رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


باسمه تعالی

اولیای الهی

حضرت هاجر

غزل۸


هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا

او خلیل الله باشد، از عظام انبیا


هست سارا همسرش ، لیکن ندارد وارثی

می شود هاجر کنیزش ،همسر روح خدا


چون که هاجر صاحب فرزند گردید از نبی

می کند سارا حسادت، می رود کوه صفا


می رود هاجر به سوی مکه با فرزند خود

آب می گردد تمام و تشنگی آید چه ها


چاه زمزم می کند جوشش به اذن کردگار

تا که اسماعیل نوشد آب و یابد او صفا


امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی

لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، گردن ورا


گفته شد یک گوسفند، جایش به سلاخی رود

گشت ابراهیم پیروز و نخواهد جز رضا


می کند یاری ورا ، در سختی و رنج و عذاب

او بود تسلیم یزدان، بی شک و چون و 


باسمه تعالی
اولیای الهی
حضرت هاجر
غزل۸

هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا
او خلیل الله باشد، از عظام انبیا

هست سارا همسرش ، لیکن ندارد وارثی
می شود هاجر کنیزش ،همسر روح خدا

چون که هاجر صاحب فرزند گردید از نبی
می کند سارا حسادت، او رود کوه صفا

می رود هاجر به سوی مکه با فرزند خود
آب می گردد تمام و تشنگی آید ورا

چاه زمزم می کند جوشش به اذن کردگار
تا که اسماعیل نوشد آب و یابد او صفا

امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی
لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، دانی چرا

گفته شد یک گوسفند، جایش به سلاخی رود
گشت ابراهیم پیروز و نخواهد جز رضا

می کند یاری ورا ، در سختی و رنج و عذاب
او بود تسلیم یزدان، بی شک و چون و چرا

کی شود نومید هاجر ، کی شود شاکی ز حق
میثمی هاجر دهد درس امید و سعی را

بین کوه مروه و کوه صفا هاجر دود
می کند یاری رجالی، هر که باشد با خدا

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

دیوان مشترک غزلیات

دکتر علی رجالی و مهندس مهدی میثمی

تاریخ

۱۳۹۸

فهرست مطالب

۰ مقدمه

۱.سر آغاز

۲.فرهنگ و دین

۳.اصول دین

۴.فروع دین

۵۰پیامبرران الهی

۶.چهارده معصوم

۷.اعیاد مذهبی

۸.فرازهایی از نهج البلاغه

۹.دعا های چهارده معصوم

۱۰. مفاهیم عرفانی

۱۱. انقلاب اسلامی

۱۲. قصه های قرآنی

۱۳. ادیان الهی

۱۴.امام زادگان

۱۵.کتب الهی

۱۶. اولیای الهی

۱۷. ماه های مذهبی

۱۸. جنگ های صدر اسلام

۱۹.دعاهای قرآنی

۲۰. برداشتهای قرآنی

۲۱. خدای متعال

۲۲. امور اجتماعی

۲۳. چهل حدیث


مقدمه
هدف از سرودن این مجموعه، آشنایی عموم جامعه با زندگی و خصایل اولیای الهی، بالاخص چهارده معصوم می باشد.همچنین درک و تبیین و انتظارات آنها از ما که جامعه ای مهدوی با سابقه ی حسینی هستیم.ما باید علاقه و عشق خود را به آنان درعرصه های گوناگون، بالاخص با استفاده از هنر وادبیات و شعر در عمل نشان داده و آنها را به منسه ی ظهور پیاده نمائیم.
آنچه فراهم آورده ایم، حاصل تلاش شبانه روزی عمرمان می باشد که بطور مشترک حدود یک سال انجام گردیده است.ما آنها را با افتخار تقدیم آل الله می کنیم.امید است با عنایات الهی و راهنمائیهای آنان، فرصتی پیش آید که بتوان این راه را ادامه داد و بطور اختصار تاریخ و تمدن اسلام، بالاخص مذهب شیعه را، به اختصار و در قالب غزل سرود.تنها انتظاری که از چهارده معصوم داریم، این است که ما را در نشر و گسترش این اشعار در سطح جامعه یاری رسانند.
امید است که این مجموعه ،بستری جامع و کامل از معرفی دین به زبان آهنگین و ساده ا دین اسلام و مذهب تشیع باشد که به عنوان مرجعی که حاصل مطالعات و تجارب ما در دوران زندگی است ، برای عموم جامعه قابل استفاده باشد.
نحوه ی سرودن اشعار اینگونه بوده است، که ابتدا موضوعی را قصد سرودن می کردیم.سپس با مطالعه پیرامون آن موضوع، نکات اصلی را که مناسب برای سرودن شعر بود را استخراج می کردیم.در نهایت به تدریج آنها را در غالب غزلهای ده بیتی، می سرودیم.این کار معمولا در نیمه های شب درآرامش کامل، با استفاده از شبکه های مجازی کامپیوتری تبادل نظر می گردید.در پایان زیر نظر اساتید گوناگون ویرایش شد.سعی شده است در هر بیت یک محتوای فرهنگی گنجانیده شود.لذا امکان مانور زیادی برای بکار بردن هنر های شعری زیاد  وجود نداشت.اما می توان گفت که بین اشعار مذهبی، ان شا الله برای علاقه مندان و مداحان اهل بیت برای جلسات مذهبی و اقشار گو ناگون جامعه با توجه به روانی آنها قابل استفاده باشد.
در این مجموعه سعی شده است، که مفاهیم اسلامی و عرفانی و الهی،علاوه برزندگانی چهارده معصوم در اشعار گنجانیده شود.در حقیقت خلاصه ای از تاریخ و تمدن اسلامی، بالاخص مذهب شیعه، به صورت غزل تبیین شده است.

در زیر نکات و تجارب خود را که در سرودن شعر، بالاخص کسانی که مایل به سرودن شعر هستند، را اشاره می کنیم. امید است مفید باشد.

۱.یکی از نکاتی که باید در سرودن شعر ملاحظه کرد اینکه هر گاه جمله ای که در ابتدا یا بین مصرعی شروع می شود باید در همان مصرع یا مصرع های بعدی دارای فعل گردد.بنابراین لزومی ندارد که هر مصرع دارای یک فعل باشد.ممکن است چند فعل داشته باشد و یا اینکه فعلی نداشته باشد.
۲.رعایت زمان در شعر مهم است.باید جمله ای که شروع در یک مصرع می شود، با توجه به فاعل جمله، فعل مناسب در ادامه آید.مثلا در زمان گذشته:
من....رفتم. ما.....رفتیم
تو ....رفتی. شما.....رفتید
او ...رفت. آنها..... رفتند
در زمان حال
من.....می روم. ما......می رویم
تو....می روی. شما....می روید
او....می رود. آنها... می روند
در زمان آینده
من... خواهم رفت.ما...خواهیم رفت
تو.....خواهی رفت.شما.... خواهید رفت
او...خواهد رفت. آنها....خواهند رفت.
۳.با توجه به موضوعی که می خواهیم شعر سروده شود، باید قالب شعری را در ابتدا در نظر گرفت.مثلا
رباعی و غزل و قصیده همگی دارای یک قالبند ولی از نظر طول، محتوا و هدف متمایزند.رباعی همانند خلاصه یک مقاله علمی است که باید در دو بیت با وزن لا حول ولا قوه الا بالله باشد.بعلاوه مخاطب با خواندن دو بیت منظور شاعر را بفهمد.معمولا در مصرع سوم حرف اصلی رباعی گفته می شود.
اما در غزل ابیات بین۵ الی۱۵ می باشند.بیشتر محتوا های عاشقانه و عرفانی دارد.در قصیده حد اقل بیست بیت هست که یک موضوع را بطور داستان سروده می شود.
در حقیقت یک رباعی همانند ،یک سرود می ماند.یک غزل همانند یک فیلم است و یک قصیده همانند یک سریال است.
۴.تشابهات زیادی بین ریاضی و شعر وجود دارد.برای نوشتن یک مقاله علمی ضرورت دارد که ابتدا با کارهای دیگران آشنا شوید،در شعر نیز نیاز است اشعار شعرا را بخوانید و با توجه به علاقه خود سبک مناسب را انتخاب کنید.در ریاضی ضرورت دارد با یک استاد که سالها تحقیق در موضوع مورد علاقه خود کار کرده، بعنوان استاد راهنما کار کنی تا امکان اخذ دکتری مقدور گردد.در شعر نیز ضرورت دارد که بعد از مطالعه در زمینه مورد نظر که علاقه به سرودن دارید، شروع به سرودن  اشعار نمائید و خود را مقید به حتی یک بیت کامل نکنید.هر چه به ذهن می آید یاد داشت کنید.سپس با توجه به قالب مورد نظر آنها را تدوین و مصرع های ناقص را کامل کنید.اینترنت کمک زیادی در پیدا کردن قافیه ها می کند و یا خواندن در جمع شعرا و یا یک استاد مسلط و آشنا به شعر.چندین بار در زمان های گوناگون آن شعر را بخوانید.سعی کنید واژه های جدید در اشعار استفاده شود.چندین بار ویرایش کنید.قبل نشر استاد شما آنرا تائید کند.سعی کنیدخود شما اشکالات را بر طرف کنید.استاد تنها اشکالات شما را بگوید.همانند ماهیگیری، او به شما فن ماهیگیری را یاد دهد و نه شما را برای لحظه ای سیر کند.
۵.سعی کنید اولین بیت را کامل بسرائید و بعنوان سرمشق استفاده کنید .یا اینکه یک مصرع از شعر سایر شعرا را بعنوان سر مشق اختیار کنید و با عنایت به آن ، قافیه های مورد نظر را توسط برنامه نرم افزار قافیه یاب بدست آورید.از برنامه میکده در قسمت جستجو واژه را وارد کنید.سعی کنید از کلمات و واژه های دو کلمه ای دیگران استفاده کنید.مثلا بجای استفاده یک کلمه و بکار بردن در شعر جملات کوتاه آنها را استفاد کنید.مثلا گل بی خار،لب تشنه،عشق مجازی و الی آخر.


۶. اگر کسی آشنا با اصول شعر و چگونگی سرودن باشد.باید بتواند با الگو گیری و خواندن اشعار دیگران، زیر نظر یک استاد و شعر قادر به سرودن گردد.نکته ای که وجود دارد بعضی اوقات شاعر طراوشات ذهنی را به تحریر در می آورد.معمولا در هیجانات و حالات روحی که دارد، احساس می کند که قادر به سرودن یک شعر است.همینکه اولین بیت را گفت، ابیات دیگر به تدریج به ذهنش خطور می کند.گاهی در یک روز چند بیت سروده می شود.ممکن است چند روز طول بکشد تا شعر کامل و ویرایش انجام و قابل ارائه شود.
۷. اشعاری که از دل و بطور طبیعی سروده می شود، معمولا به دل می نشیند و موجب وجد و آرامش می گردد.اما اشعاری که شاعر آنها می سازد، اثر بخشی روحی کمتری دارد.
عرفا معمولا به آنها عنایت های خاصی از طرف خدای متعال و چهارده معصوم به آنها می شود.
۸. کسانی می توانند اشعار با ارزش بسرایند، که از نظر روحی در آرامش باشند.دغدغه های دنیوی ذهن شاعر را مشغول نکند.بنده معمولا در نیمه های شب، که سکوت و آرامش وجود دارد، معمولا شبی یک غزل می سرایم.
به نظر می رسد، شعر نیز نوعی الهام است که از طرف خدا متعال به انسان الهام می گردد.ما باید بستر لازم را فراهم کنیم تا استعداد های درونی خود نمایی کنند و از ذهن به تحریر در آید.
۹.کسی که در ابتدای کار است و علاقه به شعر دارد.بهتر است با قالب مثنوی شروع کند.بعد از مدتی که تسلط کافی پیدا کرد، شروع به سرودن رباعی کند.بعد از مدتی تلاش کن که غرل بسراید.در نهایت قصیده سرا شود. به نظر من بهترین نوع شعر، غزلیات است.
۱۰.برای ساختن یک مصرع دوم از یک بیت،می توان از تناظر بین کلمات استفاده کرد.مثلا اگر یک بیت با پانزده حرکت بیان می شود به دو یا سه قسمت، یک بیت را تقسیم کرد و هر قسمت را بسراید و سپس در کنار هم قرار داد.

۱۱. برای اینکه از وزن شعر خارج نشویم،هر بیت که سروده می شود با ابیات قبلی خوانده شود.باید آهنگ یکسان داشته باشد.البته راه دقیق تر، پس از بخش کردن،با بکار بردن هجی های کوتاه و بلند و کشیده می توان قانون هر مصرع را بدست آورد.باید تمام مصرع ها یک قانون داشته باشند.اخیرا نرم افرازی آمده است که می تواند وزن شعر را به شما نشان دهد.

۱۲. انسان برای کسب درجات بالای علمی، نیاز است از کلاس ابتدایی درس را زیر نظر معلم سالیان طولانی بگذ راند تا پس از اخذ مدرک دکتری آماده کار های جدی شود.با نوشتن مقاله و بکار بردن آموزه های خود یک استاد تمام می گردد.حد اقل بطور متوسط کار مداوم نیاز است.در شعر نیز اینگونه است.الهامات غیبی، استعداد، علاقه، تمرین منظم و پشتکار داشتن از عوامل اصلی در سرودن شعر خوب است.

۱۳.در دوره بازنشستگی حدود سه سال مشغول مطالعه هر روز حدودسه ساعت بطور منظم بودم.با مطالعه و گوش کردن نوار و خلاصه برداری اشعار دیگران باعث شد زمینه فرهنگی لازم برای سرودن شعر فراهم گردد.با توجه به خواندن اشعار و سرودن غزل، توانایی لازم حاصل شد و باعث اعتلا شده است.من قبل از سرودن، اشعار دیگران در آن زمینه را می خوانم.بعضا آنقدر سنگین است که خواننده متوجه نمی شود و یا زیاد پائین است.احساس بنده این است که اشعار ما در حد خوب است و با ادامه ان شا الله کامل و عالی گردد و قابل استفاده گردد. 

۱۴. در هر بیت در یک شعر باید در هر مصرع آن شعر واژه هایی که استفاده می شود از یک خانواده باشند بطوریکه دو مصرع یک مفهومی واحد را به خواننده منعکس کند.نباید در هر مصرع دو مو ضوع مختلف سروده شده باشد.طول شعر توسط تعداد بخش ها مشخص می شود که باید در دو مصرع یکسان باشد.همچنین آهنگ دو مصرع نیز باید یکسان باشد که توسط قواعد عروض بطور دقیق مشخص می شود. نکته آخر مفهوم است که در هر مصرع واژه های یک خانواده بکار رود.بطوریکه دو مصرع در یک بیت یک موضوع را بیان کند.

۱۵. برای اینکه شاعر اشعارش از وزن خارج نشود، باید در سرودن هر بیت در اشعار همواره پنج نکته را رعایت کند.اول طول یک مصرع است.دوم آهنگ یک مصرع است که باید هم جهت و هم وزن مصرع اول باشد.سوم قافیه شعر است، که باید در نظر گرفته شود.چهارم هر بیت، پیرامون یک موضوع باشد .پنجم،رعایت زمان و در نظر داشتن خطاب و موضوع شعر است.ششم اینکه کل شعر پیرامون یک هدف و یک موضوع باشد.
۱۶.شاعر برای بهبود اشعار خود لازم است با خواندن اشعار سایر شعرا خود را آشنا کند .این کمک می کند که واژه ها و اصطلاحاتی که دیگران استفاده می کنند بهره مند گردد.البته برای سرودن شعر کافی نیست.همانند این است که ما انتظار داشته باشیم که با نشستن کنار یک راننده بخواهیم رانندگی کنیم.کسی که می خواهد شعر بگوید، در ابتدا نباید خود را مقید و محدود کند به گفتن یک شعر سطح بالا.باید مدتها بلکه سالیان درازی به موازات خواندن اشعار دیگران خود نیز بطور محدود بسراید.به تدریج سعی کند با قواعد شعری آشنا و در اشعار خود اعمال کند.بالاخص اشعار قبلی خود را باز نگری و در قالب های مورد نظر بریزد و آنها را کامل کند.پس از مدتی همانند یک راننده بطور اتوماتیک اعمال مورد نیاز در رانندگی را مراعات می کند و حتی در شب و جاده قادر به رانندگی است.یک شاعری که طی مراتب کرده باشد،قادر است بدون دغدغه وزن و قافیه شعر بسراید.دیگر نیازی نیست که قبلا دنبال قافیه باشد و سپس بر اساس آن شعر بگوید.اکثر واژه ها در ذهن او وجود دارد و بکار می رود.

۱۷. یک بیت در یک شعر معمولا یک جمله ای کامل است که دارای فعل و فاعل و مفعول است بطوریکه کلمات جمله بهم ریخته شده است.چندین بیت که قافیه مناسب داشته باشد، یک شعر می گردد.بهم ریختگی جملات باید به گونه ای باشد، که موقع خواندن هما نند نثر روان باشد و سکته و مکث نداشته باشد.در حقیقت یک شعر یک متن موزون و روان است بطوریکه وقتی خوانده می شود، احساس شود یک نثر زیبا خوانده می شود.

۱۸.  تجارب و مراحلی را که خود تا کنون در زمینه سرودن اشعار طی شده است به اختصار بیان می کنم

.اولین شعری که سرودم، حدود دو ماه طول کشید.مضامین آن فراز هایی از دعای ندبه بود که تحت عنوان گفتگو با امام زمان سروده شد.خواننده می تواند آنرا در کتاب نوای دل اینجانب  متن کامل آنرا ببیند.چند سالی مشغول سرودن اشعاری با وزن مثنوی بودم.حدود دو هزار بیت تا کنون سروده ام که تمام آنها در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر
alirejali.blog.ir
و برای عموم قابل دسترس است.پس از چاپ اولین کتاب شعر خود،چند سالی از سرودن شعر فاصله گرفتم.سپس علاقه مند به سرودن رباعیات و دو بیتی ها شدم.چند سالی مشغول سرودن رباعیات بودم.حدود یک هزار رباعی سرودم که همه آنها در وبلاگ آمده است.بعلاوه در ریسرچ گیت و اینستاگرام و تلگرام ، مجموعه ربا عیات من آمده است.اخیرا به سرودن غزلیات مشترک با آقای مهندس مهدی میثمی که دانشجوی دکتری ریاضی‌و تحت راهنمایی من می باشند، مشغول شده ام. 
این اشعار قالب غزل دارد و محتویات مذهبی دارد و مضامین قرآنی و نهج البلاغه و احادیث به صورت غزل سروده شده است.از نظر محتوا شبیه قصیده است ولی طول هر شعر ده بیت می باشد .در صورتی که در قصیده معمولا بیش از بیست بیت است.از نظر تعداد به غزل شباهت دارد که معمولا حد اکثر پانزده بیت است.اما غزلیات معمولا محتواهای عاشقانه دارد، که به ناچار در این سروده ها دیده نمی شود.برای اولین بار اشعار با دو تخلص سروده شده است.لذا می توان آنرا کار جدیدی در اشعار نامید.ما سعی کردیم یک تاریخچه از تمدن اسلامی را در قالب غزل و بسیار روان و ساده بطوری که برای عموم قابل استفاده باشد و بتواند با مطالعه آن یک شمای کلی از زندگی نامه چهارده معصوم و اصول و فروع دین و اعتقادات را به بطور خلاصه کسب نماید.

دکتر علی رجالی
استاد تمام ریاضی
دانشگاه اصفهان

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


باسمه تعالی

اولیای الهی

حضرت هاجر

غزل۸


هست ابراهیم سالک ، با خلوص و بی ریا

او خلیل الله باشد، از عظام انبیا


هست سارا همسرش ، لیکن ندارد وارثی

می شود هاجر کنیزش ،همسر روح خدا


چون که هاجر صاحب فرزند گردید از نبی

می کند سارا حسادت، می رود کوه صفا


می رود هاجر به سوی مکه با فرزند خود

آب می گردد تمام و تشنگی آید چه ها


چاه زمزم می کند جوشش به اذن کردگار

تا که اسماعیل نوشد آب و یابد او صفا


امر حق اجرا شود، درذبح فرزند نبی

لیک چاقو کی برد، بی اذن رب، گردن ورا


گفته شد یک گوسفند، جایش به سلاخی رود

گشت ابراهیم پیروز و نخواهد جز رضا


می کند یاری ورا ، در سختی و رنج و عذاب

او بود تسلیم یزدان، بی شک و چون و چرا


کی شود نومید هاجر ، کی شود شاکی ز حق

میثمی هاجر دهد درس امید و سعی را


بین کوه مروه و کوه صفا هاجر دود

می کند یاری رجالی، هر که باشد با خدا


سروده شده توسط

علی رجالی و مهدی میثمی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رباعی مشترک توکل


باسمه تعالی
توکل
این همه دلهره از آتی و رخداد نباش
لحظه ای فکر کن و عامل هر باد نباش
تو ممکن کار خلاف و تو مکن هر کاری
جز خدا، دعوی امداد ز افراد نباش
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰



باسمه تعالی
چهل حدیث
توکل
غزل۲

اینقدر فکر زن و بچه و اولاد نباش
می رسد روزی هر بنده و صیاد نباش

تو مکن کار خلاف و ، به خلاف امر مکن
نابجا سخت مگیر و دم پولاد نباش

تا توانی دل مظلوم بدست آور تو
با زبان و عملت موجب فریاد نباش

وقت خود را تو غنیمت بشمار و دریاب
بی خود و بی هدف و سر خود و آزاد نباش

کن توکل به خدا در همه ی احوالت
این همه دلهره از آتی و رخداد نباش

گر شدی عاشق دنیا، تو مکن عمر تلف
لحظه ای فکر کن و عامل هر باد نباش

باش در یاد خدا، جز به خدا فکر مکن
جز خدا، در پی امداد ز افراد نباش

آتش معرکه وعامل آشوب مشو
لا اقل مرد نه ای، عامل بیداد نباش

میثمی سعی نما، پاک نمایی خود را
قبل خود ساختنی، عامل ارشاد نباش

از رجالی چو بماند اثری همچو غزل
تا شود موجب آمرزش و بی یاد نباش

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

غزل مشترک احسان

باسمه تعالی
احسان
اهل احسان و کرم باش که بخشیده شوی
برسان خیر به مردم که پسندیده شوی
گر کنی وقت خودت صرف امور تهذیب
می ‌شوی صاحب تقوا و چه بالنده شوی
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


باسمه تعالی
چهل حدیث
ادب و احترام
غزل۱


اهل احسان و کرم باش که بخشیده شوی
برسان خیر به مردم که پسندیده شوی

از مقامات ادب گر بپسندی این است
به بر اهل هنر ساکت و افتاده شوی

گوش کن صحبت استاد ، چه لذت دارد
موقع درس معلم که تو دلداه شوی

گه اگر مرتکب کار بدی هم تو شدی
بهترین کار همین است که شرمنده شوی

هر مقامی که بخواهی روشی دارد پس
راه آزادگی آموز ، که آزاده شوی

موقع درس معلم، تو مگو حرف و سخن
پای بند سخنش باش که پاینده شوی


گر کنی وقت خودت صرف امور تهذیب
می ‌شوی صاحب تقوا و، چه بالنده شوی


گر شود نفس اسیر دل و امیال دنی
مطمئن باش سراسیمه و شوریده شوی

ترک تدریس مکن میثمی از لطف خدا
اجر تدریس بگیری ، تو اگر بنده شوی

صرف شد عمر رجالی همه اش بر تعلیم
علم آن است که یابنده و جوینده شوی

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

.

 

امور علمی
قسمت(۱۱)

قدر استاد ندانند گروهی چندان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان

چونکه استاد عزیز است و بود دانشمند
سالها رنج و تلاش است،علومی را چند

رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا

بود بیکر صاحب فهم و شعوری کم نظیر
او بود جدی به کار و ، مهربان و سخت گیر

خلق و خوی اش در قیاس دیگران دمساز بود
صاحب فهم و کمال و عالمی ممتاز بود

گر چه او نیست به دنیا ولی راهش هست
روح او شاد بود تا به ابد ، جاهش هست

نشر علم است زکات و همه ی ما مسئول
رهگشا باشد و حلال شود هر مجهول

کارها آسان شود،هرکس برد بهره ز علم
نشر دادم فکر خود را با تلاش و صبر و حلم

کرده ام ایجاد من، چندین کانال در تلگرام
می نهم اشعار خود را، همچنین اینستاگرام

در کانال های ریاضی و معارف می نهم
هم کتاب و هم مقاله، شرح قرآن می دهم

سعی دارم من، که آثاری ز خود بر جا نهم
نشر دادم داده های خود، تجارب را نهم

در تلگرام و سروش دارم، کانال بهر عموم
در ریاضی باشد و فرهنگ اسلام و رسوم

سایت من دارد هزاران مرجع و اشعار ناب
اکثر آثار من باشند ، مقاله یا کتاب

رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد در علوم
محض باشد در ریاضی، همچو اعداد و رقوم

هارمونیک باشد مرا رشته، زمان دکتری
کاربردش در فیزیک باشد،فنون و هم فضا

دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم

شصت ارشد، بیست دکتر، تربیت بنموده ام
در طی خدمت، هماره سعی و کوشش کرده ام

تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند

سعی کردم که با تربیت شاگردان 
علم خود منتقل و راه نمایم آنان

می روم پنجاه و سه، در اصفهان، دانشگاه
تا بخوانم ریاضی ، که بود آن دلخواه

بهترین نمره ی من بود ریاضی و حساب
درس دیگر نبود همچو ریاضی جذاب

شده ام رتبه ی اول، میان دگران
دور بودیم ز هرجنگ و جدال و خسران

در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس

دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شدند تربیت و رشک نبود

فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت

آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل

قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم

من گرفتم دکتری، با بورس دولت آن زمان
باز گشتم در گروه و کار کردم هم چنان

بگرفتم من ارشد،به یک سال فرنگ
دوره ای بود فشرده، ضروری، پر رنگ

دکترا بود فقط کار و پژوهش ، تحقیق
چار سالی بگذشت ، تا که گرفتم تصدیق

تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده

آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها

علم خود نقل نمودم، به ره گوناگون
گاه با چاپ و گهی نشرمقاله بیرون

عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز

غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزلی یا شعری

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی 

 

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(دوران تحصیل)

 

 

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
دوره تحصیل 

 

 

قسمت (۴)

سال پنجاه و سه بودست، روم دانشگاه
تا کنم کسب ریاضی ، چو بود آن دلخواه

عشق من بود ریاضی، ز همان دوره ی قبل
شد درخشان، چو نبودم ضعیف و تنبل

من شدم رتبه ی اول، میان دگران
در رقابت بدیم، چند نفر در دوران

در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس

دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شود تربیت و رشک نبود

عالمان خود صاحب فهم و کمال بی کران
منتظر هر گز نمانند ، از نشان دیگران

فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت

قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم

آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل

یک ساله گرفتم من ارشد ز فرنگ
دوره ای بود فشرده ،مروری کم رنگ

دکترا بود فقط کار و پژوهش افراد
چار سالی گذشت ، تا که شدم من استاد

آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی

 

 

 

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(دوران دانشگاه)

 

 


باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
دوران دانشگاه
قسمت(۵)


وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت

چل سالی است، که در خدمت ،دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، از او می خواهم

می زنم پرسه خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک

مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام

گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه
بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه 

مسجد کوی امام است، که کامل کردم
فر صتی نیست دگر،آمدم و ول کردم

چند سالی معاون شده ام دانشگاه
تا که خدمت بکنم،در همه ی عرصه و راه

گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده

سعی کردم که با تربیت شاگردان 
علم خود منتقل و راه نمایم آنان

تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند

عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز

همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته

غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزل یا شعری

سروده شده تو سط
دکتر علی رجالی

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(امور اجرایی)

 

 

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
امور اجرایی
قسمت(۹)

یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است

دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حض 

کاربردی از ریاضی، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان

اولین مسئولیت، بعد از گرفتن دکتری
بود یک سالی پس از برگشت از دانشسرا

سال اول جمع کردم ،عده ای از نخبگان 
تا نمایم مشورت، در کارها با دیگران

چند سالی روز و شب در گیر اجرای نهاد
تا که رفتم فرصت تحقیق ،در اقصی بلاد

گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

دوره های دکتری دایر نمودم، بیش و کم
اولین دوره ریاضی بود و من در گیر هم

جمعی از دانش پژوهان، عازم خارج شدند
تقویت شد چند گروه و دکتری رایج شدند

دوره های دکتری بعدا،امورش شد جدا
یک معاون داشت، تا دایر کند آن دکتری

بود آموزش امورش وقت گیر و پر تلاش
کار ها پیچیده و سخت و امورش دلخراش

سیستم آموزشی تغییر دادم در امور
تا شود ممکن امور ثبت نام از راه دور

شد امور جاری استاد و دانشجو روان
کار دانشجو می شود انجام ، در کمتر زمان

اعتقادم این بود،مسئول باید روز و شب
خدمت مردم کند، آن مرضی حق است و رب

پاک بود کارتابل من از نامه ها پایان شب
تا نگردد صاحب نامه، دچار رنج و صعب

کار مردم اولویت می دهم ، در حین کار
گر دهم پاسخ به موقع، مرضی پروردگار

در پژوهش، طرح ها اجرا و همکاری کنم
در خرید و نشر انواع کتب ،یاری کنم

چاپخانه می شود از بهترین در انتشار
می کند صد ها مجلد نشر و باشد افتخار

منتقل کردم هزاران نسخه از انبار را
تا شود محفوظ و باشندجملگی آثار را 

نسخ خطی شود احیا و گردد ماندگار
چونکه آنها مظهر فرهنگ و هر یک یادگار

این کتب از نسل ها باشد ، بود میراث ما
حفظ آنها لازم است و می رسد بر نسل ها

می کنم دایر گروه صنعت و تحقیق را
تا شود آن حلقه ای، بین علوم و کارها

سهل کردم من امانت گیری و قرض کتاب
تا امانت راحت و کاهد ز سختی و عذاب

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(گروه ریاضی)

 

 

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
گروه ریاضی
قسمت(۱۰)

یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است

دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حض 

دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم

کاربردی از ریاضی، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان

رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا

بود بیکر صاحب فهم و شعور کم نظیر
 در بحث ریاضی، سخت کوش و سخت گیر

خلق و خوی اش موجب عشقم به اوست
صاحب فهم و درایت،رهنما باشد چو دوست

من گرفتم دکتری، با بورس دولت آن زمان
باز گشتم در گروه و کار کردم هم چنان

شصت ارشد، بیست دکتر، تربیت بنموده ام
سی درس تدریس کرده ام،با دلی آسوده ام


سروده شده توسط
دکتر علی رجالی

 

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(امور علمی)

 

 


 باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
امور علمی
قسمت(۱۱)

قدر استاد ندانند گروهی چندان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان

چونکه استاد عزیز است و بود دانشمند
سالها رنج و تلاش است،علومی را چند

رهنمایی می کند بیکر مرا ،در دکتری
در شفیلد انگلستان، عالمی بی مدعا

بود بیکر صاحب فهم و شعوری کم نظیر
او بود جدی به کار و ، مهربان و سخت گیر

خلق و خوی اش در قیاس دیگران دمساز بود
صاحب فهم و کمال و عالمی ممتاز بود

گر چه او نیست به دنیا ولی راهش هست
روح او شاد بود تا به ابد ، جاهش هست

نشر علم است زکات و همه ی ما مسئول
رهگشا باشد و حلال شود هر مجهول

کارها آسان شود،هرکس برد بهره ز علم
نشر دادم فکر خود را با تلاش و صبر و حلم

کرده ام ایجاد من، چندین کانال در تلگرام
می نهم اشعار خود را، همچنین اینستاگرام

در کانال های ریاضی و معارف می نهم
هم کتاب و هم مقاله، شرح قرآن می دهم

سعی دارم من، که آثاری ز خود بر جا نهم
نشر دادم داده های خود، تجارب را نهم

در تلگرام و سروش دارم، کانال بهر عموم
در ریاضی باشد و فرهنگ اسلام و رسوم

سایت من دارد هزاران مرجع و اشعار ناب
اکثر آثار من باشند ، مقاله یا کتاب

رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد در علوم
محض باشد در ریاضی، همچو اعداد و رقوم

هارمونیک باشد مرا رشته، زمان دکتری
کاربردش در فیزیک باشد،فنون و هم فضا

دوست دارم رشته ی همساز ،ترکیب علوم
رشته ای محض است و کاربردش عموم

شصت ارشد، بیست دکتر، تربیت بنموده ام
در طی خدمت، هماره سعی و کوشش کرده ام

تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند

سعی کردم که با تربیت شاگردان 
علم خود منتقل و راه نمایم آنان

می روم پنجاه و سه، در اصفهان، دانشگاه
تا بخوانم ریاضی ، که بود آن دلخواه

بهترین نمره ی من بود ریاضی و حساب
درس دیگر نبود همچو ریاضی جذاب

شده ام رتبه ی اول، میان دگران
دور بودیم ز هرجنگ و جدال و خسران

در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس

دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شدند تربیت و رشک نبود

فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت

آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل

قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم

من گرفتم دکتری، با بورس دولت آن زمان
باز گشتم در گروه و کار کردم هم چنان

بگرفتم من ارشد،به یک سال فرنگ
دوره ای بود فشرده، ضروری، پر رنگ

دکترا بود فقط کار و پژوهش ، تحقیق
چار سالی بگذشت ، تا که گرفتم تصدیق

تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده

آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها

علم خود نقل نمودم، به ره گوناگون
گاه با چاپ و گهی نشرمقاله بیرون

عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز

غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزلی یا شعری

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی 

 

 

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(امور فرهنگی)

 

 

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
امور فرهنگی
قسمت(۱۰)

من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
آنچه بر من برسد، هر چه بود، آن نیکوست
 

چند سالی است که مشغول خود وخویشتنم
فارغ از خود شده ام، غافل از احوال خودم

شده ام باز نشسته ، ز امور دولت
مدتی هست که با خویش کنم من خلوت

فرصتی گشت پدیدار که خود بشناسم
تا کنم معرفتی کسب و حقایق جویم

چل سالی است، که در خدمت دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، رضا می خواهم

عصر هر روز شوم عازم کار و تعلیم
چونکه تعلیم کند روح و روان را ترمیم

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

چند سالی گوش می دادم کلام عارفین
تا سخن سنجیده گویم، از بیان سالکین

منعکس گردد ندای حق تعالی درکلام انبیا
از طریق دین و حکمت،با پیام اوصیا

ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست

خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است

هر که می خواهد لقای بی مثال و بی کران
او نماند منتظر،در خط و مشی دیگران

او خودش باشد منادی، هادی پیر و جوان
فرق انسان ها ز تقوا باشد و علم نهان

گر ببیند مردم از اهل خرد، تنها سخن
دور گردند از کلام وحی و ایمان و سنن

دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی،دژی قابل شود

حیف باشد بشکند این سد و دژ ،میراث ما
می کند ویران چو سیلی، می برد اموال را

سعی کردم از طریق صا لحین دین یابم
وانگهی شعر سرایم، ز حقایق گویم

مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام

بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه 
گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه

مسجد کوی محل را بکنم من کامل
چونکه هیات امنا کرد مرا آن عامل

همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته

کارهای خویش را در سایت تدریجا نهم
گاه در وبلاگ ، گهی مکتوب نشرش می دهم

وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت

می زنم گشت خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک

چند سالی است که من شعر روان می گویم
شرح احکام و شریعت، چه عیان می گویم

گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است

بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب

مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم

گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر

ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی رب

هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست

مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من

من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است

هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی

شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من

می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش

می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر

مدتی در فیس بوک بودم، با چندین گروه
تا شود از صالحات و باقیات، از هر وجوه

می نهم تصویر زیبا از طبیعت در جهان
هر یکی آیات حق باشند در کون و مکان

می نهم در قاب، اشعار رباعی تا هزار
جملگی تزئین نمودم ،محتوا را با شعار

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

.
۱۸۴.حدود دو سال سی دی های استاد صمدی ،شاگرد آقای علامه حسن زاده، را گوش می دادم و در پایان برداشت و نطر خود را می نوشتم.حدود ششصد صفحه از این مطالب در رابطه با بحث های معرفت نفس ایشان مدون شده است.متن کامل آنها در وبلاگ آورده ام.
۱۸۴.متن کامل برداشتهای خود در رابطه با دروس استاد رنجبر،در زمینه های قرآن، نهج البلاغه،صحیفه سجادیه،زیارت جامعه،اشعار حافظ و اشعار مولانا جمع آوری شده است و در وبلاگ آمده و قابل ذخیره کردن هست.
۱۸۵.کلیه رباعیات ، مثنویات،غزلیات و اشعار گوناگون که تا کنون سروده ام در وبلاگ آمده است.فکر کنم جمعا حدود سه هزار بیت سروده ام.سعی شده در هر بیت یک محتوای فرهنگی ، مذهبی یا اجتماعی گنجانده شود.
۱۸۶.علاوه بر مطالب شخصی،در حین مطالعه چنانچه به متون ارزشمند دسترسی پیدا می کردم،با ذکر منابع آنها را در وبلاگ قرار می دادم.فکر کنم تا کنون بیش از هزار فایل از مطالب فرهنگی جمع آوری شده است.
۱۸۷.اکثر بازدید کنندگان وبلاگ در خارج از کشور هستند.آمار وبلاگ نشان می دهد که افراد از حدود صد کشور به وبلاگ مراجعه نموده اند.روزانه بطور متوسط پنجاه بازدید کننده دارد.

درزیر  نکاتی را در خصوص نحوه تدریس و پژوهش خود به  اطلاع علاقه مندان می رسانم.امید است مفید و راهنمای عزیزان در فعالیت های علمی قرار گیرد.

۱۸۸.در ابتدای استخدام در دانشگاه اصفهان ،میزان محتوایی که در کلاس درس در یک جلسه ارایه می کردم بسیار زیاد بود.لذا فرصت کمتری برای توضیح و بحث مطالب و در گیر کردن دانشجویان برای یادگیری نبود.لذا در ترم های بعد از حجم مطالب کاستم .
۱۸۹. به خاطر داشتن لهجه اصفهانی،دانشجویان دیگر شهرستان ها به سختی صحبت های مرا تعقیب می کردند.لذا تصمیم گرفتم در کلاس بیشتر ادبی و شمرده و آرام صحبت کنم.
۱۹۰.برای اینکه بتوانم مطالب زیادتری ارایه کنم. مطالب را به سرعت و بعضا جملات را کامل نمی گفتم.لذا تصمییم گرفتم مطالب را با آرامش و جملات را کامل بیان کنم.
۱۹۱اکثر دروس مربوط به رشته خود را تدریس نموده ام.پس از آنکه درس جدیدی برای ارایه نبود،کتابهای جدید و به روز را تدریس می کردم.
۱۹۲. در طول ترم قبل به فکر دروس ترم بعد بودم.معمولا مطالب برای درس را به صورت طرح درس  به تدریج در طول ترم تهیه می کردم بطوریکه در زمان ارایه با  دلهره و عجله سر کلاس نروم.
۱۹۳.برای آماده شدن برای تدریس،زودتر از منزل حرکت می کردم،بطوریکه حدود یک ساعت قبل از کلاس در گروه آموزشی حضور داشتم.همواره راس ساعت شروع به تدریس می کردم و تا پایان وقت در کلاس می ماندم.بعضا کلاس های تمرین مسایل را خود بعهده می گرفتم و توضیحات اضافی را آنجا ارایه می کردم.
۱۹۴. به تجربه آموختم،در جلسات ابتدایی لازم است یک شمای کلی از درس ارایه گردد.بعلاوه لازم است از سوابق تحصیلی افراد آشنا و  پیش نیاز لازم برای شروع درس ارایه نمود تا امکان همراه کردن دانشجویان با خود در ارایه درس مقدور گردد.
۱۹۵. دانشجویان عادت کرده اند دروس را بعضا حفظ  و تلاش برای یادگیری کم شده است.لذا در مقاطع تحصیلات تکمیلی افت تحصیلی کاملا مشهود است.سعی می کنم ،در بین تدریس روشهای مناسب برای حل مسایل و اینکه چگونه مطالعه و تحقیق کنند را بیاموزانم .
۱۹۶.بعضا عدم تامین نیاز های مالی و روحی  و مشکلات شخصی باعث  افت تحصیلی می گردد.لذا دانشجو با دغدغه های گوناگون تحصیل می کند.لذا سعی میکنم بطور غیر مستقیم مشاورت و راهنمایی های لازم را به آنها بنمایم.
 
۱۹۷.کمک هزینه تحصیلی کافی در دوران تحصیل و اصلاح روش های آموزش می تواند موثر باشد.بعضا در کلاس انسان حتی یک دانشجو مستعد و علاقه مند و کوشا نمی یابد.این باعث خستگی استاد و بی انگیزه شدن استاد می شود
۱۹۸.دانشجو با سوابقی معمولا ضعیعف در مقاطع تحصیلات تکمیلی شروع به کار می کند.پایه آموزشی ضعیف،گرفتاری های گوناگون،دغدغه مدرک و. ...موجب افت علمی کشور می شود.به نظر می رسد ابتدا باید علاقه ها و توانمندی ها شناسایی و با توجه به نیاز جامعه  تامین مالی و برنامه ریزی کرد.
۱۹۹.در مدتی که در مقطع دکتری فعالیت دارم.دانشجویان با توانایی های گوناگون داشته و دیدم.یک دغدغه اصلی نبود فرصت کافی برای تحقیق است.در رشته ریاضی  با عنایت به چاپ دو مقاله  در مجلات معتبر و داشتن یک پایان نامه خوب حد اقل شش سال نیاز است.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با نحوه مدیریت در امور اجرایی اشاره می کنم.
۲۰۰.اولین سمت اجرایی اینجانب معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان بود.حدود یک سال پس از اخذ دکتری به این سمت مشغول بکار شدم.
۲۰۱.برای آشنا شدن با امور آموزشی و اجرایی و پژوهشی دانشگاه و تبادل نطر برای هر چه بهتر اجرا نمودن امور،جمعی از پیشکسوتان دانشگاه را تحت عنوان شورای برنامه ریزی دانشگاه بطور هفتگی دور هم جمع می شدیم و در خصوص آینده دانشگاه و مسائل و مشکلات دانشگاه بحث و تبادل نطر می کردیم.
۲۰۲.در حدودسه سالی که در این سمت بودم ،طرح جامع دانشگاه در امور آموزشی و پژوهشی دانشگاه را تهیه نمودم.
۲۰۳در محل کار حضور مرتب و فعال  و به مو قع داشتم.کارها را بین افراد تقسیم و نظارت می کردم.کارها کلیدی را بیشتر خو د  به عهده می گرفتم. تاکید در حل سریع مشکلات ارباب رجوع و راهنمایی و گره گشایی در کارهای مردم را داشتم.
۲۰۴.امور کلان آموزشی و شرکت در شورا را خود انجام می دادم و کلیه امور دانشجویی را به مدیر کل آموزشی و دانشکده ها توزیع می کردم تا کارها با سرعت بیشتری انجام گردد.
۲۰۵.مقدمات اتوماسیون نمودن کارهای آموزشی دانشجویی را پی گیری کردم.
۲۰۶.فعالیت های حوزه معاونت آموزش در کل دانشگاه توزیع شده بود.لذا در مدت مسئولیت آنها را در حوزه معاونت آموزشی متمرکز نمودم.از قبیل گزینش و بورس هیات علمی،دفتر سنجش و نظارت،مرکز محاسبات و تحصیلات تکمیلی که بعدا به معاونت تبدیل شد.

در این قسمت نکاتی را در خصوص فراغت از تحصیل دانشجویان دکتری اشاره می کنم.
۲۰۷.  نقش استاد در بعضی از مراحل بسیار حساس و تعیین کننده است. یکی در ابتدا که دانشجو سر در گم و نیازمند موضوع تحقیق مناسب است بطوریکه بتواند در پایان دوره دفاع کند.دیگردر پایان دوره است که دانشجو خسته و منتظر دیدن نتیجه کار خود و فراغت از تحصیل است.
۲۰۸.موضوع تحقیق باید بر اساس میزان توانایی دانشجو در تحقیق ،که معمولا در دوره آموزشی مشخص می شود، و علاقه فرد و دروسی که در تحصیلات تکمیلی گذرانده است تعیین می گردد.البته محدودیت زمان فراغت از تحصیل هم باید در نظر گرفت.ضمنا موضوع حتی الامکان به روز باشد تا امکان چاپ نتایج تحقیق در مجلات علمی معتبر مقدور گردد.
۲۰۹.چنانچه موضوع تحقیق مورد علاقه استاد راهنما باشد و یا در آن ضمینه استاد راهنما کار کرده باشد.در زودتر فارغ التحصیل شدن دانشجو کمک می کند.بالاخص در ابتدای تحقیق که دانشجو به راهنمایی بیشتر نیاز دارد.
۲۱۰.انتخاب مجله مناسب ، تدوین خوب مقاله و نگارش ادبی مناسب کمک بسیاری در چاپ نتایج علمی در مجلات معتبر دارد.اگر ضوابط و شرایط مجله کاملا رعایت نشود ،مجلات معمولا بدون ذکر علت در ابتدا آنرا رد می کنند.
۲۱۱.تدوین مقاله و تدوین پایان نامه دارای اصول تدوین متمایز هستند.در پایان نامه مطالب با جزئیات بیشتر و مبسوط و امکان آوردن کلیه مطالب تحقیق هست.در صورتی در تدوین مقاله باید گلچینی از بهترین نتایج دریک زمینه باید تنظیم و مرتب شود .نباید انتظار داشت که همه نتایح بدست آمده چاپ شود بطوریکه مطالب اصلی گم در مقاله شود.

در این قسمت کتابهای تالیف شده یا در ترجمه شده را معرفی می کنم.
۲۱۲. ترجمه کتاب خود آموز توپولوژی با همکاری آقای دکتر توکلی اثر دکتر آدامسون، 
به چاپ رسیده است.در این کتاب خواننده به تدریج ضمن آشنا شدن با مفاهیم توپولوژی،در نهایت با اثبات مطالب آشنا می گردد.
۲۱۳.ترجمه کتاب توپولوژی اثر دکتر انجلکینک ،با همکاری مرحوم دکتر شاطری به پایان رسیده است.در این کتاب علاوه بر معرفی قضایای اصلی در توپولوژی،کتاب مرجع نیز می باشد و مناسب برای تحقیق در زمینه تو پولوژی است.
۲۱۴.کتاب مقدماتی ، مجموعه ای از مسائل ریاضی،برای دانشاموزان به چاپ رسیده است.این مجموعه نتیجه همکاری چند ساله با دبیران ریاضی استان اصفهان بوده است.
۲۱۵.کتاب نوای دل،مجموعه ای از اشعار مثنوی اینجانب است ،که وصف اهل بیت سروده شده است.در این مجموعه اشعاری در زمینه اصول و فروع دین نیز سروده شده است.
۲۱۶.جزوه های درسی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد اقتباس از کتاب هویت و راس و آنالیز تابعی اقتباس از کتاب کانوی در مقطع کارشناسی ارشد تایپ و تدوین شده است.

در این قسمت همکارانی که با آنها کارهای علمی مشترک داشتیم آمده است.
۲۱۷.با دکتر بیکر ،استاد راهنمای بنده، یک مقاله مشترک داشتیم.این کار در فاصله تحویل پایان نامه و تاریخ دفاع که حدود نه ماه بطول انجامید تهیه شد و در مجله لندن انگلستان چاپ شد.
۲۱۸.با پروفسور ویلیس،در دوره فرصت مطالعاتی، یک مقاله مشترک داشتیم.این کار پس از بازگشت به ایران تکمیل و حدود دو سال طول کشید تا کامل شد.آن در مجله ایلینویز امریکا به چاپ رسید.
۲۱۹.با دکترابراهیمی ویشکی، استاد تمام دانشگاه فردوسی،چندی مقاله مشترک داشتم.ایشان مشاور سه پایان نامه دکتری بودند.
۲۲۰.با دکتر نصر اصفهانی،استاد تمام دانشگاه صنعتی اصفهان، چندین مقاله مشترک داشتم.ایشان نیز در دو پایان نامه دکتری مشاور بودند.
۲۲۱.با دکتر فاطمه ابطحی،دانشیار گروه ریاصی دانشگاه اصفهان چندین مقاله مشترک داشتم.تعداد هشت پایان نامه را مشاور بوده اند.تعدادی مقاله نیز برای بررسی برای چاپ ارسال و یا درتدوین نهایی است.
۲۲۲. دکتر لشکری زاده،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان، مشاورت شش پایان نامه را بعهده داشتند.
۲۲۳.با دکتر عبدالهی،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان،چندین مقاله مشترک و مشاور دو پایان نامه را بعهده داشته اند.
۲۲۴.با دکتر امینی، از دانشگاه تربیت مدرس، و دکتر گرجی از، دانشگاه همدان ،نیر هر کدام در یک پایان نامه مشاورت داشتند

در این قسمت کنفرانس و سمینار های داخلی که شرکت و سخنرانی داشتم بیان می کنم.
۲۱۷.اولین کنفرانس بین المللی که به عنوان سخنران و عضو برگزار کننده فعالیت داشتم، در دانشگاه اصفهان بود.در کنفراس و سمینار تخصصی دیگری که از طرف انجمن ریاضی کشور که در دانشگاه اصفهان برگزار شد نیز فعالیت و سخنرانی داشتم.
۲۱۸.در کنفرانس بین المللی ریاضی که در دانشگاه فردسی مشهد بر گزار شد شرکت و سخنرانی اینجانب در خصوص تعمییم نمایش انواع قضایای ریز چاپ گردید.در ضمن در یک کارگاه تخصصی شرکت و سخنرانی داشتم.
۲۱۹.در دو کنفرانس بین المللی ریاضی در شیراز شرکت و سخنرانی نمودم.
۲۲۰.در کنفرانس های بین المللی ریاضی در دانشگاه های کرمان ، شاهرود و تبریز شرکت و سخنرانی داشتم.
۲۲۱.در کنفرانس و سمینارهای تخصصی در دانشگاه های گیلان و مازندران شرکت و سخنرانی نمودم.

در این قسمت داوری پایان نامه هایی که شرکت داشتم اشاره می کنم.متقابلا اساتید راهنمای آنها نیز هم در جلسه دفاعیه دانشجویان تحت راهنمایی اینجانب شرکت می کردند.
۲۲۲.در داوری دو دانشجوی دکتری، دکتر فروزانفر و دکتر امین پور در دانشگاه شهید چمران اهواز شرکت نمودم
۲۲۳.در داوری چند دانشجوی دکتر نصر اصفهانی در دانشگاه صنعتی اصفهان شرکت داشتم.
۲۲۴.در داوری چند دانشجوی دکتری،مرحوم دکتر پور عبدالله و دکتر ابراهیمی ویشکی از دانشگاه فردوسی مشهد شرکت نمودم.
۲۲۵.در داوری چند دانشجوی دکتری،دکتر ریاضی استاد دانشگاه امیر کبیر تهران شرکت داشتم.
۲۲۶.در داوری و مشاورت چند دانشجوی دکتری،دکتر لشکری زاده از دانشگاه اصفهان شرکت و همکاری داشتم.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با سرودن رباعیات خود اشاره می کنم.
۲۲۸.قسمتی از وقت خود را برای تکمیل رباعیات خود و اصلاح آنها اختصاص دادم. الحمد لله عمده اصلاحات آنها انجام شد.بیش از هشتصد رباعی در زمینه های اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عرفانی و اهل بیت سرودم.علاقه مندان می توانند مجموعه رباعیات اینجانب را از تلگرام یا وبلاگ یا سایت اینجانب دانلود کنند.امید است توشه ای برای خود بهمراه ببرم.با توجه به وقت کم مردم و تنوع شبکه های مجازی مردم مایلند مطالب مفید را با کوتاهترین جملات بخوانند.رباعیات با توجه به ادغام هنر و فرهنگ واختصار می تواند مفید واقع شود.
۲۲۹.مدتها بود که می خواستم اشعار رباعی بسرایم ولی توفیق آن حاصل نمی شد.تا اینکه حدود سه سال است که اقدام به سرودن رباعی کرده ام.اگر چه بعضی از آنها دو بیتی هستند.ولی بخاطر گنجاندن یک مفهوم چاره ای نداشتم که از حالت رباعی به دو بیتی تن دهم.خدا توفیق داده که در دوران بازنشستگی روزنه بطور متوسط سه رباعی بسرایم. بعضا تا ده رباعی در روز سروده ام.۲۳۰.سعی دارم که مفاهیم در رباعیات تکراری نباشد.بعلاوه از کنایه و تشبیهات وهنر بیشتر استفاده کنم.تا خواننده علاقه مند به ادامه مطالعه شود.سعی شده مفاهیم دینی و اجتماعی مستند در قالب رباعی سروده شود.این کار باعث می شود که بعضا نتوانم 
احساسا ت خود را بیان کنم.اخیرا از واژه نامه برای پیدا کردن لغات هم وزن استفاده می کنم.بعلاوه با استفاده از جستجوگر اشعاری را که لغت مورد نظر در اشعار بکار رفته را می خوانم .این کمک می کند که با اشعار گوناگون آشنا گردم.

۲۳۱.دوستان پیشنهاد می کنند که رباعیات را چاپ کنم.فکر می کنم زود است. ضرورت دارد اهل قلم  و عزیزان که فرصت و علاقه به شعر دارند.در صورت امکان نظرات خود را به اینجانب انعکاس دهند،قطعا مورد توجه قرا می گیرد.جا دارد از آقای میثمی و پدر بزرگوارشان که مدتی است رباعیات اینجانب را اصلاح می کنند تشکر کنم.همچنین از آقای رنجبری که رباعیات مرا در اختیار چند شاعر در قم گذاشتند و با اصلاح و راهنمایی های کلی مرا با تکنیک های شعر بیشتر آشنا کردند،قدر دانی کنم.احساس می کنم اخیرا رباعیات با یاری خدای متعال و همکاری عزیزان زیباتر شده است.ضمنا از برادر خود محمد رجالی که رباعیات بنده را بالاخص در زمینه مفاهیم یاری می کنند تشکر کنم.

در این قسمت برنامه های خود را در دوران بازنشستگی بیان می کنم.
۲۲۷.اگر چه قانونا یک استاد تمام دانشگاه امکان ادامه کار تا هفتاد سالگی را در دانشگاه دارد.اما این اواخر احساس کردم که امکان حضور تمام وقت ،هر روز، صبح و عصر
در دفتر کار مشکل شده است.لذا تصمیم گرفتم درخواست بازنشستگی کنم و بطور نیمه وقت بعد از ظهر ها به راهنمایی و آموزش دانشجویان تحصیلات تکمیلی بپردازم.
۲۲۸.می خواهم وقت بیشتری را در اختیار خانواده قرار دهم. بنا دارم با سفر، مانده عمر  خود را به تفریحات سالم اختصاص دهم .خداوند اخیرا دو دختر به ما هدیه کرده است و بچه ها نیاز دارند که بیشتر با آنها باشم. زمانی که از آنها دور می شوم ،دلتنگی می کنند.امید است با یاری خدا بتوانم با تربیت صحیح فرزندانی به جامعه تحویل دهم ،که مفید باشند.
۲۲۹.سعی می کنم حدود یک ساعت پیاده روی کنم.مسئولیت خرید خانه را بعهده دارم.معمولا عصرها باتفاق خانواده حدود دو ساعت بیرون از منزل می رویم.بنا دارم ان شا الله در طول سال سه سفر زیارتی و تفریحی داشته باشیم.
۲۳۰.معمولا برای نماز مغرب و عشا در مسجد محل شرکت می کنم.همچنین در زمان هایی که مراسم مذهبی برگزار می شود،شرکت می کنم.


استاد ازل

در دوران زندگی خود، سوالات زیادی در خصوص جهان هستی و اعتقادات ذهن مرا به خود مشغول می کرد.همواره در صدد بر طرف کردن آنها بودم.هر قدر شناخت بیشتری از حقایق هستی و باورهای خود پیدا می کردم، آرامش روحی بیشتری پیدا می کردم.
تا قبل از دوران باز نشستگی ،به خاطر اشتغالات اجرایی،علمی و فرهنگی،امکان مطالعه دقیق و اصولی زیر نظر یک استاد برایم فراهم نشده بود.حدود دو سال است،که با گوش دادن مباحث استاد اخلاق و حوزه قم، آقای حجه الاسلام محمد رضا رنجبر،نسبت به تفاسیر قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، حافظ و مولانا اقدام نموده و روزانه حدود سه ساعت در نیمه های شب به فراگیری معارف الهی مشغول هستم.آنچه را درک می کنم،خلاصه برداری و در گروه های مجازی قرار می دهم و در صورت امکان یک رباعی که بتواند آن مفاهیم را بیان کند در قالب یک شعر می سرایم.
همانطوری که در بالا اشاره کردم، بعضا در طول شبانه روز مطالب علمی و یا فرهنگی به ذهن افراد خطور می کند.به نظر می رسد اینها عنایات الهی هستند که شامل انسان می گردد.انسانی موفق است که متوجه این امور باشد و حداکثر بهره را از آن ببرد.می توان گفت که استاد ازل، یعنی خداوند، اولین معلم و راهنمای هر انسانی است.او از طریق اذهان ما، ما را آگاه به حقایق هستی می کند.بعلاوه پیامبران الهی ، راه را از چاه  وصلاح را از گمراهی به ما نشان می دهند.اما در هر انسانی یک پیامبر درونی بنام عقل است، که اگر انسان عقل خود را در کار ها بکار برد، بسیاری ا ز مسائل و مشکلات قابل حل هستند.
بعضی ها دائم الوضو هستند، به خاطر پاکی جسم، تا زمینه جذب معارف الهی مقدور گردد.بنده توفیق دائم الوضو بودن را ندارم، اما نا خود آگاه به خاطر رشته ریاضی که آنرا مطالعه و تحقیق می کنم ، ذهن من معمولا مشغول است و دایم در حال تفکر و پیدا کردن راهی برای حل مسایل می باشد.گاهی مشغول کامل کردی مصرع های یک رباعی و شعر هستم، گاهی در حال فکر کردن در رابطه با حل مسایلی که با دانشجویان دکتری مشغول هستم، گاهی سوالات فرهنگی و بعضا مسائل زندگی و خانواده و محل کار است.
من معمولا روی یک مسئله متمرکز می شوم و بعضا در خواب و یا نیمه شب که آرامش و سکوت بیشتری حاکم است، مشکلات حل می شود و اشعاری به ذهنم خطور می کند.همواره نکاتی که با ذهنم خطور می کند در دفتر چه یاداشت ثبت می کنم و با کار کردن روی موضوع، آنرا کامل می نمایم.
من بیشتر مطالعات فردی دارم و کمتر به استاد برای حل مشکلات و مسایل خود مراجعه می کردم.اگر چه در ابتدای هر کاری، بناچار زیر نظر یک نفر برای یاد گیری مفاهیم اولیه می رفتم.مثلا در زمینه شعر، حدود دو سال آقای ابوالفضل خوش نظر، اشعار مرا اصلاح می کرد.اما اخیرا در سرودن رباعی، استاد خاصی نداشتم که آنها را اصلاح کند.الان که نزدیک به یک هزار رباعی سروده ام به این نتیجه رسید ه ام که در سرودن یک رباعی ،باید در بیت اول مقدمه چینی یک مطلب را انجام داد ،در مصرع سوم حرف اصلی را بیان کرد و در مصرع آخر نتیجه گیری و حرف نهایی که معمولا در اذهان می ماند باید سروده شود.بعلاوه هر رباعی یک مطب را توجیه کند و مکمل هم باشند.داشتن یک استاد توانا، خیلی زود ما را به مقصد می رساند، اما عیبی که دارد ما را کمتر به فکر کردن و فعالیت وا می دارد.تا زمانی که انسان به این نتیجه نرسد ،که تنها راه نجات و رهایی توسط خود انسان باید انجام شود و تمام مشکلات ما بخاطر بی تجربگی، ندانم کاری و اتکای به دیگران، مانع رشد ما می می گردد.سختی هاست که ما را آبدیده می کند.همانند سنگ آهنی که تا در کوره قرار نگیرد ذوب و خالص نمی گردد.
من دوره دکتری خود را حدود پنج سال در انگلستان گذراندم و بطور متوسط حدود شانزده ساعت در روز مطالعه و تحقیق می کردم.در انگلستان دوره های آموزشی در مقطع دکتری وجود ندارد و تنها تحقیق است. لذا انسان مجبور می شود که بیشتر به خود اتکا کند.بیش از پنجاه درس در مقاطع مختلف تحصیلی را با مطالعه و تحقیق خودم ارائه کرده ام.مطالب خود را با غزلی از حافظ به پایان می برم.

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم
که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم
در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند
آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم
دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم

 

دکتر علی رجالی

 

باسمه تعالی
از چه چیزهایی لذت می برم

خدا شاهد است،آنچه می گویم عین حقیقت است.من در طول عمرم دروغ نگفته ام ولی زیاد سکوت می کنم. تا احساس تکلیف نکنم و یا از من سوال نشود سخن نمی گویم. دوست دارم بیشتر شاگردی کنم و یاد بگیرم،تا استادی کنم.آنقدر که با قشر معمولی جامعه راحت هستم، تمایلی به همنشینی با اقشار مرفه و بی درد ندارم.البته همنشینی با کسی که چیزی یادم دهد ،خوشحالم می کند.از جدل خیلی بدم می آید ولی در عوض از مباحثه برای کشف حقایق خوشم می آید.با دانشجویان دکتری چندین ساعت بحث می کنیم و خسته نمی شوم.اگر حاج خا نم زنگ نزند،مدتها ادامه پیدا می کند.از تلف کردن بیهوده وقت خود بیزارم. بالا نشینی را دوست ندارم.گمنامی را خیلی دوست دارم.نشر مطالب علمی و فرهنگی خود بصورت رایگان و راحترا دوست دارم.همینکه می فهمم کسی استفاده کرده خوشحال می شوم.از بد قولی بدم می آید و سعی می کنم به قول و عهد خود وفا دار باشم.ثبت مطالب و نوشتن و سرودن شعر را دوست دارم.سعی دارم مطالب علمی را حتی المقدور ابتدا به ساکن با فکر و تلاش خود اثبات کنم.
شما را خسته نکنم.کافی است.
موفق باشید.
ان شا الله
دکتر علی رجالی

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

در این یادداشت، مراحلی را که تا کنون در زمینه سرودن اشعار طی شده است به اختصار بیان می کنم.اولین شعری که سرودم، حدود دو ماه طول کشید.مضامین آن فراز هایی از دعای ندبه بود که تحت عنوان گفتگو با امام زمان سروده شد.خواننده می تواند آنرا در کتاب نوای دل اینجانب و متن کامل آنرا ببیند.چند سالی مشغول سرودن اشعاری با وزن مثنوی بودم.حدود دو هزار بیت تا کنون سروده ام که تمام آنها در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر
alirejali.blog.ir
و برای عموم قابل دسترس است.پس از چاپ اولین کتاب شعر خود،چند سالی از سرودن شعر فاصله گرفتم.سپس علاقه به سرودن رباعیات و دو بیتی ها شدم.چند سالی مشغول سرودن رباعیات بودم.حدود یک هزار رباعی سرودم که همه آنها در وبلاگ آمده است.بعلاوه در ریسرچ گیت و اینستاگرام و تلگرام ، مجموعه ربا عیات من آمده است.اخیرا به سرودن غزلیات مشترک با آقای مهدی میثمی مشغول شده ام
این اشعار قالب غزل دارد و محتویات مذهبی دارد و مضامین قرآنی و نهج البلاغه و احادیث به صورت غزل سروده شده است.از نظر محتوا شبیه قصیده است ولی طول هر شعر ده بیت می باشد .در صورتی که در قصیده معمولا بیش از بیست بیت است.از نظر تعداد به غزل شباهت دارد که معمولا حد اکثر پانزده بیت است.اما غزلیات معمولا محتواهای عاشقانه دارد، که به ناچار در این سروده ها دیده نمی شود.برای اولین بار اشعار با دو تخلص سروده شده است.لذا می توان آنرا کار جدیدی در اشعار نامید.ما سعی کردیم یک تاریخچه از تمدن اسلامی را در قالب غزل و بسیار روان و ساده بطوری که برای عموم قابل استفاده باشد و بتواند با مطالعه آن یک شمای کلی از زندگی نامه چهارده معصوم و اصول و فروع دین و اعتقادات را به بطور خلاصه کسب نماید.

دکتر علی رجالی
استاد تمام ریاضی
دانشگاه اصفهان


زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(خانواده)

باسمه تعالی

زندگی نامه منظوم

دکتر علی رجالی

خانواده

قسمت (۱)

 

می کنم توصیف شرح حال خود از کودکی

از طفولیت بگویم، وصف خود در زندگی

 

من به دنیا آمدم در اصفهان در سی و چار 

سومین فرزند بودم از پدر، اندر شمار

 

داشت مادر چند فرزند پیا پی هم دگر 

چار دختر بود و ما باشیم جمعا نه نفر

 

مادرم هر چه توان می داشت آموخت مرا

گر چه محروم ز علم بود ، ولی روح ولا

 

عشق او شعله زده بر دل بیچاره ی من

در فراقت چه کنم همدم و هم ناله ی من

 

گاه دلتنگ شوم، بر سر قبرت بروم

یاد آن لحظه خوش، ذکر محبت بکنم

 

گردن تک تک ما حق فراوان او داشت

گر چه فرزند رعایت بکند در برداشت

 

همچو شمع سوخت ،ولی هیچ گله او نداشت

دوری مادر و هجر ابدی، خسران داشت

 

گر چه او نیست به دنیا، ولی یادش هست

عشق او در دل ما هست،اگر چه او جست

 

شیر زن بود و جهان دیده و با جرات بود

در مصاف دگران، محکم و با غیرت بود

 

ترک ما کرد ، ولی درس فداکاری داد

سالها مادری و، همسر خود یاری داد

 

پدرم بود مریض ، بچه ها هم کوچک

گرد او حلقه زدیم، چرخ کنان چون پیچک

 

پدرم داشت علاقه به سرودن اشعار

نیست آثار ز وی،جز دو سه بیتی اظهار

 

بعد فوت همسر اول گزیدم همسری

شد نیایش ،هانیه، از دختران دلبری

 

همسرم بود فداکار و عزیز و محبوب

اهل ایثار و گذشت و سراپا مجذوب

 

سخت باشد رحلت همسر برای همسرش

ضربه باشد بر روان و بر تن و بر پیکرش

 

زندگی مانند تسبیح است،گر دقت کنید

چون که باشد یک قوامی،دانه ها با هم شوید

 

نام فرزندان مادر جملگی از اوصیا و انبیاست

اصغر و اکبر ،علی و فاطمه ،از اولیاست

 

عصمت و زهرا، فرشته با حمید ،هر یکی

نام اولاد پدر بودند،همراه محمد جملگی

 

نام فرزندان من باشد محمد هم رضا

همگی باشند چون نام امام و انبیا

 

حافظ قرآن بود، دخت من و فرزند ما

فاطمه باشد عزیز و همسرش دلبند ما

 

آخرین فرزند من باشد ابوالفضل رشید

در غیاب مادرش بی تاب و او سختی کشید

 

گر بخواهم وصف خود گویم، درازا می کشد

پس رجالی ختم کن ،آن وقت مردم می برد

 

سروده شده توسط

دکتر علی رجالی


زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(شعر و ادبیات)


باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
شعر و ادبیات
قسمت (۲)

چند سالی است که من شعر و غزل می گویم
عهد انسان ز الست،روز ازل می گویم

گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است

بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب

مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم

گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر

ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی  رب

هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست

مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من

من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است

هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی

شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من

می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش

می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی

 

زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی(سفر انگلستان)

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
سفر انگلستان
قسمت (۳)


عمر خود طی بنمودم به کشورهایی
تا کنم کسب ریاضی و بیابم راهی

قدر استاد بدانم، کما و بیش همی
بهره ها برده ام و علم ز آنان بسی

انگلستان زندگی کردم از بهر علوم
تا برم بهره ز استاد ریاضی و رقوم

چند سالی را ریاضی خوانده ام ، شهر فرنگ
آمدم سوی وطن،بعد از فراغت بی درنگ

روز و شب جز خواب، مشغول تعلم بوده ام
پنج سالی زندگی را این چنین طی کرده ام

دائما مشغول کسب دانش و کسب علوم
گر چه در شصت و چهارم ،نمی گردد تموم

دور از اقوام بودیم و به غربت سر بریم
سخت باشد دوری و دلتنگی و در خود بدیم

چند باری ما به ایران، حین درس هم آمدیم 
بعد دیدار و زیارت، جملگی عازم شدیم

انجمن تشکیل دادیم و گروهی هم نظر
جمعه شب ها دور هم جمع و ببینیم همدگر

بود پشتیبانی و اجرا ، بعهده این حقیر
انجمن رسمی شد ودارای مهر و یک دبیر

با قرائت کردن قرآن و تفسیر و کلام
دور هم بودیم هر هفته،غیر از صرف شام

روح را با خواندن ادعیه ها تسکین دهیم
جان و دل را سیقل وشیطان خود تدفین کنیم

سروده شده توسط
دکتر علی رجالی


مجموعه زندگی نامه منظوم دکتر علی رجالی

باسمه تعالی

زندگی نامه منظوم

دکتر علی رجالی

خانواده

قسمت (۱)

 

می کنم توصیف شرح حال خود از کودکی

از طفولیت بگویم، وصف خود در زندگی

 

من به دنیا آمدم در اصفهان در سی و چار 

سومین فرزند بودم از پدر، اندر شمار

 

داشت مادر چند فرزند پیا پی هم دگر 

چار دختر بود و ما باشیم جمعا نه نفر

 

مادرم هر چه توان می داشت آموخت مرا

گر چه محروم ز علم بود ، ولی روح ولا

 

عشق او شعله زده بر دل بیچاره ی من

در فراقت چه کنم همدم و هم ناله ی من

 

گاه دلتنگ شوم، بر سر قبرت بروم

یاد آن لحظه خوش، ذکر محبت بکنم

 

گردن تک تک ما حق فراوان او داشت

گر چه فرزند رعایت بکند در برداشت

 

همچو شمع سوخت ،ولی هیچ گله او نداشت

دوری مادر و هجر ابدی، خسران داشت

 

گر چه او نیست به دنیا، ولی یادش هست

عشق او در دل ما هست،اگر چه او جست

 

شیر زن بود و جهان دیده و با جرات بود

در مصاف دگران، محکم و با غیرت بود

 

ترک ما کرد ، ولی درس فداکاری داد

سالها مادری و، همسر خود یاری داد

 

پدرم بود مریض ، بچه ها هم کوچک

گرد او حلقه زدیم، چرخ کنان چون پیچک

 

پدرم داشت علاقه به سرودن اشعار

نیست آثار ز وی،جز دو سه بیتی اظهار

 

بعد فوت همسر اول گزیدم همسری

شد نیایش ،هانیه، از دختران دلبری

 

همسرم بود فداکار و عزیز و محبوب

اهل ایثار و گذشت و سراپا مجذوب

 

سخت باشد رحلت همسر برای همسرش

ضربه باشد بر روان و بر تن و بر پیکرش

 

زندگی مانند تسبیح است،گر دقت کنید

چون که باشد یک قوامی،دانه ها با هم شوید

 

نام فرزندان مادر جملگی از اوصیا و انبیاست

اصغر و اکبر ،علی و فاطمه ،از اولیاست

 

عصمت و زهرا، فرشته با حمید ،هر یکی

نام اولاد پدر بودند،همراه محمد جملگی

 

نام فرزندان من باشد محمد هم رضا

همگی باشند چون نام امام و انبیا

 

حافظ قرآن بود، دخت من و فرزند ما

فاطمه باشد عزیز و همسرش دلبند ما

 

آخرین فرزند من باشد ابوالفضل رشید

در غیاب مادرش بی تاب و او سختی کشید

 

گر بخواهم وصف خود گویم، درازا می کشد

پس رجالی ختم کن ،آن وقت مردم می برد

 

 

شعر و ادبیات
قسمت (۲)

چند سالی است که من شعر و غزل می گویم
عهد انسان ز الست، روز ازل می گویم

گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است

بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب

مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم

گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر

ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی رب

هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست

مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من

من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است

هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی

شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من

می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش

می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر


سفر انگلستان
قسمت (۳)


عمر خود طی بنمودم به کشورهایی
تا کنم کسب ریاضی و بیابم راهی

قدر استاد بدانم، کما و بیش همی
بهره ها برده ام و علم ز آنان بسی

انگلستان زندگی کردم از بهر علوم
تا برم بهره ز استاد ریاضی و رقوم

چند سالی را ریاضی خوانده ام ، شهر فرنگ
آمدم سوی وطن،بعد از فراغت بی درنگ

روز و شب جز خواب، مشغول تعلم بوده ام
پنج سالی زندگی را این چنین طی کرده ام

دائما مشغول کسب دانش و کسب علوم
گر چه در شصت و چهارم ،نمی گردد تموم

دور از اقوام بودیم و به غربت سر بریم
سخت باشد دوری و دلتنگی و در خود بدیم

چند باری ما به ایران، حین درس هم آمدیم 
بعد دیدار و زیارت، جملگی عازم شدیم

انجمن تشکیل دادیم و گروهی هم نظر
جمعه شب ها دور هم جمع و ببینیم همدگر

بود پشتیبانی و اجرا ، بعهده این حقیر
انجمن رسمی شد ودارای مهر و یک دبیر

با قرائت کردن قرآن و تفسیر و کلام
دور هم بودیم هر هفته،غیر از صرف شام

روح را با خواندن ادعیه ها تسکین دهیم
جان و دل را سیقل وشیطان خود تدفین کنیم

 

 


دوره تحصیل 

قسمت (۴)
سال پنجاه و سه بودست، روم دانشگاه
تا کنم کسب ریاضی ، چو بود آن دلخواه

عشق من بود ریاضی، ز همان دوره ی قبل
شد درخشان، چو نبودم ضعیف و تنبل

من شدم رتبه ی اول، میان دگران
در رقابت بدیم، چند نفر در دوران

در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس

دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شود تربیت و رشک نبود

عالمان خود صاحب فهم و کمال بی کران
منتظر هر گز نمانند ، از نشان دیگران

فارغ از درس در این دوره شدم،پنجا هفت
من شدم عضو گروه و سه سالی هم رفت

قصد من بود که با بورس دول غرب روم
بهر علم و هدف خویش، به هر جا نروم

آزمون دادم و رفتم شریف به تحصیل
بعد یک ترم که خواندم، بگردید تعطیل

یک ساله گرفتم من ارشد ز فرنگ
دوره ای بود فشرده ،مروری کم رنگ

دکترا بود فقط کار و پژوهش افراد
چار سالی گذشت ، تا که شدم من استاد

آمدم سوی وطن، تا که کنم دین ادا
درسها دادم و تحقیق نمودم تنها

 

دوران دانشگاه
قسمت(۵

)


وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت

چل سالی است، که در خدمت ،دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، از او می خواهم

می زنم پرسه خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک

مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام

گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه
بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه 

مسجد کوی امام است، که کامل کردم
فر صتی نیست دگر،آمدم و ول کردم

چند سالی معاون شده ام دانشگاه
تا که خدمت بکنم،در همه ی عرصه و راه

گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

تا کنون هشت مقاله ز تزم چاپ شده
چون هدف کار بود، حاصل آن تایپ شده

سعی کردم که با تربیت شاگردان 
علم خود منتقل و راه نمایم آنان

تربیت یافتگان بیست نفر می باشند
دکترند و همگی نور بصر می باشند

عادتم هست که تعلیم دهم ریز به ریز
آب راکد ندیدم که باشد تمیز

همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته

غیر تدریس و تحقیق ندارم کاری
گاه گاهی بسرایم غزل یا شعری


دوران بازنشستگی
قسمت(۶)

من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
آنچه بر من برسد، هر چه بود، آن نیکوست

چند سالی است که مشغول خود و مدرسه ام
فارغ از خود شده و غافل از احوال خودم

مدتی هست که از درس نباشد خبری
شده ام باز نشسته ، ز امور دولی

فرصتی گشت پدیدار که خود بشناسم
در ره دوست بکوشم ، قدم بردارم

عصر هر روز شوم عازم کار و تعلیم
چونکه تعلیم کند روح و روان را ترمیم

گر چه استاد بخواند ،علومی را چند
کم هزینه نبرد، تا که شود دانشمند

قدر استاد ندانند گروهی نادان
گوهری هست گران قیمت و آن زر افشان

نشر علم است زکات و همه ی ما مسئول
رهگشا باشد و حلال شود هر مجهول

دکتری خود به پایان برده ام در هارمونیک
کاربردش در علوم است، بالاخص اندر فیزیک

رشته ی تحصیلی ام باشد مجرد در علوم
محض باشد در ریاضی، همچو اعداد و رقوم

چند کتاب ،ده ها مقاله، منتشر بنموده ام
رهگشا باشد برای دیگران، جان کنده ام

 

 

 

تجربیات کاری

قسمت(۷)

 

گر نباشم مطمئن، از نقل قول دیگران

من تامل می کنم، تاصحتش گردد عیان

 

مشورت ها می کنم، تا اینکه یابم آن مفید

با صبوری و تامل می کنم کاری جدید

 

گر یقین پیدا کنم، در صحت انجام کار

می دهم انجام آن را ، تا که یابم من قرار

 

کار نیکو و پسنیده کنم، کاری درست

خواه باشد در نتیجه نا صحیح و نادرست

 

نیست تعجیلی مرا در حین اجرا، حین کار

رمز پیروزی تفکر باشد و هم پشتکار

 

کارها با اولویت می کنم اجرا تمام

می دهم انجام در وقت خودش آنرا تمام

 

کارها گاهی زمان بر باشد و یک روز کم

چون زمان پیوسته باشد، پس چرا اندوه و غم

 

نظم در کار و مراعات حقوق دیگران

از خصایص های اخلاقی بود با مهتران

 

وقت باشد بهترین گوهر ، گرامی دارمش

سعی دارم بهره ها جویم، فراوان خواهمش

 

کار علمی را گروهی می دهیم انجام آن

ضبط می گردد مباحث ،تا شود اتمام آن 

 

هر شکستی در نتایج، می کند حساس ما

تا که علت را بیابیم، و شود آن رهنما

 

مختصر گویم سخن، اندر کلام و هم بیان

در مباحث در علوم و در مصاف دیگران

 

آنچه می آید به ذهنم، در امور شعر و علم

می کنم تکمیل آن را،با تلاش و صبر و حلم

 

با توکل بر خدا و فکر و تدبیر امور

کارها ممکن شود،هر چند باشند سخت و دور

 

از بزرگی یا ز سختی، من ندارم وحشتی

کارها آسان شود ، در حین اجرا مدتی

 

گر یقین پیدا کنم بر صحت کاری نخست

با توکل می کنم اجرا، بدون شک، درست

 

هر چه می آید به ذهنم، بی درنگ ثبتش کنم

گاه در دفتر و گهی گوشی ،همه ضبطش کنم

 

می شود گاهی ، به خواب آید نکاتی آن مرا

چند نوبت می نویسم،تا شود ذهنم رها

 

یاد دارم وقت بیداری ،درون پارک وشهر 

می نویسم مطلبی را، تا کنم تکمیل تر

 

ذهن من دائم اسیر علم و شعر است و امور

با تفکر می نویسم ، هر چه می آید شعور

 

چونکه فرار است علم و ثبت آن واجب بود

یک جرقه می تواند آتشی گردد، چه زود

 

ذره ذره جمع گردد، علم و دانش در بشر

حافظ انسان شود، ایمان و تقوا،چون سپر

 

عقل ما محدود و امداد الهی لازم است

ماورای عالم ماده محال و از خدای عالم است

 

فهم و درک ما برای زندگی تعیین شده

ماورا خواهی ، ریاضت خواهد و تحسین شده

 

علم باشد یک حقیقت، ما فقط تبیین کنیم

گر بدیهی شد علومی،خویش را تحسین کنیم

 

علم مبنایش بدیهیات باشد در علوم

گر چه باشد آن ریاضی و حساب و هم رقوم

 

سالها نزد اساتید ریاضی و علوم حوزوی

چون حسن زاده تلمذ کردم وباشند ولی

 

رنجبر باشد دگر استاد من در فهم دین

او کند تبیین چه زیبا ،با مثالی دلنشین


فعالیت های فرهنگی
قسمت(۸)

می رسد حرف خدا بر مردمان،نور مبین
از طریق انبیا و اولیا ، از راه دین

ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست

سعی کردم ابتدا بادین، شناسم خویش را
وانگهی اشعار گویم ،در خصوص کیش را

خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است

چند سالی با تلمذ، گوش دادم، حرف دین
تا سخن سنجیده گویم، از کلام عارفین

گر ببیند مردمان، از ما تناقض در سخن
دور گردند از کلام وحی و ایمان و سنن

دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی،دژی قابل شود

حیف باشد بشکند این سد و دژ ،میراث ما
می کند ویران چو سیلی، می برد اموال را

کارها آسان شود،هرکس برد بهره ز علم
نشر دادم فکر خود را با تلاش و صبر و حلم

کارهای خویش را در سایت تدریجا نهم
گاه در وبلاگ ، گهی مکتوب نشرش می دهم

هم کانال های ز اشعار و غزل دارم کنون
هم کانال های ریاضی و معارف تا کنون

مدتی در فیس بوک بودم، با چندین گروه
تا شود از صالحات و باقیات، از هر وجوه

در تلگرام و سروش دارم، کانال بهر عموم
کلیه آثار علمی آمده، مشتمل گردد رسوم

می نهم تصویر زیبا از طبیعت در جهان
هر یکی آیات حق باشند در کون و مکان

می نهم در قاب، اشعار رباعی تا هزار
جملگی تزئین نمودم ،محتوا را با شعار

آمده آثار علمی خود و اهل کتاب
سایت من دارد هزاران مرجع و اشعار ناب

باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
امور اجرایی
قسمت(۹)

یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی است
من شدم مشغول تدریس و حضورم رسمی است

دو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محض
گرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حض 

کاربردی از ریاضی، می کنم دایر چنان
کادر می گردد دو چندان، در مدیریت زمان

اولین مسئولیت، بعد از گرفتن دکتری
بود یک سالی پس از برگشت از دانشسرا

سال اول جمع کردم ،عده ای از نخبگان 
تا نمایم مشورت، در کارها با دیگران

چند سالی روز و شب در گیر اجرای نهاد
تا که رفتم فرصت تحقیق ،در اقصی بلاد

گاه مامور شدم بهر ادای خدمت
گاه در شهر بود، گاه کنم من هجرت

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

دوره های دکتری دایر نمودم، بیش و کم
اولین دوره ریاضی بود و من در گیر هم

جمعی از دانش پژوهان، عازم خارج شدند
تقویت شد چند گروه و دکتری رایج شدند

دوره های دکتری بعدا،امورش شد جدا
یک معاون داشت، تا دایر کند آن دکتری

بود آموزش امورش وقت گیر و پر تلاش
کار ها پیچیده و سخت و امورش دلخراش

سیستم آموزشی تغییر دادم در امور
تا شود ممکن امور ثبت نام از راه دور

شد امور جاری استاد و دانشجو روان
کار دانشجو می شود انجام ، در کمتر زمان

اعتقادم این بود،مسئول باید روز و شب
خدمت مردم کند، آن مرضی حق است و رب

پاک بود کارتابل من از نامه ها پایان شب
تا نگردد صاحب نامه، دچار رنج و صعب

کار مردم اولویت می دهم ، در حین کار
گر دهم پاسخ به موقع، مرضی پروردگار

در پژوهش، طرح ها اجرا و همکاری کنم
در خرید و نشر انواع کتب ،یاری کنم

چاپخانه می شود از بهترین در انتشار
می کند صد ها مجلد نشر و باشد افتخار

منتقل کردم هزاران نسخه از انبار را
تا شود محفوظ و باشندجملگی آثار را 

نسخ خطی شود احیا و گردد ماندگار
چونکه آنها مظهر فرهنگ و هر یک یادگار

این کتب از نسل ها باشد ، بود میراث ما
حفظ آنها لازم است و می رسد بر نسل ها

می کنم دایر گروه صنعت و تحقیق را
تا شود آن حلقه ای، بین علوم و کارها

سهل کردم من امانت گیری و قرض کتاب
تا امانت راحت و کاهد ز سختی و عذاب


امور فرهنگی
قسمت(۱۰)

من ندارم هوسی جز نظری در بر دوست
آنچه بر من برسد، هر چه بود، آن نیکوست

چند سالی است که مشغول خود وخویشتنم
فارغ از خود شده ام، غافل از احوال خودم

شده ام باز نشسته ، ز امور دولت
مدتی هست که با خویش کنم من خلوت

فرصتی گشت پدیدار که خود بشناسم
تا کنم معرفتی کسب و حقایق جویم

چل سالی است، که در خدمت دانشگاهم
عمر من وقف خدا هست، رضا می خواهم

عصر هر روز شوم عازم کار و تعلیم
چونکه تعلیم کند روح و روان را ترمیم

می توان گفت به جرات نکنم وقت تلف
عمر خود طی بنمودم چه با شور و شعف

چند سالی گوش می دادم کلام عارفین
تا سخن سنجیده گویم، از بیان سالکین

منعکس گردد ندای حق تعالی درکلام انبیا
از طریق دین و حکمت،با پیام اوصیا

ظاهر دین حاوی فرمان و احکام خداست
باطنش اخلاق نیکو همره ذکر و دعاست

خواندن و فهمیدن قرآن، نیاز هر کس است
رهنما باشد کلام حق، پیامی خالص است

هر که می خواهد لقای بی مثال و بی کران
او نماند منتظر،در خط و مشی دیگران

او خودش باشد منادی، هادی پیر و جوان
فرق انسان ها ز تقوا باشد و علم نهان

گر ببیند مردم از اهل خرد، تنها سخن
دور گردند از کلام وحی و ایمان و سنن

دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی،دژی قابل شود

حیف باشد بشکند این سد و دژ ،میراث ما
می کند ویران چو سیلی، می برد اموال را

سعی کردم از طریق صا لحین دین یابم
وانگهی شعر سرایم، ز حقایق گویم

مسجد و روضه ی من ترک نگردد ایام
می کند جان و دلم روشن و گه آن آرام

بهر پرواز دو بال است نیاز و همراه 
گاه مسجد بسازم و گهی دانشگاه

مسجد کوی محل را بکنم من کامل
چونکه هیات امنا کرد مرا آن عامل

همه ی کار و تلاشم مدون گشته
منتشر گشته و در سایت معین گشته

کارهای خویش را در سایت تدریجا نهم
گاه در وبلاگ ، گهی مکتوب نشرش می دهم

وقت آزاد خودم صرف زن و بچه گذشت
آخر عمر به شعر و غزل و کوچه گذشت

می زنم گشت خیابان و گهی هم در پارک
تا شود روح و روان تازه و گردد چالاک

چند سالی است که من شعر روان می گویم
شرح احکام و شریعت، چه عیان می گویم

گفته هایم،اثر وحاصل چندین سال است
اکثرا مثنوی و مشتمل امیال است

بنمودم همه جمع، چو دیوان و کتاب
شد نوای دل من، جگر من کرد کباب

مدتی هست که با دوست و هم کیش خودم
غزل مشترک و مثنوی هم می گویم

گفتگو ها ز طریق چت و در وقت سحر
چه غزل های نوین و نکنیم عمر هدر

ما غزل ها بسرائیم ، پس از نیمه ی شب
گاه من گویم و گه او، ز خداوندی رب

هدف ما نبود جز قدمی در بر دوست
چون که الهام شده ، آنچه رسد از بر اوست

مهدی میثمی است، همره و هم گفته ای من
او به من گفت سرایم ، بود تهفه ای من

من اگر شعر بگویم، ز دعای پدر است
بعد فوت بود عنایت، ز خدای قدر است

هدیه ای بود خدا داد به من با آهی
من پرستار پدر بودم و مادر گاهی

شاعری را ز میراث پدر دارم من
او دعا کرد مرا، عشق سفر دارم من

می سرایم قصیده زحال و دل خویش
تا بماند اثر و تجربه ام با دل ریش

می کنم نقل تجارب به زبانی چون شعر
تا شود شمع و چراغی ، ببینند هر قشر

مدتی در فیس بوک بودم، با چندین گروه
تا شود از صالحات و باقیات، از هر وجوه

می نهم تصویر زیبا از طبیعت در جهان
هر یکی آیات حق باشند در کون و مکان

می نهم در قاب، اشعار رباعی تا هزار
جملگی تزئین نمودم ،محتوا را با شعار

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

.

رازهای موفقیت

 

اگر افراد راز های موفقیت و شکست خود و تجارب ارزشمند را به تحریر درآ ورند می تواند راهنمایی برای دیگران باشد

در زیر خلاصه ای  از رمزهای موفقیت خود در زندگی را اشاره می کنم

1- داشتن هدف در زندگی و تلاش وکوشش در رسیدن به آن با پی گیری و برنامه ریزی.

 

2- داشتن اعتقاد به خدای متعال و توکل در امور و یاری از او خواستن.

 

3- تلف نکردن اوقات روازانه و استفاده بهینه از لحظه  لحظه وقت خود.

 

4- داشتن برنامه روزانه, هفتگی ,ماهانه و سالانه و چند سالانه.

 

5- تحرک و عدم توقف در کارها و داشتن ایده های متعالی و سعی د رسیدن به انها.

 

6- داشتن همسری دلسوز و راهنما و  در طول زندگی و کمک در پیشرف من در کارها.

 

7- داشتن سلامت روح و روان و خانواده ای دلسوز و راهنما در طول زندگی.

 

8- پر کردن اوقات فراغت با تفریحات سالم و نوشتن و خواندن مطالب مفید.

 

9- هیچ گاه فارغ التحصیل خود را ندانستم سعی می کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.

 

10-                 با افراد  ناباب رفت وشد نمی کردم در طول عمر حتی یک سیگار نکشیدم.

 

11-                  دعای پدر و مادر و رضایت انها از بنده و ادای وظیفه در صورت نیاز.

 

12-                  به ر انجام رساندن کاری که در دست دارم با زمان بندی و اقدام به موقع .

 

13-                  از فرصت های گوناگون استفاده بهینه کرده و متناسب با آن  شرایط  اقدام لازم می کردم.

 

14-                 در کارها با صبر  و فکر اقدام می کردم با عجله و بی دقتی کاری نمی کردم.

 

15-                 اگر کاری را صحیح میدانستم اقدام می کردم در کارهای که مطمین نبودم مشورت و پس از به نتیجه رسیدن قاطعانه و بدون تردید عمل می کردم.

 

16-                 در طول زندگی راستگو بودم و یاد ندارم د روغی گفته باشم اگر چه بعضا سکوت می کردم.

 

سوالی که بعضا از بنده می شود اینکه چرا درخواست بازنشستگی از دانشگاه را نمودی.عده ای بر این باورند که هنوز امکان خدمت در عرصه علمی و اجرایی وجود داشت.اینجانب حدود سی وهشت سال در دانشگاه اصفهان  سابقه خدمت دارم.اگر چه بازنشستگی برای اهل علم معنا ندارد و بابازنشستگی اداری خواستم وقت خود را تنها برای امور علمی و زندگی و مراقبت از سلامتی برای تداوم خدمت استفاده کنم.امید است فرصتی پیش آید که به خود سازی بیشتر بپردازم و قدری از وقت خود را برای تربیت و تعالی فرزندان صرف کنم.اگر به شرح زندگی نامه من مراجعه شود در طول عمر سپری شده همواره  در حال خدمت بودم و با خدا عهد بستم که تا پایان عمر در وقف خدا باشم.امید است مورد پذیرش قرار گیرد.مدتی است خود را آماده مهمانی او کرده ام .ابتدا سعی کردم توشه های علمی و فرهنگی خود را با استفاده از شبکه های مجازی در قالب سایت شخصی و شبکه های مجازی از جمله تلگرام در اختیار عموم قرار دهم.چند دانشجوی دکتری تحت راهنمایی دارم.تلاش خود را دو برابر کرده ام تا امکان فراغت از تحصیل آنها به نحو احسن مقدور گردد و بازنشستگی اینجانب مشکلاتی برای آنها ایجاد نشود.امید است بتوانم جمعا بیست دانشجوی دکتری در زمینه ریاضی در شاخه  آنالیز هارمونیک مجرد تحویل جامعه داده و آنها تداوم بخش گسترش علم و فرهنگ اسلامی  باشنداگر چه دل کندن از محیطی که مدتها انسان به آن انس وعلاقه پیدا کرده سخت می باشد و بعضا شاهد افسردگی و بیماری فرد می گردد.اما انسان می تواند در هر شرایط توانایی های خود را شناسایی و با بکار بردن آنها رشد و تعالی خود را فراهم کند.کشور ها با حمایت از نخبگان در عرصه های گوناگون زمینه رشد و قدرت خویش را فراهم می کنند.ضروری است مدیران حوزه و دانشگاه قدر فرهیخته گان خود که سر مایه های با ارزش و گرانبهای جامعه هستند بدانند وبا حفظ حرمت و جایگاه آنها حداکثر بهره مندی را فراهم کنند و گونه ای عمل نشود که موجب دلسردی و ناراحتی آنها ایجاد شود.

 

دوران بازنشستگی

۱- اگر چه قانونا یک استاد تمام دانشگاه امکان ادامه کار در دانشگاه را دارد.اما این اواخر احساس کردم
که امکان حضور تمام وقت ،هر روز، صبح و عصر
در دفتر کار مشکل شده است.لذا تصمیم گرفتم درخواست بازنشستگی کنم و بطور نیمه وقت بعد از ظهر ها به راهنمایی و آموزش دانشجویان تحصیلات
تکمیلی بپردازم.
۲- قسمتی از وقت خود را به تکمیل رباعیات خود و اصلاح آنها اختصاص دادم. الحمد لله عمده آنها اصلاحات آنها انجام شد.بیش از پانصد رباعی در زمینه های اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،عرفانی و اهل بیت سرودم.علاقه مندان می توانند مجموعه رباعیات اینجانب را از تلگرام یا وبلاگ یا سایت اینجانب دانلود کنند.امید است توشه ای برای خود بهمراه ببرم.با توجه به وقت کم مردم و تنوع شبکه های مجازی مردم مایلند مطالب مفید را با کوتاهترین جملات بخوانند.رباعیات با توجه به ادغام هنر و فرهنگ واختصار می تواند مفید واقع شود.
مدتها بود که می خواستم اشعار رباعی بسرایم ولی توفیق حاصل نمی شد.تا اینکه حدود دو سال است
که اقدام به سرودن رباعی کرده ام.اگر چه بعضی از آنها دو بیتی هستند.ولی بخاطر گنجاندن یک مفهوم چاره ای نداشتم که از حالت رباعی به دو بیتی تن دهم.خدا توفیق داده که در دوران بازنشستگی روزنه بطور متوسط سه رباعی بسرایم. بعضا تا ده رباعی
سروده ام.سعی دارم که مفاهیم تکراری نباشد.بعلاوه از کنایه و تشبیهات وهنر بیشتر استفاده کنم.تا خواننده علاقه مند به ادامه مطالعه شود.سعی شده مفاهیم دینی و اجتماعی مستند در قالب رباعی سروده شود.این کار باعث می شود که بعضا نتوانم 
احساسا ت خود را بیان کنم.اخیرا از واژه نامه برای پیدا کردن لغات هم وزن استفاده می کنم.بعلاوه با استفاده از جستجوگر اشعاری را که لغت مورد نظر در اشعار بکار رفته را می خوانم .این کمک میکند که با اشعار گوناگون آشنا گردم.
۳- دوستان پیشنهاد می کنند که رباعیات را چاپ کنم.فکر می کنم زود است. ضرورت دارد اهل قلم  و عزیزان که فرصت و علاقه به شعر دارند.در صورت امکان نظرات خود را به اینجانب انعکاس دهند،قطعا مورد توجه قرا می گیرد.جا دارد از آقای میثمی و پدر بزرگوارشان که مدتی است رباعیات اینجانب را اصلاح می کنند تشکر کنم.همچنین از آقای رنجبری که رباعیات مرا در اختیار چند شاعر در قم گذاشتند و با اصلاح و راهنمایی های کلی مرا با تکنیک های شعر بیشتر آشنا کردند،قدر دانی کنم.احساس می کنم اخیرا رباعیات با یاری خدای متعال و همکاری عزیزان زیباتر شده است.ضمنا از برادر خود محمد رجالی که رباعیات بنده را بالاخص در زمینه مفاهیم
یاری می کنند تشکر کنم
۴- در ابتدا سرودن شعر را با اشعار مثنوی شروع نمودم که تحت عنوان نوای دل به چاپ رسید،جا دارد از آقای خوش نظر شاعر توانا که با نقطه نظرات خود طی چند سال امکان چاپ آن مجموعه مقدور گشت.با مطالعه مجدد آنها ابیاتی که قابل سرودن و تکمیل به صورت رباعی را استخراج می کنم.حدود دویست رباعی تا کنون مقدور گشته که با ایده گرفتن از مضامین آنها بسرایم. بعضا چند روز طول می کشد که بتوانم یک رباعی را کامل کنم.بقیه رباعیات با توجه به مطالبی که می خوانم ،سروده شده است.تجربه نشان داده شده است همین که احساس کنم امکان سرودن یک رباعی در زمینه های که خوشم می آید ، مقدور است،با تلاش و پی گیری امکان سرودن هست.همانند جرقه ای می ماند که با شعله ور کردنش فضا را روشن می کند.در تحقیقات علمی هم دریافتم که مطالبی که به ذهن خطور می کند،با پی گیری امکان بدست آمدن مطالب نو هست.
۵- قسمتی از وقت خود را به خانواده اختصاص می دهم. بنا دارم با سفر مانده عمر  خود را به تفریحات سالم اختصاص دهم .بچه ها نیاز دارند که بیشتر با آنها باشم. زمانی که از آنها دور می شوم ،دلتنگی می کنند.امید است با یاری خدا بتوانم با تربیت صحیح فرزندانی به جامعه تحویل دهم ،که مفید باشند

 

مراحل زندگی

در زیر گذر زندگی خود را از بدو کودکی تا حال بررسی و تحلیل می کنم.

۱- وقتی در رحم مادر هستیم،نه ماو نه مادر،امکان دسترسی ندارد و قادر نیستیم که در تکامل اولیه و رشد
نقش موثری داشته باشیم.تنها خدا بود که غذای ما را از طریق خون مادر بطور طبیعی تامین می کرد.
۲-  وقتی پا به دنیا نهادیم،.از پلیدی ها پاک  و ناتوان در تامین غذای خود بودیم.باز خدا از طریق شیر مادر غذای ما را تامین کرد .حدود دو سال طول کشید که خدا دندان به ما داد تا از وابستگی تامین غذا رهایی یابم.
۳- حدود یک سال طول کشید که راه رفتن را به ما آموخت.به طور غریضی ابتدا با دست و پا و سپس تنها با پا حرکت کردم.این مرحله دیگری از تکامل ما بود.تا بتوانیم بدون تکیه به دیگران کارهای اولیه خود را انجام دهیم.
۴- حدود سه سال طول کشید تا از طریق زبان با دیگران ارتباط پیدا کنیم و بتوانیم نیاز و نظر خود رابه دیگران منتقل کنیم.
۵- پس از حدود شش سال آماده رفتن به مدرسه شدیم.تا با محیط دیگری آشنا شویم و امکان تکامل و رشد خود را با تعامل دیگران فراهم شود واز وابستگی تنها به خانواده رهایی یابیم.
۶- دردوران دبیرستان به بلوغ جسمی رسیدیم.ولی هنوز بلوغ فکری کامل بدست نیامده است .گویند حدود چهل سالگی مقدور می شود.
۷- اکنون که مراحل بلوغ جسمانی و فکری کامل شد و خداوند بطور آرام و تدریجی ما را به این مرحله با آن همه زحمات رساند.این سوال مطرح می شود که هدف خداوند از خلقت انسانها  چیست.در قیاس با حیوانات پس از مدت کوتاهی استقلال کامل پیدا می کنند و به حیات خود ادامه می دهند.
۸- وقتی به کارنامه خود نگاه می کنیم .آنچه مانده است مقداری کتاب،محفوضات،آشنایی محدود با مردم،کسب مفاهیمی از ریاضیات و تجربه می باشد.
۹- وقتی به گذشته می نگریم.مدتی را به کار های اجرایی،مدت مدیدی را به کسب علم و آموزش و تحقیق پرداختم. فرصتی حاصل نشد که فکر کنیم.چرا خداوند این همه امکانات را برای بشر آماده کرد که بر روی زمین زندگی کند و بعضا فتنه کند.
۱۰- حدود چهل سال طول کشید تا بلوغ جسمی و فکری پیدا نمودیم.در صورتی که در قیاس با حیوانات پس از مدتی از خانواده جدا و مستقل زندگی می کند. این همه هزینه برای چیست.
۱۱- اکنون که بازنشسته شده ام و فرصت بیشتری دارم،سعی داریم توشه ای برای خود برای سفر آماده کنیم.گویند آثار ماندگار می تواند توشه راه شود.ابتدا کارهای علمی را تدوین کردم و هم اکنون در قالب رباعیات مفاهیم ارزشمند را تدوین می کنم.به نظر می رسد که مخاطبین بیشتری داشته باشد.
۱۲-  متاسفانه انسان در پیری در گیر آرزو ها ی بلندو از طرفی ضعف بدنی می شود.انسان احساس می کند که خلوص دوران جوانی و میان سالی را ندارد.اینکه می گویند از خدا بخواهید عاقبت به خیر شوید شاید حکایت از این حقیقت است که اگر در جوانی توشه پیری که همان تقواست فراهم نگردد.انسان هر لحظه ممکن است دچار خطا ها یی شود که فرصت جبران نیست.
۱۳- به نظر می رسد در کهولت سالی،انحراف انسان و شهوات گوناگون بیشتر است.لذا مراقبت های بیشتری لازم است.وقتی به دنیا پرستان و سیاست مداران نگاه می کنیم، می بینیم که چگونه برای رسیدن به هدف از هر وسیله و هدف استفاده می کنند.حتی از آرمان ها و شعار های خود برای حفظ قدرت عبور می کنند.

۱۴- وقتی به جهان هستی می نگریم،انسان احساس می کند که جهان در خدمت انسان است.خدا آنها را رام کرده که بشر استفاده کند. جامدات،گیاهان،نباتات ،حیوانات و چرخ و فلک همگی در خدمت انسان هستند.

۱۵- برای هر انسان حدود چهل سال زحمت و هزینه داشته تا از نظر جسمی و عقلی کامل گردد.حال کل مردم جهان را اگر ملا حظه کنیم در طول سالیان دراز از بدو خلقت تا کنون چقد هزینه شده است.آیا فکر می کنید خدا این هزینه ها را بیهوده و برای خود نمایی خلق نموده است. قطعا حکمتی متعالی دارد. به نظر می رسد همه اینها برای آدم شدن ما می باشد .تا خدا از بین آنها گلچین کند.خدا دنبال انسانهای کامل و عاشق خود می باشد.انسان را به یاد نجاری می اندازذ که برای ساخت یک در ،خاکه اره ها ایجاد می گردد. بدیهی است هدف ایجاد در است ولی به تبع آن ضایعاتی دارد.


برداشتهایی از آیات قرآن

آثار ظلم و گناه

۱- مدتها بود که می خواستم در خصوص آیات قرآن تدبر و فکر کنم. تا اینکه این فرصت در باز نشستگی برای من حاصل گردید و توفیق پیدا کردم در زمینه خداشناسی و آیات قرآن چند ساعتی وقت بگذارم.شبها بهترین فرصت برای من است.معمولااز ساعت دوازده تا حدود سه شب، وقت خود رابه این دو مورد اختصاص داده ام و برداشت های خود را به تحریر در می آورم. امید است برای خوانندگان مفید باشد.
۲- سخنرانی حجه الاسلام آقای رنجبر در زمینه تفسیر قرآن و اشعار مولانا مطلع شدم. ایشان به زبان بسیار ساده و قابل فهم و دقیق به شرح آیات قرآن و دیوان مولوی می پردازد .بنده در قالب دو گروه در تلگرام بتدریج در حال جمع آوری هستم.هر شب با توفیق الهی بدقت دو نوار ویدیویی سخنرانی را در دو زمینه فوق گوش می کنم و یاداشت برداری می کنم.
۳- در طول زندگی در یافتم ، دو چیز در سرنوشت انسان بسیار تاثیر گذار است.یکی گناه و دیگری ظلم.گاهی انسان به خود ظلم می کند.با گناه کردن روح و روان و جسم خود و خانواده را به خطر می اندازد.گاهی قومی ظلم و گناه می کنند، به حدی که قرآن برای عبرت ما و سرنوشت و مجازات آنها ،قوم های هود ،لوط،نوح و بنی اسراییل را ذکر می کند.

۴- تنها راه نجات و خوشبختی ما در تبعیت از دستورات الهی است.خداوند مرتب با خوشی ها و نا خوشی ها ما را امتحان می کند.در خوشی ها باید شکر گذار و در نا خوشی ها باید صبور باشیم.گاهی امتحان فردی است ، چون قربانی کردن اسماعیل توسط حضرت ابراهیم.گاهی امتحان کردن قومی است ، چون فرستادن مائده آسمانی و نا شکری قوم بنی اسراییل که موجب قطع آن شد.
۵- برای آشنایی با معارف الهی، لازم است انسان در خدا شناسی تدبر و تحقیق و فکر کند.لذا باید آنرا از طریق معصومین و اولیای الهی که واسطه حق و انسان هستند و معارف الهی از طریق آینه سینه آنها  به آنها منعکس شده است اخذ نماییم.بهترین کلام الهی در قرآن آمده است . لذا باید در فهم و تدبر و خواندن و بکار بردن آن کوشا باشیم و با یک برنامه منظم و طولانی مدت به تزکیه نفس توام با آشنایی و معارف الهی بپردازیم

دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم  که دنیا نیست چیزی جز سراب


یک تجربه

موفقیت ها و پیشرفت های خود را در دوران زندگی به خلاصه اشاره می کنم.شاید برای خوانندگان مفید و راهگشای آیندگان شود.
۱.هرگز اوقات خود را بیهوده تلف نکردم.کوچکترین فرصتی که پیدا می کردم مشغول فکر کردن،نوشتن ،مطالعه و کمک به خانواده و هر کار مفید دیگر می نمودم.بیشترین چیزی که مرا اذیت می کند آنست که احساس کنم وقتم تلف می شود و یا کسی وقت مرا بی جهت بگیرد.لذا سعی می کنم که ابتدا خودم عامل باشم و وقت گرانبهای دیگران را بدون دلیل نگیرم.
۲.کارهای علمی را بصورت گروهی در جلسات هفتگی بطور منظم و با همفکری دانشجویان دکتری و اساتید مشاور که معمولا بین چهار تا پنج نفر هستند انجام می دهم و مباحث آن هفته توسط دانشجو تایپ و مدون ودر جلسه بعد ارایه می گردد که اگر نیاز به تکمیل دارد،بحث شود
۳. با دانشجویان تحت راهنمایی براحتی با استفاده از شبکه های مجازی در ارتباط هستم
و برای هر کدام یک گروه مجازی تشکیل و مطالب جلسه تصویز برداری و در گروه قرار می گیرد.چنانچه اعضای گروه علمی تا فرا رسیدن جلسه نکته ای به ذهنشان خطور کند در گروه قرارمی دهند .بنده یا سایر اعضا پاسخ آنرا در جلسه مطرح یا در گروه می گذارند.
۴.هر شکست و ناراحتی را پله ای برای ترقی خود قرار می دادم.سعی می کردم علل آنرا بیابم و پس از شناسایی آنرا ریشه کن کنم بطوریکه دیگر ذهن مرا مشغول نکند.تا بتوانم به کارهای اساسی خود با آرامش بپردازم.
ه.در برخورد با دیگران سعی می کنم کمتر سخن بگویم مگر احساس کنم ضرورت دارد و می تواند در حل مشکل مفید باشد.سعی می کنم جرقه های که دیگران می زنند و مفید تشخیص می دهم پرورش و شعله ور سازم.
۶.تجربه نشان داده زمانی که چیزی به ذهنم جالب می آید و آنرا پی گیری و کامل می کنم بسیار ارزشمند و مفید است.این را در اشعار و مطالب علمی زیاد تجربه کرده ام. لذا همواره این نکات را در دفترچه الکترونیک ثبت تا در وقت مناسب به آن بپردازم.
۷.اگر انسان در طول زندگی اهداف خود را بطور کلان و در صورت امکان بطور جزیی بصورت مکتوب یا عملی ترسیم و مشخص کند.دستیابی به آنها با توکل و یاری خواستن از خدای متعال مقدور می گردد.باید انسان در انجام آن ،ساز و کارهای آنرا به تدریج و با انگیزه با توجه به امکانات شروع کند.نگرانی بزرگی کار نباشد.در اجرا راهکارهای جدید بدست می آید که کمک به رسیدن به اهد اف می کند.
۸.در انجام امور جاری عجله نمی کنم.همواره با تدبیر و رسیدگی و مشورت پیرامون موضوع تصمییم گیری می کنم.چنانچه به نتیجه ای رسیدم با توکل به خدا، برنامه ریزی برای اجرا ی آن می کنم و دیگر به نتیجه آن فکر نمی کنم که باعث سستی در انجام کار گردد.معمولا تا انجام نهایی آن ،آنرا ابراز و افشا نمی کنم .چون امکان دارد در تصمییم من تاثیر گذار باشد و یا مانع اجرای آن گردد.
۹.دین دارای ظاهر و باطنی است که ظاهر آن اعمال ظاهر، همچون نماز، و باطن آن معنویات، چون اخلاق ، است.دین گریزی وقتی ایجاد می شود که مردم ببینند که مبلغیین و تظاهر کنندگان به دینداری،ظاهر و باطن دین را با هم عامل نیستند.لذا سعی کردم در حد توان ابتدا آگاهی خود را به علوم دینی بالاخص در زمان بازنشستگی بالا ببرم تا بتوانم ضمن نشر معارف اسلامی ، یک تغذیه روحی نیز برای خودم ایجاد گردد.
۱۰.دنیای مادی محدود و دنیای مجازی نامحدود و آسان است.لذا سعی کردم حداکثر استفاده را در جهت نشر مطالب ادبی و علمی خود با استفاده از شبکه های مجازی بکار برم.جهت بهره گیری علاقه مندان کلیه کار های علمی اینجانب در صفحه ریسرچگیت و سایت شخصی،alirejali.ir, قرا داده شده است.حتی کلیه کتابهای چاپ نشده و مقالات علمی چاپ نشده قابل دسترس هستند.ان شا الله صالحات باقیات باشد.
۱۱.یکی دیگر از کارهایی که از کوچکی انجام می دادم، این بود که پس از خواندن یا دیدن و یا شنیدن مطالب مفید آنها را یاداشت و نوت برداری و خلاصه برداری کرده و نظر خود و سوالاتی که به ذهنم می امد می نوشتم.تا در فرصت مناسب کامل و نشر دهم.
۱۲.کلیه اشعارِ اعم ا.ز مثنویات،رباعیات و غزلیات همراه با برداشت های دینی از علامه حسن زاده عاملی و استاد رنجبر و حاشیه ای بر مطالب استاد صمدی عاملی در وبلاگ من به آدرسalirejali.blog.ir،آمده است.

۱۳.یکی از نکاتی که لازم است انسان شناخت نسبی پیدا کند، خدا شناسی است.متاسفانه برداشت های گوناگونی از وجود خدا هست.لذا عملا ما خدای واقعی را ستایش نمی کنیم.اما انتظارات زیادی از خدا داریم.
۱۴.در نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و اشعار مولانا فرازهایی از خداشناسی آمده است.اینجانب در قالب برداشتها، در تلگرام بطور روزانه برداشتهای خود را نشر می دهم.کلیه مطالب فرهنگی و ادبی اینجانب در وبلاک قابل دسترسی است.فایل کامل آنها در ریسرچ گیت آمده است.
۱۵.در زندگی همواره سعی دارم کارهایی را که قبول می کنم به دقت و به نحو احسن انجام دهم.زمانی که مسئو لیت اجرایی داشتم،هر گز از امور علمی خود فاصله نگرفتم.حتی زمانی که قرار بود فرصت مطالعاتی بروم، از سمت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان استعفا دادم و با اینکه در آن موقع هزینه فرصت مطالعاتی تامین مالی نشد.با قرض گرفتن عازم کانادا شدم.البته بعد از گذشت چند ماه تامین اعتبار شد.در مدت ف صت مطالعاتی توانستم چهار مقاله علمی تدوین نمایم.
۱۶.روزانه بطور متوسط ده ساعت را به امور علمی،اجرایی،فرهنگی حسب زمان خود اختصاص می دادم.زمانی که دوره دکتری را در انگلستان مشغول بودم،بطور متوسط ۱۵ ساعت به امور پژوهشی می پرداختم.الان در دوره باز نشستگی،حدود پنج ساعت به امور پژوهشی و پنج ساعت به امور فرهنگی می پردازم.زمانی که معاونت آموزشی دانشگاه را بعهده داشتم تا دیروقت کارهای اجرایی را انجام می دا م،بطور متوسط روزانه ده ساعت به کارهای اجرایی مشغول بودم
۱۷.در کارهای اجرایی همواره مدافع حقوق زیر مجموعه و ارباب رجوع بودم.اعتقاد دارم مردم با پی گیری دنبال حقوق خود هستند.چه بهتر در اولین فرصت کار ارباب رجوع انجام گردد تا هم او راَضی باشد و دعای او بدرقه کارمند گردد.
۱۸.در زمان مسیولیت های اجرای کارتابل اجرایی را سعی می کردم در همان روز ببینم و دستورات لازم را بدهم.چنانچه مقدور نبود به منزل می آوردم و پس از استراحت بررسی می کردم.بطوریکه کارها معطل نگردد و انباشته نگردد.
۱۹.در تشکیل بسیج اساتید همکاری می کردم و در تنظیم و راه اندازی آن نقش داشتم.عضو شورای مرکزی بسیج اساتید بودم و باتفاق سایر برادران در جلسات گوناگون شرکت می کردم.
۲۰.هر کاری که قبول می کردم سعی می کردم به نحو احسن انجوم دهم و اگر احساس می کردم که حضور من ضرورتی ندارد و یا امکان فعالیت نیست استعفا می دادم.
۲۱.فعالیت های فرهنگی خارج از دانشگاه نیز داشتم.چند سالی در هیات امنای مسجد محل فعالیت می کردم.امور عمرانی مسجد را پی گیری کرده و با عنایتی که اهالی داشتند قادر شدیم ساختمان مسجد را کامل کنیم.

۲۲.معمولا ایام ماه مبارک رمضان، به مشهد مقدس می روم.در صورت امکان یک ماه آنجا هستم.همچنین برای سال تحویل نیز معمولا به مشهد رفته ودرسخنرانی سالانه رهبر معظم انقلاب شرکت می کردم.
۲۳.علاقه خاصی به شرکت در جلسات مذهبی داشتم،بالاخص در ایام محرم ،در جلسات عزاداری آقا امام حسین هر شب شرکت می کردم.به خاطر داشتم در زمانی که معاونت آموزشی در دانشگاه شهر کرد را داشتم، عصرها به اصفهان می آمدم وشبها به شهر کرد بر می گشتم تا امکان شرکت در جلسات عزاراداری ها باشد.
۲۴.د ر جلسات آیت الله ناصری در مسجد کمر زری شرکت می کردم و از سخنرانی های ایشان یاداشت برداری می کردم.ضمنا در دروس اخلاق آیت الله مظاهری در مسجد حکیم شرکت می کردم.در فرصت مناسب،بعضی از آنها را به شعر تبدیل می نمودم.
۲۵.اولین شعری که سرودم و حدود دو ماه طول کشید ،فرازهایی از زیارت آل یاسین بود که آن رابه شعربا وزن ساده زیر گفتم .این شعر با بیت زیر به پایان می رسد.
گفتم رجالیا پس،بر بندگی است امکان
گفتا که سر این راز، در پرده ای ایست پنهان
متن کامل این شعر در وبلاگ اینجانب و یا در کتاب شعر اینجانب تحت عنوان نوای دل،با عنوان گفتگو، با آقا امام زمان ،آمده است.
۲۶.جلسات هفتگی قرائت و آموزش قرآن در صبحهای جمعه در منزل خود بر گزار می کردم.ضمنا دعای ندبه هم خوانده می شد.در پایان تفسیر قرآن توسط یکی از اساتید قرآن گفته می شد. بعلاوه برای تشویق نوجوانان محل جوایزی می دادم.

۲۷.در اینستا گرام صفحه ای دارم که حاوی تصاویر زیبا و دیدنی است.البته در سایت شخصی اینجانب نیز تصاویر بیشتری جمع آوری شده است
ali.rejali00.
آدرس اینستاگرام
alirejali.ir
آدرس سایت
همچنین برگزیده ای از رباعیات اینجاب در اینستاگرام آورده شده است.
۲۸.مدتی در فیس بوک فعالیت های فرهنگی داشتم.در آنجا مطالب گوناگون اعم از انواع اشعار، متن های ادبی وجود دارد.بعد از اینکه استقبال مردم به تلگرام پدید آمد.فعالیت خود را متمرکز به این پیام رسان کردم.چندین کانال فرهنگی ، اجتماعی،تحلیلی، دانشجویی، وفامیلی دایر نمودم.مدتی هم که این پیام رسان در ایران فعالیت رسمی نداشت .از پیام رسان سروش استفاده می کردم.
۲۹.دو کانال تخصصی دارم که یکی از آنها اختصاص به کتابخانه آنالیز هارمونیک مجرد که کلیه مقالات و کتابهای خارجی و داخلی را شامل می شود که در طول خدمت جمع آوری کرده ام.کانال دیگری با همکاری یکی از دانشجویان دکتری ایجاد شده که حدود هزار عضو دارد.در اینجا اخبار ،معرفی ریاضی دانان،کتابهای ریاضی،و مقالات علمی نویسندگان جمع آوری شده است.
آدرس :
@harmoniclib
۳۰.یک گروه دانشجویان و فارغ التحصیلان دایر نمودم.در این گروه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید ریاضی عضویت دارند.هدف از تشکیل این گروه ارتقای سطح علمی و فرهنگی دانشجویان ریاضی و اساتید محترم است.بعلاوه بدینوسیله ارتباط خود با همکاران و دوستان قطع نمی گردد و بعضا به سوالات آنها پاسخ می دهم.

۳۱.کشور های گوناگونی را رفته ام که خاطرات آنها را به تدریج بیان می کنم.به عراق و عربستان برای زیارت و سفر حج مسافرت کرده ام.توفیق پیدا کردم سه مرتبه در هر یک سفر کنم.دو سفر عمره در ماه مبارک و یک حج تمتع داشتم.به یاد دارم، با خود زمزمه می کردم کاشکی فرصتی پیدا می شد که قدری به خود در ماه مبارک برسم.وقتی به دانشگاه شهرکرد رفتم،معاون مالی وقت گفت یک فرصت برای حج باقی مانده است و امروز آخرین روز اعلام آن می باشد .لذا اعلام آمادگی کردم وبه مکه رفتم.سال بعد هم در همین ایام، توفیق سفر حج فراهم شد.
۳۲.چیزی که در زندگی به آن رسیده ام اینکه اینقدر در گیر دنیا شده ایم،که نقش خدا را در زندگی فراموش کرده ایم.اگر چیزی را از خدا با خلوص و جدی بخواهیم با بهترین حالت به انسان می دهد.آنقدر که یک مسئول اداره را کار گشا می دانیم،خدا را قادر نمی دانیم.
۳۳.وقتی ما رابه مهمانی دعوت می کنند و یا خودمان می خواهیم، قبلا با میزبان هما هنگ می کنیم.اما برای رفتن منزل والدین حداکثر خبر می دهیم.اما برای زیارت چهاده معصوم کافی است نیت کنیم و بخواهیم ، معمولا زمینه آن براحتی تامین و ایجاد می شود .
۳۳.ما بعضی اوقات از خدا گله می کنیم که چرا اینقدر ما را دچار مشکلات و سختی های گو ناگون قرار می دهد.خداوند می فرمایند ما شما را به شکل های گوناگون مورد امتحان قرار می دهیم.خوشا به حال کسانی که در این امتحانات قبول شوند که هم ساخته می شوند ومی فهمند که خدا همه کاره است.۳۴.صحبت با خدا خیلی راحت است کافی است نیت به یک کار نیک و پسندیده کنید.او خودش آنرا به نحو عالی عملی می کند. دنیا دار امتحان است.لذا نباید در برابر مشکلات نگران شویم بلکه سعی کنیم با صبر و تحمل آنها را حل کنیم.

۳۷.دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد رتبه اول بودم. موضوع تحقیق دوره دکتری زمان بر و مدت بورس ما تمام شده بود.استاد راهنما هم اجازه دفاع نمی داد.شرایط سختی داشتم.برادرمان آقای دکتر اسفندیاری فرمودند ،گاهی خدا شرایطی برای انسان ایجاد می کند که می خواهد ما به سوی او برویم و دچار غرور و تکبر نگردیم.ایشان می گفتند وقتی من دچار مشکلی می شوم و راهی ندارم زیارت عاشورا و دعای توسل را نذر می کنم که مدتی بخوانم.بنده هم یک ماهی این کار را انجام دادم.خدا شاهد است که مسایل و مشکلات یکی پس از دیگری حل شد و پایان نامه قابل دفاع شد بطوریکه جلسه دفاعیه حدود ده دقیقه بیشتر طول نکشید و داوران با نمره عالی آنرا قبول کردند و جایزه فلت ریاضی انگلستان را کسب نمودم و اولین مقاله من در مجله لندن چاپ شد و بعنوان ریاضی دان جوان جهان در آن سال از طرف انجمن ریاضی دانان جهان معرفی شده و مقاله خود را در ژاپن ارایه کردم.تا کنون هشت مقاله از پایان نامه دکتری خود چاپ نموده ام.لذا دست خدا را کاملا در این کار حس کردم.لذا تصمیم گرفتم که در مانده عمر اگر لیاقت دارم خود را وقف خدا کنم و در اعتلای کشور و تبلیع دین و مذهبم و ادای وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهم.یک هفته پس از دفاع به کشور برگشتم و تلاش کردم در تربیت دانشجوی دکتری اقدام کنم.من باتفاق آقای دکتر زعفرانی دو دانشجوی دکتری را پذیرفتیم و اولین دوره دکتری ریاضی را در دانشگاه اصفهان راه اندازی کردیم.
.
۳۸.درمدتی که معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان را عهده دار بودم ،تحصیلات تکمیلی دانشگاه را با همکاری آقای دکتر طالبی تشکیل و ساماندهی کردیم.حدود صد نفر از متدینین در مقطع کارشناسی ارشد را با هماهنگی وزارت علوم بورسیه نمودم.با پی گیری های که انجام دادم ،حدود پانزده گروه آموزشی اعلام آمادگی برای دایر نمودن دوره دکتری شدند.الحمد الله این تلاشها هم اکنون به ثمر نشسته است.

در این قسمت خلاصه ای از فعالیت های یکساله خود در معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان را بیان می کنم.
۳۵.زمانی که مسئولیت پژوهشی را عهده دار شدم.در ابتدا شوراهای گو ناگون همچون شورای کتابخانه،انتشارات ونسخ خطی از صاحب نظران دانشگاه تشکیل و امور پژوهشی را سر و سامان دادم.
۳۶.چاپخانه دانشگاه را فعال نمودم بطوریکه انتشارات دانشگاه رتبه اول را بین دانشگاه ها کسب نمود.بعلاوه برای حفظ نسخ خطی،آنها را عکس برداری کردم و چند نسخه از آنها را چاپ نمودم.
۳۷.ورود و خروج افراد به کتابخانه و دسترسی آسان به کتابها را فراهم نمودم.بعلاوه کتابهای راکد بیرون کتابخانه را به کتابخانه آوردم و چندین کتابخانه شخصی را خریداری نمودم.موزه ای از آثار ارزشمند در دانشگاه را تشکیل دادم.بعلاوه زمینه خرید کتابهای مورد نیاز کتابخانه های گروه ها و دانشکده ها را فراهم نمودم.
۳۸.مجلات داخلی و بین المللی را حمایت نمودم.تلاش نمودم که چندین مجله به زبان انگلیسی راه اندازی شود.و مقدمات آنها را پی گیری و انجام دادم .مجله مهندسی در آن موقع شکل گرفت.
۳۹.گروه های پژوهشی را فعال نمودم.محلی برای استقرای آنها در پژوهشی در نظر گرفتم.
۴۰.دبیری علمی اصفهان پایتخت فرهنگی را بعهده داشتم.با تلاش فراوان و دعوت سخنرانان چندین کنفرانس علمی را ساماندهی و در طول یک هفته برگزار نمودم.
در پایان یکسال ترجیح دادم که مسئولیت
پژوهشی را واگذار نمایم و به امور علمی خود بیشتر بپردازم.لذا از سمت خود استعفا دادم.

اکنون که تجارب دوران زندگی خود را به تحریر می آورم در زمان بازنشستگی است.اعتقاد بنده این است که تجارب دیگران ، گذشتگان و تاریخ ، چراغ و راهنمایی برا ی آیندگان است.امید است برداشتهای دیگری مبنی بر خود ستایی نگردد.
۴۱.برای برقراری ارتباط بیشتر و همبستگی در خانواده پدری، یک گروه مجازی تشکیل دادم که استقبال خوبی از آن شد.در این گروه عزیزان دیدگاه های خود را مطرح و پیام های خانوادگی رد و بدل می شود.در حقیقت یک صله رحم مجازی است.
۴۲.با تشکیل یک آلبوم عکس فامیلی پدر ،عکس های خانوادگی فامیل پدرکه قابل پخش بود جمع آوری شد.بدینوسیله خاطره ها بار دیگر زنده شد.همه اعضا همکاری کردند و آلبوم کاملی تشکیل شد.
۴۳.در مسئولیت های اجرایی که می پذیرفتم.ابتدا بررسی می کردم که آیا امکان انجام وظیفه وجود دارم و شرایط آن سمت را دارم.سپس قبول می کردم.ریاست دانشگاه کاشان را برای من صادر کرده بودند.وزیر وقت
مرا خواست که حکم را تحویل دهد.به او گفتم ترجیح می دهم یکی از اساتید آن دانشگاه این مسئولیت را قبول کند و قبول نکردم.لذا فرد دیگری را پیشنهاد نمودم که از اساتید آنجا بود.
۴۴. پایین یا بالا بودن مسئولیت برایم مهم نبود.اگر باری به زمین بود، سعی می کردم بردارم.یک روز مدیر گروه ریاضی،یک روز معاون دانشگاه اصفهان و یا دانشگاه شهرکرد و روزی دیگر مسئول مرکز پیام نور اصفهان بود م .در هر مسئولیت اجرایی یک تحول و اثری ماندگار از خود بجا گذاشتم.

۴۹.در طول عمرم حدود سیزده سال کارهای اجرایی داشتم.البته در بسیاری جلسات شوراهای گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی شرکت داشتم.همواره سعی کردم از جناح بندی ها فاصله بگیرم و در اکثر دولت ها با سلایق مختلف بطور مستقیم یا غیر مسئولیت داشتم.
۵۰.بنده اعتقاد به درست روی دارم. باید خط مستقیم ک همان خط چهاره معصوم است، خط مشی افراد در زندگی باشد.برای مثال، امانتی را به شما می دهند که به مقصد برسانید.جاده ای که در پیش دارید، گاهی اتوبان است ،گاهی باریک است و گاهی پر از دست انداز است.راننده عاقل و دانا با توجه به وضعیت جاده سرعت خود را تنطیم می کند.دسته بندی های ما معمولا ریشه در هوای نفس و خود خواهی ها دارد.باید با احتیاط و شناخت کامل در جمعیت ها عضو شد.
۵۱.ما خدا را داریم که بهترین راهنمای ماست.او توسط پیامبران و چهاره معصوم پیام خود را و راه صحیج را به ما می رسانند.در غیاب آنها آثار آنها و انسان های صالح و مر اجع دینی و مبلغین دین هستند که سخنان آنان را به ما می رسانند.اگر خوب توجه کنیم ،دین دستورالعمل آدم شدن و راه درست انتخاب کردن را به ما می آموزد.متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخود آگاه این چراع هدایت را تاریک جلوه می دهند.اما نمی توان خورشید را در طولانی مدت پشت ابرها نگه داشت.خورشید می درخشد و موانع خود را از سر راه برداشته وذوب می کند.
۵۲.به نطر من یک مسئول باید همانند یک پدر خانواده عمل کند.در یک خانواده معمولا فرزندان با سلایق گوناگون هستند.والدین همه آنها را دوست دارند و همانند گل های یک باغ تنوع آنها باعث زیبایی باغ می گردد.هر گز بین بچه ها فرق نمی گذارند.حتی اگر یکی از آنها را بیشتر دوست داشته باشد ،ابراز نمی کنند.حتی تنبیه آنها سازندگی را در بر دارد.
برخود باید همانند خارج کردن یک غده سرطانی در بدن باشد .لذا اگر در ابتدا موجب ناراحتی است، اما در نهایت سلامتی را به انسان بر می گرداند
شیعه خطش،خط شاه کربلاست
جوهرش خون و قلم تیغ. لاست.

۵۳.در مدت دو سالی که مدیریت مرکز اصفهان را به عهده داشتم.در ابتدا امور داخلی مر کز را سر و سامان دادم. ضمنا سه واحد پیام نور کوهپایه، دولت آباد و شاهین شهر زیر نظر مر کز اصفهان راه اندازی کردم.
۵۴.مسابقات سراسری حفظ و قرائت دانشجویان پیام نور سراسر کشور را با همکاری دارالقرآن اصفهان در حدود یک هفته برگزار کردم.یک سالن بزرگ را تجهیز کردم بطوریکه بتوان مراسم را در آنجا افتتاح نمود.
۵۵.با توجه به کمبود فضای آموزشی،با صرفه جویی اقدام به ایجاد یک ساختمان چند طبقه برای امور آموزشی نمودم.به یاد دارم حدود پانصد صندلی که برای بر گزاری امتحانات سراسری از رده خارج شده بود باز سازی و به مجموعه اضافه کردم.
۵۶.با بررسی های بعمل آمده،تعداد رشته های آموزشی را افزایش دادم.بعضی از رشته چون کامپیوتر را تجهیز نمودم.سعی شد رشته مورد نیاز جامعه در اولویت باشد.تعدادی هیات علمی نیز جذب نمودم.
۵۷.در پایان دوره ، به فرصت مطالعاتی به کشور استرالیا رفتم.در مجموع ، در حد توان حداکثر تلاش خود را انجام دادم.اگر چه منطقه پیام نور کمتر همکاری لازم را با بنده بعمل می آورد.

این میز که می بینی، گاه از من و گاه از تو
پاینده نخواهد ماند، خواه از من وخواه از تو

۵۸.یکی از راههای که به انسان آرامش می دهد،این است که انسان قسمتی از وقت خود را به نوشتن اختصاص دهد.بنده به موازات مطالعه و پس از درک مطلبی ،سعی می کنم به زبان و قلم خود آنها را پیاده کنم.گویند اگر علم را خواستید، همانند کبوتر پایبند کنید، آنرا بنویسید.تجربه نشان می دهد که نوشتن ها با گذشت زمان به تدریج کامل می شود.بنده در دوران دانشجویی،مقالاتی که می خواندم ،برداشت خود را را در صفحه مقابل آن مقاله می نوشتم.اگر انسان بخواهد کارهای پژوهشی ارزنده کند،باید برداشتهای خود، چون قطرات باران پشت سد جمع کند، تا آب لبریز گردد و عجله در چاپ ناقص مطلب نکند و اجازه دهد تا موضوع با گذر زمان پخته و کامل و قابل ارایه شود.همواره طرح درس خود را از یک هفته قبل آماده می کردم ،برای اینکه با اضطراب آن تهیه نشده باشد.
۵۹.دوران دانشجویی، همواره پس از تدریس استاد درس،شب هنگام مطالعه و مطالب جانبی حول موضوع را می خواندم.این باعث می شد که اشراف و دید بهتری نسبت به موضوع پیدا کنم.در شب امتحان یا مطالعه نمی کردم و یا بکار دیگری مشغول بودم.زیرا انسان نباید خود را در موقع امتحان خسته کند.بلکه همانند یک ورزشکار تمرینات خود را باید قبلا انجام داده باشد. در دوران دبیرستان،به کتابخانه چهارباغ می رفتم و عصرها کتاب های جانبی ریاضی را می خوانم.
۶۰.علاقه خاصی به جمع آوری کتابهای ریاضی داشتم و سعی می کردم یک کپی از آنها را داشته باشم.الان یک کتابخانه ریاضی شخصی در منزل دارم.همچنین یک کتابخانه از کتابهای شعرا وکتابهای مذهبی و اجتماعی،بالاخص آثار علامه حسن زاده و شاگرد توانای ایشان آقای صمدی دارم.

دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم  که دنیا نیست چیزی جز سراب

در این قسمت خلاصه ای از خاطرات سفر به استرالیا جهت گذراندن دوره فر صت مطالعاتی را بیان می کنم.
۶۱.حدود نه ماه در دانشگاه نیوکاسل استرالیا با پروفسور ویلیس ،شاگرد پروفسور جانسون، کار های تحقیقاتی مشترک داشتیم .در این مدت یک مقاله مشترک تهیه نمودیم.با همکاری دکتر عبدالهی، آنرا در ایران تکمیل و آن در مجله ایلینیوز امریکا چاپ شد.لازم به ذکر است که پس از یک هفته موفق به اخذ پذیرش شدیم.
۶۲.زمانی که وارد شهر نیو کاسل شدیم .مدتی را در منزل یکی از دوستان دانشگاهی اصفهان که در نیوکاسل مستقر بود گذراندیم.
با عنایت به داشتن چهار فرزند،منزل مناسب برای اجاره نبود.لذا پروفسور ویلیس خود منزلی از طرف ما اجاره کرد و ما در آن مستقر شدیم.
۶۳.پسر بزرگتر در کلاس زبان شرکت می کرد.او تازه دیپلم گرفته بود.لذا پس از شش ماه وارد دانشگاه نیوکاسل شد و در رشته الکترونیک ادامه تحصیل داد.پس از دو سال او تحصیلات خود را در ایران ادامه داد. در هنگام برگشت منزلی در نیوکاسل برای او تهیه
و خودمان به ایران باز گشتیم.سایر فرزندان هم در دبستان و دبیرستان مشغول به تحصیل شدند.
۶۴.موضوع تحقیقاتی خود با پروفسور ویلیس را در ایران دنبال می کنم .هم اکنون یک پروژه مشترک با او و دو نفر دانشجویان دکتری داریم.حدود ده مقاله تا کنون در زمینه پیکر بندی که مو ضوع تحقیق است چاپ شده است.بعلاوه سه دانشجوی دکتری در این زمینه فارغ التحصیل شد ند و یک نفر دیگر هم اکنون روی این موضوع کار می کند.
۶۵.در مدت فرصت مطالعاتی هر روز از صبح تا عصر در دانشگاه نیوکاسل مشغول تحقیق و مظالعه بودم و مقالات و کتابهای مورد نیاز برای ادامه تحقیق را در این مدت فراهم کردم.
۶۶.فرصت مطالعاتی ،فرصت بسیا خوبی برای بروز کردن اطلاعات علمی فرد و آشنا شدن از نزدیک با دانشمندان در زمینه تحقیق است.در این مدت ضمن شرکت در یک سمینار تخصصی،از نزدیک با صاحب نظران در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد همچون پروفسور دیلز،رید،لوی،رندی و قهرمانی آشنا شدم.

در این قسمت خاطرات خود را در مدتی که در دانشگاه آلبرتای کانادا در فرصت مطالعاتی بودم ، بیان می کنم.

۶۷.اولین فرصت مطالعاتی خود را در دانشگاه آلبرتا گذراندم.پروفسور لائو در آنجا سمینار های هفتگی داشت.من در آن جلسات شرکت می کردم.مدعوین که به گروه ریاضی دانشگاه می آمدند ، یک سخنرانی ارائه می کردند.دکتر ریاضی و دکتر دزی نو تو شوی از میهمانان آن سال بودند.من هم یک سخنرانی نیم ساعته داشتم.

۶۸.پروفسور لائو ،معمولا با مدعوین در کار مشترک شرکت نمی کرد مگر زمینه تحقیق یکسان با او داشته باشند.در مدتی که آنجا بودم،توانستم روی یک شاخه جدید در آنالیز هارمونیک مجرد روی گروه های تو پولوژیکی کار کنم.در آن مدت چهار مقاله تدوین نمودم.

۶۹.گروه ریاضی آنجا ،یک کتابخانه مجهز و کاملی داشت.کلید کتابخانه و ساختمان گروه را هم در اختیار گذاشته بودند.لذا اکثر اوقات ،حتی تعطیلات آنجا بودم.اگر مقاله ای می خواستم ،با در خواست خود حداکثر یک هفته بعد قابل وصول بود.

۷۰.کارهای روزمره و خرید های جزیی توسط همسر خانواده ها بطور گروهی انجام می شد.خرید های عمده در آخر هفته با مشارکت اینجانب و دوستان انجام می شد.

۷۱.آب و هوای شهر،در چند ماه به حدود ۲۰ درجه زیر صفر می رسید.اما امکانات گرمایشی آنها در محل کار،خرید ،منزل و اتوبوس به گونه ای بود که ما کمتر در هوای آزاد در فصل سرمای شدید بودیم.سیستم گرمایشی در منازل از طریق پنجره های زیر زمینی تامین می شد.بطوریکه در دمای زیر صفر ما نگرانی سرما را نداشتیم.

۷۲.برای رفتن به آلبرتا، ما چندین پرواز عوض کردیم و بیش از یک روز در پرواز بودیم.حتی در کانادا دو پرواز داشتیم.روز و شب در آنجا بر خلاف روز و شب در ایران بود.زمانی که پروفسور لائو به دیدن ما آمد ما در خواب آلودگی بودیم.پس از مدتی عادت کردیم.

در ذیل بعضی از خصوصیات رفتاری و گفتاری والدین خود را عرض می کنم.

۷۳.بنده در یک خانواده متوسط و مذهبی بدنیا آمدم. رفتار والدین در شکل گیری شخصیت حقیر نقش بسزایی داشت.بیاد ندارم که حتی یک مرتبه مرا تنبیه بدنی کرده باشند.همواره مرا تشویق می کردند و انتظار داشتند که به مراتب علمی بالا برسم.

۷۴.نقش مادرم در پرورش و تربیت بنده بسیار زیاد بود.به یاد دارم با توجه به فاصله منزل تا دبیرستان ادب که یکی از بهترین دبیرستان ها در آن زمان بود ،تلاش بسیار نمودند تا مرا در آنجا ثبت نام کنند. بخاطر بیماری پدرم،بار مسئولیت بدوش او بود.دیگران او را شیر زن می گفتند.یاد ندارم چیزی را از خدا بخواهد و مستجاب نشود.بسیاری از پرچم های عزاداری امام حسین را ،پس از نوشتن، ایشان می دوختند.

۷۵.در اواخر عمر ،پدرم افتاده شده بود.حقیر در حد توان و فرصت از ایشان مراقبت می کردم.ولی همسرم نقش بسزایی در غیاب بنده در پذیرایی و مراقبت از ایشان بعهده داشت.روحش شاد.ایشان نمازشبش ترک نمی شد و زود به رحمت ایزدی پیوست.او معلم اخلاق و عرفان بود.ایشان نیز نقش بسزایی در طول زندگی با من داشتند.پس از فوت پدر ، احساس کردم خدا این عنایت را به من کرده که برای اهل بیت شعر بسرایم و قلم بزنم.شعری در وصف ایشان سروده ام که در زیر آمده است.

 

دریغا اسوه ای ایثارمان رفت   

 ز محفل محرم اسرارمان رفت

شفیق و رهنما فرزانه همسر   

  بهین استاد خوش گفتارمان رفت

 

مرامش در خور صد افرین بود    

   چو گل در جمع یاران بهترین بود

صبور و با صفا و با کرامت 

   دوای درد دلهای غمین بود

 

گل بی خار گلزار محبت  

  به حق سر چشمه ی انوار رافت

به هر سختی مرا آرامش  جان 

     چو باران بهاری با طراوت 

 

ز جان شیدای آل مصطفی بود

       گدای آستان مر تضی بود

شود محشور با زهرای اطهر    

    که عمری چاکر خیر النسا بود

 

   فلک از کف ربودی گوهرم را ​   

     شکستی بی وفا بال و پرم را

تو چیدی آن گل خوش عطر و بو را

    جدا کردی ز جانم دلبرم را

 

    دو صد افسوس جانم را ربودی  

       صفای خانمان را ربودی

زهجرش محفل ما گشته خاموش  

    ز من روح و روانم را ربودی

 

  به یکباره گرفتی یار ما را     

     جدا کردی ز ما دلدار ما را

ز ماتم ساغرم لبریز کردی 

      نکردی رحم حال زار ما را

 

بدیدم مرغک بشکسته بالی    

     کنار تربتش روزی رجالی

شنیدم با دل پر غصه می گفت 

  نماند از او به جز یک جای خالی

 

خدایا قبر او پر نور گردان      

  ورا با فاطمه محشور گردان

گذشتن از صراط و وادی حشر   

    برایش از کرم میسور گردان

 

 مطیع امر حق در هر غمی بود  

     عزیز و مهربان و گوهری  بود

نوای اهل حق را شد پذیرا    

     گل پر پر شده را همسری بود

 

   عجب رسمی خدا دارد بشر را

      که ما غافل ز اسرار و بصر را

اگر صاحب جمال و اقتداری 

     برد سوی خودش در یک نظر را

 

بیا ای اهل شور و با لیاقت   

    پذیرا می شوی روز قیامت

مکن حق را ز افکارت فراموش 

     چو خواهی نزد او لطف و سعادت

در این قسمت نکاتی را در رابطه با فعالیت خود در گروه ریاضی اشاره می کنم
۷۶.حدود سی و هشت سال در گروه ریاضی خدمت کردم.در دوره تحصیل در کارشناسی در دانشگاه اصفهان ، حل تمرین دروس ریاضیات عمومی را بعهده داشتم. اواخر دوره ،مصادف شد با تظاهرات در دانشگاه و شروع انقلاب اسلامی.لذابه خاطر عدم حضور در کلاس،تحصیلات من یک ترم تحصیلی به تاخیر افتاد و در بهمن ماه ۱۳۵۷ فارغ التحصیل شدم.
۷۷.پس از اخذ کارشناسی در گروه ریاضی بعنوان کمک مربی استخدام شدم.قرار بود با استفاده از بورس تحصیلی عازم آمریکا در دانشگاه U.C.L.A.شوم.پذیرش هم اخذ کرده بودم.زمان رفتن مصادف با تسخیر سفارت امریکا شد.لذا امکان ادامه تحصیل مقدور نشد.
۷۸.تصمیم گرفتم در داخل کشور ادامه تحصیل دهم.در دانشگاه های اهواز،شیراز و صنعتی تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم.لذا در دانشگاه صنعتی یک ترم مشغول تحصیل شدم.بخاطر انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها تعطیل گردید.لدا تصمیم گرفتم در خارج از کشور ادامه تحصیل دهم.با بورسی که از طرف وزارت علوم به من داده شد، تحصیلات خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان ادامه دادم.یک سال کارشناسی ارشد و چهار سال دوره دکتری طول کشید.
۷۹.در هر ترم تحصیلی یک یا دو درس جدیددر دانشگاه اصفهان تدریس می کردم.فکر کنم حدود چهل درس در رابطه با آنالیز هارمونیک،آنالیز تابعی و آنالیز حقیقی را در مقطع تحصیلات تکمیلی و کارشناسی تدریس نمودم. اکثر دروس کارشناسی در زمینه توپولوزی و آنالیز و ریاضیات عمومی راچندین بار تدریس نموده ام.
۸۰.در دوران بازنشستگی معمولا هر روز حدود چهار ساعت بعد از ظهر ها در گروه ریاضی حضور دارم و مشعول راهنمایی دانشجویان تحت راهنمایی خود هستم بطوریکه بتوانم مسئولیتی که در قبال پذیرش آنها قبول کرده ام را کامل کنم وخدشه ای در تحصیلات آنها پیش نیاید.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با دانشجویان تحصیلات تکمیلی تحت راهنمایی خود ذکر می کنم.
۸۱.ان شا الله بتوانم با دانشجویان دکتری که تحت راهنمایی دارم ،تعداد ۲۰ نفر را فارغ التحصیل کنم.بعضی از فارغ التحصیلان به مرتبه استادی رسیده اند و شاگردانشان هم اکنون دارای دانشجوی دکتری هستند.همچون دکتر نصر اصفهانی که در زمان فراغت از تحصیل حدود هشت مقاله در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد داشت.ایشان یک گروه پژوهشی در دانشگاه صنعتی اصفهان دایر نمود و اولین سمینار تخصصی آنالیز هارمونیک را آنجا بر گزار کرد.هم اکنون در انجمن ریاضی ایران ، در گروه آنالیز هارمونیک فعالیت دارد.
۸۲. حدود ۶۰ دانشجوی کارشناسی ارشد را فارغ التحصیل نموده ام .بیشترین نمره پایان نامه در دوره کارشناسی ارشد را آقای دکتر اعظم استاد تمام گروه ریاضی با راهنمایی اینجانب با نمره ۲۰ گذراندند . بیشترین نمره پایان نامه دکتری را آقای دکتر سلیمانی با نمره۱۸.۹۸ دفاع نمودند.هم اکنون با ایشان تحت عناوین استاد مشاور،پروژه های تحقیقاتی و دوره پسا دکتری با هم همکاری داریم.
۸۳.خانم دکتر رهنما،دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت خانم دکتر ابطحی از همکاران گروه ریاضی ،دوره دکتری خود را با نمره عالی گذراندند و با ایشان نیز یک دوره پسا دکتری داشتم که حاصل تحقیقات با ایشان منجر به دو مقاله گردید.
۸۴.خانم دکتر ابطحی کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه صنعتی اصفهان و دوره دکتری خود را زیر نظر اینجانب به پایان رساندند.ایشان هم اکنون دانشیار گروه ریاضی هستند وپروژه هایی با اساتید خارج از کشور همکاری دارند.چندین دانشجوی دکتری تحت راهنمایی اینجانب با مشاورت ایشان بوده است.مقدمات ایجاد یک مجله تخصصی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد با همکاری ایشان فراهم شده است.پذیرش مقاله در این مجله همزمان ّبا باز نشستگی اینجانب شد.امید است گروه ریاضی با همکاری ایشان نسبت به راه اندازی آن اقدام موثر بعمل آورند.چون مجله تخصصی خاص در این زمینه در جهان وجود ندارد.

در این قسمت نکاتی را که در مدتی که درجذب هیات علمی فعالیت داشتم،اشاره می کنم.
۸۵.به مدت سه سال در بررسی صلاحیت علمی اساتید جهت جذب در دانشگاه اصفهان با حکمی که از طرف وزارت علوم صادر شده بود باتفاق جمعی از اساتید دانشگاه فعالیت داشتم.
۸۶.اینجانب مسئول هماهنگی کمیته بررسی صلاحیت ها بودم و در جلسات هیات جذب معمولا شرکت می کردم و یا نظر کار گروه را منعکس می کردم.
۸۷.ضمنا از طرف هیئت جذب دانشگاه به نمایندگی در کمیسیون ماده ۲ ،در امور فرهنگی، ارتقای اعضای هیات علمی شر کت می کردم.
۸۸.در این مدت از بین بررسی حدود سیصد پرونده ،انگشت شمار پرونده وجود داشت که مورد تائید قرار نمی گرفت.
۸۹.هر یک از اعضا نظر خود را بطور مستقل در قالب فرمی منعکس می کردند و بنده هیچگونه اعمال نظری نمی کردم وتنها نظارت بر حسن اجرا می کردم.معمولا نظرات نزدیک به هم بود.
۹۰.چندین بار اتفاق می افتاد که نظر جمع متمایز با نظر تحقیقات استانی بود.در هر صورت نظر اکثریت را منعکس می کردیم.اگر لازم می شد بررسی بیشتری می کردیم که حق کسی ضایع نگردد.
۹۱.کسانی که در ابتدا در جلسه حضور پیدا می کردند،معمولا اضطراب داشتند.اما در پایان با روی خندان جلسه را ترک می گفتند.احساس اینجانب این بود که یک آرامش نسبی در این خصوص در دانشگاه بوجود آمده بود و عزیزانی که مراجعه می کردند به این نتیجه می رسیدند که جز رضای حق تعالی و انجام وظیفه از هر گونه خط بازی و جهت گیری سیاسی اعضا پرهیز می کنند.

۹۲. اگر چه این قضاوت ها بسیار حساس و سرنوشت ساز بود. کسانی که عمری را به امور علمی پرداخته بودند.کوچکترین خطا در قضاوت در آینده و سرنوشت افراد تاثیر گذار بو د.لذا حد اکثر دقت بعمل می آمد.امید است رضای حق تعالی را در انجام این وظیفه خطیر کسب کرده باشیم.ان شا الله

در این قسمت به پاره ای از تالیفات و آثار علمی خود می پردازم.

۹۳.چند سالی مشغول تدوین یک دایره المعارفی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد و کاربردهای آن در زمینه جبر های باناخ بودم.لذا در ابتدا انواع جبر های باناخ و خواص اصلی آنها را روی گروهها و نیم گروه ها در مجموعه ای بنام 

 

Abstract Harmonic Analysis on groups and semigrous

جمع آوری نمودم.علاقه مندان می توانند در ریسرچ گیت به آدرس زیر کلیه تالیفات بنده را ملاحظه کنند.

 

www.researchgate.net/profile/Ali_Rejali2/contributions

۹۴.پس از بازگشت از فرصت مطالعاتی از کانادا و تدریس نظریه نمایشها روی گروه ها مجموعه ای زیر را تدوین نمودم.

 

Lecture Notes on Abstract Harmonic Analysis (Representation theory on groups)

۹۵.یکی از جبر های باناخ که کاربرد زیادی در آنالیز هارمونیک مجرد دارد جبرهای گروهی و جبرهای فوریه است.لذا مجموعه ای تحت عنوان زیر تهیه کردم.در این مجموعه کاربرد جبرهای وان نیومن در آنالیز هارمونیک مجرد با جزئیات آمده است.

 

Von-Neumann Algebras for Absrtact Harmonic Analysis

۹۶.مجموعه ای مقدماتی در مفاهیم آنالیز هارمونیک مجرد برای مقطع کارشناسی ارشد تحت عنوان زیر تهیه نمودم.

 

Analysis on topological groups

 

۹۷.مجموعه به نام روشهای حل مسائل ریاضی با نام زیر تهیه گردید.

 

Art of Mathematical Problems Solving

 

لازم به ذکر است متن کامل آثار اینجانب د سایت شخصی به آدرس

alirejali.ir

و ریسرچ گیت قابل دسترسی است.امید است بتوان با تدوین و ویرایش نهایی آنها اقدام به چاپ نمود

در این قسمت به پاره ای از زمینه های تحقیقاتی خود را بیان می پردازم.
۹۸.کارهای پژوهشی خود را از دوره دکتری خود شروع کردم.دوره دکتری در انگلستان صرفا تحقیقاتی است و هیچگونه دوره آموزشی ندارد.لذا استاد راهنما یم، دکتر بیکر،چند موضوع را پیشنهاد نمود.با توجه به عدم شناخت به مسائل پیشنهادی،ازخدا مشورت خواستم.دکتر انشایی یک استخاره نمودند .لذا موضوع تحقیق را با منظم پذیری جبرهای باناخ اندازه وزنی شروع نمودم.
۹۹.برای کار و تحقیق در این زمینه لازم بود،ابتدا مقدمات و ساختارهای آنرا فراهم و سپس به حل مسائل در این زمینه بپردازم.حدود دو سال طول کشید تا مطالعات اولیه و مقالات مورد نیاز تهیه و زیربنای تحقیق فراهم گردد.در دو سال آخر ، تلاش های من بتدریج به ثمر نشست و خود را نشان داد.پابان نامه اینجانب حدود دویست صفحه تدوین شده است .متن آن در ریسرچ گیت آمده است.
۱۰۰.در اولین فرصت مطالعاتی ، تحقیقات خود را متمرکز روی گروه ها کردم.دوره دکتری زمینه فعالیت من روی نیم گروه ها بود و با توجه به ساختار جبری آنها،جای مانور کمتر و ابزار کافی وجود نداشت.لذا خواص جبری و توپولوژیکی توابع وزنی روی گروه ها را مطالعه و آنها را بررسی کردم.
۱۰۱.در دومین فرصت مطالعاتی، فعالیت خود را روی میانگین پذیری جبرهای باناخ بالاخص جبرهای گروهی وساختار جبری گروه ها متمرکز نمودم.این تحقیق منجر به مفهومی بنام پیکر بندی شد.با استفاده از یک نرم افزار مناسب امکان بررسی یکریختی بین بعضی از گروه های بی پایان مقدور گشت.
۱۰۲.زمینه های تحقیقات دیگری همچون خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای فرشه را
مشغول تحقیق هستم.جبرهای فرشه تعمییم مناسب برای جبرهای باناخ هستند.
۱۰۳.خواص جبری و توپولوزیکی جبرهای لیپشتز برداری مقدار را با چند دانشجوی دکتری مشغول تحقیق می باشم که منجر به چاپ مقالاتی نیز شده است.
۱۰۴خواص.B.S.E. جبرها یک موضوع تحقیق جدید است که با دو نفر از دانشجویان دکتری مشغول به تحقیق هستم.
۱۰۵.تلاش بنده این است که با هر دانشجوی دکتری یک شاخه جدید در زمینه آنالیز هارمونیک را مورد مطالعه قرار دهم بطوریکه در کشور یک مجموعه از صاحبنظران آنالیز هارمونیک مجرد تشکیل گردد.تا به تدریج یک قطب علمی از صاحب نطران در کشور ایجاد گردد.
۱۰۵.هم اکنون عضو قطب جبر باناخ هستم که در گروه ریاضی دانشگاه تشیکیل شده است.از بین قطب های علمی ریاضی کشور رتبه اول را کسب نموده است.

احساس بنده این است که موفقیت های اینجانب به خاطر عنایتی است که خدای متعال به من عطا کرده است .در زیر بعضی از خصوصیات اخلاقی ورفتاری خود را ذکر می کنم.
۱۰۶.سعی می کنم همواره اول وقت نماز را بجا آورم.اگر کاری را شروع کردم ، سعی می کنم به نحو احسن آنرابه پایان برسانم .در وعده با افراد خلف وعده نمی کنم.در کارهایم همواره نظم را مراعات می کنم.
۱۰۷.در کارهای محوله پی گیری دارم.در حرام و حلال کردن دقت می کنم.در آمدن و رفتن در سر کلاس درس راس ساعت شروع و راس ساعت معمولا به پایان می برم.در برخورد با افراد متواضع هستم.
۱۰۸.کم سخن می گویم مگر در صورت ضروت .خانواده و فرزندان را عزیز و دوست می دارم و حداکثر تلاش خود را در تامین امور مالی و تربیتی آنها انجام می دهم.در سلام کردن به دیگران پیش قدم هستم.
۱۰۹.اهل گذشت هستم و تاضروت و تعرضی به من نباشد از کنار مسائل عبور می کنم.پاسخ افراد و تلفن و مکاتبات را در اولین فرصت انجام می دهم.وقت خود رادر شبانه روز تقسیم و سعی در انجام آنها دارم.
۱۱۰.صله رحم را دوست دارم و در هر فرصتی پیش آید به دیدن اقوام می روم.بالاخص اگر دچار مشکلی شوند که در توان بنده باشد.سفرهای زیارتی را دوست دارم.نگاه به نامحرم و صحبت با آنها را در حد َضرورت انجام می دهم.در سر کلاس درس، نگاه متمر کز در کلاس مختلط ندارم و بیشتر رو به تخته و نوشتن تمرکز می کنم.
۱۱۱.سعی می کنم روزانه حداکثریک ساعت پیاده روی کنم.به سلامتی خود و خانواده اهمیت می دهم.
۱۱۲..خداوند توفیق انجام نماز شب و انجام عبادات مستحبی را به من نداده است.مگر دو مرتبه که فردی دل مرا بی جا و با تهمت شکست.لذا نماز شب خواندم و از خدا خواستم که همانطوریکه من از حق خود گذشتم او هم بگذرد. نکند که خانواده ایشان دچار صدمه شوند.
۱۲۷.سعی می کنم رضای خدا را در کارها ملحوظ و بطور خالصانه و دقیق کارهای محوله را انجام دهم.دقت کرده ام خدا هم مرا در امور تنها نمی گدارد. حتی اگر به زبان هم نیاورم با بهترین وجه راهنمایی می کند.

در این قسمت نکاتی را در خصوص سروده های خود می گویم.
۱۲۸.پدرم گاه گاهی اشعاری کوتاه می سرود .او علاقه به رباعیات خیام داشت.بنده در دوره دبیرستان مشاعره می کردم و اشعار زیادی حفظ بودم.با آمدن به دانشگاه دیگر فرصتی برای ادامه نبود.لذا اکثر آنها را فراموش کرده ام.
۱۲۹.یکی از برادرانم ،که در علوم دینی و حوزوی مشغول است.او هم طبع شعر دارد و اشعاری سروده و چاپ کرده است.ایشان در جلسات سخنرانی که داشت مرا تشویق کرد که امکان سرودن اشعار هست.لذا به تدریج شروع به سرودن مثنوی نمودم.
۱۳۰.داماد خواهرم، شاعر توانا یی است.زیاد مزاحم ایشان شدم.حدود دو سال باهم به ویرایش اشعار و به تکمیل آنها پرداختم.مجموعه اشعار نوای دل در وصف چهارده معصوم و بیان فروع الدین به شعر با زبانی ساده و روان بطوریکه قابل استفاده برای عموم باشد را نشر دادم.
۱۳۱.مدتی بود که سرودن شعر را کنار گذاشته بودم و به امور علمی متمرکز شدم.زیاد وقت مرا می گرفت.بنده می خواستم هر بیت دارای محتوای فرهنگی از علوم قرآنی،حدیث و بطور کلی مفاهیم مذهبی باشد.از طرفی باید وزن و حالت هنری شعر را داشته باشد.
۱۳۲.چند سالی است که شروع به سرودن رباعی کرده ام.حدود هشتصد رباعی سروده ام.همگی آنها در کانال زیر در تلگرام آمده است.هر موقع فرصتی داشته باشم و عنایتی از طرف خدای متعال باشد سروده ام.همانند مثنوی کمتر وقت مرا می گیرد ولی سختی خود را دارد.باید در دو بیت مطلبی را بیان کرد.در صورتی که در مثنوی می توان با ابیات زیادتری مقصود را رسان.
@robaeiatrejali

۱۳۳.بطور پراکنده دوستانی رباعیات مرا بعَضا اصلاح و ویرایش نمودند.اما فرصتی نشد که حضوری با شاعری همنشین شوم و بطور دقیق آنها را ویرایش اصولی کنم.لذا برای از بین نرفتن آنها، فعلا نشر و جمع آوری کرده ام.گزیده ای از رباعیات منتخب بنده در اینستاگرام آمده است.
ali.rejali00
۱۳۴.اخیرا شروع به خواندن اشعار حافظ بطور دقیق نموده ام.همزمان برداشتهای خود را بیت به بیت در کانال فرهنگی و اجتماعی خود روزانه می آورم.علاقه مندشده ام که مدتی را روی غزل کار کنم.اشعاری هم سروده ام که در وبلاگ اینجانب به آدرس زیر آمده است.
alirejali.blog.ir

در این قسمت تجارب خود را پیرامون آموز ش و پژوهش در ریاضی بیان می کنم.
۱۳۵.در پژوهش اگر موضوع تحقیق را با مثال های ساده شروع کنیم و بتدریج آنرا گسترش دهیم.نتایج ارزشمندی حاصل می گردد.ما عادت داریم یک مقاله را بخوانیم و اطراف آن تحقیق کنیم.اگر چه ممکن است منجر به یک مقاله شود.اما کار بنیادی نیست.
۱۳۶.در تدریس هم اگر تدریس را از دوره کارشناسی شروع و به تدریج به کارشناسی ارشد و سپس دکتری تعمییم دهیم.باعث اشراف استاد به درس می گردد و دانشجو بهره بیشتر از کلاس می برد و به تحقیق نیز کمک می کند.
۱۳۷.تحقیق بطور گروهی و بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع بطور هفتگی و منظم و به صورت سمینار، زیر نظر استاد راهنما و مشاورین ، موضوع تحقیق را پر بار تر و با تضارب افکار زودتر به نتیجه می رسد.
۱۳۸.انتخاب موضوع و مسئله تحقیق قبل از شروع به تحقیق با توجه به زمان اختصاص یافته برای اخذ دکتری مهم است.متاسفانه دانشجویان ما بخاطر مشکلات مالی و نداشتن فرصت کافی و اجبار به داشتن دو مقاله معتبر،هدف که ارائه یک پابان نامه اصیل و قوی است را از دست می دهند و نیروی خود را صرف چاپ مقاله می کنند.
۱۳۹.با بررسی فارغ التحصیلان دوران گذشته،آنها حدود شش سال روی پایان نامه کار می کردند و به درجه اجتهاد علمی در یک موضوع می رسیدند و از پایان نامه در آخر چند مقاله بدست می آمد.امروزه ابتدا مقاله آماده می شود و سپس مقاله ها کنار هم قرار داده شده و تز می گردد.این روش در دراز مدت به تحقیق لطمات اساسی می زند. 

در این قسمت نقش مادر را در پیشرفت خود به اختصار اشاره می کنم.

۱۴۰.ایشان تنها دختر از خانواده ای بود که والدین خود را زود از دست داد.بعد از ازدواج با پدر صاحب نه فرزند شد.پنج پسر و چهار دختر.از بین آنها من تحصیلات عالی تر داشتم.
احساس می کنم که مادر علاقه خاصی به من داشت .سعی می کرد که در بهترین مدرسه و دبیرستان درس بخوانم.از نطر غذا نیز بطور ویژه به من توجه می کرد.
۱۴۱. پدرم چند سالی بود که دچار بیماری اعصاب شده  بود و در تابستان ها تشدید می شد.مادرم با چندین بچه جهت بستری و معالجه پدر به بیمارستانی در تهران می رفت.بسیار وفادار به پدر بود.فرزندان را در دوران بیماری پدر سر پرستی می کرد.
او شیر زن و شجاع بود.علاوه بر خانه داری پرچم دوز اهل بیت نیز بود.بسیاری از پرچم های مرحوم غزالی که در عزاداری ها موجود است را مادرم ،پس از خطاطی،می دوخت و آماده می کرد.
۱۴۲.در زمان حیات پدر ،معمولا هر سال به مشهد می رفتیم.مادرم می گفت پدر مقدار زیادی از پول همراه خود را برای ساختمان حسینیه اصفهانی ها می داد.بعضا ما دچار زحمت می شدیم. بعد از فوت پدر ،معمولا بنده ایشان را باتفاق خانواده به مسافرت بالاخص مشهد می بردم.علا قه خاصی به زیارت چهارده معصوم داشت.مادر را با ویلچر جهت زیارت ائمه به عراق و برای حج تمتع به مکه بردم.او عاشق زیارت امام حسین و امام رضا بود.در فرزندان او هم عشق زیارت آنها شعله ور است.
۱۴۳. اگر چه سواد خواندن و نوشتن زیادی نداشت.ولی تلاش کرد در کلاس های خود آموزی شرکت کند.بسیار علاقه مند بود که بچه هایش کسب علم کنند.در تابستان ما را تشویق می کرد که کار کنیم.بنده در هر تابستان ،تا قبل از دانشگاه در کارهای گوناگون شاگردی می کردم.بعضی اوقات هم در مغازه پدر کمک می کردم.
۱۴۴. در تربیت کودکان بسیار کوشا بود.الحمد الله فرزندانی صالح و  کوشا تحویل جامعه داد.روحش شاد. علاوه بر خانه داری،در کارهای پدر نیز مشارکت داشت.با توجه به شغل پدر ،رب گوجه و ترشی و سرکه  و آبلیمو  گیری را در منزل انجام می داد.
۱۴۵.در کارهای ادا ری توانا بود و نفوذ کلام بالایی داشت.در زمان بیماری پدر,اقدام به ساخت منزل جدید نمود.من هم در بردن و آوردن ایشان برای تهیه لوازم ساختمانی و اداری کمک می کردم. نقش مادر در زندگی اینجانب ،بسیار تاثیر گذار بود.اگر تلاش های شبانه روزی و تدبیر و همت او نبود ،معلوم نبود که بتوانم درجات عالی را بگذرانم.۱۴۶.بدینوسیله از زحمات او سپاسگزارم و هر گز او را فراموش نخواهم کرد. با طرح زحمات ایشان خواستم الگوی یک زن فداکار و وفادار و ایثار گر را بعنوان سرمشق دیگران معرفی نمایم.اگر چه سواد و درس مهم است ولی فهم و شعور و دانایی چیز دیگری است.لازم به ذکر است که بهترین الگوی قدسی و زمینی برای زنان حضرت فاطمه است.مادرم هم هدایت شده این بانوی گرامی است.

ای تراب تیره این یکدانه  گوهر مادر  است
نیک میدارش که از دلدادگان حیدر است
بود بیرق دوز شاه  تشنه  کام  کربلا
زین سبب جمله امیدش آن شهید بی سر است

در ذیل به پاره ای از فعالیت های فرهنگی خود می پردازم.

۱۴۷. در دوران دبستان در کلاسهای قرآن شرکت می کردم.پدرم یک روحانی را بطور هفتگی در منزل دعوت می نمود.همه اعضای خانواده حدود دو ساعت به صحبت های او گوش می کردیم و سوالات خود را می پرسیدیم.
۱۴۸.در دوران  دبیرستان علاقه  به مشاعره داشتم.با هم کلاسی های خود مشاعره می کردم.شعر های خوب زیادی حفظ بودم.
با دوستان دوره دبیرستان در فعالیت های فرهنگی شرکت داشتم.علاقه به خواندن روزنامه داشتم.دوستان صمیمی از انگشتان دست  تجاوز نمی کرند.عصرها در کوچه با بچه ها فوتبال بازی می کردم.
۱۴۸. تنها درسی که نمره تک در دبیرستان گرفتم.نمره ورزش بود.معلم ورزش اصرار داشت که باید لباس ورزش ببپوشم و با شورت ورزش کنم .من هم خود داری می کردم.تا اینکه در شهریور ماه با تک ماده کردن درس ،آنرا گذراندم. در جوانی به شنا و پینگ پنگ علاقه مند بودم.
۱۴۹. در دوره دبیرستان و لیسانس،در نماز جماعت مدرسه ومسجد دانشگاه معمولا شرکت داشتم.با دانشجویان مذهبی در کنار فعالیت های علمی دوست بودم.تا اینکه اعتراضات دانشجویی شروع شد.بنده هم در اعتصاب و امتناع از شرکت در کلاس شرکت داشتم.این امر باعث شد یک ترم دیرتر فارغ التحصیل شوم.
۱۵۰.درتظاهرات خیابانی و راهپیمایی ها شرکت داشتم.قبل از پیروزی انقلاب،در گشت های شبانه شرکت می کردم.در منزل خود و دوستان برای هماهنگی کارها فعالیت داشتم.به عنوان کمک مربی ،در دانشگاه اصفهان در گروه ریاضی ،مشغول به کار شدم.در طول انقلاب فرهنگی به ترجمه کتاب و تدریس در دبیرستان دانشگاه مشغول بودم.
۱۵۱.در دوره دکتری در انگلستان، در کنار فعالیت های علمی،فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز داشتم.باتفاق دانشجویان، شب های جمعه ،هر روز در منزل یکی از دانشجویان، جمع می شدیم.به دعا و تفسیر قرآن و تجزیه و تحلیل اخبار می پرداختیم.
۱۵۲. در سخنرانی های که در منچستر و لندن برگزار می شد ،به اتفاق خانواده شرکت می کردیم. در مراسم راهپیمایی ها به مناسبت های گوناگون در لندن حضور داشتم.مسئولیت هماهنگی و تدارکات برای اعزام خانواده ها با من بود.با اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا همکاری داشتیم.و اقدام به تشکیل انجمن اسلامی باتفاق سایر برادران بورسیه نمودیم.
۱۵۳.در راه اندازی بسیج اساتید در دانشگاه اصفهان نقش داشتم و در هسته مرکزی حضور داشتم.در تهیه و تدوین اساسنامه شرکت داشتم.بعد از مدتی بسیج اساتید کشور تشکیل گردید.اینجانب بعنوان استاد نمونه بسیجی از طرف سازمان بسیج اساتید کشور و استان معرفی شدم. حضوری فعال در جلسات هفتگی و اردوها ی فرهنگی داشتم.

 

اگر افراد راز های موفقیت و شکست خود و تجارب ارزشمند را به تحریر درآ ورند می تواند راهنمایی برای دیگران باشد.در زیر خلاصه ای  از رمزهای موفقیت خود در زندگی جمع بندی می کنم.

۱۵۴.داشتن هدف در زندگی و تلاش وکوشش در رسیدن به آن با پی گیری و برنامه ریزی.
وداشتن اعتقاد به خدای متعال و توکل در امور و یاری از او خواستن.ضمنا تلف نکردن اوقات روازانه و استفاده بهینه از لحظه  لحظه وقت خود.
۱۵۵.داشتن برنامه روزانه, هفتگی ,ماهانه و سالانه و چند سالانه وتحرک و عدم توقف در کارها و داشتن ایده های متعالی و سعی د رسیدن به آنها.
۱۵۶.داشتن همسری دلسوز و راهنما  در طول زندگی و کمک در پیشرف من در کارها.او فردی متدین و همراه و قانع در طول زندگی بود.
۱۵۷.پر کردن اوقات فراغت با تفریحات سالم و نوشتن و خواندن مطالب مفید.هیچ گاه فارغ التحصیل خود را ندانستم سعی می کردم بیشتر شنونده باشم تا گوینده.با افراد  ناباب رفت وشد نمی کردم در طول عمر حتی یک سیگار نکشیدم.
۱۵۸. دعای پدر و مادر و رضایت آنها از بنده و ادای وظیفه در صورت نیاز. به سر انجام رساندن کاری که در دست دارم با زمان بندی و اقدام به موقع . از فرصت های گوناگون استفاده بهینه کرده و متناسب با آن  شرایط  اقدام لازم می کردم.
۱۵۹.در کارها با صبر  و فکر اقدام می کردم با عجله و بی دقتی کاری نمی کردم.اگر کاری را صحیح می دانستم اقدام می کردم در کارهای که مطمین نبودم مشورت و پس از به نتیجه رسیدن قاطعانه و بدون تردید عمل می کردم.
در طول زندگی همواره راستگو بودم و یاد ندارم دروغی در طول زندگی گفته باشم . چنانچه لازم بود بعضا سکوت می کنم.

در اینجا به کشور هایی که مسافرت کرده ام اشاره می کنم.
۱۶۰.برای ادامه تحصیل در انگلستان و اخذ ویزا حدود پانزده روز به اتفاق خانواده در ترکیه بودم.این اولین سفر به خارج از کشور بود.

۱۶۱.حدود پنج سال در انگلستان در شهر شفیلد برای اخذ کارشناسی ارشد و دکتری 
به اتفاق خانواده زندگی کردم.دو مرتبه در این مدت به ایران آمدم و حدود یک ماه در اصفهان بودم.
۱۶۲.اولین فرصت مطالعاتی را در کانادا شهر آلبرتا بودم.دومین فرصت مطالعاتی را در استرالیا در شهر نیوکاسل گذراندم.
۱۶۳.برای شرکت در کنفرانس بین المللی ریاضی به ژاپن رفتم.در برگشت حدود یک هفته به اتفاق جمعی از همکاران ریاضی در چین اقامت داشتم.
۱۶۴.برای سخنرانی به اتفاق همکاران به کشور سویس رفتیم و حدود یک هفته آنجا بودیم.
۱۶۵.برای سفرهای زیارتی به کشورهای عراق،سوریه و عربستان در چندین نوبت مسافرت داشتم.

 

در این قسمت خاطراتی را در زمانی که دانشگاه شهر کرد بودم اشاره می کنم.
۱۶۶.به مدت دو سال در دانشگاه شهر کرد در سمت معاونت آموزشی و پژوهشی فعالیت داشتم.در آن زمان،تازه دانشگاه استقلال خود را پیدا کرده بود.قبلا زیر نظر دانشگاه صنعتی اصفهان فعالیت داشت.
۱۶۷.ریاست دانشگاه به عهده دکتر طالبی بود.با توجه به سوابق اجرایی هر دو ،به تدریج امور آموزشی و پژوهشی و عمرانی آنجا را در سطح یک دانشگاه ارتقا دادیم.بالاخص بیش از پنجاه نفر را بورسیه نمودیم.
۱۶۸.هر دوی ما با خانواده ها در آنجا مستقر شدیم.تا امکان فعالیت بیشتر مقدور گردد.من یک روز به گروه ریاضی دانشگاه اصفهان برای تدریس و راهنمایی دانشجویان می آمدم.
۱۶۹.حتی بعد از استعفا،مدتی با رئیس جدید دانشگاه شهرکرد در گزینش هیات علمی همکاری می کردم. الحمد الله فعالیت ها به ثمر نشسته و دانشگاه در جایگاه مناسبی قرار دارد.
۱۷۰.خانواده در سال دوم ماموریت، به خاطر وابستگی به خانواده و تحصیلات فرزندان ترجیح دادند در اصفهان باشند.لذا بنده هفته ای سه روز رفت و شد بین اصفهان و شهرکرد می کردم.

Ali Rejali:

باسمه تعالی

یک تجربه

در این قسمت به معرفی کانال های فرهنگی و اجتماعی در تلگرام می پردازم.

۱۷۰.کانال تقسیرهای زیارت جامعه ، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که توسط استاد محمد رضا رنجبر ارائه شده است ، توسط اینجانب خلاصه برداری و همراه با رباعیات اینجانب تدوین شده است .آدرس آن عبارتست از:

@ziaratjam

 

۱۷۱.در کانال آیات قرآن ،اشعار حافظ و اشعار مولانا ، تفاسیرحجه الاسلام رنجبر در این زمینه خلاصه برداری و با توجه به رباعیات اینجانب تنظیم و تدوین شده است.آدرس کانال عبارتست از:

@quaranandmasnavi

۱۷۲.کانال فرهنگی و اجتماعی اینجانب به آدرس زیر است.

@alirejali

۱۷۳.در این کانال کلیه رباعیات اینجانب به آمده است.آدرس آن:

 

@robaeiatrejali

۱۷۴.در این کانال گزیده ای از اشعار شاعران

و شعر های اینجانب آمده است.آدرس:

 

@asharbargozideh

۱۷۵. در این کانال مقالات و کتابهای ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هار مونیک آمده است.آدرس:

@harmoniclibrary

۱۷۶.در این کانال درس های حجه الاسلام قرآئتی آمده است.آدرس:

@gharaatidar

در این قسمت نکاتی را در خصوص سایت شخصی خود اشاره می کنم.
۱۷۷.این سایت توسط مهندس ایمان مختاری در سال ۱۳۹۴ به آدرسalirejali.ir طراحی گردید.تعداد بازدید از این سایت روزانه بطور متوسط۵۰۰ نفر است.
۱۷۸.هدف از تاسیس این سایت در ابتدا ،ارایه کلیه آثار علمی ،پژوهشی و فرهنگی اینجانب بود.بتدریج کلیه کتابها و مقالات ریاضی بالاخص در زمینه آنالیز هارمونیک اضافه شد.
۱۷۹. این سایت نیاز های اولیه یک خواننده از قبیل معر فی سایت های فرهنگی ،علمی و ریاضی را تامین می کند.
۱۸۰.حدود هشت هزار کتاب و مقاله در زمینه های ریاضی،ادبی و شعر از دانشمندان جمع آوری شده بطوریکه همه آنها قابل ذخیره شدن هستند.
۱۸۱.کلیه آثار اینجانب از قبیل اشعار،کتب،مقالات ادبی و ریاضی آورده شده است.این سایت مجهز به برنامه جستجو و راهنمایی سایت است.لذا براحتی آثار کلیه نویسندگان قابل دسترسی است.
۱۸۲. مطالب این سایت در پنج فصل شامل ریاضیات،مطالب گوناگون،تصاویر زیبا و دیدنی،اشعار گوناگون و مجموعه آثار نویسندگان توزیع شده است.

در این قسمت نکاتی را در رابطه با وبلاگ شخصی خود اشاره می کنم.
۱۸۳.قبل از راه اندازی سایت شخصی،اقدام به ایجاد یک وبلاگ در سال ۱۳۹۳ به آدرس alirejali.blog.ir
نمودم .در این وبلاگ کلیه آثار ادبی و فرهنگی اینجانب وبعضا دیگران جمع آوری شده است.

  • علی رجالی