رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
لاهو
لاهو صفتی است از خدای منان
خارج ز بیان و وصف و اظهار عیان
در ذهن بشر، عقل بشر، ناگنجد
مافوق خلایق است و در عرش مکان

 

شعر شما به مفهوم لاهو پرداخته است که در عرفان و فلسفه‌های دینی به معنای ذات بی‌نهایت و فراتر از وصف خداوند است. در این شعر، شاعر از ویژگی‌های خداوندی که فراتر از درک انسانی است و به هیچ وجه نمی‌توان آن را در قالب کلمات یا عقل بشر جای داد، صحبت می‌کند. در ادامه، شرح بیت‌به‌بیت این شعر آورده شده است:


---

بیت اول:

"لاهو صفتی است از خدای منان
خارج ز بیان و وصف و اظهار عیان"

در این بیت، شاعر به لاهو به‌عنوان یکی از صفات الهی اشاره می‌کند. لاهو (که در برخی منابع به‌عنوان "لاهویت" شناخته می‌شود) به معنای ذات خداوند است که از همه‌ی صفات و تعاریف انسانی فراتر است. این صفت الهی نشان‌دهنده‌ی بی‌نهایت بودن و عدم قابل توصیف بودن خداوند است.

"خارج ز بیان و وصف و اظهار عیان" بیانگر این است که لاهو نه قابل بیان است، نه وصف آن ممکن است و نه حتی به‌صورت عیان (آشکار) درک می‌شود. این ویژگی به‌طور خاص به ذات خداوند اشاره دارد که فراتر از توانایی‌های بیان‌گر و فهم بشری است. در واقع، هیچ کلمه یا تعریفی نمی‌تواند ماهیت حقیقی خداوند را در بر بگیرد.


---

بیت دوم:

"در ذهن بشر، عقل بشر، ناگنجد
مافوق خلایق است و در عرش مکان"

در این بیت، شاعر به محدودیت‌های عقل بشری در درک ذات خداوند اشاره می‌کند. می‌گوید که ذهن بشر و عقل بشری نمی‌تواند به لاهو (ذات الهی) پی ببرد و آن را درک کند.

"مافوق خلایق است و در عرش مکان" به معنای این است که لاهو فراتر از تمام مخلوقات است. این صفت به ذات خداوند اشاره دارد که نه تنها از همه‌ی موجودات و پدیده‌های جهان فراتر است، بلکه در عرش (یعنی بالاترین مقام و جایگاه معنوی) قرار دارد و هیچ‌چیز نمی‌تواند به‌طور کامل درک کننده‌ی آن باشد.


---

نتیجه‌گیری کلی:

شعر شما به‌طور زیبایی ویژگی‌های لاهو را در ذات خداوند توصیف کرده است. لاهو به‌عنوان ذات و حقیقت الهی، فراتر از درک بشری است و هیچ عقل یا بیان بشری قادر به فهم و توصیف آن نیست. این ویژگی، به‌ویژه در فلسفه‌های اسلامی و عرفانی، به بی‌نهایت بودن و مافوق بودن خداوند اشاره دارد که نه به زبان می‌آید، نه در ذهن انسانی می‌گنجد، و نه در هیچ کجا از مخلوقات قابل مشاهده است.

این شعر به‌طور کلی اشاره دارد که خداوند از آنچه که انسان‌ها می‌توانند درک کنند و تجربه کنند، فراتر است و تلاش برای فهم ذات الهی در قالب مفاهیم انسانی همیشه محدود و ناقص خواهد بود.

 

مفهوم "لا هو" در عرفان اسلامی به معنای نفی هرگونه تعین و محدودیتی از ذات خداوند است. این واژه به طور خاص در مباحث توحید و شناخت حقیقت الهی به کار می‌رود و بیان‌گر این است که خداوند فراتر از تمامی مفاهیم و تصورات محدود انسانی است. در ادامه، توضیحات دقیق‌تری را در این زمینه ارائه می‌کنم:

1. نفی تعیّن و صفات از خداوند

در عرفان اسلامی، "لا هو" به معنای نفی هرگونه تعیّن و ویژگی خاص از ذات خداوند است. خداوند نه درک‌پذیر است و نه قابل توصیف با مفاهیم انسانی و ذهنی. هرگونه صفت یا ویژگی که به ذهن انسان می‌رسد، محدود است و در نتیجه نمی‌تواند حقیقت خداوند را به درستی نمایان کند. بنابراین، خداوند را نمی‌توان با واژه‌ها و مفاهیم محدود شناخته و تعریف کرد.

2. مفهوم تنزیه

واژه "لا هو" در اصطلاح عرفانی به تنزیه (پاک‌سازی از هرگونه نقص و محدودیت) خداوند اشاره دارد. به این معنا که خداوند نه مشابه چیزی است و نه قابل مقایسه با موجودات دیگر. هیچ صفت یا ویژگی‌ای از موجودات جهان نمی‌تواند به ذات الهی اطلاق شود. خداوند در عرفان، از هر گونه تشابه و نقصی منزّه است و این نکته به شدت در اندیشه‌های عرفانی اهمیت دارد.

3. دلالت بر ناشناختنی بودن ذات الهی

در عرفان، خداوند به عنوان حقیقتی غیرقابل درک مطرح می‌شود. در این دیدگاه، حقیقت الهی فراتر از فهم بشر است. انسان نمی‌تواند به طور کامل به ذات خداوند پی ببرد، چرا که ذات خداوند نه تنها از هرگونه محدودیت مادی آزاد است، بلکه از فهم عقلانی و حسی نیز خارج است. در این راستا، "لا هو" به معنای نفی هرگونه معرفت کامل به خداوند از طریق عقل و احساس انسانی است.

4. تجلیات و رابطه با "هو"

در عین حال که خداوند را نمی‌توان شناخت و به طور کامل درک کرد، در عرفان اسلامی به موضوع تجلیات اشاره می‌شود. خداوند در عالم وجود از طریق نشانه‌ها و تجلیات خود در عالم محسوسات شناخته می‌شود. اما این تجلیات نیز از جنس ذات خداوند نیستند بلکه جلوه‌هایی از او هستند. در این‌جا "هو" به عنوان اشاره به ذات الهی و "لا هو" به عنوان نفی تمامی صفات و ویژگی‌ها از آن ذات به کار می‌رود.

5. تجربه عرفانی "لا هو"

در تجربه عرفانی، عارف به مرتبه‌ای می‌رسد که تمامی مفاهیم و تصورات ذهنی خود را کنار می‌گذارد تا به حقیقت الهی برسد. در این مرحله، عارف به صورت تجربی درمی‌یابد که هرگونه وصف و تصور محدود است و برای رسیدن به حقیقت مطلق، باید از همه‌ی این مفاهیم عبور کند. در این حالت، "لا هو" به معنای نفی هرگونه وجود غیر از خداوند است و این نفی موجب می‌شود که عارف به تجربه‌ای از وحدت وجود و حقیقت الهی برسد.

6. رابطه با توحید ذاتی

در توحید ذاتی، خداوند را تنها وجود حقیقی و واقعی می‌دانند. هر چیزی غیر از خداوند در این دیدگاه، مجرد از حقیقت است و موجودات دیگر تنها پدیدارهای الهی هستند که از حقیقت واحد و الهی تجلی می‌کنند. در این نگاه، "لا هو" به معنای نفی هرگونه وجود مستقل غیر از خداوند است و این نشان‌دهنده‌ی آن است که در حقیقت، تنها خداوند هستی دارد و هر چیز دیگری فقط نمود و تجلی‌ای از اوست.

7. خلاصه و نتیجه‌گیری

به طور خلاصه، مفهوم "لا هو" در عرفان اسلامی به معنای نفی تمامی تصورات و ویژگی‌ها از ذات الهی است. این مفهوم بر این نکته تأکید دارد که خداوند از تمامی تعیّنات، تشبیهات و توصیفات مادی فراتر است و انسان نمی‌تواند با عقل و ذهن محدود خود به شناخت کامل او دست یابد. در عین حال، تجلیات خداوند در عالم، به عنوان نشانه‌هایی از حضور او، برای انسان‌ها قابل درک است، اما خود ذات الهی همچنان پنهان و فراتر از فهم بشر باقی می‌ماند.

این دیدگاه در اندیشه‌های عرفانی به معنای رهایی از محدودیت‌های ذهنی و گشودن دروازه‌ای به حقیقت الهی است.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۰/۲۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی