رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

آسمان

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۴۱
آسمان

رشد انسان در افتادگی و تواضع در برابر اهل معرفت است.انبیا آمده اند تا چشم مردم را باز کنند برای اینکه حقایق هستی و قدرت خدا را ببیند و متعاقب آن تنها بندگی حق تعالی را انجام دهند.وقتی یک دانه گندم را در خاک می گذارند.آن شکافته می شود و با رشد و تعالی خود خوشه های گندم می دهد.انسانها نیز اگر یک قدم به خدا نزدیک شوند،و از سرچشمه معرفت الهی قطره ای بنوشند،آنگاه رشد و نمو می کنند و علاوه بر خود دیگران را نیز به فیض می رسانند.
امیر المومنین می فرمایند یکی از قدرت های خداون،ایجاد آسمان های رفیع است.در روز روشن و در شب هنگام ستارگان زیبایی خاص و نقش و نگار این سقف هستند.در حقیقت آسمان نگارخانه خداست.

خدا خالق شمس و ماه و جهان
خدا صاحب عرش و فرش خزان
دهد روزی بر آنچه روی زمین
خدا باعث هستی و روح و جان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هدایت عقل ها

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۴۰
هدایت عقل ها

امیر المومنین می گوید پیامبران آمدند تا بگویند چرا باید بندگی خدا کنند و فقط از او کمک و یاری بخواهند.آنها علت آمدن ورفتن به این دنیا را برای ما تبین می کنند.پیامبران حجت خدا هستند تا مردم روز قیامت نگویند عقل تنها برای شناخت و بندگی خدا کافی نبود.آنان هدایت گر عقل های انسان هستند و دارای عقل کل می باشند.انبیا آمده اند تا عقل ها را شکوفا کنند.انبیا نیامدند که جلوی تفکر و عقل را بگیرند.بنابراین یکی از رسالت پیامبران بارور کردن و شعله ور کردن عقل های انسانها می باشد.عقل انسانها همانند ذعال ها زیر خاکستر می ماند.انبیا با جابجا کردن خاکستر آنها را شعله ور می کنند.
عقل دو کار می کند.اول اینکه مجهولات را برای انسان معلوم می کند.دیگر آنکه این معلومات را کنار هم قرار می دهد و نتیجه مطلوب را بدست می آورد.انبیا می گویند که شما دنبال چه مجهولاتی بروید تا رستگار شوید. در حقیقت فکر و اندیشه انسانها را جهت می دهند.کار دیگر انبیا این است که کمک می کنند که معلومات را چگونه استفاده کنید تا به مقصد برسید.در حقیقت انبیا راهنمای عقل ها هستند.
مولانا می گوید تن انسان همانند مشک دوغ است که با چربی مخلوط است.در نگاه اول تنها دوغ دیده می شود.اما با تکان دادن مداوم کره از دوغ جدا و بالا ی دوغ قرار می گیرد.انبیا هم برای انسانها نیز همین نقش را دارند.آنها با سخنان خود و راهنمایی های خود عقل انسانها و حقیقت آنها را به تدریج رو به کمال هدایت می کنند بطوریکه تن ها مرکب عقل ها گردند.

از وجود اقدس شمس الهدی
می شود عالم پر از نور و صفا
بیرق ختم رسولان در کفش
تا کند دین خدا را او به پا

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بعثت پیامبران

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۹
بعثت پیامبران

انسان به تن خود خیلی غره است.اما تن بدون روح زود متعفن می شود.لذا روح اصل و تن فرع است.اگر تن حرکت و طراوتی دارد به خاطر روح است.مولانا می گوید انسانها نقش تن و امیر المومنین نقش جان دارد.لذا اگر بخواهیم معرفت الهی را کسب کنیم،باید با سخنان او آشنا شویم.
فطرت انسان خدا جوی است و هر چه بوی نا خدایی دارد پس می زند.همانند شکر و روغن که اولی در آب حل می شود و دیگری روی آب معلق است و جذب آب نمی گردد.لذا انسان بدون باور به خدا افسرده می شود.لذا خداوند پیامبران را مبعوث کرد تا پیمان فطری افراد با خدای متعال را به آنها متذکر و یاد آوری کنند.
پیامبران مبعوث شدند که یاد آور شوند که انسانها دارای بالاترین مرتبه در جهان هستی هستند.لذا خود شناسی برای خدا شناسی لازم است.انسانها بخاطر عدم شناخت و ارزش خود ،خویشتن را به چیزهایی بی ارزش براحتی می فروشند.براحتی تحت تاثیر وسوسه های شیاطین گوناگون قرار می گیرند و بجای بندگی خدا،بنده هوای نفس می کنند.

اگر خواهی جمال دلربا را
اطاعت کن ولی و مصطفی را
تفکر پیشه کن با زهد و تقوا
اگر عاشق شوی بینی خدا را

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

عهد با خدا

باسمه تعالی
برداشتهایی ا. نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۸
عهد با خدا

خداوند زمانی که به انسان عقل داد از او بندگی خواست.بدون اینکه خداوند ذکر کند، یک عهد و پیمان نانوشته ای شکل گرفت. همانند وقتی که ارباب به غلامش در باغ بیلی می دهد،غیر مستقیم می گوید برو زمین را شخم بزن و از او کار می خواهد و اگر انجام ندهد مواخذه می شود.رابطه ما با خدا و عقل نیز مشابه است.خداوند به انسان عقل داده تا آنرا بکار گیرد و با تفکر به خدا پی ببرد و بندگی او را بجا آورد و از شیطان تبعیت نکند.این عهدی است که قرآن به آن اشاره دارد.
هر چیزی که انسان را از خدا جدا کند بت است.اگر انسان بجای تنها بندگی خدا، بندگی انواع بت ها را نیز بکند.او عهد شکنی با خدا کرده است.در نتیجه باید منتظر عقوبت باشد. ممکن است بت انسان پول باشد یا پست و مقام باشد.
نقش شیطان در رابطه با انسان دو چیز است.اول اینکه با حیل گوناگون انسان را از شناخت به خدا و کسب معرفت الهی دور می کند.دوم اینکه انسان را با طرح مسائل گوناگون از عبادت خدا دور می کند.
امیرالمومنین می فرماید بخاطر عهد شکنی انسان ها با خداوند و تبعیت آنها از شیاطین گوناگون ، خداوند پیامبرانی را بطور متوالی تعیین نمود تا ضمن ابلاغ پیام الهی به مردم آنها را هدایت کند تا فقط بندگی خدا را بجا آورند و از شر شیطان رهایی یابند.

دیر فهمیدم که  عصیان کرده ام در بندگی
دیر  فهمیدم  که تنها  اوست  اندر  زندگی
ای بشر تا کی اسیر این و آن و نفس خود 
دیر فهمیدم زمان طى شد و ما در بردگی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

ابلاغ رسالت

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج الباغه
خطبه اول_قسمت ۳۷
ابلاغ رسالت

خداوند از بین فرزندان حضرت آدم ،افرادی را بر گزید و مسئولیت و رسالت ابلاغ احکام و دستورات الهی به مردم را به عهده آنها گذاشت. البته قبل از ابلاغ رسالت آنها را از نظر روحی آماده نمود. بعلاوه خداوند ظرف وجودی آنها پاک دید و لذا برای پذیرش پیامهای الهی آماده نمود.از آنها خواست که پیام الهی را بعنوان یک امانت در اختیار بگیرند و بدون هیچ کم و کاست کردن آنها به مردم انعکاس دهند و آنرا عملیاتی کنند.
سوالی که ممکن است مطرح گردد اینکه چگونه از خواهر و برادر اولیه که محرم بودند ازدواج صورت گرفت.امام سجاد می فرمایند همان کسی که زمانی حرام اعلام کرد می تواند در زمانی دیگر در شرایط خاص بلامانع بودن آنرا اعلام کند.

 اگر خواهی شوی محبوب جانان
تلاوت کن کلام و ذکر سبحان
چو توام باعمل با فهم گردد
بود راه نجات و دفع شیطان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

وسوسه

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۵
نقش شیطان

خداوند جوارحی به ما داد تا توسط آنها سیر الی الله کنیم.خداوند قبل از خلقت انسان به فرشتگان گفت که بنا دارم انسانی از خاک خلق کنم.شما ها پس از دمیدن روح به او که جانشین من روی زمین است سجده کنید.لازم به ذکر است که منظور از سجده کردن فرشتگان بر آدم ،داشتن حداکثر تواضع است.همانند انسان ها که برای نشان دادن حداکثر تواضع در مقابل خدای متعال به سجده می روند و سر به خاک می گذارند.
در زمان مقرر خداوند به ملائک دستور سجده و بزرگداشت آدم را اعلام نمود.همه بجز شیطان سجده کردند.آتش خشم، شیطان را فرا گرفت و امتناع از سجده بر آدم کرد.او گفت که من از آتش خلق شده ام و بر آدم که از خاک خلق شده برتری دارم.شیطان از خدا فرصت خواست.خداوند هم به او این مهلت را تا زمان معینی به او داد.
هوای نفس در انسان توسط وسوسه های شیطان شعله ور می شود.همانند ذغال که توسط باد روشن می شود.لذا هوای نفس و وسوسه های شیطانی دو چیز متمایز هستند.
خداوند شیطان را کنار انسان قرار داد تا درون انسان شفاف و روشن شود و خود را در آزمون های گوناگون خوب نشان دهد.
نقش شیطان همانند غربال است.همانطوریکه غربال آشغال را از گندم جدا می کند.شیطان نیز با وسوسه های خود ،انسان های گوناگون را تفکیک و مشخص می کند.

دل اگر رنجیده شد، کی مى توان ترمیم کرد
آدمی چون رانده شد، کی مى  شود تعلیم کرد
در جوار حق شدن، تسلیم شرط لازم است
روح و جان یاغی بود، کی می توان تسلیم کرد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سقوط انسان

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۶
سقوط انسان

هر قدر انسان پاسخ منفی به وسوسه های شیطان بدهد مقاوم تر می گردد و موجبات رشد خود را فراهم می کند.امیر المومنین می فرمایند،پس از خلقت انسان،خداوند او را در سرایی با امکانات زیاد مستقر نمود.آدم با آرامش و خوشی به زندگی و حیات دنیوی ادامه داد. خداوند به آدم در رابطه با وسوسه های شیطان هشدارهای جدی به آدم داد.
اگر به شیطان همانند کیسه بوکس نگاه شود.بوکسر با ضرباتی که به آن می زند.موجب تقویت خود و آمادگی برای آزمونی سخت برای مبارزه با حریفی مقتدر در میدان نبرد را فراهم می کند.شیطان با صورتی موجه و زیبا به انسان نزدیک می شود.سپس با وسوسه و توجیه های گوناگون انسان را مرتکب انجام خطا و گناه می کند.
شیطان علت دشمنیش با انسان بخاطر حسادت به جایگاه و مقام و موقعیت انسان در بهشت نخست بود.شیطان از همنشینی فرشتگان با آدم و تواضعشان به او حسادت می کرد.اگر چه شیطان با عدم تبعیت از دستور خداوند به خود ظلم کرد،ولی او موجب ارتقای انسانهای فرهیخته گردید.انسان حسود بجای اینکه تلاش کند خود را ارتقا دهد سعی می کند دیگران را همسطح خود کند.
شیطان با وسوسه هایی که در آدم ایجاد کرد یقین او را به شک تبدیل کرد و بین انتخاب سخن خدا و سخن شیطان دو دلی در آدم ایجاد کرد.با این کار آدم شادی و سرور را از دست داد و ترس و دلهره را برگزید.انسان در معامله با شیطان،عزت و وقار و یقین را می دهد و متقابلا ذلت و سستی و شک و ترس را بدست می آورد.
پس از تبعیت آدم از شیطان،خداوند امکان توبه را برای انسان فراهم نمود.به او نحوه ارتقا و بازگشت به خود و نحوه دوری از شیطان را آموخت.همانند انسان و طوطی،ما به طوطی سخن گفتن را یاد می دهیم و طوطی با تکرار آن سخن ،ارزش پیدا می کند و نزد صاحبش قرب و جایگاهی پیدا می کند.خداوند گفت در صورت توبه کردن امکان بازگشت به بهشت برین برای تو هست.البته با توجه به اینکه انسان از خاک است ،بهشت اولیه او در زمین بوده است.
خداوند از حق خود در آخرت با توبه می گذرد.اما از حق مردم در دنیا نمی گذرد.باید حق الناس در همین دنیا ادا و قصاص شود.اگر کسی را از عرش به فرش آوردی و آبروی کسی را به ناحق ریختی باید در همین دنیا تقاص آنرا بدهی و بی آبرو شوی.

تهمت مزن ای دوست گرفتار شوی
مردار خوری وبی جهت خوار شوی
غیبت اثر وضعی و روحی دارد
با انس به آن،  شقی و بیمار شوی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

غمخوار


این دل رها ومست است، در بند نفس پست است
یارب نما ی لطفی،چون دل خدا پرست است

کی می شود خدایا،آزادی و رهایی
بنما طریقتی را، چون نیست آشنایی

ای نور بی همتای من، ای عشق نا پیدای من

جانم شده مشتاق تو،ای قادر و یکتای من


دیوانه وشیدای تو، در باغ پر گلهای تو

دنبال یار است و رفیق،گم گشته در دریای تو



ای مونس و غمخوار من، ای لیلی ودلدار من
مجنون شده مجنون تو، ای حافظ اسرار من


 حیران و مست روی حق،در هستی و در کوی حق

آتش گرفته جان و  دل، کی پر کشد او سوی حق


بیرون شو از لاک  درون،از حبس خود پروانه  وار

تا یار خود پیدا کنی ، مجنون حق  دیوانه وار


ای همدم وای شاه جان ،ای خالق عرش وجهان
روی گسل باشم خدا، منجی تویی در هر زمان



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

تزویر

 باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ - بیت دهم
تزویر

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

رندی کردن به معنای بی توجهی کردن است.منظور بی توجهی به آداب و رسومی است که به غلط شکل گرفته است.تزویر به معنای ریا کاری است.لذا منظور از دام تزویر،کارهایی است که مردم را گرفتار و دچار زحمت می سازد.
حافظ می خواهد بگوید اگر خوردن شراب بد است، تزویر و ریاکاری از آن بسیار بدتر است.اگر چه حافظ می خوارگی را معصیت می داند ولی استفاده از قرآن برای فریب و گمراهی و گرفتاری مردم را معصیت بالاتر می داند.
آدم شرابخوار،در ابتدا به خود و جان خود لطمه می زند.اما انسان ریاکار هم به خود و هم به دیگران لطمه می زند.کسانی که تظاهر به قرآن خوانی و دینداری می کنند اما در پس پرده نیات دنیوی دارند.مردم را از دین داری دور می کنند.لذا حافظ می گوید خوش باش ولی اهل ریا و کلک نباش.
در جنگ صفین با مکر عمر و عاص، بین حضرت علی و معاویه،با سر نیزه کردن قرآن،مردم را فریب دادند.پوسته قران را گر فتند و قرآن ناطق را رها کردند.

با ترک گناه، دل شود شاد
با ذکر و دعا، حق کنی یاد
اعمال نکو، می شود ثبت
با تهمت و افترا، دهی باد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

زندان

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ _ بیت نهم
زندان

ماه کنعانی من، مسند مصر، آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را

منظور از ماه،فرد زیبا رو است.کنعان محل تولد یوسف است.در اینجا منظور از ماه کنعانی،یوسف می باشد.مسند کنایه از تاج و تخت پادشاهی است.آن تو،یعنی تعلق به تو دارد.
انسان به خاطر تعلقات دنیوی،اسیر دنیا است.حافظ می گوید زمان حکومت و پادشاهی مصر برای یوسف آماده شده است.لذا وقت خداحافظی از زندان فرا رسیده است.وقت آن رسیده که دنیا اسیر تو باشد و تو حاکم بر دنیا گردی و نه دنیا حاکم بر تو گردد.
در حقیقت حافظ به خود می گوید، ای که می خواهی بر عالم هستی تسلط پیدا کنی و جایگاه و شان والایی نزد خدای متعال بدست آوری ،ابتدا باید از زندان هوای نفس خود خارج شوی.همانطوریکه تا زمانی که یوسف از زندان بیرون نیامد ، امکان ریاست بر مصر را پیدا نکرد.رهایی از زندان هم بدست خود توست.باید از درون زندان قفل آنرا بشکنی و خود را آزاد کنی.

این دل رها و مست است 
 در بند نفس و  پست است
یارب نما تو لطفی
چون او خدا پرست است

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی