باسمه تعالی
برداشتهایی از غزلیات حافظ
غزل ۱۲:بیت سوم
رسوای عالم
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما
دور به معنای زمانه و روزگار است. همچنین برای چرخش و گردش نیز بکار می رود.نرگس گل خوشبو و معطر است.اما برای چشمان خمار معشوق نیز بکار می رود.طرف بستن به معنای سود بردن است.عافیت یعنی سلامت بودن است.
فروختن به معنای عرضه کردن وتظاهر و تماشا کردن بکار می رود.مستوری به معنای پنهان و مخفی نگاشتن است.
گل شبو عطرش آنقدر فراگیر است که بویش قابل پنهان کردن نیست.عشق و شیدایی همانند بوی گل شبو می ماند.لذا نمی توان به عاشق گفت که عشق خود را از دیگران پنهان کند.انسان عاشق رسوای عالم است.
حافظ می گوید کسی که چرخش چشمان خمار تو را حس کرد.دیگر مست و دیوانه می شود و نمی تواند در عافیت و سلامت باشد.لذا از چنین عاشقی نباید انتظار داشت که بتواند عشق خود را آشکار نسازد.امکان ندارد کسی عاشق جمال حق تعالی باشد و عشق او در اعمال و گفتار و کردار او منعکس نباشد.
حافظ در حقیقت می خواهد بگوید خدایی که ناظر بر احوال هستی است .او جهان را همانند ظرف می که بین مستان به راحتی به گردش در می آورد.هر کسی به این معرفت برسد هوش و سلامتی خود را از دست می دهد.این فرد دیگر نمی تواند شیدایی خود را پنهان کند.لذا دیگران از فرد عاشق تقاضای مستوری عشقش را نکنند.
خوشا آنان که در پیش خدای اند
شفیق و مهر بان و بی ریای اند
ندارند مونسی جز یار محبوب
که جان خود به جانان می سپارند
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۵/۱۴