خلاصه ی داستان حضرت نوح (علیه السلام) :
حضرت نوح (علیه السلام)
خلاصه ی داستان حضرت نوح (علیه السلام) :
اولین پیامبر اولوالعزم و از جمله ی پیامبرانی که با عمری طولانی در راه گسترش خدا پرستی و نجات مردم از نادانی رنج فراوانی کشید نوح پیامبر (علیه السلام) بود .
در زمان این پیامبر بزرگوار ، بت پرستی و گرایش مردم به خدایان دروغین ، گسترش یافته بود . حضرت نوح (علیه السلام) مدّتی از عمر خویش را از مردم کناره گرفت تا اینکه به فرمان پروردگار ، مأمور هدایت مردم شد . همزمان با شروع نصیحت های نوح پیامبر (علیه السلام) ، بزرگان شهر که هفتاد نفر بودند ، به مخالفت با آن حضرت پرداختند و به دنبال آنان مردم نادان هم به بهانه ی اینکه « تو دروغ میگوئی ، چون انسانی مثل ما هستی » او را مسخره کردند .
نصیحت های نوح (علیه السلام) به گوش آن مردم لجباز نرفت و به غیر از تعداد کمی ، بقیـّه به او ایمان نیاوردند . پیامبر خدا نیز پس از آزار و اذیّت فراوانی که از مردم دید ، به آنها نفرین کرد . زمانی که خدا به حضرت نوح (علیه السلام) خبر داد که به جُز آن چند نفر ، دیگر کسی به تو ایمان نمی آورد ، دستور دیگری از جانب پروردگار رسید و آن ساخــتن یک کشتی بزرگ و بی سابقه بود .
اگر چه هنگام ساختن کشتی هم تمسخر مردم ادامه یافت ، ولی نوح (علیه السلام) پس از مدّتی کشتی را آماده کرد و از هر حیوانی یک جفت سوار بر کشتی کرد و کسانی که به او ایمان آورده بودند را با خود برداشت .
به فرمان الهی آب از زمین شروع به جوشش کرد و باران سیل آسا فرو بارید و سیل عظیمی به راه افتاد و همه ی مخالفان دین خدا در آب غرق شدند یکی از بت پرستان ، پسر نوح (علیه السلام) بود که دوستان گمراه او را فریب دادند و نصیحت پدر در او اثری نکرد و گرفتار عذاب الهی شد .
پس از طوفان نوح و نابود شدن همه ی کافران ، آب فروکش کرد و کشتی به سلامت به زمین نشست و مؤمنان زندگی جدیدی را آغاز کردند . حضرت نوح (علیه السلام) پس از عمری طولانی ( که تا بیش از 2000 سال نیز نقل شده است ) به دیدار خُداوند رفت .
قبر نوح در نجف و کنار مرقد مُطهّر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دارد .
منبع و مأخذ : کتاب تاریخ انبیاء ، نوشته ی رسولی محلاتی