانی

فنا در لغت به معنای نابودی و زوال است، اما در عرفان اسلامی، فنا به معنای نابودی خودپرستی، نفسانیت و تعلّقات مادی است، نه نابودی جسمانی. برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، فنا به معنای مرگ فیزیکی یا نابودی واقعی وجود انسان نیست، بلکه اشاره به محو شدن اراده‌ی فردی در اراده‌ی الهی دارد.

صوفیان فنا را نقطه‌ای می‌دانند که در آن، عارف دیگر خود را جدا از خدا نمی‌بیند و همه چیز را در او می‌بیند. این مفهوم از آیاتی همچون "فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ" (هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست) (بقره: 115) الهام گرفته شده است.


۲. مراحل فنا در عرفان اسلامی

عارفان فنا را به عنوان یک فرآیند تدریجی معرفی کرده‌اند که دارای سه مرحله‌ی اصلی است:

۱) فنا عن المعاصی (فنا از گناهان و تعلقات دنیوی)

در این مرحله، سالک با تزکیه‌ی نفس و ترک معاصی، از بند شهوات و خواسته‌های دنیوی رها می‌شود. این قدم نخست در مسیر فناست که در آن، شخص هنوز احساس خودیّت دارد، اما به تدریج وابستگی‌های مادی را کنار می‌گذارد.

۲) فنا عن النفس (فنا از خودیّت و اراده‌ی شخصی)

در این مرحله، فرد نه‌تنها از گناهان، بلکه از خودپرستی، نفس، و حتی هرگونه اراده‌ی شخصی نیز دست می‌کشد. این همان نقطه‌ای است که سالک دیگر چیزی برای خود نمی‌خواهد و فقط اراده‌ی الهی را می‌بیند. این مرحله را "مرگ اختیاری" نیز می‌نامند.

مولانا در این باره می‌گوید:

"این که گویی این کنم یا آن کنم / خود نشان اختیار است، ای صنم"

۳) فنا عن الفناء (فنا از فنا یا فنای مطلق)

این مرحله بالاترین درجه‌ی فناست که در آن، حتی آگاهی به فنا نیز از بین می‌رود و فرد کاملاً در حقیقت الهی غرق می‌شود. در این مرحله، سالک دیگر نمی‌گوید که "من فانی شدم"، زیرا حتی مفهوم "من" نیز نابود شده است.

پس از فنا، مرحله‌ای به نام بقا بالله رخ می‌دهد، که در آن عارف دوباره به دنیا بازمی‌گردد، اما این‌بار نه به عنوان یک فرد مستقل، بلکه به عنوان جلوه‌ای از نور الهی.


۳. فنا و بقا بالله: ارتباط و تفاوت

فنا مرحله‌ای است که در آن فرد از خود محو می‌شود، اما پس از آن مرحله‌ای به نام بقا بالله رخ می‌دهد. در بقا، عارف دوباره به زندگی بازمی‌گردد، اما این‌بار با نگاه و اراده‌ای الهی. این مفهوم در شعر و اندیشه‌ی عرفانی با عبارات "مُردن پیش از مرگ" یا "مرگ اختیاری" بیان شده است.

نمونه‌ای از بقا بعد از فنا در زندگی عارفان:

  • حلاج که گفت "أنا الحق"، نشان داد که خود را محو کرده و تنها حق را می‌بیند.
  • مولانا که پس از فنا، به سرودن مثنوی پرداخت و نور الهی را در شعرش جلوه‌گر ساخت.

۴. نمونه‌هایی از فنا در اشعار و متون عرفانی

۱) مولانا

مولانا فنا را این‌گونه توصیف می‌کند:

"چون ز خود رَستی، همه برهان شدی / چونک بَستی لب، زبان شدی"
(تا وقتی خود را جدا از خدا ببینی، اثبات لازم داری، اما وقتی فنا شدی، خودت حقیقت محض خواهی شد.)

یا در جای دیگر می‌گوید:

"نی حدیث راه پرخون می‌کند / قصه‌های عشق مجنون می‌کند"
(سالک باید مانند نی، از خود خالی شود تا نغمه‌های الهی در او جاری شود.)

۲) عطار نیشابوری

عطار در منطق‌الطیر، فنا را آخرین مرحله‌ی هفت شهر عشق می‌داند، جایی که سیمرغ (رمز حقیقت مطلق) را می‌یابند:

"چون تو را نیست شد، هستی تو شد هست حق"
(وقتی خودت را نابود کردی، آن‌گاه وجودت با حقیقت یکی می‌شود.)

۳) حافظ

حافظ نیز در بسیاری از اشعارش به فنا اشاره کرده است:

"دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند"
(اشاره به فنا و از بین رفتن خودیّت انسان در شراب الهی.)


۵. تفاوت فنا با حلول و اتحاد

گاهی فنا با مفاهیمی مانند حلول و اتحاد اشتباه گرفته می‌شود، اما این سه با هم تفاوت دارند:

  • فنا: از بین رفتن نفس و خودبینی، اما بدون آنکه ذات خدا در انسان حلول کند.
  • حلول: این عقیده که خداوند در جسم یا روح انسان وارد شود (که از نظر عرفای اسلامی مردود است).
  • اتحاد: این باور که خدا و انسان یکی می‌شوند (که در عرفان اسلامی معمولاً به‌گونه‌ای مجاز و استعاری بیان می‌شود، نه به معنای واقعی).

در تصوف اسلامی، فنا به معنای نابود شدن خودیّت فردی است، نه تبدیل شدن انسان به خدا.


۶. نتیجه‌گیری: جایگاه فنا در عرفان اسلامی

فنا نقطه‌ی اوج سیر و سلوک عرفانی است. سالک با ترک گناه، رها شدن از خودیّت، و در نهایت محو شدن در حقیقت الهی، به این مقام می‌رسد. فنا به معنی از بین رفتن فرد نیست، بلکه از بین رفتن حجاب‌های میان انسان و خدا است.

در نهایت، عارف پس از فنا، با مقام بقا بالله بازمی‌گردد و این‌بار نه به عنوان یک فرد مستقل، بلکه به عنوان آینه‌ای از نور الهی در میان مردم زندگی می‌کند.

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

 

  • ۰۳/۱۱/۱۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی