رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی دریای بی کران
دریای بی‌کران
هر موج به بحر، در فغان است مدام
راز ازل و بقا، عیان است مدام
هر کس که فنا شود، به وحدت آید
چون سایه‌ی عشق در نهان است مدام

 

شرح و تفسیر رباعی «دریای بی‌کران»

این رباعی، تصویری عمیق از سیر و سلوک عرفانی، فنا، و وحدت وجود ارائه می‌دهد. در ادامه، هر مصرع را جداگانه تفسیر می‌کنیم:


مصرع اول: «هر موج به بحر، در فغان است مدام»

شرح:

موج‌های دریا نمادی از ارواح و سالکان طریقت هستند که در مسیر حقیقت، همواره در تلاش و تکاپو هستند. فغان و ناآرامی آن‌ها بیانگر اضطراب و اشتیاق شدید به وصال حق است. این تصویر از دیدگاه عرفانی، نشان می‌دهد که هر سالک در مسیر سلوک، با سختی‌ها و ناآرامی‌های درونی مواجه می‌شود تا به حقیقت برسد.

تفسیر عرفانی:

این مصرع به سیر انسان در دنیا اشاره دارد که همواره در جستجوی حقیقت است، اما در این مسیر، دچار تلاطم، اضطراب، و کشمکش‌های درونی می‌شود. مانند قطره‌ای که در دل دریا گرفتار امواج است، سالک نیز در مسیر معرفت دچار تلاطم احوال می‌شود.


مصرع دوم: «راز ازل و بقا، عیان است مدام»

شرح:

راز ازل، اشاره به حقیقت مطلق و وجود ازلی خداوند دارد که از ازل بوده و تا ابد باقی است. این حقیقت در همه‌ی هستی جاری است و هر ذره‌ای از عالم، نشانی از آن دارد.

تفسیر عرفانی:

عرفان نظری بیان می‌کند که کل عالم، تجلی اسما و صفات الهی است و حقیقت هستی، هیچ‌گاه از دیده‌گان حقیقت‌بین پنهان نبوده است. کسی که به دیدگاه وحدت وجودی می‌رسد، می‌فهمد که راز ازل و ابد، همواره آشکار بوده و تنها حجاب‌های نفس، مانع از درک آن شده است.


مصرع سوم: «هر کس که فنا شود، به وحدت آید»

شرح:

فنا در اصطلاح عرفانی، به معنای محو شدن و از بین رفتن خودیّت و انانیت انسان در برابر وجود حق است. این مصرع بیانگر این حقیقت است که تا سالک از نفس و تعلقات دنیوی نگذرد، نمی‌تواند به وحدت وجودی و معرفت حقیقی دست یابد.

تفسیر عرفانی:

در عرفان، مفهوم فنا بسیار کلیدی است. فنا، مرحله‌ای است که سالک در آن، از خود می‌گذرد و به بقای باللّه می‌رسد. این یعنی، او دیگر خود را به عنوان یک فرد مستقل از حق نمی‌بیند، بلکه وجود او، عین وجود حق می‌شود. بنابراین، رسیدن به وحدت، تنها از طریق فنا در معشوق حقیقی (خداوند) ممکن است.


مصرع چهارم: «چون سایه‌ی عشق در نهان است مدام»

شرح:

سایه‌ی عشق، کنایه از وجود خداوند و فیض دائمی او است که در همه‌ی جهان گسترده است. اما این حقیقت، در نهان و پنهان از دیدگان غافلان قرار دارد. تنها کسانی که چشم بصیرت دارند، می‌توانند این عشق ازلی را درک کنند.

تفسیر عرفانی:

در تصوف، گفته می‌شود که عشق الهی، حقیقتی است که در همه‌ی عالم گسترده شده، اما تنها سالکان و عارفان آن را مشاهده می‌کنند. سایه‌ی عشق، یعنی فیض مستمر الهی که همواره بر عالم جاری است، اما برای کسانی که در حجاب نفس‌اند، ناپیدا می‌ماند.


جمع‌بندی کلی:

این رباعی به حرکت انسان در مسیر عرفان، کشمکش‌های درونی، رسیدن به فنا، و درک وحدت وجود اشاره دارد. سالک در ابتدا در امواج ناآرام دریا غوطه‌ور است، اما پس از درک حقیقت، متوجه می‌شود که راز ازل و ابد همواره آشکار بوده است. با گذر از نفس و فنا شدن در حق، به وحدت می‌رسد و در نهایت، در سایه‌ی عشق الهی که همیشه جاری بوده، آرامش می‌یابد.

 

دریای بی‌کران در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، دریای بی‌کران یکی از پرمعناترین نمادهاست که به حقیقت مطلق، وجود لایتناهی خداوند، معرفت الهی، و دریای وحدت اشاره دارد. این مفهوم در آثار عرفای بزرگی همچون مولانا، ابن عربی، عطار، حلاج و بایزید بسطامی بارها مطرح شده و هر یک از آنان از زوایای مختلف به تفسیر آن پرداخته‌اند.

دریای بی‌کران، نماد بی‌نهایت بودن ذات الهی است؛ دریایی که ابتدا و انتها ندارد و همه‌ی هستی از آن سرچشمه گرفته و به آن بازمی‌گردد. سالک راه عرفان، در مسیر خود همچون قطره‌ای است که باید در این دریا محو شود تا به حقیقت یگانه دست یابد.


۱. دریای بی‌کران و وحدت مطلق الهی

یکی از مهم‌ترین معانی دریای بی‌کران در عرفان اسلامی، وحدت مطلق الهی است. این دریا، مظهر هستی مطلق و وجود واحد است که هیچ حد و مرزی ندارد. تمامی جهان و مخلوقات، تجلیاتی از این حقیقت هستند و هر موجی در این دریا، نمادی از جلوه‌های الهی است.

دلایل قرآنی:

قرآن کریم به کرّات به گستردگی علم و قدرت الهی اشاره کرده و از دریا به عنوان نمادی از بی‌نهایت بودن یاد کرده است:

  • «وَ لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ» (لقمان: ۲۷)
    «و اگر آنچه در زمین از درختان است قلم شود و دریا به اضافه‌ی هفت دریای دیگر مرکب گردد، سخنان خداوند پایان نخواهد یافت.»

این آیه، علم و قدرت الهی را به دریایی بی‌کران تشبیه می‌کند که هرگز به پایان نمی‌رسد.


۲. دریای بی‌کران و معرفت الهی

عارفان، دریای بی‌کران را همچنین به علم و معرفت الهی تعبیر کرده‌اند. خداوند سرچشمه‌ی تمام علوم و معارف است و هیچ‌کس جز او به حقیقت کامل دست نمی‌یابد.

ابن عربی:

ابن عربی در فصوص الحکم، معرفت الهی را به دریایی تشبیه می‌کند که سالک هرچقدر در آن پیش رود، همچنان ناتوان از درک تمامی آن خواهد بود:

«عارف همچون قطره‌ای است در دریای علم الهی؛ او خود را جدا می‌بیند اما در حقیقت، جزئی از همان دریاست.»

بنابراین، معرفت حقیقی جز با غرق شدن در این دریا ممکن نیست.


۳. دریای بی‌کران و عشق الهی

در ادبیات عرفانی، عشق به دریایی بی‌کران تشبیه شده که همه چیز را در خود فرو می‌برد. سالک، همچون موجی در این دریاست که باید خود را به آن بسپارد و از خودبینی و هستی فردی دست بکشد.

مولانا:

مولانا در مثنوی، عشق را همچون دریایی توصیف می‌کند که هر کس وارد آن شود، دیگر بازگشتی ندارد:

«چون در این دریا، تو پا بگذاشتی / پس چه ترسی، سر به دریا داشتی»

در اینجا، دریا نمادی از عشق الهی است که موجب فنا و از بین رفتن خودی سالک می‌شود.


۴. دریای بی‌کران و فنا فی الله

یکی از اصلی‌ترین مراحل سلوک عرفانی، فنا فی الله یا محو شدن در ذات الهی است. در این مرحله، عارف همچون قطره‌ای در دریای بی‌کران الهی محو می‌شود و از خودی خود رهایی می‌یابد.

بایزید بسطامی:

بایزید می‌گوید:

«چون قطره‌ای بودم، خود را یافتم؛ چون در دریا شدم، ناپدید گشتم.»

این عبارت، همان مفهوم فناست که در آن، عارف هویت فردی خود را در مقابل حقیقت مطلق از دست داده و به وجود حقیقی متصل می‌شود.


۵. دریای بی‌کران و سیر و سلوک عرفانی

در عرفان اسلامی، سفر معنوی سالک به سفری در دریای بی‌کران تشبیه شده است. این دریا، گاه آرام و گاه طوفانی است.

  • طوفان‌های دریا: نماد امتحانات، سختی‌ها و ابتلائات در مسیر سلوک است.
  • آرامش دریا: نشان‌دهنده‌ی اطمینان قلبی و یقین عرفانی است که پس از عبور از طوفان‌ها حاصل می‌شود.

عطار نیشابوری:

عطار در «منطق‌الطیر»، سالکان را همچون مسافرانی در دریای حقیقت توصیف می‌کند که باید از خود بگذرند تا به حقیقت برسند:

«تا ز خود نگذری، دریا نشوی / چون صدف بشکنی، گوهر آری»


۶. دریای بی‌کران در عرفان شیعی

در عرفان شیعی، دریای بی‌کران به ولایت اهل بیت (ع) و حقیقت محمدیه نیز اشاره دارد.

  • امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج‌البلاغه خود را دریای بی‌کران علم معرفی کرده:
    «أنا بحرٌ لایُنْزَفُ قَعْرُهُ»
    «من دریایی هستم که عمق آن پایان ندارد.»

  • حدیث پیامبر (ص):
    «أنا مدینة العلم و علیّ بابها»
    (من شهر علم هستم و علی درِ آن است.)

در اینجا، علم الهی همان دریای بی‌کران است که علی (ع) کلید ورود به آن را در اختیار دارد.


۷. نتیجه‌گیری

دریای بی‌کران در عرفان اسلامی، استعاره‌ای از بی‌نهایت بودن ذات الهی، معرفت، عشق و حقیقت مطلق است. این دریا، آغاز و پایان ندارد و هر قطره‌ای که از آن جدا شود، در مسیر بازگشت به آن است.

خلاصه‌ی مفاهیم:

وحدت الهی → همه چیز از دریای واحد برخاسته و به آن بازمی‌گردد.
معرفت الهی → علم خداوند بی‌پایان است و هیچ‌کس به تمام آن دست نمی‌یابد.
عشق الهی → عشق همچون دریایی است که هر که در آن افتد، غرق می‌شود.
فنا فی الله → سالک باید همچون قطره‌ای در دریای الهی محو شود.
سلوک عرفانی → سفر به سوی حقیقت، همانند گذر از دریایی بی‌کران است.
ولایت اهل بیت (ع) → امام علی (ع) دریای بی‌کران علم الهی است.

بنابراین، عرفا در جستجوی آنند که همچون موجی در این دریا، به حقیقت الهی پیوسته و در آن فانی شوند.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۱۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی