رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی بی خود از خود

 

بی خود از خود

عشق یعنی بهر حق، قربان شدن
بی خود از خود گشتن و حیران شدن
منتظر باشی که فرمانی رسد
در ره حق، عاشق جانان شدن

 

این شعر به مفهوم عشق الهی و بی‌خودی در راه خداوند پرداخته است. در اینجا، شاعر به ویژگی‌های عشق حقیقی که در راه خداوند و حقیقت تجربه می‌شود، اشاره دارد. در این مسیر، انسان باید از خود بگذرد، در بی‌خودی غرق شود، و با دل و جان آماده‌ی فرمان الهی و صلح با خداوند باشد. در ادامه، شرح هر بیت آمده است:

1. عشق یعنی بهر حق، قربان شدن
در این بیت، شاعر بیان می‌کند که عشق یعنی فدای خداوند شدن. در عرفان، عشق الهی به این معناست که انسان تمام وجود خود را برای رسیدن به حقیقت و وصال خداوند قربانی می‌کند. عشق به خداوند به معنای فدای خود و خواسته‌های شخصی در برابر خواست خداوند است. این عشق بر اساس فناء فی الله (فنا شدن در خدا) است که انسان به تمامی از خود گذشتگی می‌کند و هیچ‌چیز را مهمتر از رضایت خداوند نمی‌داند.


2. بی خود از خود گشتن و حیران شدن
در اینجا، شاعر به مفهوم بی‌خودی اشاره می‌کند که در مسیر عشق الهی، انسان باید از خود بگذرد. بی‌خود شدن به معنای آن است که انسان دیگر خود را در مرکز توجه نمی‌بیند و تمام توجه او به خداوند و حقیقت معطوف می‌شود. در این حالت، انسان از هویت فردی خود فارغ می‌شود و در یک حالت از حیرت و تعجب قرار می‌گیرد. او دیگر نمی‌تواند دنیای مادی و شخصی خود را به وضوح ببیند و در یک حالت از شوق و عشق الهی غرق می‌شود.


3. منتظر باشی که فرمانی رسد
در این بیت، شاعر اشاره به صبر و تسلیم در مسیر عشق الهی می‌کند. انسان باید منتظر فرمان الهی باشد و هیچ‌گاه شتابزده عمل نکند. در مسیر سلوک معنوی، صبر و آمادگی برای پذیرش اراده خداوند از اهمیت بسیاری برخوردار است. انسان باید دلش آماده باشد که هر لحظه فرمان الهی برسد و در هر شرایطی تسلیم خواست خداوند باشد. این تسلیم به معنای پذیرش سرنوشت الهی و هر اتفاقی است که در مسیر زندگی برای انسان پیش می‌آید.


4. در ره حق، عاشق جانان شدن
در اینجا، شاعر نتیجه‌گیری می‌کند که در راه حق (در مسیر رسیدن به حقیقت و خداوند)، انسان باید عاشق جانان (عاشق خداوند) شود. این عشق به خداوند در این مسیر به معنای یک دلبستگی بی‌پایان به اوست. عاشق شدن در این معنا به این است که انسان در مسیر حقیقت و بندگی خداوند قرار می‌گیرد و تمام وجودش از عشق به خداوند و درک زیبایی‌های الهی سرشار می‌شود. این عشق به جانان (خداوند) در حقیقت محور و هدف نهایی انسان در مسیر سیر و سلوک معنوی است.

 

جمع‌بندی:

شعر در نهایت به مفهوم عشق الهی و بی‌خودی در راه خداوند اشاره دارد. عشق به خداوند یعنی انسان باید از خود بگذرد و تمام وجود خود را فدای رسیدن به حقیقت کند. در این مسیر، انسان باید از خود فارغ شود، در بی‌خودی غرق شود و آمادگی کامل برای پذیرش فرمان الهی داشته باشد. منتظر فرمان و تسلیم اراده خداوند بودن، بخش مهمی از این مسیر است. در نهایت، هدف این سفر معنوی تبدیل شدن به یک عاشق خداوند است که تمام وجودش برای وصال با خداوند و درک حقیقت در مسیر حق قرار دارد.

 

بی‌خود از خود یک عبارت عرفانی و فلسفی است که در اصطلاح به حالتی از فنا یا محویت اشاره دارد که در آن فرد از خودِ شخصی و فردی‌اش خارج می‌شود و به حضور و وجود الهی یا حقیقت واحد پیوند می‌خورد. این حالت در عرفان اسلامی و دیگر مکاتب معنوی به عنوان مرحله‌ای از سلوک معنوی یا تجربۀ اتحاد با خداوند و زوال خودخواهی در نظر گرفته می‌شود.

مفهوم و تعریف

1. فنا در خدا:
در اصطلاح عرفانی، بی‌خود از خود به معنای فنا در خداوند است. یعنی انسان از تمام تعلقات فردی، خواسته‌ها و هویت‌های شخصی خود جدا می‌شود و در حضور الهی محو می‌گردد. در این حالت، فرد دیگر بر خود نمی‌چرخد و تنها وجود الهی را می‌بیند.


2. حالت بی‌خود بودن:
در این حالت، فرد در خود نمی‌ماند و از دنیای شخصی خود رها می‌شود. این حالت به معنای رهایی از غرور، خودخواهی و تمایلات نفسانی است. انسان به گونه‌ای از خود خارج می‌شود که در آن لحظه نه خود را می‌بیند، نه دیگران، بلکه تنها حقیقت الهی و وجود واحد در نظر او حاضر است.


3. اتحاد با حقیقت:
در عرفان اسلامی، بی‌خود از خود گاهی به معنای اتحاد با حقیقت و از بین رفتن دوگانگی میان انسان و خداوند است. در این حالت، انسان دیگر از وجود خود جدا نبوده بلکه در حقیقت الهی محو می‌شود.

 

بیان‌های عرفانی

1. حالات عرفانی:
در بسیاری از متون عرفانی، عارفان به حالاتی از بی‌خودی اشاره کرده‌اند که در آن فرد از خود و هویت فردی خود خارج می‌شود و در این محو شدن به حضور الهی می‌پیوندد. این حالت از نظر عارفان مرحله‌ای از سیر و سلوک است که فرد در آن منیت خود را کنار می‌گذارد و تنها به حقیقت الهی توجه می‌کند.


2. بی‌خود بودن به معنای رهایی از ego:
در فلسفه عرفانی و حتی روان‌شناسی معنوی، بی‌خود از خود به معنای رهایی از ego یا خودخواهی است. در این دیدگاه، فرد باید از خود و تمایلات فردی خود رها شود تا به خود واقعی و حقیقت الهی دست یابد.

 

ویژگی‌های بی‌خود از خود

رهایی از مرزهای فردی: در این حالت، انسان از تمامی مرزهای خود و هویت‌های فردی خود خارج می‌شود.

آگاهی از یگانگی با حقیقت: فرد در این مرحله به یگانگی با حقیقت یا خداوند می‌رسد و دیگر خود را از او جدا نمی‌بیند.

اتحاد با همه‌چیز: در حالت بی‌خود از خود، انسان به یک نوع اتحاد با تمام هستی و وجود دست می‌یابد.


نتیجه‌گیری

بی‌خود از خود یک اصطلاح عرفانی است که به معنای رهایی از هویت فردی و محو شدن در حقیقت الهی است. در این حالت، انسان از تمام تمایلات نفسانی و شخصی خود خارج شده و به حقیقت واحد و یگانگی با خداوند دست می‌یابد. این مرحله یکی از مهم‌ترین مراحل سلوک معنوی است که در آن فرد به اتحاد با خدا و حضور الهی می‌رسد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

 



 

  • ۰۳/۱۰/۱۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی