رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی صفات

صفات
تجلی حق در صفات خداست
نه در ذات او و نه در جلوه‌هاست
فرشته دمد روح را در بشر
به اذن خدا جاودانی رواست

 

این شعر به یکی از مفاهیم عمیق و پیچیده در عرفان و فلسفه اسلامی اشاره دارد که به "تجلیات الهی" و رابطه میان صفات و ذات خداوند مربوط است. شاعر تلاش می‌کند تا با زبان عرفانی، تفاوت میان ذات خداوند و صفات او را روشن کند و نشان دهد که تجلیات الهی به طور خاص در صفات خداوند رخ می‌دهند. در ادامه شرح ابیات آورده می‌شود:

1. تجلی حق در صفات خداست

شاعر بیان می‌کند که تجلی خداوند (یعنی ظهور و آشکار شدن خداوند در عالم) در صفات او است، نه در ذات او. این به این معناست که خداوند در ذات خود از منظر انسانی قابل درک نیست، زیرا ذات خداوند بی‌نهایت، خارج از مرزهای زمان و مکان، و فراتر از درک بشری است. اما صفات خداوند مانند علم، قدرت، رحمت و دیگر صفات الهی، نشانه‌هایی از وجود و حقیقت او هستند که در عالم قابل مشاهده و درک می‌باشند.

2. نه در ذات او و نه در جلوه‌هاست

در این بیت، شاعر تأکید می‌کند که تجلی حق نه در ذات خداوند به طور مستقیم و نه در جلوه‌ها و شکل‌های مادی قابل مشاهده است. در حقیقت، هیچ چیز در عالم نمی‌تواند ذات خداوند را به طور کامل منعکس کند. جلوه‌ها و مظاهر مادی تنها تجلیات جزئی و محدود از حقیقت الهی هستند، اما ذات خداوند فراتر از آن است که در عالم مادی تجلی یابد.

3. فرشته دمد روح را در بشر

این بیت به فرآیند خلقت انسان اشاره دارد. در عرفان اسلامی، فرشتگان به عنوان واسطه‌هایی بین خداوند و انسان‌ها عمل می‌کنند. در اینجا، فرشته به روح الهی در انسان دمیده است. این دمیدن روح الهی به انسان نشان‌دهنده‌ی تجلی رحمت و روح خداوند در عالم انسانیت است. روح انسان از سوی خداوند آمده و آن را به موجودی کامل و قابل اتصال به حقیقت الهی تبدیل کرده است.

4. به اذن خدا جاودانی رواست

شاعر در این بیت تأکید می‌کند که جاودانگی روح انسانی، که از سوی خداوند به انسان داده شده، به اذن خداوند امکان‌پذیر است. روح انسان پس از مرگ، به اذن خداوند جاودانه باقی می‌ماند و از فیض و نور الهی بهره‌مند می‌شود. این اشاره به ادامه‌ی حیات روحانی انسان پس از مرگ دارد که در مسیر کمال و قرب الهی قرار می‌گیرد.


---

پیام کلی:

این شعر به تفاوت میان ذات و صفات خداوند اشاره دارد و بر این باور است که تجلی خداوند در عالم نه در ذات او، بلکه در صفات الهی قابل مشاهده است. ذات خداوند بی‌نهایت و فراتر از درک بشری است، اما صفات او، مانند علم، قدرت و رحمت، تجلیاتی از حقیقت الهی هستند که در عالم دیده می‌شوند. همچنین، روح انسان که از سوی خداوند به او دمیده شده، جاودانه و قابل اتصال به حقیقت الهی است. در نهایت، این شعر به درک عرفانی از خداوند، خلقت انسان، و ارتباط روح انسانی با عالم الهی اشاره دارد.

 

در عرفان اسلامی و الهیات، صفات الهی به ویژگی‌هایی اشاره دارند که خداوند از طریق آن‌ها شناخته می‌شود. این صفات ابزار درک انسان برای نزدیک شدن به حقیقت وجود خداوند هستند، زیرا ذات الهی فراتر از درک عقل و حس است و انسان تنها از طریق صفات می‌تواند به شناخت نسبی از خداوند برسد. از دید عرفانی، این صفات به چند دسته تقسیم می‌شوند:


---

1. صفات ثبوتیه (صفات جمالی):

صفات ثبوتیه، کمالات و ویژگی‌هایی هستند که به خداوند نسبت داده می‌شوند و ذات او را توصیف می‌کنند. این صفات به ذات الهی تعلق دارند و نشان‌دهنده کمال مطلق خداوند هستند.

