باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
خانواده
قسمت (۱)
می کنم توصیف شرح حال خود از کودکی
از طفولیت بگویم، وصف خود در زندگی
من به دنیا آمدم در اصفهان در سی و چار
سومین فرزند بودم از پدر، اندر شمار
داشت مادر چند فرزند پیا پی هم دگر
چار دختر بود و ما باشیم جمعا نه نفر
مادرم هر چه توان می داشت آموخت مرا
گر چه محروم ز علم بود ، ولی روح ولا
عشق او شعله زده بر دل بیچاره ی من
در فراقت چه کنم همدم و هم ناله ی من
گاه دلتنگ شوم، بر سر قبرت بروم
یاد آن لحظه خوش، ذکر محبت بکنم
گردن تک تک ما حق فراوان او داشت
گر چه فرزند رعایت بکند در برداشت
همچو شمع سوخت ،ولی هیچ گله او نداشت
دوری مادر و هجر ابدی، خسران داشت
گر چه او نیست به دنیا، ولی یادش هست
عشق او در دل ما هست،اگر چه او جست
شیر زن بود و جهان دیده و با جرات بود
در مصاف دگران، محکم و با غیرت بود
ترک ما کرد ، ولی درس فداکاری داد
سالها مادری و، همسر خود یاری داد
پدرم بود مریض ، بچه ها هم کوچک
گرد او حلقه زدیم، چرخ کنان چون پیچک
پدرم داشت علاقه به سرودن اشعار
نیست آثار ز وی،جز دو سه بیتی اظهار
بعد فوت همسر اول گزیدم همسری
شد نیایش ،هانیه، از دختران دلبری
همسرم بود فداکار و عزیز و محبوب
اهل ایثار و گذشت و سراپا مجذوب
سخت باشد رحلت همسر برای همسرش
ضربه باشد بر روان و بر تن و بر پیکرش
زندگی مانند تسبیح است،گر دقت کنید
چون که باشد یک قوامی،دانه ها با هم شوید
نام فرزندان مادر جملگی از اوصیا و انبیاست
اصغر و اکبر ،علی و فاطمه ،از اولیاست
عصمت و زهرا، فرشته با حمید ،هر یکی
نام اولاد پدر بودند،همراه محمد جملگی
نام فرزندان من باشد محمد هم رضا
همگی باشند چون نام امام و انبیا
حافظ قرآن بود، دخت من و فرزند ما
فاطمه باشد عزیز و همسرش دلبند ما
آخرین فرزند من باشد ابوالفضل رشید
در غیاب مادرش بی تاب و او سختی کشید
گر بخواهم وصف خود گویم، درازا می کشد
پس رجالی ختم کن ،آن وقت مردم می برد
سروده شده توسط
دکتر علی رجالی
ابوالفضل رشید است و صاحب کمال
بجنگد چو نامش، برای وصال
ندارد بجز حق تعالی کسی
خدایا بده عزت و حکمت بی مثال
بجنگد چو نامش، برای وصال
ندارد بجز حق تعالی کسی
خدایا بده عزت و حکمت بی مثال
- ۹۷/۱۲/۲۰