باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
قدرت خدا
خداوند با آموزش به حیوانات، که نحوه آن بر ما مشخص نیست، توانایی هایی داد که نیاز های خود و بشر را تامین کنند.
برای مثال ،به زنبور عسل این توانایی را داد که علاوه بر ساخت کندو ،عسل نیز ایجاد کند.اگر چه از نظر جثه بسیار کو چک است و در مقابل شیر با آن قدرت چنین توانایی ندارد.یا به یک کرم با اندازه بسیار کوچک چنان آموخت که به یک فیل با آن بزرگی نیاموخت و این توانایی را داد که بتواند پیله ابریشم تولید کند.
همین خدا، به انسان علم و معرفت و عقل داد تا بتواند در جهان هستی سیر وتحقیق و کاوش کند.انسان خاکی، علم و توانایی خود را از خدا آموخت. بالاخره روزی فرا می رسد که انسان بتواند کهکشان ها را حتی آسمان هفتم را تسخیر کند.متاسفانه علوم دنیوی ، بعضا حجابی برای انسان می شود که نتواند به حقایق هستی و عظمت الهی پی ببرد.
همانطوریکه ظلمت و تاریکی حجاب است، روشنایی و علم، همانند نور خورشید، اگر در کنارش تقوای الهی نباشد.نورش انسان را کور می کند و لذا می توان گفت حجاب نورانی بسیار خطرناک تر از حجاب ظلمانی است.
خداوند در دل انسان گوهر معرفت را قرار داد ، که به دریا با آن عظمت نداد.متاسفانه انسان ها آنقدر که به ظاهر خود توجه دارند، به باطن خود توجه ندارند.
تمایز انسان ها به باطن آنها و گوهر معرفتی است که خدا در دل آنها قرار داده است.مگر نه عالم و جاهل ،یکسان بودند،اگر چه به ظاهر صورت های یکسان دارند.
علاقه مندان، جهت آشنایی بیشتر به این گوهر دل،
کتابهای معرفت نفس علامه حسن زاده آملی و شاگرد توانایش آقای صمدی آملی رجوع نمایند.
تا نشوی مست خدا د یده به عالم ندری
تا نبری حبل درون یوسف کنعان نشوی
دیدن دلدا ر محال با دل بیمار درون
تا نکنی ذهن تهی معرفت حق نبری
دکتر علی رجالی
- ۹۶/۰۷/۱۹