۱۸۰۱.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن
کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن
۰۱۸۰۲.خون
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد
۱۸۰۳.تعبد
با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان
۱۸۰۴.ارزش انسان
ارزش انسان به فهم و درک اوست
در تلاش و کسب علم و جستجوست
نی که در مال و منال دنیوی
آنچه داری از خدا و لطف دوست
۱۸۰۵.معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن
۱۸۰۶.حق گویی
گر نفس مهار و خود بجویی مردی
در سختی خود ز حق بگویی مردی
عزت به ریا و شهرت و زور که نیست
گر زنده کنی تو خلق و خویی مردی
۱۸۰۷گر فهم کنی و خود شناسی مردی
گر خوار کنند و نا هراسی مردی
مردی نبود به قدرت و مال و منال
گر عفو کنی و بی تقاصی مردی
۱۸۰۸.عمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج
۱۸۰۹.فاجعه منا
مهمان خدا شهید و در مانده شده
حجش نرسد به آخر و کشته شده
حجاج ولی و مقتدا می خواهند
در راه خدا چنین سراسیمه شده
۱۸۱۰.حج ناتمام
حسین ابن علی را مکه دام است
امید مسلمین والامقام است
اگر چه حج او کامل نگردید
که خونریزی حرام اندر حرام است
۱۸۱۱.زکات فطره
زکات فطریه پر رمز و راز است
فقیران را نیاز و چاره ساز است
کند بیمه بدن را از حوادث
ادایش واجب و ما را فراز است
۱۸۱۲.تسبیح
گر درک کنی شمس و قمر پر نورند
در روز و شبان منشا خیر و دورند
عالم همه تسبیح خدا می گویند
گر درک کنی جن و بشر مسرورند
۱۸۱۳.کعبه
خانه ی حق قبله گاه مسلمین
مامن امن و سرای مومنین
اولین خشکی دنیا مکه است
بهترین معبد ، برای اهل دین
۱۸۱۴.عمر طولانی
چه خوش گفت صادق به اصحاب کیش
که نیکی نما قوم و فرزند خویش
رضای خدا دارد و خلق را
کند عمر انسان فزون و چه بیش
۱۸۱۵.کسب علم
چه خوش گفت مولا علی، مرتضی
ادب را فزون می کند فضل ما
اگر طالب حکمت و عزتی
ادب را ، درون را، رعایت نما
۱۸۱۶.متقیان
با متقیان چو صابرین باش
در بین کسان ز ذاکرین باش
از حق طلب صفای جان کن
در قول و عمل چو شاکرین باش
۱۸۱۷.خط شهدا
ما حامی راه شهدایم همه
ما پیرو خط کربلا ایم همه
خط شهدا خط خدا و مهدی است
ما منتظر نور خدایم همه
۱۸۱۸.شعور
دانی که چرا خدا تو را داده شعور؟
من معتقدم برای رشد است و عبور
تا روح و روان شود مهیا همه حال
حق داده تو را عقل و خرد بهر امور
۱۸۱۹.دلهره
سبب دلهره و غصه ی بی جا از چیست ؟
عامل این همه بی تابی و بی خوابی از کیست؟
دل ببر پیش خدا ، بهر سکون و تسکین
گر شود خانه ی دل خانه ی حق ، یک غم نیست
۱۸۲۰.شوکت
هر عزت و شوکتی خدایی است
از پرتوی نور و ماسوایی است
از یاری حق مباش غافل
دارائی ما ز حق گدایی است
۱۸۲۱.آزار
وای از سخن مردم کوی و بازار
وای از سخن تلخ و سراسر آزار
بحث و نظر خلق ندارد پایان
ساکت نشود خلق ز حرف و گفتار
۱۸۲۲.ناسزا
وای از سخنی که ناسزا می باشد
وای از سخنی که نابجا می باشد
گه فتنه شود گهی جنایت ها
به بر سخنی که دلربا می باشد
۱۸۲۳.مقتدا
حسین و کربلا و خون یاران
شهیدان گرانقدر و اسیران
کنند رسوا یزید فتنه گر را
ولی و مقتدای جن و انسان
۱۸۲۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است
۱۸۲۵.فرخنده
الهی به آه اسیران و درماندگان
یتیمان و پیران و جنبندگان
عطا کن دلی شاد و فرخنده را
نما لطف خود بیش بر بندگان
۱۸۲۶.لیاقت
موجب افت و سقوط شهریار
بی کفایت بودن مجری به کار
گر مدیری لایق و باشد قوی
باعث رشد است و مرضی کردگار
۱۸۲۷.فراموشی
یاد قیامت و مرگ ، هر گز تو را فراموش
یاد خدا نگردد ، در ذهن ها فراموش
احسان به مردمان هم ، سر لوحه ی مسائل
هر کار نیک و خوبی ، باید ز ما فراموش
۱۸۲۸.دلبر
الهی گشته ام مسرور و سر مست
روم در گوشه ی تنها و بن بست
کنم با حق تعالی گفتگویی
دوای درد بی درمان خدا هست
۱۸۲۹.ناله
ندارم شکوه و آه و گلایه
ندارم غصه و اندوه و ناله
خدا داده به ما انواع نعمت
چرا شاکی ز دوران و زمانه
۱۸۳۰.قناعت
گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
کی شوی محتاج و گردی بی پناه و منزوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلق و این و آن
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنوی
۱۸۳۱.حدود دوستی
دوستی با مردمان ، باید فزود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عوض گردد نظر
دوستی یا دشمنی ، دارد حدود
۱۸۳۲.معرفت
از هزاران اندکی بی معرفت
مابقی دور از گناه و معصیت
خوش به حال سالکان و اهل دل
صاحبان حکمت و هم منزلت
۱۸۳۳. خود پسندی
جمعی که اسیر نفس خویش است
کی درصدد علاج بیش است
هر کس که بود اسیر شیطان
مشغول گناه و نفی کیش است
۱۸۳۴.عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست
۱۸۳۵.بهشت عاشقان
بهشت مردمان در این جهان است
بهشت زاهدان در لا مکان است
بهشت عاشقان روی و نگاه است
جمال جان فزای دل ستان است
۱۸۳۶.حق تعالی
امید من خدای من ، منجی و رهنما تویی
یاور بی ریا ی من ، مامن بینوا تویی
مظهر پاکی و عطا ، خالق بی مثال من
همدم در خفای من ، قدرت ماورا تویی
۱۸۳۷.خدای جان
خدای عرش و بی مثال ، روح تو در خروش ما
بندگی و توان ما ، باعث جنب و جوش ما
نفس پلید و خوار من ، باعث کبر و نار من
قدرت ما از آن تو ، خدای جان و هوش ما
۱۸۳۸خدای بی مثال
مثل خدا نداریم ، هیچ کس خدا نمیشه
حاضر و حی و بینا ، حضور حق همیشه
روزی و رزق ما ها ، دست خدای یکتاست
تکیه مکن به اغیار ، هر کی به فکر خویشه
۱۸۳۹.خدای یکتا
خدای جان فزای تو ، مثل و غم و تا نداره
خدای بی نیاز تو ، تو هر دلی جا نداره
خالق هر چیز خداست ، مالک هر چیز خداست
خالق هستی و جهان ، مسکن و ماوا نداره
۱۸۴۰رستگاری
هر که خواهد رستگاری در دو عالم بی گمان
در تهذب باشد و اهل سخاوت هر زمان
حق کند تاکید آن را ، با قسم های زیاد
سوره ی شمس است انشا و بود بر ما عیان
- ۰۳/۰۱/۲۱