رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

.

رازهای موفقیت

 

اگر افراد راز های موفقیت و شکست خود و تجارب ارزشمند را به تحریر درآ ورند می تواند راهنمایی برای دیگران باشد

در زیر خلاصه ای  از رمزهای موفقیت خود در زندگی را اشاره می کنم

1- داشتن هدف در زندگی و تلاش وکوشش در رسیدن به آن با پی گیری و برنامه ریزی.

 

2- داشتن اعتقاد به خدای متعال و توکل در امور و یاری از او خواستن.

 

3- تلف نکردن اوقات روازانه و استفاده بهینه از لحظه  لحظه وقت خود.

 

4- داشتن برنامه روزانه, هفتگی ,ماهانه و سالانه و چند سالانه.

 

5- تحرک و عدم توقف در کارها و داشتن ایده های متعالی و سعی د رسیدن به انها.

 

6- داشتن همسری دلسوز و راهنما و  در طول زندگی و کمک در پیشرف من در کارها.

 

7- داشتن سلامت روح و روان و خانواده ای دلسوز و راهنما در طول زندگی.

 

8- پر کردن اوقات فراغت با تفریحات سالم و نوشتن و خواندن مطالب مفید.

 

9- هیچ گاه فارغ التحصیل خود را ندانستم سعی می کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.

 

10-                 با افراد  ناباب رفت وشد نمی کردم در طول عمر حتی یک سیگار نکشیدم.

 

11-                  دعای پدر و مادر و رضایت انها از بنده و ادای وظیفه در صورت نیاز.

 

12-                  به ر انجام رساندن کاری که در دست دارم با زمان بندی و اقدام به موقع .

 

13-                  از فرصت های گوناگون استفاده بهینه کرده و متناسب با آن  شرایط  اقدام لازم می کردم.

 

14-                 در کارها با صبر  و فکر اقدام می کردم با عجله و بی دقتی کاری نمی کردم.

 

15-                 اگر کاری را صحیح میدانستم اقدام می کردم در کارهای که مطمین نبودم مشورت و پس از به نتیجه رسیدن قاطعانه و بدون تردید عمل می کردم.

 

16-                 در طول زندگی راستگو بودم و یاد ندارم د روغی گفته باشم اگر چه بعضا سکوت می کردم.

 

سوالی که بعضا از بنده می شود اینکه چرا درخواست بازنشستگی از دانشگاه را نمودی.عده ای بر این باورند که هنوز امکان خدمت در عرصه علمی و اجرایی وجود داشت.اینجانب حدود سی وهشت سال در دانشگاه اصفهان  سابقه خدمت دارم.اگر چه بازنشستگی برای اهل علم معنا ندارد و بابازنشستگی اداری خواستم وقت خود را تنها برای امور علمی و زندگی و مراقبت از سلامتی برای تداوم خدمت استفاده کنم.امید است فرصتی پیش آید که به خود سازی بیشتر بپردازم و قدری از وقت خود را برای تربیت و تعالی فرزندان صرف کنم.اگر به شرح زندگی نامه من مراجعه شود در طول عمر سپری شده همواره  در حال خدمت بودم و با خدا عهد بستم که تا پایان عمر در وقف خدا باشم.امید است مورد پذیرش قرار گیرد.مدتی است خود را آماده مهمانی او کرده ام .ابتدا سعی کردم توشه های علمی و فرهنگی خود را با استفاده از شبکه های مجازی در قالب سایت شخصی و شبکه های مجازی از جمله تلگرام در اختیار عموم قرار دهم.چند دانشجوی دکتری تحت راهنمایی دارم.تلاش خود را دو برابر کرده ام تا امکان فراغت از تحصیل آنها به نحو احسن مقدور گردد و بازنشستگی اینجانب مشکلاتی برای آنها ایجاد نشود.امید است بتوانم جمعا بیست دانشجوی دکتری در زمینه ریاضی در شاخه  آنالیز هارمونیک مجرد تحویل جامعه داده و آنها تداوم بخش گسترش علم و فرهنگ اسلامی  باشنداگر چه دل کندن از محیطی که مدتها انسان به آن انس وعلاقه پیدا کرده سخت می باشد و بعضا شاهد افسردگی و بیماری فرد می گردد.اما انسان می تواند در هر شرایط توانایی های خود را شناسایی و با بکار بردن آنها رشد و تعالی خود را فراهم کند.کشور ها با حمایت از نخبگان در عرصه های گوناگون زمینه رشد و قدرت خویش را فراهم می کنند.ضروری است مدیران حوزه و دانشگاه قدر فرهیخته گان خود که سر مایه های با ارزش و گرانبهای جامعه هستند بدانند وبا حفظ حرمت و جایگاه آنها حداکثر بهره مندی را فراهم کنند و گونه ای عمل نشود که موجب دلسردی و ناراحتی آنها ایجاد شود.

 

دوران بازنشستگی

۱- اگر چه قانونا یک استاد تمام دانشگاه امکان ادامه کار در دانشگاه را دارد.اما این اواخر احساس کردم
که امکان حضور تمام وقت ،هر روز، صبح و عصر
در دفتر کار مشکل شده است.لذا تصمیم گرفتم درخواست بازنشستگی کنم و بطور نیمه وقت بعد از ظهر ها به راهنمایی و آموزش دانشجویان تحصیلات
تکمیلی بپردازم.
۲- قسمتی از وقت خود را به تکمیل رباعیات خود و اصلاح آنها اختصاص دادم. الحمد لله عمده آنها اصلاحات آنها انجام شد.بیش از پانصد رباعی در زمینه های اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عرفانی و اهل بیت سرودم.علاقه مندان می توانند مجموعه رباعیات اینجانب را از تلگرام یا وبلاگ یا سایت اینجانب دانلود کنند.امید است توشه ای برای خود بهمراه ببرم.با توجه به وقت کم مردم و تنوع شبکه های مجازی مردم مایلند مطالب مفید را با کوتاهترین جملات بخوانند.رباعیات با توجه به ادغام هنر و فرهنگ واختصار می تواند مفید واقع شود.
مدتها بود که می خواستم اشعار رباعی بسرایم ولی توفیق حاصل نمی شد.تا اینکه حدود دو سال است
که اقدام به سرودن رباعی کرده ام.اگر چه بعضی از آنها دو بیتی هستند.ولی بخاطر گنجاندن یک مفهوم چاره ای نداشتم که از حالت رباعی به دو بیتی تن دهم.خدا توفیق داده که در دوران بازنشستگی روزنه بطور متوسط سه رباعی بسرایم. بعضا تا ده رباعی
سروده ام.سعی دارم که مفاهیم تکراری نباشد.بعلاوه از کنایه و تشبیهات وهنر بیشتر استفاده کنم.تا خواننده علاقه مند به ادامه مطالعه شود.سعی شده مفاهیم دینی و اجتماعی مستند در قالب رباعی سروده شود.این کار باعث می شود که بعضا نتوانم 
احساسا ت خود را بیان کنم.اخیرا از واژه نامه برای پیدا کردن لغات هم وزن استفاده می کنم.بعلاوه با استفاده از جستجوگر اشعاری را که لغت مورد نظر در اشعار بکار رفته را می خوانم .این کمک میکند که با اشعار گوناگون آشنا گردم.
۳- دوستان پیشنهاد می کنند که رباعیات را چاپ کنم.فکر می کنم زود است. ضرورت دارد اهل قلم  و عزیزان که فرصت و علاقه به شعر دارند.در صورت امکان نظرات خود را به اینجانب انعکاس دهند،قطعا مورد توجه قرا می گیرد.جا دارد از آقای میثمی و پدر بزرگوارشان که مدتی است رباعیات اینجانب را اصلاح می کنند تشکر کنم.همچنین از آقای رنجبری که رباعیات مرا در اختیار چند شاعر در قم گذاشتند و با اصلاح و راهنمایی های کلی مرا با تکنیک های شعر بیشتر آشنا کردند،قدر دانی کنم.احساس می کنم اخیرا رباعیات با یاری خدای متعال و همکاری عزیزان زیباتر شده است.ضمنا از برادر خود محمد رجالی که رباعیات بنده را بالاخص در زمینه مفاهیم
یاری می کنند تشکر کنم
۴- در ابتدا سرودن شعر را با اشعار مثنوی شروع نمودم که تحت عنوان نوای دل به چاپ رسید،جا دارد از آقای خوش نظر شاعر توانا که با نقطه نظرات خود طی چند سال امکان چاپ آن مجموعه مقدور گشت.با مطالعه مجدد آنها ابیاتی که قابل سرودن و تکمیل به صورت رباعی را استخراج می کنم.حدود دویست رباعی تا کنون مقدور گشته که با ایده گرفتن از مضامین آنها بسرایم. بعضا چند روز طول می کشد که بتوانم یک رباعی را کامل کنم.بقیه رباعیات با توجه به مطالبی که می خوانم ،سروده شده است.تجربه نشان داده شده است همین که احساس کنم امکان سرودن یک رباعی در زمینه های که خوشم می آید ، مقدور است،با تلاش و پی گیری امکان سرودن هست.همانند جرقه ای می ماند که با شعله ور کردنش فضا را روشن می کند.در تحقیقات علمی هم دریافتم که مطالبی که به ذهن خطور می کند،با پی گیری امکان بدست آمدن مطالب نو هست.
۵- قسمتی از وقت خود را به خانواده اختصاص می دهم. بنا دارم با سفر مانده عمر  خود را به تفریحات سالم اختصاص دهم .بچه ها نیاز دارند که بیشتر با آنها باشم. زمانی که از آنها دور می شوم ،دلتنگی می کنند.امید است با یاری خدا بتوانم با تربیت صحیح فرزندانی به جامعه تحویل دهم ،که مفید باشند

 

مراحل زندگی

در زیر گذر زندگی خود را از بدو کودکی تا حال بررسی و تحلیل می کنم.

۱- وقتی در رحم مادر هستیم،نه ماو نه مادر،امکان دسترسی ندارد و قادر نیستیم که در تکامل اولیه و رشد
نقش موثری داشته باشیم.تنها خدا بود که غذای ما را از طریق خون مادر بطور طبیعی تامین می کرد.
۲-  وقتی پا به دنیا نهادیم،.از پلیدی ها پاک  و ناتوان در تامین غذای خود بودیم.باز خدا از طریق شیر مادر غذای ما را تامین کرد .حدود دو سال طول کشید که خدا دندان به ما داد تا از وابستگی تامین غذا رهایی یابم.
۳- حدود یک سال طول کشید که راه رفتن را به ما آموخت.به طور غریضی ابتدا با دست و پا و سپس تنها با پا حرکت کردم.این مرحله دیگری از تکامل ما بود.تا بتوانیم بدون تکیه به دیگران کارهای اولیه خود را انجام دهیم.
۴- حدود سه سال طول کشید تا از طریق زبان با دیگران ارتباط پیدا کنیم و بتوانیم نیاز و نظر خود رابه دیگران منتقل کنیم.
۵- پس از حدود شش سال آماده رفتن به مدرسه شدیم.تا با محیط دیگری آشنا شویم و امکان تکامل و رشد خود را با تعامل دیگران فراهم شود واز وابستگی تنها به خانواده رهایی یابیم.
۶- دردوران دبیرستان به بلوغ جسمی رسیدیم.ولی هنوز بلوغ فکری کامل بدست نیامده است .گویند حدود چهل سالگی مقدور می شود.
۷- اکنون که مراحل بلوغ جسمانی و فکری کامل شد و خداوند بطور آرام و تدریجی ما را به این مرحله با آن همه زحمات رساند.این سوال مطرح می شود که هدف خداوند از خلقت انسانها  چیست.در قیاس با حیوانات پس از مدت کوتاهی استقلال کامل پیدا می کنند و به حیات خود ادامه می دهند.
۸- وقتی به کارنامه خود نگاه می کنیم .آنچه مانده است مقداری کتاب،محفوضات،آشنایی محدود با مردم،کسب مفاهیمی از ریاضیات و تجربه می باشد.
۹- وقتی به گذشته می نگریم.مدتی را به کار های اجرایی،مدت مدیدی را به کسب علم و آموزش و تحقیق پرداختم. فرصتی حاصل نشد که فکر کنیم.چرا خداوند این همه امکانات را برای بشر آماده کرد که بر روی زمین زندگی کند و بعضا فتنه کند.
۱۰- حدود چهل سال طول کشید تا بلوغ جسمی و فکری پیدا نمودیم.در صورتی که در قیاس با حیوانات پس از مدتی از خانواده جدا و مستقل زندگی می کند. این همه هزینه برای چیست.
۱۱- اکنون که بازنشسته شده ام و فرصت بیشتری دارم،سعی داریم توشه ای برای خود برای سفر آماده کنیم.گویند آثار ماندگار می تواند توشه راه شود.ابتدا کارهای علمی را تدوین کردم و هم اکنون در قالب رباعیات مفاهیم ارزشمند را تدوین می کنم.به نظر می رسد که مخاطبین بیشتری داشته باشد.
۱۲-  متاسفانه انسان در پیری در گیر آرزو ها ی بلندو از طرفی ضعف بدنی می شود.انسان احساس می کند که خلوص دوران جوانی و میان سالی را ندارد.اینکه می گویند از خدا بخواهید عاقبت به خیر شوید شاید حکایت از این حقیقت است که اگر در جوانی توشه پیری که همان تقواست فراهم نگردد.انسان هر لحظه ممکن است دچار خطا ها یی شود که فرصت جبران نیست.
۱۳- به نظر می رسد در کهولت سالی،انحراف انسان و شهوات گوناگون بیشتر است.لذا مراقبت های بیشتری لازم است.وقتی به دنیا پرستان و سیاست مداران نگاه می کنیم، می بینیم که چگونه برای رسیدن به هدف از هر وسیله و هدف استفاده می کنند.حتی از آرمان ها و شعار های خود برای حفظ قدرت عبور می کنند.

۱۴- وقتی به جهان هستی می نگریم،انسان احساس می کند که جهان در خدمت انسان است.خدا آنها را رام کرده که بشر استفاده کند. جامدات،گیاهان،نباتات ،حیوانات و چرخ و فلک همگی در خدمت انسان هستند.

۱۵- برای هر انسان حدود چهل سال زحمت و هزینه داشته تا از نظر جسمی و عقلی کامل گردد.حال کل مردم جهان را اگر ملا حظه کنیم در طول سالیان دراز از بدو خلقت تا کنون چقد هزینه شده است.آیا فکر می کنید خدا این هزینه ها را بیهوده و برای خود نمایی خلق نموده است. قطعا حکمتی متعالی دارد. به نظر می رسد همه اینها برای آدم شدن ما می باشد .تا خدا از بین آنها گلچین کند.خدا دنبال انسانهای کامل و عاشق خود می باشد.انسان را به یاد نجاری می اندازذ که برای ساخت یک در ،خاکه اره ها ایجاد می گردد. بدیهی است هدف ایجاد در است ولی به تبع آن ضایعاتی دارد.


برداشتهایی از آیات قرآن

آثار ظلم و گناه

۱- مدتها بود که می خواستم در خصوص آیات قرآن تدبر و فکر کنم. تا اینکه این فرصت در باز نشستگی برای من حاصل گردید و توفیق پیدا کردم در زمینه خداشناسی و آیات قرآن چند ساعتی وقت بگذارم.شبها بهترین فرصت برای من است.معمولااز ساعت دوازده تا حدود سه شب، وقت خود رابه این دو مورد اختصاص داده ام و برداشت های خود را به تحریر در می آورم. امید است برای خوانندگان مفید باشد.
۲- سخنرانی حجه الاسلام آقای رنجبر در زمینه تفسیر قرآن و اشعار مولانا مطلع شدم. ایشان به زبان بسیار ساده و قابل فهم و دقیق به شرح آیات قرآن و دیوان مولوی می پردازد .بنده در قالب دو گروه در تلگرام بتدریج در حال جمع آوری هستم.هر شب با توفیق الهی بدقت دو نوار ویدیویی سخنرانی را در دو زمینه فوق گوش می کنم و یاداشت برداری می کنم.
۳- در طول زندگی در یافتم ، دو چیز در سرنوشت انسان بسیار تاثیر گذار است.یکی گناه و دیگری ظلم.گاهی انسان به خود ظلم می کند.با گناه کردن روح و روان و جسم خود و خانواده را به خطر می اندازد.گاهی قومی ظلم و گناه می کنند، به حدی که قرآن برای عبرت ما و سرنوشت و مجازات آنها ،قوم های هود ،لوط،نوح و بنی اسراییل را ذکر می کند.

۴- تنها راه نجات و خوشبختی ما در تبعیت از دستورات الهی است.خداوند مرتب با خوشی ها و نا خوشی ها ما را امتحان می کند.در خوشی ها باید شکر گذار و در نا خوشی ها باید صبور باشیم.گاهی امتحان فردی است ، چون قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم.گاهی امتحان کردن قومی است ، چون فرستادن مائده آسمانی و نا شکری قوم بنی اسراییل که موجب قطع آن شد.
۵- برای آشنایی با معارف الهی، لازم است انسان در خدا شناسی تدبر و تحقیق و فکر کند.لذا باید آنرا از طریق معصومین و اولیای الهی که واسطه حق و انسان هستند و معارف الهی از طریق آینه سینه آنها  به آنها منعکس شده است اخذ نماییم.بهترین کلام الهی در قرآن آمده است . لذا باید در فهم و تدبر و خواندن و بکار بردن آن کوشا باشیم و با یک برنامه منظم و طولانی مدت به تزکیه نفس توام با آشنایی و معارف الهی بپردازیم

دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم  که دنیا نیست چیزی جز سراب


یک تجربه

موفقیت ها و پیشرفت های خود را در دوران زندگی به خلاصه اشاره می کنم.شاید برای خوانندگان مفید و راهگشای آیندگان شود.
۱.هرگز اوقات خود را بیهوده تلف نکردم.کوچکترین فرصتی که پیدا می کردم مشغول فکر کردن،نوشتن ،مطالعه و کمک به خانواده و هر کار مفید دیگر می نمودم.بیشترین چیزی که مرا اذیت می کند آنست که احساس کنم وقتم تلف می شود و یا کسی وقت مرا بی جهت بگیرد.لذا سعی می کنم که ابتدا خودم عامل باشم و وقت گرانبهای دیگران را بدون دلیل نگیرم.
۲.کارهای علمی را بصورت گروهی در جلسات هفتگی بطور منظم و با همفکری دانشجویان دکتری و اساتید مشاور که معمولا بین چهار تا پنج نفر هستند انجام می دهم و مباحث آن هفته توسط دانشجو تایپ و مدون ودر جلسه بعد ارایه می گردد که اگر نیاز به تکمیل دارد،بحث شود
۳. با دانشجویان تحت راهنمایی براحتی با استفاده از شبکه های مجازی در ارتباط هستم
و برای هر کدام یک گروه مجازی تشکیل و مطالب جلسه تصویز برداری و در گروه قرار می گیرد.چنانچه اعضای گروه علمی تا فرا رسیدن جلسه نکته ای به ذهنشان خطور کند در گروه قرارمی دهند .بنده یا سایر اعضا پاسخ آنرا در جلسه مطرح یا در گروه می گذارند.
۴.هر شکست و ناراحتی را پله ای برای ترقی خود قرار می دادم.سعی می کردم علل آنرا بیابم و پس از شناسایی آنرا ریشه کن کنم بطوریکه دیگر ذهن مرا مشغول نکند.تا بتوانم به کارهای اساسی خود با آرامش بپردازم.
ه.در برخورد با دیگران سعی می کنم کمتر سخن بگویم مگر احساس کنم ضرورت دارد و می تواند در حل مشکل مفید باشد.سعی می کنم جرقه های که دیگران می زنند و مفید تشخیص می دهم پرورش و شعله ور سازم.
۶.تجربه نشان داده زمانی که چیزی به ذهنم جالب می آید و آنرا پی گیری و کامل می کنم بسیار ارزشمند و مفید است.این را در اشعار و مطالب علمی زیاد تجربه کرده ام. لذا همواره این نکات را در دفترچه الکترونیک ثبت تا در وقت مناسب به آن بپردازم.
۷.اگر انسان در طول زندگی اهداف خود را بطور کلان و در صورت امکان بطور جزیی بصورت مکتوب یا عملی ترسیم و مشخص کند.دستیابی به آنها با توکل و یاری خواستن از خدای متعال مقدور می گردد.باید انسان در انجام آن ،ساز و کارهای آنرا به تدریج و با انگیزه با توجه به امکانات شروع کند.نگرانی بزرگی کار نباشد.در اجرا راهکارهای جدید بدست می آید که کمک به رسیدن به اهد اف می کند.
۸.در انجام امور جاری عجله نمی کنم.همواره با تدبیر و رسیدگی و مشورت پیرامون موضوع تصمییم گیری می کنم.چنانچه به نتیجه ای رسیدم با توکل به خدا، برنامه ریزی برای اجرا ی آن می کنم و دیگر به نتیجه آن فکر نمی کنم که باعث سستی در انجام کار گردد.معمولا تا انجام نهایی آن ،آنرا ابراز و افشا نمی کنم .چون امکان دارد در تصمییم من تاثیر گذار باشد و یا مانع اجرای آن گردد.
۹.دین دارای ظاهر و باطنی است که ظاهر آن اعمال ظاهر، همچون نماز، و باطن آن معنویات، چون اخلاق ، است.دین گریزی وقتی ایجاد می شود که مردم ببینند که مبلغیین و تظاهر کنندگان به دینداری،ظاهر و باطن دین را با هم عامل نیستند.لذا سعی کردم در حد توان ابتدا آگاهی خود را به علوم دینی بالاخص در زمان بازنشستگی بالا ببرم تا بتوانم ضمن نشر معارف اسلامی ، یک تغذیه روحی نیز برای خودم ایجاد گردد.
۱۰.دنیای مادی محدود و دنیای مجازی نامحدود و آسان است.لذا سعی کردم حداکثر استفاده را در جهت نشر مطالب ادبی و علمی خود با استفاده از شبکه های مجازی بکار برم.جهت بهره گیری علاقه مندان کلیه کار های علمی اینجانب در صفحه ریسرچگیت و سایت شخصی،alirejali.ir, قرا داده شده است.حتی کلیه کتابهای چاپ نشده و مقالات علمی چاپ نشده قابل دسترس هستند.ان شا الله صالحات باقیات باشد.
۱۱.یکی دیگر از کارهایی که از کوچکی انجام می دادم، این بود که پس از خواندن یا دیدن و یا شنیدن مطالب مفید آنها را یاداشت و نوت برداری و خلاصه برداری کرده و نظر خود و سوالاتی که به ذهنم می امد می نوشتم.تا در فرصت مناسب کامل و نشر دهم.
۱۲.کلیه اشعارِ اعم ا.ز مثنویات،رباعیات و غزلیات همراه با برداشت های دینی از علامه حسن زاده عاملی و استاد رنجبر و حاشیه ای بر مطالب استاد صمدی عاملی در وبلاگ من به آدرسalirejali.blog.ir،آمده است.

۱۳.یکی از نکاتی که لازم است انسان شناخت نسبی پیدا کند، خدا شناسی است.متاسفانه برداشت های گوناگونی از وجود خدا هست.لذا عملا ما خدای واقعی را ستایش نمی کنیم.اما انتظارات زیادی از خدا داریم.
۱۴.در نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و اشعار مولانا فرازهایی از خداشناسی آمده است.اینجانب در قالب برداشتها، در تلگرام بطور روزانه برداشتهای خود را نشر می دهم.کلیه مطالب فرهنگی و ادبی اینجانب در وبلاک قابل دسترسی است.فایل کامل آنها در ریسرچ گیت آمده است.
۱۵.در زندگی همواره سعی دارم کارهایی را که قبول می کنم به دقت و به نحو احسن انجام دهم.زمانی که مسئو لیت اجرایی داشتم،هر گز از امور علمی خود فاصله نگرفتم.حتی زمانی که قرار بود فرصت مطالعاتی بروم، از سمت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان استعفا دادم و با اینکه در آن موقع هزینه فرصت مطالعاتی تامین مالی نشد.با قرض گرفتن عازم کانادا شدم.البته بعد از گذشت چند ماه تامین اعتبار شد.در مدت ف صت مطالعاتی توانستم چهار مقاله علمی تدوین نمایم.
۱۶.روزانه بطور متوسط ده ساعت را به امور علمی،اجرایی،فرهنگی حسب زمان خود اختصاص می دادم.زمانی که دوره دکتری را در انگلستان مشغول بودم،بطور متوسط ۱۵ ساعت به امور پژوهشی می پرداختم.الان در دوره باز نشستگی،حدود پنج ساعت به امور پژوهشی و پنج ساعت به امور فرهنگی می پردازم.زمانی که معاونت آموزشی دانشگاه را بعهده داشتم تا دیروقت کارهای اجرایی را انجام می دا م،بطور متوسط روزانه ده ساعت به کارهای اجرایی مشغول بودم
۱۷.در کارهای اجرایی همواره مدافع حقوق زیر مجموعه و ارباب رجوع بودم.اعتقاد دارم مردم با پی گیری دنبال حقوق خود هستند.چه بهتر در اولین فرصت کار ارباب رجوع انجام گردد تا هم او راَضی باشد و دعای او بدرقه کارمند گردد.
۱۸.در زمان مسیولیت های اجرای کارتابل اجرایی را سعی می کردم در همان روز ببینم و دستورات لازم را بدهم.چنانچه مقدور نبود به منزل می آوردم و پس از استراحت بررسی می کردم.بطوریکه کارها معطل نگردد و انباشته نگردد.
۱۹.در تشکیل بسیج اساتید همکاری می کردم و در تنظیم و راه اندازی آن نقش داشتم.عضو شورای مرکزی بسیج اساتید بودم و باتفاق سایر برادران در جلسات گوناگون شرکت می کردم.
۲۰.هر کاری که قبول می کردم سعی می کردم به نحو احسن انجوم دهم و اگر احساس می کردم که حضور من ضرورتی ندارد و یا امکان فعالیت نیست استعفا می دادم.
۲۱.فعالیت های فرهنگی خارج از دانشگاه نیز داشتم.چند سالی در هیات امنای مسجد محل فعالیت می کردم.امور عمرانی مسجد را پی گیری کرده و با عنایتی که اهالی داشتند قادر شدیم ساختمان مسجد را کامل کنیم.

۲۲.معمولا ایام ماه مبارک رمضان، به مشهد مقدس می روم.در صورت امکان یک ماه آنجا هستم.همچنین برای سال تحویل نیز معمولا به مشهد رفته ودرسخنرانی سالانه رهبر معظم انقلاب شرکت می کردم.
۲۳.علاقه خاصی به شرکت در جلسات مذهبی داشتم،بالاخص در ایام محرم ،در جلسات عزاداری آقا امام حسین هر شب شرکت می کردم.به خاطر داشتم در زمانی که معاونت آموزشی در دانشگاه شهر کرد را داشتم، عصرها به اصفهان می آمدم وشبها به شهر کرد بر می گشتم تا امکان شرکت در جلسات عزاراداری ها باشد.
۲۴.د ر جلسات آیت الله ناصری در مسجد کمر زری شرکت می کردم و از سخنرانی های ایشان یاداشت برداری می کردم.ضمنا در دروس اخلاق آیت الله مظاهری در مسجد حکیم شرکت می کردم.در فرصت مناسب،بعضی از آنها را به شعر تبدیل می نمودم.
۲۵.اولین شعری که سرودم و حدود دو ماه طول کشید ،فرازهایی از زیارت آل یاسین بود که آن رابه شعربا وزن ساده زیر گفتم .این شعر با بیت زیر به پایان می رسد.
گفتم رجالیا پس،بر بندگی است امکان
گفتا که سر این راز، در پرده ای ایست پنهان
متن کامل این شعر در وبلاگ اینجانب و یا در کتاب شعر اینجانب تحت عنوان نوای دل،با عنوان گفتگو، با آقا امام زمان ،آمده است.
۲۶.جلسات هفتگی قرائت و آموزش قرآن در صبحهای جمعه در منزل خود بر گزار می کردم.ضمنا دعای ندبه هم خوانده می شد.در پایان تفسیر قرآن توسط یکی از اساتید قرآن گفته می شد. بعلاوه برای تشویق نوجوانان محل جوایزی می دادم.

۲۷.در اینستا گرام صفحه ای دارم که حاوی تصاویر زیبا و دیدنی است.البته در سایت شخصی اینجانب نیز تصاویر بیشتری جمع آوری شده است
ali.rejali00.
آدرس اینستاگرام
alirejali.ir
آدرس سایت
همچنین برگزیده ای از رباعیات اینجاب در اینستاگرام آورده شده است.
۲۸.مدتی در فیس بوک فعالیت های فرهنگی داشتم.در آنجا مطالب گوناگون اعم از انواع اشعار، متن های ادبی وجود دارد.بعد از اینکه استقبال مردم به تلگرام پدید آمد.فعالیت خود را متمرکز به این پیام رسان کردم.چندین کانال فرهنگی ، اجتماعی،تحلیلی، دانشجویی، وفامیلی دایر نمودم.مدتی هم که این پیام رسان در ایران فعالیت رسمی نداشت .از پیام رسان سروش استفاده می کردم.
۲۹.دو کانال تخصصی دارم که یکی از آنها اختصاص به کتابخانه آنالیز هارمونیک مجرد که کلیه مقالات و کتابهای خارجی و داخلی را شامل می شود که در طول خدمت جمع آوری کرده ام.کانال دیگری با همکاری یکی از دانشجویان دکتری ایجاد شده که حدود هزار عضو دارد.در اینجا اخبار ،معرفی ریاضی دانان،کتابهای ریاضی،و مقالات علمی نویسندگان جمع آوری شده است.
آدرس :
@harmoniclib
۳۰.یک گروه دانشجویان و فارغ التحصیلان دایر نمودم.در این گروه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید ریاضی عضویت دارند.هدف از تشکیل این گروه ارتقای سطح علمی و فرهنگی دانشجویان ریاضی و اساتید محترم است.بعلاوه بدینوسیله ارتباط خود با همکاران و دوستان قطع نمی گردد و بعضا به سوالات آنها پاسخ می دهم.

۳۱.کشور های گوناگونی را رفته ام که خاطرات آنها را به تدریج بیان می کنم.به عراق و عربستان برای زیارت و سفر حج مسافرت کرده ام.توفیق پیدا کردم سه مرتبه در هر یک سفر کنم.دو سفر عمره در ماه مبارک و یک حج تمتع داشتم.به یاد دارم، با خود زمزمه می کردم کاشکی فرصتی پیدا می شد که قدری به خود در ماه مبارک برسم.وقتی به دانشگاه شهرکرد رفتم،معاون مالی وقت گفت یک فرصت برای حج باقی مانده است و امروز آخرین روز اعلام آن می باشد .لذا اعلام آمادگی کردم وبه مکه رفتم.سال بعد هم در همین ایام، توفیق سفر حج فراهم شد.
۳۲.چیزی که در زندگی به آن رسیده ام اینکه اینقدر در گیر دنیا شده ایم،که نقش خدا را در زندگی فراموش کرده ایم.اگر چیزی را از خدا با خلوص و جدی بخواهیم با بهترین حالت به انسان می دهد.آنقدر که یک مسئول اداره را کار گشا می دانیم،خدا را قادر نمی دانیم.
۳۳.وقتی ما رابه مهمانی دعوت می کنند و یا خودمان می خواهیم، قبلا با میزبان هما هنگ می کنیم.اما برای رفتن منزل والدین حداکثر خبر می دهیم.اما برای زیارت چهاده معصوم کافی است نیت کنیم و بخواهیم ، معمولا زمینه آن براحتی تامین و ایجاد می شود .
۳۳.ما بعضی اوقات از خدا گله می کنیم که چرا اینقدر ما را دچار مشکلات و سختی های گو ناگون قرار می دهد.خداوند می فرمایند ما شما را به شکل های گوناگون مورد امتحان قرار می دهیم.خوشا به حال کسانی که در این امتحانات قبول شوند که هم ساخته می شوند ومی فهمند که خدا همه کاره است.۳۴.صحبت با خدا خیلی راحت است کافی است نیت به یک کار نیک و پسندیده کنید.او خودش آنرا به نحو عالی عملی می کند. دنیا دار امتحان است.لذا نباید در برابر مشکلات نگران شویم بلکه سعی کنیم با صبر و تحمل آنها را حل کنیم.

۳۷.دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد رتبه اول بودم. موضوع تحقیق دوره دکتری زمان بر و مدت بورس ما تمام شده بود.استاد راهنما هم اجازه دفاع نمی داد.شرایط سختی داشتم.برادرمان آقای دکتر اسفندیاری فرمودند ،گاهی خدا شرایطی برای انسان ایجاد می کند که می خواهد ما به سوی او برویم و دچار غرور و تکبر نگردیم.ایشان می گفتند وقتی من دچار مشکلی می شوم و راهی ندارم زیارت عاشورا و دعای توسل را نذر می کنم که مدتی بخوانم.بنده هم یک ماهی این کار را انجام دادم.خدا شاهد است که مسایل و مشکلات یکی پس از دیگری حل شد و پایان نامه قابل دفاع شد بطوریکه جلسه دفاعیه حدود ده دقیقه بیشتر طول نکشید و داوران با نمره عالی آنرا قبول کردند و جایزه فلت ریاضی انگلستان را کسب نمودم و اولین مقاله من در مجله لندن چاپ شد و بعنوان ریاضی دان جوان جهان در آن سال از طرف انجمن ریاضی دانان جهان معرفی شده و مقاله خود را در ژاپن ارایه کردم.تا کنون هشت مقاله از پایان نامه دکتری خود چاپ نموده ام.لذا دست خدا را کاملا در این کار حس کردم.لذا تصمیم گرفتم که در مانده عمر اگر لیاقت دارم خود را وقف خدا کنم و در اعتلای کشور و تبلیع دین و مذهبم و ادای وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهم.یک هفته پس از دفاع به کشور برگشتم و تلاش کردم در تربیت دانشجوی دکتری اقدام کنم.من باتفاق آقای دکتر زعفرانی دو دانشجوی دکتری را پذیرفتیم و اولین دوره دکتری ریاضی را در دانشگاه اصفهان راه اندازی کردیم.
.
۳۸.درمدتی که معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان را عهده دار بودم ،تحصیلات تکمیلی دانشگاه را با همکاری آقای دکتر طالبی تشکیل و ساماندهی کردیم.حدود صد نفر از متدینین در مقطع کارشناسی ارشد را با هماهنگی وزارت علوم بورسیه نمودم.با پی گیری های که انجام دادم ،حدود پانزده گروه آموزشی اعلام آمادگی برای دایر نمودن دوره دکتری شدند.الحمد الله این تلاشها هم اکنون به ثمر نشسته است.

در این قسمت خلاصه ای از فعالیت های یکساله خود در معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان را بیان می کنم.
۳۵.زمانی که مسئولیت پژوهشی را عهده دار شدم.در ابتدا شوراهای گو ناگون همچون شورای کتابخانه،انتشارات ونسخ خطی از صاحب نظران دانشگاه تشکیل و امور پژوهشی را سر و سامان دادم.
۳۶.چاپخانه دانشگاه را فعال نمودم بطوریکه انتشارات دانشگاه رتبه اول را بین دانشگاه ها کسب نمود.بعلاوه برای حفظ نسخ خطی،آنها را عکس برداری کردم و چند نسخه از آنها را چاپ نمودم.
۳۷.ورود و خروج افراد به کتابخانه و دسترسی آسان به کتابها را فراهم نمودم.بعلاوه کتابهای راکد بیرون کتابخانه را به کتابخانه آوردم و چندین کتابخانه شخصی را خریداری نمودم.موزه ای از آثار ارزشمند در دانشگاه را تشکیل دادم.بعلاوه زمینه خرید کتابهای مورد نیاز کتابخانه های گروه ها و دانشکده ها را فراهم نمودم.
۳۸.مجلات داخلی و بین المللی را حمایت نمودم.تلاش نمودم که چندین مجله به زبان انگلیسی راه اندازی شود.و مقدمات آنها را پی گیری و انجام دادم .مجله مهندسی در آن موقع شکل گرفت.
۳۹.گروه های پژوهشی را فعال نمودم.محلی برای استقرای آنها در پژوهشی در نظر گرفتم.
۴۰.دبیری علمی اصفهان پایتخت فرهنگی را بعهده داشتم.با تلاش فراوان و دعوت سخنرانان چندین کنفرانس علمی را ساماندهی و در طول یک هفته برگزار نمودم.
در پایان یکسال ترجیح دادم که مسئولیت
پژوهشی را واگذار نمایم و به امور علمی خود بیشتر بپردازم.لذا از سمت خود استعفا دادم.

اکنون که تجارب دوران زندگی خود را به تحریر می آورم در زمان بازنشستگی است.اعتقاد بنده این است که تجارب دیگران ، گذشتگان و تاریخ ، چراغ و راهنمایی برا ی آیندگان است.امید است برداشتهای دیگری مبنی بر خود ستایی نگردد.
۴۱.برای برقراری ارتباط بیشتر و همبستگی در خانواده پدری، یک گروه مجازی تشکیل دادم که استقبال خوبی از آن شد.در این گروه عزیزان دیدگاه های خود را مطرح و پیام های خانوادگی رد و بدل می شود.در حقیقت یک صله رحم مجازی است.
۴۲.با تشکیل یک آلبوم عکس فامیلی پدر ،عکس های خانوادگی فامیل پدرکه قابل پخش بود جمع آوری شد.بدینوسیله خاطره ها بار دیگر زنده شد.همه اعضا همکاری کردند و آلبوم کاملی تشکیل شد.
۴۳.در مسئولیت های اجرایی که می پذیرفتم.ابتدا بررسی می کردم که آیا امکان انجام وظیفه وجود دارم و شرایط آن سمت را دارم.سپس قبول می کردم.ریاست دانشگاه کاشان را برای من صادر کرده بودند.وزیر وقت
مرا خواست که حکم را تحویل دهد.به او گفتم ترجیح می دهم یکی از اساتید آن دانشگاه این مسئولیت را قبول کند و قبول نکردم.لذا فرد دیگری را پیشنهاد نمودم که از اساتید آنجا بود.
۴۴. پایین یا بالا بودن مسئولیت برایم مهم نبود.اگر باری به زمین بود، سعی می کردم بردارم.یک روز مدیر گروه ریاضی،یک روز معاون دانشگاه اصفهان و یا دانشگاه شهرکرد و روزی دیگر مسئول مرکز پیام نور اصفهان بود م .در هر مسئولیت اجرایی یک تحول و اثری ماندگار از خود بجا گذاشتم.

۴۹.در طول عمرم حدود سیزده سال کارهای اجرایی داشتم.البته در بسیاری جلسات شوراهای گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی شرکت داشتم.همواره سعی کردم از جناح بندی ها فاصله بگیرم و در اکثر دولت ها با سلایق مختلف بطور مستقیم یا غیر مسئولیت داشتم.
۵۰.بنده اعتقاد به درست روی دارم. باید خط مستقیم ک همان خط چهاره معصوم است، خط مشی افراد در زندگی باشد.برای مثال، امانتی را به شما می دهند که به مقصد برسانید.جاده ای که در پیش دارید، گاهی اتوبان است ،گاهی باریک است و گاهی پر از دست انداز است.راننده عاقل و دانا با توجه به وضعیت جاده سرعت خود را تنطیم می کند.دسته بندی های ما معمولا ریشه در هوای نفس و خود خواهی ها دارد.باید با احتیاط و شناخت کامل در جمعیت ها عضو شد.
۵۱.ما خدا را داریم که بهترین راهنمای ماست.او توسط پیامبران و چهاره معصوم پیام خود را و راه صحیج را به ما می رسانند.در غیاب آنها آثار آنها و انسان های صالح و مر اجع دینی و مبلغین دین هستند که سخنان آنان را به ما می رسانند.اگر خوب توجه کنیم ،دین دستورالعمل آدم شدن و راه درست انتخاب کردن را به ما می آموزد.متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخود آگاه این چراع هدایت را تاریک جلوه می دهند.اما نمی توان خورشید را در طولانی مدت پشت ابرها نگه داشت.خورشید می درخشد و موانع خود را از سر راه برداشته وذوب می کند.
۵۲.به نطر من یک مسئول باید همانند یک پدر خانواده عمل کند.در یک خانواده معمولا فرزندان با سلایق گوناگون هستند.والدین همه آنها را دوست دارند و همانند گل های یک باغ تنوع آنها باعث زیبایی باغ می گردد.هر گز بین بچه ها فرق نمی گذارند.حتی اگر یکی از آنها را بیشتر دوست داشته باشد ،ابراز نمی کنند.حتی تنبیه آنها سازندگی را در بر دارد.
برخود باید همانند خارج کردن یک غده سرطانی در بدن باشد .لذا اگر در ابتدا موجب ناراحتی است، اما در نهایت سلامتی را به انسان بر می گرداند
شیعه خطش،خط شاه کربلاست
جوهرش خون و قلم تیغ. لاست.

۵۳.در مدت دو سالی که مدیریت مرکز اصفهان را به عهده داشتم.در ابتدا امور داخلی مر کز را سر و سامان دادم. ضمنا سه واحد پیام نور کوهپایه، دولت آباد و شاهین شهر زیر نظر مر کز اصفهان راه اندازی کردم.
۵۴.مسابقات سراسری حفظ و قرائت دانشجویان پیام نور سراسر کشور را با همکاری دارالقرآن اصفهان در حدود یک هفته برگزار کردم.یک سالن بزرگ را تجهیز کردم بطوریکه بتوان مراسم را در آنجا افتتاح نمود.
۵۵.با توجه به کمبود فضای آموزشی،با صرفه جویی اقدام به ایجاد یک ساختمان چند طبقه برای امور آموزشی نمودم.به یاد دارم حدود پانصد صندلی که برای بر گزاری امتحانات سراسری از رده خارج شده بود باز سازی و به مجموعه اضافه کردم.
۵۶.با بررسی های بعمل آمده،تعداد رشته های آموزشی را افزایش دادم.بعضی از رشته چون کامپیوتر را تجهیز نمودم.سعی شد رشته مورد نیاز جامعه در اولویت باشد.تعدادی هیات علمی نیز جذب نمودم.
۵۷.در پایان دوره ، به فرصت مطالعاتی به کشور استرالیا رفتم.در مجموع ، در حد توان حداکثر تلاش خود را انجام دادم.اگر چه منطقه پیام نور کمتر همکاری لازم را با بنده بعمل می آورد.

این میز که می بینی، گاه از من و گاه از تو
پاینده نخواهد ماند، خواه از من وخواه از تو

۵۸.یکی از راههای که به انسان آرامش می دهد،این است که انسان قسمتی از وقت خود را به نوشتن اختصاص دهد.بنده به موازات مطالعه و پس از درک مطلبی ،سعی می کنم به زبان و قلم خود آنها را پیاده کنم.گویند اگر علم را خواستید، همانند کبوتر پایبند کنید، آنرا بنویسید.تجربه نشان می دهد که نوشتن ها با گذشت زمان به تدریج کامل می شود.بنده در دوران دانشجویی،مقالاتی که می خواندم ،برداشت خود را را در صفحه مقابل آن مقاله می نوشتم.اگر انسان بخواهد کارهای پژوهشی ارزنده کند،باید برداشتهای خود، چون قطرات باران پشت سد جمع کند، تا آب لبریز گردد و عجله در چاپ ناقص مطلب نکند و اجازه دهد تا موضوع با گذر زمان پخته و کامل و قابل ارایه شود.همواره طرح درس خود را از یک هفته قبل آماده می کردم ،برای اینکه با اضطراب آن تهیه نشده باشد.
۵۹.دوران دانشجویی، همواره پس از تدریس استاد درس،شب هنگام مطالعه و مطالب جانبی حول موضوع را می خواندم.این باعث می شد که اشراف و دید بهتری نسبت به موضوع پیدا کنم.در شب امتحان یا مطالعه نمی کردم و یا بکار دیگری مشغول بودم.زیرا انسان نباید خود را در موقع امتحان خسته کند.بلکه همانند یک ورزشکار تمرینات خود را باید قبلا انجام داده باشد. در دوران دبیرستان،به کتابخانه چهارباغ می رفتم و عصرها کتاب های جانبی ریاضی را می خوانم.
۶۰.علاقه خاصی به جمع آوری کتابهای ریاضی داشتم و سعی می کردم یک کپی از آنها را داشته باشم.الان یک کتابخانه ریاضی شخصی در منزل دارم.همچنین یک کتابخانه از کتابهای شعرا وکتابهای مذهبی و اجتماعی،بالاخص آثار علامه حسن زاده و شاگرد توانای ایشان آقای صمدی دارم.

دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم  که دنیا نیست چیزی جز سراب

در این قسمت خلاصه ای از خاطرات سفر به استرالیا جهت گذراندن دوره فر صت مطالعاتی را بیان می کنم.
۶۱.حدود نه ماه در دانشگاه نیوکاسل استرالیا با پروفسور ویلیس ،شاگرد پروفسور جانسون، کار های تحقیقاتی مشترک داشتیم .در این مدت یک مقاله مشترک تهیه نمودیم.با همکاری دکتر عبدالهی، آنرا در ایران تکمیل و آن در مجله ایلینیوز امریکا چاپ شد.لازم به ذکر است که پس از یک هفته موفق به اخذ پذیرش شدیم.
۶۲.زمانی که وارد شهر نیو کاسل شدیم .مدتی را در منزل یکی از دوستان دانشگاهی اصفهان که در نیوکاسل مستقر بود گذراندیم.
با عنایت به داشتن چهار فرزند،منزل مناسب برای اجاره نبود.لذا پروفسور ویلیس خود منزلی از طرف ما اجاره کرد و ما در آن مستقر شدیم.
۶۳.پسر بزرگتر در کلاس زبان شرکت می کرد.او تازه دیپلم گرفته بود.لذا پس از شش ماه وارد دانشگاه نیوکاسل شد و در رشته الکترونیک ادامه تحصیل داد.پس از دو سال او تحصیلات خود را در ایران ادامه داد. در هنگام برگشت منزلی در نیوکاسل برای او تهیه
و خودمان به ایران باز گشتیم.سایر فرزندان هم در دبستان و دبیرستان مشغول به تحصیل شدند.
۶۴.موضوع تحقیقاتی خود با پروفسور ویلیس را در ایران دنبال می کنم .هم اکنون یک پروژه مشترک با او و دو نفر دانشجویان دکتری داریم.حدود ده مقاله تا کنون در زمینه پیکر بندی که مو ضوع تحقیق است چاپ شده است.بعلاوه سه دانشجوی دکتری در این زمینه فارغ التحصیل شد ند و یک نفر دیگر هم اکنون روی این موضوع کار می کند.
۶۵.در مدت فرصت مطالعاتی هر روز از صبح تا عصر در دانشگاه نیوکاسل مشغول تحقیق و مظالعه بودم و مقالات و کتابهای مورد نیاز برای ادامه تحقیق را در این مدت فراهم کردم.
۶۶.فرصت مطالعاتی ،فرصت بسیا خوبی برای بروز کردن اطلاعات علمی فرد و آشنا شدن از نزدیک با دانشمندان در زمینه تحقیق است.در این مدت ضمن شرکت در یک سمینار تخصصی،از نزدیک با صاحب نظران در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد همچون پروفسور دیلز،رید،لوی،رندی و قهرمانی آشنا شدم.

در این قسمت خاطرات خود را در مدتی که در دانشگاه آلبرتای کانادا در فرصت مطالعاتی بودم ، بیان می کنم.

۶۷.اولین فرصت مطالعاتی خود را در دانشگاه آلبرتا گذراندم.پروفسور لائو در آنجا سمینار های هفتگی داشت.من در آن جلسات شرکت می کردم.مدعوین که به گروه ریاضی دانشگاه می آمدند ، یک سخنرانی ارائه می کردند.دکتر ریاضی و دکتر دزی نو تو شوی از میهمانان آن سال بودند.من هم یک سخنرانی نیم ساعته داشتم.

۶۸.پروفسور لائو ،معمولا با مدعوین در کار مشترک شرکت نمی کرد مگر زمینه تحقیق یکسان با او داشته باشند.در مدتی که آنجا بودم،توانستم روی یک شاخه جدید در آنالیز هارمونیک مجرد روی گروه های تو پولوژیکی کار کنم.در آن مدت چهار مقاله تدوین نمودم.

۶۹.گروه ریاضی آنجا ،یک کتابخانه مجهز و کاملی داشت.کلید کتابخانه و ساختمان گروه را هم در اختیار گذاشته بودند.لذا اکثر اوقات ،حتی تعطیلات آنجا بودم.اگر مقاله ای می خواستم ،با در خواست خود حداکثر یک هفته بعد قابل وصول بود.

۷۰.کارهای روزمره و خرید های جزیی توسط همسر خانواده ها بطور گروهی انجام می شد.خرید های عمده در آخر هفته با مشارکت اینجانب و دوستان انجام می شد.

۷۱.آب و هوای شهر،در چند ماه به حدود ۲۰ درجه زیر صفر می رسید.اما امکانات گرمایشی آنها در محل کار،خرید ،منزل و اتوبوس به گونه ای بود که ما کمتر در هوای آزاد در فصل سرمای شدید بودیم.سیستم گرمایشی در منازل از طریق پنجره های زیر زمینی تامین می شد.بطوریکه در دمای زیر صفر ما نگرانی سرما را نداشتیم.

۷۲.برای رفتن به آلبرتا، ما چندین پرواز عوض کردیم و بیش از یک روز در پرواز بودیم.حتی در کانادا دو پرواز داشتیم.روز و شب در آنجا بر خلاف روز و شب در ایران بود.زمانی که پروفسور لائو به دیدن ما آمد ما در خواب آلودگی بودیم.پس از مدتی عادت کردیم.

در ذیل بعضی از خصوصیات رفتاری و گفتاری والدین خود را عرض می کنم.

۷۳.بنده در یک خانواده متوسط و مذهبی بدنیا آمدم. رفتار والدین در شکل گیری شخصیت حقیر نقش بسزایی داشت.بیاد ندارم که حتی یک مرتبه مرا تنبیه بدنی کرده باشند.همواره مرا تشویق می کردند و انتظار داشتند که به مراتب علمی بالا برسم.

۷۴.نقش مادرم در پرورش و تربیت بنده بسیار زیاد بود.به یاد دارم با توجه به فاصله منزل تا دبیرستان ادب که یکی از بهترین دبیرستان ها در آن زمان بود ،تلاش بسیار نمودند تا مرا در آنجا ثبت نام کنند. بخاطر بیماری پدرم،بار مسئولیت بدوش او بود.دیگران او را شیر زن می گفتند.یاد ندارم چیزی را از خدا بخواهد و مستجاب نشود.بسیاری از پرچم های عزاداری امام حسین را ،پس از نوشتن، ایشان می دوختند.

۷۵.در اواخر عمر ،پدرم افتاده شده بود.حقیر در حد توان و فرصت از ایشان مراقبت می کردم.ولی همسرم نقش بسزایی در غیاب بنده در پذیرایی و مراقبت از ایشان بعهده داشت.روحش شاد.ایشان نمازشبش ترک نمی شد و زود به رحمت ایزدی پیوست.او معلم اخلاق و عرفان بود.ایشان نیز نقش بسزایی در طول زندگی با من داشتند.پس از فوت پدر ، احساس کردم خدا این عنایت را به من کرده که برای اهل بیت شعر بسرایم و قلم بزنم.شعری در وصف ایشان سروده ام که در زیر آمده است.

 

دریغا اسوه ای ایثارمان رفت   

 ز محفل محرم اسرارمان رفت

شفیق و رهنما فرزانه همسر   

  بهین استاد خوش گفتارمان رفت

 

مرامش در خور صد افرین بود    

   چو گل در جمع یاران بهترین بود

صبور و با صفا و با کرامت 

   دوای درد دلهای غمین بود

 

گل بی خار گلزار محبت  

  به حق سر چشمه ی انوار رافت

به هر سختی مرا آرامش  جان 

     چو باران بهاری با طراوت 

 

ز جان شیدای آل مصطفی بود

       گدای آستان مر تضی بود

شود محشور با زهرای اطهر    

    که عمری چاکر خیر النسا بود

 

   فلک از کف ربودی گوهرم را ​   

     شکستی بی وفا بال و پرم را

تو چیدی آن گل خوش عطر و بو را

    جدا کردی ز جانم دلبرم را

 

    دو صد افسوس جانم را ربودی  

       صفای خانمان را ربودی

زهجرش محفل ما گشته خاموش  

    ز من روح و روانم را ربودی

 

  به یکباره گرفتی یار ما را     

     جدا کردی ز ما دلدار ما را

ز ماتم ساغرم لبریز کردی 

      نکردی رحم حال زار ما را

 

بدیدم مرغک بشکسته بالی    

     کنار تربتش روزی رجالی

شنیدم با دل پر غصه می گفت 

  نماند از او به جز یک جای خالی

 

خدایا قبر او پر نور گردان      

  ورا با فاطمه محشور گردان

گذشتن از صراط و وادی حشر   

    برایش از کرم میسور گردان

 

 مطیع امر حق در هر غمی بود  

     عزیز و مهربان و گوهری  بود

نوای اهل حق را شد پذیرا    

     گل پر پر شده را همسری بود

 

   عجب رسمی خدا دارد بشر را

      که ما غافل ز اسرار و بصر را

اگر صاحب جمال و اقتداری 

     برد سوی خودش در یک نظر را

 

