رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی نقش خیال
نقش خیال
از نقش خیالت  که ز حق تابان است
هر لحظه دلم ز شوق او طوفان است
گفتند که خواب است، ولی من دیدم
نقشی ز خدای کبریا در جان است

 

برای شرح دقیق‌تر هر مصرع، به صورت جداگانه هر کدام را بررسی می‌کنیم:

1. "از نقش خیالت که ز حق تابان است"

این مصرع به تصویر یا تصویری اشاره دارد که در ذهن انسان می‌آید. «نقش خیال» همانطور که از لفظ «خیال» پیداست، به تصویرهای ذهنی و تصورات درونی مربوط می‌شود. اما در اینجا شاعر می‌گوید که این نقش (تصویر) «ز حق تابان است»، یعنی از نور و حقیقت الهی می‌آید و در دل یا ذهن انسان می‌درخشد. تابان بودن از حق به این معناست که این تصویر، برخاسته از حقیقت و الهام الهی است، نه تصورات و افکار غیرواقعی.

2. "هر لحظه دلم ز شوق او طوفان است"

در این مصرع، شاعر احساسات درونی خود را بیان می‌کند. او می‌گوید که دل او هر لحظه از شوق «او» (که اشاره به خداوند یا حقیقت الهی دارد) دچار طوفان است. این طوفان، نماد هیجان و شدت احساسات درونی است که از شوق و عشق به حقیقت الهی ناشی می‌شود. قلب شاعر در برابر تجلی‌های الهی بی‌قرار است و احساساتش چون طوفانی در حال حرکت است.

3. "گفتند که خواب است، ولی من دیدم"

در این مصرع، شاعر از دیدگاه دیگران سخن می‌گوید. آنها تجربه‌ای که او داشته را تنها «خواب» می‌نامند و به آن به چشم توهم و خیال نگاه می‌کنند. در فرهنگ عرفانی، «خواب» به معنای عدم آگاهی و بیداری است. دیگران این تجربه را کم‌ارزش یا غیرواقعی می‌دانند، اما شاعر تأکید می‌کند که این تجربه، چیزی بسیار فراتر از خواب است.

4. "نقشی ز خدای کبریا در جان است"

این مصرع پاسخ شاعر به گفته‌های دیگران است. او می‌گوید که این تصویری که دیده است، نه خواب و نه توهم است، بلکه «نقشی» (تصویری) است که از «خدای کبریا» (خداوند بزرگ و عظیم) در دل یا جان او نقش بسته است. در واقع، این تجربه برای شاعر بسیار عمیق و معنوی است و او آن را تجلی حقیقت الهی در درون خود می‌بیند.

تفسیر کلی:

در این اشعار، شاعر از تجربه‌ای روحانی و عرفانی سخن می‌گوید که در آن، تصویرهای خیالی او از خداوند ناشی می‌شود. این تجربه به قدری واقعی و عمیق است که برای دیگران تنها یک توهم یا خواب به نظر می‌رسد، اما شاعر از آن به‌عنوان حقیقتی الهی در دل خود یاد می‌کند.

 

 

 

نقش خیال در عرفان اسلامی

خیال در عرفان اسلامی یکی از مفاهیم بنیادین و اساسی است که در تبیین ارتباط بین عالم مادی و عالم معنوی نقش کلیدی دارد. در این دیدگاه، خیال صرفاً یک نیروی ذهنی و وابسته به وهم نیست، بلکه یک مرتبه از مراتب وجود محسوب می‌شود که درک حقایق معنوی را ممکن می‌سازد. به همین دلیل، بسیاری از مکاشفات عرفانی، رویاهای صادقه، و تجلیات الهی در عالم خیال رخ می‌دهند.

عرفای بزرگی مانند محیی‌الدین ابن عربی، صدرالمتألهین شیرازی، شیخ اشراق (سهروردی) و مولانا به نقش خیال در سلوک عرفانی توجه ویژه‌ای داشته‌اند. آنها معتقدند که عالم خیال یا عالم مثال، واسطه‌ای میان جهان محسوس و عالم عقل است و می‌تواند حقیقت را در صور مختلف برای انسان متجلی سازد.


۱. مراتب هستی و جایگاه خیال

در عرفان اسلامی، هستی دارای مراتب مختلفی است که از نازل‌ترین سطح (ماده) تا عالی‌ترین سطح (حقیقت مطلق) گسترش دارد. این مراتب عبارت‌اند از:

  1. عالم حس: دنیای مادی که با حواس پنج‌گانه قابل درک است.
  2. عالم خیال (عالم مثال یا برزخ): عالمی غیرمادی اما دارای صورت و شکل که بین عالم ماده و عالم عقل واسطه است.
  3. عالم عقل: جهان مجردات و حقایق عقلی که در آن امور بدون نیاز به صورت و شکل درک می‌شوند.
  4. عالم الهی: بالاترین مرتبه وجود که حقیقت مطلق و ذات الهی در آن قرار دارد.

عالم خیال جایگاهی میانی دارد و سبب می‌شود که معانی مجرد، در قالب صورت‌های خیالی برای انسان آشکار شوند. این همان چیزی است که در خواب‌ها، مکاشفات، و الهامات عرفانی دیده می‌شود.


۲. خیال در عرفان ابن عربی

ابن عربی، از برجسته‌ترین عرفای اسلامی، خیال را محل تجلی حقایق الهی می‌داند. از دیدگاه او:

  • خداوند در عالم خیال، به صورت‌های مختلف متجلی می‌شود و هر کس بر اساس ظرفیت خود این تجلیات را درک می‌کند.
  • پیامبران و اولیای الهی، حقیقت را از طریق قوه خیالِ تصفیه‌شده مشاهده می‌کنند.
  • مکاشفات عرفانی و رویاهای صادقه در عالم خیال اتفاق می‌افتند و دارای ارزش معرفتی هستند.

ابن عربی میان دو نوع خیال تفاوت قائل است:

  1. خیال منفصل: عالمی مستقل که در آن صورت‌های خیالی واقعیت دارند.
  2. خیال متصل: قوه‌ای در انسان که تخیلات را ایجاد می‌کند.

در نگاه او، اگر سالک بتواند خیال خود را از اوهام پاک کند، می‌تواند حقیقت را در قالب صورت‌های خیالی حقانی مشاهده کند.


۳. خیال در حکمت متعالیه (صدرالمتألهین شیرازی)

ملاصدرا، فیلسوف و عارف بزرگ، نقش خیال را در پیوند بین جسم و روح بررسی کرده است. او معتقد است که:

  • ادراکات خیالی، حقیقتی عینی دارند و صرفاً تصورات ذهنی نیستند.
  • نفس انسان پس از مرگ در عالم خیال باقی می‌ماند و تجربه‌های اخروی او بر اساس تصورات و تخیلات دنیوی‌اش شکل می‌گیرد.
  • عالم برزخ، همان عالم خیال است که در آن، اعمال و نیات انسان به‌صورت محسوس برای او آشکار می‌شوند.

از دیدگاه او، تصورات و تخیلات ما در دنیا، سرنوشت ما در آخرت را رقم می‌زنند. به همین دلیل، تصفیه خیال از اوهام و توجه به حقایق معنوی، راهگشای سلوک عرفانی است.


۴. خیال در مکتب اشراق (شیخ اشراق – سهروردی)

شیخ اشراق (سهروردی) نیز به اهمیت خیال در معرفت و شهود عرفانی اشاره کرده است. او بر این باور بود که:

  • عالم مثال یا عالم خیال، یک مرتبه مستقل از هستی است که در آن صورت‌های مثالی واقعیت دارند.
  • سالک می‌تواند از طریق تقویت قوه خیال و تصفیه آن از اوهام، با فرشتگان و حقایق معنوی ارتباط برقرار کند.
  • مکاشفات و رویاهای صادقه، تجلیاتی از عالم مثال‌اند که در صورت‌های متناسب با درک انسان ظاهر می‌شوند.

او تأکید دارد که معرفت حقیقی نه از طریق عقل فلسفی، بلکه از طریق شهود در عالم مثال حاصل می‌شود.


۵. خیال در عرفان مولانا و ادبیات عرفانی

مولانا در مثنوی معنوی، بارها به نقش خیال در سلوک عرفانی اشاره کرده است. او خیال را دو گونه می‌داند:

  1. خیال باطل: تصورات و اوهامی که انسان را از حقیقت دور می‌کنند.
  2. خیال حقانی: مکاشفات و الهاماتی که پرده از حقیقت برمی‌دارند.

مولانا می‌گوید که انسان باید از خیالات باطل و توهمات ذهنی عبور کند و خیال خود را در مسیر درک حقیقت الهی قرار دهد.

برای مثال، در این بیت:

این خیالِ آبِ حیوان می‌دهد / وآن خیالات دگر جان می‌کَند

او اشاره می‌کند که برخی خیالات، مانند خیال حقانی، زندگی‌بخش‌اند و برخی دیگر، مانند خیالات و اوهام نفسانی، سبب تباهی انسان می‌شوند.


۶. خیال در تجربه‌های عرفانی و رؤیاهای صادقه

در عرفان اسلامی، رؤیاهای صادقه و مکاشفات عرفانی یکی از مهم‌ترین راه‌های دریافت حقایق محسوب می‌شوند. این تجربه‌ها در عالم خیال رخ می‌دهند و می‌توانند شامل:

  • رؤیاهای پیامبران و اولیا (مانند خواب حضرت ابراهیم علیه‌السلام در مورد ذبح اسماعیل).
  • مکاشفات صوفیان و عارفان که حقیقت را در قالب صور خیالی مشاهده می‌کنند.
  • الهامات و اشارات معنوی که برای هدایت انسان در مسیر سلوک عرفانی نازل می‌شوند.

۷. نتیجه‌گیری: جایگاه خیال در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، خیال یک وهم صرف نیست، بلکه یک مرتبه حقیقی از هستی است که می‌تواند انسان را به سوی حقیقت رهنمون کند. اگر خیال تصفیه شود و از اوهام و تصورات باطل پاک گردد، می‌تواند ابزار درک حقیقت‌های معنوی شود.

خلاصه نکات کلیدی:

  • خیال یک عالم مستقل و واسطه بین جهان ماده و جهان عقل است.
  • درک شهودی و مکاشفات عرفانی از طریق عالم خیال انجام می‌شود.
  • ابن عربی، ملاصدرا و شیخ اشراق، خیال را محل تجلیات الهی می‌دانند.
  • خیال در زندگی پس از مرگ و عالم برزخ نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.
  • برای درک حقیقت، سالک باید خیال خود را از اوهام پاک کند و به خیال حقانی برسد.

بنابراین، تصحیح و پالایش خیال یکی از مهم‌ترین مراحل سلوک عرفانی است که می‌تواند زمینه‌ساز کشف و شهود حقیقت الهی شود.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۱۵
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی