باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی مقام رضا
مقام رضا
در چرخش این چرخ، چه اندوه، چه شاد؟
در گردش تقدیر، چه فریاد، چه داد؟
چون آمدن و رفتن ما دست خداست
راضی به قضا باش و مزن دم ز عناد
باسمه تعالی
مقام رضا
شرح رباعی:
در این رباعی زیبا و عارفانه، شاعر به یکی از مهمترین مفاهیم عرفانی و اسلامی، یعنی مقام رضا اشاره میکند. این مقام در حقیقت تسلیم و رضا در برابر تقدیر الهی است. بیایید بهطور مفصل شرح دهیم:
مصرع اول: "در چرخش این چرخ، چه اندوه، چه شاد؟"
شاعر در اینجا به حرکت زمان و جهان اشاره دارد. چرخش روزگار همچون چرخ زمان است که میچرخد و هیچ چیزی ثابت نیست. اندوه و شادی دو قطب متغیر در زندگی انسانها هستند که در گذر زمان، یکی پس از دیگری میآیند. بنابراین، در مواجهه با این تغییرات، انسان نباید خود را گرفتار افراط و تفریط کند. درک این تغییرات، انسان را به رضایت و تسلیم در برابر تقدیر الهی میرساند.
مصرع دوم: "در گردش تقدیر، چه فریاد، چه داد؟"
در این مصرع، شاعر به تقدیر الهی و سرنوشت اشاره دارد. تقدیر به دست خداوند است و انسان نمیتواند در برابر آن فریاد بزند یا اعتراض کند. این قسمت از شعر نشان میدهد که هر چیزی که در زندگی رخ میدهد، ناشی از خواست خداوند است و انسان نباید در برابر آن اعتراض یا شکایت داشته باشد.
مصرع سوم: "چون آمدن و رفتن ما دست خداست"
شاعر اینجا به تقدیر الهی و مشیت خداوندی اشاره میکند. انسانها در نهایت در برابر اراده و خواست خداوند هیچگونه تسلطی ندارند. آمدن و رفتن انسانها، زندگی و مرگ، همه به دست خداوند است و بر اساس حکمت و مشیت الهی رخ میدهد. این مصرع نشان میدهد که انسان باید در برابر سرنوشت خود تسلیم و راضی باشد.
مصرع چهارم: "راضی به قضا باش و مزن دم ز عناد"
در این مصرع، شاعر میخواهد بگوید که انسان باید در مقام رضا باشد. وقتی که از هر آنچه که برایش پیش میآید، چه تلخ و چه شیرین، راضی به قضا باشد، در واقع به خداوند تسلیم شده است و از نارضایتی و عناد (اعتراض و سرکشی) پرهیز میکند. واژه «مز زدم دم ز عناد» به این معناست که انسان نباید زبان به شکایت یا اعتراض بگشاید و باید در مقابل تقدیر الهی کاملاً راضی و خوشنود باشد.
پیام کلی:
این رباعی به انسانها یادآوری میکند که زندگی پر از تغییرات است: گاهی شاد و گاهی غمگین. با این حال، همه چیز تحت اراده خداوند است و در هر شرایطی باید راضی به قضا و قدر بود. نباید در برابر تقدیر الهی مقاومت یا اعتراض کرد، بلکه باید به رضا رسید تا آرامش و آسایش را در دل یافت.
مقام رضا در اینجا همان تسلیم کامل به مشیت خداوند است که انسان باید در هر لحظه از زندگی آن را بپذیرد.
مقام رضا در عرفان اسلامی
مقام رضا یکی از عالیترین و دشوارترین مقامات سلوک عرفانی است که در آن بنده، در برابر اراده و مشیت الهی خشنود و تسلیم است. در این مقام، سالک هیچگونه اعتراضی به تقدیرات الهی ندارد و نهتنها سختیها را تحمل میکند (که ویژگی مقام صبر است)، بلکه آنچه را از جانب خداوند میرسد، با میل و محبت میپذیرد.
مقام رضا را میتوان اوج عبودیت دانست، زیرا در این مرحله، ارادهی شخصی سالک با ارادهی الهی یکی میشود و او دیگر از خداوند چیزی نمیخواهد جز آنچه خود خدا میخواهد. این حالت، نشانهای از محبت خالصانه به خداوند و درک عمیق از حکمت و عدالت او است.
ویژگیهای مقام رضا
۱. پذیرش بیقید و شرط مشیت الهی
- عارف به این یقین میرسد که هر چه از جانب خدا برسد، خیر مطلق است، حتی اگر ظاهراً سخت و دشوار باشد.
۲. نبود اعتراض و گلایه
- سالک هیچگونه شکایت و گلهای از اوضاع و شرایط خود ندارد، چه در خوشی و چه در سختی.
۳. آرامش درونی و طمأنینه
- فردی که به مقام رضا رسیده است، هیچگاه دچار اضطراب و پریشانی نمیشود، زیرا قلبش به خداوند مطمئن است و میداند که همهچیز بر اساس حکمت الهی رقم میخورد.
۴. فناء در اراده الهی
- سالک به جایی میرسد که دیگر خواست شخصی ندارد و فقط آنچه خدا میخواهد را میپسندد.
۵. عدم تفاوت میان راحتی و سختی
- در نظر عارف، خیر و شر ظاهری، خوشی و ناخوشی، نعمت و بلا، یکسانند، زیرا همه از جانب خداوند آمدهاند.
تفاوت مقام رضا با مقام صبر
✔ صبر: یعنی تحمل سختیها بدون شکایت، اما در دل ممکن است ناراحتی وجود داشته باشد.
✔ رضا: مرحلهای بالاتر است که در آن، سالک نهتنها سختی را تحمل میکند، بلکه آن را با میل و عشق میپذیرد.
به تعبیر دیگر، صبر هنوز نوعی مقاومت در برابر سختیهاست، اما در مقام رضا، سختیها اصلاً بهعنوان سختی احساس نمیشوند!
امام علی (ع) در این باره میفرماید:
«الصبر للعبد فی المصیبة حسن، و أحسن منه رضا العبد بالمصیبة.»
(صبر در برابر مصیبت برای بنده نیکوست، اما از آن نیکوتر این است که بنده به مصیبت راضی باشد.)
مقام رضا در کلام عرفا
۱. امام علی (ع):
«الرِّضا بابُ اللهِ الأعظم.»
(رضا، بزرگترین دروازهی خداوند است.)
۲. بایزید بسطامی:
«رضا آن است که دوست و دشمن در نگاه تو یکسان شوند.»
(یعنی هر چیزی که از سوی خداوند برسد، چه در ظاهر خیر و چه شر، برای تو یکسان باشد.)
۳. مولانا:
گر به جز و کل تو را شهوت بُوَد
نیست رضای حق، ترا زان بد بُوَد
(تا وقتی که به جزئیات زندگی و خواستههای نفسانی دل بستهای، به مقام رضا نمیرسی.)
۴. ابن عطاالله اسکندری:
«چنان نباش که چون خداوند چیزی را از تو گرفت، اندوهگین شوی، و چون عطایی به تو داد، شادمانی کنی؛ بلکه باید در برابر هر دو، یکسان باشی.»
راههای دستیابی به مقام رضا
۱. تقویت توکل بر خدا
- یقین پیدا کن که خداوند، فقط خیر بنده را میخواهد، حتی اگر ظاهر قضایا خلاف آن بهنظر برسد.
۲. تفکر در قضا و قدر الهی
- اگر سالک به این باور برسد که خداوند حکیم مطلق است، دیگر بهخاطر حوادث زندگی دچار شکایت و اعتراض نمیشود.
۳. کاهش تعلقات دنیوی
- هرچه دلبستگی فرد به دنیا کمتر باشد، رسیدن به مقام رضا آسانتر میشود.
۴. تمرین شکرگزاری در همه حال
- اگر فرد در سختیها و راحتیها شکر کند، کمکم به مرحلهای میرسد که رضای الهی در او نهادینه میشود.
۵. مجاهدت نفس و تزکیه باطن
- سالک باید با ریاضت و مبارزه با خواستههای نفسانی، نفس خود را تربیت کند تا در برابر ارادهی الهی خاضع شود.
نتیجهگیری
مقام رضا، اوج بندگی و عشق به خداوند است. این مقام نهتنها آرامش بینظیری به سالک میدهد، بلکه او را به درجهای از کمال میرساند که دیگر خواستهای از خدا ندارد، جز آنچه خود خدا میخواهد.
عارف در این مرحله به این حقیقت میرسد که هرچه از دوست رسد، نیکوست و در برابر تقدیر الهی، با تمام وجود خشنود و شادمان است.
به قول خواجه عبدالله انصاری:
«رضا آن است که هر چه از دوست آید، نیکو شمری و اندوه نخوری.»
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۰۶