باسمه تعالی
مثنوی نامه ای به فرزندان
در حال ویرایش
وصیتنامهی امیرالمؤمنین (ع) به فرزندانش پس از ضربت ابنملجم، در قالب مثنوی حماسی – عرفانی و در حدود ۳۰۰ بیت سروده شود.
امیرالمؤمنین علیبنابیطالب علیهالسلام، نخستین ایمانآورنده به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و یگانه قهرمان میدانهای جهاد و عدالت، پس از سالها مجاهدت در راه حق، در محراب عبادت به دست شقیترین انسانها، ابنملجم مرادی، ضربت خورد و به شهادت رسید.
در واپسین ساعات عمر شریف، امام علی علیهالسلام سخنانی به فرزندان خود و به همهی مسلمانان فرمود که آیینهای است از حقیقت ایمان، اخلاق و مسئولیتهای انسانی. این وصیتنامه همچون منشور جاویدان زندگی، انسان را به تقوا، حقطلبی، یاری مظلومان، پاسداری از قرآن، پایبندی به نماز و احکام الهی، صلهرحم، وحدت اجتماعی و دوری از کینه و دشمنی دعوت میکند.
منظومهی حاضر، کوششی است در بازسرایی این وصیتنامه به زبان شعر فارسی و در قالب مثنوی حماسی، تا پیامهای آن به شکلی روان، دلنشین و اثرگذار به دلها راه یابد. این اثر در حدود سیصد بیت سروده شده و در هفت بخش اصلی تنظیم گردیده است.
فهرست مطالب
بخش اول: مقدمه (۲۰ بیت)
- ستایش خداوند متعال
- درود بر پیامبر اکرم و خاندان پاکش
- اشاره به ضربت خوردن و شهادت امام علی علیهالسلام
بخش دوم: سفارش به تقوا و ترک دنیا (۵۰ بیت)
- تقوا به عنوان اساس ایمان
- زهد در دنیا و بیاعتباری مال و مقام
- یاری مظلومان و عدالتخواهی
بخش سوم: سفارش به نماز، قرآن و احکام الهی (۶۰ بیت)
- نماز به عنوان ستون دین
- سفارش به تلاوت و عمل به قرآن
- توصیه به روزه، حج، زکات و جهاد
بخش چهارم: سفارشهای اجتماعی و اخلاقی (۶۰ بیت)
- توجه به همسایگان
- حمایت از یتیمان و مستمندان
- رعایت حقوق زنان
- اتحاد و صلهرحم
بخش پنجم: سفارش به محبت اهلبیت و اصحاب پیامبر (۴۰ بیت)
- احترام به خاندان پیامبر
- پرهیز از ستم به آنان
- یاد و حرمت اصحاب راستین رسول خدا
بخش ششم: تأکید بر اصلاح ذاتالبین و وحدت امت (۴۰ بیت)
- دعوت به همدلی و آشتی
- پرهیز از اختلاف و تفرقه
- ارزش والای وحدت مسلمانان
بخش هفتم: وصیت درباره قاتل (ابنملجم) (۳۰ بیت)
- نهی از انتقامجویی فراتر از حق
- تأکید بر قصاص عادلانه
- پایبندی به اخلاق نبوی حتی در برابر دشمن
- ساختار پیشنهادی منظومه (۳۰۰ بیت مثنوی)
-
مقدمه (۲۰ بیت)
- ستایش خداوند
- درود بر پیامبر اکرم (ص) و خاندانش
- اشاره به شهادت قریبالوقوع امام علی (ع)
-
سفارش به تقوا و ترک دنیا (۵۰ بیت)
- تأکید بر حقگویی، عمل برای آخرت
- بیاعتباری دنیا
- یاری ستمدیدگان
-
سفارش به نماز، قرآن، و احکام الهی (۶۰ بیت)
- نماز بهعنوان ستون دین
- سفارش به قرآن
- روزه، زکات، حج، و جهاد
-
سفارشهای اجتماعی و اخلاقی (۶۰ بیت)
- همسایگان
- یتیمان
- زنان
- فقیران و مستمندان
- صلهرحم و اتحاد
-
سفارش به محبت اهلبیت و اصحاب پیامبر (ص) (۴۰ بیت)
- احترام به اهلبیت
- پرهیز از ستم به آنان
- یاد اصحاب پیامبر
-
تأکید بر اصلاح ذاتالبین و وحدت امت (۴۰ بیت)
- نهی از اختلاف
- دعوت به همدلی و همبستگی
- ارزش آشتی دادن میان مردم
-
بخش پایانی: وصیت درباره قاتل (ابنملجم) (۳۰ بیت)
- نهی از کشتار دستهجمعی
- تأکید بر قصاص عادلانه بدون مثله
- یادآوری اخلاق نبوی
نمونه آغاز (چند بیت):
به نام خدایی که جان آفرید
به هر ذرهای شور ایمان دمید
خدایی که آیات قرآن ز اوست
جهان تا ابد در چراغش نکوست
درود آن رسول امین خدا
که شد دین حق از وجودش به پا
سلام آن امامان راه یقین
که بر خلق بستند درهای چین
کنون در بستر، علی مرتضی
به فرزند گوید سخن چون نوا
وصیت کند با دل خونفشان
که ای نوگلان به دین و جهان...
بخش اول
۱. به نام خدایی که جان آفرید
۲. به هر ذرهای نور ایمان دمید
۳. خدایی که بر عرش دارد کمال
۴. ز حکمت دهد بر دل اهل حال
۵. به فرمان او شد فلک در مدار
۶. به عدلش زمین گشت پر افتخار
۷. ستایش مر او را سزا بیحدود
۸. که بر بندهاش راه رحمت گشود
۹. درود آن رسول خداوند نور
۱۰. که آورد بر کفر و ظلمت فتور
۱۱. سلام آن امامان پاک نهاد
۱۲. که بر عالمین رهنمایند و داد
۱۳. علی، آن امامی که بحر کرم
۱۴. به یک ذرهاش شد جهان در حَکَم
۱۵. کنون در بستر به خون مبتلاست
۱۶. وصیت به فرزند خود بر ملاست
۱۷. که از تیغ زهرآگن شومِ لئیم
۱۸. شده پیکر شاه مردان دو نیم
۱۹. ولی در وصیت، به صبر و یقین
۲۰. رساند پیام خدا در زمین
بخش دوم: سفارش به تقوا و ترک دنیا (۲۱–۷۰)
۲۱. بفرمود: ای جانِ جان، ای پسر
۲۲. تو را میدهم پند آخر به سر
۲۳. شما را وصیت به تقوای حق
۲۴. که آن است سرمایهی راه و دق
۲۵. مبادا به دنیا دل آویزید
۲۶. که چون سایه روزی ز هم گریزید
۲۷. نه اندوه خورید از آنچه گذشت
۲۸. نه شادی کنید از زر و فرّ و پشت
۲۹. به حق گویید و به حق ره برید
۳۰. ز باطل همه پای در بر گیرید
۳۱. به مظلوم یاری رسانید زود
۳۲. ستمگر به تیغ عدالت زدود
۳۳. مبادا به دنیا فریبت دهند
۳۴. که با رنگ و بو جان غریبت دهند
۳۵. جهان جز سراب و فریب و هوس
۳۶. نیرزد به یک قطره اشک نفس
۳۷. مبادا که غافل شوید از معاد
۳۸. که فردا حساب است و روزِ جهاد
۳۹. شما را وصیت کنم بر صبور
۴۰. که صبر است فتح درِ هر عبور
۴۱. نه ظلم کنید و نه تن در دهید
۴۲. به فرمان حق ره به منزل برید
۴۳. به کار آخرت همّت آورید
۴۴. که دنیا چو خوابیست، بیدار شوید
۴۵. چه حاصل ز کاخی که بر باد شد؟
۴۶. چه سود از گناهی که بنیاد شد؟
۴۷. به تقوا خری خانهای در جنان
۴۸. که پاینده باشد به فضل خدای
۴۹. به پرهیز، دل را صفا میدهید
۵۰. به ذکر خدا جان رها میدهید
۵۱. مبادا فراموش گردد شما
۵۲. که تقواست سرمایهی جانها
۵۳. علی گفت: دنیا چو زندان ماست
۵۴. به تقوا ره جنّتِ جاودان است
۵۵. مبادا که مغرور زر و گهر
۵۶. فراموش سازد شما را، پسر
۵۷. که زر ماندنی نیست جز نام نیک
۵۸. به تقواست راه سعادت، دقیق
۵۹. مرا این جهان شد به تیغی خراب
۶۰. ولی میروم شاد در فتح باب
۶۱. شما را وصیت کنم ای عزیز
۶۲. که جز بر خدا نیست هرگز پَریز
۶۳. نه مال و نه جاه و نه فرزند و زن
۶۴. رهاند تو را چون شوی در کفن
۶۵. عمل گر نکو باشدت رستگاری
۶۶. وگر نه بود در جهان شرمساری
۶۷. چه نیکوست تقوا، چه خوش راه اوست
۶۸. که بر نفس امّاره برتر ز دوست
۶۹. شما را وصیت کنم تا ابد
۷۰. که تقواست سرمایهی روزِ خرد
بخش سوم: سفارش به نماز، قرآن و احکام الهی
۷۱. بگفتا: خدا را خدا را! نماز
۷۲. که آن است آیین دین و نیاز
۷۳. مبادا رها گردد این کار پاک
۷۴. که بینماز است دل بیبهاک
۷۵. نماز است ستون همه دین ما
۷۶. ره آورد پاکان و آیین ما
۷۷. شما را به قرآن وصیت کنم
۷۸. که بر جان شماست، حقیقت علم
۷۹. مبادا که در کار بر جا بماند
۸۰. و بیگانه در فهم او پیش راند
۸۱. کتاب خدا هست نور و حیات
۸۲. به جان و دلتان، دهد ره نجات
۸۳. خدا را خدا را! زکات است فرض
۸۴. که آتش کند خامُش اندر فرَض
۸۵. مبادا ز روزه غفلت کنید
۸۶. که در دوزخ از شعله رحمت شوید
۸۷. رمضان است ماه خداوندگار
۸۸. رهاند شما را ز آتش، به کار
۸۹. حج و جهاد است بر خلق دین
۹۰. به مال و به جان و زبان بر یقین
۹۱. مبادا که اینها شود بیاثر
۹۲. که باشد شما را خسران و ضرر
۹۳. وصیّت کنم با شما ای عزیز
۹۴. به احکام یزدان، ره رستخیز
۹۵. مبادا فراموش گردد شما
۹۶. کتاب خدا، روزه و صوم و دعا
۹۷. به تقوا و ایمان بود راه نیک
۹۸. به قرآن بود جاودان آب و نیک
۹۹. اگر با شما این وصایا به دل
۱۰۰. رساند، رسد نور حق بیزَوال
بخش چهارم: سفارشهای اجتماعی و اخلاقی
۱۰۱. خدا را خدا را! به یتیمانِ خویش
۱۰۲. که نانشان دهید از دل پر ز بیش
۱۰۳. مبادا گرسنه بمانند زار
۱۰۴. که بر دوش تو آید آتش، به بار
۱۰۵. خدا را خدا را! به همسایگان
۱۰۶. که از عهدة آن نتوانید برهان
۱۰۷. رسول خدا بارها گفت به ما
۱۰۸. که حقِّ همسایه بگیرید به جا
۱۰۹. چنان پند داد آن رسول امین
۱۱۰. که گویی دهد میراث از سهم دین
۱۱۱. خدا را خدا را! به مستضعفان
۱۱۲. که سرمایهاند از برای جهان
۱۱۳. مبادا که غافل شوید از فقیر
۱۱۴. شریکش کنید اندر این دار و دیر
۱۱۵. خدا را خدا را! به زن، همسران
۱۱۶. که آخر سفارش بد از مهر جان
۱۱۷. رسول خدا گفت با جان پاک
۱۱۸. که با زن مدارا کنید، ای ملاک
۱۱۹. خدا را خدا را! به اهل صِله
۱۲۰. بریدن ز اقوام نبودت دِله
۱۲۱. که هر کس کند قطع رحم، خوار شد
۱۲۲. ز درگاه یزدان، دلش تار شد
۱۲۳. به نیکی وصیت کنم با شما
۱۲۴. که بر دشمنان هم ببخشید خطا
۱۲۵. مبادا شود دل به کینه اسیر
۱۲۶. که رحمت بر آید ز عفو و غفیر
۱۲۷. دل آینهی حق بود بیغبار
۱۲۸. مبادا شود تیره از کین و بار
۱۲۹. شما را وصیت کنم، ای پسر
۱۳۰. به احسان کنید از سرِ دادگر
۱۳۱. به یاران ضعیف دست یاری دهید
۱۳۲. به نیکان ره دوستی بگزید
۱۳۳. مبادا که خون بیگناهی ریزید
۱۳۴. که خود در جهنم به سختی خیزید
۱۳۵. وصیت کنم بر شما با یقین
۱۳۶. که تقوا بود مایهی جان و دین
۱۳۷. مبادا شود عمرتان بیثمر
۱۳۸. به رحمت روید سوی دارِ دگر
۱۳۹. علی گفت با آهی از عمق جان
۱۴۰. شما را وصیت کنم بر جنان
بخش پنجم: سفارش به محبت اهلبیت و اصحاب پیامبر
۱۴۱. خدا را خدا را! به اهلبیت
۱۴۲. که بر دین حقاند نوری ز زیت
۱۴۳. مبادا به آنان ستم روا دارید
۱۴۴. ز خطّ رسول خدا وا مَدارید
۱۴۵. خدا را خدا را! به آل نبی
۱۴۶. که سرمایهی دین و ایمان، هبی
۱۴۷. اگر یاریِ ایشان کنید از دلتان
۱۴۸. بمانید همیشه به عزّ و شرفان
۱۴۹. خدا را خدا را! به اصحاب خیر
۱۵۰. که کردند بر دین حق رهسپیر
۱۵۱. مبادا که یاد ایشان نبرید
۱۵۲. که جانها به راه خدا بر سپردید
۱۵۳. صحابه چراغ ره دین شدند
۱۵۴. به خون خویش، پاسدار آیین شدند
۱۵۵. به هر کس وفادار ماندید، مرید
۱۵۶. ولی بر نفاق و دروغ و مَرید
۱۵۷. خدا را! مبادا به کفر و هوی
۱۵۸. بگردید از آیین ختمِ نبی
۱۵۹. وصیت کنم با شما در حضور
۱۶۰. که بر حبّ آل پیمبر صبور
۱۶۱. محبت به آل رسول خدا
۱۶۲. بود شرط ایمان و جان با صفا
۱۶۳. مبادا شود دین شما بیولی
۱۶۴. که بیراه گردد دل از منجلی
۱۶۵. علی گفت: این نور بر جان زنید
۱۶۶. که بر حبّ آل است، ایمان بُوید
۱۶۷. شما را به یاری این خاندان
۱۶۸. وصیت کنم با دلی آسمان
۱۶۹. که بیدوستیشان رهی نیست هیچ
۱۷۰. که بینورشان شب بُود بیپریچ
بخش ششم: اصلاح ذاتالبین و وحدت امت
۱۷۱. وصیت کنم با شما ای رَهان
۱۷۲. به اصلاح مردم، رهی جاودان
۱۷۳. که گفتم ز احمد شنیدم عیان
۱۷۴. که بهتر ز هر کار، اصلاح جان
۱۷۵. نماز و زکات ار چه باشد عظیم
۱۷۶. ولی صلح مردم بود برترین
۱۷۷. مبادا به کین و نزاعی روید
۱۷۸. که بر خویش، در فتنه و شر شوید
۱۷۹. یکی باشید اندر ره اتحاد
۱۸۰. که تفرقه آوردتان انهدام
۱۸۱. مبادا شود جمعِ امت غمین
۱۸۲. ز دشمن چو بینید تفرقهبین
۱۸۳. وصیت کنم با شما بر صفا
۱۸۴. که با هم دلتان باشد از یک خدا
۱۸۵. نه کینه، نه نفاق، نه بُغض و جدال
۱۸۶. که این است بنیادِ هر افتضال
۱۸۷. شما را وصیت کنم بر کرم
۱۸۸. که با هم بمانید چو نور و علم
۱۸۹. اگر با برادر خطایی رسید
۱۹۰. به عفو و گذشتن، رهی بسپرید
۱۹۱. به هم دوستی، بر ره حق روید
۱۹۲. که در سایهی رحمت یزدان شوید
۱۹۳. یکی ره، یکی دل، یکی فکر، هم
۱۹۴. که این است آیینِ ایمان و غم
۱۹۵. مبادا به دنیا شود جان فریب
۱۹۶. که در تفرقه، دین شود بینصیب
۱۹۷. وصیت کنم با شما در وصال
۱۹۸. به یاری کنید اهل ایمان و حال
۱۹۹. که هر کس کند ترک صلح و وداد
۲۰۰. شود خوار و سرگشته در روزِ داد
بخش هفتم: وصیت دربارهی قاتل
۲۰۱. علی گفت: ای قوم، ای خاندان
۲۰۲. مبادا ز خون من آید زیان
۲۰۳. مبادا به خشم و به کینه ز دین
۲۰۴. درآیید و خون ریزید بر زمین
۲۰۵. که من کشتهی تیغ یک مردِ شوم
۲۰۶. نه خون همه شام و کوفه، تموم
۲۰۷. اگر من شدم کشته از زهر تیغ
۲۰۸. مکنید ستم بر کسی بیدریغ
۲۰۹. مبادا بکشید گروهی ز کین
۲۱۰. که با خون من نیست این راه دین
۲۱۱. جز آن مرد، قاتل، سزاوار کیفر
۲۱۲. مبادا شود بیش از اندازه، دیگر
۲۱۳. اگر ماندم و زنده باشم هنوز
۲۱۴. خودم دانم او را به حکمِ فروز
۲۱۵. و گر رفتم از این جهانِ فریب
۲۱۶. شما قصه را بر عدالت برید
۲۱۷. یکی ضربه زد، جز یکی ضربه نه
۲۱۸. مکنید ستم، فتنهانگیزی مَه
۲۱۹. مبادا کنیدش به مثله و زجر
۲۲۰. که باشد خلاف رسول و سِفر
۲۲۱. شنیدم ز ختمِ رسول امین
۲۲۲. که مثله حرام است بر هر زمین
۲۲۳. اگر دشمنی کرد با تیغ و کین
۲۲۴. شما عدل گیرید، باشید چنین
۲۲۵. علی گفت: ای فرزندان و یار
۲۲۶. مبادا کنید از خشم، کار
۲۲۷. که هر کس کند جور در خون من
۲۲۸. به دوزخ رود با گناه و مهن
۲۲۹. خدا را، خدا را! به عدل آرید
۲۳۰. به حقِّ شریعت قضا رانید
۲۳۱. اگر زنده باشم کنم خود حساب
۲۳۲. وگر نه، شما بر عدالت شتاب
۲۳۳. ولی یک تن است آنکه خونم بریخت
۲۳۴. به او کیفرش را روا دارید بیخت
۲۳۵. مبادا بریدن ز جانش کنید
۲۳۶. که این کار، از شرع بیرون بُوید
۲۳۷. به یک ضربه، آن هم چو زد بر تنم
۲۳۸. مکافات گردد، به حق، روشنم
۲۳۹. وصیت بدین کار کردم شما
۲۴۰. که عدل است راه نبی در جزا
بخش هشتم: دعای پایانی امام
۲۴۱. سپس رو به یزدان نمود آن امام
۲۴۲. که شد بر لبش ذکر حق، دم به دم
۲۴۳. بگفتا: الهی! به تو جان سپار
۲۴۴. تویی یار من در همه روزگار
۲۴۵. خدایا! مرا از خطاها ببخش
۲۴۶. ز عصیان و تقصیر، بر من مکش
۲۴۷. خدایا! مرا همدم احمدت
۲۴۸. رسان در بهشت از کرم، رحمتت
۲۴۹. به جان رسول و به نور وصی
۲۵۰. به حق حسن، آن ولی نبی
۲۵۱. به خون شهیدان، به یاران حق
۲۵۲. به قرآن روشن، به ذکر مطلق
۲۵۳. مرا بگذر از هر خطا و گناه
۲۵۴. رسانم به فیضت، در آن بارگاه
۲۵۵. خدایا! حسین است پسری جوان
۲۵۶. نگهدار او را در این زندگان
۲۵۷. به زهرای اطهر رسان رحمتی
۲۵۸. به فرزند او ده کرامتمَتی
۲۵۹. خدایا! شفیعان روز جزا
۲۶۰. نبی و وصیاند و این اولیا
۲۶۱. مرا در بهشت اندرون جای ده
۲۶۲. ز آتش، ز دوزخ، رهایی بده
۲۶۳. الهی! تویی مالک روز دین
۲۶۴. به رحمت تو امید دارم یقین
۲۶۵. به حق پیمبر، به قرآن پاک
۲۶۶. ز ما در گذر، ای خداوند خاک
۲۶۷. علی گفت با دیدهی خونفشان
۲۶۸. الهی! تویی رحمت بیکران
۲۶۹. اگر در رهت جان کنم فانیام
۲۷۰. یقین دان که راضی به این جانیام
بخش نهم: خاتمهی حماسی – عرفانی
۲۷۱. کنون آخرین پند من این شما
۲۷۲. به تقوا و ایمان ببندید پا
۲۷۳. مبادا به دنیا فریبنده دل
۲۷۴. ببندید و مانید در خون و گل
۲۷۵. ره راست یزدان است و بس
۲۷۶. مبادا برید از طریق نفس
۲۷۷. وصیت کنم بر شما بار دیگر
۲۷۸. به قرآن و احکام شرعِ منوّر
۲۷۹. وصیت کنم بر نماز و قیام
۲۸۰. که باشد طریق شرف، در نظام
۲۸۱. وصیت کنم بر جهاد و ثبات
۲۸۲. که باشد ره دین، ره خوش نجات
۲۸۳. وصیت کنم بر صفای قلوب
۲۸۴. که گردد دل مؤمنان، عین خوب
۲۸۵. یکی باشید اندر ره اتحاد
۲۸۶. که تفرقه آرد هلاک و فساد
۲۸۷. مبادا که دشمن بخندد به ما
۲۸۸. یکی دل شوید در ره کبریا
۲۸۹. وصیت کنم بر کرامت، یقین
۲۹۰. که رحمت بود بر شما در زمین
۲۹۱. علی گفت و پایان سخن را رسید
۲۹۲. به اشک از دو چشمش روان شد نوید
۲۹۳. بگفتا: وداع ای پسران و تبار
۲۹۴. که دیگر نبیند شما را، نگار
۲۹۵. مرا زود در جوار حق جایگاه
۲۹۶. شما را وصیت بر ایمان و راه
۲۹۷. اگر ماندم و گر شدم سوی حق
۲۹۸. به تقوا بمانید، رهین صدق
۲۹۹. علی شد شهید از ره ایزدی
۳۰۰. بماند وصیت به جا تا ابدی
نتیجهگیری
وصیتنامهی امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از ضربت ابنملجم، نه تنها سخن یک پدر دلسوز به فرزندانش است، بلکه پیامی جهانی و جاودان برای همهی نسلهاست. امام در واپسین ساعات حیات، همانگونه که در سراسر زندگیاش عمل کرده بود، بار دیگر بر تقوا، عدالت، یاری مظلومان، و پیروی از قرآن و سنت پیامبر تأکید فرمود.
او در سخنان خود نشان داد که حتی در لحظهی شهادت نیز، دلش سرشار از مهر و شفقت بر امت است و نگاهش به آیندهی اسلام و بقای حقیقت دوخته شده است. در این وصیت، بیش از هر چیز، روح آرامش، گذشت و انسانیت دیده میشود؛ چرا که امام حتی دربارهی قاتل خویش نیز توصیه به عدالت و پرهیز از انتقام فرمود.
این سخنان آینهی تمامنمای رسالت علوی است:
زندگی برای خدا، مرگ در راه خدا، و دعوت همیشگی به حق، راستی، تقوا و محبت. اگر امت اسلامی به این وصایا گوش فرا دهد، رستگاری دنیا و آخرت نصیب او خواهد شد، و اگر از آن غفلت ورزد، دچار تفرقه و خسران خواهد گشت.
بدینسان، وصیتنامهی امام علی علیهالسلام چراغی است فروزان بر سر راه همهی انسانها؛ چراغی که خاموشی ندارد و هر دلی که آن را بپذیرد، در مسیر هدایت و سعادت گام خواهد نهاد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۶/۲۱