باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی مستی
مستی
مستی ما، مستی از جام ولاست
مستی فرهاد بر شیرین کجاست؟
مستی ما بی خود از خود گشتن است
مستی ما از می وحدت لقاست
این رباعی با درونمایهای عرفانی به مفهوم مستی الهی و تفاوت آن با مستی عاشقانهی زمینی میپردازد. شاعر در اینجا حالتی از سرمستی را توصیف میکند که از عشق الهی و وحدت با حقیقت مطلق سرچشمه میگیرد. در ادامه، به شرح و تفسیر هر مصرع میپردازیم:
مصرع اول: "مستی ما، مستی از جام ولاست"
در این مصرع، شاعر مستی خود را ناشی از «جام ولا» میداند.
- «جام ولا» اشاره به عشق و دوستی الهی دارد. «ولا» در عرفان و معنویت اسلامی، مقام قرب به خداوند و دوستی با اوست.
- این مستی، مستی عرفانی است که از درک و شهود حقیقت الهی حاصل میشود و با مستی حاصل از شراب مادی تفاوت دارد.
- در ادبیات عرفانی، شراب نمادی از عشق و جذبهی الهی است که سالک را از خود بیخود میکند.
مصرع دوم: "مستی فرهاد بر شیرین کجاست؟"
- در این مصرع، شاعر مستی عرفانی خود را با مستی عاشقانهی فرهاد مقایسه میکند و آن را در برابر عشق الهی کمارزشتر میبیند.
- فرهاد، نماد عاشق زمینی است که مست عشق شیرین شد و جان خود را بر سر این عشق گذاشت، اما این عشق همچنان محدود به دنیای فانی است.
- در مقابل، مستی شاعر از نوعی است که به حقیقت و بقا میانجامد، نه به فنا و دلبستگی به عشق زمینی.
مصرع سوم: "مستی ما بیخود از خود گشتن است"
- این مصرع به یکی از مفاهیم اساسی عرفان، یعنی «فنا» اشاره دارد.
- در عرفان، مستی واقعی زمانی رخ میدهد که فرد از خود (نفس، خودپرستی و هویت فردی) بیخود شده و در ذات الهی غرق شود.
- این نوع مستی با رهایی از خودخواهی و تعلقات دنیوی همراه است، برخلاف مستی ظاهری که زوالپذیر است.
مصرع چهارم: "مستی ما از می وحدت لقاست"
- در اینجا، شاعر علت و غایت مستی خود را بیان میکند:
- «می وحدت» همان شراب وحدانیت و حقیقت مطلق است.
- «لقا» به معنای دیدار و وصال است. در عرفان اسلامی، غایت سلوک عرفانی رسیدن به دیدار (لقای) الهی است.
- این مصرع نشان میدهد که این مستی از درک و شهود وحدت وجود سرچشمه میگیرد و هدف آن وصال به حق است.
تفسیر کلی
این رباعی، مستی حاصل از عشق الهی و جذبهی معنوی را در برابر مستی عاشقانهی زمینی قرار میدهد. شاعر نشان میدهد که عشق حقیقی، آن است که انسان را از خودی رها کند و او را به حقیقت و وحدت الهی برساند. این دیدگاه ریشه در عرفان اسلامی دارد که مستی را نه در شراب ظاهری، بلکه در شراب عشق الهی و فنای در ذات حق میداند.
مستی در عرفان اسلامی
مستی در عرفان اسلامی به حالتی از بیخودی و جذبهی روحانی اطلاق میشود که در آن فرد از خود و تعلقات دنیوی رها میشود و در درک حقیقت الهی غرق میگردد. این مستی به هیچ عنوان مشابه مستی ناشی از شراب مادی نیست، بلکه یک حالت روحی است که از نزدیکی و اتصال به حقیقت مطلق، یعنی خداوند، ناشی میشود. مستی عرفانی به طور کلی به دو نوع مستی جسمی و روحی تقسیم میشود که در اینجا به بررسی مستی روحی و معنوی در عرفان اسلامی خواهیم پرداخت.
1. مفهوم مستی در عرفان اسلامی
در عرفان، مستی نه به معنای غفلت از خود و بیهویتی عادی، بلکه به معنای از خود بیخود شدن در برابر حقیقتی والاتر است. این مستی از درک مقامهای معنوی و عشق الهی برمیخیزد و انسان را از تعلقات مادی رها میکند.
-
مستی عشق الهی: در عرفان اسلامی، مستی اغلب با عشق به خداوند و تمایل شدید برای رسیدن به حقیقت مرتبط است. این مستی موجب بیخودی در برابر خود و دنیای مادی میشود و انسان را از عالم مادی به سوی عالم قدسی و الهی میبرد.
مستی به معنای واقعی آن، حالتی است که سالک در آن از خود فراتر میرود و به دیدار خداوند نائل میشود. در این حالت، فرد از هرگونه احساسات و تعلقات دنیوی رها شده و فقط در جستوجوی حقیقت و حقیقتخواهی است.
2. ویژگیهای مستی عرفانی
- بیخودی از خود: یکی از ویژگیهای مستی عرفانی این است که فرد از هویت شخصی خود بیخود میشود و در برابر حقیقت و عشق الهی به نوعی فناء فی الله (فنا شدن در خداوند) دست مییابد. این بیخودی نه به معنای ناآگاهی، بلکه به معنای رهایی از خودخواهی و خودپرستی است.
- حالت وجد و جذبه: مستی عرفانی معمولاً با حالتهای وجد و جذبه همراه است. این حالتها نشاندهندهی ورود به مقامی بالاتر از عقل و درک معمولی انسان است. در این حالت، انسان از دیدگاه عقلگرایانهی معمول خود فراتر رفته و حقیقت را به صورت شهودی و قلبی درک میکند.
- وصال به حقیقت: مستی عرفانی به معنای رسیدن به وصال و اتحاد با خداوند است. در این حالت، فرد به مقام «لقا» (دیدار) و «وصل» (اتحاد) با حقیقت الهی نائل میشود و به هیچ چیز جز خداوند نمیاندیشد.
3. تفاوت مستی عرفانی با مستی مادی
مستی عرفانی و مستی مادی از نظر ریشه، اثر و غایت به شدت تفاوت دارند. در حالی که مستی مادی، غالباً ناشی از نوشیدن شراب یا هر چیز دیگر است که انسان را به صورت فیزیکی مست و بیخود میکند، مستی عرفانی هیچگاه به سقوط در غفلت و بیخبری منتهی نمیشود، بلکه انسان را به روشنایی، بیداری و حقیقت نزدیکتر میکند.
4. نقش مستی در سلوک عرفانی
مستی در سلوک عرفانی میتواند به عنوان یک مرحله از سیر و سلوک روحانی در نظر گرفته شود. در بسیاری از آثار عرفانی، مستی به عنوان یک حالت گذرا و ضروری در مسیر رسیدن به حقیقت و درک قرب الهی ذکر شده است. این مستی میتواند سالک را به مقامهای بالای معنوی برساند، مانند:
عشق الهی: عشق به خداوند یکی از اصلیترین محرکها برای دستیابی به مستی عرفانی است. عشق به خداوند موجب میشود تا فرد از خود رها شده و در دریای بیکران عشق الهی غرق شود.
خودشناسی و خودفراموشی: در عرفان، برای رسیدن به حقیقت باید از خود فراموشی به خودشناسی رسید. در این مسیر، انسان باید بهطور کامل خود را از تعلقات مادی رها کند تا بتواند به حقیقت برسد.
5. نمونههایی از مستی عرفانی در آثار بزرگان عرفان
-
مولانا در مثنوی معنوی، بارها به مستی عرفانی اشاره کرده است. او مستی واقعی را مستی ناشی از عشق الهی میداند و در آثار خود آن را با ویژگیهایی همچون «بادهی وحدت» و «شراب عشق» توصیف میکند.
مثال:
«مستِ شرابِ عشق شو، وز جمادی آزاد شو
در کنارههای دریای معرفت، غرق شو» عطار نیشابوری در کتابهای خود، مانند «منطق الطیر»، به مستی از دیدگاه معنوی پرداخته و این مستی را لازمهی سیر و سلوک میداند. در «تذکرةالأولیاء» نیز اشاره به حالات جذبهای دارد که عارفان در اثر مستیهای معنوی تجربه کردهاند.
6. نتیجهگیری
مستی در عرفان اسلامی نه تنها یک حالت سرمستی و بیخودی است، بلکه یک تجربه روحانی است که از درک حقیقت و عشق الهی ناشی میشود. این مستی به انسان کمک میکند تا از خود رها شده و در مسیر خداشناسی و حقیقتجویی گام بردارد. مستی عرفانی از مستی مادی متفاوت است و بهجای آنکه انسان را در غفلت فرو ببرد، او را به روشنایی، بیداری و وصال الهی میرساند.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۱۵