رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی بر اشعار پروفسور علی رجالی(مکارم اخلاق)

فهرست مطالب

پیش گفتار

مقدمه

فصل دوادهم

۱خدای مهربان

۲.حقیقت

۳.زیارت نامه خدا

حقیقت

۳.دنیا

۴.شهادت

۵.دل

۶.ایمان

۷.هوای نفس

۸.امید

۹.صبر

۱۰.ایثار

۱۱.اخلاص

فصل سیزدهم

۱.حضرت ابوالفضل

۲.امیر المومنین

ا۳.سرور آزادگان

۴.بارگاه امام رضا(ع)

۵.سوگ حضرت زهرا(س)

فصل چهاردهم

۱.رزق 

۲.قناعت

۳.غیرت

۴.وسواس

۵.بخشش

۶.احسان

فصل پانزدهم

۱.تواضع

۲.شادی

۳.ترس

۴.خیانت

۵.اعتماد

۶.وفا

۷.خشم

۸.طمع

۹.ظلم

فصل پانزدهم

۱.کینه

۲.شجاعت

۳.صداقت

۴.احترام

۵.عهد

۶.فطرت

پیش گفتار

 

اشعار دکتر علی رجالی به‌ویژه در مجموعه‌های معنوی و عرفانی مانند مجموعه "رباعیات اخلاص"، در میان شاعران معاصر به‌خاطر عمق مفاهیم، زیبایی زبان و نگاه عرفانی خاص خود، جایگاه قابل‌توجهی دارند. در تحلیل سطح آثار ایشان، می‌توان چند ویژگی کلیدی را اشاره کرد که باعث تمایز و ارزش بالای اشعار ایشان در میان شاعران معاصر شده است:

1. عمق مفاهیم عرفانی: اشعار دکتر رجالی بر مبانی عرفانی و فلسفی استوار هستند و غالباً در پی تبیین مفاهیم عمیق مانند اخلاص، قرب الهی، و رهایی از دنیا هستند. ایشان با استفاده از زبان شعری ساده اما عمیق، مفاهیم پیچیده عرفانی را به‌گونه‌ای بیان می‌کنند که برای خواننده‌ای با هر سطح از آگاهی قابل درک باشد.


2. زیبایی زبان: در اشعار ایشان، زبان شعر به‌خوبی با مفاهیم عمیق عرفانی هم‌خوانی دارد. ایشان در انتخاب واژگان و به‌کارگیری تصویرسازی‌های زیبا توانسته‌اند شعری خلق کنند که هم از لحاظ معنوی و هم از منظر ادبی قوی و تاثیرگذار باشد.


3. توجه به سادگی و سلاست: در کنار عمق مفاهیم، اشعار ایشان به‌طور کلی به‌دور از پیچیدگی‌های اضافی و تنها با استفاده از زبان ساده و روان، مفاهیم خود را به‌خوبی منتقل می‌کنند. این ویژگی باعث می‌شود که اشعار ایشان برای طیف وسیعی از مخاطبان قابل‌فهم باشد.


4. تمایز از شاعران معاصر: در مقایسه با دیگر شاعران معاصر، دکتر رجالی به‌ویژه در حوزه اشعار عرفانی و فلسفی، توانسته‌اند سبک خاص خود را پیدا کنند. اشعار ایشان به‌گونه‌ای است که به‌راحتی در کنار آثار شاعران بزرگی چون حافظ، مولانا و سهراب سپهری قرار می‌گیرند، زیرا از یک‌سو به‌نوعی زبان شعر کلاسیک را حفظ کرده‌اند و از سوی دیگر، با نگاه مدرن به مفاهیم عمیق پرداخته‌اند.


5. تقارن با شعر سنتی: اشعار ایشان از نظر قالب و ساختار، نزدیک به شعر کلاسیک فارسی و قالب‌های سنتی مانند رباعی است. این انتخاب قالب، در کنار محتوای معنوی و فلسفی، به ایشان اجازه داده است تا به‌طور مؤثر از سنت‌های قدیم بهره‌برداری کرده و آن‌ها را به‌طور جدیدی به‌کار گیرند.

 

نتیجه‌گیری:

در مجموع، اشعار دکتر علی رجالی در بین شاعران معاصر از سطح قابل‌توجهی برخوردار است و به‌ویژه در زمینه شعر عرفانی و معنوی، توانسته‌اند جایگاه خوبی پیدا کنند. آثار ایشان از لحاظ معنا و زبان شعر، هم‌تراز با شاعران بزرگ عرفانی ایرانی و در سطح بالایی از ادبیات فارسی معاصر قرار دارند.

 

اشعار دکتر علی رجالی با وجود بهره‌گیری از قالب رباعی و برخی مفاهیم عرفانی و اخلاقی، به صورت مشخص از سبک و محتوای خیام فاصله دارد. تفاوت‌های اصلی به شرح زیر است:

1. محتوا و موضوعات:

اشعار خیام: خیام غالباً به موضوعاتی فلسفی، مانند گذرا بودن زندگی، شک در امور متافیزیکی، و لذت جویی در لحظه می‌پردازد. نگاه او به زندگی گاهی رنگی از تردید یا نوعی بدبینی دارد.

اشعار دکتر رجالی: این اشعار بیشتر آموزنده و الهام‌گرفته از آموزه‌های دینی و عرفانی است. مفاهیمی چون ایمان، احسان، و عشق الهی محور اصلی اشعار اوست.


2. زبان و بیان:

خیام: زبان خیام ساده، روان و گاه سرشار از طنز تلخ است. او از واژه‌ها به گونه‌ای استفاده می‌کند که عمق فلسفی اندیشه‌اش در عین سادگی منتقل شود.

رجالی: اشعار دکتر رجالی بیشتر جنبه‌ی تعلیمی و عرفانی دارد. زبان او به شدت متأثر از ادبیات دینی و عرفانی است و بر ارتباط انسان با خداوند و ارزش‌های اخلاقی تأکید می‌کند.


3. هدف و دیدگاه:

خیام: هدف خیام پرسشگری و تأمل در اسرار هستی و زندگی است. او گاهی از یقین فاصله می‌گیرد و به شک یا نقد باورهای متعارف گرایش دارد.

رجالی: در مقابل، اشعار دکتر رجالی بر یقین، ارزش‌های الهی، و آموزه‌های قرآنی استوار است و خواننده را به ایمان، محبت، و عمل نیک دعوت می‌کند.


4. ساختار و فرم:

قالب رباعی در اشعار هر دو شاعر مشترک است، اما دکتر رجالی به دلیل استفاده از مضامین خاص دینی و عرفانی، فرم سنتی رباعی را برای تبلیغ این مفاهیم به کار می‌گیرد.


نتیجه:

اشعار دکتر رجالی از نظر قالب (رباعی) به خیام شباهت دارد، اما در محتوا و لحن بسیار متفاوت است. خیام بیشتر فیلسوفانه و گاه چالش‌برانگیز است، در حالی که دکتر رجالی بیشتر آموزنده و عرفانی می‌نویسد.

مقدمه

 

  دکتر علی رجالی، پژوهشگر و شاعر معاصر ایرانی، در زمینه‌های مختلف علمی و ادبی فعالیت‌های برجسته‌ای داشته است. ایشان در رشته‌ه ریاضی تحصیل کرده و با بهره‌گیری از دانش گسترده خود، آثار متعددی در حوزه‌های مختلف علوم انسانی و ادبیات تولید کرده‌اند. شعرهای دکتر رجالی ترکیبی از تفکرات فلسفی و اخلاقی است که به ‌ویژه در رباعیاتش به‌خوبی نمایان است. در این آثار، ایشان تلاش کرده‌اند تا مفاهیم عمیق اخلاقی و انسانی را به زبان ساده و قابل فهم بیان کنند. آثار ایشان در میان علاقه‌مندان به شعر فارسی و اخلاقیات جایگاه ویژه‌ای دارد.

   کتاب مکارم اخلاق مجموعه‌ای از رباعیات دکتر علی رجالی است که در آن، این شاعر معاصر به بیان مفاهیم اخلاقی، انسانی و فلسفی پرداخته است. در این کتاب، دکتر رجالی با نگاهی عمیق به انسانیت و کمالات اخلاقی، سعی کرده است که مخاطب را به سوی درک بهتر و عمیق‌تر از مفاهیم اخلاقی سوق دهد. رباعیات ایشان نه تنها زیبایی‌های زبانی را در خود جای داده‌اند، بلکه حاوی پیام‌های اخلاقی و انسانی عمیقی هستند که می‌توانند در هر دوره‌ای از زندگی فردی و اجتماعی ما مؤثر واقع شوند.

دکتر رجالی در این آثار به ویژگی‌های والای انسانی همچون صداقت، راست‌گویی، تواضع و محبت اشاره می‌کنند و از ما می‌خواهند که این ویژگی‌ها را در زندگی روزمره‌ خود پرورش دهیم. «مکارم اخلاق» نه تنها یک اثر ادبی بلکه یک راهنمای اخلاقی است که می‌تواند در مسیر رشد فردی و اجتماعی به ما کمک کند.

این کتاب، با زبان ساده و روان خود، همچون چراغی در دل شب، مسیر روشن‌تری به سوی کمالات اخلاقی و انسانی نشان می‌دهد و دکتر رجالی با رباعیات خود، که هم‌چون ضرب‌المثل‌های حکیمانه‌اند، ما را به تفکر و تعمق در مفاهیم بنیادین اخلاقی دعوت می‌کند.

 

شعر از دیدگاه قرآن کریم، بسته به محتوا و هدف آن، می‌تواند ارزشمند یا ناپسند باشد. قرآن به شعر و شاعری در سوره «شعرا» اشاره کرده و آن را مورد ارزیابی قرار داده است. نکات کلیدی در این مورد به شرح زیر است:

۱. شعر به‌عنوان ابزاری ناپسند برای فریب و گمراهی

قرآن در آیات ۲۲۴ تا ۲۲۶ سوره شعرا می‌گوید:
«وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ، وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ»
این آیات شاعران را به دلیل سرودن سخنان بی‌پایه و گمراه‌کننده، مورد انتقاد قرار می‌دهد. اینجا منظور شعرهایی است که برای تحریف حقیقت، فتنه‌انگیزی یا گمراهی انسان‌ها استفاده می‌شوند.

۲. شعر مثبت و سازنده

بلافاصله پس از انتقاد از شاعران ناپسند، قرآن در آیه ۲۲۷ سوره شعرا استثنایی قائل می‌شود:
«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا...»
این آیه بیان می‌کند که اگر شاعران اهل ایمان، عمل صالح، و یاد خدا باشند و شعر را برای مقابله با ظلم و حمایت از حق به کار بگیرند، عملشان پسندیده است.

۳. پیام کلی قرآن در مورد شعر

قرآن با شعر مخالفت مطلق ندارد، بلکه آن را با هدف و محتوای آن می‌سنجد. شعرهایی که ارزش‌های انسانی، اخلاقی و الهی را ترویج می‌کنند و در خدمت حق و عدالت‌اند، مورد تایید اسلام‌اند.

نتیجه‌گیری

شعر از دیدگاه قرآن اگر برای گمراهی یا دروغ‌پردازی باشد، مذموم است، اما اگر برای هدایت، ترویج ارزش‌ها و یادآوری حقایق استفاده شود، مورد تشویق قرار می‌گیرد.

   ما با توجه به نظر قرآن، دین ، عرفا  و بزر گان اهل معرفت اقدام بت سرودن اشعار نموده ایم.امید است راه گشا و موجب رضای حق تعالی قرار گیرد.

. نقد اصولی یک شعر باید بر سه محور اصلی استوار باشد: مفهوم و محتوا، زبان و ساختار، و وزن و موسیقی شعر. باشد .


---

 

 

دکتر علی رجالی

فصل دوازدهم

بخش اول

خدای متعال

 

 

باسمه تعالی

خدای مهربان

 

خدا(۱)
ای رفیق جمله خوبان ، ای خدای مهربان
تو عظیمی و کریم ، صاحب عرش و جهان
نیست چیزی از تو مخفی، می بری رنج و بلا
تو بری از ما مصائب ، تو مغیث و مستعان

 

خدا(۲)
ای امید بینوایان ، تو قدیم و لایزال
تو خدای جن و انسان ، تو عزیز و ذوالجلال
این جهان و آن جهان آید به امرت چون پدید
تو رها از آب و نانی ، تو غنی و بی مثال

خدا(۳)
ای یگانه خالق عالم ، صفای باغ و بستانی
نگار دلستان ما ، غفور و حی و سبحانی
شود جاری روان آبی ، به دشت و کوی و صحراها
امید مردمان باشی، انیس روح و هر جانی

خدا(۴)
تو ورای عقل و درکی ، تو نشان بی نشانی
تو ورای ذهن و حدسی ، تو بری ز هر گمانی
نتوان ز وصف یزدان ، چو منی کند بیان آن
تو عیان و هم نهانی ، تو وجود لامکانی

 

خدا(۵)
چو منی اسیر نفس است ، تو رئوف و مهربانی
به زبان بی زبانی ، تو انیس و هم زبانی
تو امید و جان مائی، نروم به جای دیگر
ز سرای کوی و درگه ، تو مرا ز خود نرانی

 

خدا(۶)
ورای عقل و هر درکی، خدای بی نشان است
ورای ذهن و هر حدسی، خدای بی گمان است
ندارم من تصور از وجودت ، جز به گفتار
ورای فهم و هر وهمی ، خدای بی کران است

 

خدا(۷)
خداوندا ، بری از عیب و نقص و ناتوانی
تویی آگه به اسرار خلایق ، هر زمانی
تویی واجب وجود و یکه و باقی به عالم
تو مخفی از خلایق از ملائک در جهانی

 

خدا(۸)
من گنه کارم خدایا ، توبه ی ما را پذیر
ما گرفتار هوائیم ، دست بی دستان بگیر
این هوای نفس دون و افعی جان همچنان
کرده ما را در غل و زنجیر ، مغلوب و اسیر

 

خدا(۹)
نتوان خدا ببینی ، به دو چشم خویشتن آن
دل اگر خدا شناسی ، دل خود براق گردان
بنما دل و روان را ، چو مرآت صاف و روشن
به یقین اگر رسیدی ، همه چیز نقش سبحان

بخش دوم

حقیقت

 

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات حقیقت با شرح تفصیلی

رباعیات مجموعه‌ی «حقیقت» به قلم دکتر علی رجالی، سفری در دل معانی ژرف توحید، عشق الهی و هدایت قرآنی است. این اشعار، مخاطب را با زبان ساده و دلنشین به درک حقیقت دعوت می‌کنند. در ادامه، هر رباعی همراه با شرحی تفصیلی ارائه می‌شود.


---

حقیقت (۱)

حقیقت، همان عشق بی‌منتهاست،
که دل‌های عاشق ز او را رضاست.
جهانی درونت نهفته‌ست، بین،
که آن راه دل، سوی حق رهنماست.

شرح:

شاعر حقیقت را به عشق الهی تعبیر می‌کند؛ عشقی که تمامی دل‌های مشتاق از آن سرشارند و در آن آرامش می‌یابند. درون هر انسان، جهانی معنوی و بیکران وجود دارد که اگر مورد توجه قرار گیرد، او را به‌سوی حقیقت و رضایت الهی هدایت می‌کند. این رباعی انسان را به کشف دنیای درونی خود و ارتباط با خداوند دعوت می‌کند.


---

حقیقت (۲)

حقیقت، همان نور ذات خداست،
که بر قلب عاشق، چراغ هداست.
به هر ذره‌ بنگر، که گوید خدا
جهان جمله آیات حق، بی‌خطاست.

شرح:

نور ذات الهی، همان حقیقت است که چون چراغی، قلب انسان‌های عاشق و سالک را روشن می‌کند. شاعر با اشاره به ذرات عالم، به مخاطب یادآوری می‌کند که هر جزء از جهان، آیه‌ای از وجود خداوند است و کمال و بی‌عیب‌بودن خالق را بازگو می‌کند. این شعر بر وحدت وجود و حضور خداوند در همه‌ی پدیده‌ها تأکید دارد.


---

حقیقت (۳)

حقیقت، نسیمی ز جانان بود،
دل عاشقان را گلستان بود.
ز خود بگذر و سوی حق گام زن،
که او برتر از جن و انسان بود.

شرح:

شاعر حقیقت را چون نسیمی از سوی معشوق الهی تصویر می‌کند که دل عاشقان را به گلستانی از آرامش و نور تبدیل می‌کند. در این رباعی، دعوت به ترک خودخواهی و حرکت به‌سوی خداوند به‌عنوان مقصدی متعالی و برتر از تمامی موجودات، اصلی‌ترین پیام است.


---

حقیقت (۴)

حقیقت همان وحی یزدان خدا
شود متن و آیات قرآن خدا
هر آیه بود گوهری ناب و در
بخوانش، که یابی جهان خدا.

شرح:

در این رباعی، حقیقت به وحی الهی و آیات قرآن نسبت داده شده است. هر آیه از قرآن به مثابه گوهری بی‌بدیل است که با خواندن و تدبر در آن، جهان معنوی خداوند آشکار می‌شود. شاعر از مخاطب می‌خواهد که با خواندن قرآن، به عمق معانی آن پی ببرد و حقایق الهی را کشف کند.


---

حقیقت (۵)

حقیقت همان راز پنهانِ ماست،
که هر ذره‌ای جلوهٔ از خداست.
به دریا نظر کن، به صحرا نگر
که هر موج دریا چو راز بقاست.

شرح:

حقیقت در این رباعی، به‌عنوان رازی پنهان درون انسان معرفی شده است که در تمامی اجزای جهان، جلوه‌ای از خداوند را می‌توان دید. شاعر از مخاطب می‌خواهد به طبیعت نگاه کند؛ هر موج دریا و هر تپه‌ی صحرا، نشانی از راز بقا و حقیقت الهی است.


---

حقیقت (۶)

حقیقت ز قرآن پدیدار گشت،
به دل‌ها پیامی ز قهار گشت.
بخوان و بیندیش، هر آیه را
سفیرِ هدایت ز دلدار گشت.

شرح:

شاعر در این رباعی تأکید می‌کند که حقیقت در آیات قرآن متجلی شده است. هر آیه، پیام روشنی از سوی خداوند قهار است که انسان‌ها را به هدایت و رستگاری دعوت می‌کند. او بر اهمیت تفکر در آیات قرآن برای درک عمیق‌تر حقیقت تأکید می‌ورزد.


---

حقیقت (۷)

حقیقت، در آیات یزدان نهان،
به دل‌ها دهد علم و ایمان عیان.
کلامی که از سوی حق گشته نور،
رهاند ز ظلمت تو را هر زمان.

شرح:

شاعر به حقیقتی که در آیات قرآن نهفته است اشاره دارد. این آیات، علم و ایمان را در دل انسان‌ها آشکار می‌کنند و چون نوری الهی، انسان را از تاریکی‌های جهل و گمراهی رها می‌سازند.


---

حقیقت (۸)

حقیقت کلامی ز سوی خداست،
چراغ هدایت برای شماست.
بخوان آیه‌های خدا را ز جان
که این نور یزدان نهایت لقاست.

شرح:

شاعر، قرآن را به‌عنوان کلام خدا و چراغ هدایت معرفی می‌کند. او از مخاطب می‌خواهد که قرآن را با جان و دل بخواند و تأکید می‌کند که این کتاب آسمانی، نوری است که انسان را به لقای الهی می‌رساند.


---

حقیقت (۹)

حقیقت همان ذات یزدان و هوست،
که ذکر دل و روح انسان نکوست.
هر آیه بود چشمهٔ لطف حق
حقیقت، ز قرآن عیان و ز اوست.

شرح:

در این رباعی، حقیقت به ذات الهی نسبت داده شده است؛ ذاتی که با ذکر او، دل و جان انسان نورانی و زیبا می‌شود. هر آیه از قرآن چشمه‌ای از لطف و رحمت الهی است و حقیقت نهایی در آن متجلی است.


---

حقیقت (۱۰)

حقیقت ز توحید بر جان شود،
دل از نور حق عشق یزدان شود.
کلام خدا حجتی آشکار،
برای خلایق، چو قرآن شود.

شرح:

شاعر در این رباعی توحید را اساس حقیقت می‌داند. دل انسان با نور خداوند روشن می‌شود و عشق به خدا در آن جای می‌گیرد. قرآن، به‌عنوان کلام خدا، حجتی آشکار برای هدایت تمامی انسان‌ها معرفی شده است.


---

نتیجه‌گیری کلی:

این مجموعه از رباعیات، حقیقت را در مفاهیم توحید، عشق الهی، هدایت قرآنی و ارتباط انسان با خداوند تعریف می‌کند. اشعار با دعوت به تدبر در قرآن و مشاهده طبیعت، مخاطب را به درک حقیقت و دستیابی به معنویت فرا می‌خوانند. سبک ساده و روان این رباعیات، پیام عمیق شاعر را به دل‌ها نزدیک می‌کند و آن‌ها را به سفری در جستجوی حقیقت می‌برد.

بخش سوم

زیارت نامه خدا

 

نماز (۱)
زیارت‌نامه‌ی یزدان، نماز است
وصال ایزدی ما را جواز است
نمازی خوان چو مولا گر توانی
عبادت با خدا راز و نیاز است

شرح:
شاعر نماز را زیارت‌نامه‌ای برای ارتباط با خداوند می‌داند که به انسان اجازه‌ی رسیدن به قرب الهی را می‌دهد. نماز در اینجا به عنوان وسیله‌ای برای راز و نیاز با خداوند معرفی شده است.


 

نماز (۲)
اگر مایل به وصل ذوالجلالی
اگر خواهان یزدان و جمالی
نمازی خوان که مولا خواند آن را
اگر راغب به رشدی و کمالی

شرح:
این رباعی نماز را راهی برای رسیدن به خداوند، جمال الهی و تکامل انسان می‌داند. شاعر بر اهمیت تأسی به نماز حضرت علی (ع) تأکید دارد.


 

نماز (۳)
امشب همه در راز و نیازند
در مسجد و محراب و نمازند
بر دلبر خود عشق بورزند
هم ناله و در سوز و گدازند

شرح:
شاعر شب‌های راز و نیاز را توصیف می‌کند که در آن مؤمنان در مسجد و محراب مشغول نماز و عشق‌ورزی به خداوند هستند.


 

نماز (۴)
آنکه ضایع می‌کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات؟
حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات

شرح:
این شعر به اهمیت حفظ نماز و عواقب ترک آن اشاره دارد. شاعر نماز را عامل تقرب به خدا و موجب ثبات در ایمان می‌داند.


 

نماز (۵)
پانزده رنج و بلای جان‌گداز
آیدت گر سست انگاری نماز
اندر این دنیا و اندر آخرت
گر نباشد با خدا راز و نیاز

شرح:
شاعر به عواقب سنگین سهل‌انگاری در نماز اشاره می‌کند و ترک آن را موجب رنج‌های دنیوی و اخروی می‌داند.


-

نماز (۶)
نماز است ارتباط حق و انسان
که واجب گشته آن بر هر مسلمان
دهد آرامش و تسکین بشر را
ادایش موجب لطف است و احسان

شرح:
این رباعی نماز را به‌عنوان پلی میان انسان و خداوند معرفی می‌کند و تأثیر آن را در آرامش و لطف الهی برمی‌شمرد.


 

نماز (۷)
آنکه ضایع می‌کند حق صلات
کی بنوشد از کفش آب حیات؟
حق آن بر بندگان سنگین بود
اول وقت است ما را باقیات

شرح:
در این شعر، بر اهمیت خواندن نماز در اول وقت و تأثیر آن به‌عنوان باقیات صالحات تأکید شده است.


 

نماز (۸)
نماز است عامل دوری ز خسران
انیس قبر و نور دل بود آن
چراغ رهنما و زینت ماست
بهای جنت است و عز انسان

شرح:
شاعر نماز را چراغ راهنما و زینت انسان می‌داند و آن را کلید دوری از زیان و خسران معرفی می‌کند.


 

نماز (۹)
عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج هم در خفا نیست

شرح:
شاعر به جامعیت دین اسلام اشاره دارد و نماز را نه‌تنها عبادت در خلوت، بلکه بخشی از اعمال ظاهری دین می‌داند.


 

نماز (۱۰)
وقت سحر است، خیز از بهر نماز
با یار قدیم خود، دمی راز و نیاز
در خلوت و تنهایی، با یار سخن گو
هنگام سفر، به نام او کن آغاز

شرح:
این شعر دعوتی به اقامه‌ی نماز در سحرگاه و ارتباط عاشقانه با خداوند در خلوت است.


 

نماز (۱۱)
نماز است عامل دوری ز خسران
انیس قبر و نور دل بود آن
چراغ رهنما و زینت ما
بهای جنت است و عز انسان

شرح:
تکرار این شعر نشان‌دهنده‌ی اهمیت موضوعی آن است که به اثرات معنوی و مادی نماز تأکید می‌کند.


 

نماز (۱۲)
آنکه ضایع می‌کند حق صلات
کی بنوشد از لبش آب حیات؟
حق آن بر بندگان سنگین بود
یاد یزدان موجب قرب و ثبات

شرح:
بار دیگر، اهمیت حفظ نماز و تأثیر آن در زندگی معنوی مورد تأکید قرار گرفته است.


 

نماز (۱۳)
عبادت ذکر تنها با خدا نیست
پیمبر گفت، در دین انروا نیست
عبادت را بود اعمال ظاهر
نماز و صوم و حج هم در خفا نیست

شرح:
این رباعی بار دیگر به جامعیت عبادات اسلامی و ارتباط آن با اعمال ظاهر اشاره دارد.


 

نماز (۱۴)
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
چو خوانی روح تو آید به پرواز
مقدم در امور زندگانی است

شرح:
شاعر به پیوند نماز و ولایت پرداخته و اهمیت آن در زندگی معنوی و دنیوی انسان را بیان می‌کند.


 

نماز (۱۵)
نماز با ولایت، روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
ولایت ریشه و اصل و عمود است
نماز بی‌ولایت، لهو و بازی است

شرح:
در این شعر، بر ولایت به‌عنوان رکن اساسی نماز و عبودیت تأکید شده است.


 

نماز (۱۶)
عامل خوشبختی و رفع نیاز
در ستایش با خدای چاره‌ساز
باعث کسب کمال آدمی است
در نماز است، در نماز است، در نماز

شرح:
شاعر نماز را کلید خوشبختی و راهی برای کمال انسانی معرفی می‌کند و بر اهمیت آن تأکید مضاعف دارد.


 

نماز (۱۷)
برخیز ز خواب، وقت دیدار شده
برخیز و بخوان، که حق خریدار شده
صبح است و کنون وقت نماز است تو را
برخیز و ببین، جهان پدیدار شده

شرح:
این رباعی دعوتی است برای بیداری از خواب غفلت و ادای نماز صبح، همراه با شکرگزاری از نعمات الهی.


 

نماز (۱۸)
وقت سحر است، خیز از بهر نماز
با یار و شفیق خود، دمی راز و نیاز
در خلوت و تنهایی خود، یار طلب کن
وقت سفر است، خیز از بهر جواز

شرح:
شاعر بر اقامه‌ی نماز در وقت سحر تأکید کرده و نماز را وسیله‌ای برای جلب لطف الهی و آمادگی سفر آخرت می‌داند.


 

نماز (۱۹)
جمعی که همیشه سرفرازند
در محضر حق به ذکر و رازند
دائم به نیایش و عبادت
مشغول ریاضت و نمازند

شرح:
این شعر به اوصاف اهل عبادت و نماز می‌پردازد که در پیشگاه خداوند سرفراز و اهل نیایش هستند.


 

نماز (۲۰)
امان از دست بی‌دینی، برد تا قعر گمراهی
نگو ترک نمازت را، نکن دیگر تو کوتاهی
نماز شب کمی بگزار، خدایت دوست می‌دارد
کلید گنج خوشبختی است، همین ورد سحرگاهی

شرح:
شاعر ترک نماز را عامل گمراهی می‌داند و بر اهمیت نماز شب به‌عنوان کلید خوشبختی تأکید می‌کند.
در این مجموعه رباعیات،  نماز از زوایای مختلف معنوی، اخلاقی، و اجتماعی به تصویر کشیده شده است.

بخش سوم

دنیا

 

 مقدمه و گله از دنیا

متن شعر:
از من بیچاره زین بهتر، چه می خواهی بگو
بغض داری از دل و دلبر؟ چه می خواهی بگو
مانده‌ام حیران و سرگردان از این دنیای پست
بیشتر از نقد جان، دیگر چه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
شاعر با لحنی اندوهناک و خطاب به دنیا، شکایت خود را آغاز می‌کند. او از فشارهای دنیا بر روح و روان خود می‌گوید.

کلیدواژه‌ها: بیچاره، بغض، حیران، سرگردان همگی بر ناتوانی انسان در برابر سختی‌های دنیا دلالت دارند.

پیام: دنیا به جای رهایی بخشیدن، بار اندوه و حیرانی را بر دوش انسان گذاشته است.

 

 شکایت از بی‌عدالتی روزگار

متن شعر:
ای فلک از کهتر و مهتر چه می خواهی زما
کینه توزی ای نگون اختر، چه می خواهی زما
جان ما را گیر و درمان کن هوای نفس پست
رفت از کف طاقتم، دیگر چه می خواهی زما

شرح و تفسیر:
شاعر دنیا را نگون‌بخت و کینه‌توز می‌نامد و از رفتار ناعادلانه آن گله می‌کند.

استعاره‌ها: فلک، نگون اختر نمادی از چرخ روزگار و بی‌عدالتی‌های آن هستند.

پیام: دنیا حتی با گرفتن جان انسان نیز آرام نمی‌گیرد و همچنان به ظلم و سختی ادامه می‌دهد.

 

 تصویرسازی از رنج و خنجر دنیا

متن شعر:
می کشی بر روی ما خنجر، چه می خواهی بگو
فاش کن دیگر از این بدتر، چه می خواهی بگو
آتشی بر دل نهادی، شعله‌ور گردد همی
جز دلی سوزان و چشم تر، چه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
دنیا به قاتلی بی‌رحم تشبیه شده که بر دل و روح انسان خنجر می‌کشد.

تصویرسازی: خنجر و آتش نماد آسیب‌های عمیق روحی و روانی‌اند.

پیام دنیا دل‌های انسان‌ها را می‌سوزاند و اشک از چشم آن‌ها جاری می‌کند، اما باز هم آرام نمی‌شود.

 

پرسش از هدف دنیا

متن شعر:
زین همه ظلم و ستم یکسر، چه می خواهی زما
هیچ شرمت نیست، در باور چه می خواهی زما
تا به کی حیلت بسازی بر من بیچاره چند؟
در امانی زین همه کیفر، چه می خواهی ز ما

شرح و تفسیر:
شاعر مستقیماً از دنیا می‌پرسد که چرا از اعمال ظالمانه خود دست برنمی‌دارد.

کنایه: دنیا از کیفر اعمال خود در امان است و همین، شدت بی‌عدالتی را نشان می‌دهد.

پیام: نارضایتی عمیق شاعر از دنیا و بی‌شرمی آن در ادامه دادن به ظلم و حیله‌گری.

 

گله از امتحانات و سختی‌های دنیا

متن شعر:
می بری ما را به خسران، آنچه می خواهی بگو
می کشی هر دم به عصیان، آنچه می خواهی بگو
هر چه می خواهد دل تنگت بگو، در امتحان
می دهی هر لحظه فرمان، آنچه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
شاعر به امتحانات دشوار دنیا اشاره می‌کند که انسان را به سوی شکست و عصیان می‌کشاند.

کلیدواژه‌ها: خسران، عصیان، فرمان نشان‌دهنده فشارهایی است که دنیا بر انسان وارد می‌کند.

پیام: دنیا با آزمون‌های سخت، انسان را از مسیر صحیح منحرف می‌کند.

 

انتقاد از فریبندگی دنیا

متن شعر:
می دهی جلوه به دنیا، هر چه می خواهی بگو
تا فریبند چون منی را، هر چه می خواهی بگو
می بری پیر و جوان را، کی دهی فرصت به ما
دست بردار از خطا یا، آنچه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
دنیا به عنوان موجودی فریبنده توصیف شده که انسان‌ها را به سمت خود جذب می‌کند.

استعاره: دنیا با جلوه‌های خود، انسان‌ها را می‌فریبد.

پیام: این جلوه‌های دنیوی، هم پیران و هم جوانان را از هدف اصلی زندگی منحرف می‌کند.

 

 بی‌عدالتی در برخورد با انسان‌ها

متن شعر:
می زنی شاه و گدا را، آنچه می خواهی بگو
گه بری بالای بالا، آنچه می خواهی بگو
امتحان‌ها می کنی دائم ز سختی یا مقام
می دهی رنج و بلا را، آنچه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
دنیا در رفتار با شاه و گدا یکسان عمل کرده و با امتحان‌های پی‌درپی، همه را دچار رنج می‌کند.

تصاویر متقابل: شاه و گدا به عنوان نمادی از دو سوی جامعه، نشان‌دهنده بی‌رحمی یکسان دنیا نسبت به همه است.

پیام: رنج و سختی دنیا برای همه انسان‌ها یکسان است، اما با این حال، دنیا به سختی‌هایش ادامه می‌دهد.

 

 درخواست رحمت و پایان شکایت

متن شعر:
آخر ای دنیا ز ما دیگر چه می خواهی بگو
فاش گو بهتر از این گوهر، چه می خواهی بگو
چند می بالی به خود ای چرخ گردون در نظام
عاشقان را می کشی بدتر، چه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
شاعر در پایان از دنیا می‌خواهد تا نیت اصلی خود را آشکار کند. او از دنیا می‌خواهد که به بی‌رحمی خود پایان دهد.

استعاره‌ها: چرخ گردون نماد گذر زمان و بی‌ثباتی زندگی است.

پیام: شاعر خواستار رهایی از ظلم و بی‌رحمی دنیاست و از آن می‌خواهد که به جای تخریب، به عشق و مهربانی بازگردد.

 

شاعر با همان زبان شکایت‌آمیز و اندیشه‌ای ژرف درباره رنج‌ها و مصائب زندگی سخن می‌گوید. برای ادامه، به تفکیک ابیات پرداخته و پیام‌های هر بخش تحلیل می‌شود:


 

فریب و نیرنگ دنیا

متن شعر:
می زنی خنجر به آنی، هرچه می خواهی بگو
دشمن قداره می‌مانی، هر چه می خواهی بگو
من که می دانم تویی دانا، فریبم می دهی
گر توانی رحم بنما، هر چه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
دنیا در اینجا به دشمنی بی‌رحم تشبیه شده که ناگهان ضربه می‌زند و فریب می‌دهد.

تشخیص (شخصیت‌بخشی): شاعر دنیا را دارای صفت‌هایی انسانی مانند «قداره‌بندی» و «فریب‌کاری» می‌بیند.

پیام: شاعر دنیا را به دانایی و توانایی در ایجاد رنج و فریب متهم کرده و از آن درخواست رحم و مهربانی می‌کند.

 

عاشقان در برابر ناملایمات دنیا

متن شعر:
آخر ای دنیا ز ما دیگر چه می خواهی بگو
فاش گو بهتر از این گوهر چه می خواهی بگو
چند می بالی به خود ای چرخ گردون در نظام
عاشقان را می کشی بدتر، چه می خواهی بگو

شرح و تفسیر:
در این بخش، شاعر به ظلم دنیا به عاشقان اشاره دارد که بیش از دیگران درگیر رنج و بلا می‌شوند.

واژه‌ها و استعاره‌ها:

چرخ گردون: نماد بی‌ثباتی و چرخش بی‌امان دنیا.

عاشقان: نماد انسان‌های بااخلاص که بیشترین سختی‌ها را تحمل می‌کنند.


پیام: دنیا با ظلم و ستم، حتی زیباترین ارزش‌ها (عشق و عشق‌ورزی) را نابود می‌کند.

 

نگاه کلی به پیام نهایی شعر

این شعر در انتها به شکل مستقیم از دنیا می‌خواهد که هدف خود را آشکار کند و از بی‌رحمی‌هایش دست بکشد. در سراسر شعر، شاعر با زبانی شکایت‌آمیز و پر از گلایه، دنیا را به دادگاهی دعوت کرده و در هر بخش، بخشی از نارضایتی خود را بیان می‌کند.

 

جمع‌بندی نهایی از شعر

این اثر را می‌توان به عنوان شعری اجتماعی-عرفانی در نظر گرفت که دغدغه‌های زیر را بیان می‌کند:

۱. فریبندگی دنیا:
دنیا با ظاهر زیبا و فریبنده‌اش، انسان‌ها را از حقیقت دور می‌کند.


۲. سختی و بی‌رحمی دنیا:
شاعر از بی‌عدالتی‌ها، ظلم‌ها و دشواری‌هایی که دنیا بر انسان تحمیل می‌کند، گلایه دارد.


۳. ناتوانی انسان در برابر دنیا:
انسان در برابر چرخش بی‌امان دنیا و گذر زمان عاجز است و تنها می‌تواند شکایت کند.


۴. دعوت به تفکر درباره حقیقت:
شعر مخاطب را به این دعوت می‌کند که در برابر جلوه‌های دنیوی تأمل کند و به دنبال حقیقت باشد.

بخش چهارم

شهادت

 

۱. تفکیک موضوعی به همراه شرح کامل‌تر:

شهادت (۱):

متن:
با شهادت گشته‌ای همسوی نور
از تعلق‌ها بری باشی و دور
می‌سپاری روح خود بر درگهش
جلوه‌ای از عشق یزدان را ظهور

شرح:
این رباعی به توصیف شهادت به‌عنوان راهی برای رسیدن به نور الهی و رهایی از تعلقات دنیوی پرداخته است. شاعر بیان می‌کند که شهید با فدا کردن جان خود، روحش را به خداوند می‌سپارد و جلوه‌ای از عشق الهی را به نمایش می‌گذارد. پیام شعر تأکید بر قرب الهی و خلوص است.


---

شهادت (۲):

متن:
شهادت همچو لبخند بهاری است
وصال حق تعالی و رهایی است
دهی جانت ز عشق نور یزدان
که با مرگت رها از هرچه خواهی است

شرح:
شهادت در این رباعی به زیبایی با لبخند بهاری و طراوت روحی مقایسه شده است. شاعر آن را نهایت وصال به حق تعالی و آزادی از قیود مادی می‌داند. اینجا شهادت نمادی از عشق الهی و تمایل به رهایی از محدودیت‌هاست.


---

شهادت (۳):

متن:
شهادت بهترین آمال ما گشت
فدای حق تعالی و رها گشت
رسد عاشق به قرب حق تعالی
بود جاوید و اجرش با خدا گشت

شرح:
این رباعی شهادت را اوج آرزوهای انسان معرفی می‌کند. شاعر تأکید دارد که عاشق حقیقی با شهادت به قرب الهی می‌رسد و جاودان می‌شود. پیام این شعر بر جاودانگی شهیدان و پاداش عظیم آنان در نزد خداوند متمرکز است.


---

شهادت (۴):

متن:
شهادت سوی یزدان جاودانی است
رهایی از دل و هم شادمانی است
بود روح شهیدان زنده در عرش
بهای خونشان قربی جهانی است

شرح:
شاعر شهادت را نه تنها رهایی از قیود دنیوی، بلکه رسیدن به شادی و آرامش ابدی می‌داند. رباعی به زنده بودن روح شهیدان در عرش الهی اشاره دارد و ارزش خون شهید را به اندازه قربی جهانی می‌داند، یعنی شهادت تأثیری عمیق و گسترده دارد.


---

شهادت (۵):

متن:
شهادت در رهایی و کمال است
به عشق ایزدی ما را وصال است
بریدن از خود و طی طریقت
بهایش قرب و شادی و جمال است

شرح:
این رباعی شهادت را مسیری به سوی کمال و عشق الهی معرفی می‌کند. شاعر به بریدن از خود و طی کردن مسیر معنوی اشاره دارد و نتیجه آن را قرب، شادی و مشاهده جمال الهی می‌داند. پیام شعر عرفانی و متعالی است.


---

شهادت (۶):

متن:
شهادت در ره یزدان رهایی است
عبور از ظلمت و جهل و جدایی است
شهیدان در بهشت و عرش یزدان
جواب پاکی نفس و الهی است

شرح:
شاعر شهادت را گذر از ظلمت و جهل به سوی نور و رهایی معرفی می‌کند. در این رباعی تأکید می‌شود که شهیدان به سبب پاکی نفس و الهی بودن عملشان، در بهشت و عرش الهی جایگاهی والا دارند.


---

شهادت (۷):

متن:
شهادت، نوری از آیات یزدان
رهایی از غبار جهل انسان
شهیدان در بهشت جاودانی
ببین اجر دعای پاک ایمان

شرح:
این رباعی شهادت را نوری الهی و راهی برای رهایی از غبار جهل و نادانی توصیف می‌کند. شاعر به جایگاه جاودانی شهیدان در بهشت و ارتباط آن با دعای پاک ایمان اشاره دارد، که پاداش آن نزد خداوند محفوظ است.


---

شهادت (۸):

متن:
شهادت، ره به سوی نور یزدان
رهایی از غم و زنجیر انسان
شهیدان نزد حق آرام گیرند
چراغ راهشان عشق است و ایمان

شرح:
شاعر شهادت را مسیری روشن به سوی نور الهی و رهایی از غم‌های دنیوی معرفی می‌کند. در این رباعی، شهیدان به‌عنوان چراغ راهنمایی برای دیگران شناخته می‌شوند که عشق و ایمانشان، دیگران را هدایت می‌کند.


---

شهادت (۹):

متن:
شهادت، شور عشق بی‌کران است
صفای جانشان باغ روان است
شهیدان زنده‌اند و جاودانه
حیات پاکشان اندر جنان است

شرح:
این رباعی شور عشق و پاکی جان شهید را به تصویر می‌کشد. شاعر روح شهید را زنده و جاودانه معرفی می‌کند که در بهشت جایگاه ابدی دارد. تصویرسازی «باغ روان» و «حیات پاک» حالتی عرفانی و زیبا به شعر می‌بخشد.


---

شهادت (۱۰):

متن:
شهادت، شور مهری بی‌نهایت
طریق وصل جان با نور و آیت
شهیدان زنده‌اند در هر شرایط
نگین روشن عرش و هدایت

شرح:
شاعر شهادت را نمایانگر شور عشق و مهر الهی می‌داند. این رباعی به جاودانگی شهیدان در هر شرایطی اشاره دارد و آنان را به‌عنوان نگینی درخشان و هادی دیگران در مسیر معنوی معرفی می‌کند.


---

۲. تحلیل و نتیجه‌گیری کلی:

اشعار به‌خوبی مفاهیم عرفانی و الهی شهادت را بیان کرده‌اند.

تصویرسازی‌های معنوی در برخی موارد بسیار برجسته و در برخی تکراری به نظر می‌رسند.

استفاده از قالب رباعی ایجاز و عمق معنا را تقویت کرده است.

زبان اشعار رسمی و کاملاً در راستای موضوع شهادت است.

بخش پنجم

دل

 

ممنون از توضیحتان. در اینجا، همانطور که خواسته‌اید، متن هر رباعی و سپس شرح مختصر آن آورده شده است.


---

دل (۱)

متن شعر:
دل چشمهٔ نوری است که تابان باشد
از مهر الهی چو گلستان باشد
دل را ز غبار کینه پاکیزه نما
تا جلوه‌گر از نور خدا جان باشد

شرح:
دل همچون چشمه‌ای از نور الهی است که با پاکسازی از کینه‌ها، می‌تواند به نمایش نور خداوند در جان انسان تبدیل شود.


---

دل (۲)

متن شعر:
دل گوهر پاک است و چراغ ایمان
هر ذرهٔ اوست جلوه‌ای از رحمان
دل را چو ز غیر دوست آزاد کنی
بینی ز رخ دوست، جهانی تابان

شرح:
دل به عنوان گوهر پاک و چراغ ایمان است که وقتی از تعلقات دنیا رها شود، نور الهی و جمال خداوند را در خود نمایان می‌کند.


---

دل (۳)

متن شعر:
دل راهبر عشق و حقیقت گردد
هر لحظه ز او لطف و حمایت گردد
آن کس که صفا داد دل از نور خدا
در سایهٔ حق سوی سعادت گردد

شرح:
دل به عنوان هدایتگر در مسیر عشق و حقیقت است و با پاک شدن از نور خداوند، به سعادت و آرامش می‌رسد.


---

دل (۴)

متن شعر:
دل خانهٔ اسرار خداوند جهان
پیوسته به نور عشق، مسرور و عیان
دل را به صفای عشق، دریا بنما
تا نور خدا دهد تو را راه جنان

شرح:
دل، خانه‌ای برای اسرار الهی و راهی برای رسیدن به بهشت است. با پاکسازی دل از تعلقات دنیا، انسان به نور خداوند و راه هدایت دست می‌یابد.


---

دل (۵)

متن شعر:
دل منزل عشق است و مکان جانان
هر لحظه ز نور حق شود آن تابان
دل را ز غبار نفس پاکیزه نما
تا جلوه کند جمال و نور یزدان

شرح:
دل باید خانه‌ای برای عشق الهی باشد. وقتی دل از غبار نفس پاک شود، نور خداوند در آن تابان می‌شود و جمال الهی در آن نمایان می‌گردد.


---

دل (۶)

متن شعر:
دل آینه‌ی حق است و اسرار در اوست
هر ذره ز خاک او گهر بار در اوست
دل را به صفای دل مزین گردان
کز نور خدا جمال رخسار در اوست

شرح:
دل آینه‌ای است که اسرار الهی در آن تجلی می‌کند. با پاک کردن دل از آلودگی‌ها، انسان به نور خداوند دست می‌یابد.


---

دل (۷)

متن شعر:
دل مرکب عشق و راهِ وحدت باشد
هر لحظه به سوی دوست فرصت باشد
هر کس که صفای دل بگردد همدم
راهش به جنان و عین حکمت باشد

شرح:
دل باید پر از عشق الهی باشد تا انسان را در مسیر وحدت با خدا هدایت کند. کسانی که دلشان از صفای الهی پر است، به حکمت و بهشت می‌رسند.


---

دل (۸)

متن شعر:
دل چشمهٔ آرامش و دریای یقین
هر لحظه در او جلوه کند نور مبین
دل را ز غبار غفلت آزاد نما
تا راه ببینی سوی معبود امین

شرح:
دل همچون چشمه‌ای از آرامش و دریای یقین است. وقتی از غبار غفلت پاک شود، انسان می‌تواند به درستی مسیر خداوند را بشناسد.


---

دل (۹)

متن شعر:
دل چشمهٔ عرفان و مکانِ اسرار
در اوست مقام یار و دلدارِ نگار
هر کس که دل از غبار دنیا شوید
در باغ خدا شود گلستان و بهار

شرح:
دل مکان دریافت عرفان و حقیقت الهی است. با پاکسازی دل از تعلقات دنیوی، انسان به درک خداوند نائل می‌شود و در باغ بهشت قرار می‌گیرد.


---

دل (۱۰)

متن شعر:
دل پنجره‌ای به سوی اسرار الست
هر کس که شناخت، دل ز دنیا او رست
دل را چو تهی ز غیر حق گر بکنی
هر لحظه به دیدار خدا گردی مست

شرح:
دل همچون پنجره‌ای به سوی اسرار الهی است. وقتی انسان دلش را از غیر خدا تهی کند، هر لحظه از دیدار خداوند مست خواهد شد.

بخش

ایمان

مجموعه رباعیات ایمان
 

در این مجموعه رباعیات، هر قطعه به طور خاص به موضوع ایمان و تاثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی پرداخته است. در ادامه، تفکیک و شرح تفصیلی هر رباعی ارائه می‌شود.


---

ایمان (۱)

ایمان چو کلیدِ ملک جانان باشد
گنجینه‌ی دل، ز مهر سبحان باشد
هر کس که ز راهِ دوست گمراه نشد
در جان و دلش صفا و ایمان باشد

شرح تفصیلی:
در این رباعی، ایمان به عنوان "کلید ملک جانان" معرفی شده است که برای رسیدن به "گنجینه دل" نیاز است. این گنجینه، که همان محبت و عشق الهی است، در دل انسان نهفته است. واژه "گمراه نشد" اشاره به کسانی دارد که از مسیر درست و معنوی منحرف نمی‌شوند. ایمان باعث صفا و آرامش در دل‌ها می‌شود.


---

ایمان (۲)

ایمان چو نسیمِ لطف یزدان باشد
آرامش دل، ز راز پنهان باشد
عاشق که به جان ز عشق سیراب شود
هر لحظه ز او، نگاهِ رحمان باشد

شرح تفصیلی:
در این رباعی، ایمان به نسیمی تشبیه شده که از لطف یزدان می‌آید و آرامش در دل‌ها ایجاد می‌کند. "راز پنهان" اشاره به حقایق معنوی و الهی دارد که تنها با ایمان درک می‌شود. عشق الهی جان را سیراب می‌کند و در نتیجه، شخص در هر لحظه از زندگی خود، نگاه و توجه رحمانانه‌ای را از خداوند تجربه می‌کند.


---

ایمان (۳)

ایمان چو پلی میانِ غیب است و شهود
باشد رهِ عاشقان به سبحان و وجود
هر کس که به این یقینِ حق دل بندد
دارای حیات و عشق یزدان ودود

شرح تفصیلی:
ایمان در این رباعی به عنوان پلی میان "غیب" (امور معنوی و غیرقابل مشاهده) و "شهود" (آنچه که درک می‌کنیم) معرفی شده است. ایمان راهی است برای عاشقان تا به "سبحان" (پاک و بی‌عیب) و "وجود" الهی نزدیک شوند. ایمان باعث می‌شود که انسان‌ها به یقین برسند و در نتیجه حیات واقعی و عشق الهی را تجربه کنند.


---

ایمان (۴)

ایمان به خدا، شراب جان می‌ریزد
نور است که در دلِ نهان می‌ریزد
هر کس که دل از شک و گمان خالی کرد
از چشمه‌ی عشق، بی‌کران می‌ریزد

شرح تفصیلی:
در این رباعی، ایمان به عنوان "شراب جان" تشبیه شده که جان انسان را از هر گونه غم و اندوه پاک می‌کند. این ایمان به نور تشبیه شده که در دل‌های پنهان می‌ریزد و دل را روشن می‌کند. کسانی که دل خود را از شک و تردید پاک کرده و به ایمان خالص دست یابند، از "چشمه عشق" الهی بهره‌مند می‌شوند که بی‌کران و نامحدود است.


---

ایمان (۵)

ایمان به خدا، چراغِ یزدان باشد
آن مایه‌ی فخرِ حق و انسان باشد
هر کس که به عدل و حق، عمل بنماید
آمرزش و لطفِ حق فراوان باشد

شرح تفصیلی:
ایمان به خدا در این رباعی به "چراغ یزدان" تشبیه شده که راه را روشن می‌کند. این ایمان مایه فخر و سربلندی برای انسان است و موجب می‌شود که انسان در مسیر عدل و حقیقت قرار گیرد. کسانی که به این اصول عمل کنند، مشمول آمرزش و لطف بی‌پایان الهی خواهند شد.


---

ایمان (۶)

ایمان به یقین ز عشق یزدان آید
در قلبِ تهی، شمیم سبحان آید
آن کس که به ذکر حق تعالی مأنوس
هر لحظه بر او نسیمِ رحمان آید

شرح تفصیلی:
ایمان در این رباعی نتیجه‌ی عشق به خداوند است که در قلب انسان به یقین تبدیل می‌شود. "شمیم سبحان" بوی خوش و دل‌انگیز خداوند است که دل‌های پاک را می‌نوازد. کسی که به ذکر خداوند مداومت داشته باشد، همواره در برکت رحمت الهی قرار می‌گیرد.


---

ایمان (۷)

ایمان به خدای حیّ سبحان زیباست
بخشنده‌ی جان و مهربان و والاست
آن‌کس که به این راه قدم بگذارد
داند که مسیر عاشقان نور خداست

شرح تفصیلی:
در این رباعی، ایمان به خداوند به عنوان "خدای حیّ سبحان" (خدای زنده و پاک) معرفی شده که ویژگی‌های بخشندگی و مهربانی دارد. کسی که به راه ایمان قدم می‌گذارد، در مسیر نور خدا حرکت می‌کند و می‌داند که در این مسیر، عشق و نور الهی او را هدایت می‌کند.


---

ایمان (۸)

ایمان به خدا، سکون جان می‌بخشد
بر غصه‌ی دل، تو را امان می‌بخشد
هر کس که به حق کند توکل بسیار
راهی سوی باغ بی‌کران می‌بخشد

شرح تفصیلی:
ایمان در این رباعی موجب آرامش و سکون در جان انسان می‌شود. ایمان به خداوند غم و اندوه دل را از بین می‌برد و امنیت روانی و معنوی به انسان می‌بخشد. کسانی که به خداوند توکل دارند، مسیرهای تازه‌ای از برکت و نعمت‌های الهی برایشان گشوده می‌شود.


---

ایمان (۹)

ایمان ز نسیمِ صبح آغاز شود
هر دم ز شکوهِ نورِ اعجاز شود
هر کس که به حق قدم نهد با اخلاص
درهای بهشت سوی او باز شود

شرح تفصیلی:
ایمان در این رباعی به نسیم صبح تشبیه شده که تازگی و روشنی به ارمغان می‌آورد. این ایمان هر لحظه از قدرت و اعجاز خداوند برخوردار است و کسانی که با اخلاص در راه خدا قدم بردارند، درهای بهشت به سوی آن‌ها گشوده خواهد شد.


---

ایمان (۱۰)

ایمان چو ستونِ دین و ایمان باشد
آرامش جانِ هر مسلمان باشد
هر کس که به راه حق قدم بردارد
در سایه‌ی او، حیات آسان باشد

شرح تفصیلی:
ایمان در این رباعی به ستون دین تشبیه شده است که بنیان و استحکام آن را شکل می‌دهد. ایمان به خداوند باعث آرامش درونی انسان می‌شود و کسانی که در راه حق گام برمی‌دارند، در سایه‌ی ایمان به آرامش و سعادت خواهند رسید.


---

این مجموعه از رباعیات، به طور جامع و زیبایی مفاهیم مختلف ایمان، عشق الهی، و تأثیرات آن بر زندگی انسان‌ها را به تصویر کشیده است. در تمام این اشعار، ایمان به عنوان نیرویی تحول‌ساز و روح‌بخش در نظر گرفته شده که انسان‌ها را به سوی نور و حقیقت الهی هدایت می‌کند.

بخش هفتم

هوای نفس

بسمه تعالی
مجموعه رباعیات "هوای نفس"

در این مجموعه، به بررسی و تحلیل ویژگی‌ها و اثرات "هوای نفس" پرداخته است. "هوای نفس" در این رباعیات نماد تمایلات و وسوسه‌هایی است که انسان را از مسیر حقیقت و تقوا منحرف می‌کند. به طور کلی، این اشعار به طور استعاری به چالش‌هایی می‌پردازند که نفس انسان در مسیر رشد و کمال با آن‌ها مواجه است.

 

هوای نفس (۱)

متن:
نفس است که دام بر ره ایمان زد
دل را ز صفا تهی و هم خسران زد
عاشق که به نور عشق ره روشن کرد
راه شه جان نمود و بر شیطان زد

شرح:
در این رباعی، "نفس" به عنوان دشمن ایمان و پاکی معرفی شده است. آنچه که در ابتدا مسیر ایمان را روشن می‌کند، با دام‌های نفس به انحراف می‌رود. اما عاشق واقعی که در نور عشق الهی قرار می‌گیرد، با تبعیت از حق و پاکی، بر تمامی وسوسه‌های نفس غلبه می‌کند و از شیطان دور می‌شود.

هوای نفس (۲)

متن:
نفس است چو پرده‌ای بر دل پاک
هر دم کشدت به سوی دنیا بی‌باک
عاشق که ز نور حق ببیند ره عشق
برچید ز جان هر آنچه باشد ناپاک

شرح:
در اینجا، نفس به مثابه پرده‌ای است که مانع از دیدن حقیقت و کمال در دل انسان می‌شود. نفس با وسوسه‌های خود، انسان را به سوی دنیا و دوری از معارف الهی سوق می‌دهد. عاشق حقیقی کسی است که با دیدن نور حق، بر تمامی تعلقات دنیوی فائق می‌آید و هر آنچه که ناپاک است را از جان خود می‌زداید.

هوای نفس (۳)

متن:
نفس است، سیاهی و ره تاریکی
بر اهل صفا دامی و در نزدیکی
عاشق که ز نور حق شود پاک سرشت
بی‌رنگ کند نفس و هوس یکرنگی

شرح:
نفس به عنوان سیاهی و تاریکی معرفی شده که انسان را از نور و حقیقت دور می‌کند. این سیاهی به اهل صفا نزدیک است و دام‌هایی می‌سازد. عاشقی که از نور حق بهره‌مند می‌شود، با تصفیه نفس و تهذیب هوس، خود را از این تاریکی‌ها رهایی می‌بخشد و به کمال می‌رسد.

هوای نفس (۴)

متن:
نفس است که گوید ره طاعت، خطاست
در دل کند از هوس، شراری بر پاست
عاشق که ز نور حق شود نورانی
هرگز به هوس اسیر دام است و بلاست

شرح:
نفس به طور فریبنده‌ای انسان را از راه درست و طاعت خداوند منحرف می‌کند و در دل او وسوسه‌های هوس و شهوت ایجاد می‌کند. اما کسی که در نور حق قرار می‌گیرد، از این دام‌ها می‌گریزد و هوس‌ها نمی‌توانند او را اسیر کنند. در واقع، این رباعی به این نکته اشاره دارد که نور خداوند انسان را از چنگال نفس و هوس‌ها رهایی می‌بخشد.

نفس (۵)

متن:
نفس است که بر دل تو حاکم گردد
با وسوسه راه تو ز حق گم گردد
گر گوش به امر حق دهی، پیروزی
هر میل و هوس ز جان تو کم گردد

شرح:
در اینجا، نفس به عنوان حاکم دل انسان معرفی شده است که با وسوسه‌های خود راه انسان را از حق منحرف می‌کند. اما اگر انسان به دستورات حق گوش دهد و در مسیر حق قدم بردارد، از تمام تمایلات نفس و هوس‌ها کاسته خواهد شد و در نهایت به پیروزی و کمال می‌رسد.

هوای نفس (۶)

متن:
نفس است رهی که سوی ظلمت دارد
هر گام تو را ز حق به غفلت دارد
حق را بطلب، که نفس حسرت بکشد
خوشبختی و عزت و سلامت دارد

شرح:
نفس انسان، راهی است که به سوی ظلمت و دوری از نور حقیقت هدایت می‌کند. هر قدمی که انسان در مسیر دنیا و هوس‌ها برمی‌دارد، او را از حق و کمال دورتر می‌سازد. اما اگر انسان حقیقت را بجوید، نفس حسرت خواهد خورد و در این مسیر، خوشبختی، عزت و سلامت در انتظار اوست.

هوای نفس (۷)

متن:
نفس است که خصم عقل و ایمان باشد
بر دل، ره تیرگی و طغیان باشد
قرآن به ره تو نور ایمان افزود
هر جا که خدا، خدای انسان باشد

شرح:
در این رباعی، نفس به عنوان دشمن عقل و ایمان انسان معرفی شده است که بر دل او تاریکی و طغیان می‌افکند. اما قرآن به عنوان نور ایمان، راه انسان را روشن می‌کند و هر جا که انسان خداوند را در دل خود بپرستد، نور ایمان به او هدایت می‌دهد.

هوای نفس (۸)

متن:
نفس است چو بادی به شکایت برسد
بر نکبت و طغیان و هلاکت برسد
عاشق که ز زخم نفس آزاد شود
هر لحظه دل از حکمت و رحمت برسد

شرح:
نفس همچون بادی است که انسان را به شکایت و نارضایتی از زندگی می‌کشاند. اما کسی که از زخم‌های نفس آزاد شود و به عشق الهی دست یابد، دل او از حکمت و رحمت پر می‌شود و در مسیر رشد و کمال قرار می‌گیرد.

هوای نفس (۹)

متن:
نفس است که در ره خدا سد گردد
دل را ز صفای حق همی رد گردد
عاشق که هوا ز دل براند هر دم
بر قله‌ی عشق حق، هوا بد گردد

شرح:
نفس به عنوان مانعی در مسیر خدا قرار می‌گیرد و دل را از صفای حق دور می‌کند. اما عاشقی که با هر دم از دل خود تمایلات نفس را دور می‌کند، به قله‌های عشق و حقیقت صعود می‌کند و نفس دیگر در او اثری ندارد.

هوای نفس (۱۰)

متن:
نفس است که راه دل زنجیر کند
هر ذره ز نور حق زمین‌گیر کند
عاشق که هوا را ز دلش بیرون کرد
او دشمن جان را چه تحقیر کند

شرح:
نفس به مانند زنجیری است که راه دل انسان را بسته و او را از نور حقیقت بازمی‌دارد. اما عاشق حقیقی که هوا و تمایلات نفس را از دل خود دور می‌کند، بر دشمن جان (یعنی نفس) فائق می‌آید و آن را تحقیر می‌کند.


---

نتیجه‌گیری کلی:
مجموعه رباعیات "هوای نفس" دکتر علی رجالی به بررسی ویژگی‌های نفس و اثرات آن در مسیر رشد معنوی انسان پرداخته است. در این اشعار، نفس به عنوان دشمنی درونی و مانعی در برابر رشد معنوی انسان معرفی شده است که با وسوسه‌های خود انسان را از حقیقت دور می‌کند. اما در مقابل، عشق به خداوند و هدایت‌های الهی می‌تواند انسان را از دام‌های نفس رهایی بخشد و به سوی کمال و سعادت سوق دهد.

بخش

امید

 

 

مجموعه رباعیات امید از دکتر علی رجالی شامل ده رباعی است که در آن‌ها، مفاهیم امید، توکل به خدا، توبه، رحمت الهی و جلب کمک از سوی خداوند به زیبایی بیان شده است. در این مجموعه، شعر به نوعی پیام‌هایی از دلگرمی و اعتماد به خداوند، به ویژه در مواجهه با مشکلات و گناهان ارائه می‌دهد. در ادامه، تفکیک و شرح تفصیلی هر رباعی را ارائه می‌دهم.


---

امید (۱)

هرچند گناهت ز عدد بیش شده
از غم دل تو خسته و آن ریش شده
حق گفت: در توبه به رویت باز است
دان، هر گنهی موجب تشویش شده

شرح:
در این رباعی، شاعر اشاره به گناهان زیاد و اثرات منفی آن‌ها در روح و دل انسان دارد. با این حال، شاعر یادآوری می‌کند که خداوند در توبه را برای بندگان خود باز کرده است و هیچ گناهی نمی‌تواند انسان را از رحمت الهی دور کند. تنها چیزی که گناهان به همراه دارند، تشویش و پریشانی است.


---

امید (۲)

ای خسته دل از گناه و هم خودخواهی
هرچند که لغزش ببرد بی‌راهی
حق راه گشاید به همه با توبه
حق توبه پذیر است، اگر خودخواه

شرح:
شاعر در این رباعی به انسان‌هایی که از گناه و خودخواهی رنج می‌برند، هشدار می‌دهد. او بیان می‌کند که هرچند لغزش‌ها ممکن است انسان را از مسیر درست منحرف کنند، اما خداوند با توبه‌پذیری بی‌پایان خود، راه گشایش را پیش روی بندگان قرار می‌دهد. شرط آن، خلوص نیت و عدم خودخواهی است.


---

امید (۳)

در وسعت رحمتت جهان خرم شد
درهای امید، سوی ما، هر دم شد
ای خالق عشق و هستی بی‌پایان
با یاد تو قلب غمزده مرهم شد

شرح:
این رباعی به زیبایی از رحمت بی‌پایان خداوند و تأثیر آن بر دل‌های غمگین سخن می‌گوید. شاعر به این نکته اشاره می‌کند که یاد خداوند باعث تسکین دردها و اندوه‌های انسان‌ها می‌شود. او همچنین از عشق خداوند و بی‌پایانی هستی او یاد می‌کند.


---

امید (۴)

هر غم که به دل نشست، آسان گردد
چون لطف خداوند به انسان گردد
از مهر و کرامتش چه نومید شوی؟
با عفو خدا همیشه جبران گردد

شرح:
شاعر در این رباعی بیان می‌کند که هرگاه غم و اندوه به دل انسان راه یابد، با یاد و لطف خداوند، این غم‌ها به راحتی از بین می‌روند. هیچ دلی نباید از مهر و کرامت خداوند نومید شود، زیرا عفو خداوند جبران‌کننده تمامی خطاها و اندوه‌ها است.


---

امید (۵)

از ظلمت شب، چراغ روشن سازد
از چشمه‌ی دل، امید جوشن سازد
آن‌کس که دلش به لطف یزدان باشد
صد دشت غم از نسیم گلشن سازد

شرح:
این رباعی به انسان‌ها می‌آموزد که در تاریکی‌ها و ظلمت‌ها، تنها نور خداوند می‌تواند راه را روشن کند. اگر دل انسان به لطف الهی روشن باشد، قادر خواهد بود تا از دل دشت‌های غم، گلستانی از امید بسازد.


---

امید (۶)

هر جا که فتادی به گناه و تقصیر
هر جا که شدی اسیر غم یا زنجیر
برخیز و برو، راه یزدان از نو
امید همه مهر خدا هست فراگیر

شرح:
این رباعی به انسان‌ها توصیه می‌کند که حتی اگر در گناه و غم اسیر شدند، نباید از حرکت باز بایستند. با توبه و بازگشت به راه خداوند، همیشه امید و مهر الهی برای همه موجودات گسترده است.


---

امید (۷)

گر پای دلم شکست، در راه تو بود
هر اشک دل‌افروز، به درگاه تو بود
در روز وصال، وعده خواهم امید
هر غم که کشیدم، به دلخواه تو بود

شرح:
شاعر در این رباعی بیان می‌کند که حتی در شرایطی که دل شکسته و اشک‌ها جاری می‌شوند، همه این‌ها در مسیر خداوند است. او در پایان با امید به وصال الهی، باور دارد که هر غم و سختی که تجربه کرده، جزئی از خواسته و تقدیر الهی بوده است.


---

امید (۸)

گر سختی راه بر تو آسان نشود
از رحمت حق، دلت هراسان نشود
حق گفته که صابران، پاداش برند
هر درد و بلای جان، خسران نشود

شرح:
شاعر در این رباعی به انسان‌ها می‌آموزد که در مواجهه با سختی‌ها نباید از رحمت الهی ناامید شوند. صابران در نهایت پاداش می‌گیرند و هیچ درد و بلای واقعی به ضرر و زیان انسان نخواهد بود.


---

امید (۹)

چون مرغ شکسته بال، به درگاه توام
در بحر بلا، رهیده از راه توام
با نور امید تو، به سویت آیم
در سایه‌ی لطف حق، به همراه توام

شرح:
این رباعی به حال کسی اشاره دارد که با وجود شکست و سختی‌ها، در جستجوی نور امید و لطف الهی است. حتی اگر در دریای بلا غرق شود، به لطف خداوند می‌تواند راه نجات را پیدا کند و به سوی او حرکت کند.


---

امید (۱۰)

بر دست دعا، امید خود را بگشا
از لطف خدا بخواه، بر آنچه روا
هرچند که دیر آید، گاهی به صلاح
زیرا که خدا شنید، هر راز و نوا

شرح:
در این رباعی، شاعر تأکید می‌کند که باید امید خود را در دست دعا بگشاییم و از لطف خداوند بخواهیم. حتی اگر خواسته‌ها دیر به نتیجه برسند، باید به حکمت الهی اعتماد کرد، زیرا خداوند هر راز و نوا را می‌شنود و پاسخ می‌دهد.


---

نتیجه‌گیری کلی:

مجموعه رباعیات امید از دکتر علی رجالی، در سراسر ابیات خود به انسان‌ها امید می‌دهد که در سختی‌ها، گناهان، و مشکلات زندگی، همواره باید به رحمت و لطف خداوند اعتماد داشته باشند. توبه، صبر، دعا و توکل بر خداوند، از مهم‌ترین مضامین این اشعار هستند.

بخش هشتم

صبر

مجموعه رباعیات صبر

این مجموعه رباعیات در قالبی دلنشین و معنوی، اهمیت و جایگاه صبر را در زندگی انسان‌ها شرح می‌دهد. در ادامه شرح هر رباعی بدون ذکر پیام ارائه شده است.


---

صبر (۱)

متن:
صبر است طریق اهل تقوا و یقین
هر رنج و غمی به لطف او شد تسکین
از صبر رسد هر آنچه خواهی، بی‌شک
صبری که کنی، برد تو را در تمکین

شرح:
صبر به عنوان راه و رسم اهل تقوا و یقین معرفی شده است و نشان داده که تحمل و استقامت در سختی‌ها، انسان را به ثبات و آرامش معنوی می‌رساند. در این رباعی از رابطه میان صبر و لطف خداوند سخن به میان آمده است.


---

صبر (۲)

متن:
صبر است کلید درِ الطاف خدا
هر رنج به صبر می‌شود رفع بلا
دانا به صبوری نهد امید به حق
بر عهد خدا بود صبوری و صفا

شرح:
این رباعی صبر را به کلید گشایش الطاف الهی تشبیه کرده است. انسان دانا در مواجهه با مشکلات، با صبوری به رحمت و لطف خداوند امیدوار می‌شود. صبر همچنین به عنوان عاملی برای حفظ وفاداری به عهد الهی مطرح شده است.


---

صبر (۳)

متن:
هر درد بشر به سوی رحمان گردد
هر لحظه که صبر، قوت جان گردد
صبری که کنی، شود مقامت افزون
این رمز وصال، نور ایمان گردد

شرح:
در این رباعی، صبر به قدرتی الهی تشبیه شده که درد و رنج را به نزدیکی به خدا و تقویت ایمان تبدیل می‌کند. همچنین تأکید شده که صبر می‌تواند مقام معنوی انسان را افزایش دهد.


---

صبر (۴)

متن:
صبر است چراغ عاشقان در شب تار
هر درد رهی به سوی یزدان و نگار
دل را به امید وصل حق زنده نما
هر لحظه بخواه از خداوند، قرار

شرح:
صبر به چراغی تشبیه شده که عاشقان را در سختی‌ها و تاریکی‌ها هدایت می‌کند. در این رباعی از نقش امید به خدا و توکل در زنده نگه داشتن دل سخن گفته شده است.


---

صبر (۵)

متن:
هر غم که رسد، گنج نهان می‌گردد
در سایه‌ی صبر، دل جوان می‌گردد
صبر آینه‌ی جمال یار است، بدان
صبری که کنی، صفای جان می‌گردد

شرح:
در این رباعی، سختی‌ها و غم‌ها با صبر به گنجی پنهان تبدیل می‌شوند. همچنین از تأثیر صبر در جلا دادن دل و رساندن انسان به صفای باطنی سخن به میان آمده است.


---

صبر (۶)

متن:
در تنگی دنیا، به خدا صبر نما
از مهر خدا، غم ز دلت گشت رها
هر لحظه که آزمونِ سختی برسد
پاداش عظیم است، نگردی به خطا

شرح:
این رباعی به نقش صبر در تحمل سختی‌های دنیوی اشاره دارد. در این متن، صبر به عنوان وسیله‌ای برای رهایی از غم‌ها و بهره‌مندی از لطف خداوند معرفی شده است.


---

صبر (۷)

متن:
صبر است نشان مردم باایمان
هر رنج و بلایی شود از صبر روان
ایمان به خدا چراغ دل‌های صبور
با یاد خدا، غصه رود از دل و جان

شرح:
صبر در این رباعی به عنوان نشانه‌ای از ایمان مردم و چراغی برای هدایت دل‌های صبور معرفی شده است. ارتباط صبر با یاد خدا و تأثیر آن در کاهش غصه‌ها مورد تأکید قرار گرفته است.


---

صبر (۸)

متن:
صبری که خدا گفت، ز جان کن باور
هر لحظه مدد ز لطف یزدان یاور
هر سختی و درد، روزی آسان گردد
با صبر رسد رحمت جانان داور

شرح:
این رباعی از ضرورت باور به صبر الهی سخن می‌گوید. تأکید شده که صبر، سختی‌ها را آسان می‌کند و انسان را به رحمت خداوند نزدیک‌تر می‌سازد.


---

صبر (۹)

متن:
صبر است مقام عاشقان در دل شب
با یاد خداست، وصل انسان و طلب
گر درد رسد، گنج شود، هر سختی
صبری که کند دل، ز کمال است و ادب

شرح:
در این رباعی، صبر به عنوان مقام عاشقان و راهنمایی برای رسیدن به وصال الهی معرفی شده است. همچنین به اثرات معنوی صبر در تحمل سختی‌ها و ایجاد ادب و کمال در دل انسان اشاره شده است.


---

صبر (۱۰)

متن:
هرکس که به صبر زنده ماند در یاد
آن رنج که دارد، شود از رحمت شاد
صبر است که ایمان دل ما گردد
آن‌کس که صبور است، برد فیض جهاد

شرح:
در این رباعی، صبر به عنوان عامل ماندگاری در یادها و وسیله‌ای برای شادی ناشی از رحمت الهی معرفی شده است. همچنین از رابطه میان صبر، ایمان و تلاش برای دستیابی به فیض الهی سخن گفته شده است.

بخش دهم

صبر

 

تفکیک و شرح مجموعه رباعیات "ایثار"


---

ایثار (۱)

ایثار فدای جان بود بر جانان
یابی تو حقیقی ز رحمان
حق ماند و حق ماند و حق
پایداری ز دل پاک و عیان

شرح:
در این رباعی، ایثار به عنوان یک عمل مقدس و فدای جان برای معشوق و حقیقت معرفی می‌شود. با فدای جان بر جانان (خداوند)، انسان به حقیقت و حقیقتِ خدایی می‌رسد. در پایان، پایداری و ثابت‌قدم بودن بر این مسیر از دل پاک و روشن می‌آید.


---

ایثار (۲)

حسین در کربلا جانش فدا کرد
چه غوغایی به عالم او به پا کرد
نمایش داد ایثاری ز عاشق
کند ایثار با خونش ،چه ها کرد

شرح:
این رباعی به ایثار حضرت حسین (ع) در کربلا اشاره دارد، جایی که او جانش را فدای عقیده و دین کرد و با خون خود یک درس بزرگ از ایثار و عشق به حقیقت به جهانیان داد. این ایثار بزرگ در تاریخ، تأثیری عظیم بر جای گذاشت.


---

ایثار (۳)

بهترین اعمال ما ایثار ماست
در ضمیر جان و در اشعار ماست
گفت پیغمبر بود آن بهترین
جلوه اش در کار و در رفتار ماست

شرح:
در این رباعی، ایثار به عنوان بهترین عمل انسانی معرفی شده است. ایثار نه تنها در دل انسان بلکه در گفتار و اعمال وی نیز نمایان می‌شود. همچنین به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره دارد که ایثار را بهترین عمل دانسته است.


---

ایثار (۴)

یاد کن ای دل ز ایثاری گران
از برای دین و قرآن در جهان
حفظ دین از واجبات است واجبات
جان فدا گردد برای حفظ آن

شرح:
در این رباعی، تاکید بر اهمیت ایثار در راه حفظ دین و قرآن است. ایثار برای حفظ اصول دین و قرآن به عنوان یک واجب بر انسان‌ها یاد می‌شود که حتی جان را می‌توان فدای این هدف بزرگ کرد.


---

ایثار (۵)

گر طالب یزدانی و آن عشق برین
باشد ره آن پاکی دل، نور و یقین
دل را برهان از هوس، زودگذر
باید که شوی پاک ز کینه ز حزین

شرح:
این رباعی به مسیر نورانی عشق الهی اشاره دارد. آنکه به دنبال محبت و عشق خداوند است، باید دل خود را از هوس‌های زودگذر و دنیوی پاک کند تا به یقین و حقیقت نزدیک شود. این ایثار شامل رهایی از هرگونه کینه و حسد است.


---

ایثار (۶)

ایثارگری کار شهیدان، غوغاست
عشق ازلی باشد و در راه خداست
دل از همه چیز و همه کس دور شود
جز حق نکنی فکر، که مذموم و خطاست

شرح:
این رباعی به عظمت ایثار شهیدان اشاره دارد که نه تنها در فدای جان بلکه در عشق به خدا و دوری از همه چیز و همه کس است. این ایثار، عشق ازلی به خداوند را می‌طلبد و انسان باید تمام افکارش را تنها به خدا متمرکز کند.


---

ایثار (۷)

آن کس که دهد جان به ره عشق، نکو بود
آرام دل و مایه‌ی فخر و شرف او بود
سر را به ره حق چو فدا کرد و گذشت
از خویش برید و ره دنیاش سکو بود

شرح:
این رباعی بیانگر عظمت انسان‌هایی است که جان خود را در راه عشق به حق فدا می‌کنند. چنین فردی نه تنها شایسته‌ی فخر و شرف است بلکه با فدای جان و سر در راه حقیقت، از دنیا بریده و به مقام بالاتری دست یافته است.


---

ایثار (۸)

ایثارِ شهیدان همه تفسیرِ وفاست
از غیر گذشتن، رهِ تسلیم و رضاست
هر قطره‌ی خونش به زمین گشت نشان
هر لحظه دعای او چراغِ ره ماست

شرح:
در این رباعی، ایثار شهیدان به عنوان تفسیر وفاداری به خداوند و تسلیم در برابر مشیت الهی بیان شده است. خون شهیدان نماد رهایی از خود و فدای تمامی هویت برای هدف الهی است و دعای شهیدان راهنمایی برای انسان‌ها در ادامه مسیر است.


---

ایثار (۹)

جان داد به راه حق و ایمان، شهید
از نور وجودش، شب ما گشت سپید
هر قطره‌ی خونش، نشود حیف و تلف
افروخت چراغی که به دل شد امید

شرح:
این رباعی به ایثار شهیدان در راه حق و ایمان اشاره دارد. شهید با جان خود، نور و روشنی به زندگی انسان‌ها می‌بخشد و خون او هرگز تلف نخواهد شد بلکه منبع امید برای دیگران می‌شود.


---

ایثار (۱۰)

ایثار شهیدان، ره فتح است و یقین
آن کس که ره عشق نماید در دین
از جام وفا، جرعه به دل نوش کند
آیینه‌ی توحید، به دل عشق برین

شرح:
این رباعی به عظمت ایثار شهیدان به عنوان مسیر رسیدن به فتح و یقین در دین اشاره دارد. ایثار در راه عشق الهی و وفاداری به اصول دین، همچون جرعه‌ای از جام وفا است که دل انسان را به توحید و عشق الهی متصل می‌کند.


---

نتیجه‌گیری کلی:
در این مجموعه رباعیات، ایثار به عنوان یک ارزش عالی انسانی و دینی معرفی شده است که از فدای جان در راه حقیقت تا فدای جان در راه عشق الهی به نمایش گذاشته شده است. در همه این رباعیات، ایثار در راستای ترویج دین و حقیقت است و به عنوان جاده‌ای برای رسیدن به حقیقت و نور الهی بیان شده است.

بخش

اخلاص

بله، در ادامه متن کامل مجموعه‌ی رباعیات اخلاص که شامل توضیحات و اشعار مربوطه است، به‌طور کامل آورده شده:


---

باسمه تعالی

اخلاص (۱)
اخلاص بود سرِّ فنا، عامل ما
نورِ ازلی تاب کند بر دلِ ما
هر کس که ز غیرِ حق دل آزاد کند
یابد رخ او را به حرم، حاصلِ ما

شرح:
در این رباعی، اخلاص به‌عنوان علت «فنا» (یعنی نابودی خود در خدا) معرفی می‌شود. وقتی دل از غیر خدا آزاد شود، به نور الهی دست می‌یابد و در «حرم» خداوند حضور پیدا می‌کند. این اشعار به‌نوعی مسیر رهایی از دنیای مادی و نزدیکی به حقیقت الهی را ترسیم می‌کند.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۲)
اخلاص، نهان‌خانه‌ی اسرار خداست
آن جوهرِ نابِ دل و هم اهلِ وفاست
دل اگر پاک شود از غضب و کبر و حسد
وانگهی رخ بنماید شه جان مقصد ماست

شرح:
در این رباعی، اخلاص به‌عنوان «نهان‌خانه‌ی اسرار خدا» معرفی می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی این است که اخلاص می‌تواند دل را به مکان دریافت معارف و اسرار الهی تبدیل کند. با پاک شدن دل از صفات منفی همچون غضب و حسد، انسان می‌تواند به مقام «شه جان» که همان خداوند است، نزدیک شود.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۳)
اخلاص بود کلیدِ درهای وصال
راهی است ز دل تا حرمِ نور و کمال
هر کس که شود خالص و از خود ببرد
بیند رخ یار، صاحب عز و جلال

شرح:
این رباعی اخلاص را به‌عنوان «کلید درهای وصال» به کار می‌برد و اینکه اخلاص می‌تواند انسان را به خداوند نزدیک کند. راهی که از دل به سوی «حرم نور و کمال» می‌رود، همان مسیر خلوص و نزدیکی به خداست. با خالص شدن از خود و دنیا، فرد می‌تواند درک کند که حقیقت چیست و به مقام عزت و جلال برسد.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۴)
اخلاص، غبارِ ره صادق باشد
سرچشمه‌ی جان و دلِ لایق باشد
دل را چو ز غیرِ حق رها سازی پاک
هر لحظه به نورِ دوست، شایق باشد

شرح:
اخلاص به‌عنوان غبار «ره صادق» معرفی می‌شود، یعنی مسیر حقیقت را صاف و روشن می‌کند. این رباعی بر پاکسازی دل از هرگونه تعلق غیر الهی تأکید دارد و به این نکته اشاره دارد که با رها کردن دل از غیر خدا، هر لحظه می‌توان به نور الهی دست یافت.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۵)
دل خالص اگر به سوی معبود رود
با عشق به سوی مظهر جود رود
آن کس که رها ز خود شود در اخلاص
جانش به مقام قرب و محمود رود

شرح:
این رباعی می‌گوید که دل خالص به سوی معبود می‌رود و با عشق به سوی «مظهر جود» (یعنی حضرت حق) حرکت می‌کند. این دل خالص، به مقام «قرب» و «محمود» (یعنی جایگاه حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسد. رهایی از خود در این مسیر، انسان را به اوج قرب الهی می‌رساند.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۶)
اخلاص همان نورِ دلِ عاشق ماست
راهی که به سوی حضرتِ مطلق ماست
هر لحظه که دل ز بند اغیار برید
حق جلوه کند، که ناجی و شایق ماست

شرح:
در این رباعی، اخلاص به‌عنوان «نور دل عاشق» معرفی می‌شود که راهی به سوی خداوند مطلق است. وقتی دل از اغیار و تعلقات دنیوی رها می‌شود، جلوه‌ای از حقیقت نمایان می‌شود که «ناجی» و «شایق» اصلی ما است.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۷)
ای دل، ره اخلاص گشا در دل خویش
پاکیزه کن از غیر خدا، منزل خویش
هر لحظه که یاد حق بود در دل و جان
افشان شود از نور خدا محفل خویش

شرح:
در این رباعی، شاعر به دل توصیه می‌کند که راه اخلاص را در دل خود بگشاید و از غیر خدا پاک کند. هر لحظه یاد خدا در دل و جان انسان، موجب می‌شود که فضای درونی فرد از نور الهی روشن شود.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۸)
اخلاص به دل، جوهر ایمان باشد
راهی به سوی کمال و رحمان باشد
آن کس که به هر کار، خدا را بیند
جانش ز فروغِ حق فروزان باشد

شرح:
اخلاص به‌عنوان «جوهر ایمان» و راهی به سوی کمال و رحمت الهی معرفی می‌شود. کسی که در همه کارها خدا را می‌بیند، جانش از نور الهی روشن و فروزان می‌شود. این نشان‌دهنده‌ی مقام والای اخلاص در زندگی معنوی است.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۹)
دل از همه جز یاد خدا پاک کنید
بر چهره‌ی جان، نورِ ز افلاک کنید
هر لحظه که اخلاص در آن پیدا شد
آنجاست که راه سوی حق درک کنید

شرح:
این رباعی بر اهمیت پاک‌سازی دل از غیر خدا تأکید می‌کند. وقتی دل فقط به یاد خدا باشد، نور الهی بر جان انسان می‌تابد و راه حقیقت به‌طور واضح و درک‌پذیر برای او آشکار می‌شود.


---

باسمه تعالی

اخلاص (۱۰)
اخلاص به دل راه خدا می‌بخشد
هر لحظه به ما عشق و صفا می‌بخشد
گر خالص و پاک باشی از شرک و گناه
نورش به تو تسکین و جلا می‌بخشد

شرح:
در این رباعی، اخلاص به‌عنوان راهی برای رسیدن به خدا و دریافت عشق و صفا از او معرفی شده است. اگر دل از شرک و گناه پاک شود، نور اخلاص به فرد تسکین و جلا می‌بخشد.


---

سراینده:

دکتر علی رجالی


---

مجموعه رباعیات اخلاص  در پیوند با مفهوم اخلاص، معنویت و نزدیکی به حقیقت الهی است. در این اشعار، با تأکید بر پاکسازی دل و خلوص نیت، انسان به‌سوی کمال و قرب الهی هدایت می‌شود.

فصل سیزدهم

بخش اول

حضرت ابوالفضل

متن و شرح اشعار حضرت ابوالفضل (ع)


توصیف مقام ولایت و همدمی با امام حسین (ع)

متن:

> السلام ای ساقی لب تشنگان در کربلا
ای سپهسالار و ای شیر زمان در هر کجا
لحظه‌ای از تو ولایت دور ناگردد ز عشق
ای انیس و همدم و یاری‌رسان در نینوا

 

شرح: در این بخش، حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان ساقی تشنگان و سپهسالار شجاع کربلا معرفی می‌شود. او یار و همدم امام حسین (ع) و نماد وفاداری به ولایت است. شعر بر پیوند عمیق حضرت با ولایت تأکید دارد.


 وصف جمال و غیرت حضرت ابوالفضل (ع)

متن:

> ای جمال دلفریب ماه رخشان در سما
ای بلند سرو خزان در دشت و خاک کربلا
مرحبا بر غیرت و مردانگی با خصم دون
می‌کشی همچون پدر، روبه‌ستیزان بلا

 

شرح: این قسمت به زیبایی و جمال معنوی حضرت ابوالفضل اشاره می‌کند که همچون ماه درخشان است. همچنین بر شجاعت و غیرت او در مقابله با دشمنان تاکید شده است. شباهت او به پدرش، حضرت علی (ع)، در نبرد با دشمنان ذکر شده است.


معرفی و برجسته کردن مقام حضرت

متن:

> کیست این آزاد مرد و یکه‌تاز کربلا
کیست این سقای عطشان در زمین نینوا
او ابوالفضل علمدار و شهیدی باوفاست
کیست این ماه منیر شب‌فروز و رهنما

 

شرح: در این بخش، هویت حضرت ابوالفضل به عنوان علمدار باوفای کربلا و سقای تشنه‌لبان توصیف شده است. او به عنوان ماه درخشان و راهنمای روشنی‌بخش در میان ظلمت مصیبت‌های کربلا شناسانده می‌شود.


حماسه‌آفرینی در میدان نبرد

متن:

> ساقی لب تشنگان است در زمین کربلا
کز دم تیر و سنان افتاده در خاک بلا
او فتاد از صدر زین اندر مصاف دشمنان
همچو حیدر می‌کشد آن روبهان بی‌ولا

 

شرح: ایثار و ازخودگذشتگی حضرت ابوالفضل (ع) در آوردن آب از فرات و تیر خوردن ایشان در میدان نبرد توصیف شده است. شجاعت و دلاوری او به حدی است که همچون حضرت علی (ع)، دشمنان را به زانو درمی‌آورد.


نسب حضرت و وفاداری به اهل‌بیت

متن:

> زاده‌ای ام‌البنین، سقای عطشان در فرات
با لب خشکیده آرد مشک آبی در فلات
تیر باران می‌شود مشک و ندارد چاره‌ای
نیست آبی تا کند سیراب، یا چاه و قنات

 

شرح: در این قسمت، حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان فرزند ام‌البنین و سقای تشنه‌لبان کربلا معرفی می‌شود. ماجرای تلاش او برای آوردن آب و تیر باران شدن مشک توصیف شده است، که نشان‌دهنده نهایت ایثار او در حفظ ارزش‌هاست.


شجاعت و ایثار در میدان جنگ

متن:

> کیست این آزاده مرد دشت و صحرا نینوا
مرد میدان و غیور و با صلابت در غزا
شیر مردی کاو ندارد از عدو ترسی و باک
می‌دهد دستان خود را در نبردی از قفا

 

شرح: شجاعت و ایثار حضرت ابوالفضل (ع) در میدان نبرد برجسته شده است. او با اهدای دستانش برای حفاظت از حق و عدالت، تصویری از یک قهرمان بی‌بدیل را به نمایش می‌گذارد.


مقام معنوی حضرت

متن:

> هست او باب الحوائج در مصیبت در عزا
در عزاداری توسل می‌شود بهر شفا
می‌کند حاجت روا با اذن یزدان در امور
هست شافی و مقرب نزد یزدان هر کجا

 

شرح: حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان "باب‌الحوائج" معرفی شده است. او مقام شفاعت و توسل نزد خداوند دارد و حاجات نیازمندان را با اذن الهی برآورده می‌سازد.


 اوج ایثار و وفاداری

متن:

> گوهر بحر فتوت، صاحب جود و سخا
راد مردی با لیاقت، تا به آخر با وفا
با تن صدپاره‌اش غلطان و خیزان می‌رود
مرد با غیرت، دلیری بی‌مثال و بی‌ریا

 

شرح: این بخش اوج ایثار و وفاداری حضرت ابوالفضل (ع) را در آخرین لحظات زندگی‌اش توصیف می‌کند. او با وجود جراحات عمیق، همچنان بر وفاداری و غیرت خویش پایبند است.


اشاره به مقام امام حسین (ع) و ولایت

متن:

> کیست این شیر ژیان افتاده در دریای خون
می‌زند شمشیر بر خیل سواران زبون
او امید زاده‌ی زهرا، حسین سرجداست
نیست او را وهم و ایهام و خیال و هم جنون

 

شرح: در این قسمت، رابطه عمیق حضرت ابوالفضل (ع) با امام حسین (ع) بیان شده است. شجاعت و جانفشانی او برای حفظ ولایت و حمایت از امام در برابر دشمنان زبون توصیف شده است.


درس‌های شجاعت و بندگی

متن:

> سرور آزادگان و همدم بیچارگان
می‌دهد درس شجاعت بندگی در هر مکان
تا نفس داری ز ناموس و ولایت دل مکن
منجی مستضعفین است والی عصر و زمان

 

شرح: در این بخش پایانی، حضرت ابوالفضل (ع) به عنوان الگویی برای آزادگی، شجاعت، و بندگی خدا معرفی می‌شود. او درس‌هایی از ایثار و حمایت از مظلومان را در هر زمان و مکان به بشریت ارائه می‌کند.

این اشعار ترکیبی از حماسه، عرفان، و اخلاق هستند که مقام والای حضرت ابوالفضل العباس (ع) را در ابعاد مختلف به تصویر می‌کشند.

بخش دوم

امیر المومنین

این متن شامل مجموعه‌ای از اشعار درباره فضائل و مقام حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام است .. برای تفکیک و شرح آن، هر بند را می‌توان جداگانه بررسی کرد. در ادامه، تفکیک متن و شرح مختصری از هر قسمت ارائه می‌شود:


امیرالمومنین(۱)

گوهر کان محبت ‌، یار محرومان ، علی است
حافظ جان نبی و حافظ قرآن ، علی است
شیر غران در مصاف کافران و اشقیاست
اولین برج ولایت ، شمع بی پایان ،علی است

شرح:
این بند به ویژگی‌های برجسته امام علی (ع) اشاره دارد:

محبت و یاری به محرومان.

پاسداری از جان پیامبر اسلام و قرآن.

شجاعت در میدان جنگ و مبارزه با دشمنان اسلام.

برجسته بودن در ولایت و مقام معنوی.

 

امیرالمومنین(۲)

یاور بدرالدجی و جلوه ی یزدان ، علی است
معدن علم الیقین و مظهر خوبان، علی است
گوهر و در گرانقدر دو عالم مر تضاست
مظهر شمس الضحی و نور بی پایان ، علی است

شرح:
این بند به جایگاه معنوی و علمی امام علی (ع) پرداخته است:

یاری‌دهنده پیامبر و تجلی صفات الهی.

منبع دانش و یقین، الگوی انسان‌های نیک.

ارزشمند بودن او در دنیا و آخرت.

روشنایی‌بخش همچون خورشید.

 

امیرالمومنین(۳)

سرور جن و بشر ، سید و سالار ، علی است
شه دین ، شیر خدا ، مخزن اسرار، علی است
باعث خلقت هستی است علی در دو جهان
خسرو کون و مکان ، مظهر دادار ، علی است

شرح:
در این بند به مقام رهبری امام علی (ع) اشاره می‌شود:

سروری بر تمام مخلوقات.

نگهبان دین و امانتدار رازهای الهی.

مقام او به‌عنوان علت غایی خلقت.

پادشاهی در تمام عالم و تجلی عدالت خداوند.

 

امیرالمومنین(۴)

شافع رو جزا ، یاور محرومان اوست
جلوه ی نور خدا ، منبع بی پایان اوست
گوهر کون و مکان ، شیر خدا در عالم
مصدر جود و سخا ، ناجی هر حرمان اوست

شرح:
این بند بر شفاعت، لطف و سخاوت امام علی (ع) تأکید دارد:

شفاعت‌کننده در قیامت.

منبع نور الهی و بی‌پایان.

مهربانی و بخشش به نیازمندان.

 

امیرالمومنین(۵)

مسجد و محراب و منبر بی نوای مرتضاست
زار و گریان خاکیان و اشک ریزان مجتباست
یار و غمخوار فقیران در دیار دیگریست
سینه کوبان قدسیان و در فغان اهل ولاست

شرح:
این بند به مظلومیت امام علی (ع) و غم فراق ایشان می‌پردازد:

مسجد، محراب و منبر غمگین از شهادت ایشان است.

گریه و عزای زمینیان و آسمانیان بر مظلومیت ایشان.

 

امیرالمومنین(۶)

مخزن اسرار بی پایان علی مرتضاست
فاتح خیبر گشا و شافع روز جزاست
شد شهادت را پذیرا ، نور یزدان در حرم
آن امیر عالی اعلی به نزد کبریاست

شرح:
این بند به نقش‌های تاریخی و معنوی امام اشاره دارد:

او نگهدارنده اسرار الهی.

قهرمان میدان‌های نبرد، مانند خیبر.

شهادت ایشان در محراب عبادت و ارتقای مقام او نزد خدا.

 

امیرالمومنین(۷)

در زمان سجده ضربت می خورد نور خدا
در زمان راز با یزدان شده فرقش جدا
این که می گفتند مولا بی نماز است بی نماز
می شود رسوای عالم گفته های اشقیا

شرح:
این بند به مظلومیت امام در لحظه شهادت اشاره دارد:

ضربت خوردن در محراب هنگام عبادت.

رد ادعاهای کذب دشمنان که او را بی‌نماز می‌خواندند.

 

امیرالمومنبن(۸)

گوهر دریای جود و باب علم مصطفی
می شود فرقش به خون آغشته و از هم جدا
ضربه بر فرق امیر المومنین آید فرود
در زمان سجده و در لحظه ی ذکر خدا

شرح:
این بند شهادت امام را توصیف می‌کند:

اشاره به باب علم بودن امام.

خونین شدن سر امام در محراب عبادت.

 امیرالمومنین(۹)

عالمی در ماتم مولا امیر المومنین
شد شه لب تشنگان ، از ضربت مولا غمین
جهل و نادانی و شهوت می کند این ضایعه
شد عزا دار پدر ، از تیغ و ضرب مارقین

شرح:
این بند به پیامدهای شهادت امام اشاره دارد:

عزای جهانیان بر این فاجعه.

نقش جهل و شهوت در وقوع این ظلم.

عزای امام حسن (ع) برای پدرش.

 

---

این مجموعه اشعار در توصیف عظمت، مظلومیت و مقام والای امام علی (ع) سروده شده و احساسات عمیق شاعر را به‌خوبی منعکس می‌کند.

بخش۳

امام حسین

امام حسین (۱):
بر گلوی ماه تابان، تیغ بران خنجر است
زاده‌ی زهرای اطهر، خون یزدان بی سر است
سر جدا از پیکر و آغشته در خون گوهری
از غم شاه شهیدان، تا قیامت محشر است

شرح:
این رباعی به شهادت مظلومانه امام حسین (ع) اشاره دارد. او که همچون ماه تابان درخشان است، با تیغ دشمنان بی‌سر شد. خون او به‌عنوان گوهری آسمانی بر زمین جاری شد و این غم عظیم تا قیامت در دل‌ها خواهد ماند.


 

امام حسین (۲):
از جفای کوفیان، فرزند زهرا بی سر است
سم اسبان بی محابا، روی نعش و پیکر است
سر جدا شد از قفای حضرت و خولی ببرد
چون که او خواهان پاداش یزید کافر است

شرح:
در این شعر، به جنایات کوفیان و لشکر یزید پرداخته می‌شود که امام حسین (ع) را بی‌سر کردند و حتی با بی‌حرمتی، سم اسبان را بر پیکر او کوبیدند. سر مبارک امام را خولی برای پاداش گرفتن نزد یزید برد.

 

امام حسین (۳):
قلب یاسین شد شهید و دخت زهرا یاور است
می‌کند رسوا عدو را، ناطقی چون مادر است
خطبه‌های دخت زهرا همچو خاری در گلوست
زینب غم‌دیده در سوگ و فجایع سرور است

شرح:
این رباعی به نقش حضرت زینب (س) در افشای جنایات یزیدیان اشاره دارد. زینب (س) همانند مادرش، حضرت زهرا (س)، با سخنان خود دشمنان را رسوا کرد. خطبه‌های او همچون خاری در گلوی ظالمان بود، در حالی که او در سوگ برادرش می‌سوخت.


 

امام حسین (۴):
رفت بر بالای نیزه شمس رخشان، سرور است
قاری قرآن به نی رفت، ماه تابان بی سر است
تا قیامت جن و انسان‌ها، عزادار و غمین
در تنور خانه‌ی خولی، سری بی پیکر است

شرح:
این شعر به صحنه‌های جان‌سوز پس از شهادت امام حسین (ع) اشاره دارد. سر مبارک او بر بالای نیزه رفت و در تنور خانه‌ی خولی جای گرفت. این فاجعه تا قیامت موجب عزای جن و انس است.


 

امام حسین (۵):
شهسوار و مرد میدان، یکه‌تاز و برتر است
در مصاف کوفیان و شامیان، چون حیدر است
تا که احیا دین حق گردد، ز دست قاسطین
شهسوار ملک یزدان، شیر غران، داور است

شرح:
این رباعی به شجاعت و دلاوری امام حسین (ع) در میدان کربلا اشاره دارد. او همانند پدرش، حضرت علی (ع)، یکه‌تاز میدان بود و برای احیای دین حق با دشمنان جنگید. او شیر غران الهی و داور حقیقت است.


 

امام حسین (۶):
خسرو کون و مکان، فرزند مولا، شهپر است
او که در راه پدر کوشا و همچون رهبر است
دین احمد را کند احیا، چو جدش مصطفی
جای اسماعیل می‌گردد ذبیح و انور است

شرح:
در این شعر، امام حسین (ع) به‌عنوان ادامه‌دهنده‌ی راه پدرش علی (ع) و جدش پیامبر اکرم (ص) معرفی می‌شود. او برای احیای دین جدش، اسماعیل‌وار قربانی شد و به نماد روشنایی و هدایت تبدیل گشت.


 

امام حسین (۷):
سرور آزادگان و خسرو دین، رهبر است
از برای امر و نهی کافران، بی یاور است
لیک مهدی آید و دنیا گلستان می‌شود
یاد او در جشن و حرمان، همچنان در خاطر است

شرح:
این رباعی به رهبری امام حسین (ع) بر آزادگان اشاره دارد. او با وجود کمبود یاور، برای مبارزه با ظلم قیام کرد. شاعر به ظهور امام مهدی (عج) اشاره می‌کند که دنیا را گلستان می‌کند و یاد امام حسین (ع) را جاودانه نگه می‌دارد.


چ

سراینده با زبانی شیوا و شاعرانه، اوج مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش را به تصویر کشیده و ارادت خود را به سرور آزادگان ابراز کرده است.

بخش چهارم

بارگاه امام رضا( ع)

بارگاه (۱):
زاده‌ی موسی ابن جعفر نور چشم حیدر است
او بود شمس الشموس و نور حق را مظهر است
ملجأ درماندگان است و پناه بی‌کسان
چنگ زن بر مرقدش، زیرا شفیع محشر است

شرح:
این رباعی به مقام والای امام رضا (ع) اشاره دارد. ایشان نور چشم خاندان پیامبر و مظهر حق هستند. بارگاه ایشان ملجأ و پناهی برای درماندگان و بی‌پناهان است و در روز محشر شفاعت‌گری بی‌مانند خواهند بود.


 

بارگاه (۲):
هشتمین ماه ولایت، قدسیان را سرور است
بارگاه حضرتش، آرام‌بخش مضطر است
مأمن دلدادگان است و پناه مردمان
این سرای دل‌ربا، همچون بهشت انور است

شرح:
در این رباعی، شاعر بارگاه امام رضا (ع) را آرامش‌بخش و مأمن قلب‌های مضطرب توصیف می‌کند. این مکان مقدس همچون بهشتی است که دل‌های دلدادگان را مجذوب خود می‌کند.


 

بارگاه (۳):
بارگاه هشتمین اختر، سرای دیگر است
هر کجای صحن و ایوانش سراسر زیور است
مرکز امن و امان است این سرای دلپذیر
گنبد و گلدسته‌اش پوشیده از سیم و زر است

شرح:
شاعر بارگاه امام رضا (ع) را به‌عنوان مکانی زیبا و باشکوه توصیف می‌کند که صحن و ایوان‌هایش آراسته به زیورهای فراوان است. این مکان مقدس، مرکز امنیت و آرامش برای زائران به شمار می‌آید.


 

بارگاه (۴):
ضامن آهو رضا باشد، شفیع محشر است
در دو عالم منجی است و زاده‌ی پیغمبر است
سجده‌گاه شیعیان از خاک مدفون ولاست
تربت پاکش معطر، همچو مشک و عنبر است

شرح:
این شعر به داستان ضامن آهو اشاره دارد که نشان‌دهنده شفاعت و کرامت امام رضا (ع) است. تربت پاک ایشان، معطر و مقدس است و سجده‌گاه شیعیان به‌شمار می‌آید.


 

بارگاه (۵):
هشتمین شمس رسالت، همچو در و گوهر است
مرقد پاک و ضریحش، دیدگان را افسر است
باعث ایجاد هستی، حضرت سلطان طوس
جمله معصومین، امام و مقتدای برتر است

شرح:
در این رباعی، امام رضا (ع) به‌عنوان هشتمین خورشید رسالت معرفی شده‌اند. مرقد و ضریح ایشان زیبا و نورانی است و باعث آرامش و هدایت جهانیان به‌سوی حق و حقیقت است.


 

بارگاه (۶):
شوق دیدار و وصالت بر زبان و در سر است
مرغ جانم می‌کند فریاد، بی‌بال و پر است
هر دل بشکسته می‌گردد روانه سوی طوس
چون امید و شافع هر بینوایی اکبر است

شرح:
این شعر از شوق زیارت امام رضا (ع) سخن می‌گوید. دل‌های شکسته و نیازمندان به سوی بارگاه ایشان روانه می‌شوند، زیرا او امید و شفیع بزرگ درگاه الهی است.


 

بارگاه (۷):
بارگاهت همچو رضوان بی‌نظیر و طاهر است
قطره‌های اشک زوارت، بسان گوهر است
هست سقاخانه‌ات سرچشمه‌ی حوض برین
آب آن آب حیات است و ز حوض کوثر است

شرح:
شاعر بارگاه امام رضا (ع) را به بهشت رضوان تشبیه کرده است. سقاخانه‌ی این مکان مقدس، سرچشمه‌ی حیاتی معنوی است و قطرات اشک زائران ارزشمند و گرانبها هستند.


 

بارگاه (۸):
بارگاه زاده‌ی زهرا، جلال کشور است
این سرای حجت حق و شفیع و داور است
به چه زیبا منظری دارد سرای دلگشا
من نمی‌دانم بهشت است یا سرای دیگر است

شرح:
این رباعی عظمت بارگاه امام رضا (ع) را توصیف می‌کند. شاعر زیبایی این مکان را به حدی می‌داند که آن را با بهشت مقایسه می‌کند و آن را نمادی از جلال و شکوه دین اسلام می‌بیند.


 

بارگاه (۹):
چون رضا علمش ز حق است و حکیمی قادر است
در مصاف اهل دانش، در بلاغت برتر است
عالمان دین عیسی می‌شوند تسلیم حق
گنج اسرار خدا و مقتدا و رهبر است

شرح:
این شعر به مقام علمی امام رضا (ع) اشاره دارد. ایشان در دانش و حکمت، بی‌مانند هستند و حتی عالمان سایر ادیان نیز در برابر علم ایشان سر تسلیم فرود می‌آورند. ایشان گنجینه‌ی اسرار الهی و رهبر راستین مسلمانان هستند.


 

سراینده با زبانی دلنشین، جایگاه والا و نورانی امام رضا (ع) و بارگاه مقدس ایشان را به تصویر کشیده است.

بخش (۵)

سوگ حضرت زهرا

 

سوگ (۱):
بی‌تأمل، اسوه‌ی حجب و حیا را می‌زنند
بهر دنیا، همسر شیر خدا را می‌زنند
تا خلافت را به‌دست آرند، با مرگ نبی
بی‌محابا، عصمت آل عبا را می‌زنند

شرح:
این رباعی به مظلومیت حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) اشاره دارد. در این شعر، ظلمی که برای دستیابی به خلافت و قدرت به ایشان وارد شده، به تصویر کشیده شده است. همسر حضرت علی (ع) و بانوی عصمت و طهارت بدون تأمل مورد ستم قرار می‌گیرد.


 

سوگ (۲):
بین آن دیوار و در، خیرالنسا را می‌زنند
روز روشن با لگد، شمس الضحی را می‌زنند
داد غیرت می‌زنند و لاف دین، نامحرمان
بی‌محابا، دختر بدر الدجی را می‌زنند

شرح:
این شعر به حادثه‌ی جان‌سوز شکستن پهلوی حضرت زهرا (س) میان در و دیوار اشاره دارد. شاعر، تضاد رفتار مدعیان دین و غیرت با عمل خشونت‌بار آن‌ها علیه دختر پیامبر اکرم (ص) را برجسته می‌کند.


 

سوگ (۳):
بی‌شرف‌ها، یادگار مصطفی را می‌زنی
بی‌مروت، نور چشم مرتضی را می‌زنی
از برای قدرت چند روزه‌ی دنیا چنین
مظهر نور و صفا، شمس الضحی را می‌زنی

شرح:
در این رباعی، شاعر با لحنی تند و انتقادی، کسانی را که به حضرت زهرا (س) ظلم کردند، بی‌مروت و بی‌شرف می‌خواند. او از انگیزه‌ی دنیوی و زودگذر آن‌ها در مقابل مقام والای حضرت زهرا (س) اظهار شگفتی و تأسف می‌کند.


 

سوگ (۴):
شامیان، صاحب عزا فرزند زهرا می‌زنند
در مسیر شام و کوفه، دخترش را می‌زنند
می‌زنند با سنگ و چوب و نیزه‌ها بر غافله
بی‌شرف‌ها، سرور اهل سجایا می‌زنند

شرح:
این شعر به جنایاتی که پس از واقعه‌ی کربلا بر خاندان امام حسین (ع) روا داشته شد، اشاره دارد. در مسیر شام و کوفه، به اهل‌بیت پیامبر (ص) به‌ویژه دختر حضرت زهرا (س) اهانت و ظلم کردند و غافله‌ی اسیران را مورد اذیت قرار دادند.


 

سوگ (۵):
آبروی عالم و الگوی انسان‌ها زدند
مشعل و سرچشمه‌ی جوشان دریا را زدند
سقط کردند محس زهرا ز میخ پشت در
با لگد از پشت در بر پهلوی زهرا زدند

شرح:
این رباعی به حادثه‌ی سقط شدن محسن، فرزند حضرت زهرا (س)، به‌دلیل فشار در و لگد به پهلوی ایشان می‌پردازد. شاعر، ایشان را آبروی عالم و الگوی انسانیت می‌داند که مورد بی‌حرمتی و ستم قرار گرفتند.


 

سوگ (۶):
در زمین نینوا، در قتلگه، مولا زدند
شمر ملعون سر جدا بنمود، بی‌پروا زدند
قلب زینب خون شود از طشت و از داغ حسین
بر لبان نور هستی، چوب خیزران زدند

شرح:
این شعر به وقایع غم‌انگیز کربلا و شهادت امام حسین (ع) اشاره دارد. شمر ملعون سر ایشان را جدا کرد و دشمنان در نهایت وقاحت، با چوب بر لبان ایشان زدند. شاعر این مصیبت را از دیدگاه حضرت زینب (س) با قلبی پر از درد و خون به تصویر می‌کشد.


 

سراینده با قلمی پر از اندوه و ارادت به خاندان پیامبر (ص)، مظلومیت حضرت زهرا (س) و اهل‌بیت (ع) را به زیبایی و سوز دل به تصویر کشیده است.

فصل چهاردهم

بخش اول

رزق و روزی

 

مجموعه رباعیات رزق و روزی
تهیه و تنظیم: دکتر علی رجالی


---

رزق (۱)

متن:
تقواست کلید رزق و روزی بر ما
افزون بنماید سبد نعمت‌ها
رزقی که ز تقوا برسد بی‌پایان
بخشد خدا رزق همه در هر جا

شرح:
این رباعی به اهمیت تقوا در زندگی انسان اشاره دارد. طبق آموزه‌های دینی، تقوا به عنوان کلید رزق و برکت معرفی شده است. هرچه فرد در زندگی خود بیشتر به تقوا عمل کند، رزق و روزی بیشتری از سوی خداوند به او داده خواهد شد. این رزق از نوعی است که هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و در هر زمان و مکانی برای انسان فراهم خواهد بود.


---

رزق (۲)

متن:
توکل کن ، توسل کن ، به یزدان
شروع کن کار خود با ذکر قرآن
تداوم در امور و نظم و کوشش
رساند رزق تو بی حد، فراوان

شرح:
در این رباعی، بر اهمیت توکل به خداوند و همچنین توسل به قرآن تأکید شده است. کارهای انسان باید با تداوم، نظم و کوشش همراه باشد تا به رزق و روزی فراوان برسد. توکل به خدا به این معناست که انسان تمام تلاش خود را انجام دهد و نتیجه را به خدا بسپارد.


---

رزق (۳)

متن:
چه خوش گفت مولا علی این کلام
خدا می‌دهد رزق تو صبح و شام
مخور غصه و غم در این عمر خویش
کفیل است یزدان، وکیلی تمام

شرح:
این رباعی به سخن مشهور حضرت علی (ع) اشاره دارد که خداوند روزی را در صبح و شام به بندگانش می‌دهد. انسان نباید در برابر مشکلات زندگی غصه بخورد چرا که خداوند کفیل و نگهدار اوست. رزق هر فرد از جانب خداوند تأمین می‌شود و هیچ چیزی از دست خدا خارج نیست.


---

رزق (۴)

متن:
چرا حرص دنیا تو را کور کرد؟
تو را از عبادت بسی دور کرد
مخور غصه و غم تو ای بی‌خبر
خدا رزق و روزی ز خود جور کرد

شرح:
این رباعی به مخاطب هشدار می‌دهد که حرص دنیا و مال دنیا باعث می‌شود که انسان از عبادت و بندگی خدا دور شود. غم و نگرانی از رزق نباید انسان را از یاد خدا غافل کند، چرا که روزی و رزق انسان از سوی خداوند مهیا می‌شود.


---

رزق (۵)

متن:
اگر خواهی فزونیِ رزق و روزی
ببخشا تا که بخشد حق سُروری
کند رزقت دوچندان حق تعالی
پر از خیر است و اکرام و نکویی

شرح:
این رباعی به اهمیت بخشش و صدقه دادن در افزایش رزق و روزی اشاره دارد. زمانی که انسان از مال خود در راه خدا می‌بخشد، رزق او چندین برابر می‌شود. این عمل باعث می‌شود که فرد مورد اکرام و لطف خداوند قرار گیرد.


---

رزق (۶)

متن:
رزقی که خدا داد، پر از خیر و نظر بود
در سایه‌ی تقواست که دل قند و شکر بود

آسایش دل ز رزق پاک است یقین
شکرانه بده بهر چنین لطف، گهر بود

شرح:
در این رباعی، به نوع رزقی که خداوند می‌دهد، اشاره شده است که پر از خیر و برکت است. رزق واقعی نه تنها نیازهای مادی بلکه آرامش و خوشبختی روحی را نیز به همراه دارد. در سایه‌ی تقوا و شکرگزاری است که انسان به خوشبختی حقیقی دست می‌یابد.


---

رزق (۷)

متن:
هر کس که کند پیشه توکل به خدا را
مشمول عنایات خدا  گردد و تقوا
از جای نیندیشه رسد رزق فراوان
هر لحظه کند شکر چنین صاحب جانها

شرح:
در این رباعی، توکل به خدا و تقوا به عنوان دو عامل مهم در رسیدن به رزق فراوان معرفی شده است. هر که توکل کند و از تقوا بهره ببرد، رزق او به حد فراوان می‌رسد. همچنین تأکید بر شکرگزاری برای نعمت‌های خداوند است.


---

رزق (۸)

متن:
هر رزق و عطا، دستِ هو می‌باشد
رحمت ز خدا، به امرِ او می‌باشد
هرکس به خدا امید و دل بست
در سایه‌ی او، به گفتگو می‌باشد

شرح:
این رباعی به دست خداوند بودن هر رزق و عطا اشاره دارد. رحمت و روزی خداوند به امر او به بندگان داده می‌شود و انسان باید امید و دل خود را به خدا بسپارد. در این صورت، رزق و رحمت الهی به سوی او جاری خواهد شد.


---

رزق (۹)

متن:
ما گدایِ شهِ جانیم همه
چند روزی به جهانیم همه
کی گدا کرد گدایی ز گدا؟
از خدا خواه، ز آنیم همه

شرح:
در این رباعی، اشاره به فقر و گدایی انسان در برابر خداوند شده است. انسان در این جهان در واقع گدای خداوند است و رزق و روزی خود را تنها از خداوند می‌خواهد. هیچ‌گاه انسان نمی‌تواند از خود روزی بیاورد بلکه تمام رزق از جانب خداوند است.


---

رزق (۱۰)

متن:
گر سپاری دل خود را به خدا
پس چرا واهمه از رزق و بلا؟
رزق پاک است، تو را خوشبختی
با خدا باش و مکن کار خطا

شرح:
این رباعی به توکل و تسلیم کامل در برابر خداوند اشاره دارد. اگر انسان دل خود را به خدا بسپارد و به او توکل کند، از نگرانی و ترس از رزق و بلا رها خواهد شد. رزق پاک از سوی خداوند است و انسان باید در هر کار خود، از خداوند راهنمایی بخواهد و از خطا دوری کند.


---

این رباعیات، مفاهیم دینی و عرفانی در زمینه رزق و روزی را بیان می‌کنند و تأکید دارند بر اهمیت تقوا، توکل، شکرگزاری و قناعت در زندگی.

بخش دوم

قناعت

قناعت یکی از ارزش‌های اخلاقی است که در قرآن کریم به طور ضمنی در بسیاری از آیات به آن اشاره شده است. این مفهوم به رضایت داشتن از روزی حلال و پرهیز از طمع، اسراف و زیاده‌خواهی اشاره دارد. در ادبیات فارسی نیز قناعت جایگاه ویژه‌ای دارد و در قالب رباعی‌ها بیان شده است. در زیر چند رباعی با مضمون قناعت و اشارات قرآنی آورده شده است:

 

 

مجموعه رباعیات قناعت

تفکیک متن و شرح:

این مجموعه رباعی‌ها، موضوع اصلی خود را بر مفاهیم «قناعت»، «رضایت از روزی خداوند»، «توکل»، «دوری از طمع و حرص» و «اعتماد به خدا» قرار داده است. هر رباعی به گونه‌ای این اصول اخلاقی و معنوی را بیان کرده است. در اینجا، شرح هر رباعی به تفکیک آورده می‌شود:


---

قناعت(۱)

متن: گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
نه ز غم گردی گرفتار، نی ز دهر ناروی
ای خدا، ما را مکن محتاج خلق و ناکسان
گرچه ما غافل ز خویشیم و امور معنوی

شرح: در این رباعی، به اهمیت قناعت در زندگی دنیوی اشاره شده است. کسی که به قناعت روی می‌آورد، از غم و نگرانی‌های دنیا و مشکلات آن رها می‌شود. در این راستا، دعا به خداوند می‌شود که انسان را محتاج به دیگران نکند، حتی اگر از حقیقت معنوی غافل باشد.


---

قناعت(۲)

متن:
دان رزق تو را خدا مقدر کرده است
روزی تو را به حق مقرر کرده است
بر حق خودت قانع و از غیر مخواه
از چشم به غیر، دل مسخر کرده است

شرح:
در این رباعی، به تقدیر الهی در مورد روزی انسان‌ها اشاره شده است. خداوند رزق هر فرد را از پیش مقدر کرده است و انسان باید بر آنچه که خداوند برای او مقدر کرده قانع باشد و از دیگران چیزی نخواهد. زیرا کسانی که چشم به غیر دارند، دل خود را اسیر طمع کرده‌اند.


---

قناعت(۳)

متن:
خورشید و قمر به امر حق می‌چرخند
از پرتوی آن به هر کسی می‌تابند
قانع شو و از طمع برون شو ز غیر
هر لحظه ز عمر، سوی حق می‌جنبد

شرح:
در این رباعی، خورشید و ماه به دستور خداوند در آسمان می‌چرخند و نور خود را به همه موجودات می‌رسانند. شاعر از انسان می‌خواهد که قناعت کند و از طمع به غیر خدا دور شود، زیرا هر لحظه از عمر انسان باید به سمت خداوند و حق حرکت کند.


---

قناعت(۴)

متن:
دست از طمع نفس کشیدن بهتر
بر حکم خدای، خو گرفتن بهتر
رزاق جهانیان، اگر حق باشد
قانع به عطای او رسیدن بهتر

شرح:
این رباعی به ترک طمع و پذیرش دستورات الهی تأکید دارد. نفس انسان باید از طمع پاک شود و بر حکمت و اراده خداوند اعتماد کند. خداوند رزاق جهانیان است، و بهتر است انسان به عطای خدا قانع باشد تا در آرامش زندگی کند.


---

قناعت(۵)

متن:
در ساده‌دلی، گنج نهان است عیان
قانع به عطای حق شود، در هر آن
از نعمت حق همه مقدر گردند
زیباست قناعت به عطای یزدان

شرح:
در این رباعی به ساده‌دلی به عنوان یک گنج پنهان اشاره شده است. کسی که قناعت می‌کند، در حقیقت به عطای خداوند که از پیش مقدر شده است راضی است و این امر در زندگی او زیبایی به همراه دارد. این قناعت از نگاه به رزق دیگران و طمع در مال آنها دور می‌کند.


---

قناعت(۶)

متن:
بر خوان خدا، گشاده درها سویت
روزی همه دهد، تو را در کویت
قانع شو و از هوای دون رخت ببند
کاین لطف خداست، می‌رسد بر رویت

شرح:
در این رباعی، به خوان خداوند اشاره شده است که در آن درهای رحمت و رزق به سوی انسان گشوده است. انسان باید از دلبستگی به دنیای فانی دست بکشد و قانع باشد، زیرا خداوند لطف خود را به او می‌رساند.


---

قناعت(۷)

متن:
هر کس که به حکمت خدا قانع شد،
در سایه لطف حق، همی واقع شد.
در وسعت فضل او جهان پر گردد،
دل عاشق حق ز حرص فارغ شد.

شرح:
این رباعی بر اهمیت پذیرش حکمت خداوند تأکید دارد. کسی که به حکمت خدا قانع می‌شود، در سایه لطف و رحمت خداوند قرار می‌گیرد و از حرص و طمع دنیوی فارغ می‌شود. فضل خداوند به هر کس که قانع است، شامل می‌شود و او از آرامش و رضایت درونی بهره‌مند خواهد شد.


---

قناعت(۸)

متن:
هر کس که قناعت ز خدا را آموخت
از حرص و طمع، ره سعادت اندوخت
بر روزی خود شکر نماید هر دم،
آرامش دل ز یاد یزدان، کی سوخت؟

شرح:
در این رباعی، به اهمیت یاد خدا و شکرگذاری از روزی که خداوند به انسان داده است، اشاره می‌شود. کسی که قناعت و رضایت از رزق خداوند را آموخته است، از طمع و حرص دور می‌شود و در نتیجه، آرامش دل خود را پیدا می‌کند.


---

قناعت(۹)

متن:
قناعت چون چراغِ دلِ دهد نور
کند راه خدا هموار و مقدور
هر آن کس قانع شد از رزق یزدان
بود در سایه ی حق، شاد و مسرور

شرح:
در این رباعی، قناعت به عنوان چراغی که دل را روشن می‌کند معرفی شده است. کسی که قناعت می‌کند، مسیر زندگی‌اش هموار می‌شود و در سایه رحمت و فضل خداوند شاد و مسرور خواهد بود.


---

قناعت(۱۰)

متن:
سبب گردد قناعت، بر شما چند
سکون قلب و دوری از دل و بند
نشان اعتماد است و رضایت
به یزدانی که باشد یار و دلبند

شرح:
این رباعی به تأثیرات قناعت در زندگی اشاره دارد. قناعت باعث آرامش دل و دوری از بندهای طمع و حرص می‌شود. همچنین نشان اعتماد به خداوند و رضایت از رزق اوست. خداوند یار و دلبند کسانی است که به او توکل کرده‌اند.


---

جمع‌بندی:

مجموعه رباعیات قناعت، به زیبایی مفاهیم عمیق اخلاقی و معنوی مانند قناعت، توکل به خدا، شکرگزاری از روزی الهی و دوری از طمع و حرص را به تصویر کشیده است. این رباعیات تأکید دارند که قناعت نه تنها راهی برای آرامش درونی و رضایت از زندگی است، بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به قرب خداوند و بهره‌مندی از نعمت‌های اوست.

بخش سوم

غیرت

 

 

تفکیک و شرح رباعیات مجموعه "غیرت"


---

این مجموعه رباعیات که تحت عنوان "غیرت" تنظیم شده است، پیام‌هایی عمیق و معنوی در ارتباط با مفهوم غیرت، ایمان، شرف، و نقش قرآن در هدایت انسان‌ها به‌ویژه در مسیر حفظ ارزش‌های اخلاقی و دینی دارد. در ادامه، به تفکیک و شرح هر رباعی پرداخته می‌شود.


---

غیرت (۱)

متن:
از آن روز نفس و هوس اصل شد
که ایمان و باور زما فصل شد
غرور و تعصب به بیگانگان
شعار مقدس بر این نسل شد

شرح:
این رباعی به ریشه‌­یابی تحولات اجتماعی و معنوی اشاره دارد. شاعر در اینجا از زمانی سخن می‌گوید که هوس و نفس‌پرستی بر زندگی انسان‌ها غلبه کرد و در نتیجه ایمان و باورهای دینی و انسانی به‌نوعی به حاشیه رانده شدند. در این شرایط، غرور و تعصب نسبت به بیگانگان و فرهنگ‌های دیگر به عنوان یک شعار عمومی مطرح شد. این بیت نقدی بر افول ارزش‌ها و سقوط اخلاقی جامعه دارد.


---

غیرت (۲)

متن:
غیرت ز دل مؤمنِ حق جو خیزد
چون شعله‌ی عشق، در درون انگیزد
هر کس که ز پاکی و شرف پاس کند
یزدان به دلش چراغ خود آویزد

شرح:
این رباعی بر اهمیت غیرت در دل مؤمن تأکید دارد. غیرت در اینجا به‌عنوان نیرویی از درون قلب مؤمن بیدار می‌شود و مشابه شعله‌ی عشق، در جان او روشنایی می‌آفریند. این غیرت باعث می‌شود که فرد از شرف و پاکی پاسداری کند و در نتیجه، خداوند به دل او نور هدایت می‌بخشد.


---

غیرت (۳)

متن:
غیرت سپر دین و حیا می باشد
آیینه‌ی عزت و صفا می باشد
هر کس که بدین گوهر حق دل بندد
در سایه‌ی عشق جان فزا می باشد

شرح:
در این رباعی، غیرت به‌عنوان سپری در برابر حملات دین‌ستیزانه و نیز محافظ حیا معرفی می‌شود. غیرت، همچون آیینه‌ای است که عزت و صفای انسانی را بازتاب می‌کند. هر کس که به این گوهر ارزشمند دل بدهد، در سایه‌ی عشق به خداوند جان و حیات می‌یابد.


---

غیرت (۴)

متن:
غیرت سپری برای ایمان باشد
بر راه حیا حصار جانان باشد
قرآن ز حریم حق سخن می‌گوید
این گوهر ناب، عزت انسان باشد

شرح:
در این رباعی، غیرت به‌عنوان یک سپر محافظ برای ایمان و حیا معرفی شده است. این غیرت به‌عنوان یک حصار در برابر تهدیدات، از جان و روح انسان در برابر فساد محافظت می‌کند. قرآن نیز این گوهر ناب را می‌ستاید و آن را به‌عنوان عامل عزت انسان معرفی می‌کند.


---

غیرت (۵)

متن:
غیرت به دلِ مرد وفا می‌بخشد
بر راه شرف، به او صفا می‌بخشد
یزدان به دل غیور، عزت داده
از فیض خودش، شور و جلا می‌بخشد

شرح:
این رباعی تأکید دارد که غیرت به دل مردان وفادار صفا می‌بخشد و او را در مسیر شرف و عزت رهنمون می‌کند. یزدان به دل‌هایی که پر از غیرت هستند، عزت و فضیلت می‌دهد و به آنان از فیض الهی، شور و جلا می‌بخشد. این بیت به تأثیرات مثبت غیرت در روح انسان‌ها اشاره دارد.


---

غیرت (۶)

متن:
غیرت حرمی است بهر ایمان
آغشته به عطر ناب قرآن
یزدان ز چنین دلی شود شاد
بخشد به دلش رضای یزدان

شرح:
غیرت در این رباعی همچون حرمی مقدس معرفی شده که در آن ایمان به‌خوبی رشد می‌کند. این غیرت آغشته به عطر قرآن است که روح انسان را از ناخالصی‌ها پاک می‌کند. خداوند از دل‌هایی که این‌چنین غیور و پاک هستند شاد می‌شود و به آنان رضای خود را می‌بخشد.


---

غیرت (۷)

متن:
غیرت به حریم حق حراست بخشد
بر اهل حیا ، همی طهارت بخشد
قرآن به دلش فروغ تقوا ریزد
یزدان به چنین دلی شهادت بخشد

شرح:
این رباعی تأکید دارد که غیرت از حریم حق محافظت می‌کند و به کسانی که در حیا هستند، طهارت می‌بخشد. قرآن نیز به چنین دل‌هایی نور تقوا می‌دهد و خداوند به این دل‌ها شهادت و برکت می‌بخشد. این رباعی بر پیوند عمیق غیرت، تقوا و قرب الهی اشاره دارد.


---

غیرت (۸)

متن:
ای غیرت تو، چراغِ شب‌های حیا
سرمایه‌ی دین و شرفِ هر دل ما
قرآن به دل پاک تو مأوا گیرد
با همت توست شور و انوار خدا

شرح:
در این رباعی، غیرت به‌عنوان چراغ شب‌های حیا و هدایتگر انسان‌ها معرفی می‌شود. این غیرت سرمایه‌ای برای دین و شرف انسان است. قرآن به دل‌های پاک و غیور مأوی می‌یابد و با همت این دل‌ها، انوار الهی به‌وجود می‌آید.


---

غیرت (۹)

متن:
بر پاس شرف، خدا سپر می گردد
با اذن خدا او قدر می گردد
هرجا که حرام در زمین فتنه کند
ایمان و حیا در خطر می گردد

شرح:
این رباعی بیان می‌کند که غیرت در حفاظت از شرف انسان نقش اساسی ایفا می‌کند و با اذن خداوند، از حریم ایمان و حیا دفاع می‌کند. در جایی که فتنه‌ها و فسادها به‌وجود می‌آید، ایمان و حیا به خطر می‌افتد. این رباعی هشدار می‌دهد که در برابر فساد، باید از غیرت و ایمان محافظت کرد.


---

غیرت (۱۰)

متن:
غیرت به دل اهل یقین ریشه کند
بر دامن پاکی و شرف پیشه کند
قرآن به حریم پاک آن دل گوید
این گوهر ناب، عزت اندیشه کند

شرح:
این رباعی به نقش غیرت در دل اهل یقین و مؤمنان اشاره دارد. غیرت در دل مؤمنان ریشه می‌زند و آن‌ها را در مسیر پاکی و شرف قرار می‌دهد. قرآن این دل‌های پاک را می‌ستاید و به آن‌ها عزت می‌بخشد. این رباعی بر اهمیت و تأثیر غیرت در رشد و ترقی انسان‌ها تأکید دارد.


---

جمع‌بندی:

مجموعه رباعیات "غیرت" ، به‌خوبی نشان‌دهنده‌ پیوند میان غیرت، ایمان، شرف و قرآن است. این اشعار با زبانی شاعرانه و معنوی، به تأثیر غیرت در روح انسان‌ها پرداخته و آن را به‌عنوان یک عامل ضروری در حفاظت از ارزش‌های انسانی و دینی معرفی می‌کند.

در کل، این مجموعه با توصیف‌های شاعرانه و مفهومی عمیق، بر اهمیت غیرت به‌عنوان یک ویژگی ضروری در زندگی مؤمنان و جامعه اسلامی تأکید دارد.

بخش چهام

وسواس

 

مجموعه رباعیات وسواس

در این مجموعه، موضوع «وسواس» از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هر رباعی به نوعی به چالش‌های روانی انسان در مواجهه با وسوسه‌ها و تأثیر ذکر خداوند بر آرامش درونی اشاره دارد. در ادامه به تفکیک متن و شرح مختصر هر رباعی پرداخته می‌شود.


---

وسواس (۱):

وسواس، بلای عقل و ایمان باشد
تیری به دل از کمین شیطان باشد
گر ذکر خدا چو نور گردد در جان
شیطان ز تو ناامید و حیران باشد

شرح:
این رباعی از آغاز به‌طور روشن وسواس را به عنوان دشمن عقل و ایمان معرفی می‌کند. وسواس در اینجا به‌عنوان تیری از کمین شیطان توصیف شده است. اما ذکر خداوند به‌عنوان نوری در دل، موجب از بین رفتن وسوسه‌ها و ناامیدی شیطان می‌شود.


---

وسواس (۲):

وسواس خیالی است بر روح و روان
آن نیست حقیقت که برد جان و توان
تاریک کند وسوسه هر نور خدایی
دل را برهان ز مکر و تردید و گمان.

شرح:
در این رباعی، وسواس به‌عنوان یک خیال و تفکر بی‌پایه معرفی می‌شود که می‌تواند روح و روان انسان را تحت تأثیر قرار دهد. وسواس، حقیقتی ندارد و تنها به تاریکی دل می‌افزاید. ذکر خداوند راهی برای رهایی از این مکر و گمان است.


---

وسواس (۳):

وسواس، ز دشمنی نهان می‌آید
بر قلب بشر به هر گمان می‌آید
چون ذکر خدا شود به جانش جاری
از وسوسه‌ها به دل امان می‌آید

شرح:
وسواس در این رباعی به‌عنوان دشمنی پنهان از درون انسان توصیف شده است که در دل او با هر گمان و اندیشه منفی ظاهر می‌شود. اما هنگامی که ذکر خدا در دل جریان یابد، وسوسه‌ها از دل انسان دور می‌شوند و آرامش درونی به او باز می‌گردد.


---

وسواس (۴):

وسواس رهی به سوی شیطان باشد
با دوری خویش غرق هجران باشد
گر یاد خدا به سینه گردد جاری
هر وسوسه‌ای به دم گریزان باشد

شرح:
در این رباعی، وسواس به‌عنوان راهی به سوی شیطان معرفی شده است که انسان را در غم و هجران غرق می‌کند. با یاد خدا، وسوسه‌ها فرار می‌کنند و دل از نگرانی‌ها رهایی می‌یابد.


---

وسواس (۵):

وسواس چو سایه در دل انسان است
در خانه ی دل، سیاهی شیطان است
گر  دل به نماز و ذکر یزدان روشن
هر وسوسه ی به دور و دل خندان است

شرح:
وسواس به‌عنوان سایه‌ای در دل انسان حضور دارد. این سایه، همان سیاهی ناشی از شیطان است که دل را در تاریکی فرو می‌برد. اما هنگامی که دل با نماز و ذکر خدا روشن شود، وسوسه‌ها به دور می‌روند و دل شاداب و خندان می‌شود.


---

وسواس (۶):

وسوسه در دل ما بیدار است
چون شراری که درون خار است
چاره‌اش یاد خدا، نوری ناب
روشنی‌بخش دل و پندار است

شرح:
وسوسه‌ها در دل انسان همیشه آماده بیدار شدن هستند. این وسوسه‌ها مانند شراری درون خار هستند که آتش به دل می‌زنند. یاد خداوند، نوری است که این آتش را خاموش کرده و دل و پندار انسان را روشن می‌کند.


---

وسواس (۷):

هر وسوسه از گناه جاری گردد
دل از غم آن، اسیر خاری گردد
اما چو به سوی حق کند او توبه‌
نورش به دل از خدا بهاری گردد

شرح:
وسوسه‌ها از گناهان ناشی می‌شوند و دل را از غم و اندوه پر می‌کنند. اما زمانی که انسان به سوی خدا بازگردد و توبه کند، نور الهی دلش را مانند بهار تازه می‌کند و آرامش درونی را باز می‌یابد.


---

وسواس (۸):

دل گر به خدای خود توکل دارد
از هرچه شر و بدی، تحمل دارد
شیطان ز درون تو گریزد آسان
هر جا که خدا سرا و منزل دارد

شرح:
در این رباعی، توکل به خداوند به‌عنوان راهی برای مقابله با هر گونه شر و بدی معرفی شده است. زمانی که انسان به خدا توکل می‌کند، شیطان نمی‌تواند در دل او نفوذ کند. جایی که خدا حضور دارد، شیطان نمی‌تواند به آنجا راه یابد.


---

وسواس (۹):

دل گر به خدای خویش پیوند کند
هر وسوسه‌ای ز سینه در بند کند
شیطان به هراس از آن درون بگریزد
جایی که خدا دل تو خرسند کند

شرح:
اگر دل به خداوند پیوند بخورد، وسوسه‌ها از دل دور می‌شوند و شیطان نمی‌تواند به آن دست یابد. جایی که خداوند در دل انسان حضور داشته باشد، انسان از درون شاد و خرسند خواهد بود.


---

وسواس (۱۰):

هرجا که خدا به دل، پناهی باشد
ذکرش چو چراغ در سیاهی باشد
وسواس گریزد از دلِ نورپذیر
آن دل که به نور حق گواهی باشد

شرح:
در این رباعی، خداوند به‌عنوان پناهگاهی برای دل معرفی شده است که در آن ذکر خدا مانند چراغی در تاریکی می‌درخشد. وسوسه‌ها از دلی که نور خدا را می‌پذیرد فرار می‌کنند و دل که به نور حق گواهی می‌دهد، از وسوسه‌ها محفوظ خواهد بود.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات «وسواس» به‌طور کلی بر اهمیت ذکر خداوند و توکل به او در مقابله با وسوسه‌ها و چالش‌های درونی تأکید دارد. در هر رباعی، وسواس به‌عنوان یک دشمن درونی یا اثرات منفی شیطان معرفی شده است که با یاد خداوند از بین می‌رود و دل انسان به آرامش می‌رسد. این مجموعه می‌تواند الهام‌بخش کسانی باشد که در مواجهه با دغدغه‌ها و وسوسه‌های زندگی به دنبال راهی برای یافتن آرامش درونی هستند.

بخش پنجم

بخشش

 

شرح تفصیلی رباعیات بخشش


---

بخشش (۱)

متن رباعی:
بخشش ز خصال نیک انسان باشد
هر کس که گذشت، اهل احسان باشد
بخشنده عزیز است به پیش یزدان
چون چشمه زلال در بیابان باشد

شرح: این رباعی به یکی از ویژگی‌های برتر اخلاق انسانی یعنی بخشش اشاره دارد. شاعر با تشبیه بخشش به چشمه‌ای زلال در بیابان، اهمیت و نادر بودن آن را نشان می‌دهد. انسان بخشنده نزد خداوند دارای مقامی والا است، زیرا گذشت و احسان به دیگران نشانه‌ای از بزرگواری و پیروی از اخلاق الهی است.

 

---

بخشش (۲)

متن رباعی:
بخشنده شوی، رها ز هر اندوهی
در نامه‌ی نور، همدل و نستوهی
هر کس که گذشت حق ز او می‌گذرد
در مکتب دین، خدا دهد انبوهی

شرح: شاعر با زبان دینی به پیامدهای مثبت بخشش اشاره می‌کند. گذشت باعث آرامش روحی و زدودن اندوه می‌شود. همچنین بخشنده در نزد خداوند جایگاهی رفیع پیدا می‌کند و در زندگی دنیوی و اخروی از برکات الهی بهره‌مند می‌شود. ارتباط میان گذشت از خطای دیگران و بخشش الهی یکی از مضامین عمیق این رباعی است.

 

---

بخشش (۳)

متن رباعی:
بخشنده شوی، رها ز هر غم گردی
دل صاف ز کینه، همچو شبنم گردی
هر کس که گذشت، حق ز او خشنود است
در سایه‌ی لطف حق، منعم گردی

شرح: این رباعی به تأثیرات بخشش در پاکی دل و روان می‌پردازد. کسی که می‌بخشد، دلش مانند شبنم پاک و زلال می‌شود. شاعر همچنین به رضایت خداوند از انسان بخشنده اشاره می‌کند و این که لطف الهی او را در پناه خود قرار می‌دهد.

 

---

بخشش (۴)

متن رباعی:
دل صاف نما، ز کینه پرهیز نما
در راه خدا، زلال و تجهیز نما
از کار خطا به دور و شو بنده‌ی حق
بیهوده مکن خلاف و تجویز نما

شرح: شاعر در این رباعی به لزوم ترک کینه و تمسک به راه خداوند توصیه می‌کند. پرهیز از خطا و تلاش برای رسیدن به بندگی حقیقی خداوند از مفاهیم محوری این رباعی است. همچنین، زلال و پاک بودن دل برای جلب رضایت الهی ضروری دانسته شده است.

 

---

بخشش (۵)

متن رباعی:
دانی که خدا ز عفو خشنود شود
دل از غم و کینه‌ها مسعود شود
در عفو و گذشت نور ایمان پیداست
هر کس که ببخشد، ره مقصود شود

شرح: شاعر بر خشنودی خداوند از بخشش تأکید دارد و بیان می‌کند که گذشت از دیگران باعث پاکی دل از غم و کینه می‌شود. نور ایمان در عفو و گذشت آشکار است و کسی که می‌بخشد، راه رسیدن به کمال و مقصود الهی را طی می‌کند.

 

---

بخشش (۶)

متن رباعی:
پیغام نبی کمال و احسان باشد
عفو و کرم از نشان انسان باشد
هر کس که دلش تهی شود از کینه
از نور خدا دلش گلستان گردد

شرح: این رباعی از تعالیم پیامبر اسلام درباره عفو و احسان الهام گرفته است. انسان با بخشش و دوری از کینه، دل خود را به نور الهی منور می‌کند و به کمال اخلاقی می‌رسد. پیوند میان پاکی دل و نورانیت الهی، محور اصلی این رباعی است.

 

---

بخشش (۷)

متن رباعی:
عفو است چراغی که به دل نور دهد
آرامش و شوقی به دلِ شور دهد
قرآن به گذشت دعوتی روشن کرد
شادی دل و روان مسرور دهد

شرح: شاعر بخشش را به چراغی تشبیه می‌کند که نور و آرامش را در دل می‌تاباند. قرآن نیز به صراحت انسان را به گذشت دعوت کرده است و تأثیر آن را در ایجاد شادی و آرامش دل و روان انسان بیان می‌کند.

 

---

بخشش (۸)

متن رباعی:
هر کس که گذشت پیشه سازد در راه
رست از غم و بندگی دنیا و گناه
عفو است کلید در رحمت یزدان
هر گز نشود قلب تو تاریک و سیاه

شرح: این رباعی به نقش گذشت در آزاد شدن از غم‌ها و گناهان اشاره دارد. عفو به‌عنوان کلید دروازه‌ی رحمت الهی معرفی شده است که دل انسان را از تاریکی و سیاهی پاک می‌کند و به روشنی معنوی می‌رساند.

 

---

بخشش (۹)

متن رباعی:
بخشش صفت پاک خدا می‌گردد
از چشمهٔ لطف، دل صفا می‌گردد
بخشنده چو خورشید بتابد بر دل
عفو، مرهمی از نور خدا می‌گرد

شرح: در این رباعی بخشش به صفتی الهی و نورانی تشبیه شده است. دل انسان بخشنده از لطف الهی سرشار می‌شود و همانند خورشید بر دیگران نور می‌تاباند. عفو مانند مرهمی است که دردهای روحی را التیام می‌بخشد و انسان را به خداوند نزدیک‌تر می‌کند.

 

---

بخشش (۱۰)

متن رباعی:
بخشنده همان بندهٔ محبوب خداست
دل دور ز کینه‌ها و هر جور و خطاست
هر کس که ز عفو دیگران بهره برد
آیینهٔ دل، جلوه‌گر عشق و صفاست

شرح: در این رباعی، بخشنده به بنده‌ی محبوب خدا تشبیه شده است. دل بخشنده از هر نوع کینه و خطا پاک می‌شود و مانند آینه‌ای، صفا و عشق الهی را بازتاب می‌دهد. شاعر در این رباعی، کمال اخلاقی را در عفو و گذشت می‌بیند.

 

---

این شرح تفصیلی به کمک تبیین مضامین و پیام‌های هر رباعی، ابعاد عمیق‌تر این اثر را روشن می‌کند.

بخش ششم

احسان

 

مجموعه رباعیات «احسان» از دکتر علی رجالی، با مضامین مختلف اخلاقی، عرفانی و اجتماعی نوشته شده است. هر رباعی، با زبان ساده و دلنشین، مفاهیم عمیق انسانی و روحانی را به تصویر می‌کشد. در این مجموعه، نویسنده از واژه‌ها و اصطلاحات دینی، فلسفی و عرفانی برای بیان نکات آموزشی و الهی استفاده کرده است. در ادامه، تفکیک هر رباعی به همراه شرح مختصری ارائه می‌شود:

احسان (۱)

احسان رهِ اهل دل و یزدان باشد
سرچشمه‌ی لطف حیّ سبحان باشد
عشق است کلید درِ احسان به جهان
آیینه‌ی سرّ جان و ایمان باشد

شرح:
در این رباعی، احسان به عنوان یک ارزش الهی معرفی می‌شود که ریشه در دل‌های اهل معرفت و خداوند دارد. نویسنده بیان می‌کند که احسان سرچشمه‌ای از لطف الهی است که در قلب انسان‌ها تجلی می‌یابد. عشق به عنوان کلید ورود به دنیای احسان و نیکی، باعث روشن شدن دل‌ها و جان‌ها می‌شود.

احسان (۲)

احسان رهِ عاشقان به سوی یار است
آن نور که در دلِ همه بیدار است
هر کس که رهِ مهر به مردم دارد
او منتظر روی خدا، دیدار است

شرح:
این رباعی به احسان به عنوان راهی برای عاشقان و دلدادگان خدا اشاره دارد. احسان و محبت به دیگران، همچون نوری در دل انسان‌هاست که بیداری معنوی و روحانی به همراه دارد. نویسنده تأکید می‌کند که کسانی که با محبت و مهر به دیگران خدمت می‌کنند، در انتظار دیدار خداوند خواهند بود.

احسان (۳)

احسان، سخنِ راز دلِ عاشق‌هاست
آیینه‌ی مهرِ دوست در جان پیداست
هر کس که به نیکی رهِ معنا دارد
دل در حرمی ز نورِ یزدان برجاست

شرح:
در این رباعی، احسان به عنوان سخنی از دل عاشقان بیان می‌شود که نشان‌دهنده‌ی ارتباط انسان با خداوند است. نویسنده از مفهوم «آیینه» برای نشان دادن انعکاس مهر و محبت الهی در دل‌های انسان‌ها استفاده می‌کند. آن‌هایی که به سوی نیکی و معنا حرکت می‌کنند، در قلب خود نور الهی را تجربه می‌کنند.

احسان (۴)

احسان رهِ پرواز به دلبر باشد
آن نور که از دلت فراتر باشد
هر کس که کند محبت و مهر به خلق
در عالم جان، همیشه برتر باشد

شرح:
این رباعی به احسان به عنوان راهی برای نزدیکی به خداوند (دلبر) اشاره دارد. احسان به دیگران و محبت به خلق خدا، موجب بالندگی روح و رشد معنوی فرد می‌شود. نویسنده تأکید می‌کند که این راه باعث تعالی روح و مقام انسان در دنیا و آخرت می‌شود.

احسان (۵)

احسان به پدر، مقام والا دارد
دل را به سوی بهشت بالا دارد
قرآن به نکوکاری ما امر نمود
این مایه‌ی قرب نزد مولا دارد

شرح:
در این رباعی، نویسنده به اهمیت احسان به پدر اشاره می‌کند و آن را نشانه‌ای از بزرگی و مقام والا می‌داند. احسان به پدر، به انسان کمک می‌کند تا بهشت را بدست آورد و نزد خداوند مقام قرب پیدا کند. همچنین، قرآن نیز به انجام نیکی و احسان توصیه کرده است.

احسان (۶)

احسان رهِ قرب حق تعالی باشد
نیکی به یتیم، شأن والا باشد
قرآن به نکوکاری ما گفت چنین
این ره، سببِ رضای عقبی باشد

شرح:
در این رباعی، احسان به عنوان راهی برای نزدیکی به خداوند (قرب حق تعالی) مطرح می‌شود. نیکی به یتیم و دیگر نیازمندان، به انسان عزت و شأن می‌بخشد و از نظر قرآن نیز این مسیر باعث رضایت خداوند و کسب پاداش در آخرت است.

احسان (۷)

احسان ز تجلّی صفات است
نیکی به خلایق و حیات است
حق جلوه کند به مهر و خوبی
پاداش تو قرب و هم نجات است

شرح:
در این رباعی، احسان به عنوان تجلی صفات الهی معرفی می‌شود. نیکی به خلق و خدمت به دیگران، راهی برای تجلی مهر و خوبی خداوند است. در نتیجه، کسی که احسان می‌کند، از قرب الهی و نجات بهره‌مند خواهد شد.

احسان (۸)

احسان رهِ عدل و مهر یزدان باشد
زیبایی آن، ز لطف سبحان باشد
آن‌کس که رهِ صفا به احسان یابد
در سایه‌ی لطف حق جانان باشد

شرح:
این رباعی به احسان به عنوان راهی از عدل و مهر خداوند اشاره دارد. احسان، در واقع زیبا و مملو از لطف الهی است و هر کسی که از این مسیر گام بردارد، در سایه لطف خداوند قرار می‌گیرد.

احسان (۹)

احسان رهِ وصل با خدا می‌سازد
دل را ز غبارِ خود رها می‌سازد
هر کس که به خلق پیشه بنماید عشق
از لطفِ خدا، جهانِ ما می‌سازد

شرح:
این رباعی به احسان به عنوان وسیله‌ای برای وصل به خداوند اشاره دارد. احسان باعث می‌شود که دل از آلودگی‌ها پاک شود و انسان بتواند از طریق خدمت به خلق، به عشق الهی دست یابد. نویسنده بیان می‌کند که این مسیر از لطف خداوند، باعث ساختن دنیایی بهتر و معنوی‌تر می‌شود.

احسان (۱۰)

احسان رهِ عشق است به درگاه خدا
این راه ز حق است پر از نور و صفا
هر کس که به صدق خدمتی کرد به خلق
او در حرمِ حق بود و نور و عطا

شرح:
در این رباعی، احسان به عنوان راهی از عشق به درگاه خداوند معرفی می‌شود. این راه سرشار از نور و صفا است و هر کسی که با صداقت به خلق خدمت کند، در درگاه خداوند قرار می‌گیرد و از نور و عطای الهی بهره‌مند خواهد شد.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات «احسان» به بیان ویژگی‌های مختلف احسان و نیکی در زندگی انسان می‌پردازد. این اشعار در تلاش‌اند تا مفاهیم انسانی، اخلاقی و دینی را به شکلی عمیق و زیبا به خواننده منتقل کنند. در تمام این رباعیات، احسان به عنوان مسیری معنوی و الهی شناخته می‌شود که فرد را به سوی نزدیکی با خداوند، محبت به خلق و کسب رضایت الهی هدایت می‌کند.

فصل پانزدهم

تواضع

 

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات تواضع

تواضع (۱):
تواضع کلید در رحمت است،
رهی بر بزرگی و هم عزت است.
خدا گفت: دل را به نرمی سپار،
که این راه نیکی و پر حکمت است.

شرح:
در این رباعی، تواضع به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به رحمت و عزت معرفی شده است. خداوند دستور می‌دهد که دل را به نرمی و تواضع بسپاریم، زیرا این راهی است که انسان را به خوبی‌ها و حکمت‌های الهی نزدیک می‌کند.


---

تواضع (۲):
تواضع بود شرط اهل کمال،
دهد عزت و حکمت و هم جلال
بزرگان دین و امامان عصر
تواضع نمودند در وقت و حال.

شرح:
در این رباعی، تواضع به عنوان شرط اصلی کمال انسانی معرفی می‌شود. کسانی که در راه کمال و بزرگی قدم می‌زنند، در عمل به تواضع می‌پردازند. بزرگانی چون امامان نیز همواره در هر زمان و مکانی تواضع را رعایت کرده‌اند.


---

تواضع (۳):
درختی که پربار باشد، خم است،
دل عاشق از نور حق، خرم است.
تواضع بود مشی اهل یقین
به ذکر و به تسبیح حق هر دم است.

شرح:
این رباعی به تصویر کشیدن تواضع با طبیعت می‌پردازد. درختی که پربار است، خود را خم می‌کند؛ همین‌طور دل عاشق در سایه نور الهی به آرامش می‌رسد. تواضع از ویژگی‌های اهل یقین است که به ذکر و تسبیح خداوند مشغولند.


---

تواضع (۴):
اگر می‌روی در رهش بی‌غرور،
به قلبت نشیند ز رحمت، سرور.
تواضع کلید است بر قفل دل،
که این رمز، بر مؤمنان شد ظهور.

شرح:
این رباعی بر اهمیت تواضع در مسیر زندگی تأکید می‌کند. اگر در مسیر الهی با غرور حرکت نکنیم، قلبمان از رحمت الهی پر خواهد شد. تواضع به عنوان کلیدی برای باز کردن قفل دل‌ها شناخته می‌شود.


---

تواضع (۵):
فروتن شو و بر زمین پا گذار،
که دل دور گردد ز هر گونه خار.
خدا دوست دارد تواضع‌کنی
که نزدش بزرگ است این افتخار.

شرح:
این رباعی به اهمیت فروتنی در نزد خداوند اشاره دارد. اگر انسان فروتن باشد، دل از هر گونه کینه و رنج دور می‌شود. خداوند تواضع را می‌پسندد و آن را نشانه‌ای از بزرگی می‌داند.


---

تواضع (۶):
تواضع نشانِ ره‌بندگی است،
مسیر رسیدن به فرزانگی است.
بگفتا خداوند عزّ و جلّ:
تواضع بزرگی و شایستگی است.

شرح:
تواضع نشانه عبودیت و بندگی خداست و مسیری است که انسان را به حکمت و فرزانگی می‌رساند. در این رباعی آمده است که خداوند تواضع را از ویژگی‌های بزرگی و شایستگی می‌داند.


---

تواضع (۷):
تواضع کلید سعادت بود
نشان رهایی ز غفلت بود
خدا دوست دارد کنی بندگی
که این رسم مومن، کرامت بود.

شرح:
تواضع به عنوان کلیدی برای رسیدن به سعادت و رهایی از غفلت شناخته می‌شود. خداوند از بندگی تواضع‌آمیز خوشنود است و این عمل را نشانه‌ای از کرامت مؤمنان می‌داند.


---

تواضع (۸):
هر آن کس کند دل ز اغوا جدا
ببیند که رحمت رسد از خدا
تواضع نما در حیات و تلاش
که نزد خدا می‌شوی، اقربا.

شرح:
این رباعی بر لزوم جدا کردن دل از اغواهای دنیوی و در پی آن رسیدن به رحمت خداوند تأکید می‌کند. تواضع در زندگی و تلاش باعث می‌شود که انسان به نزدیکی و تقرب الهی نائل شود.


---

تواضع (۹):
تکبر مکن بر خلایق ز جاه
بیفتی به نکبت به اعماق چاه
شود قلب تو تار و اندوهگین
مکن عمر خود را تباه و سیاه.

شرح:
در این رباعی، تکبر به عنوان صفتی ناپسند معرفی می‌شود که باعث سقوط انسان به جهل و تباهی می‌شود. تکبر بر دیگران باعث می‌شود که قلب انسان تاریک و اندوهگین شود و عمر خود را تباه کند.


---

تواضع (۱۰):
خدا گفت: افتاده باش و صبور
تواضع چو نور است در هر امور
که این نور جانت کند سرفراز
فزونی دهد معرفت هم شعور.

شرح:
این رباعی به حدیثی از خداوند اشاره دارد که از انسان می‌خواهد با تواضع و صبر زندگی کند. تواضع همچون نوری است که انسان را در مسیر زندگی روشن می‌کند و باعث فزونی درک و شعور انسان می‌شود.

بخش دوم

شادی

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات شادی

تهیه و تنظیم: دکتر علی رجالی


---

شادی (۱)

هر دل که حضور حق در او برپا شد
غم رفت، و نگاهش به خدا پیدا شد
این شادی بی‌کران ز نور یار است
کز عشق الهی دل ما شیدا شد

شرح: این رباعی نشان‌دهنده تأثیر حضور خداوند در دل انسان است. هرگاه نگاه انسان به خدا معطوف شود و نور الهی در دلش تجلی کند، غم‌ها رخت برمی‌بندند و شادی بی‌کرانی جایگزین آن‌ها می‌شود. شاعر شادی را نتیجه عشق به خداوند می‌داند.


---

شادی (۲)

هر جا نگری، جمال حق پیدا شد
دل شاد شود که نور او بر ما شد
در وحدت حق غرق شود هر عاشق
این شادی بی‌کرانه از یکتا شد

شرح: شاعر در این رباعی از وحدت وجود سخن می‌گوید. او معتقد است که جمال و نور الهی در تمام عالم مشهود است. کسی که بتواند این حقیقت را درک کند، به شادی عمیقی می‌رسد؛ چرا که دل عاشق، غرق در یگانگی و وحدت با خداوند است.


---

شادی (۳)

در سجده‌ام و دل ز جهان فارغ شد
هر ذره وجودم به خدا لایق شد
در نیستی‌ام به او رسیدم یکدم
یک لحظه دل از حضور من عاشق شد

شرح: این رباعی بر اهمیت سجده و عبادت تأکید دارد. شاعر در حالتی از سجده، دل خود را فارغ از دنیا می‌یابد و تمام وجودش را شایسته حضور الهی می‌بیند. در این حالت، شاعر به فنا و نیستی می‌رسد و در همان لحظه عشق و شادی الهی را تجربه می‌کند.


---

شادی (۴)

آن لحظه که دل ز خویشتن بی‌خبر است
آنجاست که جان عاشقان پرگوهر است
در نیستی خویش به حق ره یابد
این اوج مقام عارفان بر بشر است

شرح: در این رباعی، شاعر لحظه‌ای را توصیف می‌کند که انسان از خودآگاهی رها شده و به فراموشی خویش دست یافته است. در این حالت، جان انسان گرانبها می‌شود و اوج مقام عرفانی انسان به‌دست می‌آید. این نیستی و فراموشی، راهی به سوی خداوند است.


---

شادی (۵)

آن لحظه که عشق در دلت پیدا شد
غم‌ها ز جهان بر همگان رسوا شد
عشقی که ز نور حق بود جاویدان
آتش به تمام این جهان افزا شد

شرح: شاعر عشق الهی را سرچشمه شادی حقیقی می‌داند. این عشق، جاودان است و از نور الهی سرچشمه می‌گیرد. هنگامی که این عشق در دل انسان پیدا شود، غم‌ها نابود می‌شوند و شادی و هیجان در کل هستی گسترش می‌یابد.


---

شادی (۶)

عشق است که یزدان به کسان می‌بخشد
از لطف خدا، شادی جان می‌بخشد
هر جا که ز دل کینه برآید از راه
شادی است که رحمت به زبان می‌بخشد

شرح: در این رباعی، شاعر عشق الهی را موهبتی از سوی خداوند می‌داند. این عشق است که به انسان‌ها شادی می‌بخشد. او همچنین تأکید می‌کند که پاک شدن دل از کینه و بدخواهی، یکی از شرایط دریافت شادی و رحمت الهی است.


---

شادی (۷)

شادی همه در رضا به فرمان باشد
آرامش روح و جان ز یزدان باشد
هر کس که در این جهان تسلیم شود
شادابی او به ذکر و احسان باشد

شرح: شاعر در این رباعی به اهمیت تسلیم در برابر اراده الهی اشاره می‌کند. او معتقد است که شادی و آرامش واقعی از خداوند می‌آید. کسی که در برابر خداوند تسلیم باشد و ذکر و احسان را سرلوحه زندگی خود قرار دهد، به شادی واقعی می‌رسد.


---

شادی (۸)

گیتی که خدا داده، سراسر نعمت
بهر تو پر از لطف و صفا شد رحمت
نعمت ز جهان بگیر و خوشحالی کن
زیرا که نبود این جهان از غفلت

شرح: شاعر نعمت‌های الهی را در سراسر عالم می‌بیند و انسان را به شکرگزاری و شادی از این نعمت‌ها دعوت می‌کند. او تأکید دارد که جهان سراسر لطف و رحمت است و باید از غفلت در برابر این نعمت‌ها پرهیز کرد.


---

شادی (۹)

در خلوت راز، دل خوش و شاد شود
غم‌های جهان برون و بر باد شود
هر کس که ز نور حق پر از عشق شود
در شادی جاودانه آزاد شود

شرح: این رباعی شادی را نتیجه ارتباط مستقیم و خلوت با خداوند می‌داند. شاعر بر این باور است که در خلوت راز، دل از غم‌های دنیا رها می‌شود. عشق و نور الهی، انسان را به شادی جاودانه و آزادی از بندهای دنیا می‌رساند.


---

شادی (۱۰)

دیدار جمال حق همه شادی‌هاست
هر نور خدا ز عشق و آزادی‌هاست
در خلوت دل طلب کن این دیدن را
هر غفلت ما ز جور و بیدادی‌هاست

شرح: در این رباعی، شاعر دیدار جمال حق را نهایت شادی می‌داند. این دیدار تنها در خلوت دل و با رهایی از غفلت ممکن است. او غفلت انسان را نتیجه دوری از نور الهی و تسلیم شدن به ظلم و بیداد نفس می‌داند.


---

جمع‌بندی:

این مجموعه رباعیات، شادی حقیقی را در ارتباط معنوی با خداوند جستجو می‌کند. دکتر علی رجالی از مفاهیم عرفانی بهره گرفته و شادی را نتیجه عشق، ذکر، عبادت، و رهایی از کینه و غفلت معرفی کرده است. او انسان را به دیدن نعمت‌های الهی و تسلیم به اراده خداوند دعوت می‌کند.

 


---

بخش سوم 

ترس

مجموعه رباعیات ترس از دکتر علی رجالی


---

ترس (۱)

ترسم ز فراق تو دلم خسته شود
از ظلمت دنیا دل و جان بسته شود
بگشا در عشق بر دل جانکاهم
این دل ز فراق، بی تو افسرده شود

شاعر در این رباعی از دوری خداوند بیمناک است. او فراق را منشأ افسردگی و تاریکی روح می‌داند و از خداوند می‌خواهد که با گشودن درهای عشق، او را از این حال رهایی بخشد.


---

ترس (۲)

هر لحظه ز حق غافل و حیران، ترسم
از ظلمت دل، به سوی شیطان، ترسم
ای رب، ز محبتت نظر کن بر من
کز دوری تو، ز جان لرزان، ترسم

این رباعی ترس از گمراهی و غفلت از خدا را توصیف می‌کند. شاعر از دور شدن از نور حق و افتادن در دام شیطان بیمناک است و از خداوند طلب نگاه محبت‌آمیز و هدایت می‌کند.


---

ترس (۳)

ترسم که ز غفلتی گرفتار شوم
دور از ره حق گردم و بیمار شوم
ای خالق ما، به سوی تو برگردم
رحمی کن اگر خراب و بیزار شوم

در این رباعی، شاعر از پیامدهای غفلت و دور شدن از مسیر حق می‌ترسد. او از خداوند درخواست بازگشت و توجه دارد و امید دارد که خداوند رحمت خود را شامل حال او کند.


---

ترس (۴)

از خوف خدا، دل همه لرزان است
در سایه‌ی عشق، دیدها گریان است
هر لحظه که تقوا به دل افزون گردد
هر لغزش ما خفیف و آن درمان است

شاعر اینجا به نقش تقوا و خوف از خدا در پالایش روح اشاره دارد. او تقوا را عاملی می‌داند که از لغزش‌ها می‌کاهد و دل را از عشق و اشتیاق الهی آکنده می‌سازد.


---

ترس (۵)

ترسم که ز حق غافل و بی یار شوم
از دوری تو ز عشق، غم‌بار شوم
ای دوست مرا به خلوت وصل بخوان
کز بی‌تو اسیر خویش و بیمار شوم

این رباعی از دغدغه شاعر درباره بی‌یاوری و دوری از خدا سخن می‌گوید. او از خداوند می‌خواهد که او را به محفل قرب و وصل خویش دعوت کند، چراکه دوری از خدا، او را به اسارت نفس و بیماری روحی می‌کشاند.


---

ترس (۶)

ای خالق هستی، دل ما ترسان است
از عاقبت غفلت خود حیران است
گر لطف تو در دلم نتابد هرگز
این روح ز بار گنهم ویران است

شاعر در این رباعی از ترس خود نسبت به عاقبت گناه و غفلت سخن می‌گوید. او می‌داند که بدون لطف خدا، روح انسان تحت فشار گناهان نابود می‌شود و به رحمت الهی پناه می‌برد.


---

ترس (۷)

در روز قیامت دل من لرزان است
از نامه‌ی اعمال دلم نالان است
ای خالق رحمان، به تو روی آوردم
چون رحمت تو چشمه‌ی بی‌پایان است

اینجا، شاعر تصویر روز قیامت و نگرانی از نامه اعمال خود را به تصویر می‌کشد. او به خداوند روی آورده و رحمت بی‌کران الهی را تنها امید خود برای رستگاری می‌داند.


---

ترس (۸)

گفتم ز گناه، این دلم بیمار است
هر لحظه ز خوف حق، دلم خون‌بار است
ای خالق بی‌کران، به ما رحمی کن
این دل که زند تکیه به تو هشیار است

این رباعی به تأثیر گناه بر دل انسان و بیداری ناشی از خوف الهی می‌پردازد. شاعر از خداوند طلب یاری دارد و تأکید می‌کند که تنها تکیه‌گاه دل انسان، خداوند است.


---

ترس (۹)

ای خالق جان‌ها، تو کریمی و غفور
بخشنده و دانا به خطایم، تو صبور
هر لحظه دل از خوف گنه لرزان است
امید به عفوت، ز جهالت ز قصور

در این رباعی، شاعر خداوند را با صفاتی چون بخشندگی، دانایی و صبوری می‌ستاید. او با وجود ترس از گناهان خود، به عفو و لطف خداوند امید دارد و به سوی او بازمی‌گردد.


---

باسمه تعالی
 

ترس (۹)

گفتم که پناهم به تو ای یار جلیل
جز سایه تو نیست مرا راه جمیل
ای خالق رحمت و صفا، در هر حال
بخشای بر این بنده ز تقصیر قلیل

شرح:

این رباعی بر محور توکل و امید به خداوند استوار است. شاعر با بیان تواضع و اعتراف به ناتوانی خویش، خداوند را یار و پناهگاهی مطمئن می‌داند. او رحمت و لطف الهی را تنها راه زیبا و مؤثر برای رهایی از سختی‌ها معرفی می‌کند و با اعتراف به خطاهای خود، از خداوند طلب بخشش دارد. محور اصلی این شعر، ارتباط عاشقانه انسان با خداوند و تکیه‌گاه بودن خداوند در تمام احوال است.

 


---

این مجموعه رباعیات، ترس از غفلت، گناه و روز قیامت را در کنار امید به رحمت بی‌کران خداوند به تصویر می‌کشد. شاعر با زبانی صمیمی و تأثیرگذار، حالتی از تواضع و ارتباط عاشقانه با خدا را بیان می‌کند.

بخش چهارم

خیانت

 

باسمه تعالی

شرح و تفکیک متن همراه با رباعی‌ها

در این مجموعه، دکتر علی رجالی از طریق رباعی‌های مختلف به مفهوم خیانت و عواقب آن پرداخته است. رباعی‌ها در شعر فارسی به‌ویژه در قالب شعرهایی با چهار مصرع، از قابلیت‌های ویژه‌ای برخوردار هستند که با لحن کوتاه و مفهومی، پیام‌هایی عمیق و اثرگذار را به مخاطب منتقل می‌کنند. در این مجموعه، خیانت به‌عنوان یک عمل ناپسند با عواقب سنگین نه تنها در بعد انسانی، بلکه از منظر دینی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

خیانت (۱)

متن: دل عهد خدا به باده‌ی دنیا بست
بر خواب خیانت از یقین چشم ببست
چون زرق جهان ز مهر تو بازش برد
دیدی که به خود ز خویش، بر خود بشکست

شرح: در این رباعی، شاعر به تضاد بین دنیای مادی و معنوی اشاره می‌کند. "باده‌ی دنیا" نمادی از لذت‌های زودگذر و فریبنده دنیوی است که انسان را از حقیقت و پیمان با خداوند دور می‌کند. شاعر در اینجا نشان می‌دهد که فردی که در خواب خیانت و فریب غرق می‌شود، به‌سوی خودخواهی و بی‌راهه می‌رود و در نهایت از خود شکسته می‌شود. خیانت به پیمان با خداوند، نتیجه‌ای جز گمراهی ندارد.


---

خیانت (۲)

متن: دل، خانه‌ی عشق است و ریا جایش نیست
بر دیده‌ی صدق، نور رسوایش نیست
هر دل که خیانت ز حقیقت گیرد
دیگر ره توحید، تمنایش نیست

شرح: در این رباعی، شاعر دل را به‌عنوان خانه‌ی عشق و صداقت معرفی می‌کند. خیانت در اینجا به‌عنوان یک نفاق درونی است که جایگاهی در دل نمی‌یابد. هر کس که خیانت را از حقیقت بگیرد، به تدریج از مسیر توحید و وحدت با خداوند جدا می‌شود. این رباعی تأکید دارد که خیانت می‌تواند انسان را از مسیر راستین دور کند و او را از جستجوی حقیقت بازدارد.


---

خیانت (۳)

متن: آن عهد که با خدای خود بستم، رفت
هر ذره ز مهر، از ره دستم، رفت
چون دل به خیانت از جهان را بردم
دیدم که به دست کفر، هستم، رفت

شرح: در این رباعی، شاعر به از دست دادن عهد و مهر الهی اشاره دارد. وقتی فردی به خیانت و کفر می‌پردازد، چیزی از حقیقت باقی نمی‌ماند و او از مسیر خداوند دور می‌شود. این خیانت نه تنها او را از مهر خداوند محروم می‌کند بلکه به احساس گمراهی و شکست درونی می‌انجامد. شاعر در اینجا به‌شدت به عواقب خیانت و از دست دادن ایمان اشاره می‌کند.


---

خیانت (۴)

متن: بر بندگی‌ات عهد گرفتم به جهان
اما چه ز عهد جز خیانت به میان؟
آن دل که به سوی غیر حق رفت شکست
این زهر خیانت است بر روح و روان

شرح: در این رباعی، شاعر از شکستن عهد و پیمان با خداوند صحبت می‌کند. وقتی دل به‌جای وفاداری به حق به سوی غیرحق می‌رود، این خیانت به‌طور حتم به شکست منتهی خواهد شد. خیانت به حق، نه تنها به فرد آسیب می‌زند بلکه روح و روان او را فاسد و مسموم می‌کند. شاعر در اینجا عواقب سخت خیانت در زندگی معنوی انسان را به‌طور واضح نشان می‌دهد.


---

خیانت (۵)

متن: ای دل، به امانت خداوند وفا کن
بر عهد بمان و سخن حق ادا کن
هرکس که خیانت کند از عهد خداوند
در ظلمت و تاریکی، راهی به سوا کن

شرح: این رباعی دعوتی به وفاداری به امانت‌های الهی است. شاعر از دل می‌خواهد که به عهد خداوند وفادار بماند و سخن حق را ادا کند. خیانت به عهد خداوند نه تنها باعث از دست دادن نور هدایت می‌شود بلکه فرد را در تاریکی و گمراهی قرار می‌دهد. پیام این رباعی این است که وفاداری به امانت‌های الهی مسیر رهایی از ظلمت است.


---

خیانت (۶)

متن: یارب! تو مرا ز هر خیانت برهان
از غفلت و ناپاکی و ظلمت برهان
آن عهد که با تو بسته شد روز ازل
لطفی کن و ما را ز اسارت برهان

شرح: شاعر در این رباعی به خداوند پناه می‌برد و از او درخواست رهایی از خیانت و ناپاکی دارد. او از خداوند می‌خواهد که او را از اسارت و گمراهی نجات دهد و بر عهدی که از آغاز زندگی با او بسته است، وفادار بماند. این رباعی به‌طور خاص به درخواست رهایی از لغزش‌ها و بی‌وفایی‌ها اشاره دارد.


---

خیانت (۷)

متن: ای دوست، خیانت به امانت مردود
در روز جزا خفت و خواری مشهود
هرکس که کند این عمل ناشایست
محروم شود ز رحمتِ ربِ ودود

شرح: این رباعی به عواقب شدید خیانت در روز قیامت اشاره دارد. خیانت به امانت در روز جزا باعث خفت و خواری می‌شود و فرد خیانت‌کار از رحمت خداوند محروم خواهد شد. شاعر در اینجا به شدت بر نادرستی خیانت تأکید می‌کند و عواقب آن را در دنیای آخرت یادآوری می‌کند.


---

خیانت (۸)

متن: خیانت به دل، نقض پیمان بود
خطای کبیره، که رنجان بود
هر آن کس که بر عهد خود بی‌وفاست
بداند که کارش ز شیطان بود

شرح: شاعر در این رباعی خیانت به دل و نقض پیمان را به‌عنوان گناهی کبیره معرفی می‌کند. هر کسی که به عهد خود بی‌وفا باشد، به شیطان نزدیک می‌شود. این رباعی به‌طور مستقیم خیانت را به شیطان نسبت می‌دهد و آن را یک خطای بزرگ و رنج‌آور برای فرد و جامعه می‌داند.


---

خیانت (۹)

متن: ای دل، ز خیانت و فریبی دوری
این عیب بزرگ در ره حق کوری
فرمود خدا: خیانت از اهل بلاست
آسیب زند به جان و دل بد جوری

شرح: این رباعی به‌طور مستقیم به ضررهای معنوی خیانت اشاره دارد. خیانت و فریب به‌عنوان کوری در مسیر حق معرفی می‌شود که انسان را از رسیدن به حقیقت باز می‌دارد. خداوند در قرآن خیانت را عملی از اهل بلا معرفی کرده است که به جان و دل آسیب می‌زند.


---

خیانت (۱۰)

متن: هر کس که خیانت به امانت آورد
خشم و غضب خدای رحمت آورد
فرمود خدا که خائن است و بدبخت
در محضر حق ردای ذلت آور

شرح: این رباعی تأکید دارد که خیانت به امانت نه تنها باعث خشم و غضب خداوند می‌شود بلکه در دنیای آخرت باعث ذلت فرد در محضر خداوند خواهد شد. پیام این رباعی این است که خیانت نه‌تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز پیامدهای سخت و نامطلوب دارد.


---

نتیجه‌گیری کلی: در این مجموعه رباعی‌ها، دکتر علی رجالی خیانت را به‌عنوان یکی از بدترین اعمال انسان‌ها معرفی می‌کند که نه‌تنها به‌طور مستقیم به خود فرد آسیب می‌زند، بلکه روابط او با خداوند و دیگران را نیز مخدوش می‌کند. خیانت در این رباعی‌ها به‌طور خاص از منظر دینی و اخلاقی بررسی شده و عواقب آن در دنیا و آخرت یادآوری می‌شود. پیام اصلی این مجموعه این است که انسان باید از خیانت به خود، دیگران و خداوند دوری کند و در مسیر صداقت و وفاداری حرکت کند.

بخش پنجم

اعتماد

 

تفکیک و شرح مجموعه رباعیات "اعتماد"

این مجموعه رباعیات به‌طور کلی حول مفهوم «اعتماد» در ابعاد مختلف زندگی و روابط انسانی، به‌ویژه اعتماد به خداوند و انسان‌ها، تنظیم شده است. در هر رباعی، ابعاد گوناگون این مفهوم با زبانی ساده و روان بیان شده‌اند. در ادامه، به تفکیک هر رباعی و شرح پیام‌های آن پرداخته می‌شود:


---

اعتماد(۱)

متن:
کلید رهایی بود اعتماد
اساس تفکر بود اعتقاد
بدا آن که بی کیش و آئین بود
همه ذکر و فکرش بود اقتصاد

شرح:
در این رباعی، اعتماد به‌عنوان «کلید رهایی» معرفی شده است. اعتماد به خداوند و باور به اصول دینی، اساس تفکر و اعتقاد انسان‌هاست. شاعر از بی‌اعتقادی و بی‌دینی به‌عنوان مسیر انحطاط یاد کرده و نشان داده که کسانی که تمام توجه‌شان به مسائل مادی و اقتصادی است، از مسیر حقیقی زندگی دور شده‌اند.


---

اعتماد(۲)

متن:
پایه ی ایمان حق است اعتماد
بی خدا اندر سراب است و عناد
ظاهر و باطن  بود یزدان پاک
بی خدا در انحطاط است و فساد

شرح:
اعتماد در این رباعی پایه‌ی ایمان به خدا معرفی می‌شود. شاعر به‌صراحت بیان می‌کند که بدون اعتماد به خدا، انسان‌ها در سراب و مخالفت با حقیقت زندگی می‌کنند. در این رباعی، فساد و انحطاط نتیجه‌ی بی‌اعتمادی به خدا و دوری از اصول دینی معرفی می‌شود.


---

اعتماد(۳)

متن:
منبع لطف و عطا باشد خدا
حامی ما در شدائد هر کجا
کن به یزدان اعتماد و افتخار
صاحب کرسی و عرش است و سما

شرح:
در این رباعی، خداوند به‌عنوان منبع اصلی لطف و عطا معرفی شده است. شاعر به مردم توصیه می‌کند که اعتماد به خدا را اساس زندگی خود قرار دهند، زیرا خداوند قادر مطلق است و صاحب کرسی و عرش است. این تصویر از خداوند به‌عنوان حامی و راهنمای انسان‌ها به‌ویژه در سختی‌ها و شدائد، به‌طور ضمنی امید و اطمینان به رحمت الهی را تقویت می‌کند.


---

اعتماد(۴)

متن:
اعتماد است گوهر ی ناب و نهان
موجب آرامش روح است و جان
همچو ایمان است،  دری در صدف
آن تجلی کرده در  قول کسان

شرح:
در این رباعی، اعتماد به‌عنوان «گوهری ناب و نهان» معرفی می‌شود که موجب آرامش روح و جان انسان می‌گردد. اعتماد به خدا و دیگران همانند ایمان است که در دل انسان‌ها تجلی می‌کند و در گفتار و عمل نمایان می‌شود. این تصویر از اعتماد، نشان‌دهنده‌ی ارزش آن به‌عنوان نیرویی درونی و مقدس است که انسان را در برابر مشکلات محکم می‌سازد.


---

اعتماد(۵)

متن:
سزاوار ستایش حق بود هوست
خدای این جهان و آن جهان اوست
کفایت می کند ما را خداوند
به او کن اعتماد و خالقت دوست

شرح:
در این رباعی، خداوند به‌عنوان شایسته‌ی ستایش و پروردگار این جهان و آن جهان معرفی شده است. شاعر به اهمیت اعتماد به خداوند تأکید دارد و بیان می‌کند که خداوند کفایت انسان‌ها را می‌کند. این رباعی به‌نوعی یادآوری است که خداوند برترین و مهربان‌ترین حامی است.


---

اعتماد(۶)

متن:
اعتمادم به خدایی است که تام
خالق مردم و هستی و نظام
با توکل به خدا باز شود هر گره ای
حق بود کامل و جاوید و مدام

شرح:
شاعر در این رباعی به خداوند به‌عنوان خالق و نظام‌دهنده‌ی هستی اعتماد دارد. توکل به خدا را به‌عنوان راه‌حل اصلی برای باز شدن مشکلات زندگی معرفی می‌کند. پیام اصلی این رباعی این است که تنها اعتماد به خدا می‌تواند مشکلات را حل کند و خداوند همیشه کامل و جاوید است.


---

اعتماد(۷)

متن:
خدا روزی‌رسان است و کفیل است
به حق کن اعتماد و بی‌بدیل است
خلایق را بود او تکیه‌گاهی
که فضلش بی‌نهایت، بی‌مثیل است

شرح:
در این رباعی، خداوند به‌عنوان روزی‌رسان و کفیل زندگی انسان‌ها معرفی شده است. شاعر تأکید می‌کند که تنها به خداوند باید اعتماد کرد زیرا او تکیه‌گاه بی‌بدیل و منبع فضل بی‌نهایت است. در این رباعی، خداوند به‌عنوان حامی انسان‌ها در هر شرایطی معرفی می‌شود.


---

اعتماد(۸)

متن:
آنچه خیر است، مسیرش تقواست
اعتمادت به خدا کار گشا و اعلاست
اعتماد است نسیمی که کند دل آرام
رهنما باشد و این ره ز خداست

شرح:
شاعر در این رباعی به رابطه‌ی بین تقوا و اعتماد اشاره دارد و می‌گوید که خیر و سعادت در زندگی از مسیر تقوا می‌آید. همچنین، اعتماد به خدا را «کارگشا» و «اعلا» می‌داند که موجب آرامش دل انسان‌ها می‌شود. این رباعی بر اهمیت اعتماد به خدا و تأثیر مثبت آن در زندگی تأکید دارد.


---

اعتماد(۹)

متن:
مردم همه آینه‌ی کردار توأند
خوبی کن و نیکی، که سزاوار توأند
آنان که وفا دار به عهدند و قرار
چون کوه، ستون دل و پندار توأند

شرح:
این رباعی به اعتماد به مردم می‌پردازد و بیان می‌کند که انسان‌ها آینه‌ی رفتار و کردار ما هستند. اگر در اعمال خود نیکوکار باشیم، مردم نیز به ما اعتماد خواهند کرد. در اینجا، وفا و پایبندی به عهد و قرار به‌عنوان ویژگی‌های مهم برای اعتماد به دیگران مطرح شده است.


---

اعتماد(۱۰)

متن:
گر نباشد اعتمادی در رفاقت
جوامع در خطر افتد ز رافت
گهی گردد خطا در عهد و پیمان
گذشت است چاره ساز هر شکایت

شرح:
شاعر در این رباعی به اهمیت اعتماد در رفاقت‌ها اشاره دارد. اگر اعتماد در روابط انسانی نباشد، جامعه دچار مشکلات می‌شود. در اینجا، گذشت به‌عنوان راه‌حل مشکلات و خطاهای احتمالی در عهد و پیمان مطرح می‌شود.


---

نتیجه‌گیری کلی: این مجموعه رباعیات به‌طور کلی تأکید زیادی بر اهمیت «اعتماد» در زندگی فردی و اجتماعی دارد. اعتماد به خدا، به مردم و به اصول دینی از دیدگاه شاعر، اصلی اساسی و حیاتی در راه رسیدن به سعادت و آرامش است. همچنین، در این مجموعه، وفا، صداقت و گذشت به‌عنوان ویژگی‌های مکمل اعتماد در روابط انسانی معرفی شده‌اند.

بخش ششم

وفا

 

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات وفا

این مجموعه رباعیات، تأملی شاعرانه بر موضوع وفا و پایبندی به عهد است. وفا در این اشعار به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ارزش‌های اخلاقی و عرفانی، نشان‌دهنده تقوای الهی، عشق خالص و تعهد انسانی معرفی شده است. شاعر با زبان ساده و در عین حال عمیق، به ابعاد مختلف وفا می‌پردازد و تأکید می‌کند که وفای به عهد راهی برای نزدیکی به خداوند، رشد معنوی و تحکیم روابط انسانی است.


---

وفا (۱)

وفا باشد کلید عشق جانان
رهی روشن به‌سوی لطف یزدان
دل عاشق چو بر عهدش بماند
رسد بر اوج اسراری ز قرآن

شرح:
وفا به‌عنوان کلید عشق الهی و راهی روشن به‌سوی لطف خداوند معرفی شده است. دل عاشق اگر بر عهد خویش پایبند بماند، به اوج اسرار و معارف قرآنی دست خواهد یافت.
وفا کلید شناخت اسرار الهی و تقرب به خداوند است.


