باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
درس مثنوی۱۴۶
ابیات : ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۹
خصم درون
ای شهان ، کشتیم ما خصم برون
ماند خصمی زو بتر در اندرون
کشتن این ، کار عقل و هوش نیست
شیر باطن سخرهٔ خرگوش نیست
دوزخست این نفس و دوزخ اژدهاست
کو به دریاها نگردد کم و کاست
مولانا به بزرگان می گوید ما دارای دشمن بیرونی و دشمن درونی هستیم. با عقل و تدبیر می توان بر دشمن بیرونی فایق شد.همانطوریکه خرگوش غالب بر شیر گردید و آنرا کشت.اما دشمن درونی همچون اژدها می ماند و با عقل و تدبیر نمی توان آنرا از بین برد.
مولانا در داستان شیر و خرگوش می گوید.ای خرگوش،شیر باطنی همانند شیر بیرونی نیست که براحتی بتوانی آنرا ااز بین ببری و آنرا بکشی.بلکه همانند اژدها یی می ماند که کشتن آن آسان نمی باشد.اژدها همانند دوزخ است و بالعکس.همینطوریکه اژدها جانوران را می بلعد.دوزخ نیز گناهکاران را در خود می سوزاند.در این دوزخ اگر آب تمام دریاها را بر روی آن برریزی از شعله آن کاسته نمی شو د.
نفس انسان نیز همانند دوزخ است،هر قدر که نیازهای آنرا تامین می کنی از عطشش او کاسته نمی شود و چیز بالاتری می خواهد.
تا اینکه خداوند عطش او را خاموش می کند. نفس انسان نیز تنها با اطاعت از اوامر الهی سیر و آرامش می گیرد.
چون گنه قلب تو را تسخیر کرد
ذکر حق کی بر دلت تاثیر کرد
اژدهای نفس گر باشد رها
آدمی را در غل و زنجیر کرد
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۶/۱۲/۰۲