رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی سرمدیت


سرمدیت
در ساحت عشق، جان فشانی غوغاست
در وادی نور، بی زمانی پیداست
ای سرمد جاوید، تجلی گه عشق
خورشید حقیقتی و ما را ماواست

 

شرح و تفسیر هر مصرع جداگانه:


مصرع اول:

"در ساحت عشق، جان فشانی غوغاست"
در این مصرع، شاعر به مفهومی اشاره دارد که در آن عشق، نه تنها امر عاطفی، بلکه تجلی کاملی از ایثار و فدا است. ساحت عشق به فضایی اشاره دارد که در آن تنها عشق و محبت حاکم است و همه چیز در این فضا متأثر از عشق است. واژه‌ی غوغاست در اینجا به معنی شور و هیجان فراوان است که در آن، جان فشانی و فدای خود در راه عشق امری طبیعی و بی‌وقفه است. به عبارت دیگر، در ساحت عشق هیچ‌چیز جز ایثار و فدا نخواهد بود، و این خود نوعی شور و غوغای معنوی را به همراه دارد.


مصرع دوم:

"در وادی نور، بی زمانی پیداست"
در این مصرع، شاعر به دنیای معنوی و ماورایی اشاره دارد که در آن، نور به عنوان نمادی از حقیقت و خداوند مطرح می‌شود. وادی نور نماد راه یا فضایی است که در آن حقیقت و نور الهی می‌تابد. در این فضا، بی‌زمانی نه تنها به معنای عدم گذر زمان است، بلکه نشان‌دهنده غیبت مرزهای مادی و دنیوی است. در وادی نور، انسان به حالتی از وجود دست می‌یابد که در آن، گذر زمان از بین می‌رود و روح انسان در جستجوی حقیقت و جاودانگی است.


میرع سوم:

"ای سرمد جاوید، تجلی گه عشق"
در این مصرع، سرمد جاوید به مفهوم حقیقت جاودانه و سرمدی اشاره دارد که در عرفان اسلامی به حقیقتی ازلی و غیرمادی گفته می‌شود. این تعبیر به خداوند یا حقیقت مطلق اشاره دارد که به هیچ زمانی وابسته نیست و همیشه به‌گونه‌ای ثابت و پابرجا است. تجلی گه عشق به معنای محل یا لحظه‌ای است که عشق الهی در آن ظهور می‌کند. در اینجا، شاعر به حقیقت و تجلی الهی اشاره می‌کند که به واسطه عشق ظهور پیدا می‌کند و نشان‌دهنده‌ی روحانیت و وصل به حقیقت است.


مصرع چهارم:

"خورشید حقیقتی و ما را ماواست"
در این مصرع، خورشید حقیقت به معنای حقیقت مطلق است که همواره در حال تابیدن و روشن کردن مسیر انسان‌هاست. خورشید نماد روشنی است که در تاریکی‌ها و شب‌های روحانی می‌تابد و انسان‌ها را به حقیقت رهنمون می‌کند. ماوا به معنی پناهگاه و محل آرامش است. در اینجا، شاعر می‌گوید که حقیقت الهی همچون خورشیدی است که به انسان‌ها پناه می‌دهد و در دل نور آن، انسان به آرامش و اطمینان دست می‌یابد. در واقع، ماوا به معنای پناهگاه روحانی است که انسان در آن به آرامش و معنای واقعی زندگی می‌رسد.


جمع‌بندی:
این مصرع‌ها به صورت سلسله‌وار از مفاهیم عرفانی و روحانی سخن می‌گویند. عشق، فدای خود در راه حقیقت، نور الهی، تجلی عشق و رسیدن به حقیقت مطلق همگی موضوعاتی هستند که در این شعر به زیبایی و ظرافت بیان شده‌اند. هر میرع به جنبه‌ای از سفر معنوی و روحانی انسان اشاره دارد که در نهایت به رهایی از محدودیت‌های دنیوی و وصال به حقیقت الهی ختم می‌شود.

 

در عرفان اسلامی، «سرمدی» به معنای جاودانگی و فراتر بودن از زمان و تغییرات آن است. این واژه برگرفته از «سرمد» است که در لغت به معنای ازلیت و ابدیت می‌آید. سرمدیت مفهومی بنیادین در عرفان است که بر وجودی دلالت دارد که نه آغازی دارد و نه پایانی، و از تمامی قیود زمانی و مکانی آزاد است.

ابعاد مختلف مفهوم سرمدی در عرفان اسلامی:

۱. سرمدیت ذات الهی

در عرفان اسلامی، خداوند را سرمدی می‌دانند، زیرا او «اول و آخر» است و وجودش مستقل از زمان و مکان است. این ویژگی، تفاوت مهمی میان خداوند و مخلوقات را نشان می‌دهد، زیرا همه چیز در عالم تغییر و فناپذیری دارد، اما خداوند ثابت و سرمدی است:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره حدید، آیه ۳)

ابن‌عربی در فصوص‌الحکم نیز به این موضوع اشاره دارد که وجود حق، سرمدی و نامحدود است، درحالی‌که مخلوقات، محدود به زمان هستند.

۲. سرمدیت حقیقت مطلق

عرفا بر این باورند که حقیقت واحده، که همان نور الهی یا وجود مطلق است، سرمدی بوده و هیچ‌گاه دچار تغییر و زوال نمی‌شود. این حقیقت، اساس کل عالم هستی است و هرچه در عالم مشاهده می‌شود، تجلیات و تعینات آن حقیقت واحد است.

مولانا در مثنوی، به سرمدیت این حقیقت اشاره می‌کند:

آنِ واحد را چو فهمیدی ز جان / در سرمد گم شو، برون آی از زمان

۳. سرمدیت عشق الهی

یکی از عمیق‌ترین مفاهیم سرمدیت در عرفان، عشق سرمدی است. عرفا بر این باورند که عشق حقیقی، که عشق به خداوند است، ازلی و ابدی است و هیچ‌گاه فنا نمی‌شود. این عشق، مبدأ و معاد عارف است و او را به وصال حق می‌رساند.

حافظ این عشق را چنین توصیف می‌کند:

عشق تو نهال حیرت آمد / وصل تو کمال حیرت آمد

۴. سرمدیت علم الهی

در عرفان، علم الهی را نیز سرمدی می‌دانند، زیرا خداوند ازلی و ابدی است و دانش او نسبت به مخلوقات محدود به گذشته، حال و آینده نیست، بلکه همه چیز را به صورت آنی و بی‌زمان درک می‌کند. ابن‌عربی در فتوحات مکیه می‌گوید که علم الهی، همچون ذات او، سرمدی و مطلق است.

۵. سرمدیت اولیای الهی

برخی عرفا معتقدند که اولیای کامل، پس از فنا فی‌الله، به نوعی از بقا و سرمدیت می‌رسند که در آن وجودشان در حق فانی شده و جاودانه می‌گردد. این مقام، بقای بعد از فنا نامیده می‌شود و نشانه‌ی رسیدن به کمال عرفانی است.

نتیجه‌گیری

مفهوم سرمدی در عرفان اسلامی، نشان‌دهنده‌ی جاودانگی ذات الهی، حقیقت مطلق، عشق حقیقی و علم خداوند است. در نگاه عرفانی، سالک در سیر و سلوک خود تلاش می‌کند از وابستگی‌های زمانی و مکانی رها شود و به مرتبه‌ای برسد که در آن به سرمدیت حق متصل شود. این مسیر، همان «طریق وصال» است که در نهایت، او را به جاودانگی در حق می‌رساند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۱۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی