باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۱۴ : بیت اول
تنهایی
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
خوبان، جمع خوب می باشد.خوب دارای دو معنا می باشد.یکی نیکو و پسندیده در مقابل بد است.معنی دیگر، زیبا و جمیل در مقابل زشت می باشد.در اینجا منطور حافظ، معنای دوم است.
سلطان خوبان نیز دارای دو معنی می باشد.به کسی که از نظر معنویت در مراتب بالایی قرار دارد، سلطان خوبان گویند.معنای دیگر آن، به کسی گفته می شود که از نظر جمال و زیبایی به دیگران برتری دارد.در اینجا منظور حافظ، معنای دوم می باشد و منظورش خدای متعال است.
غریب دارای معنای گوناگون می باشد.یکی به معنی تازه و نو و جدید بکار می رود.معنی دوم،دور از وطن می باشد.معنای سوم آن، به فرد ببگانه گفته می شود.معنای چهارم، برای تنهایی بکار می رود.در اینجا منطور حافظ، معنای چهارم است.
انسان اگر دنباله روی از دل کند،موجبات تنهایی خود را فراهم می کند.این نکته ای است که حافظ به آن توجه می کند و از زبان سلطان خوبان، یعنی خداوند، نقل می کند.
حافظ می گوید، ای خدای متعال به من تنها رحمی کن.خداوند می گوید کسی که از هوای نفس و دل خود پیروی کند، تنها می ماند.انسان دانا بجای پیروی از دل، پیروی از عقل و راهنما می کند.
حافظ تاکید دارد که هر مسکین و ناتوان که تبعیت از امیال و تمایلات نفسانی کند، سرنوشتش تنهایی و گمراهی است.هر کس ملاک اعمال و گفتار و کردارش را دل قرار دهد،موجبات تنهایی خود را بوجود می آورد.
حضرت علی می فرمایند، نظر خداوند به دلهای پاک است.بدیهی است، اگر خداوند به انسان نظر کند متعاقب آن روشنایی است.بنابراین انسان راه صحیح را می بیند و دچار گمراهی و سر گشتگی نمی شود.بنابراین اگر می خواهیم از تنهایی رهایی پیدا کنیم، باید دل خود را از آلودگی های هوای نفس پاک کنیم.
پیروی از نفس دون تنهایی است.
عامل بد بختی و گمراهی است
هر چه آید بر سرت از دل بود
موجب گم گشتن و حیرانی است
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۷/۱۵