باسمه تعالی
اصول دین
توحید
غزل۱
خداواندا تو لطفی کن،امان از دست انسان ها
برون کن بنده ی خود را، ز درگیری و بحران ها
خدا ناظر به هر کار ی،بود آگه به هر چیزی
بگیرد قهر او آخر، همه چاک گریبان ها
ندارد ارزشی چندان، اگر بنیان کنی کاخی
چه حاصل پول بی حاصل، بر افرازی تو ایوان ها؟!
ز بس ظلم و تعدی شد، خدا قهرش تجلی شد
که اشک خون فشان آمد، فرو از بند مژگان ها
خدا را تکیه گاهت کن، به فریادت رسد قطعا
ستم ها می شود هر آن،که صد رحمت به حیوان ها
به زاد و توشه ی تقوا، مجهز شو که بتوانی
چو ابراهیم در آتش، بیفروزی گلستان ها
اگر حرفی بیامیزد به قرآن و روایت ها
شود با ارزش و گردد، هزاران جلد دیوان ها
برای فهم هستی بخش ، چه دلها خون جگر گردید
فراوان بود پیغمبر ،چو داوود و سلیمان ها
دهد یزدان تو را پاداش، چو باشد میثمی عاشق
شب قدری چنین زیبا، ببر بر سر تو قرآن ها
رجالی بهر حق گو ید، عنایت می کند یزدان
به معصومین توسل کن، بگیر از عجز دامان ها
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
باسمه تعالی
اصول دین
نبوت
غزل۲
نبوت دوست داران جهان، جنت مکانند
به پیش ساحت یزدان همه افتادگانند
نگر بر دومین اصل اصول دین به تفضیل
بگیر عبرت، سکندر آینه پیشینیانند
بنی هاشم ز بنیان پاک و با تقوا و دانش
بدان که دشمن احمد ،همان سفیانیانند
بدان که دشمنان اهل بیت و دین و قرآن
به شیطان رجیم و لشکرش وابستگانند
طریق سالکان سهل است و هموار و پر از نور
به بوی پیرهن بینا شدن یعقوبیانند
اگر تخریب گردد قبر اولاد علی اندر مدینه
امامان و پیمبر در دل و صاحبدلانند
طریق دشمنان پست است و ناهموار و تاریک
به راه دین و قرآن آن همه بیگانگانند
عبادت ذکر تنها با خدا و بی عمل نیست
شماری اهل کار و عده ای بینندگانند
نه هرکس میثمی شکر خورد، شکر دهان است
بدان که شاعران مذهبی شکرفشانند
رجالی تو نظر کن بر خود وبشناس خود را
نماسعی و بدان جویندگان یابندگانند
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
باسمه تعالی
اصول دین
معاد
غزل۳
بازگشت جن و انس و کل عالم سوی اوست
این جهان و آن جهان جولانگه گلبوی اوست
هر که باور بر قیامت دارد و روز معاد
آنچه بیند در جهان، یک جلوه ای از روی اوست
گر خدا را ناظر اعمال خود بیند بشر
کی دچار لغزش است، عالم سرای و کوی اوست
چون شریعت شکل گیرد با اصول و فرع دین
هر که آن اجرا کند، از باور و از خوی اوست
در قیامت می کنند پرسش زما از زندگی
هر که دارد کار نیکو ،منشاش از سوی اوست
عاشقان و عارفان و سالکان خواهان او
جملگی مشتاق دیدار خدا و روی اوست
ما چرا بیگانه و دور از خدای بی نیاز
هر که دارد عشق بی پایان حق، دلجوی اوست
عترت و قرآن عیان کرده اصول و شرح دین
هر که بیراه رود از سیر حق،کی سوی اوست
ای خدا بار سفر بندیم از دنیای پست
میثمی مشتاق دیدار و لقای کوی اوست
ما در این دنیا رجالی، توشه ای باید بریم
هر که باشد در صراط مستقیم،ره جوی اوست
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
باسمه تعالی
اصول دین
امامت
غزل۴
چارمین اصل اصول دین ، امامت می شود
با ولایت جامعه ، غرق سلامت می شود
جامعه با رهبری دانا و با تقوا نکوست
بی والای حیدری، رو به وخامت می شود
رمز پیروزی نهفته در تداوم ، در تلاش
با علی تفسیر ،راه استقامت می شود
مذهب شیعه امامت را پذیرد همچو اصل
هر که باور داردش، این یک علامت می شود
مشعل نور و هدایت ، باعث بیداری است
موجب ایمان و احسان وسعادت می شود
دین حق کامل شود با نصب مولا مرتضی
عهدو پیمان نبی نقض، و خیانت می شود
گر امور دنیوی در دست اهل آن شود
باعث تسریع در کار وحمایت می شود
گر بخواهی حفظ گردد، جان و اموال وشرف
در ولایت جستجو کن، آن حراست می شود
چون خدا اول ولی و بعد آن پیغمبر است
پس رجالی کن اطاعت، چون عنایت می شود
میثمی راه نجات آدمی در تزکیه است
هر که با تقوا بود قطعا هدایت می شود
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
باسمه تعالی
اصول دین
عدل
غزل۵
اگر خواهی بدانی معنی عدل و عدالت
بیا بشنو حدیث شاه جان، روح ولایت
علی گفتا اگر بینی که هر کس جای خود بود
بدان جاری بود عدل و بود مبنا لیاقت
قضاوت هم وکالت با عدالت در عجین است
اگر دقت نگردد موجب شر و خسارت
اگر خواهی بماند نام و یادت در دو عالم
نباشد بهتر از عدل و عدالت تا قیامت
بدان ظلم است اگر جاری نگردد عدل و انصاف
عدالت یک شعار شاخص و جان رسالت
تعالی بشر احیای قسط و عدل و داد است
پذیرد شیعیان اصلی که آن باشد عدالت
امام شیعیان آید ، کند عالم پر از داد
دعا کن در فرج، بیند بشر روی سعادت
شود دلتنگ و خواهد میثمی صاحب زمان را
خدایا اذن تو پایان دهد ظلم و شقاوت
اصول دین رجالی، عدل و توحید و نبوت
بهمراه معاد و رکن یکتای امامت
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی
باسمه تعالی
فروع دین
اقامه نماز(۴)
نماز است عامل دوری ما از کفر و منکر
طریق اولیا باشد ، نجویی راه بهتر
پیمبر گفت،خوشنودی ما اندر نماز است
بود از بهترین اذکار و باشد نور برتر
بکن بر پا نماز و ، خیر تو در آن تجلی است
عطا شدبهر تو خیری کثیر و نیست ابتر
عطا کرده خدا یک دختری ، بهر محمد
کشد یک اشتری از بهر او، با امر حق سر
ببینی نور یزدان در دل و سیمای مومن
چه چیزی از وصال یار، زیباتر وخوشتر
بود آن توشه ی دنیا و عقبی در قیامت
کند رزق تو افزون و بود بلکه فراتر
مجویی جز ره قرآن و عترت راه دیگر
که راه بی نمازان، تار و تاریک است و بدتر
تمام خلق عالم در ستایش در عبادت
بیاموزی عبادت را تو از حتی کبوتر
بیا ای میثمی، بگذار مشی و کار خود حق
اگر خواهی تو جنت، در عبادت جوی آخر
اگر باشی رجالی، شمس رخشان ولایت
بیابی هرچه دورا دور، همچون نور اختر
سروده شده توسط
علی رجالی ومهدی میثمی