رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی 

تحلیلی بر  قصیده "ای اهل حرم (۴)"

در این سوگ‌نامه، شاعر در رثای سیدالشهدا علیه‌السلام و وقایع جان‌سوز کربلا، با لحنی سوزناک از مظلومیت اهل حرم سخن می‌گوید:

از خیمه‌ها دیگر بانگ علمدار برنمی‌خیزد، و ناله‌های جان‌سوز دلدار خاموش شده‌اند.
ماه حرم، حضرت ابوالفضل، به شهادت رسید و تاریکی، دامن شام را دربرگرفت؛ دیگر تنها یاد او مانده است و حسرت‌های بسیار.
بدنی تشنه و پاره‌پاره، آغشته به زخم‌های جفا، بر خاک افتاده، و دیگر از سینه‌اش آهی گران‌سنگ برنمی‌خیزد.
خورشید سرافراز کربلا، در خون غلطید و دل‌ها را آزرده ساخت، و دیگر هیچ مرد وفاداری از خیمه‌ها برنخاست.
اگر از خیمه ناله‌ای به آسمان برخاسته، جای شگفتی نیست، چراکه چشمان خون‌بار، دیگر توان کاری ندارند.
وقتی خون خدا، حسین علیه‌السلام، در دشت مصیبت ریخته شد، فریاد قضا نیز ناتوان ماند و مددکار مظلومان نشد.
شب تار زهرا، با گنبدی از خون سرخ، سایه‌افکن شد و از اختر دل، هیچ روشنایی‌ای برنخاست.
اکنون که اهل خیمه در غم نشسته‌اند، از آن همه شور و مهر حرم، دیگر نشانه‌ای نیست.
ستم‌پیشه‌گان، شعله به خیمه‌ها زدند، و حتی نشانی از رحم در دل‌های خون‌خوار نیافت.
ای آسمان! بگری، چراکه زینب با دلی خونین، از هجران تنها شراره‌هایی بر جان دارد، نه آرامشی.
ماه حرم که رفت، شب در آه و ناله غرق شد، و مهر حسین، تنها ناله‌هایی خونین به یادگار گذاشت.
کربلا، تا ابد داغی بر هستی نهاد، و عمر دیگر فرصت دیداری با آن خورشید نیافت.
حقیقت، از مرکب افتاد؛ تن خورشیدگونه‌اش بر خاک ماند، و نسیمی از سوی جانان نوزید.
خورشید که غروب کرد، خیمه در تاریکی فرو رفت و دیگر نوری از مهر وفاداری پیدا نشد.
در دشت بلا، شهادت همچون پرتو جان بود، اما دیگر بازگشتی از خون شهیدان نبود.
با آن‌که پیکر پاک شهیدان افتاده، ولی دل‌ها دیگر نشان وفاداری را از یاد برده‌اند.
کربلا، صحنه‌ی یکتاپرستی و رشادت شد، و شوکت شرک را درهم کوبید.
خورشید عدالت در زمین فرو غلطید، و دیگر نوری سزاوار از سپیده‌دم نتابید.
بدنی تشنه و بی‌سر، دلی پر از اضطراب؛ اما دیگر رحمت و لطفی در آن دشت ظاهر نگشت.
ای دشت! بگو چه کسی بر خاک افتاده؟ که از نسل پیامبر چنین ستمی روا شده است؟
کاش دیگر دل جانان فتنه‌ای نبیند، و حنجره‌اش جز نغمه‌های محبت نگوید.
ای دیده‌ی دل، اشک بریز بر مظلوم کربلا، که آه جگرسوز، روایتگر علمدار نیست.
تاریخ، سینه‌اش را لبریز از داغ حسین کرد، اما بر لوح ابد، نقش گران‌مایه‌ای دیگر نیامد.
تا روز قیامت، گریستن بر این دشت بایسته است، زیرا از کوی وفا، دیگر سایه‌ی یاری نمی‌رسد.
ای اهل حرم! خون خدا بر زمین ریخت و از غیرت آن شاه، یاوری پیدا نشد.
زینب دل‌خسته، نظاره‌گر شام غریبان است، که دیگر از جبهه، آن ماهِ سپه‌دار برنگشت.
خورشید ولایت، بر نی ظاهر شد، و از سپاه حق، مردان سبک‌بال نیامدند.
بر سینه‌ی پاکش، سوار ظلم تاخت، و از رسم وفا، آزرم آزادگان برنخاست.
خصم، خنجر بر گلویش زد و جهان تیره گشت، و با این حال، از دشمن نیز نشانی از وحشت دیده نشد.
این قصه‌ی جانم، همگی از خون حسین است؛ نامی که بر دل‌ها نقش بسته است.

 تحلیل و تفسیر کلی:

۱. فضای غالب شعر: این قصیده، فضایی مرثیه‌وار، تراژیک و سنگین دارد. شاعر با تکرار مصرع‌هایی که با "نیامد" پایان می‌یابند، به شکل هنرمندانه‌ای حس فاجعه، خسران، و غربت را منتقل می‌کند. این تکرار، به ساختار زبانی، ضرباهنگ درونی و تأثیر عاطفی شعر عمق می‌بخشد.

۲. مضامین اصلی:

  • مظلومیت سیدالشهدا (ع) و یارانش
  • فقدان و فراق؛ هیچ‌کدام از یاران، وفاداران و یاوران دیگر بازنگشتند.
  • بی‌رحمی دشمنان و بی‌پاسخ ماندن ندای حق در دل ظلمت.
  • یادآوری جایگاه رفیع شهیدان و نقش آنان در تاریخ انسانیت و توحید.
  • ناله‌ی زینب و غربت اهل حرم، به‌ویژه پس از شهادت حسین (ع).
  • سکوت تاریخ و بی‌پاسخی آسمان در برابر این فاجعه.

۳. ویژگی‌های هنری:

  • وزن حماسی و رثایی.
  • تکرارهای ساختاری ("نیامد") که حالتی آیینی و سوگواری به شعر می‌دهد.
  • تصویرسازی‌های پرقدرت و نمادین: ماه حرم، خورشید حقیقت، شب سیه‌پوش، اشک زینب، خیمه‌های شعله‌ور...
  • به‌کارگیری تقابل‌های معنا‌دار: مهر و ناله، وفا و ستم، نور و شب، خورشید و ظلمت.

۴. نتیجه‌گیری عرفانی و معرفتی: شاعر، در بیت پایانی، آشکار می‌کند که این افسانه‌ی جان و جانان، ریشه در خون حسین دارد. و سراینده  به‌عنوان راوی این حقیقت در دل‌ها نگار کرده است؛ گویا می‌گوید که آن‌چه از من می‌ماند، نه شعر که شهادتنامه‌ی عشق است.

نویسنده 

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۴/۱۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی