رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی رنگ فنا
رنگ فنا
ای دل ز جهان نقش و نگاری مطلب
از نقش وجود، ماندگاری مطلب
گر طالب آن رنگ فنا می‌باشی
جز عشق، ز غیر عشق یاری مطلب

 

شرح رباعی "رنگ فنا"

این رباعی، مفهومی کاملاً عرفانی دارد و به اصل فنا فی‌الله در عرفان اسلامی اشاره می‌کند. شاعر در این ابیات، دل را مخاطب قرار داده و او را از دلبستگی‌های مادی و ناپایدار برحذر می‌دارد، درحالی‌که عشق حقیقی را به‌عنوان یگانه راه رسیدن به حقیقت معرفی می‌کند.

بیت اول:

"ای دل ز جهان نقش و نگاری مطلب"
در این مصرع، شاعر دل را مورد خطاب قرار می‌دهد و او را از جستجوی زیبایی‌ها و جلوه‌های فریبنده‌ی دنیا نهی می‌کند. "نقش و نگار" استعاره‌ای از زیبایی‌های مادی و جلوه‌های زودگذر دنیاست که در عرفان، به‌عنوان حجابی بر حقیقت شناخته می‌شوند.

بیت دوم:

"از نقش وجود، ماندگاری مطلب"
در اینجا، نقش وجود به حقیقت ظاهری و مادی موجودات اشاره دارد، که همگی فانی و گذرا هستند. شاعر تأکید می‌کند که در این دنیا هیچ چیز ماندگار نیست، پس نباید از آن انتظار پایداری داشت. این مصرع به مفهوم فناپذیری جهان و بی‌ثباتی هستی اشاره دارد که در تفکر عرفانی، مقدمه‌ای برای درک حقیقت مطلق است.

بیت سوم:

"گر طالب آن رنگ فنا می‌باشی"
رنگ فنا استعاره از حالتی است که در آن سالک از خودی و هستی فردی عبور کرده و در حقیقت الهی محو می‌شود. شاعر در اینجا می‌گوید که اگر خواهان این مقام والا هستی، باید از وابستگی‌های دنیوی دست برداری.

بیت چهارم:

"جز عشق، ز غیر عشق یاری مطلب"
در اینجا، شاعر نتیجه‌گیری می‌کند که تنها راه رسیدن به فنا، عشق حقیقی است. عشق در عرفان اسلامی همان عشق الهی است که انسان را از خودی و منیت رها کرده و به وصال حق می‌رساند. واژه‌ی غیر عشق اشاره به هر چیزی دارد که غیر از خدا باشد، از جمله دلبستگی‌های دنیوی، خواسته‌های نفسانی و تعلقات زودگذر. شاعر توصیه می‌کند که جز از عشق الهی، از هیچ چیز دیگری مدد نخواهی.

جمع‌بندی:

این رباعی کوتاه، چکیده‌ای از تفکر عرفانی درباره فنا و عشق الهی است. شاعر در ابتدا بر فانی بودن دنیا تأکید می‌کند، سپس سالک را به رهایی از تعلقات دعوت کرده و در نهایت، عشق را یگانه راه نجات معرفی می‌کند. این مفاهیم در عرفان اسلامی بارها توسط بزرگانی مانند مولانا، حافظ و عطار مطرح شده‌اند.

رنگ فنا در عرفان اسلامی: بی‌رنگی و محو شدن در ذات حق

در عرفان اسلامی، "رنگ فنا" اشاره به مرحله‌ای از سلوک دارد که در آن سالک از تمام ویژگی‌های فردی، تمایزهای نفسانی، و تعلّقات دنیوی تهی شده و در ذات الهی محو می‌شود. این مفهوم به فنای فی‌الله، که یکی از عالی‌ترین مراتب عرفان محسوب می‌شود، مرتبط است. در این مرحله، سالک دیگر خودی نمی‌بیند و همه چیز را در نور حقیقت حق مشاهده می‌کند.

۱. معنا و مفهوم رنگ فنا

رنگ در عرفان، نماد صفات، تعلقات، و حالات نفسانی است. در مقابل، بی‌رنگی نماد وحدت، فنا، و حقیقت مطلق است. سالک در مسیر سلوک، از رنگ‌های گوناگون (که نشان‌دهنده هویّت فردی، تعلّقات دنیوی، و ویژگی‌های بشری است) عبور می‌کند تا به مقام بی‌رنگی برسد، جایی که همه چیز در نور الهی مستغرق می‌شود.

مولانا در این باره می‌گوید:
بی‌رنگ شو، آنگه همه رنگ‌ها تو را باشد
یعنی اگر انسان بتواند از همه رنگ‌ها (صفات فردی، هویّت‌های مجازی، و قیود دنیوی) رها شود، به رنگ حقیقی که همان نور وحدت الهی است، دست خواهد یافت.

۲. رنگ فنا و ارتباط آن با بی‌رنگی

در عرفان، تمام مخلوقات دارای نوعی رنگ و صفت مشخص هستند. اما حق تعالی بی‌رنگ و نامحدود است، زیرا او در ذات خود، هیچ صفت محدودکننده‌ای ندارد. بنابراین، برای رسیدن به حقیقت الهی، سالک باید رنگ‌های مجازی را از بین ببرد و به بی‌رنگی، یعنی فنا، دست یابد.

مولانا در این مورد می‌گوید:
چون به بی‌رنگی رسی، کان داشتی
موسی و فرعون یکسان داشتی

این بیت نشان می‌دهد که در مقام فنا، سالک دیگر تفاوتی میان موجودات نمی‌بیند و همه چیز را در نور واحد الهی مشاهده می‌کند. در این حالت، تقابل‌هایی مانند خوب و بد، زشت و زیبا، یا موسی و فرعون، همگی محو می‌شوند، زیرا همه چیز در حقیقت مطلق خداوند مستغرق است.

۳. مراحل رسیدن به رنگ فنا

سالک در مسیر عرفانی، از چندین مرحله عبور می‌کند تا به مقام بی‌رنگی و فنا برسد:

الف) فنا عن غیرالله (رهایی از غیر خدا)

  • در این مرحله، سالک از تمام دلبستگی‌های دنیوی و تعلّقات مادی رها می‌شود.
  • او به تدریج درمی‌یابد که هر آنچه غیر از حق است، فانی و ناپایدار است.

ب) فنا عن نفسه (رهایی از خود)

  • سالک دیگر فقط از غیر خدا جدا نمی‌شود، بلکه حتی از نفس و خودی خود نیز عبور می‌کند.
  • در این مرحله، منیت و خودبینی از بین می‌رود و تنها اراده حق باقی می‌ماند.

ج) فنا فی‌الله (محو شدن در ذات الهی)

  • این بالاترین مرتبه فنا است که در آن، سالک کاملاً در وجود الهی محو می‌شود.
  • او دیگر برای خود هیچ هستی‌ای نمی‌بیند و همه چیز را در نور حقیقت مشاهده می‌کند.

د) بقا بالله (بازگشت به عالم با بقای الهی)

  • پس از فنا، سالک به مرتبه‌ای از بقا می‌رسد که در آن، با اراده الهی به جهان بازمی‌گردد، اما این بازگشت دیگر از سرِ منیت و خودخواهی نیست، بلکه برای هدایت دیگران و انجام مأموریت الهی است.
  • این مرحله همان است که درباره پیامبران و اولیای الهی گفته می‌شود که پس از فنا، با بقایی الهی به جهان بازگشتند.

۴. رنگ فنا در اشعار عرفانی

مفهوم رنگ فنا و بی‌رنگی در اشعار عرفانی به اشکال گوناگون بیان شده است. حافظ، مولانا، و عطار از جمله شاعرانی هستند که این مفهوم را به کار برده‌اند.

حافظ:
به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوای جام و جنونم، ز رنگ و بو ببری

  • در اینجا، حافظ می‌گوید که اگر سالک بخواهد از رنگ‌ها و تعلقات دنیوی فراتر رود، باید به مستی عشق و می‌الهی پناه ببرد.

مولانا:
گر در طلب گوهر کانی، کانی
ور در هوس لقمهٔ نانی، نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی

  • این ابیات به روشنی بیان می‌کنند که انسان در آنچه که می‌جوید، مستغرق می‌شود. اگر حقیقت را بخواهد، در آن فانی خواهد شد.

۵. رنگ فنا و مفاهیم مرتبط در عرفان

در عرفان، چندین اصطلاح با رنگ فنا و بی‌رنگی مرتبط هستند:

  1. سکر (مستی عرفانی) → حالتی از بی‌خودی که مقدمه فنا است.
  2. محبت (عشق الهی) → عشق، سالک را از تعلقات دنیوی رها کرده و به فنا می‌رساند.
  3. جذبه (کشش الهی) → حق تعالی خود، سالک را به سمت فنا می‌کشاند.
  4. محو و محق → محو شدن تمام هویت‌های فردی در برابر نور الهی.
  5. خرابات → در تصوف، خرابات نماد جایی است که در آن سالک از خود و رنگ‌های مجازی رها شده است.

۶. نتیجه‌گیری: رنگ فنا و حقیقت نهایی

رنگ فنا در عرفان، استعاره‌ای از محو شدن در حقیقت مطلق و رسیدن به وحدت با ذات الهی است. این فرآیند از رهایی از غیر خدا آغاز شده، با از دست دادن خود ادامه پیدا می‌کند، و در نهایت به فنای فی‌الله و بقابالله می‌رسد.

در این مرحله، سالک دیگر هیچ نشانی از رنگ‌های دنیوی و فردی ندارد، بلکه در نور حقیقت الهی غرق می‌شود. این همان مقام بی‌رنگی و یگانگی با حقیقت مطلق است که عرفا از آن سخن گفته‌اند.

مولانا در نهایت این حقیقت را چنین بیان می‌کند:
ما رنگ و بو نیابیم، تا در عدم نشینیم
تا در عدم نباشی، کی بوی دوست یابی؟

یعنی تا زمانی که سالک از خود و رنگ‌های مجازی عبور نکند، به حقیقت الهی نخواهد رسید.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۰۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی