باسمه تعالی
فرازهایی از خطبه اول نهج البلاغه
مثنوی ۳۲
هدایت عقل ها
از برای فهم و هم پی بردن از جود خدا
عقل تنها نیست کافی ، در امور ماورا
زین سبب لازم بود ، پیغمبران را در زمین
تا کنند ارشاد ما را ، در امور واپسین
راویان حق تعالی در فلاح و زندگی
موجب ارشاد گردد ، هم نجات و بندگی
عقل ما قادر به تحلیل است در حد توان
می شود آسان مصائب ، با تفکر بی گمان
عقل ما محدود باشد در قیاس انبیا
جملگی خود جلوه ی کامل بود از کبریا
عقل ما قادر نباشد بر حقایق هر کجا
زین سبب تعیین شود منجی و هادی بهر ما
جلوه ی یزدان هویدا در صفات اولیاست
جانشین حق تعالی ، بر زمین و در سماست
گفت مولا علت مبعوث گشتن در نظام
می کند تشریح ، راز بندگی را هر کدام
تا نباشد شبهه ای روز قیامت در میان
کس نبوده تا کند آگاه ما را آن زمان
ارتباط حق تعالی از طریق انبیاست
شرح و تبیین با امام و اوصیاست
تا کند تبیین و هم تشریح اسرار نظام
گردش عالم به یمن صاحب عصر و امام
آخرین حجت امام است و بود از اوصیا
با قیام خود کند عالم پر از نور و صفا
می کند مبعوث و می آید پیام ذوالجلال
تا کند مردم هدایت ، در وصال و هم کمال
می شود تشریح اسرار و حقایق در جهان
چون که باشد این نیاز جامعه در هر زمان
گر شوی تسلیم حق و هم امام و انبیا
رستگاری می شود ایجاد در ارض و سما
می دهد شوکت خدا و عزت والا تو را
گر شود اجرا اصول و هم فرامین خدا
از طریق اولیا و سالکانی چون امام
منعکس گردد حقایق با بیان و هم پیام
عالم هستی و قرآن و تمام انبیا
حجتی بر مردمان باشند در روز جزا
چون پیمبر هادی عقل است و هم او رهنما
می کند دل را منور ، دل شود جای خدا
عقل نقشش در دو چیز است ، در جهان
چون پیمبر باشد و هادی انسان هر زمان
باعمل کردن به شرع و امر یزدان بی گمان
می شود ما را هدایت هم سعادت در جهان
می کند تبیین پیمبر ، راز هستی و وجود
علت خلق بشر در عالم و بود و نبود
گفت یزدان ،خلق جن و آدمی در این جهان
بود تسبیح و نیایش از خدای بی کران
با کتاب و با پیمبر ، اولیا و اوصیا
حق کند روشن نکاتی را ز خلقت بهر ما
دین نباشد چون سدی در رشد و هم افکار ما
می کند آن را شکوفا با هدایت هر کجا
سجده کن بر درگه یزدان و هم آزاده باش
در امور معنوی جوینده و آسوده باش
عارفان بر درگه یزدان به تسبیح و دعا
دائما مشغول ذکرند و عبادت بر خدا
انتظار حق تعالی بندگی از بندگان
طرد هر معبود دیگر در زمین و آسمان
خلقت عالم برای بندگان گردد پدید
تا ستایش حق کنند و عالمی گردد سعید
عقل ها گردد شکوفا ، با هدایت ، هر کجا
هر پیمبر می کند ابراز ، اسرار خدا
دین و قرآن و نبوت می دهد ما را کمال
با رهایی از شیاطین وسقوط و هم زوال
هر پیمبر می کند اسرار مخفی را عیان
تا کنی حق را پرستش ، با تفکر در جهان
عقل ما قادر نباشد در خصوص ماورا
پی برد بر آنچه می باشد به عالم هر کجا
باعث فهم است و تفسیر مطالب عقل ما
آن بود حل المسائل ، در نظام و رهنما
شعله ور گردد درون آدمی از عشق هو
می زند آتش بشر را ، قرب بی پایان او
هر که خواهد قرب یزدان و لقای کبریا
طی کند راه شهیدان در قیام کربلا
با بیان و با عمل گویند مردان خدا
راه حق روشن شود با نور ایمان و ثنا
آشکارا می شود هر مشکلی یا هر خطر
گر شود اندیشه و تدبیر می آید ظفر
بر طرف گردد مصائب ، با تلاش و فکر و صبر
با شکیبایی شود هر مشکلی آسان ز دهر
گر شود یک حادثه ایجاد در کون و مکان
آدمی پی می برد بر نقش یزدان در جهان
با تامل با تفکر می توان اسرار یافت
نقش عقل است در میان و می توان معمار یافت
نیست بی علت که هر لحظه تفکر جان فزاست
باعث رشد و تعالی در دو دنیا و لقاست
انبیا گویند ما را در تفکر در امور
خیر ما خواهند در دنیا و عقبی هم سرور
تا توانی کن تواضع بهر کسب معرفت
کن تو دوری از غرور و مردمان بی صفت
رشد ما در بندگی حق تعالی می شود
نفی شیطان درون و هم بلایا می شود
کن توکل بر خدا و کن عمل با روی باز
بعد تدبیر امور و هم تلاشی چاره ساز
شد رسالت موجب روشنگری هم در جهان
نقش یزدان در بقا و زندگی و کهکشان
قدرت حق را بیان و حکمت حق را بیان
تا شود یزدان عبادت ، در خفا و هم عیان
حق کند اتمام حجت ، میسمی در هر زمان
تا نباشد شبهه و عذری به ظاهر یا نهان
این همه عذر و بهانه شد رجالی بی اساس
تا توانی با خدا باش و نما ذکر و سپاس
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میسمی