اعمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج
اعمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج
حق گویی
گر نفس مهار و خود بجویی مردی
در سختی خود ز حق بگویی مردی
عزت به ریا و شهرت و زور که نیست
گر زنده کنی تو خلق و خویی مردی
گر فهم کنی و خود شناسی مردی
گر خوار کنند و نا هراسی مردی
مردی نبود به قدرت و مال و منال
گر عفو کنی و بی تقاصی مردی
معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن
.ارزش انسان
ارزش انسان به فهم و درک اوست
در تلاش و کسب علم و جستجوست
نی که در مال و منال دنیوی
آنچه داری از خدا و لطف دوست
.تعبد
با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان
۱۸۰۱.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن
کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن
۰۱۸۰۲.خون
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد
۱۸۰۳.تعبد
با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان
۱۸۰۴.ارزش انسان
ارزش انسان به فهم و درک اوست
در تلاش و کسب علم و جستجوست
نی که در مال و منال دنیوی
آنچه داری از خدا و لطف دوست
۱۸۰۵.معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن
۱۸۰۶.حق گویی
گر نفس مهار و خود بجویی مردی
در سختی خود ز حق بگویی مردی
عزت به ریا و شهرت و زور که نیست
گر زنده کنی تو خلق و خویی مردی
۱۸۰۷گر فهم کنی و خود شناسی مردی
گر خوار کنند و نا هراسی مردی
مردی نبود به قدرت و مال و منال
گر عفو کنی و بی تقاصی مردی
۱۸۰۸.عمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج
۱۸۰۹.فاجعه منا
مهمان خدا شهید و در مانده شده
حجش نرسد به آخر و کشته شده
حجاج ولی و مقتدا می خواهند
در راه خدا چنین سراسیمه شده
۱۸۱۰.حج ناتمام
حسین ابن علی را مکه دام است
امید مسلمین والامقام است
اگر چه حج او کامل نگردید
که خونریزی حرام اندر حرام است
۱۸۱۱.زکات فطره
زکات فطریه پر رمز و راز است
فقیران را نیاز و چاره ساز است
کند بیمه بدن را از حوادث
ادایش واجب و ما را فراز است
۱۸۱۲.تسبیح
گر درک کنی شمس و قمر پر نورند
در روز و شبان منشا خیر و دورند
عالم همه تسبیح خدا می گویند
گر درک کنی جن و بشر مسرورند
۱۸۱۳.کعبه
خانه ی حق قبله گاه مسلمین
مامن امن و سرای مومنین
اولین خشکی دنیا مکه است
بهترین معبد ، برای اهل دین
۱۸۱۴.عمر طولانی
چه خوش گفت صادق به اصحاب کیش
که نیکی نما قوم و فرزند خویش
رضای خدا دارد و خلق را
کند عمر انسان فزون و چه بیش
۱۸۱۵.کسب علم
چه خوش گفت مولا علی، مرتضی
ادب را فزون می کند فضل ما
اگر طالب حکمت و عزتی
ادب را ، درون را، رعایت نما
۱۸۱۶.متقیان
با متقیان چو صابرین باش
در بین کسان ز ذاکرین باش
از حق طلب صفای جان کن
در قول و عمل چو شاکرین باش
۱۸۱۷.خط شهدا
ما حامی راه شهدایم همه
ما پیرو خط کربلا ایم همه
خط شهدا خط خدا و مهدی است
ما منتظر نور خدایم همه
۱۸۱۸.شعور
دانی که چرا خدا تو را داده شعور؟
من معتقدم برای رشد است و عبور
تا روح و روان شود مهیا همه حال
حق داده تو را عقل و خرد بهر امور
۱۸۱۹.دلهره
سبب دلهره و غصه ی بی جا از چیست ؟
عامل این همه بی تابی و بی خوابی از کیست؟
دل ببر پیش خدا ، بهر سکون و تسکین
گر شود خانه ی دل خانه ی حق ، یک غم نیست
۱۸۲۰.شوکت
هر عزت و شوکتی خدایی است
از پرتوی نور و ماسوایی است
از یاری حق مباش غافل
دارائی ما ز حق گدایی است
۱۸۲۱.آزار
وای از سخن مردم کوی و بازار
وای از سخن تلخ و سراسر آزار
بحث و نظر خلق ندارد پایان
ساکت نشود خلق ز حرف و گفتار
۱۸۲۲.ناسزا
وای از سخنی که ناسزا می باشد
وای از سخنی که نابجا می باشد
گه فتنه شود گهی جنایت ها
به بر سخنی که دلربا می باشد
۱۸۲۳.مقتدا
حسین و کربلا و خون یاران
شهیدان گرانقدر و اسیران
کنند رسوا یزید فتنه گر را
ولی و مقتدای جن و انسان
۱۸۲۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است
۱۸۲۵.فرخنده
الهی به آه اسیران و درماندگان
یتیمان و پیران و جنبندگان
عطا کن دلی شاد و فرخنده را
نما لطف خود بیش بر بندگان
۱۸۲۶.لیاقت
موجب افت و سقوط شهریار
بی کفایت بودن مجری به کار
گر مدیری لایق و باشد قوی
باعث رشد است و مرضی کردگار
۱۸۲۷.فراموشی
یاد قیامت و مرگ ، هر گز تو را فراموش
یاد خدا نگردد ، در ذهن ها فراموش
احسان به مردمان هم ، سر لوحه ی مسائل
هر کار نیک و خوبی ، باید ز ما فراموش
۱۸۲۸.دلبر
الهی گشته ام مسرور و سر مست
روم در گوشه ی تنها و بن بست
کنم با حق تعالی گفتگویی
دوای درد بی درمان خدا هست
۱۸۲۹.ناله
ندارم شکوه و آه و گلایه
ندارم غصه و اندوه و ناله
خدا داده به ما انواع نعمت
چرا شاکی ز دوران و زمانه
۱۸۳۰.قناعت
گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
کی شوی محتاج و گردی بی پناه و منزوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلق و این و آن
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنوی
۱۸۳۱.حدود دوستی
دوستی با مردمان ، باید فزود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عوض گردد نظر
دوستی یا دشمنی ، دارد حدود
۱۸۳۲.معرفت
از هزاران اندکی بی معرفت
مابقی دور از گناه و معصیت
خوش به حال سالکان و اهل دل
صاحبان حکمت و هم منزلت
۱۸۳۳. خود پسندی
جمعی که اسیر نفس خویش است
کی درصدد علاج بیش است
هر کس که بود اسیر شیطان
مشغول گناه و نفی کیش است
۱۸۳۴.عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست
۱۸۳۵.بهشت عاشقان
بهشت مردمان در این جهان است
بهشت زاهدان در لا مکان است
بهشت عاشقان روی و نگاه است
جمال جان فزای دل ستان است
۱۸۳۶.حق تعالی
امید من خدای من ، منجی و رهنما تویی
یاور بی ریا ی من ، مامن بینوا تویی
مظهر پاکی و عطا ، خالق بی مثال من
همدم در خفای من ، قدرت ماورا تویی
۱۸۳۷.خدای جان
خدای عرش و بی مثال ، روح تو در خروش ما
بندگی و توان ما ، باعث جنب و جوش ما
نفس پلید و خوار من ، باعث کبر و نار من
قدرت ما از آن تو ، خدای جان و هوش ما
۱۸۳۸خدای بی مثال
مثل خدا نداریم ، هیچ کس خدا نمیشه
حاضر و حی و بینا ، حضور حق همیشه
روزی و رزق ما ها ، دست خدای یکتاست
تکیه مکن به اغیار ، هر کی به فکر خویشه
۱۸۳۹.خدای یکتا
خدای جان فزای تو ، مثل و غم و تا نداره
خدای بی نیاز تو ، تو هر دلی جا نداره
خالق هر چیز خداست ، مالک هر چیز خداست
خالق هستی و جهان ، مسکن و ماوا نداره
۱۸۴۰رستگاری
هر که خواهد رستگاری در دو عالم بی گمان
در تهذب باشد و اهل سخاوت هر زمان
حق کند تاکید آن را ، با قسم های زیاد
سوره ی شمس است انشا و بود بر ما عیان
.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن
کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن
شیعه
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد
۹۸۹.زبان
زبان خدا ، چون زبان علی است
کلام خدا ، با محمد بسی است
بیان خدا ، وحی پیغمبر است
پیام خدا ، در کلام نبی است
دیوان کامل رباعیات و دو بیتی های پروفسور علی رجالی(قسمت دوم)
خداشناسی
مصرع های کوتاه
....
۱۲۸۷.نعمت
الهی سینه ای ده پر ز حکمت
ببینم راز و اسراری ز خلقت
ندارم جز خدا ، یار و پناهی
زبانی ده که گویم شکر نعمت
۱۲۷۱.اذان
سزاوار ستایش ، در جهان هوست
اذان در گوش فرزندت چه نیکوست
نمازش خوانده گردد ، در نهایت
بقا مختص ذات حق بود دوست
۱۲۶۶.دلبر
الهی گشته ام مسرور و سر مست
روم در گوشه ی تنها و بن بست
کنم با حق تعالی گفتگویی
دوای درد بی درمان خدا هست
ناله
ندارم شکوه و آه و گلایه
ندارم غصه و اندوه و ناله
خدا داده به ما انواع نعمت
چرا شاکی ز دوران و زمانه
۱۲۶۷.طریقت
الهی به لطفت ، جهان آفرین
هدایت نما ، خلق را از حزین
مرا در دو عالم طریقت نما
خداوند عالم ، خدای امین
۱۲۵۵.احسان
الهی به شب زنده داران تو
که جز تو نخواهند ، یاران تو
نما لطف بسیار بر بندگان
کنند شکر نعمت ز احسان تو
۱۲۵۶.علم
الهی بده ، بنده را ، علم و دین
تحمل کنم ، بی وفایی ز کین
کنم بندگی و اطاعت ز رب
شناسم خداوند جان آفرین
۱۲۵۷.جنت
الهی تویی مهربان هر زمان
که نزدیک باشی مرا هر مکان
منم غرق در لطف و احسان تو
تمنای من ، جنت است ارمغان
۱۲۵۲.توشه
کار انسان در دو جا یکسان بود
کودکی و پیریش همسان بود
خوش بر آن انسان با تقوا کریم
توشه ای دارد ، که آن احسان بود
۱۲۵۳.فرخنده
الهی به آه اسیران و درماندگان
یتیمان و پیران و جنبندگان
عطا کن دلی شاد و فرخنده را
نما لطف خود بیش بر بندگان
۱۲۵۱.گمراهی
الهی به خون شهیدان قسم
تو لطفی عطا کن ، برین نفس هم
نما راه تقوا و دین ، بندگی
نگردند گمره در این پیچ و خم
۲۱۴۹.ظرف
الهی به آه و به اشک یتیم
عطا کن تو ظرفی وسیع و عظیم
بریزی در آن نور ایمان و صبر
کنم بندگی بر خدای علیم
۲۱۴۴.راه یزدان
سیر حق ، دارد مسیری دلربا
با قبول دین و ایمان بر خدا
گر یقین پیدا شود در معرفت
راه یزدان با غریبان ، دان جدا
۱۲۳۶.حافظ
ایمان به خدا امید ما گشت
دین حافظ ما ز هر خطا گشت
زهد است تو را صفای باطن
شادی و لقای بینوا گشت
۱۲۱۸.شب
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﺐ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﺠﻮ ﻳﻢ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭب
ﺭﻫﮕﺸﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ کبیر
در گرفتاری و درگیری صعب
۱۲۱۹.اخلاق
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ خلق ﺍﻭﻟﯿﺎ
ﺣﻠﻢ ﺯﻳﻨﺐ ، ﺻﺒﺮ اﯾﻮﺏ ﻭ ﺭﺿﺎ
ﻋﻔﻮ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ما گرفتاریم ، محتاج عطا
۱۲۲۰.مشی اولیا
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺸﯽ ﺍﻭﻟﯿﺎ
ﺭﺳﻢ ﻭ ﺁﯾﯿﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺍﻧﺒﯿﺎ
ﺻﺪﻕ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ ﻭ بندگی
همره پاکی نفس و هم لقا
۱۲۱۱.راه
ایﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ ، ﺭﺍﻩ ﻧﺸﺎﻧﻢ ﺑﺪﻩ
ﺩﺭ ﺭﻩ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺧﻮﯾﺶ ، ﺟﺎﻩ ﻧﺸﺎﻧﻢ ﺑﺪﻩ
گرچه ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ ﺑﯿﺎ ، ﺁﻣﺪﻧﻢ ﺳﻬﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﺟﺰ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ، گاه نشانم بده
۱۲۰۲.اجل
از ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻋﻤﻞ
در ره ﯾﺰﺩﺍﻥ و ﻗﺮﺍﻥ، ﺍﺯ ازل
ﺻﺪﻕ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ ﻭ بندگی
دستمان خالیست ، گرآ ید اجل
۱۲۰۳.توفیق
ﺍﺯﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﻨﺪﮔﯽ
خدمتی بر مردمان در زندگی
ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ
ﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺼﯿﺎﻥ ﻭ ﺧﻼﻑ ﻭ هرزگی
۱۲۰۴.مانگاری
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺍﺛﺮ
ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭘﺎ ﯾﻨﺪﻩ گردد ﺩﺭ ﻧﻈﺮ
علم ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ عافیت
موجب رشد است و ماند چون گهر
...
شوکت.
هر عزت و شوکتی خدایی است
از پرتوی نور و ماسوایی است
از یاری حق مباش غافل
دارائی ما ز حق گدایی است
۱۱۸۰.عزت
این عزت و شوکتی که خوانی
از پرتوی نور حق بدانی
از یاری حق مباش غافل
گر نه که ضعیف و ناتوانی
۱۱۶۸.توکل
اگر داری توعقل و علم و دانش
اگر داری تو صبر و حلم و بینش
چرا بی تاب و نا آرام هستی
توکل کن تو در انواع کوشش
۱۱۶۹.رهایی
الهی به اشک فقیر و یتیم
ببخشا گنه ، ای خدا ی حکیم
رهایی عطا کن ، بر این نفس تنگ
خدای عظیم و کریم و رحیم
۱۱۷۰.پناه
الهی به آه یتیمان نما
مرا بندگی و خلوص و صفا
ندارم پناهی بجز حق همی
عطا کن صفای دل و جان مرا
۱۱۷۵. غم مخور
غم مخور ، ناله مکن ، راز مگو
جز خدا ، دلبر و دلدار مجو
اکثرا غرق خود و امیال اند
ره حق جو ، و مرو در هر سو
۱۱۶۲.شعور
دانی که چرا خدا تو را داده شعور؟
من معتقدم برای رشد است و عبور
تا روح و روان شود مهیا همه حال
حق داده تو را عقل و خرد بهر امور
۱۱۳۶.شناخت
گر نیست تو را شناخت ، از بود خدا
گر نیست تو را شناخت از جود خدا
قدری به جهان بنگر ، قدری به بشر
تا جلوه ی حق بینی ، هم زود خدا
۱۱۳۶.امید
تا چند اسیر هوس و میل و هوا
تا چند گرفتار خود و مال و سرا
برخیز و دمی به سوی حق کن پرواز
تا کی به امید همه ای ، غیر خدا
۱۱۴۰.اهل قلم
گر اهل سلوکی و نیایش با هو
بسیار مخور ، فاش مکن ، اندک گو
با اهل خرد ، اهل قلم ، هم ره شو
تا فکر و عمل ، جهت بگیرد ، هم سو
۱۱۴۱.صعود
ناز هستی در وجود زن بود
عالم هستی ، به بود زن بود
هدیه ی الله بر مردان زن است
رشد انسان در صعود زن بود
۱۰۱۱ذکر یارب
هر که آرد بر زبان نام خدا
ذکر یا رب یا رب بی انتها
می کند تاثیر بر روح و روان
در ریاضت در عبادت در دعا
۱۰۱۲.روح
خدای جان و هوش ما
روح تو در خروش ما
بندگی و توان ما
باعث جنب و جوش ما
۱۰۱۳.تکیه
هر کی به فکر خویشه
هیچ کس خدا نمیشه
تکیه مکن به اغیار
حضور حق همیشه
۱۰۱۴.دار
نفس پلید و خوار من
باعث کبر و نار من
می بردم به هر طرف
عامل شر و دار من
۱۰۱۵.همدم
امید من خدای من
همدم در خفای من
لطف خودت عطا نما
یاور بی ریا ی من
۱۰۱۶.منجی
منجی و رهنما تویی
محرم و جان فزا تویی
روح تو در خروش ما
قدرت ماورا تویی
۱۰۱۷.حافظ
مامن بینوا تویی
حافظ جان ما تویی
باعث جنب و جوش ما
محرم و جان فزا تویی
۱۰۱۸.دیدار
شادی من ، جمال تو
دیدن بی مثال تو
خالق هستی و جهان
مستی من ، وصال تو
۱۰۱۹خداوند
خدای ما ، تا نداره
تو هر دلی جا نداره
در این دل و هوای من
خدای جان ها نداره
۱۰۲۰.خالق
وصف خدا گفتنی نیست
دیدنی و بافتنی نیست
خالق هر چیز خداست
همچو بشر رفتنی نیست
۹۹۲.پرستش
آن خدایی که پرستیم کجاست
او بود ظاهر و پنهان از ماست
او بزرگ است و امید من و توست
خلق را هادی و خود نا پیداست
۹۹۳. وصف حق
وصف حق را مشنو از هر ناکسی
دان تجلی گشته در مهر و خوشی
وصف او بی حد بود بی انتهاست
کی بشر قادر به توصیفش بسی
۹۸۳.ذکر حق
ذکر حق را از زبان انبیا باید شنید
درک آنرا با بیان او لیا باید چشید
فهم و تفسیر حقایق مشکل است
با معلم می توان بر مقصد و منزل رسید
۹۹۶.توصیف
عاجزم از وصف حق ، دانی چرا
چونکه حق بی حد بود ، بی انتها
با تعقل ، کی توان معبود یافت
ذهن ما قاصر ز توصیف خدا
۹۸۶.رباعی
رجالی با رباعی کرده آغاز
نوین فصلی ز اشعار روان ساز
خدایا هر زمانی یاریش کن
شود شعرش به دنیا سایه انداز
۹۸۹.زبان
زبان خدا ، چون زبان علی است
کلام خدا ، با محمد بسی است
بیان خدا ، وحی پیغمبر است
پیام خدا ، در کلام نبی است
۹۸۸.عالم
قلم زد به عالم ، چو صدها نگین
جهانی بپا کرد ، کامل ترین
خداوند هستی ، خداوند جان
هزار آفرین ، بر جهان آفرین
۹۷۶.عشق حقیقی
شوق دل عشق حقیقی بر خداست
ترک دنیا کردن و ذوق لقاست
عشق سالک بهر حق جان دادن است
دیدن یار و لقای کبریاست
۹۷۷.آگاهی
ذکر ما ، ذکری بجز الله نیست
جز خدا از بطن ما آگاه نیست
عشق ما عشق زلیخایی که نیست
عاشقی جز بر خدا دلخواه نیست
۹۷۹.وحی
قرآن شده نازل ، به زبان عربی
تا فهم شود ، ذکر خدا در اثری
نازل شده در شان و نه در اصل وجود
با وحی سخن گفته خدا ، با بشری
۹۸۰.روح
تجلی حق ، در صفات خداست
نه در ذات و نه جلوه هاست
ملک می دهد ، روح را بر بشر
باذن خدا ، آدمی را بقاست
۹۷۸.یاد حق
ذکر ما ذکر لسانی با خداست
ذکر قلبی در خفا و بی صداست
ذکر دیگر در عمل باشد نه حرف
یاد حق همواره ذکر اولیاست
۹۷۱.نور حق
نفس دون را روز شب سرکوب کن
نور حق را در دلت مجذوب کن
نفس را در بند و دل احیا نما
سینه را خلوتگه محبوب کن
۹۷۰.دل
دل چو باشد خانه ی پروردگار
می شود از عشق ایزد بی قرار
دل اگر عاشق شود بهر خدا
بال و پر می سوزدش پروانه وار
خدا شناسی
مصرع های بلند
۹۹۴.جستجو
عبد می گوید خدا ، هر لحظه می خواند تو را
نفس می گوید چرا ، در رنج باشیم و بلا
عقل می جوید تو را ، از قعر دریا تا سما
نفس می سازد جدا ، هم حب و هم عشق خدا
۹۹۵.سبقت
با نور خدا ، در دل و جان ، یار ربودیم
یاری که برد سوی خودش ، خوب ستودیم
چون عشق خدا را به دل و جان بخریدیم
در طی هدف ، سبقت و پیشی بنمودیم
۱۲۸۳.رستگاری
بشنو از رب عظیم ، خالق کل و قدیم
هر که آرد بر زبان ، نام یزدان حکیم
رستگار است در جهان ، در دو عالم همزمان
تا ابد دارد حیات ، حی و سبحان و کریم
۱۲۶۰.فراموشی
یاد قیامت و مرگ ، هر گز تو را فراموش
یاد خدا نگردد ، در ذهن ها فراموش
احسان به مردمان هم ، سر لوحه ی مسائل
هر کار نیک و خوبی ، باید ز ما فراموش
۱۲۹۲.توکل
جز توکل بر خدا سرمایه ی در کار نیست
هر که را باشد توکل ، کار او دشوار نیست
با امید حق تعالی ، کی بشر تنها شود
در گلستان طبیعت ، هر گلی بی خار نیست
۱۲۵۹.مراحل عشق
مبدا عشق بود ، ذات خداوند مجید
اثر عشق بود ، شادی و اخلاق و امید
مظهر عشق علی باشد و زهرا معشوق
راوی عشق بود ، شافع و منجی و حمید
....