مثال‌ها:

علم (دانایی مطلق)

قدرت (توانایی مطلق)

حیات (زندگی ازلی و ابدی)

حکمت (فرزانگی و خرد بی‌نهایت)

رحمت (مهربانی مطلق)

اراده (خواست آزاد و بی‌نهایت)

 

این صفات، بازتابی از جلال و جمال الهی هستند و باعث جاذبه معنوی بین انسان و خدا می‌شوند.


---

2. صفات سلبیه (صفات جلالی):

صفات سلبیه، ویژگی‌هایی هستند که از خداوند نفی می‌شوند، زیرا این صفات نشان‌دهنده نقص یا محدودیت‌اند و خداوند از هرگونه نقص و کمبودی مبراست.

مثال‌ها:

جهل (نداشتن علم)

عجز (ناتوانی)

مرگ (عدم حیات ابدی)

فقر (نیازمندی)

محدودیت (محدود بودن به زمان و مکان)

 

صفات سلبیه، بیانگر بی‌نیازی، کمال مطلق و بی‌کرانگی خداوند هستند.


---

3. صفات ذاتی و فعلی:

این دسته‌بندی بر اساس رابطه صفات با ذات خداوند و تأثیر آن در آفرینش انجام می‌شود:

صفات ذاتی: صفاتی که وابسته به ذات خداوند هستند و وجود آن‌ها مستقل از مخلوقات است. مانند علم، قدرت، و حیات.

صفات فعلی: صفاتی که در تعامل خداوند با مخلوقات تجلی می‌کنند. مانند خالقیت (آفرینندگی)، رازقیت (روزی‌رسانی)، و مغفرت (بخشندگی).


صفات فعلی نتیجه رابطه خداوند با جهان هستند و بدون وجود مخلوقات، این صفات قابل شناسایی نیستند.


---

4. تجلی صفات:

در عرفان، اعتقاد بر این است که جهان، مظهر و تجلی صفات الهی است. هر پدیده و مخلوق، جلوه‌ای از یکی از صفات خداوند است. مثلاً:

کوه‌ها نماد صفت جلال و قدرت خداوند هستند.

رحمت و بخشش در طبیعت، جلوه‌ای از صفت رحمانیت اوست.

علم انسان‌ها بازتابی از علم الهی است.


این تجلیات به سالک کمک می‌کند تا از طریق مشاهده جهان، به شناخت خداوند نزدیک‌تر شود.


---

5. ارتباط صفات با عرفان عملی:

در عرفان عملی، صفات الهی نه تنها برای شناخت خداوند، بلکه به‌عنوان الگو برای سلوک عرفانی نیز اهمیت دارند. انسان باید تلاش کند تا صفات الهی را در وجود خود منعکس کند.

مثال‌ها:

با پرورش صفت رحمت در خود، جلوه‌ای از رحمت الهی شود.

با رسیدن به حکمت و عدالت، به کمال انسانی نزدیک شود.

 

این مسیر که به "تخلق به اخلاق الله" مشهور است، انسان را به سوی خداوند سوق می‌دهد و به یگانگی با صفات الهی منجر می‌شود.


---

6. حقیقت صفات در عرفان:

عرفا بر این باورند که صفات خداوند عین ذات او هستند، نه جدای از آن. به عبارت دیگر:

علم خداوند همان ذات اوست، نه چیزی خارج از ذات.

قدرت، حیات، و سایر صفات نیز عین ذات الهی هستند.


این نگاه با فلسفه الهی تفاوت‌هایی دارد، زیرا عرفان تأکید می‌کند که صفات، تجلیات گوناگون از حقیقت یگانه‌ای هستند که همان ذات الهی است.


---

جمع‌بندی:

صفات در عرفان وسیله‌ای هستند برای شناخت و درک خداوند، و جهان تجلی این صفات است. انسان به‌عنوان اشرف مخلوقات، ظرفیت بازتاب کامل این صفات را دارد و هدف عرفانی او این است که صفات الهی را در وجود خود منعکس کند و به کمال نزدیک شود.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۰/۲۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی