باسمه تعالی
حال
در حال، دلم ز نور حق شد حیران
افتاد حجاب از دل و از جانان
نه صنع بشر بود، نه احسان، نه تلاش
فیضی است که آید ز عطای رحمان
شرح کامل ابیات شعر «حال»
این شعر به تجربهای از حالتهای معنوی و الهامهای روحانی اشاره دارد که انسان در وصل الهی یا در مراحل عرفانی و روحانی خود تجربه میکند. در این ابیات، شاعر به لحظهای اشاره دارد که انسان در حال خاصی از توجه به نور الهی قرار میگیرد و در آن لحظه، حجابها از دل و جان او کنار میروند و حقیقت آشکار میشود. این ابیات به فیض الهی و رحمت خداوند در ایجاد چنین حالتی تأکید دارند.
---
1. در حال، دلم ز نور حق شد حیران
در این بیت، شاعر از حالت معنوی خاصی صحبت میکند که در آن دل او تحت تأثیر نور حق قرار میگیرد.
نور حق به معنای روشنایی الهی است که قلب و جان انسان را متوجه حقیقت میکند. وقتی دل فرد از این نور پر میشود، تمام وجود او حیران میشود، یعنی او در برابر عظمت و حقیقت نور الهی سرگردان و متحیر است.
این حالت اشاره به لحظهای دارد که فرد به حقیقتی برتر از خود پی میبرد و در درک این حقیقت به نوعی شگفتزدگی و حیرت فرو میرود.
---
2. افتاد حجاب از دل و از جانان
در این بیت، شاعر از افتادن حجاب صحبت میکند. حجاب به معنای پرده یا مانع است که بین انسان و حقیقت الهی قرار دارد.
افتادن حجاب به معنای کنار رفتن این مانعها و آشکار شدن حقیقت است. زمانی که حجابها از دل و جان فرد کنار میرود، او به حقیقتی میرسد که پیش از آن از آن بیخبر بوده یا درک نمیکرده است.
این بیت نشان میدهد که در اثر دریافت نور الهی، انسان میتواند حقیقت را آنطور که هست مشاهده کند، یعنی حقیقتی که جانان (خداوند) به او نشان میدهد.
---
3. نه صنع بشر بود، نه احسان، نه تلاش
در این بیت، شاعر تأکید میکند که این حالت معنوی و فیض الهی از هیچکدام از کارهای بشر ناشی نمیشود.
صنع بشر به معنای کارها یا دستاوردهای انسانی است، احسان به معنای لطف و بخشش از سوی انسانها، و تلاش به معنای کوششهای فردی است.
شاعر میخواهد بگوید که این حالت و این نور الهی که دل را حیران کرده است، هیچکدام از طریق اعمال بشر به دست نمیآید. این تنها فیض الهی است که از جانب رحمان (خداوند مهربان) به انسان میرسد.
---
4. فیضی است که آید ز عطای رحمان
این بیت به فیض الهی اشاره دارد که از سوی رحمان به انسان عطا میشود.
فیض به معنای لطف و بخشش ویژهای است که از سوی خداوند به بندگانش میرسد و این فیض است که انسان را به درک حقیقت میرساند.
عطای رحمان یعنی این بخشش و فیض از سوی خداوندی است که دارای صفت رحمت و مهربانی بیپایان است. خداوند، به دلیل رحمت و لطف بیحد و اندازهاش، چنین حالاتی را برای کسانی که شایسته هستند، فراهم میآورد.
---
مفاهیم اصلی شعر
1. نور حق و حیرانی دل:
این بیتها به نور الهی اشاره دارند که دل انسان را تحت تأثیر خود قرار میدهد و باعث میشود که فرد در حیرت و شگفتی از حقیقت الهی باشد.
2. افتادن حجاب از دل و جان:
شاعر از افتادن حجاب صحبت میکند که نشاندهنده کنار رفتن موانع از دل و جان انسان است. این حجابها همان فریبهای دنیوی و گناهها هستند که مانع از مشاهده حقیقت میشوند.
3. فیض الهی و رحمت خداوند:
شاعر تأکید میکند که این تجربههای معنوی و حالات روشنایی از سوی انسان به دست نمیآید، بلکه فیض الهی است که از رحمت خداوند به انسان میرسد. این فیض، حقیقت را برای فرد آشکار میکند.
---
نتیجهگیری
شعر «حال» به تجربهای از نور الهی و فیض رحمان اشاره دارد که در آن، انسان به حقیقتی دست مییابد که پیش از آن از آن غافل بوده است. در این حالت معنوی، حجابها از دل و جان انسان کنار میروند و او به حقیقت و نور خداوند پی میبرد. این تجربه هیچکدام به دستاوردهای دنیوی یا تلاشهای فردی بستگی ندارد، بلکه تنها فیض الهی است که از جانب رحمان به انسان داده میشود. این شعر دعوت به توجه به خداوند و دریافت فیض الهی دارد که باعث روشن شدن دلها و جانها میشود.
حال در عرفان به حالت یا کیفیتی خاص اشاره دارد که به صورت ناگهانی و موقت بر قلب سالک عارف عارض میشود. حال در عرفان حالتی غیرارادی است که از طرف خداوند به سالک عطا میشود و نشاندهندهی نوعی تجربهی معنوی یا ارتباط عمیق با حقیقت الهی است. حال برخلاف «مقام» که به تلاش و ریاضت مداوم نیاز دارد و پایدار است، گذرا و موقت است.
ویژگیهای حال:
1. غیرارادی بودن: حال به اراده انسان نیست، بلکه موهبت الهی است.
2. گذرا بودن: حال ماندگار نیست و پس از مدتی از بین میرود.
3. متنوع بودن: حالات ممکن است از وجد، خشوع، شوق، خوف، رجا و عشق الهی تا حالتهای دیگر متفاوت باشند.
4. کارکرد تربیتی: حال میتواند نشانهای از پیشرفت روحی و قرب الهی باشد و انگیزهای برای سالک ایجاد کند تا به تلاش در مسیر سلوک ادامه دهد.
تفاوت حال و مقام:
حال: موهبتی است که به طور موقت به قلب سالک نازل میشود.
مقام: جایگاه معنوی است که با تلاش و ممارست در عبادت و ریاضت به دست میآید و پایدار است.
دیدگاه عرفا درباره حال:
عرفا حال را یکی از جلوههای عشق و فیض الهی میدانند که سالک را از حالت عادی خود خارج میکند و به او امکان میدهد حقیقتی را درک کند که در شرایط معمولی از آن غافل بوده است. با این حال، تأکید دارند که سالک نباید به حال دل ببندد و آن را هدف نهایی بداند، بلکه باید به مقامات بالاتر و پایداری در مسیر حق توجه داشته باشد.
به بیان مولانا:
> حال ما در فقر و در تغییر حال / اندر اسفل گاه و گاهی در معال
این شعر نشان میدهد که حال گذرا است و تغییر میکند، اما سالک باید به دنبال ثبات و کمال باشد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
alirejali.blog.ir
- ۰۳/۱۰/۲۰