باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۴ _ بیت سوم
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
عاشق و معشوق
منطور از غرور حسن آنست که انسان به زیبایی خود غره و تکبر ورزد.منظور از مگر در اینجا به معنی به یقین و شاید است.بعلاوه منظور ای گل همان معشوقی است که در ابیات قبل آمده است.عندلیب بلبلی کوچک جثه است که صدای خوشی نسبت به سایر بلبلان دارد.منظور از عندلیب شیدا،بلبل شوریده و عاشق است.همانند طوطی شکر خوار که دارای سخنان خوب است.کنایه از انسان های شیرین سخن است.در اینجا منظور خود حافظ است.
حافظ با زبان بلبل به گل که منظورش خدا است می گوید ای گل وجود من،از عاشق و شیدای خود احوال پرسی نمی کنی.شاید غرور و حسن زیبایی تو اجازه نمی دهد که پرسشی از من کنی.
همانطوری که قبلا اشاره شد عرفا سخنان و نجوای خود با خدا را در قالب بحث دو عنصر مادی می گفتند.زیرا خدا مبرا از چنین گلایه هایی چون غرور است.
طبیعی است که وقتی عاشق به معشوق خود نمی رسد ناراحت می شود و گله مند می گردد.لذا خود را می خواهد توجیه کند و علل نرسیدن به معشوق را بیان می کند تا آرام گیرد.
عشق را تفسیر و تعبیرش خطاست
عشق دانی گوهری نزد خداست
عشق ما باشد هوس,آن عشق نیست
عشق دانی ذات پاک کبریاست
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۶/۱۲/۱۱