ذکر ما ذکر ى بجز الله نیست
کار ما در شان این درگاه نیست
کار ما هر روز و شب یاد خداست
عاشقی جز بر خدا کاری خطاست
ذکر حق دل را تسلی می دهد
بوی زهرا بوی مولا مى دهد
بوی زهرا بوی جنات است و گل
بوسه زد بر صورتش ختم رسل
بستگی بر اهل بیت مصطفی
همچو قرآن هست مصباح الهدی
مستی ما از ولایت دور نیست
شیعه را جز مرتضی منظور نیست
مستی ما، بی خود از خود گشتن است
دل به زلف یار دیرین بستن است
مستی ما مستی دیرین بود
مستی فرهاد بر شیرین بود
عشق ما عشق حقیقی بر خداست
دیدن یار و لقای کبریاست
عشق سالک بهر حق جان دادن است
چون علی در شط خون افتادن است
هفت شهر عشق را پیمودن است
چون خم زلفش، پریشان بودن است
شهر اول، شهر خود سازی بود
این جهان کی ورطه بازی بود
شهر دوم دور گشتن از گناه
این سفر دور است و این ره پر ز چاه
توبه ای همچو نصوحا لازم است
حق تعالی، بر امورت عالم است
هر که خواهد وصل روی ایزدی
سر نهد بر آسمان سرمدی
تحلیه با یقظه، بعد از تخلیه
جملگی ارکان وصل تجلیه
هفت شهر عشق، چون پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد، گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان، گشت مست
هر چه بینی، جمله اش آیات اوست
ذره ذره در پی اثبات اوست
ای رجالی، راه حق پیمودنی است
گر رسی تو بر وصالش دیدنی است