باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی قدم
قدم
در راه وصال، جان فشان باید شد
در دامن عشق، بیکران باید شد
هر کس که قدم نهاد در وادی دوست
فانی ز جهان و جاودان باید شد
شعر شما به یکی از مفاهیم برجسته و مهم در ادبیات عرفانی، یعنی وصال به معشوق الهی و فنا در خداوند پرداخته است. این موضوع در شعرهای عرفانی بسیار تکرار شده و بهویژه در اندیشههای صوفیانه، راه رسیدن به حقیقت و وصال با خداوند از طریق فنا در ذات الهی مطرح میشود. در ادامه، شرح بیتبهبیت این شعر آورده شده است:
---
بیت اول:
"در راه وصال، جان فشان باید شد
در دامن عشق، بیکران باید شد"
در این بیت، شاعر بهطور آشکار به راهی که عارفان و عاشقان در جستجوی وصال به معشوق الهی طی میکنند اشاره میکند. «راه وصال» یعنی راه رسیدن به اتحاد و نزدیکی با معشوق، که در اینجا معشوق الهی است. در این راه، باید جان فشاند، به معنای فدا کردن خود و جان برای رسیدن به آن حقیقت متعالی و الهی. این فدا شدن نه فقط در معنای جسمانی بلکه در معنای فکری و روحی نیز است. در این راه، باید از خودگذشتگی و قربانی کردن تمامی تعلقات دنیوی سخن گفت.
«دامن عشق» در اینجا به معنای پناهگاه و محلی است که انسان عاشق در آن از رحمت و لطف خداوند بهرهمند میشود. بیکران بودن در اینجا به این معنا است که عشق الهی هیچگونه محدودیت و مرزی ندارد؛ عشق حقیقی به خداوند در بیکرانی و بیپایانی جریان دارد و انسان باید خود را در این دامن بیپایان قرار دهد تا در این مسیر موفق شود.
---
بیت دوم:
"هر کس که قدم نهاد در وادی دوست
فانی ز جهان و جاودان باید شد"
در این بیت، شاعر به معنای «قدم نهادن در وادی دوست» اشاره دارد که به معنای شروع مسیر جستجو برای رسیدن به خداوند است. در «وادی دوست»، انسان باید خود را از تمام تعلقات دنیوی رها کند و در راه معشوق الهی گام بردارد. در این مسیر، فانی شدن یکی از اصول مهم است. به این معنا که انسان باید از خودخواهی و تعلقات دنیوی خود بگذرد و خود را کاملاً در اراده خداوند فانی کند. فنا در اینجا به معنای از بین رفتن خودِ فرد در مقابل عظمت الهی است؛ جایی که شخص خود را فراموش میکند و فقط به معشوق میپردازد.
اما این فنا در حقیقت به جاودانگی میانجامد، زیرا در فرآیند از خود گذشتن، انسان به حقیقتی پایدار و جاودانه دست مییابد که همان حقیقت الهی است. از دیدگاه عرفانی، این فنا در حقیقت به بقای ابدی در ذات الهی و اتحاد با حقیقت مطلق میانجامد.
---
نتیجهگیری کلی:
شعر شما به زیبایی فرآیند عرفانی «وصال» و «فنا» را بیان میکند. در این شعر، وصال با معشوق الهی نیازمند از خودگذشتگی و فدای جان است. در دامن عشق الهی، انسان باید خود را از هر گونه تعلق و محدودیت رها کند و در بیکرانی عشق غرق شود. در مسیر رسیدن به حقیقت و خداوند، باید انسان فانی از خود شود تا در حقیقت جاودانه و الهی باقی بماند. در این بین، فنا در واقع به بقای ابدی و اتحاد با حقیقت مطلق میانجامد.
شعر شما بهطور کلی دعوتی است به خودگذشتگی و تلاش برای رسیدن به کمال روحانی و رسیدن به حقیقتی که فراتر از مرزهای دنیوی و فانی است.
در عرفان اسلامی، قدم یکی از اصطلاحات کلیدی است که به معانی مختلفی اشاره دارد و معمولاً به جایگاه معنوی و مقام ثابت و ازلی اشاره میکند. قدم در عرفان به دو مفهوم عمده به کار میرود:
1. قدم به معنای ازلیت و پیشبودگی
قدم در این معنا اشاره به ازلیت خداوند و وجود بیپایان او دارد. به عبارت دیگر، قدم به وجودی اشاره میکند که هیچ آغازی ندارد و از ازل بوده است. در این مفهوم، قدم یکی از صفات الهی است که به ذات بیزمان خداوند اشاره دارد.
برای مثال، در توصیف خداوند، گفته میشود که او قدیم است، به این معنا که وجود او مقدم بر هر چیز دیگر است و هیچ موجودی نمیتواند بدون اراده او به وجود آید.
2. قدم به معنای مقام ثابت عارف
در عرفان عملی و سلوک، قدم به مقام یا مرتبهای اشاره دارد که یک عارف به آن دست مییابد. این مقام نشاندهنده استواری و پایداری عارف در مسیر حق است. عارف در این مرتبه به نوعی از ثبات معنوی و قلبی میرسد که در برابر لغزشها و وسوسهها مقاومت میکند و به حقیقت پیوسته میشود.
مولانا در اشعار خود بارها به این معنا اشاره کرده است:
> پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بیتمکین بود
در این بیت، قدم به معنای استواری و پایداری حقیقی است که از طریق عشق الهی حاصل میشود، نه از طریق استدلال صرف.
جمعبندی
بنابراین، قدم در عرفان هم به مقام ازلی و صفات خداوند اشاره دارد و هم به مرتبه معنوی عارف که به ثبات و پایداری در مسیر حقیقت دست یافته است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۲۷