۱۱۵۶.عهد و پیمان
روح باشد ماندگار و جسم بی جان می رود
عهد و پیمان ماندگار ، و عمر هر آن می رود
علم باشد ماندگار و ثروت از کف رفتنی است
آنچه ماند کار خیر است ، مابقی دان می رود
۱۱۵۷.آسابش
کاخ و ویلا کی دهد آرامش روح و روان
مال و ثروت کی دهد خوشبختی پیر و جوان
می دهد آسایش و لذت به ظاهر مر تو را
رو به دنبال کمال و معرفت در هر زمان
۱۱۵۸.عاشق
هر کسی عاشق شود ، در انتظار دلبر است
فرد عاشق ، کی خطا از دلبرش را درسر است
همچو مجنون ، از فراق یار بی تاب و تب است
سختی آسان می شود ، چونکه خدایش اکبر است
۱۱۶۳.تحسین
وقتی که شوی تنها ، جز حق نکنی تمکین
وقتی که شوی با حق ، مردم کنند تحسین
پس حق بودت کافی ، در عالم دون خاکی
دل بستن غیر از حق ، هر گز ندهد تسکین
۱۱۶۴.ترس
گر بترسی از کسی ، گردی گریزان از جفا
گر بترسی از خدا ، گردی چنان سوی خدا
دان سپاس بی کران ، مخصوص ذات کبریاست
چون تو کل بر خدا گردد ، نمی گردی رها
۱۱۶۶.کارخدا
دانی که خدا چه گفته و چه کرده و چه می کند
دانی که خدا چه پوشد و چه خواهد و چه می دهد
او رزق دهد ، غصه خورد ، هر چه بخواهد گردد
همواره خدا عیب تو و عیب همه می پوشد
۱۱۶۷.دلهره
سبب دلهره و غصه ی بی جا از چیست ؟
عامل این همه بی تابی و بی خوابی از کیست؟
دل ببر پیش خدا ، بهر سکون و تسکین
گر شود خانه ی دل خانه ی حق ، یک غم نیست
۱۱۰۵.گرفتاری
بار الها ، تو کریمی و رحیمی و عظیم
بار الها ، تو رئوفی و امیری و علیم
گوشه ی چشم بنما بر ضعفای محروم
ما فقیریم و گرفتار و اسیریم و ندیم
۱۱۰۶.دل
بار الها، دل من عاشق و شیدای تو شد
عاشق چشم و لب و روی شکوفای تو شد
من ندانم تو کجایی ، به چه تشبیه شوی
گر ببینم رخ تو ، کوی دلم ، جای تو شد
۱۱۰۷.کرب و بلا
بار الها ، سفر کرب و بلا می خواهم
بار الها ، دل پر نور و صفا می خواهم
تو مرا عاشق و هم شیفته ی خود گردان
سفر عشق و زیارت به خدا می خواهم
۱۱۰۸.
بار الها، به در خانه ی حق چند زنم
تا گشایی در خود ، بلکه ندایی شنوم
بار الها ،به من آمده در کوی رفیق
گوشه چشمی بنما، بلکه نوایی ببرم
۱۱۰۹. بارالها
بار الها، تو کریمی و رحیمی و عظیم
بار الها، تو رئوفی و امیری و علیم
تا به کی سرور ما غایب و ما محرومیم
ما فقیریم و گرفتار و اسیریم و ندیم
۹۹۷.امید
ما نداریم بجز خالق هستی دگری
ما گرفتار زبانیم و دو گوش و بصری
راه کج کی برساند ، من و تو در بر دوست
راه حق جو ، که نوید است و امید بشری
۹۹۰.مبدا هستی
مبدا هستی خدا و آخر هستی خداست
می توان گفتا که او از ابتدا تا انتهاست
خود نمایی می کند در عالم و قرآن وانس
ذکر یزدان در بیان و در کلام انبیاست
۱۰۴۷.ثبت
ثبت در عالم شود ، ظلم و ستم در هر مکان
مهربانی و محبت ، ماندگار است هر زمان
آنکه ماند حق تعالی، مابقی فانی شود
ماندگار است عشق خالق بر خلایق درجهان
۱۰۵۱.تابع عشق
خلق ما ، رفتن و بر گشتن ما از ازل است
رنج ها دارد ، و طی کردن آن با عمل است
تابع عشق عجب تابع پر پیچ و خمی است
هفت خوان دارد ، و رفتن به فراز کتل است
فصل دوم
اشعار مذهبی
مصرع های کوتاه
۱۳۲۰.ستایش
جمعی به تفکر و عبادت
مشغول نیایش و ریاضت
جمعی به ریا و خدعه و زور
در فکر خلافت و خیانت
۱۳۱۹.غارت
جمعی به نزاع و جنگ و غارت
دنبال مقام و پست و شهرت
جمعی به تلاش و کار و کوشش
در کسب حلال مال و ثروت
۱۳۱۷.معرفت
از هزاران اندکی بی معرفت
مابقی دور از گناه و معصیت
خوش به حال سالکان و اهل دل
صاحبان حکمت و هم منزلت
۱۳۲۱. خود پسندی
جمعی که اسیر نفس خویش است
کی درصدد علاج بیش است
هر کس که بود اسیر شیطان
مشغول گناه و نفی کیش است
عقبی
جمعی که حریص مال دنیاست
کی در صدد حصول عقباست
مشغول ریا و مال بیش است
اندر دو جهان اسیر و تنهاست
۱۳۲۲.مصیبت
جمعی به توسل و عبادت
مشغول دعا و ذکر حاجت
جمعی به عذاب و رنج و سختی
در دام فلاکت و مصیبت
۱۳۲۳.ملاک
جمعی که حذر از آن صواب است
همچون قدحی ز منجلاب است
جمعی که برای ما ملاک است
مردان خدا و حرف ناب است
۱۳۲۴.سر فرازی
جمعی که همیشه سر فرازند
در محضر حق به ذکر و رازند
دائم به نیایش و عبادت
مشغول ریاضت و نمازند
۱۳۲۵.حیا
جمعی که شقی و بی حیا شد
در محضر حق ادب فنا شد
هر کس که ادب مرام گردید
محبوب خلایق و خدا شد
۱۳۲۶.گناه
گنه در اهل دل راهی ندارد
دلیلی غیر خود خواهی ندارد
گنه را چون نجاست می توان دید
بجز دوری ز آن جاهی ندارد
۱۳۱۷.معرفت
از هزاران اندکی با معرفت
مابقی اندر گناه و معصیت
خوش به حال سالکان و اهل دل
صاحب عز و مقام و منزلت
۱۳۱۰.قناعت
گر قناعت پیشه گردد در امور دنیوی
کی شوی محتاج و گردی بی پناه و منزوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلق و این و آن
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنوی
۱۳۱۱.دوستی
دوستی گردد عیان ، اندر مصیبت یا که فقر
جز خدا حامی نباشد ، در سرا شیبی قبر
تا به کی غافل ز خود در این سرای بی وفا
دشمن ما در درون جان بود تا روز حشر
۱۳۱۲.الگو
زهرا و علی ، که بهترین زوج جهان از ازل اند
الگو ى کمال و معرفت در نظر و در عمل اند
از پرتوی آنها ، فلک و عالم هستی برپاست
افراد شقی و دون صفت ، بی ادب و هم خجل اند
۱۳۱۳.خود بینی
خود آرایی وخود بینی ، خطا و خود بلایی است
طلب غیر از خدا ، واهی و بی جا و گدایی است
تلاش آدمی ، حق جویی و کشف حقیقت
خدا خواهی ، خدا جویی ، درون هر ندایی است
۱۳۱۴.حدود دوستی
دوستی با مردمان ، باید فزود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عوض گردد نظر
دوستی یا دشمنی ۱ دارد حدود
۱۳۱۵.دوستی
دوستی یا دشمنی دارد حدود
می شود روزی عیان ، اسرار زود
سعی کن بر خویشتن غالب شوی
تا که گویند آفرین و صد درود
۱۳۱۶.محبت
اهل احسان و شفقت ، گهری یکدانه
قدر دانان محبت ، چو صدف دردانه
جان فشانی و گذشت شهدا الگو کن
مشی ایثار و شهادت ، هدفی جانانه
۱۳۱۸.غفلت
جمعی به فساد و رنج و شهوت
گمراه و اسیر نفس و غفلت
جمعی به دعا و ذکر یزدان
خواهان کمال و علم و عزت
....
۱۲۳۷.جدال
هر که خواهد روی پاک ذوالجلال
ابتدا عاشق شود ، تا وانگهی یابد کمال
هفت شهر عشق را طى کردن است
نفس دون را کشتن است ، جنگ و جدال
۱۲۳۸.خوشبختی
عامل خوشبختی و رفع نیاز
در ستایش با خدای چاره ساز
باعث کسب کمال آدمی
در نماز است ، در نماز است ، در نماز
۱۲۳۹.جهاد اکبر
بدترین دشمن ، تو را خود خواهی است
دور گشتن از ولی ، گمراهی است
گر به ظاهر دشمن دون اصغر است
بدترین یاغی تو را دل خواهی است
۱۲۴۰.فساد
عامل بی بند و باری ، هم به ظاهر هم خفا
در گناه است و فساد است و هوا
علت افزونی رزق حلال است ، مغفرت
عامل شور و شعف ، گردد توکل بر خدا
۱۲۳۲.زاهد
زاهدان مدهوش عقبا
غافلان مجذوب دنیا
هر دو مسرو رند اما
این کجا و آن کجا
۱۲۳۳.اغوا
عده ای با زهد و تقوا
عده ای در حال اغوا
هر دو مشغو لند ، اما
این کجا و آن کجا
۱۲۳۰.نماز شب
نماز شب چو خوانی در دل شب
دل و چهره شود پر نور از رب
خداوندا بده توفیق آن را
بخوانم دلبر خود با دل و لب
۱۲۱۶.آداب
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺁﻣﻮﺯ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳﻨﻦ
ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ
امر حق را می کند حضرت بیان
ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺟﻮ از ﭘﯿﺎﻡ ﺫوالمنن
....
۱۱۹۱.دوری
ترک دنیا ، شرط دینداری که نیست
دوری و ترک بشر کاری که نیست
ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺣﻖ ﻭ ﺑﺎ ﻃﻞ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﺎ
ﺗﺮﮎ مردم ، رشد و بیداری که نیست
۱۱۹۲.رشد
رشد تو در سختی کار است و فکر
نی که در آسایش و دائم به ذکر
با تدبر با توکل کار خود آغاز کن
گرچه طولانی بود یا سخت و بکر
۱۱۹۳.هدایت
بشنو از یزدان حکایت مى کند
مشنو از دل چون خیانت مى کند
بشنو از روزی رسان روز و شب
از طریق انبیا ما را هدایت می کند
۱۱۹۴.مسیر حق
از مسیر حق جدا گشتن خطاست
سرنوشت سرکشان ، تار و جزاست
رهزن ایمان تو ، اعمال تو ست
همره روز جزا ، افعال ماست
۱۱۹۵.حرف حق
بشنو از قرآن و عترت رمز و راز
مشنو از مستان ، نوای دلنواز
حرف حق باشد کلام انبیا
حق بود منجی ما و چاره ساز
۱۱۹۸.اهل یقین
بشنو از اهل یقین و معرفت
نی ز هر بیگانه وشیطان صفت
بشنو از حق، از طریق صالحان
صاحب علم و مقام و منزلت
۱۱۷۹.روزه
روزه تنها آب ناخوردن که نیست
ره بسو ی سفره نا بردن که نیست
روزه تمرین جهاد اکبر است
روزه در خوابیدن و خوردن که نیست
۱۱۶۰.انسان کامل
آدمی را دین و ایمان و یقین
می کند کامل ، وفادار و امین
فهم و ادراک و شعور آدمی
می برد تا کهکشان ها از زمین
۱۱۴۲. دامن زن
از دامن زن مرد به معراج رود
از دامن زن ، شیر خدا میر بود
کعبه بشکافت ، تا علی پا بنمود
او همسر زهراست که یزدان بدهد
۱۱۴۳.غیرت
ارزش زن ، به حیا و عصمت است
ارزش زن ، به وفا و عفت است
در حجاب و پاکی و دوری ز نفس
زندگی با همسری با غیرت است
۱۱۳۷.نماز صبح
بر خیز ز خواب ، وقت دیدار شده
برخیز و بخوان ، که حق خریدار شده
صبح است و کنون وقت نماز است تو را
برخیز و ببین ، جهان پدیدار شده
۱۱۳۸.راه نجات
توحید و نبوت سبب حفظ حیات است
قرآن و معاد موجب رشد صفات است
حق است و حقیقت علل حفظ ولایت
اسلام و شریعت همه جا راه نجات است
۱۱۳۹.سحر
وقت سحر است ، خیز از بهر نماز
با یار و شفیق خود ، دمی راز و نیاز
در خلوت و تنهایی خود ، یار طلب کن
وقت سفر است ، خیز از بهر جواز
۱۱۲۷.عید فطر
سی روز گذشت و عید فطرت آمد
پاکی روان و ترک ظلمت آمد
شیطان هوس اسیر ما بود ، به بند
شادی و سرور بی نهایت آمد
۱۱۳۰.حج
حج تجلی گاه روز محشر است
وحدت و همبستگی دیگر است
حج امید و شور و شوق و بندگیست
جلوه ای از طوف حق را در بر است
۱۱۱۹.آبرو
بزرگان آبرو یابند ، از اولاد و حکمت
حقیران آبرو دانند ، مال و کسب ثروت
بود اموال از بهر رفاه و زندگانی
شهیدان آبرو دارند در روز قیامت
۱۱۲۰.تسبیح
گر درک کنی شمس و قمر پر نورند
در روز و شبان منشا خیر و دورند
عالم همه تسبیح خدا می گویند
گر درک کنی جن و بشر مسرورند
۱۱۱۲.متقیان
با متقیان چو صابرین باش
در بین کسان ز ذاکرین باش
از حق طلب صفای جان کن
در قول و عمل چو شاکرین باش
۱۱۱۵.زیارت نامه خدا
زیارت نامه ی یزدان نماز است
وصال ایزدی ما را جواز است
نمازی خوان چو مولا گر توانی
عبادت با خدا راز و نیاز است
۱۱۱۸کعبه
خانه ی حق قبله گاه مسلمین
مامن امن و سرای مومنین
اولین خشکی دنیا مکه است
بهترین معبد ، برای اهل دین
۱۰۷۷.اعمال حج
عید قربان را عزا کردند ، در اعمال حج
عده ای از حاجیان مردند ، در اعمال حج
مهدی زهرا بگیرد ، انتقام غاصبان
کشته ها پیش خدا خرسند ، در اعمال حج
معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن
۱۰۸۸.تعبد
با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان
۱۰۸۹.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن
کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن
۱۰۹۰تلاش
کسب علم و کسب ایمان مر تو را
روح و جان را می دهد شور و صفا
آدمی با صبر و ایمان هم تلاش
در سعادت باشد و نور خدا
۱۰۹۱.برگشت
آب و آتش همره خاک و هوا
باعث ایجاد انسان در بنا
آدمی برگشت دارد سوی خاک
نیست انسان بی عقاب و او رها
۱۰۹۵.خون
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد
۱۰۹۶فطرت
شهادت بهترین مرگ بشر هست
عبادت بهترین بار سفر هست
دهد فطرت به ما هشدار لازم
ره شیطان خطا و پر خطر هست
۱۰۹۹.امر خدا
الا ای ساکن کوی الهی
تویی آیینه زیبای شاهی
گرت مایل شوی وصل خدا را
ادا کن روز و شب امر خدایی
۱۱۰۰.دیدار
اگر مایل به وصل ذوالجلالی
اگر خواهان یزدان و جمالی
نمازی خوان که مولا خواند آنرا
اگر راغب به رشدی و کمالی
۱۰۷۸.عید قربان
عید قربان شد عزا بر مسلمین
حاجیان قربانی قرآن و دین
عده ای را با جفای خود هلاک
ناتوانی شد عیان از کفر و کین
۱۰۶۸.ترک عبادت
با ترک عبادت ، ز خدا دور شوی
از نور خدا خارج و مغرور شوی
شیطان بنگر ، که رانده ی حق گردید
در محضر حق ذلیل و مهجور شوی
۱۰۲۱.اثر گناه
با ترک گنه ، روح و روان شاد شود
با ذکر و دعا ، امید ما یاد شود
اعمال بد و خوب همه ، گردد ثبت
با هر گنهی حسن تو بر باد شود
....
۱۲۸۵.عبادت
عبادت چون غذاى روح و جان است
ادایش روز و شب قوت روان است
بریدن از خود و طى کمال است
نجات هر کسی مرهون آن است
۱۲۸۶.گذشت
خوشا آنان که در راه ولایت
رها کردند جان و مال وثروت
برای حفظ دین و راه یزدان
گذشتند از زن و فرزند و مکنت
۱۲۷۵.اجل
چون گنه آید زداید جان تو
گر اجل آید بگیرد جان تو
هر گنه ضایع کند روح تو را
با نیایش کی بمیرد جان تو
۱۲۹۰.آرامش
آرامش آدمی ، ز دین است
اخلاق نکو ، ورا برین است
عقل و ادب و حیا ى انسان
ناجی بشر ، ز مکر و کین است
۱۰۳۰.نور ایمان
به خون شهیدان و اشک یتیم
به آه اسیران در بند و بیم
عطا کن مرا ، نور ایمان و صبر
خداوند جان آفرین حکیم
۱۰۳۱.دل ستان
امید گدایان و بیچارگان در جهان
عطا کن به ما راه خوبان عیان
فقیران و در ماندگان منتظر
نباشد امیدی به جز دل ستان
۱۰۵۳.سرخوردگی
درآن وقت دشمن ز ما دیده شست
که ایمان راسخ ز مردم بجست
بجز حی مطلق ، خدای علیم
مرو نزد نامحرمان از نخست
۱۰۵۴.سیطره
زمانی که دشمن کند سیطره
ندارد ترحم به کس ، یکسره
ببین کودک شیر خوار حسین
زند تیر خود بر گلو ، حرمله
۱۰۵۵.اصل
زمانی هوس حاکم و اصل شد
که ایمان و باور ز ما فصل شد
غرور و تعصب به بیگانگان
شعار مقدس بر این نسل شد
۱۰۵۶.چیرگی
از آن روز دشمن به ما چیره شد
که دین و دیانت ز بن کنده شد
چو ارزش به ضد خودش اصل شد
ز فرهنگ چیز دگر عرضه شد
۱۰۴۸.مهدیا
بگفتا مهدیا دائم ، چه حاصل
منم حاضر ، تویی غایب ز محفل
حساب نفس خود انجام دادی
جدا کن خط خود از خط باطل
۱۰۴۹.سوال
کجایی دلبر و جان و امیدم
سوال ساده ی دارم ، مریدم
من آیا زنده ام ، رویت ببینم
رخ زیبای چون ماه و سعیدم
۱۰۳۶.حیا
آرامش آدمی ، ز دین است
اخلاق نکو ، ورا چنین است
عقل و ادب و حیای انسان
منجی بشر ، ز مکر و کین است
۱۰۳۷.بهشت برزخی
بهشت دنیوی در این جهان است
بهشت برزخی ما را نهان است
بهشت عاشقان اند ر دو عالم
جمال جان فزای دل ستان است
۱۰۳۸.مرگ
دانی که چه چیز تا قیامت با توست
اعمال نکو تا نهایت با توست
با مرگ نهی هر آنچه داری با خویش
تا قبر رفیق با محبت با توست
۱۰۳۴.اذان
اذان در گوش فرزندت چه نیکوست
که آن رسم مسلمانان حق جوست
اذان , اذن دخول در گه حق
بخوان ما قبل دیدارت تو ای دوست
۱۰۲۶.اعمال
دانی که چه چیز تا قیامت با ماست
اعمال مفید تا نهایت با ماست
علمی که شود چراغ و شمع دگران
با دادن سود بینها یت با ماست
۱۰۲۲.معرفت
معرفت همراه ایمان و شعور
همره انسان بود تا قعر گور
آدمی با عقل تنها ناقص است
عاملی باشد برای فهم نور
۱۰۰۴.ولایت
ما شیفتگان حرم و کوی ولایت
باشیم به فرمان ولی رهبر امت
در جبهه بیرونی و در عرصه ی داخل
آماده جان بازی و ایثار و شهادت
۱۰۰۵.بی همتا
دانی که سلاح مومن و عابد چیست
جز بندگی خدای بی همتا نیست
با انس به محبوب و امید دلها
در قلب بشر بجز خدا لایق کیست
۱۰۰۷.اهل یقین
صاحبان فضل وعلم و معرفت
کی خطا کار و دچار معصیت
مردم اهل یقین در هر زمان
مظهر پاکی و اهل مغفرت
۱۰۰۸.شب قدر
امشب همه در راز و نیاز ند
در مسجد و محراب و نمازند
بر دلبر خود عشق بورزند
هم ناله و در سوز و گدازند
۹۸۱.اندیشه
تا توانی بندگی را پیشه کن
در جوانی تا توانی توشه کن
تا بری در سن پیری بهره اش
در امور آخرت اندیشه کن
۹۸۲.هجرت
در جوانی زهد و تقوا پیشه کن
تا توانی روح و جان را بیمه کن
تا که در پیری شود سرمایه ات
وقت هجرت می رسد ، اندیشه کن
۹۸۴.روز موعود
خبر آمد خبری در راه است
روز موعود ولی چون ماه است
حجت حق ز پس ابر برون می آید
دوریش سخت و بسی جانکاه است
۹۸۵.حدیث
اگر خواهی حدیث از آل عصمت
اگر خواهی سخن از علم و حکمت
بخوان قرآن و دستورات دین را
شود روح و روان با دین در الفت
۹۹۱.مذهب
در مکتب و مذهب الهی
جوینده شوی ، هر آنچه خواهی
عشق است و امید و دلریایی
ایثار و شهادت است و شاهی
۹۸۷.شوق جنت
مستی ما مستی انگور نیست
لحظه ای در خود شدن منظور نیست
مستی ما بی خود از خود گشتن است
جذب دنیا گشتن و مسرور نیست
اشعار مذهبی
مصرع های بلند
۱۰۵۷.خواب
دشمنان فتنه بس است ، وقت ظهور است هر آن
خدعه و مکر بس است ، حکم خدایی است نهان
جنگ و آوارگی و ظلم و ستم بی حد شد
مسلمین خواب بس است ، دیدن منجی است عیان
۱۰۵۸.غیرت
دشمن دین خدا رخنه دو چندان کر ده
حمله بر غیرت و ایمان جوانان کرده
عزت و شوکت ما در گرو بیداریست
دشمن روح بشر ، مکر چو شیطان کرده
فصل سوم
اشعار عرفانی
مصرع های کوتاه
.....
۱۲۵۹.مراحل عشق
مبدا عشق بود ، ذات خداوند مجید
اثر عشق بود ، شادی و اخلاق و امید
مظهر عشق علی باشد و زهرا معشوق
راوی عشق بود ، شافع و منجی و حمید
۱۲۸۲.محضر حق
گر عشق لقا باشد ، سهل است مصیبت ها
چون در ره قرآنی ، شهد است ملامت ها
در محضر حق مادام ، دور ی ز گناهان کن
گر لذت آن بینی ، زیباست عبادت ها
۱۲۷۷.عید فطر
عید آمد و بلبل ز قفس نغمه کنان رست
طوطی دل از بند بدن رقص کنان جست
هر کس که در این ماه ز بیگانه جدا شد
با دلبر دیرینه ی خود عهد گران بست
۱۲۶۹.یقین
ایمان و یقین لقای جان و دلهاست
افزون ز گوهر ، صفای دل را پیداست
هر کس که دلش کعبه ی حق می گردد
اندر دو جهان ، شفیع او بی همتاست
۱۲۶۶.مستی
مست یارم ، مست و خاطر خواه دوست
مست معشوقی که عالم آن اوست
مست چشمی را که می خوابد نیم
مست محبوبی که جان دادن نکوست
۱۲۶۴.رخ جانان
شده با علم و یقین خانه حق در بزنی
شده باو ر کنی و سوی خدا پر بزنی
این دل خسته عزیزم ، رخ جانان خواهد
شده از بهر خدا ، بر فقرا سر بزنی
۱۱۳۱..مردان خدا
مردان خدا به دیدن یار خوش اند
مستان به می و صدای یک تار خوش اند
نزدیک مشو به بی خرد ، در همه حال
افراد شقی ، به ظلم و پیکار خوش اند
۱۱۳۲.منزلگاه
منزلگه جسم ، می شود در دل خاک
منزلگه روح ، می شود برزخ پاک
چند ماهی بنمودست تو را در دل مام
منزلگه ما ، در دو سرا در افلاک
۱۱۳۳.دوران جوانی
افسوس که عمر خود ، به واهی طی شد
افسوس که بی ثمر ، به آهی طی شد
دریاب تو هر لحظه و هر ثانیه عمر
دوران جوانی ، به تباهی طی شد
۱۱۳۴.آتش عشق
آتش عشق کند ، روح و روان را ویران
آتش عشق شود شعله ور و هم سوزان
عشق بی صبر و وفا عشق حقیقی نبود
آتش عشق کند کور و کر و دل لرزان
۱۰۶۶.اصطلاح
می ، بود در نزد عارف ، عشق هو
مست می سازد ورا از عشق او
روی حق با چشم دل امکان پذیر
در لقای حق تعالی ، حق بجو
۱۰۴۴.دلربا
دل می تپد مستانه وار
گردیده ام مشتاق یار
من مست روی دلربا
خواهان یار و بی قرار
اشعار عرفانی
مصرع های بلند
۱۱۸۸.نفس
هستیم غلا م نفس ، هستیم رفیق خصم
تسلیم به شیطا نیم ، باشیم اسیر چشم
شیطان هوس هر آن ، غلاده کند ما را
هر لحظه کشد سویی ، دائم به خطا ، هم خشم
۱۱۹۰.غرور
من کیم ، بنده ی عصیان گر و یاغی و شرور
منم آنکس که به خود غره و هستم محجور
منم آن بنده ی شیطان که اسیر قفس است
روح من سر کش و فرمانبر میل و مغرور
۱۱۹۶.دادگاه الهی
در دادگه یزدان ، باشد به امان هم کین
در دین خدا بینی ، عدل است ملاک دین
فریاد رس ما یی ، ای دادرس مظلوم
بینی همه را یکسان ، ای دادگر و حق بین
۱۱۹۷.عدالت
از روز ازل دعواست ، هر جا نبود تقوا
عدل است علاج آن ، ورنه ببرند اغنا
هر جا که بود کاخی ، آنجا نبود عدلی
کوخ است جوار آن ، محروم بود آنجا
۱۰۰۹.وصال
در میکده انواع شراب است ، اگر درک نمایی
هر شب شب قرب است ، اگر دیر نیایی
در مزرعه ای روح و روان عشق بکارید
هر لحظه وصال است ، اگر زود بیایی
۱۰۰۶.رمضان
ماه خود سازی و بیداری و دیدار شده
نفس دون در غل و زنجیر گرفتار شده
ماه قرآن و نوید است و سرور و تسلیم
دل و جان مست رخ دلبر و دلدار شده
۱۰۰۳.شیطان
دشمن ما در درون جان ماست
نفس سرکش افعی و شیطان ماست
با تعبد ، نفس دون گردد مهار
بی خدایی موجب خسران ماست
۱۱۶۱.جبر و اختیار
دانی که جهان در اختیار است تو را
دانی که بشر اسیر نفس است چرا؟
در کون و مکان مجو بجز جبر و خیار
زیرا که بود نیاز ما در دو سرا
۱۱۹۹.جدال
بشنو از جانت که آن سلطان ماست
مشنو از نفسی که آن شیطان ماست
عقل و نفس آدمی در حال جنگ
پیروی از نفس دون خسران ماست
۱۲۰۰.هوای نفس
منجی تو نیست ، مال و ثروتت
عزت تو نیست ، زور و قدرﺗﺖ
آنچه کشتی ، می کنی آنرا درو
تا توانی چیره شو بر شهوتت
۱۱۷۸.عزلت
سالکان را عزلت و انکار نیست
عاشقان را جز خدا افکار نیست
نیست ذلت در طریق سالکان
جز کمال و عزت و اذکار نیست
۱۱۵۲.یار
یار یعنی ، عشق و هستی ، زندگی
پاک و خالص ، خالی از آلودگی
همدم خوب و انیس جان و دل
باعث آرامش و آسودگی
....
۱۲۱۳.جانشین
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺷﻮﺩ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ، ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ
ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﮐﺮﯾﻢ ، ﺧﻠﻘﺖ ﺧﻮﺩ ﺁﻓﺮﯾﻦ
ﺭﺍﻩ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ، عشق خداوندی است
عشق عطا کن خدا ، صاحب علم و یقین
۱۲۱۴.خالق
خالق یکتای من ، ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﮐﯽ می ﺭﺳﯽ
ﺑﯽ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ، غصه و غم ها بسی
چون ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﺴﺖ ﺗﻮ ، ﺷﯿﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ
کشت ﻣﺮﺍ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ، جز تو ندارم کسی
۱۲۱۵.رستگاری
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻫﯽ ﻣﻨﺰﻟﺖ ، نیست مرا عافیت
علم عطا کن مرا ، چون تو دهی معرفت
نفس کند مردمان ، دور ز ایمان و نور
ﺩﺳﺖ ﭼﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ ، سخت بود مغفرت
۲۱۴۳.هفت منزل
هفت منزل طى کنند ، مردان دین
همچو توبه ، تزکیه ، کسب یقین
بندگی حق ، اگر افزون شود
در کفت یابی چه اسرا ی ، چو عین
۲۱۴۵.اسطرلاب
عشق اسطرلاب اسرار ولاست
دیده بان حکمت و وصل و صفا ست
خوش بر آن مردان با تقوا ضمیر
کارشان هر روز و شب یاد خداست
۲۱۴۶.عشق
عشق را تفسیر و تعبیرش خطاست
جملگی شور و نوایی دلرباست
عشق بر یزدان همه نور است و نور
خوش بر آن عاشق که معشوقش خداست
۱۲۲۷.مست
مست عشقم ، مست یار و روی هو
مست معبود ى که هستی مال او
حالت مستی و حیرانی نکو
دیدن یکتا امید م آرزو
اشعار عرفانی
مصرع های بلند
۱۱۳۵.بهشت برین
آن بهشت است ، که مردم همه مشتاق ورود
آن بهشت است ، سرای همه ی قرب و شهود
شربت پاک بود در قدح و حوض برین
حوری و جوی ز شهد و عسل و عنبر و عود
۱۱۴۹.مبارزه
چون که من غافل ز خود ، در بند شیطانم اسیر
ای خدا ، من ناتوان با جنگ او ، دستم بگیر
لحظه ای ما را به خود مشغول و تنها وامذار
ما ضعیفیم و دچار غفلت و دور از مسیر
۱۱۵۰.عوامل خوشبختی
گر بخواهی عزت و رشد و تعالی ، کن سجود
گر بخواهی معرفت در روح و جان گردد وجود
کسب روزی کن حلال و ترک هر گونه گناه
می برد بالا تو را ، از پستی و از هر رکود
۱۰۵۹.اصطلاحات
منظور من از عشق ، خدای یکتاست
منظور من از چشم ، نگاه دلهاست
منظور تویی ، گفتن الفاظ مهم نیست
منظور من از روی ، خدای والاست
۱۰۵۰.سفر عشق
سفر عشق شفای غم یاران دارد
دیدن یار و دوای دل حیران دارد
مقصد اهل حرم روی و رخ دلدار است
فصل پنجم
اشعار چهارده معصوم
مصرع های کوتاه
۱۱۰۱.ترفیع
ترفیع بشر به عقل و دین است
هادی بشر چو نور عین است
پیغمبر و منجی دو عالم
ناجی و ولی مسلمین است
۱۱۲۴.محراب
بهترین جا ،در مساجد در کجاست؟
هست در محراب و آن در ابتدا ست
شد علی در غرق خو ن در سجده گاه
بهترین سالک ، به نزد کبریاست
۱۱۱۷.عمر طولانی
چه خوش گفت صادق به اصحاب کیش
که نیکی نما قوم و فرزند خویش
رضای خدا دارد و خلق را
کند عمر انسان فزون و چه بیش
۱۱۱۶.کسب علم
چه خوش گفت مولا علی، مرتضی
ادب را فزون می کند فضل ما
اگر طالب حکمت و عزتی
ادب را ، درون را، رعایت نما
۱۰۶۰.کربلا
حسین در کربلا غوغا بپا کرد
عجب شوری به عالم نینوا کرد
حسین با خون خود پیروز گردید
محرم مکر دشمن بر ملا کرد
۱۰۹۷.ستون دین
نبی گفتا ستون دین نماز است
که معراج مسلمانی نیاز است
ادای ذکر حق دل روشناییست
بسوی وصل حق ما را جواز است
۱۰۹۸.حضور دل
نمازی خوان چو مولا گر توانی
که تیر از پا کنند و خود ندانی
نماز بی حضور دل مخوان دوست
ندارد ارزشی و خود بدانی
۱۰۹۲.دشت بلا
نور یزدان در زمین نینوا
عالمی کرده بپا در کربلا
از برای سلطه در جنگ و نبرد
آب را بستند در دشت بلا
۱۰۹۳سجده گاه
خیمه گاه اهل بیت مصطفی
غرق آتش می شود در کربلا
خاک صحرا گشت پاک و سجده گاه
تا که سر آری فرو پیش خدا
۱۰۹۴.آقا حسین
گر هوای عشق مولا شعله کرد
ذره ای از حب او را خانه کرد
عاشقان بهر زیارت می روند
جاهلان قبر ورا ویرانه کرد
۱۰۷۹.منا
دشمنان اهل بیت مصطفی
گاه در مکه ، گهی در نینوا
می کنند ظلم و جفا بر زائرین
خائنین اندر منا و کربلا
۱۰۸۰.سوگواری
بی قرارم ، سوگوار م ، تا ظهور
حاجیان را می کشند ، اصحاب زور
غم گسارم ، مهدی صاحب زمان
ریشه ای ظالم بکن ، از قعر گور
۱۰۷۶.نینوا
حاجیان پرسند مولا در کجاست
او به جای مکه سوی نینواست
در ره یزدان رود در کربلا
از برای دین حق جان را فداست
۱۰۷۰باران امید
با آمدنت دلم صفا می یابد
باران امید دم به دم می بارد
عشق تو به جان ما ، زده آتش ها
خنده به لبان بینوا می آید
۱۰۷۱.فهم
با آمدنت جهان گلستان گردد
بیداری ما ز فهم قرآن گردد
یاد خوش تو ، به دل دهد آرامش
دوری بشر ز نفس و شیطان گردد
۱۰۷۲.صاحب الزمان
ای کاش، که صاحب الزمان می آمد
صوت شه جان ز هر مکان می آمد
عشق تو به جان ما ، زده آتش ها
دستور قیام ، بی امان می آمد
۲۱۴۸.شباهت
یوسف و مهدی ، شبیه یک دگر
هر دو باشند ، منجی خلق و بشر
آخرین نسل پیمبر ، آخرین نسل امام
در مرام در عقیده هم نظر
۱۲۰۷.غدیر خم
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺗﺎ ﻣﺮﮒ ﺯﻫﺮﺍﯼ ﺑﺘﻮﻝ
ﺩﯾﻦ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺳﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻋﺪﻭل
ﺑﺮ ﻏﺪﯾﺮﺧﻢ ﺷﺪﻩ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺟﻔﺎ
نقض گردد عهد مردم با رسول
۱۲۰۸.سر بلندی
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻼﻡ ﺣﻖ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ
ﻗﺪﺭﺕ ﺷﺎﻩ ﻋﺠﻢ ﮔﺮﺩﺩ ﺧﻤﻮﺵ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﮔﺸﺘﻪ سر بلند
تا توانی در تعالیش بکوش
۱۲۰۹.ام ابیها
چون ﻧﺒﯽ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺯﻫﺮﺍ ﮐﺲ ﻧﮕﻔﺖ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻡ ﺍﺑﯿﻬﺎ ﮐﺲ ﻧﺠﺴﺖ
دخت زهرا تهفه ی پروردگار
همچو او عالم ندیده از نخست
۱۲۱۰.درود
ﺑﺮ ﻧﺒﯽ ﻭ ﺁﻝ ﺍﻭ صد ها ﺩﺭﻭﺩ
تا قیامت جملگی باید ستود
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﭘﯿﺸﯽ ﻧباشد ﯾﮏ ﺳﻼﻡ
ﺑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺗﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻮ ﺳﺮﻭﺩ
۱۲۰۶.سفارش
ﺍﺯ نبی ﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﻤﻪ
ﺫﮐﺮ ﺁﻧﻬﺎ ، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ گردد ﺳﻔﺎﺭﺵ مرتضی
حفظ دین را بر همه بی واهمه
۱۲۰۵.هادی
از ﻧﺒﯽﺗﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺯﻣﺎﻥ
ﺟﻤﻠﮕﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﻮﺭ ﺟﻨﺎﻥ
ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ
هادی ﭘﯿﺮ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ
۲۱۷۱.عهد
ﺍﺯ نبی ﺑﺸﻨﻮ ﺣﺪﯾﺚ ﻧﯿﻨﻮﺍ
غرق خون گردد حسین در کربلا
زینب است همراه مولا در سفر
این بود عهد وی و همسر به جا
۱۲۲۲.دین
ﺍﺯ ﻧﺒﯽ ﺑﺎﻗﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ مرام
دین اسلام و شریعت هم کلام
بعد احمد دین حق تبیین شود
ﺷﺪ ﺗﺠﻠﯽ ﻧﻮﺭ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ
۱۲۲۹.اهل بیت
سلام بر اهل بیت و بر محمد
کند رزق تو را افزون و بی حد
کند یاد نبی و آل عصمت
هر آنکس بر نبی آن را فرستد
۲۱۴۲.روز موعود
خبر آمد ، خبری در راه است
روز موعود و وصال و جاه است
حجت حق ، ز پس ابر ، برون می آید
خوش بر آن دل ، که از آن آگاه است
۱۰۷۳.صاحب امر
ای کاش، که ظلم و جور بر چیده شود
عدل و شفقت به هر مکان دیده شود
جز صاحب امر و صاحب کون و مکان
امکان حصول ، بر زبان وعده شود
۱۰۶۹.امام زمان
خون به دلم ، ای مه تابان ، بیا
رخ ز همه مخفی و پنهان ، بیا
دیده ی ما منتظر روی تو ست
جان به لبم ، ای شه شاهان، بیا
۱۲۸۹.مقتدا
حسین و کربلا و خون یاران
شهیدان گرانقدر و اسیران
کنند رسوا یزید فتنه گر را
ولی و مقتدای جن و انسان
۱۲۷۶.قرآن
ره آورده شب قدر است قرآن
بود میراث احمد این گلستان
ز بهر عاشقان آب حیات است
به کام مومنان شهد است فرقان
۱۲۷۴.ولایت
نماز با ولایت روشنایی است
وصول کردگار و دلربایی است
نماز بی ولایت لهو بازی است
اطاعت از ولی کاری خدایی است
۱۲۹۳.مخزن اسرار
ای دخت نبی ، مخزن اسرار دو عالم
ای کوثر دین ، مظهر حق ، بضعه ی خاتم
دردانه گهر ، ای شرف آدم و حوا
از بهر علی همسر فرزانه و همدم
۱۲۹۶.اخلاق
ای محمد ، مظهر خلق کبیر
صاحب حمد و مقامی بی نظیر
خلق را منجی و هادی گشته ای
حکم حق جاری نمودی در غدیر
۱۰۶۵.ضربت
دانی که چرا علی به تا خیر انداخت
از کشتن خصم ، لحظه ای رو بر تافت
او ضربه بجای حق زند بر کافر
جز حکم خدا ، به نفس خود ، کی پرداخت
۱۰۶۴.سالار شهیدان
دانی که چرا حسین ، از مکه برفت
در کرب و بلا ، به جنگ با فتنه برفت
تا دین خدا شود ، چو جدش احیا
سالار شهیدان ، ز جفا تشنه برفت
۱۰۶۳.حج ناتمام
حسین ابن علی را مکه دام است
امید مسلمین والامقام است
اگر چه حج او کامل نگردید
که خونریزی حرام اندر حرام است
۱۰۳۲.سوره کوثر
سوره ی مخصوص زهرا کوثر است
الگوی عصر و زمانه اطهر است
نقطه های سوره جمعا عمر اوست
دشمن احمد ، شقی و ابتر است
۱۰۲۹.اخلاق
پیغمبر ما معلم اخلاق است
در گسترش اصول دین خلاق است
اسلام بپا ست تا قیامت برجاست
در کون و مکان رفیع و در آفاق است
۱۰۶۰.کربلا
حسین در کربلا غوغا بپا کرد
عجب شوری به عالم نینوا کرد
حسین با خون خود پیروز گردید
محرم مکر دشمن بر ملا کرد
۱۰۴۵.مولا علی
نام تو را در هر زمان
آرم مداوم بر زبان
مولا علی، مولا علی
یاری نما قدر و توان
۱۰۴۲.واله
عشقت مرا دیوانه کرد
آتش ز قلبم شعله کرد
عشق علی اعجاز کرد
سوزاند جان و واله کرد
۱۰۴۳.خدعه
روح و روان آسوده شد
عشق ولایت زنده شد
با عشق مولایم علی
دشمن دچار خدعه شد
۱۱۷۱.پرچم
بر پرچم سبز آل احمد
بنوشته کلام حق محمد
لا حول ولا قوه الا بالله
بالاتر حق مجو چو سرمد
۱۱۸۲.مولود کعبه
علی چشمان خود در کعبه وا کرد
چه غوغایی به عالم او به پا کرد
علی آمد به دنیا روز جمعه
دل هر شیعه را شاد و چه ها کرد
۱۱۸۳.نور خاتم
بود زهراى اطهر نور خاتم
علی را همسری باشد به عالم
علی باشد پدر بر بهترین ها
حسین و مجتبی را ، هر دو با هم
۱۱۸۴.ضربت
علی در بهترین شب خورده ضربت
بدست جاهلی در غرق شهوت
شود در خون ولی و نور هستی
به خون آغشته گردد فرق حضرت
۱۱۸۵.جفا
علی بعد از محمد بهترین است
سزاوار حکومت هم امین است
ولیکن نقض گردد عهد و پیمان
جفا بر اهل بیت و مسلمین است
۱۱۸۶.تقدیر
علی شد غرق خون با ضرب شمشیر
بدست جاهلی با مکر و تزویر
رسد نور خدا بر آرزویش
بود آن هم زمان با شام تقد یر
۱۱۷۲. صلوات
سلام بر مصطفی و بر محمد
کند رزق تو را افزون و بی حد
شود یاد نبی و آل حضرت
هر آنکس بر محمد آن فرستد
۱۱۷۳.شعار
صلوات بر محمد
منجی و نور سرمد
شعار امت است این
باعث یاد احمد
۱۱۷۴.درود
بر خاتم انبیا محمد
بفرست درود خود به احمد
بر نور رسل ، ولی مطلق
بفرست سلام خود مجدد
۱۱۵۵.انتظار
سالکان ، حامی خط شهدا می باشند
عاشقان ، پیرو راه کربلا می با شند
جملگی منتظر اذن خدا در عالم
عارفان ، منتظر نور خدا می باشند
۱۱۵۴.خط شهدا
ما حامی راه شهدایم همه
ما پیرو خط کربلا ایم همه
خط شهدا خط خدا و مهدی است
ما منتظر نور خدایم همه
اشعار چهارده معصوم
مصرع های بلند
۱۱۸۷.عدل علی
هرکس به کسی نازد ، ما هم به علی نازیم
در روز قیامت هم ، بر عدل علی راضیم
ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻋﻠﯽ ﮔﻮ ئیم ، ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺟﻠﯽ ﮔﻮ ئیم
در پرتوی نور او ، فردای خزان سازیم
۱۱۶۵.استجابت دعا
گفت سجاد این سخن ، در وصف ذکر با خدا
می کند حق استجابت ، هر تمنا هر دعا
گاه می گردد قبول و گاه بعدا مستجاب
گاه می گردد ذخیره ، تا شود روز ی ادا
۱۰۴۶.شیفته
ما شیفته ای آل حسینیم ، توکلت علی الله
از نور خدا درس گرفتیم ، توکلت علی الله
راه شهدا، راه حسین است و بود راه ولایت
دل را به دل یار ببستیم ، توکلت علی الله
۱۰۵۲.اربعین
اربعین یعنی به وصل ایزدی محرم شدن
با انیس و مونس و دلدار خود محرم شدن
با شهادت راه بردن سوی جنات النعیم
همره خیل عزیزان ، سوی حق هر دم شدن
۱۲۶۱.ندای حق
روز و شب در انتظار مهدی صاحب زمان
مردمان دیده ام بنشسته بر در خون فشان
تا ندای حق رسد از آسمان در هر طرف
با قیامی تحت امر صاحب کون و مکان
۱۳۰۰.اصول دین
محمد با نبوت را پذیرفتم ، پذیرفتم
امامت با عدالت را پذیرفتم ، پذیرفتم
یگانه خالق عالم ، به یکتایی پذیرایم
معاد و هم قیامت را پذیرفتم ، پذیرفتم
۱۲۸۸.ولادت
شد نیمه ماه رمضان جشن ولادت
باشد همه جا شور و صفا بهر ولایت
آورده به عالم گهر ی دخت پیمبر
صورت چو علی قد چو نبی , بهر هدایت
۱۲۸۴.هدف کربلا
هر که دارد هدف کرب و بلا ، بسم الله
هر که خواهد نظر آل عبا ، بسم الله
عاشقان در ره سالار شهیدان رفتند
آن که خواهد شرف و عزت و جا ، بسم الله
۱۲۸۰.شهادت
من چو خارم به کنار گل خوشبوی علی
دست گل چین زمان چید گل روی علی
تیغ کین تابه جبین شه عالم بنشست
غرق خون گشت چو گل ، قامت و گیسوی علی
۱۲۸۱.مزار
مرغ دل پر می زند سوی دیار فاطمه
گشته روز عاشقان چون شام تار فاطمه
هر کجا دل میرود مستانه اندر جستجوست
تا بجوید بینوا خاک و مزار فاطمه
۱۲۷۹.نهضت
هر که دارد هدف آل عبا ، بسم الله
این جهان رهگذری بهر رضا ، بسم الله
حفظ دینی که محمد بودش پایه گذار
هدف نهضت شاه شهدا ، بسم الله
۱۲۷۸.عدالت
گر حجت حق آید ، پایان خصومت هاست
چون عشق حقیقی شد ، آغاز ولایت هاست
با آمدن مهدی عدل است ، عدالت ها
پاکیزه جهان گردد ، آزاد ز نکبت هاست
۱۲۶۲.منتظر
منتظر ، یعنی امید ، یعنی عدالت در جهان
با قیامی تحت امر مهدی صاحب زمان
منتظر ، یعنی نوا ، یعنی رجا ، یعنی دعا
نام مهدی را بیان کردن ، دمادم بر زبان
۱۰۳۵.بسم الله
هر که دارد ادب و شور و نوا ، بسم الله
هر که خواهد اثر ذکر و دعا ، بسم الله
آن که دارد به دلش عشق حسینی بی حد
بهر دیدار حسین و شهدا ، بسم الله
۱۰۲۳.روز موعود
می رسد روزی که دنیا غرق شادی و گلستان می شود
می رسد روزی که تفسیر کلام وحی و قرآن می شود
دولت مهدی بپا و عدل جاری در حکومت می شود
عقل و ایمان بشر افزون و تکمیل و دو چندان می
فصل هفتم
اشعار اجتماعی
مصرع های کوتاه
۱۰۲۴.مردی
با پست و مقام ، خود نگیری، مردی
با مال و منال ، دست گیری ، مردی
مردی نبود به ظلم و تزویر و ریا
گر خدمت خالصانه کردی ، مردی
۱۰۲۵.جستجو
بیا جان را ز نا پاکی بشوئیم
بیا تا در پناه حق بگوئیم
کجایی دلبر و یار فقیران
بیا تا دم به دم او را بجوئیم
۱۰۲۷.سرگردانی
دل خسته و جان خفته و ما سرگردان
حق شاهد و ما غافل و پست و نالان
عمری به هدر رفت و نگفتیم کلامی
او حاضر و ما غایب و مست و حیران
۱۰۳۹.امانت
فرزند و عیال ، در امانت با ماست
مردان خدا ، در هدایت با ماست
علمی که شود ، چراغ و شمع دگران
با بهره و سود ، بی نهایت با ماست
۱۰۴۰.زندگی
زندگی در گذر و یک سفر است
آنچه ماند ز بشر ، یک اثر است
آدمی در پی مال است و منال
رنج خود ماند و او در گذر است
۹۹۸.غرور
غرور و تعصب به همراه ترس
کشد آدمی را به عزلت ، قفس
چو بدبینی و عادت نا روا
شود مانع رشد و تعلیم و درس
۱۱۴۴.آزادی
آزادی زن ، به حرمت و عزت اوست
آزادی زن ، به عفت و عصمت اوست
در دانش و حکمت و عفاف است ورا
در رشد و تعالی و همی خدمت اوست
۱۱۴۵. نقش مرد
مرد یعنی ، مشعل نور و صفا
مرد یعنی ، هم زبان و هم صدا
در مصائب همدم و همراه یار
محرم راز وی و مشکل گشا
۱۱۴۶. ارزش مردان
ارزش مردان ، به عقل و غیرت است
ارزش مردان ، به حلم و رافت است
در تعبد ، در اصالت ، در وفاست
مرد را ارزش به علم و حکمت است
۱۱۴۷.لیاقت
ارزش زن در حیا و عفت است
ارزش مردان به عقل و غیرت است
گر چه زیبایی زنان را لازم است
لیک ارزش در لیاقت ، عصمت است
۱۱۴۸.تشکیل خانواده
شغل پاینده سبب گردد تو را
تا کنی یک زندگی از نو به پا
ازدواج است یک تعهد تا حیات
امنیت در شغل کاری بس روا
۱۱۲۸.خوشحالی
دانی چه کند همسرتان را خوشحال
قدر زحمات او بدانی همه حال
یک شاخه ی گل هدیه شود با احساس
تسخیر کنی دلی که سخت است و محال
۱۱۲۹.احترام
بهترین گوهر به زن را شوهر است
بهترین همدم به زن را همسر است
حرمت یار و انیس خود بدار
چون قوام زندگی را رهبر است
۱۱۲۱.تزویر
محبت کن به اهل علم و تدبیر
به مردم کن تو نیکی بهر تاثیر
بیاموز آن به مشتاقان دانش
مگو راز خودت بر اهل تزویر
۱۱۲۲.جهالت
آدم جاهل چو شیری بی سر است
شیر بی یال و توان و ابتر است
عروده با داد و فریاد و هراس
کی نشان قدرت یک افسر است
۱۱۲۳.شیر
پیر، پیر است ، گرچه دارد او هوس
شیر ، شیر است ، گر چه باشد در قفس
با دم شیران مکن بازی هر آن
می خروشد بر پلنگان تا نفس
۱۱۱۳.آزادی زن
آزادی زن ، به حرمت و عزت اوست
آزادی زن ، به پاکی و عصمت اوست
در خلط و برهنگی وانظار که نیست
در دانش و حفظ عفت و حکمت اوست
۱۱۱۴.کینه
کبر و حسد و کینه کند تار
قلب و دل تو ز نور دلدار
قطع رحم و غنای مطرب
روح تو کند سیه چو کفتار
۱۱۰۲.صبر
دانی که ز زهر تلخ تر چیست
جز صبر به نزد جاهلان نیست
با صبر و تحمل است ظفرها
پایان شب سیه ، سفیدی است
۱۱۰۳.زکات
تحمل کردن نادان زکات است
زکات عقل و از بهر نجات است
زکات علم در نشر علوم است
تعالی بشر را در صفات است
۱۱۰۴.دلبستگی
ای کاش ، که دلبسته ی دنیا نشو یم
ای کاش ، که بی قرار فردا نشویم
گردیم صدیق و مخلص و اهل سلوک
غرق شهوات و مستی جاه نشویم
۹۹۹.هدر
این چشم و زبان و مستی دل
کرده دل و جان اسیر و غافل
یارب چه کنم مستی دل را
عمری به هدر رفته ، چه حاصل
۱۰۰۰.قلب
از دست زبان و دل و دیده
قلبم شده صد تکه و پاره
بر چشم دل و دیده بکوبید
تا روح شود خادم و بنده
...
۲۱۵۰.ترک دنیا
در تولد بچه ای عریان بدی
دیگران خندان و تو گریان بدی
خوش به حالت ، در زمان ترک
دیگران گریان و تو خندان بدی
۲۱۴۷.آزار
وای از سخن مردم کوی و بازار
وای از سخن تلخ و سراسر آزار
بحث و نظر خلق ندارد پایان
ساکت نشود خلق ز حرف و گفتار
ناسزا
وای از سخنی که ناسزا می باشد
وای از سخنی که نابجا می باشد
گه فتنه شود گهی جنایت ها
به بر سخنی که دلربا می باشد
۱۲۳۵.ثروت
عد ه ای مبهوت ثروت
عده ای در کسب قدرت
هر دو مسروند ، اما
نیست آنان را سعادت
۱۲۲۴.پدر
دردانه ی دهر و نکته پرداز
روحش سوى حق بود به پرواز
از سوز جگر گلایه نا کرد
بابای شفیق و محرم راز
۱۲۲۵.مسکین
نظر کردم به مردم ، من کم و بیش
بدیدم حال دو لتمند و درویش
نه قدرتمند در فکر فقیر است
نه مسکین است اگه از غم خویش
۱۲۲۶درویش
نگه کردم به حال دزد و درویش
ندیدم فرق چندانی کم و بیش
نه درویش است غالب بر دل خود
نه دزدی را که آگه گشته بر خویش
مصرع های بلند
.باز نشستگی
هر چند به ظاهر شده ای بازنشسته
گشتی تو رها از غم امروز ، گذشته
از جان رفیقان نرود مهر تو بیرون
از دولت فرخنده و اقبال خجسته
۱۰۰۲ .دوران بازنشستگی
عمرم به هدر رفته و من باز نشسته
گشته دل و جان غالب و افکار گسسته
یارب تو نما لطف بر این بنده ی خادم
افسوس که دل کرده مرا عاصی و خسته
۱۲۵۸.لیاقت
موجب افت و سقوط شهریار
بی کفایت بودن مجری به کار
گر مدیری لایق و باشد قوی
باعث رشد است و مرضی کردگار
۱۲۶۳.سخن بزرگان
روزگاری نظر اهل خرد گردش داشت
سخن و حرف بزرگان اثر و ارزش داشت
دوستی معنی زیبای صداقت را داشت
کار ها یکسره با عشق و صفا چرخش داشت
۱۲۷۰.تهمت
تهمت مزن ای دوست گرفتار شوی
مردار خوری و آن جهت خوار شوی
غیبت اثر وضعی و روحی دارد
با انس به آن ، شقی و بیمار شوی
۱۲۹۵.معلم
ای معلم ، وارث پیغمبران
بهره مند از سر حق ، در هر زمان
کیستی تو ، صاحب فهم و کمال
رهنمایی می کنی ، خلق جهان
۱۲۷۲.حسادت
حرص و حسد و غرور ، فرجام
نابود کند تو را سرانجام
با ترک گناه و شوق تقوی
آزاد شوی ز بند این دام
....
۱۳۱۴.حدود دوستی
دوستی با مردمان ، دارد حدود
دشمنی با دشمنان ، باید زدود
ممکن است روزی عیان گردد نظر
دوستی یا دشمنی ، باید فزود
۱۳۱۵.دوستی
دوستی یا دشمنی دارد حدود
می شود روزی عیان ، اسرار زود
سعی کن بر خویشتن آیی برون
تا که گویند آفرین و صد درود
۱۳۱۶.محبت
اهل احسان و شفقت ، گهری یکدانه
قدر دانان محبت ، چو صدف دردانه
جان فشانی و گذشت شهدا الگو کن
مشی ایثار و شهادت ، هدفی جانانه
۱۳۱۸.غفلت
جمعی به فساد و رنج و شهوت
گمراه و اسیر نفس و غفلت
جمعی به دعا و یاد یزدان
خواهان کمال و علم و عزت
۱۳۲۷.سرگذشت
آنچه را طی می کنی ، شد سر گذشت
تا که کردیم فکر ، گفتند در گذشت
این دو روز عمر دریاب ای بشر
ظلم و جور ناکسان از سر گذشت
۱۳۲۸.کاخ
تا به کی اهل ریا و خدعه ای
اهل نامردی و فسق وحقه ای
می زنی تهمت به این و آن بسی
تا به کی مشغول کاخ و بقعه ای
۱۳۲۹.بخشش
مال مردم می خوری هر روز و شب
وانگهی خواهان بخشش سوی رب
کسب دنیا کی کند روحت روان
تا به کی خواهان دنیا یی ، طرب
۱۳۳۰.آب دستی
گر بگردد آب دستی از طلا
جای آن دانی که باشد در کجا
تا به کی مردم فریبی می کنی
می شود روزی درونت بر ملا
اشعار اجتماعی
مصرع های بلند
۱۰۲۸.یاد مادر
ای تراب تیره ، این یکدانه گوهر مادر است
نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است
بود بیرق دوز شاه تشنه کام کربلا
زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است
۱۱۱۰.آرامش
آرامش ما ، به ثروت و زور و زر و قدرت نیست
آرامش ما ، در اثر خانه ی ویلایی با وسعت نیست
مسروری ما، در گرو فهم و کمال و ادب ا ست
جز یاد و عبادت چو ثنا ، هیچ دگر مثبت نیست
۱۱۱۱.افعی
دانی که چرا درون انسان مخفی است ؟
دانی که چرا حکم خدا ، گه دفعی است ؟
احکام شریعت همه از بهر کمال است
نفسی که کند شر و جفا ، چون افعی است؟
۱۱۲۵.گمراهی
علم باشد باعث رشد و حیات جان ما
جهل گردد موجب مرگ دل و حرمان ما
علت گمراهی و اغفال ما در نفس ماست
باعث آرامش و تسکین ما، ایمان ما
۱۱۲۶.خواب
خواب گردد موجب آرامش روح و روان
لیک گردد ، باعث غفلت برای انس و جان
نیست تکلیفی تو را در حالت رفتن به خواب
خواب باشد فرصتی ، تا جسم باشد در امان
۱۲۲۸..عید نوروز
شعف و شور و شعور است در این عید کهن
شادی و شهد و سرور است در این عید کهن
شهر تزیین به گل یاس و چراغ و شب بو است
وقت دیدار وحضور است در این عید کهن
۱۲۳۴.لذت
عده ای مشغول غارت ، عده ای در رنج و محنت
می کنند با زور و قدرت ، می برند اموال ملت
عده ی در خط فقرند ، در مصائب در عذاب
عده ای در بند شهوت، روز و شب خواهان لذت
۲۱۴۱.هفت سین
سفره ی عید مزین به سماق و سمنو و سرکه است
سنجد و سبزه و سیر و سبدی از سکه است
سبزه و ماش و عدس ، ارزن و ذرت هستند
سبزی و ماهی قرمز ، به دم انجمن و هر دکه است
۱۲۳۱.خدعه
گر شوی مرتکب خدعه و نیرنگ و ریا
چون شوی مرتکب حیله و تزویر و جفا
وانگهی غرق هوا و هوس خو یش شو ى
می رود روح و روان در پی هر میل و خطا
۱۲۰۱. دوستی
دوستی با مردم اهل دل و با معرفت
باعث پاکی شود ، در عالم و در آخرت
دوستی با مردم بی دین و بی ایمان بسی
مى برد ما را به هر سو، در جهنم عاقبت
فصل هشتم
اشعار فرهنگی
مصرع های کوتاه
۱۰۸۹.اندیشه
در مصاف جاهلان خود بیمه کن
گر توانی زهد و تقوا پیشه کن
کسب بنما معرفت در زندگی
تا توانی در جهان اندیشه کن
۱۰۹۰تلاش
کسب علم و کسب ایمان مر تو را
روح و جان را می دهد شور و صفا
آدمی با صبر و ایمان هم تلاش
در سعادت باشد و نور خدا
..
۱۰۸۶.کمال
ارزش انسان به علم و خواندن است
بر کمال و معرفت افزودن است
در بدی و ظلم و آه و ناله نیست
ارزش انسان به انسان بودن است
...
۱۱۵۱.قضاوت
آنچه بینی، می شود گفت ، واقعیت
آنچه باشد ، می توان گفتا ، حقیقت
آنچه بینی ، آنچه باشد ، کی برابر
عدل و انصاف است معیار قضاوت
۱۱۵۳.شهیدان
ما حامی راه شهدا می باشیم
ما شیعه ی آل مرتضی می باشیم
خون شهدا ، ناجی ما در دو جهان
دنباله روی راه ولا می باشیم
۱۰۸۷.ارزش انسان
ارزش انسان به فهم و درک اوست
در تلاش و کسب علم و جستجوست
نی که در مال و منال دنیوی
آنچه داری از خدا و لطف دوست
معرفت
کسب علم و معرفت را پیشه کن
از گناه و معصیت خود بیمه کن
ارزشت گردد دو چندان بی درنگ
در امور اخروی اندیشه کن
۱۰۸۸.تعبد
با تعبد، با تقید ، بی امان
جان و دل گردد رها از هر فغان
آدمی دائم اسیر نفس خویش
با ریاضت می رهد در هر زمان
۱۰۸۴.غصه
گر ظلم کنی به ناتوان ، نا مردی
گر غصه دهی به این و آن، نا مردی
افتاده به چاه ، گر توانی دریاب
گر لطمه زنی به دیگران ، نامردی
۱۰۸۵.پستی
گر غره شوی و خود پرستی ، مستی
گر ظلم کنی و ظلم بینی ، پستی
انسان به صفای روح خود زنده بود
گر رحم کنی و مهر جویی ، هستی
۱۰۶۷.کمک
محبت بر فقیران و یتیمان
رضای حق بود از بهر انسان
کمک بنما به خویشان در مصائب
کمال ما بود نیکی و احسان
۱۰۶۷.شفاعت
ترحم بر بدان ، باشد ستم چند
به نیکان و رفیقان در غم و بند
شفاعت بر عدو و خصم جانها
بود جور و خطا بر آنکه در بند
۱۰۶۲.پایندگی
دانی که چرا شهید ، پاینده بود
تسلیم خدا ست ، تا ابد زنده بود
او منتخب خدا و راهش حق است
با معرفت و شفیع و دلداده بود
۱۰۹۱.برگشت
آب و آتش همره خاک و هوا
باعث ایجاد انسان در بنا
آدمی برگشت دارد سوی خاک
نیست انسان بی عقاب و او رها
۱۰۸۱.مردانگی
گر فهم کنی و خود شناسی مردی
گر خوار کنند و نا هراسی مردی
مردی نبود به قدرت و مال و منال
گر عفو کنی و بی تقاصی مردی
۱۰۸۲.دستگیری
با پست و مقام , خود نگیری مردی
در کار و عمل ، صدیق گردی مردی
ارزش به مقام و جاه و اموال که نیست
با مال و منال ، دست گیری مردی
۱۰۸۳.حق گویی
گر نفس مهار و خود بجویی مردی
در سختی خود ز حق بگویی مردی
عزت به ریا و شهرت و زور که نیست
گر زنده کنی تو خلق و خویی مردی
۱۰۹۹.امر خدا
الا ای ساکن کوی الهی
تویی آیینه زیبای شاهی
گرت مایل شوی وصل خدا را
ادا کن روز و شب امر خدایی
....
۱۱۵۹.معیار
معیار رفاقت ، به محبت به وفاست
معیار لیاقت ، ادب و عقل و صفاست
این شاخصه ها باعث بیداری هست
مردی و شهامت ، به جوانمردی ماست
۱۱۸۹.خواب
خوابیده شود بیدار با ذکر حقیقت ها
پندت نشود ضایع با نقل حکایت ها
خوابیده نما هرگز ، بیدار نمی گردد
سعی تو شود واهی ، با ذکر نصیحت ها
۱۱۷۶.غم دل
غم دل با که بگویم ، که کند ارشادم
غم دل جز به خدا ، کس نبرد از یادم
غم دل چیست ، که آزرده کند احوالت
غم دل دوری یار است، کند نا شادم
۱۱۷۷.غم مردم
گر بکاهی غم مردم ، نبری رنج و عذاب
گاه در عالم خاکی و گهی وقت حساب
غم مردم ، غم خود دان ، به علاجش پرداز
گر بخواهی اثری بهر خود و بهر ثواب
۱۱۸۱.ندانستن
به بیراه کجا رفتم ، ندانستم ، ندانستم
نسنجیده سخن گفتم ، ندانستم، ندانستم
به فکر این و آن هر گز ، نمی بودم ، نمی بودم
تهی از خلق و خو هستم ، ندانستم ، ندانستم
۱۱۰۰.دیدار
اگر مایل به وصل ذوالجلالی
اگر خواهان یزدان و جمالی
نمازی خوان که مولا خواند آنرا
اگر راغب به رشدی و کمالی
۱۰۷۸.عید قربان
عید قربان شد عزا بر مسلمین
حاجیان قربانی قرآن و دین
عده ای را با جفای خود هلاک
ناتوانی شد عیان از کفر و کین
۱۰۶۸.ترک عبادت
با ترک عبادت ، ز خدا دور شوی
از نور خدا خارج و مغرور شوی
شیطان بنگر ، که رانده ی حق گردید
در محضر حق ذلیل و مهجور شوی
اشعار فرهنگی
مصرع های بلند
۱۰۳۳.خدا جویی
خود آرایی و خود بینی ، مرام یک قلیلی است
طلب غیر از خدا ، واهی و بی جا و ذلیلی است
تلاش آدمی ، حق جویی و کشف حقیقت
خدا خواهی ، خدا جویی ، عیان و خود دلیلی است
.توشه سفر
آنکه نبست بار خود ، توشه ره چه می کند
توشه ره چه می بری ، مرگ خبر نمی کند
بار سفر تو بسته ای ، تا که شود نجات تو
هر که بود اسیر خود ، بار سفر چه می برد
۱۲۱۲.نظر
ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺒﺮ ﻫﺎ ﺯ ﺗﻮﺳﺖ ، ﭼﺸﻢ ﻭ ﻧﻈﺮ ﻫﺎ ز ﺗﻮﺳت
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻧﻤﺎ ، ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺍﺛﺮﻫﺎ ز ﺗﻮﺳﺖ
گر چه ﺟﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﻈﺮ ، در هم و ویران کنی
عشق عطا کن به ما ، چون که خبرها ز توست
۱۲۲۱.شهادت
دان که شهادت بود راهگشای امور
نفس کند مردمان ، دور ز ایمان و نور
ﭼﻮﻧﮑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ خدا ، ﺭﺍﻩ ﮐﻪ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ
ذهن تهی کن ز خصم ، صاحب فهم و شعور
۱۲۲۳.قلب
کاش می شد ظلم و تزویر و ستم یا هر جفا
جملگی می شد برون از نفس و هر قلب سیاه
اندر آن یکرنگی و مهر و خوشی جا می گرفت
بی وفایی و ستم ، می شد احسان و سخا
...
۱۲۵۴.عمل
عاقلان قبل از عمل ، فکر فراوان می کنند
جاهلان بعد از عمل ، ذکر فراوان می کنند
خوش بر آن عالم که بر علمش عمل هم می کند
عالمان حین عمل ، شکر فراوان می کنند
۱۲۶۸.رفاقت
بد گمانی ، در رفاقت با بدان حاصل شود
عقل و دین ، با صالحان کامل شود
آدمی همرنگ افکار رفیق و نفس خویش
هر کسی با کسب دانش ، عالم و عامل شود
۱۲۷۳.خود بینی
رسد آدمی بجایی ، که به جز خودش نبیند
بکشد برادرش را ، که حسد فرو نشیند
به خدا قسم که هر گز ، عطشش فرو نشیند
عمل وخطا ى ما را ، شه جان چو روز بیند
۱۲۹۱.قفس
روح من سرکش و فرمانبر میل و هوس است
منم آن بنده ی شیطان که اسیر قفس است
چه کنم تا که شوم دور ز نفس و دل خویش
هر چه آورد سرم ، مستی و کار عبث است
۱۲۹۴.سراب
دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ولی اندر حجاب
تا به کی غافل بمانم در جهان دون و پست
دیر فهمیدم که دنیا نیست چیزی جز سراب
۱۲۹۷.زندگی
زندگی کن با خضوع و مهربانی با صفا
زندگی کن با امید و با توکل بر خدا
می شود شیرین حیات و زندگی با یار خوب
زندگی کن با محبت هم به ظاهر هم خفا
۱۲۹۸.نگرانی
دیر فهمیدم که می آید اجل بر هر کسی
رزق هر کس می رسد ، حتی خسی
دیر فهمیدم که ایزد ناظر احوال ما
پس چرا هر روز و شب دل واپسی
۱۲۹۹.شب قدر
نور قرآن در جهان امشب هویدا مى شود
نفس دون پاکیزه و افعال انشا مى شود
روح و جان مسرور و دل سوی خداست
سرنوشت آدمی تعیین و امضا مى شود
..
۱۳۱۱.دوستی
دوستی گردد عیان ، اندر مصیبت یا که فقر
جز خدا حامی نباشد ، در سرا شیبی قبر
تا به کی غافل ز خود در این سرای بی وفا
دشمن ما در درون جان بود تا روز حشر
۱۳۱۲.الگو
زهرا و علی ، که بهترین زوج جهان از ازل اند
الگو ى کمال و معرفت در نظر و در عمل اند
از پرتوی آنها ، فلک و عالم هستی برپاست
افراد شقی و دون صفت ، بی ادب و هم خجل اند
۱۳۱۳.خود بینی
خود آرایی وخود بینی ، خطا و خود بلایی است
طلب غیر از خدا ، واهی و بی جا و گدایی است
تلاش آدمی ، حق جویی و کشف حقیقت
خدا خواهی ، خدا جویی ، درون هر ندایی است