چه خوش گفت مولا علی بر کمیل که آید به نظمی چو اشعار ذیل
شروع کن به نام خدا
کارها نباشد جز او لایق این ندا
که ذکر خداوند بخشد ه
مهربان سر آغاز هر کار، در هر زمان
نباشد توانا تر از
لایزال توکل بر او هست ما را کمال
توسل به آیین وذکر رسول کند بیمه ات تا نگردی ملول
خداوند عز وجل عالم است نخستین پیمبر ترا آدم است
محمد بیاموخت علم از خدا
رسالت شروعش ز غار حرا
علی هم بیاموخت سر علوم به نزد محمد ز بهر عموم
گشاینده باب ایمان علی
است علی والی و مقتدا وولی است
به لب چونکه آری خدا را
نخست شفا ى گرفتاری و درد توست
چو روزی هر کس به دست
خداست پس انفاق اموال کاری رواست
ترا اجر و پاداش چندان
شود گرت خدمت خلق از جان شود
هر آنکس که آراست خلقی نکو سزاوار پاداش و اجر ست او
بدان خشم تو بر حبیب خدا
ترا دور مى سازد از هر عطا
به وقت فراغت ز آب و غذا
هماره خدارا ستایش نما
هر آنکس که آرد به لب
این بیان پس افزون کند اجر و پاداش آن
شکم پر مکن بر سر سفره
تا بود جایی از بهر آب و هوا
محمد چنین کرد در وقت
شام نخورد آنچه در سفره بود از طعام
تو با مردم خویش نزدیک
باش مکن فقر مسکین و محتاج فاش
تو با مردم مومن و
راستگو که دارند ایمان به یزدان بگو
که افزون کند مال و
اموال را چو بخشی به مردم تو انفال را
هر آنکس که محتاج
ودرماند ه شد سزد بهر او لطف اقوام خود
کمک بر فقیران و
درماندگان فزونی نعمت بود در جنان
ترا حسن خلق است شرط
خضوع چو مردان حق، در سجود و رکوع
که تزیین و آرایش اهل
دین عفاف است و ایمان به روز پسین
که ترک جدل، حکم عقل و
نکوست تخاصم برد مهر و احسان دوست
بپرهیز، از فاسقان دو رو
منافق بود خاین و زورگو
ترا همنشینی اهل یقین سفارش کنم، باش اینچنین
برادر ترا در سراشیب کار
کمک مینماید ،در این روزگار
چو آلوده گردی به کار
خطا ترا دور مى سازد از هر بلا
نشان برادر به آیین و
کیش بود حب و احسان به اقوام خویش
محبت به پرهیزکاران
نکوست سزاوار احسان ترا هست دوست
به هر حال حق گو و آزاده
باش چو آزادگان باش ،آماده باش
ز فرمان حق گر نکردی عدول به نزد خدا یت رجالی قبول