باسمه تعالی
قصیده ایمان(۱)
جهان را راز پنهان، در نهان است
چراغ ره ز نور عاشقان است
نه در گفتار و لافِ بیحقیقت
که در کردار انسان، امتحان است
کسی کو دل به دریای یقین زد
طریقش در دل طوفان عیان است
نهان در قطرهای از اشک یارا
هزاران آسمان در دیدگان است
درون گریه، آیات ظهور است
فروغی از تجلیهای جان است
اگر افتی، خدا دستت بگیرد
امید بیپناهان جهان است
دل از دنیای فانی بر گرفتن
نشانی روشن از عهد امان است
چه در میدان جنگ و خون و شمشیر
چه در محراب شب، بانگ اذان است
شجاعت زادهی مهر یقین است
نهیب بیدلان از بیمِ جان است
درون کلبهی درویش تنها
صفای دل، نشانِ این جهان است
زلالی گر نهان شد از دلآگاه
نگه در چشم کودک، بیگمان است
چه در میدان جنگ و خون و شمشیر
چه در محراب شب، بانگ اذان است
نهیبی بر عدو، بانگ دلیران
جوابی بر ستم با این زیان است
ببین در تنگنای خوف و حسرت
چراغی از امید دلفشان است
هر آن کس در ره یزدان شود پاک
در آن باغ بهشتی جاودان است
در آن دم کز همه نومید گشتی
امیدت از درون جان عیان است
اگر آواز حق در خلق خاموش
طنین دل ز او، روشنفشان است
سحر از چشم گریان آشکار است
که جان از داغ محبوبش فغان است
مباش ای دل گرفتار زر و سیم
که زر در امتحان، دامی نهان است
نه هر کس خطبه خوانَد خطبهدان است
که مردان را به دل شور نهان است
اگر بر نیزه قرآن مینمایند
حقیقت در نهانِ آیهخوان است
نه هر شیرینلبی اهل گذشت است
کسی مرد است کو جان در میان است
چو باشی لحظهای همراز رندان
دمی آتشفشانی در نهان است
امان از لحظههای خود فریبی
که هر گامی در آن، درد و فغان است
درون قلب انسانهای کامل
چراغ مهر و عدل جاودان است
صبوری قوی مردان چو کوه است
اگرچه کارزارش بیامان است
نه در زهد ریاکاران به ظاهر
که در صدقِ عمل، خامُشزبان است
چه در محراب، اشک نیمهشبها
چه در میدان، حدیث خون و جان است
به راه خستگان، آن کس چراغ است
که بینام و نشان، نورِ جهان است
درون سینهی طفل شهیدان
" رجالی" آیه ها از خون و جان است
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۱/۳۰