---

وفا (۲)

وفا باشد نشان اهل معنا
چراغی در دل دریای دنیا
چو دل‌بندِ وفای حق بگردد
شود روشن دل تاریک تنها

شرح:
وفا به‌عنوان چراغی در دل دریای پرتلاطم دنیا به تصویر کشیده شده است. پایبندی به وفای حق، دل تاریک و تنها را به روشنایی و آرامش می‌رساند.
وفا راه نجات از تاریکی‌ها و تنهایی است.


---

وفا (۳)

وفا عشق است و عهدی جاودانه
تعهد در عمل، دوری ز کینه
کسی کو دل به عشقِ دوست بندد
رهَد از بند خود، بی‌هر بهانه

شرح:
وفا عشق جاودانه و تعهد عملی است. دل‌بستن به عشق الهی و ترک کینه، انسان را از اسارت نفس آزاد می‌کند و به تعالی می‌رساند.
وفا ابزاری برای رهایی از خودخواهی و رسیدن به کمال است.


---

وفا (۴)

وفا نور است در راه حقیقت
چراغی در مسیر عشق و غایت
چو یار از دل وفا جوید، بگوید
که دل باشد سراسر در محبت

شرح:
وفا نوری در مسیر حقیقت است که تنها با محبت واقعی همراه است. وفای قلبی نسبت به یار، شرط اصلی عشق راستین است.
وفا، چراغ راه حقیقت و نماد محبت خالص است.


---

وفا (۵)

وفا عشق است و دل آرام گیرد
در این وادی، ز حق الهام گیرد
چو عاشق دل به ره بگذارد، آری
حقیقت را ز دل فرجام گیرد

شرح:
وفا مایه آرامش دل و الهام‌بخش عاشق حقیقی دانسته شده است. عشق واقعی با وفا به حقیقت الهی پیوند خورده است.
وفا مایه آرامش و الهام در مسیر عشق است.


---

وفا (۶)

وفا با دوست، راهی بی‌کران است
که هر کس نگذرد، جانش زیان است
به پای عهد یاران جان فشانید
که این ره، راه عشق جاودان است

شرح:
وفا راهی بی‌کران و جاودانه است که تنها شایستگان در آن گام برمی‌دارند. پایبندی به عهد، نشان‌دهنده عشقی است که فانی نیست و به جاودانگی می‌رسد.
وفا، راهی برای عشق ابدی و پیوندی بی‌پایان است.


---

وفا (۷)

در این دنیا وفا رمز بقا شد
چراغ دل، نشانِ اقربا شد
خدا گوید: به پیمانت عمل کن
که این پیمان، کلید ارتقا شد

شرح:
وفا به‌عنوان رمز بقا و ترقی معنوی است. خداوند به انسان فرمان می‌دهد که به پیمان‌هایش عمل کند، زیرا وفا کلید ارتقای معنوی است.
عمل به عهد، راه ارتقای اخلاقی و معنوی است.


---

وفا (۸)

وفای عهد بر انسان نیاز است
خلافش بر دل ما جان گداز است
ز جان و دل به عهدت اعتنا کن
وفا نزد خلایق دلنواز است

شرح:
وفای به عهد نیازی انسانی و اخلاقی است که رعایت آن دل‌ها را دل‌نواز و خلاف آن، مایه اندوه و گسستگی روحی می‌شود.
وفا، عامل تقویت روابط انسانی و محبت اجتماعی است.


---

وفا (۹)

وفا پیمان حق با بندگان است
نشانی از خلوص عاشقان است
به عهد خویش ماندن نزد یزدان
ز والاتر صفات نیکوان است

شرح:
وفا به‌عنوان پیمانی مقدس میان خدا و بندگان، نشان‌دهنده خلوص عاشق و والاترین صفات انسانی است.
وفا نشانه خلوص عاشق و یکی از برترین صفات انسانی است.


---

وفا (۱۰)

خدا گوید که عهدت را نگه دار
که با پیمان بود ایمان پدیدار
وفا پیمانه‌ی تقوای جان است
به او نزدیک‌تر، این راه هموار

شرح:
خداوند انسان را به حفظ عهد و وفا فرا می‌خواند. پایبندی به پیمان، نشان‌دهنده ایمان و تقوای انسان است و راهی روشن برای نزدیکی به خداوند و عبور از موانع.
وفای به عهد، راه هموار تقرب به خداوند است.


---

نتیجه‌گیری:

این مجموعه رباعیات، وفا را به‌عنوان یکی از ارزشمندترین صفات اخلاقی و معنوی معرفی می‌کند. پیام اصلی اشعار تأکید بر اهمیت وفای به عهد به‌عنوان پلی برای رسیدن به خدا، آرامش درونی و تحکیم روابط انسانی است. شاعر با استفاده از زبانی ساده و دلنشین، توانسته است مخاطب را به تأمل در ارزش این فضیلت والا دعوت کند.

بخش هفتم

خشم

 

شرح مفصل رباعیات خشم

رباعیات ارائه‌شده توسط دکتر علی رجالی، در قالبی اخلاقی و عرفانی، به بررسی و تحلیل تأثیرات خشم و شیوه‌های کنترل آن پرداخته است. خشم به‌عنوان یک احساس طبیعی انسانی مطرح شده که اگر کنترل نشود، می‌تواند آثار مخربی بر روح، روان، و روابط انسانی داشته باشد. در ادامه، شرح هر رباعی همراه با نکات آموزنده آن ارائه می‌شود:


---

خشم (۱):

هر آن کس کند خشم از جان برون
کند عشق یزدان، به خود را فزون
چو سالک دل از مهر حق، پُر کند
کند شعله ور نور رحمان، درون

شرح:
این رباعی به پیوند میان کنترل خشم و نزدیکی به خداوند اشاره دارد. شاعر خشم را مانعی در مسیر عشق الهی می‌داند و بیان می‌کند که هرکس خشم را از جان خود بیرون کند، ظرفیت بیشتری برای دریافت عشق و نور الهی خواهد یافت. اصطلاح "نور رحمان" به معنای تجلی لطف و محبت الهی است که دل‌های پاک را شعله‌ور می‌سازد.
رهایی از خشم، راهی برای پرورش عشق الهی و نزدیکی به خداوند است.


---

خشم (۲):

هر آن کس فرو برد خشم نهان
رود نور یزدان به اعماق جان
خدا دوست دارد گذشت بشر
که این از خصایل بود، ارمغان

شرح:
در این رباعی، شاعر به ارزش اخلاقی "فروبردن خشم" پرداخته است. او معتقد است که کنترل خشم، انسان را لایق دریافت نور و محبت الهی می‌کند. بخشش و گذشت از خطای دیگران نیز به‌عنوان یک ویژگی والای انسانی و هدیه‌ای الهی معرفی شده است.
کنترل خشم و گذشت از دیگران، انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند.


---

خشم (۳):

بود خشم انسان حجاب درون
کند آدمی را حقیر و زبون
فرو خوردن خشم موجب شود
رها گردی از بغض و کبر و جنون

شرح:
در این رباعی، خشم به‌عنوان "حجاب درون" معرفی شده که مانع از رشد معنوی و اخلاقی انسان می‌شود. شاعر هشدار می‌دهد که خشم، انسان را کوچک و ضعیف می‌کند و با فروخوردن آن، فرد می‌تواند از احساسات منفی مانند کینه، تکبر، و دیوانگی آزاد شود.
کنترل خشم، راهی برای پاک‌سازی درون از احساسات منفی و رسیدن به آرامش است.


---

خشم (۴):

بود خشم درون، چون رهزن عشق
رهی دور از صفا و مأمن عشق
برد سالک غضب را خارج از دل
که دل گردد مطهر موطن عشق

شرح:
شاعر خشم را همچون "رهزن عشق" می‌داند که مسیر عشق و صفا را از بین می‌برد. او از سالک معنوی می‌خواهد که خشم را از دل خود بیرون کند تا قلب او به مکانی پاک برای عشق الهی تبدیل شود.
برای تجربه عشق حقیقی، باید دل را از خشم پاک کرد.


---

خشم (۵):

هیزم آتش نفس است، غضب
که فشاری است به افکار و عصب
چو کنی صبر، شود آن خاموش
بهترین کار به صبر است و ادب

شرح:
در این رباعی، خشم به "هیزم آتش نفس" تشبیه شده است که می‌تواند افکار و اعصاب انسان را تحت فشار قرار دهد. شاعر بر نقش صبر و ادب در خاموش کردن این آتش تأکید می‌کند و صبر را به‌عنوان بهترین راه برای مقابله با خشم معرفی می‌کند.
صبر و ادب، ابزاری موثر برای کنترل خشم و حفظ آرامش هستند.


---

خشم (۶):

کظم غیظ است صفات خوبان
آن تجلی است به نزد پاکان
در گذشتن ز خطای مردم
آن نشانی است ز اهل ایمان

شرح:
اینجا شاعر به صفت "کظم غیظ" (فروخوردن خشم) اشاره دارد که از ویژگی‌های افراد پاک‌سرشت و مومنان واقعی است. بخشش و گذشت از خطاهای دیگران، تجلی ایمان و پاکی روح انسان است.
کنترل خشم و گذشت از خطاهای دیگران، نشانه ایمان و پاک‌دامنی است.


---

خشم (۷):

خشم خود خوردن، مقام مومن است
دل بریدن از خود و هم مامن است
حق ببخشد آن که بخشد این و آن
وعده ی حق قطعی و آن ایمن است

شرح:
شاعر کنترل خشم را به‌عنوان "مقام مومن" معرفی می‌کند و دل کندن از خودخواهی را لازمه این مقام می‌داند. او به پاداش الهی برای افرادی که می‌بخشند اشاره کرده و بیان می‌کند که وعده خداوند در مورد بخشایش قطعی است.
بخشش و کنترل خشم، رضایت الهی و آرامش درونی را به همراه دارد.


---

خشم (۸):

با صبر شود خشم تو مدفون
تا دل نشود تار و ز غم خون
از عشق و محبت بنما پر
تا مهر شود بر دلت افزون

شرح:
شاعر بیان می‌کند که صبر، خشم را در دل خاموش می‌کند و از تاریک شدن دل و خون شدن آن بر اثر غم جلوگیری می‌کند. عشق و محبت، دو عنصر کلیدی برای جایگزین کردن خشم و افزایش مهربانی در دل انسان هستند.
صبر و عشق، دو ابزار اصلی برای غلبه بر خشم و پرورش مهر در دل هستند.


---

خشم (۹):

با محبت بر غضب پیروز باش
آن چراغی گر دد و نوروز باش
گر کنی خشم از دلت بیرون همی
جای آن عشق آید و بهروز باش

شرح:
اینجا شاعر محبت را به‌عنوان چراغی معرفی می‌کند که بر تاریکی خشم غلبه می‌کند. او معتقد است که با بیرون کردن خشم از دل، عشق جایگزین آن خواهد شد و این تغییر به شادی و خوشبختی منجر می‌شود.
محبت و عشق، کلیدهای پیروزی بر خشم و راهی به‌سوی خوشبختی هستند.


---

خشم (۱۰):

در آتش خشم، دل بسوزد، بد جور
گویی که دل است در تقلای تنور
خشم است بلای دل و جان بی تردید
طوفان دل است، تا سراشیبی گور

شرح:
شاعر خشم را به "آتش" و "تنور" تشبیه می‌کند که دل را می‌سوزاند و انسان را به‌سوی نابودی می‌کشاند. او خشم را بلایی برای روح و جان انسان معرفی کرده و از مخاطب می‌خواهد از این طوفان درونی دوری کند.
خشم آتشی است که روح و جان را می‌سوزاند و آرامش انسان را از بین می‌برد.


---

نتیجه‌گیری کلی:

این رباعیات به خواننده می‌آموزند که خشم، آتشی درونی است که اگر کنترل نشود، باعث تخریب روح و جان خواهد شد. شاعر، صبر، گذشت، محبت، و عشق را به‌عنوان ابزارهای موثر برای مهار این آتش معرفی کرده و نقش آن‌ها را در رسیدن به آرامش و تعالی روحی به تصویر کشیده است.

بخش هشتم

طمع

 

باسمه تعالی
مجموعه رباعیات طمع
نویسنده: دکتر علی رجالی


---

متن و شرح رباعیات

طمع (1)

متن:
ای دل ز طمع، مشو به دنیا مغرور
کالا و زر و سیم، بماند تا گور
قرآن تو را گفت به پرهیز ز حرص
بس کن ز خطا، در مقامی و حضور

شرح:
این رباعی به فریبندگی دنیا اشاره دارد و به دل هشدار می‌دهد که اسیر طمع نشود. مال و زر تنها تا گور با انسان می‌مانند و در آخرت بی‌ارزش‌اند. شاعر به تعلیم قرآن استناد کرده و پرهیز از حرص را توصیه می‌کند، زیرا حضور قلب و آگاهی از خداوند شرط بندگی حقیقی است.


---

طمع (2)

متن:
خار ره عاشقان و سالک، طمع است
گردش مالِ حرام و سمِّ مهلک، طمع است
در چاهِ گمان، قلب تو می‌گردد تار
چشم و نظر از خَلق به مالِک، طمع است

شرح:
در اینجا طمع به‌عنوان مانعی بزرگ برای عاشقان حقیقی و رهروان راه حق معرفی شده است. شاعر طمع را معادل مال حرام و زهر کشنده می‌داند که قلب را تیره و دل را از خدا دور می‌کند. نگاه به خالق، راه نجات از این چاه تاریک است.


---

طمع (3)

متن:
حرص و طمعی که در دلت مأوا شد
بهر تو رهی به کار بد برپا شد
قرآن تو را گفت که قانع باشی
این حرص سرابی است که بی دریا شد

شرح:
طمع در دل انسان بستری برای اعمال نادرست فراهم می‌کند. شاعر به نصایح قرآن اشاره کرده و قناعت را توصیه می‌کند. طمع به‌مثابه سرابی است که انسان را فریب می‌دهد و در نهایت او را به سرگردانی می‌کشاند.


---

حرص (4)

متن:
ای دل، به طمع ره خطا می‌پوئی
در ظلمت حرص، بی‌صدا می‌ پوئی
قرآن تو را گفت به تقوا بسپار
در دام هوا، بی هوا می‌ پوئی

شرح:
این رباعی به گمراهی دل در پیروی از طمع و حرص اشاره دارد. شاعر بیان می‌کند که طمع، انسان را در تاریکی و بی‌صدایی به حرکت درمی‌آورد و بدون آنکه خود بداند، به دام هوای نفس می‌افتد. تقوا و پناه بردن به خدا راه نجات از این مسیر تاریک است.


---

طمع (5)

متن:
هر جا که طمع بود، دلی بیمار است
دل غافل و در بند هوس کفتار است
قرآن به همه گفت که قانع باشید
روزی همه به دست حق دادار است

شرح:
شاعر طمع را بیماری دل معرفی می‌کند که آن را از مسیر صحیح بازمی‌دارد. طمع، دل را به بند هوس می‌کشاند، اما قناعت و رضایت به روزیِ الهی، راه چاره است. شاعر به قدرت خداوند در تقسیم روزی برای همگان تأکید می‌کند.


---

طمع (6)

متن:
طمع است آفت جان و دل ما
این حرص، بلایی‌ست بر مشکل ما
قرآن به قناعت تو را راه نمود
جنات شود منجر و آن منزل ما

شرح:
طمع به‌عنوان آفت جان و دل شناخته می‌شود که باعث دشواری‌های بسیاری در زندگی انسان است. شاعر از تعالیم قرآن یاد می‌کند که انسان را به قناعت فرا می‌خواند و وعده می‌دهد که با قناعت و دوری از طمع، بهشت نصیب انسان خواهد شد.


---

طمع (7)

متن:
دل گر ز طمع تهی شود، دریا گشت
بی‌حرص، روان سوی خدا، شیدا گشت
عارف که ز دنیا و هوا دل بر کند
آیینهٔ او مظهر حق، پیدا گشت

شرح:
این رباعی به زیبایی نشان می‌دهد که دل عاری از طمع به وسعت دریا می‌رسد و عاشق حقیقی بدون حرص به‌سوی خداوند روان می‌شود. عارف، با رها کردن دل از دنیا و هوس‌های مادی، به مظهری از حقیقت الهی تبدیل می‌شود.


---

طمع (8)

متن:
هر کس که طمع کرد، ز جان بی‌خبر است
در آتش حرص و نفس خود، در گذر است
سالک ز جهان و هرچه در اوست، رها
آزاد دلش از هوس و بی‌اثر است

شرح:
شاعر طمع را عامل غفلت از جان و حقیقت انسان می‌داند. طمع‌کاران در آتش حرص و نفس می‌سوزند، اما سالک حقیقی با رها کردن دنیا و تعلقات مادی، به آزادی دل و آرامش روح دست می‌یابد.


---

طمع (9)

متن:
آن کس که طمع به مال دنیا دارد
غافل ز خدا و عشق کالا دارد
آن کس که رضای حق تعالی مقصود
سودای حقیقت خدا را دارد

شرح:
این رباعی به تفاوت میان طمع‌کاران و عاشقان خداوند می‌پردازد. کسانی که اسیر طمع مال دنیا هستند، از خدا و عشق حقیقی غافل‌اند، اما کسانی که رضای الهی را هدف قرار دهند، حقیقت و عشق الهی را در دل دارند.


---

طمع (10)

متن:
ای دل، به طمع در رهِ شیطان منشین
در وادی عشق، بی‌سر و جان منشین
آن دل که ز نور حق ندارد اثری
در سایهٔ حرص خویش، لرزان منشین

شرح:
شاعر بار دیگر به دل هشدار می‌دهد که طمع و پیروی از شیطان، انسان را از وادی عشق و حقیقت الهی دور می‌کند. دلی که از نور خدا بی‌بهره باشد، در سایه حرص می‌لرزد و از آرامش محروم است.


---

این مجموعه با زبانی ساده و در عین حال حکیمانه، مخاطب را به پرهیز از طمع و توجه به قناعت، تقوا، و عشق الهی فرا می‌خواند.

بخش نهم

ظلم

 

ظلم (۱)
ظلم بر خویش و خدا و دگران
نهی گردد ز خدا بر همگان
ظلم بر خود، سبب غفلت شد
ظلم بر حق، سبب کفر و زیان

شرح:
شاعر سه نوع ظلم را معرفی می‌کند:
ظلم به خود که باعث غفلت و دور شدن از سعادت می‌شود.
ظلم به خداوند که با کفران نعمت‌ها و ناسپاسی همراه است.
ظلم به دیگران که سبب بی‌عدالتی و زیان به جامعه می‌گردد.
خداوند همه را از این سه نوع ظلم نهی کرده و آن را منبع زیان و سقوط انسان دانسته است.


---

ظلم (۲)
ظلم است که حق را به زعامت نشناسیم
در آینهٔ دل، قد و قامت نشناسیم
فرمود خدا: که ظلم اعظم شرک است
حیف است خدا را به حقیقت نشناسیم

شرح:
شاعر بر اهمیت شناخت حق تأکید می‌کند و بزرگ‌ترین ظلم را شرک می‌داند، زیرا شرک نتیجهٔ نادیده گرفتن جایگاه خداوند است. او هشدار می‌دهد که عدم شناخت خدا در حقیقت بی‌اعتنایی به حقیقت هستی است و این ظلمی است که روح انسان را از سعادت دور می‌کند.


---

ظلم (۳)
ظلم است که تاریک کند راه نجات
دل گیرد و بندد ره نور از برکات
حق حاکم و داناست ز اعمال بشر
ظالم برود سوی جهنم ز صفات

شرح:
شاعر ظلم را مانعی برای دریافت نور هدایت و بهره‌مندی از برکات می‌داند. او تأکید دارد که خداوند آگاه به اعمال انسان‌هاست و ظالمان به دلیل صفات منفی‌شان سرانجام به جهنم خواهند رفت، چراکه ظلم راه سعادت را می‌بندد.


---

ظلم (۴)
ظلم است جفا بر دل هر ناکس و کس
ظلم بر جهل کند تکیه و دل گردد حبس
آگاه شو ای دل که جهان بس زیباست
در وادی غفلت تو مرو سوی عبث

شرح:
این رباعی جهل و غفلت را نوعی ظلم به خود و دیگران می‌داند. شاعر انسان را به آگاهی فرا می‌خواند و تأکید می‌کند که زندگی زیباست و غفلت و عبث‌گرایی باعث هدر رفتن فرصت‌های ارزشمند آن می‌شود.


---

ظلم (۵)
بر ظلم مزن دل، که جهان نیست بقا
ظالم نشود از ستم و ظلم رها
فرمود خداوند: که ظالم خاطی است
بر جان گنه‌کار رود آتش‌ها

شرح:
شاعر به بی‌دوامی دنیا اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که دل بستن به ظلم هیچ‌گاه باعث نجات نمی‌شود. ظالمان خاطی هستند و خداوند وعده داده که آتش گناهانشان گریبان‌گیر آنان خواهد شد.


---

ظلم (۶)
ظالم که به بندگان حق رحم نکرد
بر خویش جفا کرد و خطا، فهم نکرد
در روز جزا، به امر حق گردد سخت
در آتش دوزخ فتد و ندم نکرد

شرح:
شاعر رابطهٔ بین ظلم به دیگران و ظلم به خود را بیان می‌کند. ظالم با بی‌رحمی نسبت به بندگان خدا در حقیقت به خویشتن جفا می‌کند. در روز جزا ظالمان به عذاب الهی گرفتار شده و حسرت می‌خورند، اما دیگر پشیمانی سودی ندارد.


---

ظلم (۷)
هر کس که خدا را ز دلش یاد کند
حق جان ورا ز نور خود شاد کند
حق گفت: که نور من در دل توست
ظالم به جهنم است و فریاد کند

شرح:
شاعر تأثیر یاد خدا بر روشنایی و سعادت دل انسان را بیان می‌کند. یاد خداوند باعث شادی و نورانی شدن قلب می‌شود. در مقابل، ظالمان که از این نور دور هستند، در جهنم گرفتار شده و از عاقبت کار خود فریاد خواهند زد.


---

ظلم (۸)
ظلم است که بر دست خودت بند زنی
بر جان و دلت، تیر به دلبند زنی
فرمود خدا: ظالمان کور و کرند
بر پای خودت، تسمه به پیوند زنی

شرح:
شاعر خودآزاری و خودفریبی را به‌عنوان نوعی ظلم مطرح می‌کند. انسان با ظلم به خود و دیگران، عملاً خود را در بند کشیده و نابود می‌کند. ظالمان به دلیل کور و کر بودن از حقیقت، در نهایت راه هلاکت را برای خود هموار می‌سازند.


---

ظلم (۹)
ظلم است که جان خویش گمراه کند
بر سایهٔ نفس خویش، راه بیراه کند
هر چیز به غیر حق، سرابی باشد
در ظلمت این جهان، خود آگاه کند

شرح:
این رباعی به گمراهی ناشی از نفس و دوری از حق می‌پردازد. شاعر معتقد است که ظلم به جان خود نتیجهٔ پیروی از نفس است و هر چیز غیر از خداوند سرابی بیش نیست. انسان باید در ظلمت دنیا آگاه شود و مسیر حق را پیدا کند.


---

ظلم (۱۰)
ظلم است که دل را به خیانت بندد
بر نور یقین پرده‌ی غفلت بندد
فرمود خدا: ره ستم مسدود است
با نور خدا، راه جنایت بندد

شرح:
شاعر خیانت و غفلت را نوعی ظلم می‌داند. خیانت دل را از نور یقین محروم کرده و غفلت پرده‌ای بر روی آن می‌کشد. خداوند تأکید دارد که راه ستم بسته شده است و نور الهی می‌تواند انسان را از جنایت و ظلم باز دارد.

فصل پانزدهم

بخش اول

کینه

مجموعه رباعیات «کینه» از دکتر علی رجالی به خوبی نشان‌دهنده تأثیرات منفی کینه بر روح و روان انسان است و با هر رباعی به تدریج به مفاهیم مختلفی از بخشش، محبت و روشنایی قلب می‌پردازد. در ادامه، متن‌ها تفکیک شده و شرح مختصری از هر رباعی آورده شده است:

کینه(۱)

متن:
کینه در دل، پرده‌ای بر چشم ماست
آنچه بینی، غصه و غم ، خشم ماست
پاک بنما دل ز کینه هم حسد
تا شود روشن دلت، این رسم ماست

شرح:
این رباعی تأکید دارد بر اینکه کینه مانع دید صحیح انسان است. کینه دل را می‌پوشاند و انسان نمی‌تواند حقیقت را ببیند. پاکسازی دل از کینه و حسد باعث روشنایی دل و درک صحیح‌تر می‌شود.


---

کینه(۲)

متن:
کینه چون زهری است بر جان و روان
بخشش است، درمان کینه هر زمان
کینه ورزی همچو کار اشقیاست
دور گشتن از خدای مهربان

شرح:
کینه مانند سمّی است که جان و روان را مسموم می‌کند. تنها درمان آن بخشش است. کینه ورزی باعث دور شدن از رحمت و مهربانی خداوند می‌شود.


---

کینه(۳)

متن:
کینه ورزی موجب رنج و بلاست
همچو زهری بر دل و بر جان ماست
نور ایمان پر کند هر منزلت
چاره ساز است و از آن کبریاست

شرح:
کینه ورزی باعث رنج و بلا می‌شود و همانند سمّی است که قلب و جان انسان را آسیب می‌زند. ایمان و بخشش می‌توانند این دردها را درمان کنند و انسان را به رفعت و بزرگی برسانند.


---

کینه(۴)

متن:
کینه چون آتش درون جان ماست
زهر تلخی بر دل و ایمان ماست
بخشش آرد عشق و شادی در دلت
چاره ای از لطف حق، درمان ماست

شرح:
کینه مانند آتش در دل انسان می‌سوزد و تلخی را به همراه دارد. تنها بخشش است که عشق و شادی را به قلب انسان می‌آورد و از لطف خداوند، درمانی برای این درد فراهم می‌شود.


---

کینه(۵)

متن:
کینه در دل حسرت و غم آورد
اضطراب و حزن با هم آورد
دور سازد آدمی از مهر دوست
خواری ما را به عالم آورد

شرح:
کینه باعث می‌شود انسان احساس حسرت و غم کند و اضطراب و حزن به همراه آورد. این حالت‌ها باعث دور شدن انسان از محبت و دوستی واقعی می‌شود و در نهایت به خواری و ذلت می‌انجامد.


---

کینه(۶)

متن:
کینه در دل همچو گرداب است و چاه
می‌برد انسان به راهی پر گناه
بخشش آید مرهم دل‌ها، بشر
مهر ورزی می دهد جانت پناه

شرح:
کینه مانند گرداب یا چاهی است که انسان را به سوی گناه و ضلالت می‌برد. تنها بخشش است که مرهمی بر دل‌ها می‌نهد و مهرورزی پناهی برای جان انسان فراهم می‌آورد.


---

کینه(۷)

متن:
کینه در دل، پرده‌ای بر دیدگان
می‌فریبد جانِ آدم را عیان
بخشش و مهر است درمان بلا
دل ز کینه پاک کن، ای مهربان

شرح:
کینه مانند پرده‌ای است که بر دیدگان انسان می‌افتد و او را از درک حقیقت باز می‌دارد. بخشش و محبت می‌توانند این پرده را کنار زده و دل را از کینه پاک کنند.


---

کینه(۸)

متن:
کینه‌ورزی قلب را زنجیر کرد
ذکر حق کی بر دلت تاثیر کرد
عشق خواهم تا نشیند بر دلم
آتش نفرت مرا دلگیر کرد

شرح:
کینه‌ورزی قلب انسان را به زنجیر می‌کشد و مانع از تأثیر ذکر خداوند بر دل او می‌شود. تنها عشق است که می‌تواند دل را از نفرت آزاد کند.


---

کینه(۹)

متن:
از کینه گذر کن، رهایی آید
بر جان و دلت نور و صفایی آید
دل را ز حسد پاک نما ای نااهل
بر چشم و دلت، روشنایی آید

شرح:
گذر از کینه باعث رهایی انسان می‌شود و نور و صفا به دل و جان او می‌آید. وقتی دل از حسد پاک شود، روشنایی در چشم و دل او پدیدار می‌شود.


---

کینه(۱۰)

متن:
اگر خواهی وصال حق تعالی
برون کن کینه از دل، کن مدارا
تو بگذر از خطا و مکر مردم
محبت کن خلایق را تو هر جا

شرح:
برای رسیدن به وصال با خداوند، باید کینه را از دل بیرون کرد و با مردم مدارا و محبت کرد. گذشت از خطاها و مکر مردم انسان را به نزدیکی به خداوند می‌رساند.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات «کینه» دکتر علی رجالی با استفاده از زبان ساده و عاطفی، به بررسی تأثیرات منفی کینه و اهمیت بخشش و محبت می‌پردازد. در هر رباعی، پیام اصلی این است که کینه نه تنها باعث رنج و درد روحی می‌شود، بلکه انسان را از محبت و رحمت خداوند دور می‌سازد. در عوض، بخشش و مدارا می‌توانند راهگشای قلب‌ها و انسان‌ها به سوی آرامش و نزدیکی به خداوند باشند.

بخش دوم

شجاعت

 

مجموعه رباعیات شجاعت - شرح کامل:

مجموعه رباعیات "شجاعت" از دکتر علی رجالی به بررسی مفهوم شجاعت از منظر عرفانی و اخلاقی پرداخته است. در این رباعیات، شجاعت نه تنها در سطح دنیوی و فیزیکی، بلکه به‌عنوان ویژگی‌ای معنوی و روحانی مطرح می‌شود که فرد را از خود و تعلقات مادی رها کرده و به سوی حقیقت، تقوا و نور الهی هدایت می‌کند. در ادامه شرح کامل هر یک از رباعیات آمده است:


---

شجاعت (۱):
ز خود برتر آی و نظر سوی او
به وادی فنا شو، مکن جست‌وجو
شجاعت برون رفتن از نفس خویش
دلیری چنین می‌دهد آبرو

شرح:
در این رباعی، شجاعت به‌عنوان گامی فراتر از خودشناسی و ترک تعلقات دنیوی معرفی می‌شود. انسان باید از خود فراتر رود و در جست‌وجوی حقیقت باشد. شجاعت واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از نفس خود عبور کند و در مسیر الهی قدم بگذارد. این شعر به انسان توصیه می‌کند که از همه امور دنیوی و نفس پرستی رها شده و به دنبال حقیقتی بالاتر از خود باشد.


---

شجاعت (۲):
بشو شیرِ میدانِ عشق و یقین
ز بندِ خودی و هوس، بی قرین
شجاعت گذر از منِ خاکی است
که در عرش بنشیند آن دل‌نشین

شرح:
در این رباعی، شجاعت نه تنها به معنای دلیری در برابر دشمنان است، بلکه به‌عنوان گذر از خود و رسیدن به حقیقت معرفی می‌شود. شجاعت واقعی باید به انسان کمک کند که از بند خود و هوس‌های دنیوی رها شود و به حقیقت و نور الهی دست یابد. این شعر نشان می‌دهد که شجاعت فقط در میدان‌های نبرد نیست، بلکه در میدان‌های معنوی و درونی، جایی که فرد باید از خودش عبور کند و در راه حقیقت قدم بگذارد، اهمیت دارد.


---

شجاعت (۳):
شجاعت شکستِ دلِ بی‌نواست
که جان را به وصلِ حقیقت رواست
دلیر آن‌کسی کو به دریا رود
به امواجِ عشق و فنا مبتلاست

شرح:
شجاعت در این رباعی به معنای گذر از خود و رسیدن به حقیقت است. شکستن دل بی‌نوا و رهایی از محدودیت‌ها از ارکان شجاعت است. این رباعی تاکید دارد که شجاعت نه تنها در برابر خطرات و چالش‌های بیرونی است، بلکه در درون انسان و در شکستن محدودیت‌های شخصی و دنیوی نیز وجود دارد. در این مسیر، انسان باید آماده باشد که در مواجهه با عشق و فنا قرار گیرد و این همان جایی است که شجاعت واقعی خود را نشان می‌دهد.


---

شجاعت (۴):
شجاعت ز ترکِ منِ بی‌بهاست
برو تا به حق، نورِ دلبر رواست
ز بندِ هوس، دل به یزدان بده
برو در رهِ عشق، جان را صفاست

شرح:
این رباعی به‌طور خاص بر ترک خود و رسیدن به نور یزدان تأکید دارد. شجاعت در اینجا به معنای عبور از "منِ بی‌بها" و پذیرش حقیقت است. این مسیر، انسان را به آرامش و حقیقت می‌رساند. در این مسیر شجاعت، انسان باید از خودخواهی و تعلقات دنیوی دست بردارد و به حقیقت و نور الهی پیوسته، در این نور به هدایت و آرامش برسد.


---

شجاعت (۵):
شجاعت شکستن ز خود تا خدا
نه شمشیر وخنجر، نه میدان بلا
رسیدن به آرامشِ از نور حق
شود دل رها از غمِ ماسوا

شرح:
در این رباعی، شجاعت به‌عنوان شکستن خود و رسیدن به خدا معرفی می‌شود. شجاعت واقعی در این نیست که از شمشیر و جنگ استفاده شود، بلکه از طریق تقوا و ایمان به نور حق به آرامش می‌رسیم. این شعر تأکید دارد که برای رسیدن به خدا و حقیقت، به جنگ و دعوا نیاز نیست، بلکه باید در برابر نفس خود ایستاد و در مسیر تقوا و نور الهی حرکت کرد.


---

شجاعت (۶):
شجاعت همان وصلِ حق‌پروری
ز تاریکیِ نفس و غم‌ بگذری
بخوان نام حق در درون فنا
به نور یقین، راه یزدان روی

شرح:
شجاعت در این رباعی به معنای عبور از تاریکی نفس و غم‌هاست. وصل به حق و پرورش روح از طریق نور یقین و پیوستن به یزدان، شجاعت واقعی را شکل می‌دهد. این شعر نشان می‌دهد که شجاعت واقعی در عبور از تاریکی‌های درونی و رسیدن به روشنایی است. به‌عبارت‌دیگر، شجاعت به انسان کمک می‌کند تا از غم و کدورت درون رها شده و در نور الهی قرار گیرد.


---

شجاعت (۷):
شجاعت چو شمشیرِ تقوا به دست
حریفِ هوا را شکار و شکست
ز بند درون رستگاری بود
به سوی حقیقت، رهایی و جست

شرح:
این رباعی تأکید دارد که شجاعت واقعی در تقوا و جهاد با نفس است. در این مسیر، انسان باید به‌سوی حقیقت حرکت کند و از بندهای درونی رهایی یابد. شجاعت به‌عنوان یک ویژگی روحانی و اخلاقی باید به انسان کمک کند تا در برابر خواسته‌ها و هوس‌های نفسانی مقاومت کرده و به سوی حقیقت الهی حرکت کند.


---

شجاعت (۸):
ز سنگر به سنگر، شجاعت بجوی
به آیاتِ حق دل ز غم ها بشوی
ز شیطان گریز و به حق دل سپار
که وهم و هراس  است، زآن ره مگوی

شرح:
در این رباعی، شجاعت به معنای جستجو در آیات حق و گریز از وسوسه‌های شیطان است. شجاعت واقعی در این است که دل به حق سپرده شود و از وهم و هراس بگریزیم. این رباعی نشان می‌دهد که شجاعت به‌عنوان یک عمل جستجوگرانه و متعالی است، که انسان باید در مسیر حقیقت و الهی قدم بردارد و از وسوسه‌های شیطانی دوری کند.


---

شجاعت (۹):
شجاعت بجوی و تو تقوا گزین
برو راه یزدان، ز نور و یقین
ز صبر است یاری حق هر زمان
که در راهِ حق، او پناهی امین

شرح:
شجاعت در این رباعی به معنای تقوا و صبر در برابر سختی‌هاست. در مسیر حق، صبر و تقوا به انسان یاری می‌دهد و او را در رسیدن به هدفش یاری می‌کند. این رباعی به‌وضوح نشان می‌دهد که در راه حقیقت، شجاعت به‌عنوان تقوا و صبر در برابر مشکلات و سختی‌ها اهمیت زیادی دارد.


---

شجاعت (۱۰):
نترس از هجومِ حوادث، بلا
که یاریِ حق بر دلت شد عطا
بود بعدِ سختی، گشایش همی
که آرامش است و دلت با صفا

شرح:
در این رباعی، شجاعت به‌عنوان مقاومت در برابر حوادث و بلاها بیان شده است. شجاعت واقعی به انسان کمک می‌کند که از سختی‌ها عبور کرده و به آرامش و صفا برسد. این شعر به انسان یادآوری می‌کند که پس از هر سختی، گشایش و آرامش الهی در انتظار اوست.


---

جمع‌بندی:
مجموعه رباعیات "شجاعت" دکتر علی رجالی به‌طور عمیق و فلسفی به مفهوم شجاعت پرداخته است. در این رباعیات، شجاعت نه تنها به‌عنوان یک ویژگی فیزیکی بلکه به‌عنوان یک ویژگی روحانی و اخلاقی معرفی می‌شود که فرد را به سوی حقیقت و نور الهی رهنمون می‌کند. شجاعت در این شعرها به معنای گذر از خود و پیوستن به حقیقت، تقوا و آرامش است.

بخش سوم

صداقت

بله، در اینجا متن کامل رباعیات دکتر علی رجالی در مجموعه "صداقت" به همراه شرح هرکدام آمده است:


---

صداقت (۱)

صداقت کلید حقیقت، لقا
برد سالکان را به سوی خدا
رساند تو را پیش معشوق و دوست
گشاید ز دل، قفل هر ماجرا

شرح: در این رباعی، صداقت به عنوان "کلید حقیقت" معرفی شده که فرد را به سوی خدا هدایت می‌کند. صداقت ابزاری برای نزدیک شدن به معشوق الهی و گشودن درهای قلب انسان است تا از هر دغدغه‌ای رهایی یابد.


---

صداقت (۲)

با صدق، دلت حریم حق می‌گردد
در خلوت جان، نسیم حق می‌گردد
صدقی که نشانِ عشق و تقوا باشد
سرچشمه‌ی مستقیم حق می‌گردد

شرح: صداقت، دل انسان را به حریم الهی وارد می‌کند و در خلوت جان، نسیم حقیقت می‌وزد. صداقت نشانه‌ای از عشق و تقوا است که انسان را به طور مستقیم به سوی حقیقت می‌برد.


---

صداقت (۳)

با کذب، تهی شوی ز جانِ جانان
با صدق، شوی همدمِ اهل ایمان
بگذر ز ریا، که رهزن راه تو است
با عشق خدا شود چراغت تابان

شرح: کذب انسان را از حقیقت و از جانِ جانان دور می‌کند، در حالی که صداقت انسان را به جمع اهل ایمان و حقیقت نزدیک می‌کند. صداقت انسان را از فریب و ریا دور کرده و با عشق الهی، نورانی می‌سازد.


---

صداقت (۴)

کذب است که دل ز حق جدا می گردد
در محضر دوست، دل رضا می گردد
عاشق به صداقت ره حق می‌ پوید
با عشق خدا ز غم رها می گردد

شرح: کذب دل انسان را از حقیقت جدا می‌کند، اما صداقت انسان را در محضر خدا راضی و شاد می‌سازد. فرد عاشق با صداقت به دنبال حقیقت است و با عشق الهی از غم و درد رهایی می‌یابد.


---

صداقت (۵)

هر کس که صداقت به دلش شد معنا
بیگانه شود ز غیر یزدان، همه جا
در سینه ی صادقان خدا نور نهد
صدق است نشان بندگی نزد خدا

شرح: هر کسی که صداقت را در دل خود بپذیرد، از غیر خدا بی‌نیاز می‌شود و در دل او نور خدا می‌تابد. صداقت نشان کامل بندگی و تسلیم در برابر اراده الهی است.


---

صداقت (۶)

ای دل به صداقت ره جانان باید
از کذب و ریا دل به یزدان باید
در محضر حق جز صفا راهی نیست
با صدق شوی، که دل فروزان باید

شرح: دل باید به سوی صداقت و راه حقیقت حرکت کند. از کذب و ریا باید دوری کرد و در محضر خدا تنها صفا و صداقت وجود دارد. با صدق در دل، انسان به نور الهی دست می‌یابد.


---

صداقت (۷)

با صدق به سوی حق گشودم پر خویش
بستم ز فریب و کذب، راه شر خویش
در سایه ی صدق می شود دل آرام
از صدق بمان که می‌شوی رهبر خویش

شرح: با صداقت، انسان به سوی حقیقت حرکت می‌کند و از فریب و کذب دوری می‌جوید. صداقت باعث آرامش دل و هدایت فرد به سوی روشنایی و رهبری خود می‌شود.


---

صداقت (۸)

آنان که به عهد، راست پیمان بستند
با صدق و صفا، رهِ شهیدان بستند
حق داد ، به صادقان جنات نعیم
در راه صداقت، همه خوبان بستند

شرح: کسانی که به عهد و پیمان خود وفادار بوده‌اند و با صداقت و صفا در مسیر حق حرکت کرده‌اند، به نعمت‌های بهشتی و جنات نعیم دست یافته‌اند. این افراد در راه صداقت همراه با دیگر خوبان قرار دارند.


---

صداقت (۹)

فرمود خدا که با صداقت باشید
با مردم خویش با محبت باشید
هر جا که روید، در کنار مردم
با صدق بگو، تا سلامت باشید

شرح: خداوند به انسان‌ها دستور می‌دهد که در برخورد با دیگران صداقت داشته باشند و با محبت و راست‌گویی رفتار کنند. صداقت در ارتباطات انسانی باعث سلامت و امانت در روابط می‌شود.


---

صداقت (۱۰)

با صدق بگو هر آنچه در جان داری
بی‌کذب بساز هر چه ایمان داری
حق گفت که زشت است فریب و تهمت
آن را که حقیقت است، پیمان داری

شرح: با صداقت باید آنچه را که در دل و جان داریم بیان کنیم و از کذب و فریب دوری کنیم. حقیقت بر خلاف فریب و تهمت است، و کسی که به حقیقت پایبند است، پیمان خود را با آن حفظ می‌کند.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات  "صداقت" نشان می‌دهد که صداقت نه تنها یک ویژگی اخلاقی است، بلکه به عنوان یک اصل معنوی، فرد را به سمت حقیقت و رشد روحانی هدایت می‌کند. این اشعار بر اهمیت صداقت در روابط انسانی و نزدیکی به خداوند تأکید دارند و نشان می‌دهند که صداقت عامل اصلی رسیدن به آرامش درونی، رضایت خداوند و رهایی از ریا و فریب است.

بخش چهارم

احترام

 

مجموعه رباعیات "احترام"

این مجموعه از رباعیات، که به قلم دکتر علی رجالی نگاشته شده است، به موضوع "احترام" در ابعاد مختلف آن پرداخته و آموزه‌های اخلاقی و انسانی را در قالب اشعار زیبا بیان کرده است. هر رباعی در تلاش است تا مفهومی عمیق را در ارتباط با احترام و ارزش‌های انسانی منتقل کند. در اینجا، هر رباعی را تفکیک کرده و شرحی بر آن ارائه می‌دهیم:


---

احترام(۱)

متن:
بر پدر هم مادرت کن احترام
جایگاه این عزیزان در مقام
بس رفیع است  و خدا داند از آن
در نیاز والدین است اهتمام

شرح:
این رباعی بر اهمیت احترام به والدین تأکید دارد. شاعر یادآوری می‌کند که احترام به پدر و مادر نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز جایگاه بالایی دارد. جایگاه والدین نزد خداوند بسیار والاست و نیاز به احترام از طرف فرزند، یکی از مهم‌ترین اصول اخلاقی است.


---

احترام(۲)

متن:
بی‌ادب محروم از الطاف حق
راه او دور است از اهداف حق
خلقت انسان عبادت بر خداست
کی بشر قادر شود اوصاف حق

شرح:
این رباعی بیانگر این است که بی‌احترامی باعث دوری از الطاف و رحمت الهی می‌شود. انسان باید در رفتار و اعمال خود به گونه‌ای باشد که ویژگی‌های الهی را در خود بازتاب دهد و از مسیر کمال دور نشود. احترام به دیگران، به ویژه خداوند، یکی از مهم‌ترین معیارهای دستیابی به هدف‌های عالی است.


---

احترام(۳)

متن:
جایگاه والدین است در جهان
بی نظیر و کس نمی داند ز آن
کن محبت در حیات والدین
بر پدر هم مادرت در هر زمان

شرح:
در این رباعی، شاعر بر اهمیت بی‌نظیر جایگاه والدین در جهان تأکید می‌کند و فرزند را به محبت و احترام دائم به پدر و مادر فرا می‌خواند. زندگی والدین فرصتی است که باید از آن برای کسب محبت و احترام استفاده کرد.


---

احترام(۴)

متن:
همسر چو ز مهر آیتی از یزدان
آرام دل است عشق همسر، ایمان
گر حرمت هر زوج نگردد مخدوش
پیدا شود از مهر و محبت هر آن

شرح:
این رباعی به اهمیت احترام و محبت در روابط زناشویی اشاره دارد. همسر در نظر شاعر نه تنها شریک زندگی بلکه نشانه‌ای از رحمت الهی است که باید در کنار همسر با عشق و احترام رفتار کرد تا محبت و آرامش در زندگی برقرار شود.


---

احترام(۵)

متن:
از رنگ و زبان، یکی خدا می باشد
در کثرت خلق، در خفا می باشد
فرق و خطری در این میان نیست
تقواست که ارزش شما می باشد

شرح:
شاعر در این رباعی بر وحدت خداوند و برابری انسان‌ها تأکید دارد. او می‌گوید تفاوت‌های ظاهری نظیر رنگ پوست و زبان نباید مایه تفاوت یا جدایی شود. در واقع، تقوا و رفتار اخلاقی است که ارزش انسان‌ها را تعیین می‌کند.


---

احترام(۶)

متن:
نعمت که خدا داد ز رحمت گیریم
در حفظ زمین و آب، همت گیریم
افراط و تباهی جهان مذموم است
با عدل و خرد، مسیر عزت گیریم

شرح:
شاعر به اهمیت مراقبت از منابع طبیعی و حفظ محیط زیست اشاره می‌کند. نعمت‌های الهی باید با دقت و در راستای عدالت استفاده شوند. جلوگیری از تباهی و افراط از اصولی است که می‌تواند موجب عزت و سرافرازی بشر شود.


---

احترام(۷)

متن:
نیکی نه فقط سجده و ذکر است و نماز
دل دادن و دل بردن و مهر است و نیاز
آسان کند این کار دل سخت بشر
چون مهر خدا باشد و دریاست فراز

شرح:
این رباعی بیانگر این است که نیکی تنها به عبادات ظاهری محدود نمی‌شود. نیکی واقعی در محبت به دیگران، دل دادن و دل بردن و پاسخ به نیازهای انسانی است. مهر خداوند و عشق الهی است که این کار را برای انسان آسان می‌کند.


---

احترام(۸)

متن:
از مهر، جهان رنگ خدا می‌گیرد
دل‌ها همه بوی آشنا می‌گیرد
لبخند تو بر چهره ی یک غم دیده
بر روی و لبان عشق و صفا می‌گیرد

شرح:
در این رباعی، شاعر به تأثیر مهر و محبت در جهان اشاره می‌کند. مهر باعث می‌شود که جهان رنگ خدا بگیرد و دل‌ها به یکدیگر نزدیک شوند. لبخند و محبت انسان‌ها می‌تواند در دل‌های دیگران شادابی و صفا به ارمغان آورد.


---

احترام(۹)

متن:
یک لحظه ز عشق حق تعالی گویم
تسلیم رضای حق به دل‌ها گویم
هرجا نگرم، نشان حق می‌بینم
هر جا که روم ، یاد خدا را گویم

شرح:
شاعر در این رباعی از عشق به خداوند سخن می‌گوید و تأکید دارد که در همه حال باید رضایت خداوند را جستجو کرد. در هر مکان و زمان، باید یاد خداوند و محبت او را در دل داشته باشیم و در زندگی به‌طور عملی آن را نشان دهیم.


---

احترام(۱۰)

متن:
از عدل بگو سخن که راهش نور است
حق‌گویی و عدل، نزد حق منظور است
گر خصم درون خویش سرکوب شود
حق را بنشان که عدل او دستور است

شرح:
این رباعی بر اهمیت عدل و حق‌گویی تأکید دارد. عدل، همچون نوری است که راه را روشن می‌کند. اگر در درون خود خصومت و دشمنی را سرکوب کنیم و به عدل و حقیقت پایبند باشیم، در نهایت به راه صحیح و رضایت خداوند هدایت خواهیم شد.


---

نتیجه‌گیری کلی:
این مجموعه رباعیات  به‌طور زیبا و مؤثر اصول اخلاقی و انسانی مانند احترام به والدین، همسر، طبیعت، و دیگران را با بیانی ساده و دلنشین بیان کرده است. هر رباعی پیامی پرمحتوا دارد که در عین ساده‌گی، عمق فکری زیادی را منتقل می‌کند.

بخش پنجم

عهد

 

مجموعه رباعیات عهد
اثر: دکتر علی رجالی

این مجموعه رباعیات، با زبانی عارفانه و اخلاقی، به بیان مفهوم "عهد" ازلی میان انسان و خداوند می‌پردازد. در ادامه، متن رباعیات به همراه شرح هر یک ارائه شده است.


---

عهد (۱)

متن:
عهد ازلی به دل چو مهری تابان
بر پرده‌ی جان نوشت حق را فرمان
هرکس که به غفلت شکند عهدِ خدا
گمراه شود ز راهِ حق تا پایان

شرح:
در این رباعی، شاعر از عهد ازلی که میان انسان و خداوند بسته شده سخن می‌گوید. این عهد، چون نوری در قلب انسان حک شده است و رعایت آن، راهنمای انسان در مسیر حق است. اما شکستن این پیمان الهی، انسان را به گمراهی و دوری از مسیر الهی می‌کشاند.


---

عهد (۲)

متن:
آن عهد قدیم از ازل با ما بود
فطرت ز صفای دل، هویدا بود
هرکس که شکست عهد خود با یزدان
دوری ز حضورِ حق در دل‌ها بود

شرح:
این رباعی به ارتباط میان عهد ازلی و فطرت پاک انسان اشاره دارد. از دید شاعر، فطرت انسانی همواره در پی حق و صفای دل است. اما شکستن این عهد، موجب فاصله گرفتن از حضور و لطف الهی در قلب انسان می‌شود.


---

عهد (۳)

متن:
دل بست به عهدِ ازل و شد عاشق
در محفلِ وصل حق بُوَد او لایق
گر بشکند این عهد، فنا گردد دل
بازآ، که حضور حق کند او ناطق

شرح:
این رباعی، عاشقانه‌ای درباره پیمان الهی است. شاعر، عشق و عهد ازلی را عامل شایستگی انسان برای حضور در محفل الهی می‌داند. با این حال، شکستن این عهد، دل انسان را به فنا و نابودی می‌کشاند. امید بازگشت به سوی حق، نجات‌بخش انسان از این گمراهی است.


---

عهد (۴)

متن:
پیمان من و عشق تو، سرّی پیداست
در محفل جان، ز مهر تو آن برپاست
گر عهد شکستم، به فنا ره بردم
هر دم به تو برگشتم و دل در سوداست

شرح:
در این رباعی، شاعر عشق به خداوند را به‌عنوان پیمانی سرّی و درونی توصیف می‌کند. این عشق، محور زندگی معنوی انسان است. اما شکستن این عهد، انسان را به سوی فنا می‌برد، هرچند امید بازگشت به خدا و یافتن آرامش همچنان باقی است.


---

عهد (۵)

متن:
عهد ازلی با تو سرآغاز من است
آتشکده‌ی عشق تو اعجاز من است
گر بشکنم این عهد نهان با دل خویش
دوری ز تو، دردِ دلِ پُرراز من است

شرح:
این رباعی، تصویری شاعرانه از آغاز انسان با عهد الهی ارائه می‌دهد. عشق به خداوند چون آتشی جاودانه در قلب انسان روشن است. شکستن این عهد، باعث دوری از خداوند و درد و اندوه درونی انسان می‌شود.


---

عهد (۶)

متن:
پیمان وفا اساسِ ایمان باشد
بر راه خدا، صدق ز خوبان باشد
بشکن ز هوس هر چه تو را دور کند
عهد اَزلی، مهر دل و جان باشد

شرح:
شاعر در این رباعی، وفای به عهد را بنیان ایمان می‌داند. صداقت و دوری از هوس، لازمه حفظ این پیمان است. عهد ازلی، مهر و نوری است که دل و جان انسان را روشن می‌کند.


---

عهد (۷)

متن:
پیمان خدا شد به همه راهنما
تا پاک شود دل ز خطاها و جفا
عهدی که نباشد به دل‌ها با وفا
مانَد به جهان محنت و دردی بالا

شرح:
در این رباعی، شاعر پیمان الهی را به‌عنوان راهنمای انسان برای پاکی و دوری از خطاها معرفی می‌کند. اگر این عهد به فراموشی سپرده شود، رنج و محنت در زندگی انسان ماندگار خواهد شد.


---

عهد (۸)

متن:
هر عهد که بستی، بنگر بر آن خوب
پیمان‌شکنی کند تو را نامحبوب
پیمان‌شکنان ره به ظلمت سپرند
پرهیز نما از گنه و کار ذنوب

شرح:
این رباعی، تأکیدی بر اهمیت تأمل در بستن هر پیمان است. پیمان‌شکنی، انسان را از لطف الهی محروم کرده و به ظلمت و گمراهی می‌کشاند. پرهیز از گناه و لغزش، شرط حفظ این عهد است.


---

عهد (۹)

متن:
پیمان‌شکنان دور ز الطاف خدا
گمراه شوند از ره یزدان و رضا
بر عهد و وفا، مسیر تقواست بلند
عهدی که خدا بست، بماند پا بر جا

شرح:
در این رباعی، شاعر سرنوشت پیمان‌شکنان را دوری از الطاف و رضایت الهی می‌داند. مسیر وفاداری و تقوا، مسیری بلند و استوار است که تنها با پایبندی به عهد الهی می‌توان آن را طی کرد.


---

عهد (۱۰)

متن:
بر عهد بمان، که عهد نوری اَزلی است
پیمان خدا چراغ راه عملی است
آنان که وفای عهد کردند تمام
بر دل زده‌اند مهر وفا، جلب دلی است

شرح:
این رباعی، بر اهمیت وفاداری به عهد ازلی تأکید دارد. این پیمان، چراغ راهی است که عمل انسان را هدایت می‌کند. وفاداری به این عهد، دل‌ها را به نور وفا مزین کرده و باعث جذب دل‌های دیگر می‌شود.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات "عهد"، مخاطب را به تأمل درباره پیمان ازلی با خداوند دعوت می‌کند. این رباعیات با زبانی شیوا و عرفانی، ابعاد گوناگون این عهد، از اهمیت وفاداری تا عواقب پیمان‌شکنی، را بررسی می‌کنند و مسیری برای نزدیک‌تر شدن به خداوند و درک بهتر رابطه انسان با پروردگار ترسیم می‌کنند.

 

بخش ششم

فطرت

 

 

در ادامه، متن رباعیات به همراه شرح هر یک ارائه می‌شود:


---

فطرت (۱)

متن:
در فطرت ما خدای یکتا پیداست
پیغام حضور او به دل‌ها پیداست
هرکس که از این نشان به غفلت ماند
در ظلمت خود، هزار معنا پیداست

شرح:
این رباعی به طبیعت خداجوی انسان اشاره دارد. شاعر می‌گوید حضور خداوند در فطرت هر انسانی آشکار است. اما کسانی که از این حقیقت غافل می‌شوند، در تاریکی‌های درون خود، درگیر پیچیدگی‌ها و معانی متعدد خواهند شد.


---

فطرت (۲)

متن:
فطرت چو به مهر حق، نشان آورده
در دل به صفای بی‌کران آورده
هر کس که از این سرشت باشد به دور
جای ره عشق، غبار جان آورده

شرح:
در اینجا، فطرت به «مهر حق» تشبیه شده که دل انسان را با نور و صفا پر می‌کند. اما اگر کسی از این سرشت دور شود، به‌جای آنکه در مسیر عشق گام بردارد، دچار تیرگی و آشفتگی خواهد شد.


---

فطرت (۳)

متن:
فطرت چو چراغ نور ایمان در دل
پیغام خدا به سوی انسان در دل
گر گم شوی از مسیر حق، بازآی
رحمت شود از خدا فراوان در دل

شرح:
شاعر، فطرت را چراغی از نور ایمان می‌داند که پیام خدا را به انسان‌ها می‌رساند. او به انسان‌هایی که از مسیر حق دور شده‌اند، توصیه می‌کند که بازگردند، زیرا رحمت الهی برای آنان بی‌پایان است.


---

فطرت (۴)

متن:
فطرت چو نسیم صبحگاه حق است
آیینه‌ای از نگاه شاه حق است
هرکس که از این سرشت دور افتاده
خاموش ز نور و بارگاه حق است

شرح:
در این رباعی، فطرت به نسیم صبحگاهی و آیینه‌ای از نگاه الهی تشبیه شده است. افرادی که از فطرت خود فاصله گرفته‌اند، از نور الهی و ارتباط با خدا محروم می‌شوند.


---

فطرت (۵)

متن:
در فطرت ما خدا نشانی دارد
چون آینه‌ای ز خود بیانی دارد
هر لحظه که دل به سوی حق پر گیرد
در دامن خود هزار جانی دارد

شرح:
شاعر می‌گوید فطرت انسانی نشان خداوند است. همان‌گونه که یک آینه حقیقت را منعکس می‌کند، فطرت نیز نشانی از خدا دارد. اگر دل به سوی خداوند حرکت کند، نیروی عظیمی در وجود انسان زنده می‌شود.


---

فطرت (۶)

متن:
فطرت چو به سوی حق نگاهی باشد
در ظلمت شب همیشه راهی باشد
هر دل که به نور حق فروزان گردد
در خلوت خویش، حق‌پناهی باشد

شرح:
فطرت در اینجا مانند چراغی معرفی شده است که حتی در تاریک‌ترین لحظات، مسیر حق را نشان می‌دهد. دل‌هایی که به نور الهی روشن شوند، در خلوت خود پناهی از جنس خداوند خواهند یافت.


---

فطرت (۷)

متن:
در فطرت ما حقیقتی پنهان است
چون آینه‌ای که در دل ایمان است
برگرد به خویش تا که او را یابی
این راز وجود بر دل انسان است

شرح:
این رباعی انسان را به درون‌نگری و کشف حقیقتی که در ذات او پنهان است، دعوت می‌کند. شاعر از فطرت به‌عنوان آینه‌ای نام می‌برد که ایمان و حقیقت در آن تجلی دارد.


---

فطرت (۸)

متن:
در دل بنگر که راه حق پیدا شد
فطرت ز خدای مهربان زیبا شد
این نور که در دل تو پنهان باشد
راهی‌ست که سوی خالق یکتا شد

شرح:
شاعر به مخاطب توصیه می‌کند که در دل خود تأمل کند تا راه حق را بیابد. این نور پنهان در دل، راهی برای رسیدن به خداوند مهربان و یگانه است.


---

فطرت (۹)

متن:
فطرت ز خدای لایزال آمده است
در دل به‌صفای بی‌مثال آمده است
گر گم شدی ز نور یزدان برگرد
این نور ز حق به هر جمال آمده است

شرح:
در این رباعی، فطرت انسان به نور خداوند لایزال و بی‌نهایت تشبیه شده است. شاعر دعوت می‌کند که اگر از این نور گمراه شده‌ایم، به سوی آن بازگردیم، زیرا این نور در وجود همه انسان‌ها متجلی است.


---

فطرت (۱۰)

متن:
در فطرت ما حقیقتی جاوید است
آیینه‌ای از حضور حق تابید است
هر لحظه که دل به سوی نورش باشد
این خانه ز مهر حق تو را تاکید است

شرح:
شاعر می‌گوید فطرت حقیقتی ابدی و جاودانه است که حضور خداوند در آن نمایان است. اگر دل انسان به سوی این نور حرکت کند، مهر و محبت الهی در وجود او نهادینه خواهد شد.


---

نتیجه‌گیری:

این رباعیات با بیانی شاعرانه و عارفانه، انسان را به بازگشت به فطرت الهی و شناخت حضور خداوند در درون خویش دعوت می‌کنند. دکتر علی رجالی با این سروده‌ها، رابطه بین انسان و خالق را در قالبی ساده و پرمعنا به تصویر کشیده است.

 

 

 

  • ۰۳/۰۹/۱۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی