باسمه تعالی
مجموعه رباعیات واژه های عرفانی(۳)
تجلی
از نبی تا حضرت صاحب زمان
جملگی باشند انواری گران
شد تجلی نور یزدان، منعکس
در ولایت، درنبی و کهکشان
قلب
خداوندا، در این شبهای قرآن
ببخشا جرم ما، عصیان و نسیان
کتاب معرفت، سرچشمهی نور
بتابان نور خود بر قلب انسان
ذکر
ذکر ما چون زمزمه با دلرباست
ذکر قلبی، در خفا و بی صداست
ذکر دیگر، در عمل آید پدید
یاد حق، ذکری فراتر از نداست
مراقبه
در خلوت دل، مراقبه راهی ناب
دوری ز جهان پر گهر، فتحی باب
در ذکر و سکوت، دل شود نورانی
بی نور خدا، در غمی، در گرداب
توحید
در وجود و فطرتِ انسان، خداست
نورِ او در جان و دلها، رهنماست
گر بپرسی، اهلِ گیتی رازِ آن
هر کسی گوید جهان از کبریاست
سلوک
گر اهل سلوکی و نیایش با «هو»
بسیار مخور، راز مگو، نیکو گو
با اهل دل و اهل قلم، هم ره شو
تا فکر و عمل شود به راهی یکسو
بی خود از خود
عشق یعنی بهر حق، قربان شدن
بی خود از خود گشتن و حیران شدن
منتظر باشی که فرمانی رسد
در ره حق، عاشق جانان شدن
جمع
در جمع وجود، هر چه بینیم یکیست
در جلوهی او، هر چه جوییم یکیست
جز ذات خدا، کسی نمانَد باقی
جمع همه در اوست و گوییم یکیست
فرقت
آن کس که ز وحدت خبری می گوید
از جمع حقیقت نظری می گوید
هر کس که ز فرقت سخنی را گوید
از درد جدایی خطری میگوید
عارف
عارفان غرق حق و هم راز گشت
جستجوی عشق حق آغاز گشت
غرق در دریا شدند با ذکر «هو»
دل به معشوق ابد طناز گشت
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۱۷