رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

گلچین

گلچین

دیوانه و اسیرم، در بند نفس خویشم
یارب نما ی لطفی، تا روی تو ببینم
در کوی و برزن ما، یادی ز دلبرم نیست
جامی ز می عطا کن، تا غیر تو نبینم
ای رهزن گران سنگ، گلچین کنی تو دلها
مجنون لیلی ام من، مدهوش روی یارم
در می زنم مداوم، تا بلکه در گشایی
همچون گدا ی کویت، درمانده و فقیرم

شمع وجود ما را، روشن نما ز حکمت
ای نور هستی و جان، کن نور خود نصیبم

ای خالق شب و روز، دل را کنی تو افروز 

تقوا به ما عطا کن،باشد چراغ راهم

عاشق شده رجالی، معشوق من کجایی
بر ما نما نظر دمی کن،ای مونس و رفیقم



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

خوش نامی

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۵ _ بیت هفتم
خوش نامی
در کوی نیک نامی ، ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی ، تغییر کن قضا را

منظور از نیک نامی، خوش آوازه و به خوبی از فرد یاد کردن است.لازم به ذکر است که گاهی فرد با ریا کاری شهرت به نیک نامی پیدا می کند و گاهی از روی خلوصی که دارد از او به نیکی مردم یاد می کنند.
حافظ در اینجا منظورش دسته اول است که تظاهر به نیک نامی می کنند.منظور از گذر کردن،راه دادن است.در ادبیات قدیم منظور از تغییر کن,یعنی تغییر کردن است.همچنین منظور از قضا،خواست و تقدیر الهی است.
حافظ در این بیت ،خطابش به ریا کاران عصر خود است که با تظاهر به دین داری،خود را خوب در انظار عمومی جلوه می دادند.او می گوید خداوند نخواست که ما در این گروه ریاکاران باشیم و برای خوش نامی، تظاهر به کاری کنیم که در ما نیست.چنانچه شما اینگونه سرنوشتی را که خدا برایمان تقدیر نموده است دوست ندارید،آنرا تغییر دهید.با این سخن به آنها پاسخ ملامت هایی که به او روا می داشتند را می داد.

مردان خدا ، به روی دلدار  خوش اند
مستان به می و صدا و یک تار خوش اند
نزدیک مشو به بی خرد ، در همه حال
افراد شقی، به ظلم  و پیکار خوش اند

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

آسایش

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۵ _ بیت ششم
آسایش

آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا

منظور از دو گیتی دنیا و آخرت است. بعلاوه منظور از تفسیر، درک معنی و مفهوم کردن است.حرف کنایه از سخن و حرف می باشد.مدارا ،یعنی انسان در مقابل کار خطایی که از یک نفر سر می زند انتقام نگیرد و آنرا پاسخ ندهد.منظور از مروت آنست که انسان در برخورد با دوستان با ملاطفت و مهربانی رفتار کند.
حافظ می گوید اگر آدمی به مفهوم و معنی دو کلمه مروت و مدارا، که برگرداندن رحمانیت و رحیمیت خدای متعال است، پی ببرد و آنها را بکار ببرد از سعادت دو عالم بهرمند می شود.
گاهی تلافی نکردن عملی وبر عکس محبت کردن به فرد خطا کار،اثراتش از شمشیر برنده بیشتر است.تنها حالتی متقابل به مثل کند که مطمئن باشد این مدارا باعث غرور و گستاخی فرد می شود.امیر المومنین به امام حسن می فرمایند، اگر کسی با تو با خشونت رفتار کرد تو به او مهربانی کن.زیرا این رفتار باعًث سازندگی او می گردد و از خشونت دست بر می دارد.
اگر کسی با دوستان خود با مهربانی و عدالت رفتار کند و با دشمنان خود مدارا و تحمل را پیشه کند.در دنیا سعادتمند می شود و متعاقبا آخرت را نیز کسب می کند.

 معیار رفاقت، به محبت ، به وفاست
معیار لیاقت، ادب و عقل وصفا ست 
معیار سعادت، به سلامت به کمال
معیار شهامت، به جوانمردی ماست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شکر نعمت های خدا

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۵ _ بیت پنجم
شکر نعمت

ای صاحب کرامت ، شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن، درویش بی‌نوا را

کرامت به مفهوم بخشندگی و جوانمردی بکار می رود.بعلاوه منظور از شکر انه،دادن هدیه ای است که به خاطر موفقیت در حال یا آینده به یک نیازمند داده می شود.لذا منظور از شکرانه سلامت، پرداخت هدیه ای به خاطر نعمت تندرستی انسان است.
منظور از تفقد دلجویی است.همچنین کلمه درویش برای فقرا بکار می رود.نوا به دو مفهوم ناله و طعام استفاده می شود.در اینجا منظور از بی نوا، انسان گرسنه است.
حافظ می گوید ای جوانمرد و بخشنده و ای کسی که خداوند نعمت سلامتی و تندرستی را به تو عطا کرده است ،بخا طر شکر این نعمت از بیچارگان و گرسنگان دلجویی و محبت و دلنوازی کن.

الهی سینه ای ده پر ز حکمت
ببینم راز و اسراری ز خلقت
ندارم جز خدا، یار و پناهی
زبانی ده که گویم شکر نعمت

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شکر خدا


الهی سینه ای ده پر ز حکمت
ببینم راز و اسراری ز خلقت
ندارم جز خدا، یار و پناهی
زبانی ده که گویم شکر نعمت

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

روزگار

باسمه تعالی
برداشتهازی از اشعار حافظ
غزل ۵ _ بیت سوم

روزگار

ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران ، فرصت شمار یارا

منظور از ده روزه،یعنی چند روزه،روزهای کم و اندک. بعضی ها می گویند دنیا دو روز است.در اینجا حافظ چند روز هم به آن اضافه کرده است.منظور از گردون آسمان است.قدیما باور داشتند که آسمان دور زمین می چرخد.ولی در اینجا منظور روزگار است.
لذا حافظ می گوید، این چند روز خوشی دنیایی و جوانی ،بی پایه و بی مبناست و همانند یک افسانه آن یک داستان ساختگی است ،لذا نیکی به یاران و در حق دوستان را غنیمت شمار.
این بیت حافظ پند آموز است و می خواهد بگوید که دنیا همواره به میل تو در گردش نیست.چنانچه فرصتی برای خدمت برای تو ایجاد شد، از آن استفاده کن و به دیگران خدمت کن. او می گوید عمر دنیا کوتاه است و به کسی وفا نمی کند.جوانی،قدرت،ثروت و بطور کلی دنیا چند روزی در اختیار توست.آنراغنیمت شمار و در حق دوستان و یاران خود نیکی کن.

محبت کن به اهل علم و تدبیر
به مردم کن تو نیکی بهر تاثیر
بیاموز آن به مشتاقان دانش
مگو راز خودت بر اهل تزویر

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

دیدار آشنا

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۵ _ بیت دوم
دیدار آشنا


کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینم، دیدار آشنا را

منظور از باد شرطه،بادی است که در جهت حرکت کشتی می وزد و باعث سرعت بیشتر کشتی می گردد.منظور از باشد که،یعنی امید است که اتفاق افتد.
دیدار به دو مفهوم بکار می رود.یکی چهره و دیگری دیدن است.که در اینجا،منطور سیما و چهره است.لذا منظور از دیدار آشنا، سیمای محبوب است.
حافظ به خداوند می گوید من پیر شده ام وکشتی تن من شکسته شده است و سلامت قبل را ندارم.بعلاوه دنیا هم چون یک دریای ژرف می ماند.همچنین روح من از توست و تمایل دیدار تو را دارد.الهی پیر و مرادی چون باد شرطه را به این کشتی شکسته بوزان تا مرا به ساحل نجات برساند تا به لقای تو برسم وچهره محبوب تو را ببینم.
این کشتی می تواند کشتی زندگی ما باشد که آن یک کشتی شکسته است و هر لحطه امکان غرق شدن در دریای گناه را دارد. هر کدام ما دچار هوای نفس خویش هستیم.تنها اولیای الهی می توانند ما را با راهنمایی های خود ،همچون باد شرطه، به سر منزل مقصود برسانند.

بدان دنیا چو بحری پر ز طوفان
تلاطم دارد و آسیب و خسران
به مقصد می رساند کشتی عشق
اگر داری تو صبر و عقل و ایمان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۳
خلقت نخستین انسان

امیر المومنین می فرمایند که خداوند پس از خلق ملائکه ، انسان را خلق نمود.خداوند امر کرد چهار نوع خاک سخت،نرم،شور و حاصل خیز را با آب مخلوط شوند بطوریکه تمام خاکها مرطوب گردند. سپس به آن مخلوط خاک و آب شکل انسان داد.بعلاوه مفاصل را در آن ایجاد نمود.نهایتا سایر اجزا را اضافه کرد و شکل پدید آمده را روی زمین خشک نمود و مجسمه ای از انسان پدید آورد.سپس در آن روح دمید و اولین انسان خلق شد. همانند کوزه گری که پس از ایجاد کوزه در آن آب می ریزند.
بدیهی است که انسان های بعدی، از نطفه انسان پدید آمدند.همانطوریکه خداوند از خاک و متعاقب آن از قطره ای آب گندیده ،می تواند انسانی را خلق نماید که جانشینی او بر روی زمین را بعهده بگیرند.او می تواند در روز قیامت هم انسانها را دو مرتبه زنده کند.

ای داده شده، ز عالم ذر تو حیات
ای آمده ای ، بهر کمال و حسنات
در عالم ذر، به حق بگفتی یکتا
تا عذر نیاوری، به وحدت در ذات 

دکتر علی رجالی
@alirejali





  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

راز پنهان

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۵ _بیت یک
صاحب دلان
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

منظور از دست رفتن دل، کنایه از بی تاب شدن دل است. بعلاوه منظور از صاحب دلان،کسانی هستند که صاحب دل خود هستند و بر هوای نفس خویش مسلط هستند.
دردا،یعنی دریغا،افسوس.
اگر به یک گل نگاه کنید تا زمانی که ریشه های آن در خاک پنهان است،دارای طراوت و شادمانی است.چنانچه ریشه هایش از خاک بیرون آید به تدریج پژمرده و نهایتااز بین می رود.کسی که عاشق خداست ،باید اسرار خود را با خدا پنهان نگه دارد تا به درجات بالاتر کمال برسد.چنانچه این اسرار فاش گردید ، اثر خود را از دست می دهد.با آشکار شدن رابطه بین عاشق و معشوق ،غرور و تکبر انسان را فرا می گیرد و زمینه سقوط آدمی فراهم می شود.
علت اینکه منصور حلاج سرش بالای دار رفت به خاطر این بود که او نتوانست رابطه خود با خدا را در دل و سینه خویش محفوظ نگه دارد و سخنانی به لب آورد که فهم و درکش برای عوام ممکن نبود.
حافظ می گوید کاشکی یک صاحب دلی را خدا در سر راه من قرار می داد تا چگونه حفظ کردن رابطه خود با خدای خود را به من یاد بدهد و مرا از سقوط کردن در هوای نفس خویش نجات می داد.

دوست باشد، هم زبان و با خدا
محرم راز و بود مشگل گشا
مچ نگیرد ،بلکه گیرد دست تو
همدم و یار و رفیق و هم نوا

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بی وفایی یار

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۴ _ابیات هفتم و هشتم
بی وفایی یار

جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

حافظ می گوید برای زیبا رویان، گویا مهر و وفا قرار داده نشده است .صاحبان جمال و زیبایی هیچ عیبی ندارند ، بجز اینکه وفا دار نیستند.
این بیت عاشقانه است و کمترین بی مهری را به حساب بی وفایی معشوق می گذارد.این گله مندی ها نوعی تخلیه روحی است.
با توجه به روایات ،حضرت مسیح زنده است ودر آسمان چهارم زندگی می کند.بعلاوه ستاره زهره در آسمان سوم قرار دارد و شعرا آنرا آواز خوان آسمان گویند.حافظ می گوید که اگر سروده های مرا ستاره زهره بنوازد و صدایش در آسمان بعد به گوش حضرت عیسی برسد، آنقدر زیباست که مسیحا را برقص و طرب در می آورد.
لازم به ذکر است که حافظ در ابیات دیگر دیوان خود،این اشعار را از خود نمی داند.او می گوید آنچه استاد ازل گفت همان می گویم.لذا براحتی از اشعار خود تعریف و تمجید می کند و آنها را از خود نمی داند که شائبه خود بزرگ بینی ایجاد شود.

نظر کردم به حال یاغی و خویش
بدیدم بی وفایی را کم وبیش
نه قدرتمند غالب بر دل خود
نه ثروتمند در فکر دل ریش

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی