باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
نقش خدا در آفرینش
اگر به یک گلستان نگاه کنیم.در آن گل های متنوع با بو های گو ناگون می بینیم.چنانچه دقت کنیم شکوفایی و رشد آنها به خاطر
این است که همه آنها ریشه در یک چیز بنام خاک دارند. حیات کلیه مو جودات با تمام تنوع خود ،بخاطر حقیقتی است که همگی به آن وابسته هستند و آن حقیقت خداست.لذا چنانچه از عالم ظاهر خارج و به عالم معنا رویم ، جز وحدت و یگانگی چیزی دیگر نمی بینیم .برای مثال،اگر چند نوع میوه را که به ظاهر متمایزند ،در آب میوه گیری مخلوط و آب آنها را بگیریم.در اینصورت از کثرت به وحدت رسیده ایم.دیگر تمایزی بین انواع میوه ها نمی بینیم و قابل تمایز نیستند.اگر چه قبل از آب گیری قابل تشخیص و تمایز بودند.انسانها نیز چنانچه حقیقتی که در پس مخلوقات است را درک کنند ، جز خدای یکتای چیز دیگری نمی بینند و آن خداست.
مبدا هستی خدا و آخر هستی خداست
می توان گفتا که او از ابتدا تا انتهاست
خود نمایی می کند در عالم و قرآن وانس
ذکر یزدان در بیان و در کلام انبیاست
دکتر علی رجالی
- ۹۶/۰۵/۰۲