بیا ای اهل شور و با لیاقت   

    پذیرا می شوی روز قیامت

مکن حق را ز افکارت فراموش 

     چو خواهی نزد او لطف و سعادت

در این قسمت نکاتی را در رابطه با فعالیت خود در گروه ریاضی اشاره می کنم
۷۶.حدود سی و هشت سال در گروه ریاضی خدمت کردم.در دوره تحصیل در کارشناسی در دانشگاه اصفهان ، حل تمرین دروس ریاضیات عمومی را بعهده داشتم. اواخر دوره ،مصادف شد با تظاهرات در دانشگاه و شروع انقلاب اسلامی.لذابه خاطر عدم حضور در کلاس،تحصیلات من یک ترم تحصیلی به تاخیر افتاد و در بهمن ماه ۱۳۵۷ فارغ التحصیل شدم.
۷۷.پس از اخذ کارشناسی در گروه ریاضی بعنوان کمک مربی استخدام شدم.قرار بود با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا در دانشگاه U.C.L.A.شوم.پذیرش هم اخذ کرده بودم.زمان رفتن مصادف با تسخیر سفارت امریکا شد.لذا امکان ادامه تحصیل مقدور نشد.
۷۸.تصمیم گرفتم در داخل کشور ادامه تحصیل دهم.در دانشگاه های اهواز،شیراز و صنعتی تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم.لذا در دانشگاه صنعتی یک ترم مشغول تحصیل شدم.بخاطر انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها تعطیل گردید.لدا تصمیم گرفتم در خارج از کشور ادامه تحصیل دهم.با بورسی که از طرف وزارت علوم به من داده شد، تحصیلات خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان ادامه دادم.یک سال کارشناسی ارشد و چهار سال دوره دکتری طول کشید.
۷۹.در هر ترم تحصیلی یک یا دو درس جدیددر دانشگاه اصفهان تدریس می کردم.فکر کنم حدود چهل درس در رابطه با آنالیز هارمونیک،آنالیز تابعی و آنالیز حقیقی را در مقطع تحصیلات تکمیلی و کارشناسی تدریس نمودم. اکثر دروس کارشناسی در زمینه توپولوزی و آنالیز و ریاضیات عمومی راچندین بار تدریس نموده ام.
۸۰.در دوران بازنشستگی معمولا هر روز حدود چهار ساعت بعد از ظهر ها در گروه ریاضی حضور دارم و مشعول راهنمایی دانشجویان تحت راهنمایی خود هستم بطوریکه بتوانم مسئولیتی که در قبال پذیرش آنها قبول کرده ام را کامل کنم وخدشه ای در تحصیلات آنها پیش نیاید.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با دانشجویان تحصیلات تکمیلی تحت راهنمایی خود ذکر می کنم.
۸۱.ان شا الله بتوانم با دانشجویان دکتری که تحت راهنمایی دارم ،تعداد ۲۰ نفر را فارغ التحصیل کنم.بعضی از فارغ التحصیلان به مرتبه استادی رسیده اند و شاگردانشان هم اکنون دارای دانشجوی دکتری هستند.همچون دکتر نصر اصفهانی که در زمان فراغت از تحصیل حدود هشت مقاله در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد داشت.ایشان یک گروه پژوهشی در دانشگاه صنعتی اصفهان دایر نمود و اولین سمینار تخصصی آنالیز هارمونیک را آنجا بر گزار کرد.هم اکنون در انجمن ریاضی ایران ، در گروه آنالیز هارمونیک فعالیت دارد.
۸۲. حدود ۶۰ دانشجوی کارشناسی ارشد را فارغ التحصیل نموده ام .بیشترین نمره پایان نامه در دوره کارشناسی ارشد را آقای دکتر اعظم استاد تمام گروه ریاضی با راهنمایی اینجانب با نمره ۲۰ گذراندند . بیشترین نمره پایان نامه دکتری را آقای دکتر سلیمانی با نمره۱۸.۹۸ دفاع نمودند.هم اکنون با ایشان تحت عناوین استاد مشاور،پروژه های تحقیقاتی و دوره پسا دکتری با هم همکاری داریم.
۸۳.خانم دکتر رهنما،دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت خانم دکتر ابطحی از همکاران گروه ریاضی ،دوره دکتری خود را با نمره عالی گذراندند و با ایشان نیز یک دوره پسا دکتری داشتم که حاصل تحقیقات با ایشان منجر به دو مقاله گردید.
۸۴.خانم دکتر ابطحی کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه صنعتی اصفهان و دوره دکتری خود را زیر نظر اینجانب به پایان رساندند.ایشان هم اکنون دانشیار گروه ریاضی هستند وپروژه هایی با اساتید خارج از کشور همکاری دارند.چندین دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت ایشان بوده است.مقدمات ایجاد یک مجله تخصصی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد با همکاری ایشان فراهم شده است.پذیرش مقاله در این مجله همزمان ّبا باز نشستگی اینجانب شد.امید است گروه ریاضی با همکاری ایشان نسبت به راه اندازی آن اقدام موثر بعمل آورند.چون مجله تخصصی خاص در این زمینه در جهان وجود ندارد.

در این قسمت نکاتی را که در مدتی که درجذب هیات علمی فعالیت داشتم،اشاره می کنم.
۸۵.به مدت سه سال در بررسی صلاحیت علمی اساتید جهت جذب در دانشگاه اصفهان با حکمی که از طرف وزارت علوم صادر شده بود باتفاق جمعی از اساتید دانشگاه فعالیت داشتم.
۸۶.اینجانب مسئول هماهنگی کمیته بررسی صلاحیت ها بودم و در جلسات هیات جذب معمولا شرکت می کردم و یا نظر کار گروه را منعکس می کردم.
۸۷.ضمنا از طرف هیئت جذب دانشگاه به نمایندگی در کمیسیون ماده ۲ ،در امور فرهنگی، ارتقای اعضای هیات علمی شر کت می کردم.
۸۸.در این مدت از بین بررسی حدود سیصد پرونده ،انگشت شمار پرونده وجود داشت که مورد تائید قرار نمی گرفت.
۸۹.هر یک از اعضا نظر خود را بطور مستقل در قالب فرمی منعکس می کردند و بنده هیچگونه اعمال نظری نمی کردم وتنها نظارت بر حسن اجرا می کردم.معمولا نظرات نزدیک به هم بود.
۹۰.چندین بار اتفاق می افتاد که نظر جمع متمایز با نظر تحقیقات استانی بود.در هر صورت نظر اکثریت را منعکس می کردیم.اگر لازم می شد بررسی بیشتری می کردیم که حق کسی ضایع نگردد.
۹۱.کسانی که در ابتدا در جلسه حضور پیدا می کردند،معمولا اضطراب داشتند.اما در پایان با روی خندان جلسه را ترک می گفتند.احساس اینجانب این بود که یک آرامش نسبی در این خصوص در دانشگاه بوجود آمده بود و عزیزانی که مراجعه می کردند به این نتیجه می رسیدند که جز رضای حق تعالی و انجام وظیفه از هر گونه خط بازی و جهت گیری سیاسی اعضا پرهیز می کنند.

۹۲. اگر چه این قضاوت ها بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. کسانی که عمری را به امور علمی پرداخته بودند.کوچکترین خطا در قضاوت در آینده و سرنوشت افراد تاثیر گذار بو د.لذا حد اکثر دقت بعمل می آمد.امید است رضای حق تعالی را در انجام این وظیفه خطیر کسب کرده باشیم.ان شا الله

در این قسمت به پاره ای از تالیفات و آثار علمی خود می پردازم.

۹۳.چند سالی مشغول تدوین یک دایره المعارفی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد و کاربردهای آن در زمینه جبر های باناخ بودم.لذا در ابتدا انواع جبر های باناخ و خواص اصلی آنها را روی گروهها و نیم گروه ها در مجموعه ای بنام 

 

Abstract Harmonic Analysis on groups and semigrous

جمع آوری نمودم.علاقه مندان می توانند در ریسرچ گیت به آدرس زیر کلیه تالیفات بنده را ملاحظه کنند.

 

www.researchgate.net/profile/Ali_Rejali2/contributions

۹۴.پس از بازگشت از فرصت مطالعاتی از کانادا و تدریس نظریه نمایشها روی گروه ها مجموعه ای زیر را تدوین نمودم.

 

Lecture Notes on Abstract Harmonic Analysis (Representation theory on groups)

۹۵.یکی از جبر های باناخ که کاربرد زیادی در آنالیز هارمونیک مجرد دارد جبرهای گروهی و جبرهای فوریه است.لذا مجموعه ای تحت عنوان زیر تهیه کردم.در این مجموعه کاربرد جبرهای وان نیومن در آنالیز هارمونیک مجرد با جزئیات آمده است.

 

Von-Neumann Algebras for Absrtact Harmonic Analysis

۹۶.مجموعه ای مقدماتی در مفاهیم آنالیز هارمونیک مجرد برای مقطع کارشناسی ارشد تحت عنوان زیر تهیه نمودم.

 

Analysis on topological groups

 

۹۷.مجموعه به نام روشهای حل مسائل ریاضی با نام زیر تهیه گردید.

 

Art of Mathematical Problems Solving

 

لازم به ذکر است متن کامل آثار اینجانب د سایت شخصی به آدرس

alirejali.ir

و ریسرچ گیت قابل دسترسی است.امید است بتوان با تدوین و ویرایش نهایی آنها اقدام به چاپ نمود

در این قسمت به پاره ای از زمینه های تحقیقاتی خود را بیان می پردازم.
۹۸.کارهای پژوهشی خود را از دوره دکتری خود شروع کردم.دوره دکتری در انگلستان صرفا تحقیقاتی است و هیچگونه دوره آموزشی ندارد.لذا استاد راهنما یم، دکتر بیکر،چند موضوع را پیشنهاد نمود.با توجه به عدم شناخت به مسائل پیشنهادی،ازخدا مشورت خواستم.دکتر انشایی یک استخاره نمودند .لذا موضوع تحقیق را با منظم پذیری جبرهای باناخ اندازه وزنی شروع نمودم.
۹۹.برای کار و تحقیق در این زمینه لازم بود،ابتدا مقدمات و ساختارهای آنرا فراهم و سپس به حل مسائل در این زمینه بپردازم.حدود دو سال طول کشید تا مطالعات اولیه و مقالات مورد نیاز تهیه و زیربنای تحقیق فراهم گردد.در دو سال آخر ، تلاش های من بتدریج به ثمر نشست و خود را نشان داد.پابان نامه اینجانب حدود دویست صفحه تدوین شده است .متن آن در ریسرچ گیت آمده است.
۱۰۰.در اولین فرصت مطالعاتی ، تحقیقات خود را متمرکز روی گروه ها کردم.دوره دکتری زمینه فعالیت من روی نیم گروه ها بود و با توجه به ساختار جبری آنها،جای مانور کمتر و ابزار کافی وجود نداشت.لذا خواص جبری و توپولوژیکی توابع وزنی روی گروه ها را مطالعه و آنها را بررسی کردم.
۱۰۱.در دومین فرصت مطالعاتی، فعالیت خود را روی میانگین پذیری جبرهای باناخ بالاخص جبرهای گروهی وساختار جبری گروه ها متمرکز نمودم.این تحقیق منجر به مفهومی بنام پیکر بندی شد.با استفاده از یک نرم افزار مناسب امکان بررسی یکریختی بین بعضی از گروه های بی پایان مقدور گشت.
۱۰۲.زمینه های تحقیقات دیگری همچون خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای فرشه را
مشغول تحقیق هستم.جبرهای فرشه تعمییم مناسب برای جبرهای باناخ هستند.
۱۰۳.خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای لیپشتز برداری مقدار را با چند دانشجوی دکتری مشغول تحقیق می باشم که منجر به چاپ مقالاتی نیز شده است.
۱۰۴خواص.B.S.E. جبرها یک موضوع تحقیق جدید است که با دو نفر از دانشجویان دکتری مشغول به تحقیق هستم.
۱۰۵.تلاش بنده این است که با هر دانشجوی دکتری یک شاخه جدید در زمینه آنالیز هارمونیک را مورد مطالعه قرار دهم بطوریکه در کشور یک مجموعه از صاحبنظران آنالیز هارمونیک مجرد تشکیل گردد.تا به تدریج یک قطب علمی از صاحب نطران در کشور ایجاد گردد.
۱۰۵.هم اکنون عضو قطب جبر باناخ هستم که در گروه ریاضی دانشگاه تشیکیل شده است.از بین قطب های علمی ریاضی کشور رتبه اول را کسب نموده است.

احساس بنده این است که موفقیت های اینجانب به خاطر عنایتی است که خدای متعال به من عطا کرده است .در زیر بعضی از خصوصیات اخلاقی ورفتاری خود را ذکر می کنم.
۱۰۶.سعی می کنم همواره اول وقت نماز را بجا آورم.اگر کاری را شروع کردم ، سعی می کنم به نحو احسن آنرابه پایان برسانم .در وعده با افراد خلف وعده نمی کنم.در کارهایم همواره نظم را مراعات می کنم.
۱۰۷.در کارهای محوله پی گیری دارم.در حرام و حلال کردن دقت می کنم.در آمدن و رفتن در سر کلاس درس راس ساعت شروع و راس ساعت معمولا به پایان می برم.در برخورد با افراد متواضع هستم.
۱۰۸.کم سخن می گویم مگر در صورت ضروت .خانواده و فرزندان را عزیز و دوست می دارم و حداکثر تلاش خود را در تامین امور مالی و تربیتی آنها انجام می دهم.در سلام کردن به دیگران پیش قدم هستم.
۱۰۹.اهل گذشت هستم و تاضروت و تعرضی به من نباشد از کنار مسائل عبور می کنم.پاسخ افراد و تلفن و مکاتبات را در اولین فرصت انجام می دهم.وقت خود رادر شبانه روز تقسیم و سعی در انجام آنها دارم.
۱۱۰.صله رحم را دوست دارم و در هر فرصتی پیش آید به دیدن اقوام می روم.بالاخص اگر دچار مشکلی شوند که در توان بنده باشد.سفرهای زیارتی را دوست دارم.نگاه به نامحرم و صحبت با آنها را در حد َضرورت انجام می دهم.در سر کلاس درس، نگاه متمر کز در کلاس مختلط ندارم و بیشتر رو به تخته و نوشتن تمرکز می کنم.
۱۱۱.سعی می کنم روزانه حداکثریک ساعت پیاده روی کنم.به سلامتی خود و خانواده اهمیت می دهم.
۱۱۲..خداوند توفیق انجام نماز شب و انجام عبادات مستحبی را به من نداده است.مگر دو مرتبه که فردی دل مرا بی جا و با تهمت شکست.لذا نماز شب خواندم و از خدا خواستم که همانطوریکه من از حق خود گذشتم او هم بگذرد. نکند که خانواده ایشان دچار صدمه شوند.
۱۲۷.سعی می کنم رضای خدا را در کارها ملحوظ و بطور خالصانه و دقیق کارهای محوله را انجام دهم.دقت کرده ام خدا هم مرا در امور تنها نمی گدارد. حتی اگر به زبان هم نیاورم با بهترین وجه راهنمایی می کند.

در این قسمت نکاتی را در خصوص سروده های خود می گویم.
۱۲۸.پدرم گاه گاهی اشعاری کوتاه می سرود .او علاقه به رباعیات خیام داشت.بنده در دوره دبیرستان مشاعره می کردم و اشعار زیادی حفظ بودم.با آمدن به دانشگاه دیگر فرصتی برای ادامه نبود.لذا اکثر آنها را فراموش کرده ام.
۱۲۹.یکی از برادرانم ،که در علوم دینی و حوزوی مشغول است.او هم طبع شعر دارد و اشعاری سروده و چاپ کرده است.ایشان در جلسات سخنرانی که داشت مرا تشویق کرد که امکان سرودن اشعار هست.لذا به تدریج شروع به سرودن مثنوی نمودم.
۱۳۰.داماد خواهرم، شاعر توانا یی است.زیاد مزاحم ایشان شدم.حدود دو سال باهم به ویرایش اشعار و به تکمیل آنها پرداختم.مجموعه اشعار نوای دل در وصف چهارده معصوم و بیان فروع الدین به شعر با زبانی ساده و روان بطوریکه قابل استفاده برای عموم باشد را نشر دادم.
۱۳۱.مدتی بود که سرودن شعر را کنار گذاشته بودم و به امور علمی متمرکز شدم.زیاد وقت مرا می گرفت.بنده می خواستم هر بیت دارای محتوای فرهنگی از علوم قرآنی،حدیث و بطور کلی مفاهیم مذهبی باشد.از طرفی باید وزن و حالت هنری شعر را داشته باشد.
۱۳۲.چند سالی است که شروع به سرودن رباعی کرده ام.حدود هشتصد رباعی سروده ام.همگی آنها در کانال زیر در تلگرام آمده است.هر موقع فرصتی داشته باشم و عنایتی از طرف خدای متعال باشد سروده ام.همانند مثنوی کمتر وقت مرا می گیرد ولی سختی خود را دارد.باید در دو بیت مطلبی را بیان کرد.در صورتی که در مثنوی می توان با ابیات زیادتری مقصود را رسان.
@robaeiatrejali

۱۳۳.بطور پراکنده دوستانی رباعیات مرا بعَضا اصلاح و ویرایش نمودند.اما فرصتی نشد که حضوری با شاعری همنشین شوم و بطور دقیق آنها را ویرایش اصولی کنم.لذا برای از بین نرفتن آنها، فعلا نشر و جمع آوری کرده ام.گزیده ای از رباعیات منتخب بنده در اینستاگرام آمده است.
ali.rejali00
۱۳۴.اخیرا شروع به خواندن اشعار حافظ بطور دقیق نموده ام.همزمان برداشتهای خود را بیت به بیت در کانال فرهنگی و اجتماعی خود روزانه می آورم.علاقه مندشده ام که مدتی را روی غزل کار کنم.اشعاری هم سروده ام که در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر آمده است.
alirejali.blog.ir

در این قسمت تجارب خود را پیرامون آموز ش و پژوهش در ریاضی بیان می کنم.
۱۳۵.در پژوهش اگر موضوع تحقیق را با مثال های ساده شروع کنیم و بتدریج آنرا گسترش دهیم.نتایج ارزشمندی حاصل می گردد.ما عادت داریم یک مقاله را بخوانیم و اطراف آن تحقیق کنیم.اگر چه ممکن است منجر به یک مقاله شود.اما کار بنیادی نیست.
۱۳۶.در تدریس هم اگر تدریس را از دوره کارشناسی شروع و به تدریج به کارشناسی ارشد و سپس دکتری تعمییم دهیم.باعث اشراف استاد به درس می گردد و دانشجو بهره بیشتر از کلاس می برد و به تحقیق نیز کمک می کند.
۱۳۷.تحقیق بطور گروهی و بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع بطور هفتگی و منظم و به صورت سمینار، زیر نظر استاد راهنما و مشاورین ، موضوع تحقیق را پر بار تر و با تضارب افکار زودتر به نتیجه می رسد.
۱۳۸.انتخاب موضوع و مسئله تحقیق قبل از شروع به تحقیق با توجه به زمان اختصاص یافته برای اخذ دکتری مهم است.متاسفانه دانشجویان ما بخاطر مشکلات مالی و نداشتن فرصت کافی و اجبار به داشتن دو مقاله معتبر،هدف که ارائه یک پابان نامه اصیل و قوی است را از دست می دهند و نیروی خود را صرف چاپ مقاله می کنند.
۱۳۹.با بررسی فارغ التحصیلان دوران گذشته،آنها حدود شش سال روی پایان نامه کار می کردند و به درجه اجتهاد علمی در یک موضوع می رسیدند و از پایان نامه در آخر چند مقاله بدست می آمد.امروزه ابتدا مقاله آماده می شود و سپس مقاله ها کنار هم قرار داده شده و تز می گردد.این روش در دراز مدت به تحقیق لطمات اساسی می زند. 

در این قسمت نقش مادر را در پیشرفت خود به اختصار اشاره می کنم.

۱۴۰.ایشان تنها دختر از خانواده ای بود که والدین خود را زود از دست داد.بعد از ازدواج با پدر صاحب نه فرزند شد.پنج پسر و چهار دختر.از بین آنها من تحصیلات عالی تر داشتم.
احساس می کنم که مادر علاقه خاصی به من داشت .سعی می کرد که در بهترین مدرسه و دبیرستان درس بخوانم.از نطر غذا نیز بطور ویژه به من توجه می کرد.
۱۴۱. پدرم چند سالی بود که دچار بیماری اعصاب شده  بود و در تابستان ها تشدید می شد.مادرم با چندین بچه جهت بستری و معالجه پدر به بیمارستانی در تهران می رفت.بسیار وفادار به پدر بود.فرزندان را در دوران بیماری پدر سر پرستی می کرد.
او شیر زن و شجاع بود.علاوه بر خانه داری پرچم دوز اهل بیت نیز بود.بسیاری از پرچم های مرحوم غزالی که در عزاداری ها موجود است را مادرم ،پس از خطاطی،می دوخت و آماده می کرد.
۱۴۲.در زمان حیات پدر ،معمولا هر سال به مشهد می رفتیم.مادرم می گفت پدر مقدار زیادی از پول همراه خود را برای ساختمان حسینیه اصفهانی ها می داد.بعضا ما دچار زحمت می شدیم. بعد از فوت پدر ،معمولا بنده ایشان را باتفاق خانواده به مسافرت بالاخص مشهد می بردم.علا قه خاصی به زیارت چهارده معصوم داشت.مادر را با ویلچر جهت زیارت ائمه به عراق و برای حج تمتع به مکه بردم.او عاشق زیارت امام حسین و امام رضا بود.در فرزندان او هم عشق زیارت آنها شعله ور است.
۱۴۳. اگر چه سواد خواندن و نوشتن زیادی نداشت.ولی تلاش کرد در کلاس های خود آموزی شرکت کند.بسیار علاقه مند بود که بچه هایش کسب علم کنند.در تابستان ما را تشویق می کرد که کار کنیم.بنده در هر تابستان ،تا قبل از دانشگاه در کارهای گوناگون شاگردی می کردم.بعضی اوقات هم در مغازه پدر کمک می کردم.
۱۴۴. در تربیت کودکان بسیار کوشا بود.الحمد الله فرزندانی صالح و  کوشا تحویل جامعه داد.روحش شاد. علاوه بر خانه داری،در کارهای پدر نیز مشارکت داشت.با توجه به شغل پدر ،رب گوجه و ترشی و سرکه  و آبلیمو  گیری را در منزل انجام می داد.
۱۴۵.در کارهای ادا ری توانا بود و نفوذ کلام بالایی داشت.در زمان بیماری پدر,اقدام به ساخت منزل جدید نمود.من هم در بردن و آوردن ایشان برای تهیه لوازم ساختمانی و اداری کمک می کردم. نقش مادر در زندگی اینجانب ،بسیار تاثیر گذار بود.اگر تلاش های شبانه روزی و تدبیر و همت او نبود ،معلوم نبود که بتوانم درجات عالی را بگذرانم.۱۴۶.بدینوسیله از زحمات او سپاسگزارم و هر گز او را فراموش نخواهم کرد. با طرح زحمات ایشان خواستم الگوی یک زن فداکار و وفادار و ایثار گر را بعنوان سرمشق دیگران معرفی نمایم.اگر چه سواد و درس مهم است ولی فهم و شعور و دانایی چیز دیگری است.لازم به ذکر است که بهترین الگوی قدسی و زمینی برای زنان حضرت فاطمه است.مادرم هم هدایت شده این بانوی گرامی است.

ای تراب تیره این یکدانه  گوهر مادر  است
نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است
بود بیرق دوز شاه  تشنه  کام  کربلا
زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است

در ذیل به پاره ای از فعالیت های فرهنگی خود می پردازم.

۱۴۷. در دوران دبستان در کلاسهای قرآن شرکت می کردم.پدرم یک روحانی را بطور هفتگی در منزل دعوت می نمود.همه اعضای خانواده حدود دو ساعت به صحبت های او گوش می کردیم و سوالات خود را می پرسیدیم.
۱۴۸.در دوران  دبیرستان علاقه  به مشاعره داشتم.با هم کلاسی های خود مشاعره می کردم.شعر های خوب زیادی حفظ بودم.
با دوستان دوره دبیرستان در فعالیت های فرهنگی شرکت داشتم.علاقه به خواندن روزنامه داشتم.دوستان صمیمی از انگشتان دست  تجاوز نمی کرند.عصرها در کوچه با بچه ها فوتبال بازی می کردم.
۱۴۸. تنها درسی که نمره تک در دبیرستان گرفتم.نمره ورزش بود.معلم ورزش اصرار داشت که باید لباس ورزش ببپوشم و با شورت ورزش کنم .من هم خود داری می کردم.تا اینکه در شهریور ماه با تک ماده کردن درس ،آنرا گذراندم. در جوانی به شنا و پینگ پنگ علاقه مند بودم.
۱۴۹. در دوره دبیرستان و لیسانس،در نماز جماعت مدرسه ومسجد دانشگاه معمولا شرکت داشتم.با دانشجویان مذهبی در کنار فعالیت های علمی دوست بودم.تا اینکه اعتراضات دانشجویی شروع شد.بنده هم در اعتصاب و امتناع از شرکت در کلاس شرکت داشتم.این امر باعث شد یک ترم دیرتر فارغ التحصیل شوم.
۱۵۰.درتظاهرات خیابانی و راهپیمایی ها شرکت داشتم.قبل از پیروزی انقلاب،در گشت های شبانه شرکت می کردم.در منزل خود و دوستان برای هماهنگی کارها فعالیت داشتم.به عنوان کمک مربی ،در دانشگاه اصفهان در گروه ریاضی ،مشغول به کار شدم.در طول انقلاب فرهنگی به ترجمه کتاب و تدریس در دبیرستان دانشگاه مشغول بودم.
۱۵۱.در دوره دکتری در انگلستان، در کنار فعالیت های علمی،فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز داشتم.باتفاق دانشجویان، شب های جمعه ،هر روز در منزل یکی از دانشجویان، جمع می شدیم.به دعا و تفسیر قرآن و تجزیه و تحلیل اخبار می پرداختیم.
۱۵۲. در سخنرانی های که در منچستر و لندن برگزار می شد ،به اتفاق خانواده شرکت می کردیم. در مراسم راهپیمایی ها به مناسبت های گوناگون در لندن حضور داشتم.مسئولیت هماهنگی و تدارکات برای اعزام خانواده ها با من بود.با اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا همکاری داشتیم.و اقدام به تشکیل انجمن اسلامی باتفاق سایر برادران بورسیه نمودیم.
۱۵۳.در راه اندازی بسیج اساتید در دانشگاه اصفهان نقش داشتم و در هسته مرکزی حضور داشتم.در تهیه و تدوین اساسنامه شرکت داشتم.بعد از مدتی بسیج اساتید کشور تشکیل گردید.اینجانب بعنوان استاد نمونه بسیجی از طرف سازمان بسیج اساتید کشور و استان معرفی شدم. حضوری فعال در جلسات هفتگی و اردوها ی فرهنگی داشتم.

 

اگر افراد راز های موفقیت و شکست خود و تجارب ارزشمند را به تحریر درآ ورند می تواند راهنمایی برای دیگران باشد.در زیر خلاصه ای  از رمزهای موفقیت خود در زندگی جمع بندی می کنم.

۱۵۴.داشتن هدف در زندگی و تلاش وکوشش در رسیدن به آن با پی گیری و برنامه ریزی.
وداشتن اعتقاد به خدای متعال و توکل در امور و یاری از او خواستن.ضمنا تلف نکردن اوقات روازانه و استفاده بهینه از لحظه  لحظه وقت خود.
۱۵۵.داشتن برنامه روزانه, هفتگی ,ماهانه و سالانه و چند سالانه وتحرک و عدم توقف در کارها و داشتن ایده های متعالی و سعی د رسیدن به آنها.
۱۵۶.داشتن همسری دلسوز و راهنما  در طول زندگی و کمک در پیشرف من در کارها.او فردی متدین و همراه و قانع در طول زندگی بود.
۱۵۷.پر کردن اوقات فراغت با تفریحات سالم و نوشتن و خواندن مطالب مفید.هیچ گاه فارغ التحصیل خود را ندانستم سعی می کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.با افراد  ناباب رفت وشد نمی کردم در طول عمر حتی یک سیگار نکشیدم.
۱۵۸. دعای پدر و مادر و رضایت آنها از بنده و ادای وظیفه در صورت نیاز. به سر انجام رساندن کاری که در دست دارم با زمان بندی و اقدام به موقع . از فرصت های گوناگون استفاده بهینه کرده و متناسب با آن  شرایط  اقدام لازم می کردم.
۱۵۹.در کارها با صبر  و فکر اقدام می کردم با عجله و بی دقتی کاری نمی کردم.اگر کاری را صحیح می دانستم اقدام می کردم در کارهای که مطمین نبودم مشورت و پس از به نتیجه رسیدن قاطعانه و بدون تردید عمل می کردم.
در طول زندگی همواره راستگو بودم و یاد ندارم دروغی در طول زندگی گفته باشم . چنانچه لازم بود بعضا سکوت می کنم.

در اینجا به کشور هایی که مسافرت کرده ام اشاره می کنم.
۱۶۰.برای ادامه تحصیل در انگلستان و اخذ ویزا حدود پانزده روز به اتفاق خانواده در ترکیه بودم.این اولین سفر به خارج از کشور بود.

۱۶۱.حدود پنج سال در انگلستان در شهر شفیلد برای اخذ کارشناسی ارشد و دکتری 
به اتفاق خانواده زندگی کردم.دو مرتبه در این مدت به ایران آمدم و حدود یک ماه در اصفهان بودم.
۱۶۲.اولین فرصت مطالعاتی را در کانادا شهر آلبرتا بودم.دومین فرصت مطالعاتی را در استرالیا در شهر نیوکاسل گذراندم.
۱۶۳.برای شرکت در کنفرانس بین المللی ریاضی به ژاپن رفتم.در برگشت حدود یک هفته به اتفاق جمعی از همکاران ریاضی در چین اقامت داشتم.
۱۶۴.برای سخنرانی به اتفاق همکاران به کشور سویس رفتیم و حدود یک هفته آنجا بودیم.
۱۶۵.برای سفرهای زیارتی به کشورهای عراق،سوریه و عربستان در چندین نوبت مسافرت داشتم.

 

در این قسمت خاطراتی را در زمانی که دانشگاه شهر کرد بودم اشاره می کنم.
۱۶۶.به مدت دو سال در دانشگاه شهر کرد در سمت معاونت آموزشی و پژوهشی فعالیت داشتم.در آن زمان،تازه دانشگاه استقلال خود را پیدا کرده بود.قبلا زیر نظر دانشگاه صنعتی اصفهان فعالیت داشت.
۱۶۷.ریاست دانشگاه به عهده دکتر طالبی بود.با توجه به سوابق اجرایی هر دو ،به تدریج امور آموزشی و پژوهشی و عمرانی آنجا را در سطح یک دانشگاه ارتقا دادیم.بالاخص بیش از پنجاه نفر را بورسیه نمودیم.
۱۶۸.هر دوی ما با خانواده ها در آنجا مستقر شدیم.تا امکان فعالیت بیشتر مقدور گردد.من یک روز به گروه ریاضی دانشگاه اصفهان برای تدریس و راهنمایی دانشجویان می آمدم.
۱۶۹.حتی بعد از استعفا،مدتی با رئیس جدید دانشگاه شهرکرد در گزینش هیات علمی همکاری می کردم. الحمد الله فعالیت ها به ثمر نشسته و دانشگاه در جایگاه مناسبی قرار دارد.
۱۷۰.خانواده در سال دوم ماموریت، به خاطر وابستگی به خانواده و تحصیلات فرزندان ترجیح دادند در اصفهان باشند.لذا بنده هفته ای سه روز رفت و شد بین اصفهان و شهرکرد می کردم.

Ali Rejali:

باسمه تعالی

یک تجربه

در این قسمت به معرفی کانال های فرهنگی و اجتماعی در تلگرام می پردازم.

۱۷۰.کانال تقسیرهای زیارت جامعه ، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که توسط استاد محمد رضا رنجبر ارائه شده است ، توسط اینجانب خلاصه برداری و همراه با رباعیات اینجانب تدوین شده است .آدرس آن عبارتست از:

@ziaratjam

 

۱۷۱.در کانال آیات قرآن ،اشعار حافظ و اشعار مولانا ، تفاسیرحجه الاسلام رنجبر در این زمینه خلاصه برداری و با توجه به رباعیات اینجانب تنظیم و تدوین شده است.آدرس کانال عبارتست از:

@quaranandmasnavi

۱۷۲.کانال فرهنگی و اجتماعی اینجانب به آدرس زیر است.

@alirejali

۱۷۳.در این کانال کلیه رباعیات اینجانب به آمده است.آدرس آن:

 

@robaeiatrejali

۱۷۴.در این کانال گزیده ای از اشعار شاعران

و شعر های اینجانب آمده است.آدرس:

 

@asharbargozideh

۱۷۵. در این کانال مقالات و کتابهای ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هار مونیک آمده است.آدرس:

@harmoniclibrary

۱۷۶.در این کانال درس های حجه الاسلام قرآئتی آمده است.آدرس:

@gharaatidar

در این قسمت نکاتی را در خصوص سایت شخصی خود اشاره می کنم.
۱۷۷.این سایت توسط مهندس ایمان مختاری در سال ۱۳۹۴ به آدرسalirejali.ir طراحی گردید.تعداد بازدید از این سایت روزانه بطور متوسط۵۰۰ نفر است.
۱۷۸.هدف از تاسیس این سایت در ابتدا ،ارایه کلیه آثار علمی ،پژوهشی و فرهنگی اینجانب بود.بتدریج کلیه کتابها و مقالات ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هارمونیک اضافه شد.
۱۷۹. این سایت نیاز های اولیه یک خواننده از قبیل معر فی سایت های فرهنگی ،علمی و ریاضی را تامین می کند.
۱۸۰.حدود هشت هزار کتاب و مقاله در زمینه های ریاضی،ادبی و شعر از دانشمندان جمع آوری شده بطوریکه همه آنها قابل ذخیره شدن هستند.
۱۸۱.کلیه آثار اینجانب از قبیل اشعار،کتب،مقالات ادبی و ریاضی آورده شده است.این سایت مجهز به برنامه جستجو و راهنمایی سایت است.لذا براحتی آثار کلیه نویسندگان قابل دسترسی است.
۱۸۲. مطالب این سایت در پنج فصل شامل ریاضیات،مطالب گوناگون،تصاویر زیبا و دیدنی،اشعار گوناگون و مجموعه آثار نویسندگان توزیع شده است.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با وبلاگ شخصی خود اشاره می کنم.
۱۸۳.قبل از راه اندازی سایت شخصی،اقدام به ایجاد یک وبلاگ در سال ۱۳۹۳ به آدرس alirejali.blog.ir
نمودم .در این وبلاگ کلیه آثار ادبی و فرهنگی اینجانب وبعضا دیگران جمع آوری شده است.

  • ۹۸/۰۲/۱۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی